اخلاق کاربردی در قرآن
#قرآنشناسی_نواندیشان_دینی
هر آیینی سه رکن دارد: تجربه دینی شامل تجارب معنوی و عرفانی، معرفت دینی شامل اعتقادیات و باورهای دینی و کنش دینی که شامل اعمال و مناسک دینی میشود. به رکن سوم شریعت و اخلاق دینی گفته میشود.
شریعت نیز خود به دو دسته احکام فردی و احکام اجتماعی تقسیم میشوند. احکام فردی به سه دسته احکام مناسکی (مانند نماز و روزه)، احکام شبهمناسکی (نخوردن گوشت خوک) و احکام تربیتی-اخلاقی را در بر میگیرند. این احکام به اخلاق دینی موسومند و با اخلاق فرادینی متفاوتند.
فربهی مناسکی موجب آن میشود که احکام تربیتی-اخلاقی قرآن نادیده گرفته شود. همانطور که احکام مناسکی نماز و روزه واجب است، احکام اخلاقی نیز واجب است. در قرآن توصیههای اخلاقی کاربردی متعددی وجود دارد که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد:
▎۱. نیکی به والدین:
- آیه: "وَ قَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا" (اسراء: 23)
- توصیه: احترام و محبت به والدین و خدمت به آنها.
▎۲. عدالت در قضاوت:
- آیه: "إن الله يأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلى أهلها و إذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل" (نساء: 58)
- توصیه: رعایت عدالت در همهی امور.
▎۳. صداقت در گفتار:
- آیه: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا" (احزاب: 70)
- توصیه: گفتار راست و پرهیز از دروغ.
▎۴. عفو و گذشت:
- آیه: "فَمَن عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ" (شوری: 40)
- توصیه: بخشش دیگران و نادیده گرفتن خطاها.
▎۵. خودداری از غیبت:
- آیه: "وَ لا يَغْتَب بَعْضُكُمْ بَعْضًا" (حجرات: 12)
- توصیه: اجتناب از غیبت و تهمت به دیگران.
▎۶. احسان به همسایگان:
- آیه: "وَ اعبدوا اللَّهَ و لا تشركوا به شيئًا و بالوالدين إحسانًا و بذي القربى و الجيران" (نساء: 36)
- توصیه: نیکی به همسایگان و نزدیکان.
▎۷. صبر در سختیها:
- آیه: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ" (بقره: 153)
- توصیه: صبر و استقامت در برابر مشکلات.
▎۸. وفای به عهد:
- آیه: "وَ أَوْفُوا بِالْعُقُودِ" (مائده: 1)
- توصیه: پایبندی به قراردادها و وعدهها.
▎۹. احسان به فقرا و نیازمندان:
- آیه: "وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ" (بقره: 43)
- توصیه: کمک به نیازمندان و پرداخت زکات.
▎۱۰. عدم تمسخر و عیبجویی:
- آیه: لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ"(حجرات: 11)
- توصیه: پرهیز از تمسخر و عیبجویی و القاب زشت نهادن بر یکدیگر.
https://www.instagram.com/p/DB81emGO-V-/?igsh=cGlhMHhjZDVjcWJm
#قرآنشناسی_نواندیشان_دینی
هر آیینی سه رکن دارد: تجربه دینی شامل تجارب معنوی و عرفانی، معرفت دینی شامل اعتقادیات و باورهای دینی و کنش دینی که شامل اعمال و مناسک دینی میشود. به رکن سوم شریعت و اخلاق دینی گفته میشود.
شریعت نیز خود به دو دسته احکام فردی و احکام اجتماعی تقسیم میشوند. احکام فردی به سه دسته احکام مناسکی (مانند نماز و روزه)، احکام شبهمناسکی (نخوردن گوشت خوک) و احکام تربیتی-اخلاقی را در بر میگیرند. این احکام به اخلاق دینی موسومند و با اخلاق فرادینی متفاوتند.
فربهی مناسکی موجب آن میشود که احکام تربیتی-اخلاقی قرآن نادیده گرفته شود. همانطور که احکام مناسکی نماز و روزه واجب است، احکام اخلاقی نیز واجب است. در قرآن توصیههای اخلاقی کاربردی متعددی وجود دارد که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد:
▎۱. نیکی به والدین:
- آیه: "وَ قَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا" (اسراء: 23)
- توصیه: احترام و محبت به والدین و خدمت به آنها.
▎۲. عدالت در قضاوت:
- آیه: "إن الله يأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلى أهلها و إذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل" (نساء: 58)
- توصیه: رعایت عدالت در همهی امور.
▎۳. صداقت در گفتار:
- آیه: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا" (احزاب: 70)
- توصیه: گفتار راست و پرهیز از دروغ.
▎۴. عفو و گذشت:
- آیه: "فَمَن عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ" (شوری: 40)
- توصیه: بخشش دیگران و نادیده گرفتن خطاها.
▎۵. خودداری از غیبت:
- آیه: "وَ لا يَغْتَب بَعْضُكُمْ بَعْضًا" (حجرات: 12)
- توصیه: اجتناب از غیبت و تهمت به دیگران.
▎۶. احسان به همسایگان:
- آیه: "وَ اعبدوا اللَّهَ و لا تشركوا به شيئًا و بالوالدين إحسانًا و بذي القربى و الجيران" (نساء: 36)
- توصیه: نیکی به همسایگان و نزدیکان.
▎۷. صبر در سختیها:
- آیه: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ" (بقره: 153)
- توصیه: صبر و استقامت در برابر مشکلات.
▎۸. وفای به عهد:
- آیه: "وَ أَوْفُوا بِالْعُقُودِ" (مائده: 1)
- توصیه: پایبندی به قراردادها و وعدهها.
▎۹. احسان به فقرا و نیازمندان:
- آیه: "وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ" (بقره: 43)
- توصیه: کمک به نیازمندان و پرداخت زکات.
▎۱۰. عدم تمسخر و عیبجویی:
- آیه: لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ"(حجرات: 11)
- توصیه: پرهیز از تمسخر و عیبجویی و القاب زشت نهادن بر یکدیگر.
https://www.instagram.com/p/DB81emGO-V-/?igsh=cGlhMHhjZDVjcWJm
نظام انتخاباتی نمایندگی: انتخاب میان شارلاتان و فاشیست
#ماکیاولیسم_مسلح
ما و غرب| بخش سوم
در نوشتار پیشین از این پرونده گفته شد نظام نمایندگی، همان الیگارشی احزاب، رسانهها و سرمایهداران است که در قالب جدید الیگارشی قدیم یعنی سلطنت، روحانیت و اشراف بازتولید شده است. زور و زر و تزویر جامه مدرن به خود پوشیده است. در این فرسته به این مسأله پرداخته میشود که دوگانه جمهوریخواه-دموکرات و اصولگرا-اصلاحطلب همان دوگانه فاشیست و شارلاتان است. انتخاب میان ترامپ فاشیست و هریس شارلاتان که از نسلکشی نتانیاهو حمایت کرد و میخواست با کمک سلبریتیها چهره خود را سفیدشویی و روتوش کند، فضاحت نظام نمایندگی در انتخابات را نشان میدهد.
▫️رانسیر فیلسوف فرانسوی: این از آنجور دوراهیهاست که وقتی پیش بیاید میتوانید تکلیفشان را در عرض پنج دقیقه روشن کنید. معلوم است که پیروزشدن راست افراطی اتفاق قشنگی نیست. ولی باید از این قضیه نتایج درستی استنباط کنیم. راه حل این است: جنگیدن با نظامی که راست افراطی را تولید میکند، نه این خیال باطل که با رأیدادن به سیاستمداری که در فساد رتبۀ اول دارد میتوان دموکراسی را نجات داد. هنوز شعار انتخابات 2002 از یادم نرفته است: «به شارلاتان رأی بدهید، نه به فاشیست» [در دور دوم انتخابات آن سال ژاک شیراک و ژان ماری لو پن رقیب هم شدند]. کسی که از ترس فاشیست به شارلاتان رأی میدهد سزاوار هر دوی آنهاست و راه را برای هر دوی آنها هموار میکند.
