Telegram Group Search
هرگز حاضر نیستم عضو کلیپی بشم که کسی مثل من رو به عضویت قبول می کنه


👤 #وودی_آلن
#دیالوگ_فلسفی
#آنی_هال

@lEECHbrain | جهان و تنهایی فیلَه‌سوف
@SHARRomid | فلسفه‌ی زندگی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی می‌خوان منو با یکی آشنا کنن

بعد ملاقات اول:

@lEECHbrain | جهان و تأملات فیله‌سوف
از کرخه تا راین
@Musicee_Khas
از کرخه تا راین

#موسیقی
#بیکلام

@lEECHbrain | جهان و تأملات فیلَع سوف

کلاس دوم سوم ابتدایی
تو درس تعلیمات دینی می خوندیم:
« امین و اکرم به باغ مشدی ممد رفتن. ممد به آنها گفت
ما باید خدا را شکر کنیم که ما را آفریده و برای ما این همه نعمت خلق کرده»

من با خودم می گفتم:
ما اگر نخوایم خدا ما رو بیافرینه کیو باید ببینیم؟! ها؟ کیو باید ببینیم؟

اون موقع یه جورایی تو اوج بودم .
به خاک دست می زدم طلا می‌شد.
همه جا می درخشیدم و همیشه مورد تحسین و تایید و توجه بودم .
از درس تا فعالیت های مذهبی تا هنر و ورزش

ولی ...

همون موقع باید می‌فهمیدم من یه روز روشنفکر می شم.
یا شاید بهتره بگم:
همون موقع به اشتباه،از سر اضطراب،به خودم القا می کردم که:
من یه آدم خاص می‌شم
این رنج ها بی حکمت نیس😔

ولی وقتی ۲۰ سالگی رو گذروندم
کم کم باین نتیجه رسیدم که:
خبری از هیچ حکمتی نیس
الآنم همون ـ بقول امروزی ها طرحواره- باهامه.
فقط «خود خاص پنداری» تبدیل شده به «آخرین ضربه رو محکم‌تر بزن»

یعنی تقلاهای بیهوده‌ برا بهتر شدن و
مورد توجه قرار گرفتن در عین فرار از دیده شدن
عمیق تر فهمیدن مسائل
و دلخوشی باین که هروقت خواستم می‌تونم بمیرم
🔰بریز پایین و جمع کن

دقت کردم دیدم
اراذل و اوباشِ چپیده در حوزه‌ی تفکر علیرغم اون همه جنگولک بازی و دلقک بازی و دروغ و اغراق و مغالطه و فحاشی (چیزاییکه در عالم هنر تکنیک/شیطنت/خلاقیت محسوب می‌شه) عموما هیچ جذابیتی-از-جنس هنر هم ندارن.
تو تاریخ معاصر خودمون رو نگاه کنیم.
استثناهایی داریم که می‌گن فلان داستان نویس چپ بوده که من الحمدالله هنوز چیز خاصی ازشون جذبم نکرده بخونم.
یا بعضی شاعران در دوره هایی بودند که ویروس چپ همه رو کم و بیش بیمار کرده بود و کسی که دچارش نبود هم جرات ابراز مخالفت نداشت.
ولی باز عمق فلسفی و خلاقیت تقریباً اعجاب انگیز شعر سهراب سپهری رو - که از طرف چپ ها مورد انتقاد قرار می گرفت که چرا برا #خلق_زحمتکشان شعر نمی گی - با اشعار هوشنگ ابتهاج توده ای مقایسه کنیم که من جز زیبایی و لطافت تغزلی در بعضی اشعارش- که تو تاریخ ما همیشه بهترش بوده و هست - چیز خاص عمیق خلاقانه ای ازش ندیدم.
داستان سراهای معاصر رو نمی‌شناسم.
ولی ساخته های موسیقیدانان غیر چپ -نظیر خرم و تجویدی و یاحقی - رو با ساخته های خشک و ملال آور کمونیست های #جریان_بازگشت مقایسه کنید که خودشون و بچه هاشونم پای ساخته هاشون نمی‌تونن بشینن ...

داشتم باین موضوع👆 و جنجالها سر تقلیل گرایی فکر می‌کردم که یاد صنعت ادبی« لف و نشر» افتادم.

🔰هر گاه دو یا چند جزء از کلام بدون توضیحی در پی هم بیایند (لف) و آن گاه توضیحات مربوط به هر یک در پی هم آورده شوند (نشر)، آرایه لفّ‌ونشر شکل می‌گیرند.

