Telegram Group & Telegram Channel
💥 نقد !

‏«تاسیس» و «ماندگاری نظام سیاسی» بر «عدالت» ‎#تقدّم دارد، و جز اراده‌ی شاه به عنوان حاکم، هیچ منبعی برای حلّ مسئله‌ی عدالت وجود ندارد. اراده‌ای که اراده‌ی پیکر سیاسی سلطنت (مردم) است.

شاهنشاه آریامهر بیمار بودند. ازین‌نظر احتمالا مسئولیّتی بر گردن ایشان نیست. امّا کسی که به جای فهمِ اشتباهِ مهلکِ ترک کردنِ آفیس تاج‌وتخت توسّط شاه، آن را توجیه می‌کند، فراموش می‌کند که سرنوشتِ عدالت را در روزگار عدالت از اراده‌ی شاه (بارگهِ داد) ربوده و به دستانِ دولتِ فترت (ج‌ا) سپرده تا قاعده‌ی «تاسیس و ماندگاری نظام سیاسی بر عدالت تقدّم دارد» در بی‌عدالتی از نو برقرار شود.

جمهوری اسلامی مردمی نیست. توسعه ندارد، بر بنیاد عدم ایران تاسیس شده و هرگز نمی‌تواند که دولتِ ملّت ایران باشد. با این حال نشان می‌دهد که «اراده‌ی سیاسی مبنی بر ماندگاری»، فوق همه‌چیز است.

شاه اگر آفیس شاهی را ترک نمی‌کرد، امّا چندهزار تروریستی را که از زندان آزاد شده بودند، به‌قوه‌ی قهریّه‌ی قانونی در زندان نگاه می‌داشت، این همان دوای مرض Hidrophobiaیی بود که شورشیان می‌طلبیدند. آن‌ها در پی «پر از هول شاه اژدهاپیکر»ی بودند که آن را در خمینی یافتند. شاهنشاهِ عزیز ما از پذیرفتن این نقش ابا داشتند. شاه احتمالا چون توسّط انقلابیون به‌شدت بدنام شده بود، به‌عکس در پی خوشنامی بود. درحالی‌که هدف دشمنان ایران ازین بازی، تضعیف اراده‌ی مبتنی بر قدرت وی جهت سرنگونی حکومت قانون بود. ایراد البته از ایشان نبود. ما برای سلطنت نظریه‌ی سیاسی نداشتیم. پایه‌های علم سیاست در ایران سُست بود، و هیچ پشتوانه‌ی فکری نیرومندی اساس سلطنت را پشتیبانی نمی‌کرد. ماکیاوللی نداشتیم که نسبت به وضعیّت ایران بگوید:
«مصلحت سرزمینم را بر خوشنامی ترجیح می‌دهم!»

زمانی هم که قرار شد انجمنی فلسفی در این راستا تشکیل شود، محملی برای سّست‌تر کردن اساس سلطنت شد. این مقاله‌ی مجلّه‌ی فریدون نیز دقیقا در همان مسیر عدم فهم اصول علم سیاست نوشته شده است. می‌کوشد تا برای شاه خوشنامی بخرد! این درحالی‌ست که رضاشاه کبیر را در کوی نیک‌نامی گذر نداده بودند. او را به زور از آفیس شاهی بیرون کردند و بسیاری از رفتنش خوشحال بودند. رضاشاه نسبت به نزدیک‌ترین خادمان خود نیز وفادار نبود. ببینید که با تیمورتاش چه کرد و آن را مقایسه کنید با کردار محمدرضاشاه که نه از سر سیاست، بلکه چون انسان نیکی بود، دشمنان خود را می‌بخشید. شاه حتّی مانع از کشتن خمینی زمانی که در اسارت صدّام بود شد. و این خلق نیک وی، سرکنگبینی بود که صفرا فزود. چون کسی که صاحب اراده‌ی سیاسی است، تنها می‌باید «نیک بنماید»، نه آن‌که واقعا نیک باشد. آن بی‌وفایی‌های رضاشاه کبیر در حوزه‌ی اخلاق، موجب تقویّت اساس سلطنت و کشور شد.