دموکراسی مبتنی بر نمایندگی، به حق، یک شکل الیگارشیک است، نظامی مبتنی بر نمایندگی اقلیتهایی است که دارای عنوان و لقبی برای تصدی امور مشترک هستند. در تاریخ نظام مبتنی بر نمایندگی، همواره پیش از هر چیز، قدرتها، طبقات و داراییهایی هستند که حق نمایندگی دارند، چه به مثابهی لقبدهندگانی برای اعمال قدرت و چه به عنوان یک قدرت دارای حق حاکمیت. بنابراین یکسانسازی دموکراسی و نمایندگی اشتباه است.
"دموکراسی نه شکلی از حکومت است که به الیگارشی اجازه دهد به نام مردم حاکمیت داشته باشد، نه شکلی از جامعه است که قدرت کالا آن را ساماندهی کند. دموکراسی کنشی است که بیوقفه، انحصار حکومتهای الیگارشیک بر حیات عمومی و همگانی و چنگاندازی ثروت بر زندگیها را از میان میبرد. دموکراسی توان بالقوهای است که باید امروزه بیش از هر زمان دیگری، بر ضد درهمآمیختگی این قدرتهایی که تنها و تنها تحت قانون سلطه هستند، به مبارزه برخیزد".
https://www.instagram.com/p/DCBhbLYuXtq/?igsh=N2lzand6ODN5N3Fj
#ماکیاولیسم_مسلح
ما و غرب| بخش سوم
در نوشتار پیشین از این پرونده گفته شد نظام نمایندگی، همان الیگارشی احزاب، رسانهها و سرمایهداران است که در قالب جدید الیگارشی قدیم یعنی سلطنت، روحانیت و اشراف بازتولید شده است. زور و زر و تزویر جامه مدرن به خود پوشیده است. در این فرسته به این مسأله پرداخته میشود که دوگانه جمهوریخواه-دموکرات و اصولگرا-اصلاحطلب همان دوگانه فاشیست و شارلاتان است. انتخاب میان ترامپ فاشیست و هریس شارلاتان که از نسلکشی نتانیاهو حمایت کرد و میخواست با کمک سلبریتیها چهره خود را سفیدشویی و روتوش کند، فضاحت نظام نمایندگی در انتخابات را نشان میدهد.
▫️رانسیر فیلسوف فرانسوی: این از آنجور دوراهیهاست که وقتی پیش بیاید میتوانید تکلیفشان را در عرض پنج دقیقه روشن کنید. معلوم است که پیروزشدن راست افراطی اتفاق قشنگی نیست. ولی باید از این قضیه نتایج درستی استنباط کنیم. راه حل این است: جنگیدن با نظامی که راست افراطی را تولید میکند، نه این خیال باطل که با رأیدادن به سیاستمداری که در فساد رتبۀ اول دارد میتوان دموکراسی را نجات داد. هنوز شعار انتخابات 2002 از یادم نرفته است: «به شارلاتان رأی بدهید، نه به فاشیست» [در دور دوم انتخابات آن سال ژاک شیراک و ژان ماری لو پن رقیب هم شدند]. کسی که از ترس فاشیست به شارلاتان رأی میدهد سزاوار هر دوی آنهاست و راه را برای هر دوی آنها هموار میکند.
دموکراسی مبتنی بر نمایندگی، به حق، یک شکل الیگارشیک است، نظامی مبتنی بر نمایندگی اقلیتهایی است که دارای عنوان و لقبی برای تصدی امور مشترک هستند. در تاریخ نظام مبتنی بر نمایندگی، همواره پیش از هر چیز، قدرتها، طبقات و داراییهایی هستند که حق نمایندگی دارند، چه به مثابهی لقبدهندگانی برای اعمال قدرت و چه به عنوان یک قدرت دارای حق حاکمیت. بنابراین یکسانسازی دموکراسی و نمایندگی اشتباه است.
"دموکراسی نه شکلی از حکومت است که به الیگارشی اجازه دهد به نام مردم حاکمیت داشته باشد، نه شکلی از جامعه است که قدرت کالا آن را ساماندهی کند. دموکراسی کنشی است که بیوقفه، انحصار حکومتهای الیگارشیک بر حیات عمومی و همگانی و چنگاندازی ثروت بر زندگیها را از میان میبرد. دموکراسی توان بالقوهای است که باید امروزه بیش از هر زمان دیگری، بر ضد درهمآمیختگی این قدرتهایی که تنها و تنها تحت قانون سلطه هستند، به مبارزه برخیزد".
https://www.instagram.com/p/DCBhbLYuXtq/?igsh=N2lzand6ODN5N3Fj
سکینه فرزند امام حسین و زندگی برابریطلبانه
تاکنون در چهار فرسته پیشین از این پرونده از زندگی اجتماعی-سیاسی خدیجه همسر پیامبر، فاطمه و زینب دختران او و زینب نوه او در شکستن اسطوره زن پستونشین اسلامی پرداخته شد. اینجا به سکینه فرزند امام حسین از نسل چهارم زنان خاندان پیامبر پرداخته میشود.
محمد حسین بادامچی:
🔺در مطالعات فمینیستی پسااستعماری، غربیها را بسیار نکوهش میکنند که در متون و روایتهای خود زن شرقی را بهصورت موجودی زبون، ناتوان، وابسته، لال، صغیر و نیازمند قیمومیت مردان تصویر میکنند. این منتقدان غرب اما توجه به این ندارند که این غربیان تقصیری ندارند جز اینکه روایت پدرسالاری شرقی را در مقیاسی وسیعتر بازتاب میدهند.
🔺نمونه بارز این تضاد را در روایت شخصیت بانو سکینه دختر جوان امام حسین در کربلا میتوان دید. به عنوان یک شیعه سالها پای منبر و مجالس روضه بزرگ شدم چندان شناختی از زنان و دختران کربلا عایدم نشد جز اینکه همگی به مثابهی ابژهی سنتی «حرم»، زنان ضعیفهی خراباتنشینی بودند که بار دراماتیک و نقش ترحمبرانگیزی و غیرتبرانگیزی داستان را برای مردان ایفا میکردند. زینب (س) بعدها در آثار علی شریعتی بود که چهرهی متفاوتی برایم پیدا کرد.
🔺اما در رابطه با سکینه اولین بار در نوشتهی فاطمه مرنیسی بود که توانستم شخصیت او را از زیر آوار مخرب روضهها تشخیص دهم. مرنیسی که طبعا محققی اهل سنت است، در بخشی از کتاب « زنان پردهنشین و نخبگان جوشنپوش» نشان میدهد که در تاریخ اسلام سکینه بهعنوان نمادی از زنان شجاع، سیاسی، معترض و به تعبیر امروزی فمینیست شناخته میشود که بهخاطر اینکه صورتشان را برخلاف حکم پدرسالارانه حجاب نمیپوشاندند و با مردان اختلاط میکردند «برزه» نامیده میشدند. سکینه در تاریخ صدر اسلام به بانویی با ازدواجهای متعدد معروف بوده که برخلاف فقه پدرسالار متعارف، حق نشوز یعنی نافرمانی در برابر شوهر و حق تکهمسر بودن را جزو شروط عقد خود قرار میداده و به زیبایی و سخنوری و شخصیت قدرتمندش شهرت داشته.
♦️حالا مقایسه کنید با تصویری که روضههای تشیع صفوی کنونی درباره سکینه به ما ارائه میدهد! مرنیسی میگوید وقتی در کنفرانسی این چنین از شخصیت تاریخی سکینه بهعنوان نماد زنان مسلمان و قوی صدر اسلام سخن میگفته مردی از مستمعین بر او شوریده که این حرفها دروغ است و سکینه در همان کربلا مرده است. فرقی نمیکند شیعه یا سنی، گویی برای مرد پدرسالار مسلمان اینطور بهتر است که شخصیتی مثل سکینه در همان کودکی در کربلا مرده باشد تا اینکه اینطور جهان مذکر مقدسین را به چالش بکشد.
