group-telegram.com/notesofvahidehsani/697
Last Update:
خطاب به رئیس جدید دانشگاه قبل از مشخصشدنش! (قسمت سوّم و پایانی)
الان که یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه هستی، هم «من» خیلی راحت میتوانم حرفهایم را بزنم، هم «شما» فرصتش را داری که بخوانی، امّا فردا که رئیس شدی، نه «بنده» به این راحتیها میتوانم خدمت «جنابعالی» شرفیاب شوم، نه «حضرتعالی» فرصت دارید که عرائض «حقیر» را بشونید و نه سنگینی فضا و «ادبیات رسمی و محترم» مربوط اجازه میدهد که چنین نکات و پیشنهادهایی مطرح شوند!
مسائل اصلی
تا جایی که میفهمم، مسائل اصلی دانشگاه در حیطۀ نرمافزاری و انسانی-اجتماعی است، مقولههایی از جنس اعتماد، سرمایۀ اجتماعی، همدلی، گفتگو، مشارکت، حسّ تعلّق، امید، علاقه، رضایت و غیره.
شرایط مختلف شما را نیز مانند عموم رؤسای دانشگاه به این سمت سوق میدهد که از مسائل اصلی غفلت و خود و دانشگاه را با اهداف و دستاوردهای سختافزاری، کمّی و فیزیکی-مکانیکی مانند ساختمانسازی، بهبود رتبهها، گسترش رشتهها، تفاهمنامههای ویترینی، برنامههای پرهزینۀ نمایشی مشغول کنی و در بهترین حالت، خودت را این طور گول بزنی که «دستیابی به اهداف سختافزاری نهایتاً، رضایت، اعتماد و همدلی اکثریت را نیز بهدنبال خواهد آورد».
هر چند پرداختن به حیطۀ نرمافزاری (جنبۀ انسانی-اجتماعی امور) و بهبود در این زمینه مشکل شده است، امّا به هر حال، مسائلی مانند بازسازی و تقویت اعتماد نیز مانند مسائل فنّی و سختافزاری، اصول و راهحلهای خاص خود (با ماهیت انسانی-اجتماعی) را دارند.
رزومۀ قابل قبول
اگر از دل سازوکاری گفتگومحور و با توافق و اجماع اکثریت دانشگاهیان برگزیده شده بودی، فارغ از اینکه چه کسی باشی بسیار خوشبین و امیدوار بودم امّا حالا که متأسفانه تلاشهای جستهگریخته در این راستا به جایی نرسید، فقط یک عامل است که میتواند امیدوارم کند.
در رزومۀ تو، مهمترین عامل برای من این است که آیا در مسئولیتهای پیشین توانستهای در حیطۀ مسائل اصلی (مسائل نرمافزاری و انسانی-اجتماعی) تحوّل، و «اتّفاق»ی [۱] رقم بزنی یا دستاورد خلّاقانهای داشته باشی یا نه. اگر پاسخ منفی باشد، در جوّ رخوتزده، ناامید و بیاعتماد کنونی، سایر امتیازات احتمالیات در من هیچ امیدی ایجاد نمیکند (حتّی اینکه تو را نسبت به سایر رؤسای پیشین بهترین بدانم).
تجربۀ دانشجویان از کلاس درست چگونه است؟! آیا توانستهای اعتماد آنان را جلب و در آنها امید، علاقه و انگیزه ایجاد کنی یا کلاسی روتین و ملالآور با تأکید بر حفظکردن و نمرهگرفتن؟!
کلید اصلی
بازسازی و تقویت اعتماد (و سایر مؤلّفههای انسانی-اجتماعی) فقط از طریق گفتگو و مشارکت مؤثّر امکانپذیر است و از آنجا که طبیعتاً انتخاب تو بهعنوان رئیس دانشگاه در نبود سازوکارهای مؤثّر برای گفتگو و اجماعسازی صورت گرفته است، به نظرم، همهچیز به این بر میگردد که آیا حاضری سازوکار و فرایندی تدوین کنی که هرگاه دانشگاهیان (مثلاً ۶۰ درصد آنها) خواستند، بتوانند رئیس دانشگاه (شامل خودت) را برکنار و عضو هیئت علمی دیگری را که روی آن اجماع کردهاند (مثلاً ۵۰ درصد آنها) جایگزین کنند یا نه.
صحبتکردن از مشارکت و تصمیمسازی جمعی در شرایطی که حاضر نباشی رئیسبودن یا نبودن خودت را از طریق سازوکاری منطقی به خواست اکثریت دانشگاهیان منوط کنی، شوخیای بیش نیست.
در چنین شرایطی، صحبت از این امور صرفاً میتواند کاربرد تبلیغاتی داشته باشد و محدودهاش تا جایی است که به منافع و حفظپست تو لطمه نزند.
خلاصه اینکه بر اساس فهم ناقص من، اینکه بتوانی در دانشگاه «اتّفاق»ی رقم بزنی نه اینکه دانشگاهِ ناامید، رخوتزده، بیاعتماد و ناکارآمد موجود را بهمثابه یک ادارۀ روتین ببینی و روالهای اداری آن (تشکیل کلاسها، برگزاری امتحان، رویدادهای مناسبی و ...) را منظم انجام دهی و البته در این میان، خودت نیز از مزایای رئیسبودن بهرهمند شوی، نهایتاً به عامل پیشگفته بستگی دارد.
اگر رئیسبودن یا نبودن خودت را به خواست اکثریت دانشگاهیان منوط کنی، مشخص میشود که اوّلاً، برای نظر دانشگاهیان ارزش، اعتبار و احترام قائلی، ثانیاً، واقعاً به گفتگو و مشارکت باور داری و ثالثاً، مصالح دانشگاه، دانشگاهیان و جامعه را بر منافع شخصی خود ترجیح میدهی.
همچنین، چنین کاری تو را در موقعیتی قرار میدهد که برای حفظ رضایت دانشگاهیان آنان را در تصمیمسازیها مشارکت دهی.
پانویسها
[۱] اشاره به یادداشت «کابینۀ اتّفاق ملّی» از دکتر محسن رنانی. او معتقد است در شرایط فعلی، «وفاق» صرفاً یک پیشننیاز است، جامعه کاملاً به «تحوّل» و «اتّفاق» نیاز دارد و درغیراینصورت، همین جوانههای ارزشمند امید و وفاق هم میخشکند و از بین میروند.
قسمتهای پیشین این سلسلهنوشتار:
قسمت اوّل
قسمت دوّم
کانال وحید احسانی
https://www.group-telegram.com/us/notesofvahidehsani.com
BY کانال وحید احسانی
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/notesofvahidehsani/697