This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ از کابل تا تهران
🔺 شعری از تکتم حسینی شاعر مهاجر افغانستان برای این روزهای ایران
🔺 شعری از تکتم حسینی شاعر مهاجر افغانستان برای این روزهای ایران
Forwarded from هیواد تایمز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#واجا
#فراجا
#قوه_قضائیه
#آدرس_غلط
#مهاجرستیزی_پروژه_است
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✳️ بزرگنماییهای بحرانساز
🔸 محمدکاظم کاظمی
🔻در دههٔ هفتاد وقتی قاتل سریالی «خفاش شبهای تهران» دستگیر شد، پیش از تثبیت هویت قطعی او، شایعه شده که او افغانستانی است. خیلی از مردم مهاجر تاوان دادند. برخوردهای بدی با مردم شد. تا اعلام شد شخص ایرانی است.
🔻در همان زمان باری گروگانگیریها در شرق کشور مطرح شد و قضیه به به پای مهاجران نوشته شد. در نهایت معلوم شد که فقط چند مورد معدود، گروگانگیری بر سر پول مواد مخدر بین قاچاقچیان بوده است.
🔻در سالهای اخیر این رویکرد خبرسازی و ایجاد بحران خیلی بیشتر رخ داد. بعضی خبرنگارها معروف شدند به انتشار خبرهای جعلی و کینتوزانه در مورد مهاجرین. در روزهای اخیر و پس از تجاوز اسرائیل و امریکا به ایران، باز هم این مجازات پیش از اثبات جرم، به صورت گروهی در رسانهها شروع شده است و حتی بعضی رسانههای رسمی. نمیتوانم موارد تخلف و خیانت را رد کنم. ولی بسیاری از اینها هم خبرسازی بود. تصویر صفی از مهاجرین را به عنوان دستگیرشدگان عوامل دشمن منتشر کردند، درحالی که آن صف مربوط به امور اداری در ادارهٔ اتباع بوده است. تصویری دیگر به عنوان یک تونل از عوامل وابسته به دشمن منتشر شد در حالی که آنجا یکی از دفاتر کفالت مربوط به امور مهاجرین است.
🔻من نه مخالف برخورد با عوامل دشمن هستم و نه مخالف ساماندهی امور مهاجرین. این هر دو لازم است. ولی تجربه نشان داده است که غالباً در این موارد بزرگنمایی یا شاید حتی خلافنمایی صورت گرفته و تبعات آن متوجه مردمی شد که کاملاً «بیصدا» و «بیپناه» هستند و پای همین مملکت و همین مردم خون دادهاند و مال و جان نثار کردهاند. در جریانات اقتصادی، امنیتی، بزهکاریها اولین انگشت اتهام متوجه مهاجرین بود، پیش از این که قضیه صحتسنجی شود. گاهی حقیقت داشت، ولی خیلی وقتها هم نداشت ولی مجازات پیش از محاکمه در مورد گروه زیادی از مردم انجام شد.
🔻اما در طول این سالها از طرفی نیز جامعهٔ مهاجر در نزد شمار زیادی از مردم، به امانتداری، پاکدستی، سختکوشی و جانفشانی شناخته میشد. اینها شواهد عینی هم داشت، از حضور مهاجرین در صحنههای دفاع از ایران بگیرید تا حضور در عرصهٔ اقتصاد و فرهنگ و دانش و ادب. ما در همین جریانهای اخیر، شهید داشتیم. عموم جامعهٔ مهاجر چه عملاً و چه نظراً در کنار مردم ایران بودند. چه شعرها که سروده شد. چه محافل شعر و محافل دعا که گرفته شد و چه همدلیهای دوسویه دیدیم، که اینها در غبار این بزرگنماییها پنهان شد. من در اینجا فقط چند تصویر از این برنامهها را منتشر میکنم.
@mkazemkazemi
🔸 محمدکاظم کاظمی
🔻در دههٔ هفتاد وقتی قاتل سریالی «خفاش شبهای تهران» دستگیر شد، پیش از تثبیت هویت قطعی او، شایعه شده که او افغانستانی است. خیلی از مردم مهاجر تاوان دادند. برخوردهای بدی با مردم شد. تا اعلام شد شخص ایرانی است.
🔻در همان زمان باری گروگانگیریها در شرق کشور مطرح شد و قضیه به به پای مهاجران نوشته شد. در نهایت معلوم شد که فقط چند مورد معدود، گروگانگیری بر سر پول مواد مخدر بین قاچاقچیان بوده است.
🔻در سالهای اخیر این رویکرد خبرسازی و ایجاد بحران خیلی بیشتر رخ داد. بعضی خبرنگارها معروف شدند به انتشار خبرهای جعلی و کینتوزانه در مورد مهاجرین. در روزهای اخیر و پس از تجاوز اسرائیل و امریکا به ایران، باز هم این مجازات پیش از اثبات جرم، به صورت گروهی در رسانهها شروع شده است و حتی بعضی رسانههای رسمی. نمیتوانم موارد تخلف و خیانت را رد کنم. ولی بسیاری از اینها هم خبرسازی بود. تصویر صفی از مهاجرین را به عنوان دستگیرشدگان عوامل دشمن منتشر کردند، درحالی که آن صف مربوط به امور اداری در ادارهٔ اتباع بوده است. تصویری دیگر به عنوان یک تونل از عوامل وابسته به دشمن منتشر شد در حالی که آنجا یکی از دفاتر کفالت مربوط به امور مهاجرین است.