تاکنون در چهار فرسته پیشین از این پرونده از زندگی اجتماعی-سیاسی خدیجه همسر پیامبر، فاطمه و زینب دختران او و زینب نوه او در شکستن اسطوره زن پستونشین اسلامی پرداخته شد. اینجا به سکینه فرزند امام حسین از نسل چهارم زنان خاندان پیامبر پرداخته میشود.
محمد حسین بادامچی:
🔺در مطالعات فمینیستی پسااستعماری، غربیها را بسیار نکوهش میکنند که در متون و روایتهای خود زن شرقی را بهصورت موجودی زبون، ناتوان، وابسته، لال، صغیر و نیازمند قیمومیت مردان تصویر میکنند. این منتقدان غرب اما توجه به این ندارند که این غربیان تقصیری ندارند جز اینکه روایت پدرسالاری شرقی را در مقیاسی وسیعتر بازتاب میدهند.
🔺نمونه بارز این تضاد را در روایت شخصیت بانو سکینه دختر جوان امام حسین در کربلا میتوان دید. به عنوان یک شیعه سالها پای منبر و مجالس روضه بزرگ شدم چندان شناختی از زنان و دختران کربلا عایدم نشد جز اینکه همگی به مثابهی ابژهی سنتی «حرم»، زنان ضعیفهی خراباتنشینی بودند که بار دراماتیک و نقش ترحمبرانگیزی و غیرتبرانگیزی داستان را برای مردان ایفا میکردند. زینب (س) بعدها در آثار علی شریعتی بود که چهرهی متفاوتی برایم پیدا کرد.
🔺اما در رابطه با سکینه اولین بار در نوشتهی فاطمه مرنیسی بود که توانستم شخصیت او را از زیر آوار مخرب روضهها تشخیص دهم. مرنیسی که طبعا محققی اهل سنت است، در بخشی از کتاب « زنان پردهنشین و نخبگان جوشنپوش» نشان میدهد که در تاریخ اسلام سکینه بهعنوان نمادی از زنان شجاع، سیاسی، معترض و به تعبیر امروزی فمینیست شناخته میشود که بهخاطر اینکه صورتشان را برخلاف حکم پدرسالارانه حجاب نمیپوشاندند و با مردان اختلاط میکردند «برزه» نامیده میشدند. سکینه در تاریخ صدر اسلام به بانویی با ازدواجهای متعدد معروف بوده که برخلاف فقه پدرسالار متعارف، حق نشوز یعنی نافرمانی در برابر شوهر و حق تکهمسر بودن را جزو شروط عقد خود قرار میداده و به زیبایی و سخنوری و شخصیت قدرتمندش شهرت داشته.
♦️حالا مقایسه کنید با تصویری که روضههای تشیع صفوی کنونی درباره سکینه به ما ارائه میدهد! مرنیسی میگوید وقتی در کنفرانسی این چنین از شخصیت تاریخی سکینه بهعنوان نماد زنان مسلمان و قوی صدر اسلام سخن میگفته مردی از مستمعین بر او شوریده که این حرفها دروغ است و سکینه در همان کربلا مرده است. فرقی نمیکند شیعه یا سنی، گویی برای مرد پدرسالار مسلمان اینطور بهتر است که شخصیتی مثل سکینه در همان کودکی در کربلا مرده باشد تا اینکه اینطور جهان مذکر مقدسین را به چالش بکشد.
🔹شش الگوی تیپ اجتماعی زنان ایرانی در کشاکش سنت و تجدد
پس از ظهور تجدد در ایران از شش مدل الگوی برای تیپهای اجتماعی زنان ایرانی میتوان سخن گفت. پیشتر درباره دو گروه وابسته به سنت و تجدد یعنی دو الگوی زن دگرسالار، زن سنتی مرتجع و زن شبهمدرن مبتذل به نقل از شریعتی سخن گفته شد.
زن در نظام سنت و نظام سرمایهداری یک کالا است. دگرسالار است. در نظام سنت چون کالایی به مردان فروخته میشود و به مالکیت مرد درمیآید و در نظام تجدد نیز یک کالای ویترینی صنعتبدن است که کیم کارداشیان در آن به بتواره تبدیل میشود. زن شبهمدرن مصرفزده که از درون پوک است و مهرهای است در ماشین نظام سرمایهداری. اسیر صنعت پورن، مد، فشن، فیتنس، تبلیغات، زیبایی و.. تا سرمایهداران را پروارتر کند.
در مقابل این نگاه زن پستونشین و پرورش دهنده، در عصر مدرن نگاه نظام سرمایهداری به زن شکل گرفت و اسارتی جدید پدید آورد. نگاهی که زن را از پستو به اجتماع آورد اما به جای پستو در جامعه اسیر کرد.
در کنار دو الگوی زنان دگرسالار سنتی و شبهمدرن، از دو الگوی دیگر زن مذهبی صورتی و زن موفقیتجوی سکولار نیز میتوان صحبت نمود.
بنیادگرایان برای طیف مذهبی جدیدی که سبک زندگی مدرن داشته و با سبکهای زندگی عرفی دیگران مشکلی ندارند، کثراتگرا بوده و مخالف اعمال خشونت و اجبار دین هستند برچسب مذهبی صورتی را ساختهاند. این گروه از نظر سیاسی و دینی نواندیش هم نیستند، سنتی هستند اما در ماجرای جنبش مهسا از بنیادگرایان حمایت نکردند و مورد حمله و اتهام گسترده ایشان قرار گرفتهاند.
زن میتواند پستونشین نباشد، مستقل زندگی کند، وارد جامعه شود اما آگاهی و کنشگری اجتماعی سیاسی نداشته باشد و تنها در پی منافع شخصی خود باشد. یکی دیگر از الگوهای نامناسب جهان مدرن چنین الگویی است. زن مدرن منفعتطلب که تنها در پی موفقیت شغلی و تحصیلی خود است و نسبت به محیط پیرامونیاش بیتفاوت میباشد.
این چهار الگوی زن در تفکر مدرن نیستند، دو مدل نخست کاملا ارتجاعیاند و دو مدل دوم نیز مدرن بودنشان در سبک زندگی یا زندگی تحصیلی و شغلی است و نه در تفکر. کمتر ارزشی برای حقوق بشر، آزادی بیان، دموکراسی و سایر ارزشهای جهان مدرن قائلند.
اما دو الگوی دیگر نیز وجود دارند که خودسالارند و در تفکر مدرن. زن متجدد سکولار خودآگاه و داری تعهد اجتماعی و زن متجدد مذهبی خودآگاه و دارای تعهد اجتماعی که نیمی سنتی و نیمی مدرن زندگی میکند و رویکرد بومیگرایی گزینشگرانه به تجدد دارد. این دو از نظر تفکر نیز مدرن هستند و دغدغه و فعالیت اجتماعی سیاسی دارند. برابر چهار الگوی پیشین باید این دو الگو را تبلیغ و ترویج نمود.
https://www.instagram.com/p/DCRXtqCOIMZ/?igsh=MThqMW9mMWtkMHE1
پس از ظهور تجدد در ایران از شش مدل الگوی برای تیپهای اجتماعی زنان ایرانی میتوان سخن گفت. پیشتر درباره دو گروه وابسته به سنت و تجدد یعنی دو الگوی زن دگرسالار، زن سنتی مرتجع و زن شبهمدرن مبتذل به نقل از شریعتی سخن گفته شد.
زن در نظام سنت و نظام سرمایهداری یک کالا است. دگرسالار است. در نظام سنت چون کالایی به مردان فروخته میشود و به مالکیت مرد درمیآید و در نظام تجدد نیز یک کالای ویترینی صنعتبدن است که کیم کارداشیان در آن به بتواره تبدیل میشود. زن شبهمدرن مصرفزده که از درون پوک است و مهرهای است در ماشین نظام سرمایهداری. اسیر صنعت پورن، مد، فشن، فیتنس، تبلیغات، زیبایی و.. تا سرمایهداران را پروارتر کند.