▪️پروانه ز من، شمع ز من ، گل ز من آموخت افروختن و سوختن و جامه دریدن

(پروانه از من افروختن را، شمع از من سوختن را، و گل از من جامه دریدن را آموخت)

▪️سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت
بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام

سال خرّم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام

🔰 چنانکه می‌بینیم تو این ابیات ، کاری شبیه کار مکانیک ها شده که وقتی می‌خوان خودرویی رو تعمیر اساسی کنند باصطلاح ماشین رو می‌ریزن پایین ، حتی الامکان قطعات رو جدا می کنند ، چک می‌کنند ، روغنکاری می‌کنند و بعد دوباره سر هم می کنند .

تو کار علمی جدی ، مثل هنر ، مثل کار فنی ، چنین فرآیندی داریم :
ما می دونیم که قرن‌ها ـ قبل افلاطون و بعد افلاطون - در ذهنیت بشر نوعی کلی گرایی مخرب منقلی افراطی یکجانبه غلبه داشت.
باینصورت که اجدادمون می‌نشستن پای آتیش و قصه تعریف می کردند و شناخت شون از هستی محدود به همین منقلیات بود: اسطوره های متعلق به عالم مُثُل

مولفه‌ی مهم داستان « نقل » و « خبر » هستش:
پدربزرگ و مادربزرگ از یکی که احتمالا پدربزرگ یا مادربزرگ شون بود شنیده بودن که:
« اسکندر وقتی از برره رد می‌شد رکسانا برره رو دید و پاش توی چاله گیر کرد.
در این رکسانا بهش گفت: تو چقدر بیعرضه بیدی اسکندر 😕
اسکندر ازین سخن برآشفت و خواست به رکسانا تعرض کنه که غول برره و زورو ظاهر شدند و نجاتش دادند.
برای همین ما هرسال در تاریخ معینی دور چاله اسکندرون جمع می‌شیم و به پای‌کوبی می‌پردازیم.»

حالا این وسط ننه بزرگ یه جاییش یادش می‌رفت یه چاخانی از خودش هم بهش اضافه می کرد.

کسی بخودش زحمت نمی‌داد بپرسه که:
اسکندر کجای تاریخ بوده؟
کی گفته از برره رد شده ؟
غول رو کی دیده؟

لازم هم نبود
خیلی هم مفید نبود
هدف دور هم نشستن و جشن گرفتن بود : #مناسک

تا این که
دوباره غربی های از خدا کم خبر خواستند پی تفکر یونانی رو بگیرند و نام گرایی ظهور کرد و بیکن لب به سخن گشود و ...
لابد داستان « شمردن تعداد دندان های اسب » رو شنیدید.

از دورانی که بهش « قرون وسطای متأخر » هم میگن ، کم کم بشر باین فکر افتاد که مسخره بازی و تکرار سخنان منقلی بسه.
بیایم از اول راجع به همه چی فکر کنیم.
راجع به اخلاق و خیر و شر
فرد و جمع ، جز و کل
مبدا هستی
و ...

البته داستان کمی پیچیده تره
بخوایم دقیقتر بگیم: وقتی غربی های مسیحی عزم جزم کردند که کمی بیشتر به دنیا بپردازند ، شروع کردند به بازخوانی اندیشه های یونانی که مدتی نزدِ عموما دانشمندان ایرانی امانت بود.
همچنین برای پیش گویی آینده به رصد کواکب پرداختند که از توی این تلاش به خورشید مرکزی رسیدن.
یعنی
اگر دانایی رو علت پیشرفت محسوب کنیم
با معلول هایی مثل ثروتمند شدنشون و محدود شدن قدرت پادشاه ، شکسته شدن تقدس افسانه های کشکی کلیسایی
با هم دچار هم افزایی شدن

بهرحال...

🔰 غربی ها ( عموما جماعت آنگلوساکسون) وقتی بیدار شدند
از پای منقل بلند شدند
مثل یک مکانیک که میخواد خودرویی رو تعمیر کنه به جهان هستی نگاه کردند
خوب براندازش کردند
سعی کردند بازش کنند(تقلیل گرایی)
جز به جزءش رو با دقت بررسی کردند و
هرجا هم که مفید بود یا ناچار بودند موقتا سرهم ش کردند
ولی همش با دقت
با حساب و کتاب و دلیل

ما نشستیم و تماشا کردیم

ادامه دارد

@lEECHbrain | تأملات فیلَه‌سوف
چند روز حوصله‌ی هیچ موسیقی ای هم نداشتم.