🔻من نه مخالف برخورد با عوامل دشمن هستم و نه مخالف ساماندهی امور مهاجرین. این هر دو لازم است. ولی تجربه نشان داده است که غالباً در این موارد بزرگنمایی یا شاید حتی خلافنمایی صورت گرفته و تبعات آن متوجه مردمی شد که کاملاً «بیصدا» و «بیپناه» هستند و پای همین مملکت و همین مردم خون دادهاند و مال و جان نثار کردهاند. در جریانات اقتصادی، امنیتی، بزهکاریها اولین انگشت اتهام متوجه مهاجرین بود، پیش از این که قضیه صحتسنجی شود. گاهی حقیقت داشت، ولی خیلی وقتها هم نداشت ولی مجازات پیش از محاکمه در مورد گروه زیادی از مردم انجام شد.
🔻اما در طول این سالها از طرفی نیز جامعهٔ مهاجر در نزد شمار زیادی از مردم، به امانتداری، پاکدستی، سختکوشی و جانفشانی شناخته میشد. اینها شواهد عینی هم داشت، از حضور مهاجرین در صحنههای دفاع از ایران بگیرید تا حضور در عرصهٔ اقتصاد و فرهنگ و دانش و ادب. ما در همین جریانهای اخیر، شهید داشتیم. عموم جامعهٔ مهاجر چه عملاً و چه نظراً در کنار مردم ایران بودند. چه شعرها که سروده شد. چه محافل شعر و محافل دعا که گرفته شد و چه همدلیهای دوسویه دیدیم، که اینها در غبار این بزرگنماییها پنهان شد. من در اینجا فقط چند تصویر از این برنامهها را منتشر میکنم.
@mkazemkazemi
Telegram
کانال محمدکاظم کاظمی
تصویرهای یادداشت «بزرگنماییهای بحرانساز»
Forwarded from دور نوشتها - علی تقیپور رینه
برخوردهای غیرانسانی و بیقاعده با مهاجران افغان را متوقف کنید
✍🏻#علی_تقی_پور
♦️نحوهی برخورد این روزها با مهاجران افغان در ایران، موجی از نگرانی و اندوه به همراه داشته است. آنچه در بسیاری از موارد مشاهده میشود، فراتر از یک سیاست مهاجرتی است و به رفتارهایی تحقیرآمیز و بیقاعده شباهت دارد؛ برخوردهایی که نه تنها کرامت انسانی را لگدمال میکنند، بلکه در آیندهای نهچندان دور میتوانند به رویهای خطرناک و پایدار تبدیل شوند.
♦️بسیاری از این مهاجران، بهصورت قانونی و با ویزا وارد کشور شدهاند. آنها نه در پی امتیاز، بلکه در جستجوی کار، ثبات و زندگیای بهتر پا به ایران گذاشتهاند. با این حال، امروز شاهد اخراج خشن و بیضابطهی همین افراد هستیم—آن هم گاه بدون هیچ دلیل موجه و حتی بدون آنکه فرصت دریافت دستمزد خود را یافته باشند.
♦️از همه تلختر، سرگذشت خانوادههاییست که سالها برای ساختن خانه و زندگی تلاش کردهاند و حالا ناچارند همه داراییشان را رها کنند و تنها با یک ساک لباس، خانهای را ترک کنند که سالها در آن زیستهاند و برای تکتک وسایلش زحمت کشیدهاند. این نه یک سیاست مهاجرتی، بلکه شکلی از ویرانسازی تدریجی انسانیت است.
♦️گزارشهای متعددی از خشونت فیزیکی در اردوگاههای مرزی نیز منتشر شده است؛ مکانهایی که بهجای ساماندهی انسانی مهاجران، به نماد ترس و بیرحمی بدل شدهاند.
♦️این نوع برخوردهای «گازانبوری»نه تنها امنیت نمیآورند، بلکه سنتهایی نگرانکننده برجای میگذارند که در آینده دامان دیگران را هم خواهد گرفت.
♦️اگر امروز این رفتارها با مهاجران افغان به نام «امنیت» توجیه شود، فردا ممکن است همین توجیه برای سرکوب دیگر اقشار جامعه نیز بهکار رود. مرز بیقانونی و بیرحمی، اگر شکسته شود، خشونت را بهسادگی گسترش میدهد.