نویسنده‌ی مطلب فریدون، احتمالا در خبر نیست که توجیهاتی که در مطلب خود آورده، اشتباهی صرفا در تحلیل مسئله‌ای تاریخی نیست، بلکه این نوشتار خدای ناکرده اگر حتّی به‌صورت تیتروار توسّط رضاشاه دوم خوانده و درونی شود، «شَر»ی است که گریبانگیر آینده‌ی پادشاهی نیز خواهد بود. چون ولیعهد عزیز ایران کاملا واجب است که مطابق با روش پدربزرگ موسّس خود، از هوس گذر از کوی خوشنامی درگذر اند. با اکتیویست بودن و ماندلّابازی‌هایی که عدّه‌ای از مشاوران توصیه می‌کنند، اگرچه بتوان چند صباحی در مقام اپوزیسیونِ چیزی که خودش اپوزیسیون سلطنت است، خوشنام شد، امّا نه می‌توان تخت‌وتاج را پس گرفت و نه می‌توان ایران را نجات داد.

کاوه وقتی قیام کرد، به سوی فریدون رفت تا او را در به سلطنت رسیدن یاری کند. فریدون نرفت تا به کاوه برای انقلابات رنگارنگ کمک کند. مجلّه فریدون اگر می‌خواهد در سطح نامی که برگزیده باشد، باید به جای فنّ آشپزی، طبابت را برگزیند. ادویه‌ها را زمین بگذارد و داروی تلخ برگیرد.



group-telegram.com/irbozorg/5913
Create:
Last Update:

💥 نقد !

‏«تاسیس» و «ماندگاری نظام سیاسی» بر «عدالت» ‎#تقدّم دارد، و جز اراده‌ی شاه به عنوان حاکم، هیچ منبعی برای حلّ مسئله‌ی عدالت وجود ندارد. اراده‌ای که اراده‌ی پیکر سیاسی سلطنت (مردم) است.

شاهنشاه آریامهر بیمار بودند. ازین‌نظر احتمالا مسئولیّتی بر گردن ایشان نیست. امّا کسی که به جای فهمِ اشتباهِ مهلکِ ترک کردنِ آفیس تاج‌وتخت توسّط شاه، آن را توجیه می‌کند، فراموش می‌کند که سرنوشتِ عدالت را در روزگار عدالت از اراده‌ی شاه (بارگهِ داد) ربوده و به دستانِ دولتِ فترت (ج‌ا) سپرده تا قاعده‌ی «تاسیس و ماندگاری نظام سیاسی بر عدالت تقدّم دارد» در بی‌عدالتی از نو برقرار شود.

جمهوری اسلامی مردمی نیست. توسعه ندارد، بر بنیاد عدم ایران تاسیس شده و هرگز نمی‌تواند که دولتِ ملّت ایران باشد. با این حال نشان می‌دهد که «اراده‌ی سیاسی مبنی بر ماندگاری»، فوق همه‌چیز است.

شاه اگر آفیس شاهی را ترک نمی‌کرد، امّا چندهزار تروریستی را که از زندان آزاد شده بودند، به‌قوه‌ی قهریّه‌ی قانونی در زندان نگاه می‌داشت، این همان دوای مرض Hidrophobiaیی بود که شورشیان می‌طلبیدند. آن‌ها در پی «پر از هول شاه اژدهاپیکر»ی بودند که آن را در خمینی یافتند. شاهنشاهِ عزیز ما از پذیرفتن این نقش ابا داشتند. شاه احتمالا چون توسّط انقلابیون به‌شدت بدنام شده بود، به‌عکس در پی خوشنامی بود. درحالی‌که هدف دشمنان ایران ازین بازی، تضعیف اراده‌ی مبتنی بر قدرت وی جهت سرنگونی حکومت قانون بود. ایراد البته از ایشان نبود. ما برای سلطنت نظریه‌ی سیاسی نداشتیم. پایه‌های علم سیاست در ایران سُست بود، و هیچ پشتوانه‌ی فکری نیرومندی اساس سلطنت را پشتیبانی نمی‌کرد. ماکیاوللی نداشتیم که نسبت به وضعیّت ایران بگوید:
«مصلحت سرزمینم را بر خوشنامی ترجیح می‌دهم!»