منی که موسیقی برام
مثل غذا
مثل آب بوده
اگر نگم مثل هوا که نمی‌شه بیش از چند دقیقه از دور باشم

و

چند روزه

فقط از کرخه تا راین گوش می‌دم.

@lEECHbrain | تأملات فیلَه‌سوف
معمولا آهنگسازها ، حداکثر دو سه تا آهنگ فوق العاده و موندگار و محبوب بیشتر نمی‌سازند.

نمی‌دونم چقدر می‌شه با اطمینان این حرفو زد که :
وقتی کسی چنین آهنگی می‌سازه حتما آدم حساسیه و حتما در زندگی رنج های زیادی رو متحمل شده.
رنج هایی که لزوما منجر به ساخت اثر هنری نشده ، لزوما مفید نبوده و لزوما ربطی به درک حقایق نو و ... نداشته.

پرسش اینه

با فرض این که آدمهای معمولی تر و کمتر حساس ، لذت بیشتر و رنج کمتری در زندگی دارند

آیا زندگی برای آدم حساس - به فرض خوش‌بینانه که بتونه چار تا کار موندگار از خودشون یادگار بذاره - به رنج هایی که می‌کشه میارزه؟!

@lEECHbrain | تأملات فیلَه‌سوف
از دست‌های گرم تو
کودکان توأمان آغوش خویش
سخن‌ها می‌توانم گفت
غم نان اگر بگذارد

نغمه در نغمه درافکنده
ای مسیح مادر، ای خورشید
از مهربانی بی‌دریغ جان‌ات
با چنگ تمامی‌ناپذیر تو سرودها می‌توانم کرد
غم نان اگر بگذارد

رنگ‌ها در رنگ‌ها دویده
از رنگین‌کمان بهاری تو
که سراپرده در این باغ خزان رسیده برافراشته است
نقش‌ها می‌توانم زد
غم نان اگر بگذارد.

چشمه‌ساری در دل و
آبشاری در کف
آفتابی در نگاه و
فرشته‌یی در پیراهن
از انسانی که تویی
قصه‌ها می‌توانم کرد
غم نان اگر بگذارد

شاملو

@lEECHbrain | تأملات فیلَه‌سوف
و کمی علم
و مقدار زیادی موسیقی


بجز اینا هیچ چیز تو جهان مقرون به صرفه نیست و به رنج و هزینه هاش #نمیارزه .
و یا لازم نیست یا هر دو

#اعلام_وضعیت


@lEECHbrain | تأملات فیلَه‌سوف
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بشدت نیاز دارم یه جا بشینم
سهمیه‌‌ی امروز بیان محضرم 💋



«برنامه دست بوسی به جز جمعه و ایامی که به دلایلی مانند عوارض جسمی تعطیل بود به طور روزانه حدود ساعت هشت و سی دقیقه و بعد از اجرای عقدها در حالی که حضرت امام(ره) روی صندلی لب ایوان می‌نشستند انجام می‌گرفت و به طور معمول، روزانه حدود بیست نفر از طریق سهمیه‌هایی که حاج احمد آقا ابلاغ کرده بود... موفق و مشرف به دست بوسی می‌شدند»!
.
یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی قدس سره 📚
محمد حسین رحیمیان

@lEECHbrain | تأملات فیلَه‌سوف
@mghlte | عصر روشنگری
هرکاری که لازمه انجامش حضور و مشارکت در گروپِ بیش از دو نفر باشه
بهم حال نمی‌ده
برام پوچ
و
حتی زجر آوره

نهایت جمعی که بتونه بهم لذت بده
یه جمع دو نفره ست

متوجهید دیگه

@lEECHbrain | تأملات فیلَه‌سوف
Audio
یه کتاب هم باید بنویسن به اسم #طببعت_خودخواه

#ساعت_ساز_بی_پدر هم بد اسمی نیست

این آقا یا خانم طبیعت خیلی خودخواه تشریف دارند
هرکی همیشه و و همه جا به ساز ناموزونش نرقصه
فورا حذف می‌شه
یا بدتر ، شکنجه می شه.