♦️اکنون، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند بازنگری انسانی، قانونی و خردمندانه در سیاستهای مهاجرتی هستیم. نباید اجازه دهیم که برخوردهای بیضابطه و خشن، چهره ما را در نگاه خودمان و دیگران مخدوش کند
🆔 @dourneveshtha
✍🏻#علی_تقی_پور
♦️نحوهی برخورد این روزها با مهاجران افغان در ایران، موجی از نگرانی و اندوه به همراه داشته است. آنچه در بسیاری از موارد مشاهده میشود، فراتر از یک سیاست مهاجرتی است و به رفتارهایی تحقیرآمیز و بیقاعده شباهت دارد؛ برخوردهایی که نه تنها کرامت انسانی را لگدمال میکنند، بلکه در آیندهای نهچندان دور میتوانند به رویهای خطرناک و پایدار تبدیل شوند.
♦️بسیاری از این مهاجران، بهصورت قانونی و با ویزا وارد کشور شدهاند. آنها نه در پی امتیاز، بلکه در جستجوی کار، ثبات و زندگیای بهتر پا به ایران گذاشتهاند. با این حال، امروز شاهد اخراج خشن و بیضابطهی همین افراد هستیم—آن هم گاه بدون هیچ دلیل موجه و حتی بدون آنکه فرصت دریافت دستمزد خود را یافته باشند.
♦️از همه تلختر، سرگذشت خانوادههاییست که سالها برای ساختن خانه و زندگی تلاش کردهاند و حالا ناچارند همه داراییشان را رها کنند و تنها با یک ساک لباس، خانهای را ترک کنند که سالها در آن زیستهاند و برای تکتک وسایلش زحمت کشیدهاند. این نه یک سیاست مهاجرتی، بلکه شکلی از ویرانسازی تدریجی انسانیت است.
♦️گزارشهای متعددی از خشونت فیزیکی در اردوگاههای مرزی نیز منتشر شده است؛ مکانهایی که بهجای ساماندهی انسانی مهاجران، به نماد ترس و بیرحمی بدل شدهاند.
♦️این نوع برخوردهای «گازانبوری»نه تنها امنیت نمیآورند، بلکه سنتهایی نگرانکننده برجای میگذارند که در آینده دامان دیگران را هم خواهد گرفت.
♦️اگر امروز این رفتارها با مهاجران افغان به نام «امنیت» توجیه شود، فردا ممکن است همین توجیه برای سرکوب دیگر اقشار جامعه نیز بهکار رود. مرز بیقانونی و بیرحمی، اگر شکسته شود، خشونت را بهسادگی گسترش میدهد.
♦️اکنون، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند بازنگری انسانی، قانونی و خردمندانه در سیاستهای مهاجرتی هستیم. نباید اجازه دهیم که برخوردهای بیضابطه و خشن، چهره ما را در نگاه خودمان و دیگران مخدوش کند
🆔 @dourneveshtha
Forwarded from دور نوشتها - علی تقیپور رینه
وقتی حذف، از «دیگری» شروع میشود؛ خشونت بیقاعده میماند
✍🏻#علی_تقیپور
♦️تورج اتابکی در کتاب «فتادگان در گردباد»مینویسد، زمانی که پاکسازیهای قومیِ استالینی آغاز شد، ابتدا سراغ مهاجران رفتند، چون بیپناهترین گروه بودند. رؤسای حزب در جمهوریهای مختلف، برای نمایش اقتدار و اثبات وفاداریشان به حزب، شروع کردند به تهیه فهرستهای بلندبالای بازداشتیها و اعدامیها تا در رقابت داخلی از یکدیگر پیشی بگیرند.
♦️با به حرکت درآمدن چرخه خشونت و بیرحمی، دایره حذفها بهتدریج گستردهتر شد و بدنه حزبی و دولتی نیز بیشازپیش با این روند همسو شدند. دولت، نهادیست که اگر به رویهای مبتنی بر بیقانونی و خشونت خو بگیرد، تغییر مسیر برایش دشوار میشود؛ بهویژه در شرایط بحرانی و جنگ، که جامعه در وضعیت خاموش، مضطرب و منفعل قرار دارد.
♦️تجربه تاریخی به ما نشان میدهد، اگر دولت برای حل یک معضل به خشونت، بیقانونی و زیر پا گذاشتن کرامت انسانی متوسل شود، این روند بهمرور بسط مییابد و قربانیان بیشتری خواهد گرفت.
♦️امروز نیز در سایه موجهای بیقاعدهی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بیپناهترینها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانهای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایرهاش گسترش مییابد و به بدنهی جامعه بازمیگردد. اگر جامعه در برابر بیقانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهرونداناش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه هم است.
🆔 @dourneveshtha
✍🏻#علی_تقیپور
♦️تورج اتابکی در کتاب «فتادگان در گردباد»مینویسد، زمانی که پاکسازیهای قومیِ استالینی آغاز شد، ابتدا سراغ مهاجران رفتند، چون بیپناهترین گروه بودند. رؤسای حزب در جمهوریهای مختلف، برای نمایش اقتدار و اثبات وفاداریشان به حزب، شروع کردند به تهیه فهرستهای بلندبالای بازداشتیها و اعدامیها تا در رقابت داخلی از یکدیگر پیشی بگیرند.
♦️با به حرکت درآمدن چرخه خشونت و بیرحمی، دایره حذفها بهتدریج گستردهتر شد و بدنه حزبی و دولتی نیز بیشازپیش با این روند همسو شدند. دولت، نهادیست که اگر به رویهای مبتنی بر بیقانونی و خشونت خو بگیرد، تغییر مسیر برایش دشوار میشود؛ بهویژه در شرایط بحرانی و جنگ، که جامعه در وضعیت خاموش، مضطرب و منفعل قرار دارد.
♦️تجربه تاریخی به ما نشان میدهد، اگر دولت برای حل یک معضل به خشونت، بیقانونی و زیر پا گذاشتن کرامت انسانی متوسل شود، این روند بهمرور بسط مییابد و قربانیان بیشتری خواهد گرفت.
♦️امروز نیز در سایه موجهای بیقاعدهی اخراج مهاجران افغان، همان الگوی آشنای تاریخ در حال تکرار است: حذفِ بیپناهترینها به نام امنیت یا نظم، با همراهی رسانهای و سکوت جامعه. اما حذف هر «دیگری» به دست ساختار قدرت، فقط آغاز یک روند است؛ روندی که دیر یا زود، دایرهاش گسترش مییابد و به بدنهی جامعه بازمیگردد. اگر جامعه در برابر بیقانونی علیه مهاجران ساکت بماند، فردا ممکن است همان سازوکار خشونت، گریبان شهرونداناش را نیز بگیرد. سرنوشت خاموشان، همیشه شبیه هم است.
🆔 @dourneveshtha
کار ارزشمند روزنامهٔ قدس. با سپاس از دستاندرکاران محترم این روزنامه.
Forwarded from افغانستانیها
🍁 مقصرنماییِ افغانستانیها در تجاوز نظامیِ اسرائیل به ایران
✍🏻 آرش نصراصفهانی:
در چهار دهه گذشته یک الگوی تکرارشونده در مواجهه بسیاری مسائل و بحرانهای اجتماعی در ایران شکل گرفته است، الگویی که در آن با بروز یک مشکل عمومی، بهجای تحلیل پیچیدگیهای مسئله و عوامل متعدد دخیل در آن، پناهندگان افغانستانی با تعمیمهای ناروا بهعنوان عامل و مقصر اصلی معرفی میشوند و بلافاصله اخراج جمعیِ آنها بهعنوان راهحلی قاطع نتیجه گرفته میشود. اتهام اخیر همکاری با رژیم اشغالگر و آپارتاید اسرائیل است. مسئله اینجاست که مقصرنماییِ افغانستانیها، علیرغم سستبودن مبانیِ استدلالی و شواهد ضعیف آن، عموماً نه تنها با مواجهه انتقادی در جامعه روبهرو نمیشود، بلکه بخش بزرگی از جامعه در تقویت و نشر آن نقش فعالی ایفا میکنند.
در این الگو، افغانستانیها بهمثابه یک کل متهماند و هیچکس با هر پیشینه یا اعتقادات از این اتهام مبرا نمیماند. با اتکا به احساسات ضدافغانستانیِ موجود در جامعه حمایت گستردهای برای مشروعیتبخشی به اقدامات قهری بسیج میشود. این همسویی در معنای دقیق کلمه فراگیر است و طیف گستردهای از اقشار اجتماعی، در بازتولید و تقویت آن مشارکت فعال دارند. همصدایی و همکاری بخشی از جامعه با نهادهایی که آنها را در زمینههای دیگر سرکوبگر خود میداند در این مورد بهواسطۀ وجود یک دشمن مشترک طبیعی جلوه میکند. در نتیجۀ این اتحاد نامیمون، هیولایی اجتماعی شکل میگیرد که خشم، نفرت و خشونت را به سوی جمعیتی بیدفاع و بیقدرت روانه میکند که حتی مجالی برای دفاع از خود در برابر این اتهامات ندارد.
تاکنون نمونههای متعددی از بهکارگیریِ این الگو در موضوعات مختلف وجود داشته است: بیکاری، اعتیاد، جرم و جنایت، بیماریهای واگیر، ناترازی انرژی، توزیع «یارانههای پنهان»، افت کیفیت خدمات بهداشتی و بازماندگیِ تحصیلی و مانند آن. دربارۀ هرکدام از این مسائل پژوهشهای بسیار لازم است تا پیچیدگیهای موضوع روشن شود. اما در اين الگو فقط کافی است بروند تا به شکلی معجزهوار مسائل کشور حل شود. حتی برخی از منتقدان حکومت ناکامیِ خود در مواجهه با اسلام سیاسی را به رشد جمعیت افغانستانیها نسبت دادهاند و مدعی شدهاند که حکومت با دادنِ شناسنامه به آنها به دنبال تقویت پایگاه اجتماعیِ خود است. بسیاری از همان افراد امروز افغانستانیها را عامل اسرائیل میدانند، بدون آنکه این حجم از تناقض اذیتشان کند.
مقصرنماییِ افغانستانیها در روزهای اخیر نیز در چارچوب همین الگو قابلفهم است. بدیهی است درز اطلاعات نظامی در سطحی که در جنگ ۱۲روزه رخ داد نمیتواند حاصل فعالیت چند افغانستانی باشد. مهاجری که همواره تحت نگاه بدبینانهٔ جامعه و پلیس قرار دارد چگونه میتواند به نهادهای نظامی و امنیتی نفوذ کند یا در مقیاس وسیع دستاندرکار ساخت و راهبریِ تجهیزات نظامی باشد؟ اساساً گزینۀ خوبی برای نیروگیری نیست. دربارۀ استدلالها و شواهد در مورد نقش مؤثر افغانستانیها بهعنوان جاسوس مأمور / موساد مطالب زیادی گفته شده، از جمله یادداشت روشنگر حسام سلامت. اما اینجا برای من پرسش کلیدی این است که چرا چنین چارچوببندیهایی تا این حد در جامعۀ ایران مقبولیت عام مییابند.
بخشی از پاسخ در انگیزه و منافع در سطح مدیریت وضعیت است. پیچیدگیِ مسئله و ناآگاهی از ابعاد، علل و چگونگیِ رخدادن حملات و عملیاتها، حکومت و جامعه را دچار سردرگمی کرده است. در چنین موقعیتی، ارائۀ یک پاسخ ساده و قاطع ـ هرچند فاقد پشتوانۀ عینی و منطقی ـ در ترمیم حس امنيت و القای بازیابیِ کنترل بر وضعیت راهگشا مینماید. یک پاسخ آسان و کمهزینه اما غیردقیق اطمینانخاطر و قطعیت را بازمیگرداند، در حالیکه جستوجوی پاسخ صحیح میتواند بنیانها را به لرزه درآورد. نسبتدادن نقش کلیدی به افغانستانیها با تولید ملغمهای از خبر و شایعه در این آشفتهبازار ذهنی به متولیان امر امکان میدهد که اول نشان دهند علت را یافتهاند و دوم با اقدامی فوری (بازداشت یا اخراج)، خود را مسلط بر اوضاع نشان دهند.
مقصرنماییِ افغانستانیها توجه عمومی را از علل ساختاری و واقعیِ آنچه در این روزها رخ داد دور میسازد؛ از جمله عملکرد نهادهایی که وظیفه حراست از دادههای حساس را داشتهاند و در سطح کلان نارضایتی عمیق بخشی از جامعه از حاکمیت که آنها را مستعد همکاری با دشمن خارجی میکند. اما مقصر جلوهدادن افغانستانیها، بهجای تلاش برای یافتن پاسخ ﺳﺆالات دشوار، با برساخت روایتی ساده، از مقصران اصلی رفع مسئولیت کرده و به حلوفصل بیدردسر مسئله کمک میکند[...] آیا نمیتوان فرض کرد نفع موساد در این است که جامعه متقاعد شود کار کار افغانستانیهاست تا عامل / جاسوس واقعی یا علت واقعیِ درز اطلاعات حساس پنهان بماند؟
🔗 متن کامل را در اینجا بخوانید.
©️از: اینستاگرام آرش نصراصفهانی (۱۴۰۴/۴/۸)
✍🏻 آرش نصراصفهانی:
در چهار دهه گذشته یک الگوی تکرارشونده در مواجهه بسیاری مسائل و بحرانهای اجتماعی در ایران شکل گرفته است، الگویی که در آن با بروز یک مشکل عمومی، بهجای تحلیل پیچیدگیهای مسئله و عوامل متعدد دخیل در آن، پناهندگان افغانستانی با تعمیمهای ناروا بهعنوان عامل و مقصر اصلی معرفی میشوند و بلافاصله اخراج جمعیِ آنها بهعنوان راهحلی قاطع نتیجه گرفته میشود. اتهام اخیر همکاری با رژیم اشغالگر و آپارتاید اسرائیل است. مسئله اینجاست که مقصرنماییِ افغانستانیها، علیرغم سستبودن مبانیِ استدلالی و شواهد ضعیف آن، عموماً نه تنها با مواجهه انتقادی در جامعه روبهرو نمیشود، بلکه بخش بزرگی از جامعه در تقویت و نشر آن نقش فعالی ایفا میکنند.
در این الگو، افغانستانیها بهمثابه یک کل متهماند و هیچکس با هر پیشینه یا اعتقادات از این اتهام مبرا نمیماند. با اتکا به احساسات ضدافغانستانیِ موجود در جامعه حمایت گستردهای برای مشروعیتبخشی به اقدامات قهری بسیج میشود. این همسویی در معنای دقیق کلمه فراگیر است و طیف گستردهای از اقشار اجتماعی، در بازتولید و تقویت آن مشارکت فعال دارند. همصدایی و همکاری بخشی از جامعه با نهادهایی که آنها را در زمینههای دیگر سرکوبگر خود میداند در این مورد بهواسطۀ وجود یک دشمن مشترک طبیعی جلوه میکند. در نتیجۀ این اتحاد نامیمون، هیولایی اجتماعی شکل میگیرد که خشم، نفرت و خشونت را به سوی جمعیتی بیدفاع و بیقدرت روانه میکند که حتی مجالی برای دفاع از خود در برابر این اتهامات ندارد.
تاکنون نمونههای متعددی از بهکارگیریِ این الگو در موضوعات مختلف وجود داشته است: بیکاری، اعتیاد، جرم و جنایت، بیماریهای واگیر، ناترازی انرژی، توزیع «یارانههای پنهان»، افت کیفیت خدمات بهداشتی و بازماندگیِ تحصیلی و مانند آن. دربارۀ هرکدام از این مسائل پژوهشهای بسیار لازم است تا پیچیدگیهای موضوع روشن شود. اما در اين الگو فقط کافی است بروند تا به شکلی معجزهوار مسائل کشور حل شود. حتی برخی از منتقدان حکومت ناکامیِ خود در مواجهه با اسلام سیاسی را به رشد جمعیت افغانستانیها نسبت دادهاند و مدعی شدهاند که حکومت با دادنِ شناسنامه به آنها به دنبال تقویت پایگاه اجتماعیِ خود است. بسیاری از همان افراد امروز افغانستانیها را عامل اسرائیل میدانند، بدون آنکه این حجم از تناقض اذیتشان کند.
مقصرنماییِ افغانستانیها در روزهای اخیر نیز در چارچوب همین الگو قابلفهم است. بدیهی است درز اطلاعات نظامی در سطحی که در جنگ ۱۲روزه رخ داد نمیتواند حاصل فعالیت چند افغانستانی باشد. مهاجری که همواره تحت نگاه بدبینانهٔ جامعه و پلیس قرار دارد چگونه میتواند به نهادهای نظامی و امنیتی نفوذ کند یا در مقیاس وسیع دستاندرکار ساخت و راهبریِ تجهیزات نظامی باشد؟ اساساً گزینۀ خوبی برای نیروگیری نیست. دربارۀ استدلالها و شواهد در مورد نقش مؤثر افغانستانیها بهعنوان جاسوس مأمور / موساد مطالب زیادی گفته شده، از جمله یادداشت روشنگر حسام سلامت. اما اینجا برای من پرسش کلیدی این است که چرا چنین چارچوببندیهایی تا این حد در جامعۀ ایران مقبولیت عام مییابند.
بخشی از پاسخ در انگیزه و منافع در سطح مدیریت وضعیت است. پیچیدگیِ مسئله و ناآگاهی از ابعاد، علل و چگونگیِ رخدادن حملات و عملیاتها، حکومت و جامعه را دچار سردرگمی کرده است. در چنین موقعیتی، ارائۀ یک پاسخ ساده و قاطع ـ هرچند فاقد پشتوانۀ عینی و منطقی ـ در ترمیم حس امنيت و القای بازیابیِ کنترل بر وضعیت راهگشا مینماید. یک پاسخ آسان و کمهزینه اما غیردقیق اطمینانخاطر و قطعیت را بازمیگرداند، در حالیکه جستوجوی پاسخ صحیح میتواند بنیانها را به لرزه درآورد. نسبتدادن نقش کلیدی به افغانستانیها با تولید ملغمهای از خبر و شایعه در این آشفتهبازار ذهنی به متولیان امر امکان میدهد که اول نشان دهند علت را یافتهاند و دوم با اقدامی فوری (بازداشت یا اخراج)، خود را مسلط بر اوضاع نشان دهند.
مقصرنماییِ افغانستانیها توجه عمومی را از علل ساختاری و واقعیِ آنچه در این روزها رخ داد دور میسازد؛ از جمله عملکرد نهادهایی که وظیفه حراست از دادههای حساس را داشتهاند و در سطح کلان نارضایتی عمیق بخشی از جامعه از حاکمیت که آنها را مستعد همکاری با دشمن خارجی میکند. اما مقصر جلوهدادن افغانستانیها، بهجای تلاش برای یافتن پاسخ ﺳﺆالات دشوار، با برساخت روایتی ساده، از مقصران اصلی رفع مسئولیت کرده و به حلوفصل بیدردسر مسئله کمک میکند[...] آیا نمیتوان فرض کرد نفع موساد در این است که جامعه متقاعد شود کار کار افغانستانیهاست تا عامل / جاسوس واقعی یا علت واقعیِ درز اطلاعات حساس پنهان بماند؟
🔗 متن کامل را در اینجا بخوانید.
©️از: اینستاگرام آرش نصراصفهانی (۱۴۰۴/۴/۸)
Telegraph
مقصرنماییِ افغانستانیها در تجاوز نظامیِ اسرائیل به ایران
در چهار دهه گذشته یک الگوی تکرارشونده در مواجهه بسیاری مسائل و بحرانهای اجتماعی در ایران شکل گرفته است، الگویی که در آن با بروز یک مشکل عمومی، بهجای تحلیل پیچیدگیهای مسئله و عوامل متعدد دخیل در آن، پناهندگان افغانستانی با تعمیمهای ناروا بهعنوان عامل…
Forwarded from بریل های ناگزیر اشعار موسی عصمتی
قند پارسی
عمریست همزبان منی ناسلامتی
هم جان و هم جهانِ منی ناسلامتی
درکوچههای خاکی ِ تاریخِ بیهقی
بازارِ عاشقانِ *۱ منی ناسلامتی
در آسمانِ بلخ و نشابور و قونیه
شمس پرندهسان منی ناسلامتی
زایندهرود خستهی این روزها منم
آواز اصفهان منی ناسلامتی
در معبد نگاه تو آرام میشوم
بودای بامیان منی ناسلامتی
با کاروان حله به دستم رسیدهای
سوغاتِ سیستان منی ناسلامتی
ای راز ، ای مکاشفه ، ای قند پارسی
پهلویِ استکان منی ناسلامتی
هرشب نظیر ماه ، مراعات کن مرا
آخر تو کهکشان منی ناسلامتی
تو ، کوچه باغهای بخارای پردرخت
تو ، جویِ مولیانِ منی ناسلامتی
*۱)نام محلهای در تاریخ بیهقی
موسی عصمتی
لینک پیوستن به کانال اشعار
#موسی_عصمتی👇
https://www.group-telegram.com/braillehayenagozir
عمریست همزبان منی ناسلامتی
هم جان و هم جهانِ منی ناسلامتی
درکوچههای خاکی ِ تاریخِ بیهقی
بازارِ عاشقانِ *۱ منی ناسلامتی
در آسمانِ بلخ و نشابور و قونیه
شمس پرندهسان منی ناسلامتی
زایندهرود خستهی این روزها منم
آواز اصفهان منی ناسلامتی
در معبد نگاه تو آرام میشوم
بودای بامیان منی ناسلامتی
با کاروان حله به دستم رسیدهای
سوغاتِ سیستان منی ناسلامتی
ای راز ، ای مکاشفه ، ای قند پارسی
پهلویِ استکان منی ناسلامتی
هرشب نظیر ماه ، مراعات کن مرا
آخر تو کهکشان منی ناسلامتی
تو ، کوچه باغهای بخارای پردرخت
تو ، جویِ مولیانِ منی ناسلامتی
*۱)نام محلهای در تاریخ بیهقی
موسی عصمتی
لینک پیوستن به کانال اشعار
#موسی_عصمتی👇
https://www.group-telegram.com/braillehayenagozir
Forwarded from کانال زینب بیات
در آسمانم نعره ی تکبیرها باقیست
در آسمانش نالهٔ آژیرها باقیست
هم انتقام خشت خشت خانهٔ مظلوم
هم انتقام کودکان و پیرها باقیست
آن خوک ویرانگر بداند بعد از این تا هست
بر گردنش قلاده و زنجیرها باقیست
در بین گرد و خاک و غرشهای پی در پی
آری جدالش در مصاف شیرها باقیست
مأیوس گشته لشکر صهیون ولی از او
نیرنگهای بی حد و تزویرها باقیست
خیبر شکن سجیل و فاتح حسرتش مانده
تا قلب دشمن اشتیاق تیرها باقیست
از روی دنیا محو گردد لکهٔ ننگین
تا مرگ تدریجیشان تدبیرها باقیست
او را شکستش میدهیم این وعدهٔ حق است
گرچه برای مرگشان تاخیرها باقیست
ما مرد میدانیم ، تا جان در بدن داریم !
تا ذوالفقار حیدر و شمشیرها باقیست
#محمدتقی_دامردان
#همدلی_ایران_افغانستان
@zaynabbayat
در آسمانش نالهٔ آژیرها باقیست
هم انتقام خشت خشت خانهٔ مظلوم
هم انتقام کودکان و پیرها باقیست
آن خوک ویرانگر بداند بعد از این تا هست
بر گردنش قلاده و زنجیرها باقیست
در بین گرد و خاک و غرشهای پی در پی
آری جدالش در مصاف شیرها باقیست
مأیوس گشته لشکر صهیون ولی از او
نیرنگهای بی حد و تزویرها باقیست
خیبر شکن سجیل و فاتح حسرتش مانده
تا قلب دشمن اشتیاق تیرها باقیست
از روی دنیا محو گردد لکهٔ ننگین
تا مرگ تدریجیشان تدبیرها باقیست
او را شکستش میدهیم این وعدهٔ حق است
گرچه برای مرگشان تاخیرها باقیست
ما مرد میدانیم ، تا جان در بدن داریم !
تا ذوالفقار حیدر و شمشیرها باقیست
#محمدتقی_دامردان
#همدلی_ایران_افغانستان
@zaynabbayat
Forwarded from کانال زینب بیات
🔺محمد تقی دامردان، نقاش، عکاس و شاعر افغانستانی است. سالهاست در عرصۀ فرهنگ در مشهد و کرمان قدم و قلم زده است. امروز از طریق پیامک شعر خود را برایم فرستاد که منتشر کنم. شعری حماسی برای ایران و در دفاع از حق.
گفت: سیم کارتم قطع شده بود و راه ارتباطی دیگری نداشتم.
پیشنهاد داشت که پویشهای ادبی خودجوش شاعران افغانستانی را در پشتیبانی از جبهه حق در کانال ویژه نشر کنیم.
درددلهایی هم نوشته بود و اینکه با وجود همۀ محدودیتها و شرایطی که برای مهاجرین ایجاد شده، بازهم از ایران جدا نخواهد بود وهمواره ایران را دوست خواهد داشت.