در مقابل این نگاه زن پستونشین و پرورش دهنده، در عصر مدرن نگاه نظام سرمایهداری به زن شکل گرفت و اسارتی جدید پدید آورد. نگاهی که زن را از پستو به اجتماع آورد اما به جای پستو در جامعه اسیر کرد.
در کنار دو الگوی زنان دگرسالار سنتی و شبهمدرن، از دو الگوی دیگر زن مذهبی صورتی و زن موفقیتجوی سکولار نیز میتوان صحبت نمود.
بنیادگرایان برای طیف مذهبی جدیدی که سبک زندگی مدرن داشته و با سبکهای زندگی عرفی دیگران مشکلی ندارند، کثراتگرا بوده و مخالف اعمال خشونت و اجبار دین هستند برچسب مذهبی صورتی را ساختهاند. این گروه از نظر سیاسی و دینی نواندیش هم نیستند، سنتی هستند اما در ماجرای جنبش مهسا از بنیادگرایان حمایت نکردند و مورد حمله و اتهام گسترده ایشان قرار گرفتهاند.
زن میتواند پستونشین نباشد، مستقل زندگی کند، وارد جامعه شود اما آگاهی و کنشگری اجتماعی سیاسی نداشته باشد و تنها در پی منافع شخصی خود باشد. یکی دیگر از الگوهای نامناسب جهان مدرن چنین الگویی است. زن مدرن منفعتطلب که تنها در پی موفقیت شغلی و تحصیلی خود است و نسبت به محیط پیرامونیاش بیتفاوت میباشد.
این چهار الگوی زن در تفکر مدرن نیستند، دو مدل نخست کاملا ارتجاعیاند و دو مدل دوم نیز مدرن بودنشان در سبک زندگی یا زندگی تحصیلی و شغلی است و نه در تفکر. کمتر ارزشی برای حقوق بشر، آزادی بیان، دموکراسی و سایر ارزشهای جهان مدرن قائلند.
اما دو الگوی دیگر نیز وجود دارند که خودسالارند و در تفکر مدرن. زن متجدد سکولار خودآگاه و داری تعهد اجتماعی و زن متجدد مذهبی خودآگاه و دارای تعهد اجتماعی که نیمی سنتی و نیمی مدرن زندگی میکند و رویکرد بومیگرایی گزینشگرانه به تجدد دارد. این دو از نظر تفکر نیز مدرن هستند و دغدغه و فعالیت اجتماعی سیاسی دارند. برابر چهار الگوی پیشین باید این دو الگو را تبلیغ و ترویج نمود.
https://www.instagram.com/p/DCRXtqCOIMZ/?igsh=MThqMW9mMWtkMHE1
مخالفت امام علی با فتوحات خلفا
"اگر امام علی فتوحات را همان جهادی میدانستند که قرآن آورده، علی رغم اختلافات سیاسی در آن شرکت میکردند. اما نه تنها ایشان بلکه بسیاری از اصحاب ایشان که به زهد و تقوا مشهور بودند، نیز در فتوحات شرکت نکردند. زمانی که حضرت به حکومت رسید، جریان فتوحات متوقف شد. حضرت میتوانست برای خنثی کردن بسیاری از بحرانهای دوران حکومتشان، مردم را مثل زمان قبل سرگرم فتوحات کنند و مشکلی هم پیش نمیآمد؛ اما سیرۀ ایشان این نبود و مثل پیامبر که به دنبال گسترش اسلام به این نحو نبودند، ایشان هم رویۀ پیامبر را دنبال کردند. در فتوح البلدان بلاذری آمده که عمر قبایل عرب را به سمت عراق فراخواند و با انگیزۀ غنائم آل کسری آنان را ترغیب کرد.
در مورد فتوحات، خلیفۀ اول با مسئلۀ بحران مشروعیت روبهرو بود. بجز علی، افراد و گروههای دیگری نیز وجود داشتند که خلیفه را قبول نداشتند. اما در همین گیرودار جنگهای رده اتفاق افتاد و حاکمیت دید که این فضا و سرگرم شدن مردم به آن، باعث میشود که بحث سقیفه و عدم مشروعیت، همگی به حاشیه برود. لذا فتوحات را شکل دادند.
هر کس را با انگیزهای تشویق میکردند که برود فتوحات. یکی را با انگیزۀ جهاد و گسترش اسلام، یکی را با غنائم آل کسریٰ و یکی را با وعدۀ کنیزان سرخ و سفید. امام هیچ تأییدی بر اصل فتوحات نداشتند و آن مشاورهها هم فرعی بودند. اول اینکه وقتی حضرت امیر در زمان خلیفۀ دوم در مورد چگونگی عملیات نظامی، مورد مشورت واقع شدند، فرمودند: ما در زمان پیامبر با قرآن تبلیغ میکردیم نه اینکه بخواهیم با شمشیر اسلام را تبلیغ کنیم. دوم سخن آن حضرت در زمان قدرتشان است؛ زمانی که خیلی از خواص و سرشناسان عرب با ایشان درافتادند؛ فرمودند: یکی از دلایلی که امروز عربها با من دشمن شدند، این است که من دختران ایرانی را که در زمان خلفای گذشته به اسارت درآمده بودند، به سرزمینشان بازگرداندم. پس حضرت اصلاً مشروعیت برای آن فتوحات قائل نبودند"``.
امام علی زرتشتیان را اهل کتاب به شمار آوردند، حقوق عرب و ایرانی را برابر دانستند و تفاوتی میان این دو قائل نبودند که خشم اشراف عرب را برانگیخت. روایت حضور فرزندان ایشان در فتح ایران نیز از جعلیات تاریخی است. فتوحات از نگاه مورخان و نواندیشان دینی مانند یوسفی اشکوری از نظر شرعی نیز درست نبوده است. بنیادگرایان دینی و گروههایی چون داعش هنوز در رویای فتوحات خلافتهای عربی هستند و آن را جهاد مینامند. فتوحات در دوران خلافت پنجساله امام علی و شش ماهه امام حسن متوقف شد و دوباره توسط معاویه ادامه یافت.
https://www.instagram.com/p/DCo-A03pC7D/?igsh=MThjbHN4eHU1Y2J1eA==
"اگر امام علی فتوحات را همان جهادی میدانستند که قرآن آورده، علی رغم اختلافات سیاسی در آن شرکت میکردند. اما نه تنها ایشان بلکه بسیاری از اصحاب ایشان که به زهد و تقوا مشهور بودند، نیز در فتوحات شرکت نکردند. زمانی که حضرت به حکومت رسید، جریان فتوحات متوقف شد. حضرت میتوانست برای خنثی کردن بسیاری از بحرانهای دوران حکومتشان، مردم را مثل زمان قبل سرگرم فتوحات کنند و مشکلی هم پیش نمیآمد؛ اما سیرۀ ایشان این نبود و مثل پیامبر که به دنبال گسترش اسلام به این نحو نبودند، ایشان هم رویۀ پیامبر را دنبال کردند. در فتوح البلدان بلاذری آمده که عمر قبایل عرب را به سمت عراق فراخواند و با انگیزۀ غنائم آل کسری آنان را ترغیب کرد.
در مورد فتوحات، خلیفۀ اول با مسئلۀ بحران مشروعیت روبهرو بود. بجز علی، افراد و گروههای دیگری نیز وجود داشتند که خلیفه را قبول نداشتند. اما در همین گیرودار جنگهای رده اتفاق افتاد و حاکمیت دید که این فضا و سرگرم شدن مردم به آن، باعث میشود که بحث سقیفه و عدم مشروعیت، همگی به حاشیه برود. لذا فتوحات را شکل دادند.
هر کس را با انگیزهای تشویق میکردند که برود فتوحات. یکی را با انگیزۀ جهاد و گسترش اسلام، یکی را با غنائم آل کسریٰ و یکی را با وعدۀ کنیزان سرخ و سفید. امام هیچ تأییدی بر اصل فتوحات نداشتند و آن مشاورهها هم فرعی بودند. اول اینکه وقتی حضرت امیر در زمان خلیفۀ دوم در مورد چگونگی عملیات نظامی، مورد مشورت واقع شدند، فرمودند: ما در زمان پیامبر با قرآن تبلیغ میکردیم نه اینکه بخواهیم با شمشیر اسلام را تبلیغ کنیم. دوم سخن آن حضرت در زمان قدرتشان است؛ زمانی که خیلی از خواص و سرشناسان عرب با ایشان درافتادند؛ فرمودند: یکی از دلایلی که امروز عربها با من دشمن شدند، این است که من دختران ایرانی را که در زمان خلفای گذشته به اسارت درآمده بودند، به سرزمینشان بازگرداندم. پس حضرت اصلاً مشروعیت برای آن فتوحات قائل نبودند"``.