یه کم #انتخاب_طبیعی یا همون ساعت ساز بی پدر و مادر ، بیشتر باهامون راه میومد به جایی بر نمی خورد.
ما که حق انتخابی نداریم.
نه تو مکان و زمان به دنیا اومدن مون دخیل‌یم.
نه توانایی رقص‌مون چندان دست خودمونه
نه حتی سلیقه رقص
دانش قدرت نامحدودی هم برای شناسایی سازهای جورواجور طبیعت - که پیچیدگی نامحدود و همواره در حال تغییر داره - نداریم
.
هرکاری هم میخوایم بکنیم
یا اسلام حروم کرده
یا قانون
یا اصلا توان و منابع لازمشو نداریم.

تنها لذتی که طبیعت و قانون و جامعه راهشو برامون باز گذاشته ، خاریدن جای کش شلواره .

#برهان_شر
#ما_رو_دور_ننداز

🎶 عشق اول

خواننده و ترانه سرا : شهره
آهنگساز: محمد مقدم

#موسیقی

تو رو خواستن اشتباه بود
تو رو دیدن یه گناه بود
دلم از گناه نترسید ...

@lEECHbrain | تأملات فیلَه‌سوف
ای انسان
تو غلط می کنی که
چون همه ازدواج می کن متاهل میشی
و غلط می‌کنی که فکر می‌کنی چون بقیه بچه دار میشن تو هم باید بشی

ابله
حیوان نباش
تا حداقلی از سلامتی نداری
دیگری رو بدبخت ( یا بدبخت تر )نکن
و بیچاره ای رو که نیست به دنیای پر از شر نیار
وقتی خودت ناسالمی
وقتی تضمین حداقلی برای تامین ش نداری

کدوم زشتی و سیاهی و ظلم و فساد و پلیدی بالاتر از اون که
یه حیوان بچه میاره که کیسه بوکس ش باشه ؟دیگر حیوان از همسرش جدا میشه
می‌ره زن می گیره ، بچه شم می بره تو خونه
و زن جدیدش بچه شو میزنه 😕
اونم دختر بچه 🤔


عاخه --کش خر گوساله
برو خودارضایی کن
برو سراغ روسپی
کافور بخور
خودتو اخته کن
غذا هم نون خشک یا کوفت و زهر مار بخور

چرا زن می گیری دوباره ؟!
حیوان
Kojaye Donya
Alireza Pourostad
شروع خاطرات من خندیدنت شد
جهان من اندازه ی پیراهنت شد
شبی که دلتنگم تو بوی بارانی
تو را قسم دادم با من بمانی

تویی دلیل گریه های بی حسابم
که جای خالی تو میدهد عذابم
برای دیدن تو این غریبه تنها
بگو کجا سفر کنم کجای دنیا

غم مقدس نشسته در خیالم
کسی نبوده بعد تو به فکر حالم
منی که فرصتی نمانده در جهانم
چگونه بی تو سر کنم نمیتوانم

کجای دنیا
بیا غرور سرنگون من
ببین چی میکند جنون من
بگو چه میکنی بدون من کجایی

تویی دلیل گریه های بی حسابم
که جای خالی تو میدهد عذابم
برای دیدن تو این غریبه تنها
بگو کجا سفر کنم کجای دنیا

غم مقدس نشسته در خیالم
کسی نبوده بعد تو به فکر حالم
منی که فرصتی نمانده در جهانم
چگونه بی تو سر کنم نمیتوانم
Bi Tabi
Ali Montazeri
انسان بخودی خود ازرشمنده

بدترین آدم کیه ؟

آدم جنایتکار
آدم مفتخور
آدم هرزه
آدم معتاد
آدم بی غیرت

همه شون ارزشمندن
کارشون بده.

این پیشفرض مفیده
آدمی که چنین نگاهی به انسان داره ، آرامش بیشتری داره ...

ولی راست‌ش من خودم‌م ، خیلی بهش اعتقاد ندارم.
لایه ای از روان‌م می‌گه:
آدم‌ها ( که بهرحال جزیی از طبیعت‌ند ) ارزش ندارند
حتی وقتی آدم خوب و مهربون و شجاع و سالم و عاقل و هنرمند و مفیدی باشند

🎶 علی منتظری - بی تابی

@lEECHbrain | جهان و بی ارزشی فیلَه‌سوف
Refigh
Hojat Ashrafzadeh @Radiojavan_Dl
🎙حجت اشرف زاده

🎧 رفیق

وقتی مست بودم و همه چیو دوتا می‌‌دیدم


تو بازم یکی بودی
چون چیزی مثل تو تکرار نشدنیه

@lEECHbrain | تأملات فیلَه‌سوف
2025/02/25 09:53:34
Back to Top
HTML Embed Code: