group-telegram.com/jahatevents/78
Last Update:
♨️نگاهی گذرا به تاریخچه علوم انسانی
به نظر دیلتای، علوم انسانی با ریاضیات و فیزیک همدوره و همزماناند. برخی دانشمندان عقیده دارند تا اوایل قرن نوزدهم، کلمه علم هنوز دلالت و معنای مخصوص و محدود امروز خود را نداشته است و امتیاز و برتری ویژهای نداشت. از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم، با پیشرفت علوم طبیعی و تبلیغات دامنهدار، پیروان نهضت روشنگری چون کانت و هیوم علوم انسانی از علوم طبیعی جدا شد. علوم تجربی هم در موضوع و هم در روش و هدف، الگوی ممتاز دانشها به شمار آمد.
آیر، روانشناس معروف عقیده دارد این جدایی در قرن هجدهم اتفاق افتاده است.
اما اگر سؤال درمورد آغاز تشکیل حوزه مستقل تحقیقاتی با روش خاص باشد، باید گفت که این حوزه در قرن هفدهم به بعد شروع شد. دو رویداد در پدید آمدن این حوزه مؤثربود:
۱. پیشرفت شگرف علوم طبیعی از زمان گالیله آغاز شد که بین علوم طبیعی و علوم انسانی تمایزی قایل شد.
۲. نظریه دوگانگی بدن و روح است که دکارت آن را گسترش داد.
به هر حال آغاز پیدایش علوم انسانی به صورت یک حوزه مستقل در دهههای پایانی سده هفدهم بود. اما جدایی این علوم از علوم طبیعی در اوایل سده نوزدهم به وقوع پیوست. در این قرن مسئله علوم انسانی با تعابیر تازه مطرح شد. بحث عمدتاً مربوط به استقلال علوم انسانی بود و کمتر به تمایز این علوم از دیگر علوم پرداخته میشد.
📌همزمان با جدایی علوم از یکدیگر، پدیده علمپرستی ظاهر شد. علمپرستی دیدگاهی معرفتشناختی است با ادعای انحصار معرفت در علم تجربی. این دیدگاه به مادیِّت وجودشناختی انجامید که یک گذار منطقی نبود، بلکه گذار روانشناختی و عاطفی به شمار میرفت.
یکی از علل مهم پیدایش پدیده علمپرستی، شیوههای رفتار اجتماعی و سیاسی انحصارگرانه و تجاوزگرانه قرون وسطی بود. همچنین پیشرفتهای فناورانه، مجذوبیت و مفتون شدن نسبت به علوم طبیعی را مضاعف کرد.
از دهه چهارم قرن بیستم، موضوع جایگاه علوم انسانی کمرنگتر شد. امّا در پایان این قرن، این علوم رشد و پیشرفت قابل توجهی کردند و اعتبارخود را بازیافتند.
📚قسمتی از مقاله «جستاری در اهمیت و ارزش علوم انسانی و رابطه آن با علوم طبیعی»
@jahatevents
BY جهت
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/jahatevents/78