امام علی زرتشتیان را اهل کتاب به شمار آوردند، حقوق عرب و ایرانی را برابر دانستند و تفاوتی میان این دو قائل نبودند که خشم اشراف عرب را برانگیخت. روایت حضور فرزندان ایشان در فتح ایران نیز از جعلیات تاریخی است. فتوحات از نگاه مورخان و نواندیشان دینی مانند یوسفی اشکوری از نظر شرعی نیز درست نبوده است. بنیادگرایان دینی و گروههایی چون داعش هنوز در رویای فتوحات خلافتهای عربی هستند و آن را جهاد مینامند. فتوحات در دوران خلافت پنجساله امام علی و شش ماهه امام حسن متوقف شد و دوباره توسط معاویه ادامه یافت.
https://www.instagram.com/p/DCo-A03pC7D/?igsh=MThjbHN4eHU1Y2J1eA==
📚جلد جدید از دفتر الهیات دوبُنی منتشر شد...
▫️در چهار جلد نخست از این دفتر به مسأله عرفان و سلوک و مسائل الهیاتی و فلسفی در الهیات دوبنی پرداخته شد و راه و رسم تجرباندیشی و معرفتاندیشی در این الهیات مورد بررسی قرار گرفت.
▫️در چهار جلد بعدی به مسأله کنش دینی و علم ناظر بر آن یعنی فقه پرداخته میشود. طی این چهار جلد به مسأله شریعت، احکام شرعی و فرامین الهی در الهیات دوبُنی اشاره میشود.
▫️در جلد نخست از مجموعه شریعت در الهیات دوبنی به مسأله سیر تکوین شریعت پرداخته شد و تأثیر وضعیت روانشناختی و جامعهشناختی پیامبر اسلام و آن سیر تطوری که در طول تاریخ پیدا نمود پرداخته شد و پیدایش و تکامل شریعت مورد بررسی قرار گرفت، در جلد ششم به بحران شریعت در جهان مدرن، پیامدها و راهکارهای حل این بحران پرداخته شد و جلد هفتم و هشتم به اجتهاد و اصلاح ساختاری در فقه و شریعت برای روزآمد کردن آن اختصاص داده میشود.
▫️در جلد هفتم و کتاب پیشِ رو به اجتهاد ساختاری در احکام جنگی و کیفری، تجاری و مالی و در نهایت احکام مدنی که مربوط به زنان و خانواده است پرداخته میشود.
مطالعه کتاب:
https://vrgl.ir/WDbUP
@noandishi_dini
▫️در چهار جلد نخست از این دفتر به مسأله عرفان و سلوک و مسائل الهیاتی و فلسفی در الهیات دوبنی پرداخته شد و راه و رسم تجرباندیشی و معرفتاندیشی در این الهیات مورد بررسی قرار گرفت.
▫️در چهار جلد بعدی به مسأله کنش دینی و علم ناظر بر آن یعنی فقه پرداخته میشود. طی این چهار جلد به مسأله شریعت، احکام شرعی و فرامین الهی در الهیات دوبُنی اشاره میشود.
▫️در جلد نخست از مجموعه شریعت در الهیات دوبنی به مسأله سیر تکوین شریعت پرداخته شد و تأثیر وضعیت روانشناختی و جامعهشناختی پیامبر اسلام و آن سیر تطوری که در طول تاریخ پیدا نمود پرداخته شد و پیدایش و تکامل شریعت مورد بررسی قرار گرفت، در جلد ششم به بحران شریعت در جهان مدرن، پیامدها و راهکارهای حل این بحران پرداخته شد و جلد هفتم و هشتم به اجتهاد و اصلاح ساختاری در فقه و شریعت برای روزآمد کردن آن اختصاص داده میشود.
▫️در جلد هفتم و کتاب پیشِ رو به اجتهاد ساختاری در احکام جنگی و کیفری، تجاری و مالی و در نهایت احکام مدنی که مربوط به زنان و خانواده است پرداخته میشود.
مطالعه کتاب:
https://vrgl.ir/WDbUP
@noandishi_dini
▫️شریعت و فقه در جهان مدرن بیش از همه در حوزه حقوق بشر و برابری اجتماعی در بحران است. این کتاب میکوشد با رویکرد اجتهاد ساختاری راهحلی برای حل این بحران بیابد.
▫️احکام شرعی را میتوان به عناوین زیر تقسیم نمود:
۱) احکام جنگی، کیفری، جزایی و قضایی
۲) احکام تجاری، مالی و اقتصادی
۳) احکام مدنی، زنان و خانواده
۴) احکام سیاسی و حکومتی
۵) احکام عبادی و مناسکی
۶) احکام اخلاقی و تربیتی
۷) احکام شبه مناسک و سبک زندگی
▫️در این جلد طی سه فصل به اجتهاد ساختاری در سه دسته احکام نخست پرداخته شده است. در فصل نخست احکام جنگی و کیفری، در فصل دوم احکام تجاری و مالی و در فصل پایانی احکام زنان و خانواده مورد بررسی قرار گرفتهاند. جلد پایانی و هشتم از دفتر الهيات دوبُنی نیز چهار دسته احکام دیگر یعنی احکام سیاسی، عبادی، اخلاقی و سبک زندگی مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
مطالعه کتاب:
https://vrgl.ir/WDbUP
@noandishi_dini
▫️احکام شرعی را میتوان به عناوین زیر تقسیم نمود:
۱) احکام جنگی، کیفری، جزایی و قضایی
۲) احکام تجاری، مالی و اقتصادی
۳) احکام مدنی، زنان و خانواده
۴) احکام سیاسی و حکومتی
۵) احکام عبادی و مناسکی
۶) احکام اخلاقی و تربیتی
۷) احکام شبه مناسک و سبک زندگی
▫️در این جلد طی سه فصل به اجتهاد ساختاری در سه دسته احکام نخست پرداخته شده است. در فصل نخست احکام جنگی و کیفری، در فصل دوم احکام تجاری و مالی و در فصل پایانی احکام زنان و خانواده مورد بررسی قرار گرفتهاند. جلد پایانی و هشتم از دفتر الهيات دوبُنی نیز چهار دسته احکام دیگر یعنی احکام سیاسی، عبادی، اخلاقی و سبک زندگی مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
مطالعه کتاب:
https://vrgl.ir/WDbUP
@noandishi_dini
📁 مجموعه مکتب دوبُنی
📚دفتر نخست: فلسفه دین (الهیات دوبُنی)
✍ محمد قطبی
▫️جلد نخست: احیای دین اجتماعی
(درآمدی بر الهیات دوبُنی)
https://vrgl.ir/spXeq
▫️جلد دوم: طرحوارهای از الهیات دوبُنی (دینشناسی و الهیاتشناسی)
https://vrgl.ir/uOdLv
▫️جلد سوم: موحدچندساحتی و معنای کیهانی ۱ (انسانشناسی و هستیشناسی)
https://vrgl.ir/qpWyu
▫️جلد چهارم: موحدچندساحتی و معنای کیهانی ۲ (مواجهه وجودی-فلسفی با هستی)
https://vrgl.ir/dP7GO
▫️جلد پنجم: شریعت در الهیات دوبُنی ۱
(پیداش و سیر تکاملی شریعت)
https://vrgl.ir/igyts
▫️جلد ششم: شریعت در الهیات دوبُنی ۲
(نوگرایی دینی و بنیادگرایی دینی)
https://vrgl.ir/JxcBS
▫️جلد هفتم: شریعت در الهیات دوبُنی ۳
(اجتهاد ساختاری در احکام کیفری، مالی و زنان)
https://vrgl.ir/WDbUP
▫️جلد هشتم: شریعت در الهیات دوبُنی ۴
(اجتهاد ساختاری در احکام عبادی، سیاسی، اخلاقی و سبک زندگی) به زودی..