زمانی هم که قرار شد انجمنی فلسفی در این راستا تشکیل شود، محملی برای سّست‌تر کردن اساس سلطنت شد. این مقاله‌ی مجلّه‌ی فریدون نیز دقیقا در همان مسیر عدم فهم اصول علم سیاست نوشته شده است. می‌کوشد تا برای شاه خوشنامی بخرد! این درحالی‌ست که رضاشاه کبیر را در کوی نیک‌نامی گذر نداده بودند. او را به زور از آفیس شاهی بیرون کردند و بسیاری از رفتنش خوشحال بودند. رضاشاه نسبت به نزدیک‌ترین خادمان خود نیز وفادار نبود. ببینید که با تیمورتاش چه کرد و آن را مقایسه کنید با کردار محمدرضاشاه که نه از سر سیاست، بلکه چون انسان نیکی بود، دشمنان خود را می‌بخشید. شاه حتّی مانع از کشتن خمینی زمانی که در اسارت صدّام بود شد. و این خلق نیک وی، سرکنگبینی بود که صفرا فزود. چون کسی که صاحب اراده‌ی سیاسی است، تنها می‌باید «نیک بنماید»، نه آن‌که واقعا نیک باشد. آن بی‌وفایی‌های رضاشاه کبیر در حوزه‌ی اخلاق، موجب تقویّت اساس سلطنت و کشور شد.

نویسنده‌ی مطلب فریدون، احتمالا در خبر نیست که توجیهاتی که در مطلب خود آورده، اشتباهی صرفا در تحلیل مسئله‌ای تاریخی نیست، بلکه این نوشتار خدای ناکرده اگر حتّی به‌صورت تیتروار توسّط رضاشاه دوم خوانده و درونی شود، «شَر»ی است که گریبانگیر آینده‌ی پادشاهی نیز خواهد بود. چون ولیعهد عزیز ایران کاملا واجب است که مطابق با روش پدربزرگ موسّس خود، از هوس گذر از کوی خوشنامی درگذر اند. با اکتیویست بودن و ماندلّابازی‌هایی که عدّه‌ای از مشاوران توصیه می‌کنند، اگرچه بتوان چند صباحی در مقام اپوزیسیونِ چیزی که خودش اپوزیسیون سلطنت است، خوشنام شد، امّا نه می‌توان تخت‌وتاج را پس گرفت و نه می‌توان ایران را نجات داد.

کاوه وقتی قیام کرد، به سوی فریدون رفت تا او را در به سلطنت رسیدن یاری کند. فریدون نرفت تا به کاوه برای انقلابات رنگارنگ کمک کند. مجلّه فریدون اگر می‌خواهد در سطح نامی که برگزیده باشد، باید به جای فنّ آشپزی، طبابت را برگزیند. ادویه‌ها را زمین بگذارد و داروی تلخ برگیرد.

BY ایرانِ بزرگِ فرهنگی




Share with your friend now:
group-telegram.com/irbozorg/5913

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Telegram was co-founded by Pavel and Nikolai Durov, the brothers who had previously created VKontakte. VK is Russia’s equivalent of Facebook, a social network used for public and private messaging, audio and video sharing as well as online gaming. In January, SimpleWeb reported that VK was Russia’s fourth most-visited website, after Yandex, YouTube and Google’s Russian-language homepage. In 2016, Forbes’ Michael Solomon described Pavel Durov (pictured, below) as the “Mark Zuckerberg of Russia.” Despite Telegram's origins, its approach to users' security has privacy advocates worried. But the Ukraine Crisis Media Center's Tsekhanovska points out that communications are often down in zones most affected by the war, making this sort of cross-referencing a luxury many cannot afford. These entities are reportedly operating nine Telegram channels with more than five million subscribers to whom they were making recommendations on selected listed scrips. Such recommendations induced the investors to deal in the said scrips, thereby creating artificial volume and price rise. As a result, the pandemic saw many newcomers to Telegram, including prominent anti-vaccine activists who used the app's hands-off approach to share false information on shots, a study from the Institute for Strategic Dialogue shows.
from pl


Telegram ایرانِ بزرگِ فرهنگی
FROM American