@noandishi_dini
📚دفتر نخست: فلسفه دین (الهیات دوبُنی)
✍ محمد قطبی
▫️جلد نخست: احیای دین اجتماعی
(درآمدی بر الهیات دوبُنی)
https://vrgl.ir/spXeq
▫️جلد دوم: طرحوارهای از الهیات دوبُنی (دینشناسی و الهیاتشناسی)
https://vrgl.ir/uOdLv
▫️جلد سوم: موحدچندساحتی و معنای کیهانی ۱ (انسانشناسی و هستیشناسی)
https://vrgl.ir/qpWyu
▫️جلد چهارم: موحدچندساحتی و معنای کیهانی ۲ (مواجهه وجودی-فلسفی با هستی)
https://vrgl.ir/dP7GO
▫️جلد پنجم: شریعت در الهیات دوبُنی ۱
(پیداش و سیر تکاملی شریعت)
https://vrgl.ir/igyts
▫️جلد ششم: شریعت در الهیات دوبُنی ۲
(نوگرایی دینی و بنیادگرایی دینی)
https://vrgl.ir/JxcBS
▫️جلد هفتم: شریعت در الهیات دوبُنی ۳
(اجتهاد ساختاری در احکام کیفری، مالی و زنان)
https://vrgl.ir/WDbUP
▫️جلد هشتم: شریعت در الهیات دوبُنی ۴
(اجتهاد ساختاری در احکام عبادی، سیاسی، اخلاقی و سبک زندگی) به زودی..
@noandishi_dini
نقش لمپن بورژوازی در استمرار وضعیت موجود
#اقتصاد_امروز_ما
پیشتر در این پرونده گفته شد که اقتصاد ایران که یک اقتصاد سرمایهداری دولتی است که بنا به منافع، سیاستهای نئولیبرالی یا سوسياليستی پیاده میکند. همچنین از دو گروه در دولت و جامعه به عنوان عاملان و حامیان وضع موجود سخن گفته شد.
نومانکلاتورا و تیولداران که مناصب کلیدی در بروکراسی کشور دارند و طبقه لمپن برخوردار یا لمپن بورژوازی که از رانتهای دسته اول بهره برده و در امتداد وضع موجود همدست این جریانند. پیشتر به توصیف این دو جریان پرداخته شد. در زیر به برخی از معایب طبقه لمپن بورژوازی اشاره میشود:
▎1. فقدان مسئولیت اجتماعی:
به دلیل تمرکز بر منافع شخصی و آنی، از مسئولیتهای اجتماعی خود غافلند. این امر میتواند منجر به تضعیف همبستگی اجتماعی شود.
▎2. تشدید فساد:
با سوءاستفاده از موقعیتهای اقتصادی و سیاسی، به فساد دامن میزنند. فساد اقتصادی نه تنها به نفع خود آنان بوده که میتواند به کاهش سرمایهگذاریهای خارجی و داخلی و تضعیف اقتصاد کشور منجر شود.
▎3. نابودی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی:
با ترویج رفتارهای غیر اخلاقی و غیرمسئولانه، ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. این امر میتواند به کاهش اخلاقیات اجتماعی و فرهنگی منجر شود.
▎4. ممانعت از تغییرات مثبت:
به دلیل عدم تمایل به تغییرات ساختاری، مانع از پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی میشوند. ممکن است به وضعیت موجود راضی باشند و از هرگونه تحولی که به نفع جامعه باشد، جلوگیری کنند.
▎5. تقویت نظامهای غیر دموکراتیک:
به عنوان ابزاری برای قدرتهای سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد. این گروه میتواند به راحتی تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگاندا قرار گیرد و در نتیجه، به تقویت نظامهای غیر دموکراتیک کمک کند.
▎6. افزایش نابرابری اجتماعی:
با توجه به رفتارهای اقتصادی این گروه، ممکن است نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی در جامعه افزایش یابد. این امر میتواند به بروز تنشها و اعتراضات اجتماعی منجر شود.
▎7. عدم مشارکت در فرآیندهای سیاسی:
لمپن بورژوازی معمولاً تمایلی به مشارکت فعال در فرآیندهای سیاسی ندارد. این عدم مشارکت میتواند به کاهش دموکراسی و ضعف نهادهای مدنی منجر شود.
▎8. تأثیر منفی بر جوانان:
رفتارهای لمپن بورژوازی میتواند الگویی نامناسب برای جوانان باشد و آنان را به سمت رفتارهای غیرمسئولانه سوق دهد.
به طور کلی، لمپن بورژوازی در ایران امروز میتواند چالشهای جدی برای توسعه پایدار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایجاد کند.
https://www.instagram.com/p/DC_X9NouwiM/?igsh=MWZzbjVvYWgyazBxMg==
#اقتصاد_امروز_ما
پیشتر در این پرونده گفته شد که اقتصاد ایران که یک اقتصاد سرمایهداری دولتی است که بنا به منافع، سیاستهای نئولیبرالی یا سوسياليستی پیاده میکند. همچنین از دو گروه در دولت و جامعه به عنوان عاملان و حامیان وضع موجود سخن گفته شد.
نومانکلاتورا و تیولداران که مناصب کلیدی در بروکراسی کشور دارند و طبقه لمپن برخوردار یا لمپن بورژوازی که از رانتهای دسته اول بهره برده و در امتداد وضع موجود همدست این جریانند. پیشتر به توصیف این دو جریان پرداخته شد. در زیر به برخی از معایب طبقه لمپن بورژوازی اشاره میشود:
▎1. فقدان مسئولیت اجتماعی:
به دلیل تمرکز بر منافع شخصی و آنی، از مسئولیتهای اجتماعی خود غافلند. این امر میتواند منجر به تضعیف همبستگی اجتماعی شود.
▎2. تشدید فساد:
با سوءاستفاده از موقعیتهای اقتصادی و سیاسی، به فساد دامن میزنند. فساد اقتصادی نه تنها به نفع خود آنان بوده که میتواند به کاهش سرمایهگذاریهای خارجی و داخلی و تضعیف اقتصاد کشور منجر شود.
▎3. نابودی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی:
با ترویج رفتارهای غیر اخلاقی و غیرمسئولانه، ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. این امر میتواند به کاهش اخلاقیات اجتماعی و فرهنگی منجر شود.
▎4. ممانعت از تغییرات مثبت:
به دلیل عدم تمایل به تغییرات ساختاری، مانع از پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی میشوند. ممکن است به وضعیت موجود راضی باشند و از هرگونه تحولی که به نفع جامعه باشد، جلوگیری کنند.
▎5. تقویت نظامهای غیر دموکراتیک:
به عنوان ابزاری برای قدرتهای سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد. این گروه میتواند به راحتی تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگاندا قرار گیرد و در نتیجه، به تقویت نظامهای غیر دموکراتیک کمک کند.
▎6. افزایش نابرابری اجتماعی:
با توجه به رفتارهای اقتصادی این گروه، ممکن است نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی در جامعه افزایش یابد. این امر میتواند به بروز تنشها و اعتراضات اجتماعی منجر شود.
▎7. عدم مشارکت در فرآیندهای سیاسی:
لمپن بورژوازی معمولاً تمایلی به مشارکت فعال در فرآیندهای سیاسی ندارد. این عدم مشارکت میتواند به کاهش دموکراسی و ضعف نهادهای مدنی منجر شود.
▎8. تأثیر منفی بر جوانان:
رفتارهای لمپن بورژوازی میتواند الگویی نامناسب برای جوانان باشد و آنان را به سمت رفتارهای غیرمسئولانه سوق دهد.
به طور کلی، لمپن بورژوازی در ایران امروز میتواند چالشهای جدی برای توسعه پایدار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایجاد کند.
https://www.instagram.com/p/DC_X9NouwiM/?igsh=MWZzbjVvYWgyazBxMg==
لمپن بورژوازی (Lumpenbourgeoisie) اصطلاحی است که به گروهی از افراد در جامعه اشاره دارد که به رغم داشتن ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی مرتبط با طبقه متوسط یا بورژوازی، فاقد ارزشها، هنجارها و فرهنگهای مرتبط با آن طبقه هستند. این اصطلاح معمولاً در نقدهای مارکسیستی و سوسیالیستی به کار میرود و میتواند به افراد یا گروههایی اشاره کند که در فرآیندهای اقتصادی و اجتماعی به نوعی انحراف از هنجارهای رایج دچار شدهاند.
▎نقد لمپن بورژوازی:
1. فقدان هویت اجتماعی: لمپن بورژوازی ممکن است به دلیل نداشتن هویت مشخص اجتماعی، نتواند نقش مثبتی در تحولات اجتماعی ایفا کند. این گروه معمولاً به دنبال منافع شخصی و آنی خود هستند و در نتیجه، نمیتوانند به تغییرات ساختاری در جامعه کمک کنند.
2. تضاد با ارزشهای بورژوازی: اعضای لمپن بورژوازی ممکن است از لحاظ اقتصادی در طبقهای مشابه با بورژوازی قرار داشته باشند، اما به دلیل رفتارها و انتخابهای غیرمسئولانه، مانند فساد یا سوءاستفاده از موقعیت، به نوعی از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی این طبقه دور میشوند.
3. عدم تعهد به تغییر اجتماعی: لمپن بورژوازی معمولاً تمایلی به مشارکت در جنبشهای اجتماعی یا سیاسی ندارد و این میتواند مانع از پیشرفتهای اجتماعی و سیاسی شود. این گروه ممکن است به جای تلاش برای تغییرات مثبت، به حفظ وضعیت موجود تمایل داشته باشد.
4. تأثیر منفی بر اقتصاد: رفتارهای غیرمسئولانه اقتصادی این گروه میتواند به ایجاد ناپایداریهای اقتصادی منجر شود. عدم توجه به اصول اخلاقی و اجتماعی در فعالیتهای اقتصادی میتواند به فساد و ناکارآمدی در سیستم اقتصادی منجر شود.
5. نقش در سیاست: لمپن بورژوازی ممکن است به عنوان ابزاری برای قدرتهای سیاسی مورد استفاده قرار گیرد، چرا که این گروه میتواند به راحتی تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگاندا قرار گیرد. این امر میتواند منجر به تقویت نظامهای غیر دموکراتیک و فساد شود.
به طور کلی، نقد لمپن بورژوازی بر این نکته تأکید دارد که این گروه نه تنها فاقد ارزشهای مثبت اجتماعی و اقتصادی است، بلکه میتواند مانع از پیشرفتهای مثبت در جامعه شود.
▎نقد لمپن بورژوازی:
1. فقدان هویت اجتماعی: لمپن بورژوازی ممکن است به دلیل نداشتن هویت مشخص اجتماعی، نتواند نقش مثبتی در تحولات اجتماعی ایفا کند. این گروه معمولاً به دنبال منافع شخصی و آنی خود هستند و در نتیجه، نمیتوانند به تغییرات ساختاری در جامعه کمک کنند.
2. تضاد با ارزشهای بورژوازی: اعضای لمپن بورژوازی ممکن است از لحاظ اقتصادی در طبقهای مشابه با بورژوازی قرار داشته باشند، اما به دلیل رفتارها و انتخابهای غیرمسئولانه، مانند فساد یا سوءاستفاده از موقعیت، به نوعی از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی این طبقه دور میشوند.
3. عدم تعهد به تغییر اجتماعی: لمپن بورژوازی معمولاً تمایلی به مشارکت در جنبشهای اجتماعی یا سیاسی ندارد و این میتواند مانع از پیشرفتهای اجتماعی و سیاسی شود. این گروه ممکن است به جای تلاش برای تغییرات مثبت، به حفظ وضعیت موجود تمایل داشته باشد.
4. تأثیر منفی بر اقتصاد: رفتارهای غیرمسئولانه اقتصادی این گروه میتواند به ایجاد ناپایداریهای اقتصادی منجر شود. عدم توجه به اصول اخلاقی و اجتماعی در فعالیتهای اقتصادی میتواند به فساد و ناکارآمدی در سیستم اقتصادی منجر شود.
5. نقش در سیاست: لمپن بورژوازی ممکن است به عنوان ابزاری برای قدرتهای سیاسی مورد استفاده قرار گیرد، چرا که این گروه میتواند به راحتی تحت تأثیر تبلیغات و پروپاگاندا قرار گیرد. این امر میتواند منجر به تقویت نظامهای غیر دموکراتیک و فساد شود.
به طور کلی، نقد لمپن بورژوازی بر این نکته تأکید دارد که این گروه نه تنها فاقد ارزشهای مثبت اجتماعی و اقتصادی است، بلکه میتواند مانع از پیشرفتهای مثبت در جامعه شود.
آیا چادر مشکی میراث فاطمه زهرا است؟
چادر پوشش ایرانی است یا اسلامی؟
چادر ریشه در فرهنگهای ایرانی پیش از اسلام دارد. در دوران ساسانیان و حتی پیش از آن، زنان ایرانی معمولاً پوششهایی به نام "چادر" یا "پوششهای مشابه" میپوشیدند که معمولاً از پارچههای بلند و سراسری بودند و تمام بدن را میپوشاندند. این نوع پوشش بهویژه برای حفاظت از زن در برابر نگاههای غیرمجاز و حفظ حجاب عمومی مورد استفاده قرار میگرفت.
پس از فتح ایران، فرهنگ ایرانی تأثیر زیادی بر روی فرهنگ اسلامی گذاشت. از جمله این تأثیرات، میتوان به استفاده از پوششهای کامل برای زنان اشاره کرد که در برخی نقاط جهان اسلام به تدریج پذیرفته شد.
در قرآن و حدیث، به پوشش بدن زنان تأکید شده است. اما نوع پوشش دقیقاً به شکل چادر مشکی و به سبک امروز نبوده است. در آن زمان، پوششها میتوانست متنوع باشد و زنان مسلمان از لباسهای بلند و سراسری برای پوشاندن بدن خود استفاده میکردند و چادر به عنوان نوع خاصی از پوشش بعداً در جوامع اسلامی رواج یافت.
تصویری که از زنان خاندان پیامبر در تاریخ و هنر اسلامی وجود دارد، بیشتر تحت تأثیر سنتها و نمادهای فرهنگی پس از دوران آنها شکل گرفته است. در دوران زندگی این امامان، پوشش چادر به شکلی که امروز در ایران و بسیاری از کشورهای مسلمان شناخته میشود (یعنی چادر مشکی)، وجود نداشت.
چادر مشکی که بعد از قرون اولیه اسلام و به تدریج در دورانهای بعدی (بهویژه پس از دورههای صفویه و قاجاریه) توسعه یافت، در دوران امامان نبوده و یک نماد فرهنگی و اجتماعی است که در قرون بعدی شکل گرفته است.
در هنر اسلامی تصاویر زنان اهل بیت غالباً به گونهای ترسیم شدهاند که در آنها زنان با چادر مشکی دیده میشوند. این تصاویر معمولاً نمادین و نمایشی هستند تا مقام و جایگاه ویژه اهل بیت را نشان دهند و با توجه به فرهنگهای بعدی اسلام و ایران، چادر مشکی بهعنوان نماد حجاب و پاکدامنی در این تصاویر انتخاب شده است.
ضدیتی که امروز در اثر عملکرد بنیادگرایان دینی با چادر به عنوان یک نماد اسلامی وجود دارد، خطاست. چادر مشکی یک پوشش عرفی تاریخی ایرانی است نه پوشش شرعی اسلامی و میراث فاطمه زهرا. اسلام فقاهتی چادر مشکی را میراث فاطمه میخواند که چنین چیزی واقعیت تاریخی ندارد.
ایشان همانطور که از فاطمه زنی پستونشین ساختند، از او زنی با چادر مشکی و برقع نیز ساختند که باب میل ایشان باشد. فاطمه اما همان است که در جنگها مجروحان را درمان میکرد و پس از وفات پدر در مقام اپوزیسیون شیخین که خلیفه عام مسلمانان بودند عمل میکرد.
https://www.instagram.com/p/DDM7WjVO89B/?igsh=MW41cmhqaXVkejc1aw==
چادر پوشش ایرانی است یا اسلامی؟
چادر ریشه در فرهنگهای ایرانی پیش از اسلام دارد. در دوران ساسانیان و حتی پیش از آن، زنان ایرانی معمولاً پوششهایی به نام "چادر" یا "پوششهای مشابه" میپوشیدند که معمولاً از پارچههای بلند و سراسری بودند و تمام بدن را میپوشاندند. این نوع پوشش بهویژه برای حفاظت از زن در برابر نگاههای غیرمجاز و حفظ حجاب عمومی مورد استفاده قرار میگرفت.
پس از فتح ایران، فرهنگ ایرانی تأثیر زیادی بر روی فرهنگ اسلامی گذاشت. از جمله این تأثیرات، میتوان به استفاده از پوششهای کامل برای زنان اشاره کرد که در برخی نقاط جهان اسلام به تدریج پذیرفته شد.
در قرآن و حدیث، به پوشش بدن زنان تأکید شده است. اما نوع پوشش دقیقاً به شکل چادر مشکی و به سبک امروز نبوده است. در آن زمان، پوششها میتوانست متنوع باشد و زنان مسلمان از لباسهای بلند و سراسری برای پوشاندن بدن خود استفاده میکردند و چادر به عنوان نوع خاصی از پوشش بعداً در جوامع اسلامی رواج یافت.
تصویری که از زنان خاندان پیامبر در تاریخ و هنر اسلامی وجود دارد، بیشتر تحت تأثیر سنتها و نمادهای فرهنگی پس از دوران آنها شکل گرفته است. در دوران زندگی این امامان، پوشش چادر به شکلی که امروز در ایران و بسیاری از کشورهای مسلمان شناخته میشود (یعنی چادر مشکی)، وجود نداشت.
چادر مشکی که بعد از قرون اولیه اسلام و به تدریج در دورانهای بعدی (بهویژه پس از دورههای صفویه و قاجاریه) توسعه یافت، در دوران امامان نبوده و یک نماد فرهنگی و اجتماعی است که در قرون بعدی شکل گرفته است.
در هنر اسلامی تصاویر زنان اهل بیت غالباً به گونهای ترسیم شدهاند که در آنها زنان با چادر مشکی دیده میشوند. این تصاویر معمولاً نمادین و نمایشی هستند تا مقام و جایگاه ویژه اهل بیت را نشان دهند و با توجه به فرهنگهای بعدی اسلام و ایران، چادر مشکی بهعنوان نماد حجاب و پاکدامنی در این تصاویر انتخاب شده است.
ضدیتی که امروز در اثر عملکرد بنیادگرایان دینی با چادر به عنوان یک نماد اسلامی وجود دارد، خطاست. چادر مشکی یک پوشش عرفی تاریخی ایرانی است نه پوشش شرعی اسلامی و میراث فاطمه زهرا. اسلام فقاهتی چادر مشکی را میراث فاطمه میخواند که چنین چیزی واقعیت تاریخی ندارد.
ایشان همانطور که از فاطمه زنی پستونشین ساختند، از او زنی با چادر مشکی و برقع نیز ساختند که باب میل ایشان باشد. فاطمه اما همان است که در جنگها مجروحان را درمان میکرد و پس از وفات پدر در مقام اپوزیسیون شیخین که خلیفه عام مسلمانان بودند عمل میکرد.
https://www.instagram.com/p/DDM7WjVO89B/?igsh=MW41cmhqaXVkejc1aw==
#پیرامون_اسلامیسم
سید قطب و مجتبی نواب صفوی تقریبا پدران بنیادگرایی سنی و شیعی در جهان اسلام محسوب میشوند. معادل جمعیت اخوانالمسلمین در مصر، جمعیت فدائیان اسلام در ایران شکل گرفت. بعد از کودتای ۲۸ مرداد، نواب صفوی در شهریور ۱۳۳۲ به دعوت سیدقطب از رهبران اخوانالمسلمین مصر در «کنگره اسلامی قدس» در بیتالمقدس شرکت کرد.
نواب صفوی هنگام بازگشت از مصر،در سوریه با رهبران اخوان المسلمین ملاقات و مذاکره کرد و دکتر مصطفی السباعی رهبر اخوان المسلمین #سوریه، در دیدار با نواب صفوی گلایه کرد که چرا جوانان شیعه به گروهها و جریانهای ملیگرا و سکولار می پیوندند؟ و به سازمانهای اسلامگرای سنی نمیپیوندند؟ و نواب صفوی در سخنرانی خود از جوانان شیعی سوریه خواست که به سازمان اخوان المسلمین بپیوندند.
فدائیان اسلام و نواب صفوی تا حدود زیادی شبیه اخوانالمسلمین مصر و سیدقطب رهبرش هستند؛ هر دو در اندیشه ایجاد حکومتی مبتنی بر شرع تلاش میکردند و هر دو توسط رژیمهای سکولاری که در جامعه مسلط بودند، اعدام شدند.
این دو اعدام شدند اما ایدههایشان از میان نرفت. به تدریج وارثان ایشان در برخی از کشورهای خاورمیانه قدرت را تسخیر کردند. نسل سوم از بنیادگرایان دینی سنی که امروز در افغانستان و سوریه حاکم شدهاند همانطور که در اسلایدها آمد از رویکردهای فرامرزی دست کشیده و درون مرزهای خویش ایدههایشان را پی میگیرند. باید دید که آیا نسل جدید اسلامگرایان شیعه نیز چنین میکنند؟
https://www.instagram.com/p/DDej-TZuI5C/?igsh=emkwaW1wODdsbjk5
سید قطب و مجتبی نواب صفوی تقریبا پدران بنیادگرایی سنی و شیعی در جهان اسلام محسوب میشوند. معادل جمعیت اخوانالمسلمین در مصر، جمعیت فدائیان اسلام در ایران شکل گرفت. بعد از کودتای ۲۸ مرداد، نواب صفوی در شهریور ۱۳۳۲ به دعوت سیدقطب از رهبران اخوانالمسلمین مصر در «کنگره اسلامی قدس» در بیتالمقدس شرکت کرد.
نواب صفوی هنگام بازگشت از مصر،در سوریه با رهبران اخوان المسلمین ملاقات و مذاکره کرد و دکتر مصطفی السباعی رهبر اخوان المسلمین #سوریه، در دیدار با نواب صفوی گلایه کرد که چرا جوانان شیعه به گروهها و جریانهای ملیگرا و سکولار می پیوندند؟ و به سازمانهای اسلامگرای سنی نمیپیوندند؟ و نواب صفوی در سخنرانی خود از جوانان شیعی سوریه خواست که به سازمان اخوان المسلمین بپیوندند.
فدائیان اسلام و نواب صفوی تا حدود زیادی شبیه اخوانالمسلمین مصر و سیدقطب رهبرش هستند؛ هر دو در اندیشه ایجاد حکومتی مبتنی بر شرع تلاش میکردند و هر دو توسط رژیمهای سکولاری که در جامعه مسلط بودند، اعدام شدند.
این دو اعدام شدند اما ایدههایشان از میان نرفت. به تدریج وارثان ایشان در برخی از کشورهای خاورمیانه قدرت را تسخیر کردند. نسل سوم از بنیادگرایان دینی سنی که امروز در افغانستان و سوریه حاکم شدهاند همانطور که در اسلایدها آمد از رویکردهای فرامرزی دست کشیده و درون مرزهای خویش ایدههایشان را پی میگیرند. باید دید که آیا نسل جدید اسلامگرایان شیعه نیز چنین میکنند؟
https://www.instagram.com/p/DDej-TZuI5C/?igsh=emkwaW1wODdsbjk5