درد دلهایش را خواندم. اشک در چشمانم جمع شد. این همه رنج و این همه عشق.
از ایشان اجازه گرفتم که درد دلهای خودمانیاش را منتشر کنم.
@zaynabbayat
گفت: سیم کارتم قطع شده بود و راه ارتباطی دیگری نداشتم.
پیشنهاد داشت که پویشهای ادبی خودجوش شاعران افغانستانی را در پشتیبانی از جبهه حق در کانال ویژه نشر کنیم.
درددلهایی هم نوشته بود و اینکه با وجود همۀ محدودیتها و شرایطی که برای مهاجرین ایجاد شده، بازهم از ایران جدا نخواهد بود وهمواره ایران را دوست خواهد داشت.
درد دلهایش را خواندم. اشک در چشمانم جمع شد. این همه رنج و این همه عشق.
از ایشان اجازه گرفتم که درد دلهای خودمانیاش را منتشر کنم.
@zaynabbayat
Forwarded from کانال زینب بیات
🍁این همه رنج و این همه عشق
✍️ محمدتقی دامردان
بنده محمد تقی دامردان، در سه دهه زندگی در ایران از ناملایمات و مشقتهای مهاجرت لحظه ای دور نبودم و نیستم. در دهه هفتاد کارتم قیچی شد واز تحصیل بازماندم.
شهرستان به شهرستان آوارگی را تجربه کردم. (مشهد- قم- کرمان)تا همین چند روز قبل که بنده را با کارت آمایش هنگام برگشتن از سرکار، ایست بازرسی بین راهی گرفت و مارا به پاسگاه برد و ازپاسگاه به اردوگاه برد. دوازده و نیم شب از اردوگاه آزاد شدم چون هیچ یک از دوستان و آشنایان آن وقت شب گوشی بر نداشتند و آنجا ماشینی هم نبود تا صبح پشت در اردوگاه نشستم.
من بارها و بارها اینگونه برخوردها و رفتار زننده نیروی انتظامی را تجربه کردهام. کتف، دنده و قفسۀ سینۀ من شکسته است و سالیان سال از دردش رنج میبرم. چیزی که در دعوا و تصادف این آسیبها را ندیدهام.
من زیر مشت و لگدهای بیحساب و کتاب نیروی انتظامی، شهرستان به شهرستان این رنج ودرد را تحمل کرده ام.
مردم ایران !
این مطلب را نمیگویم که گلایه کنم.
یا مظلوم نمایی وجلب ترحم کنم،
میخواهم بگویم مشکلات بیخانمانی و مهاجرت را با تمام وجود زیستهام.
از ما گذشت ...و برای شما دعا می کنم خداوند رهبر دلسوز ، مسؤلین خدمت گزار، ارتش و سپاه را از خطرات و بلیات حفظ کند تا هیچ وقت طعم تلخ آوارگی را نچشید.آنچه که ما دیدیم خدا سرهیچ بشری نیارد.
از«وطن رانده» در «روی جهان درمانده »ما هستیم
انتحاری های مکاتب و مساجد کشتار های سیستماتیک و ممنوعیت تحصیلی را کماکان با خبر هستید. که اگر این نبود ما مهاجر نمی شدیم.
با تمام اینها ایران مام میهن و مدافع تمام امت اسلام و سرزمین آزادگان و مظلومان جهان است. در شعرم اگر توجه کرده باشید متوجه میشوید که من در آن طوری سخن نگفتهام که برداشت شود من افغانستانی هستم.
به دوستان ایرانیام گفتهام و باز میگویم.
از آنجایی که مهاجرین همیشه دستشان خالی و دور از امکانات دفاعی یا نظامی بوده.(به غیر از تیپ فاطمیون). و در هیچ یک از ارگانهای نظامی هم حضور نداشته و ندارند.
با همین توان اندک و امکانات اندک با کلمهها و واژهها به دفاع از حق و حقیقت تلاش میکنیم تا یاری گر حق باشیم. باشد که خدا یاریگر ما باشد.
ما «مهمان» نیستیم.
ما «تهدید فرصتهای شغلی »نیستیم.
ما «مهاجریم».
«مهاجر» کلمهای که در متون احادیث ، روایات و قرآن کریم بسیار آشناست و کاملا تجزیه و تحلیل شده است.
آیا از عراق، فلسطین، لبنان، سوریه وحتی از همین ایران در تحولات سیاسی، مهاجردر سراسر دنیا نداشتیم یا نداریم؟
ما هم بنا به دلایلی مهاجر شدیم که به خواست و میل ما نبوده و نیست.مثل تمام مهاجران دنیا....
والبته که اگر شرایط اقتضا کند خودمان با میل و اشتیاق بر می گردیم.
ما ایران را نه تنها وطن خود که وطن همه امت اسلام می دانیم.
ایران وطن است.
وطن مادر است.
در باورهای من و تو ای برادر و خواهر ایرانی، از جان گذشتن راحت تر از بی حرمتی به مادر است.
آنهایی که «خیانت» کرده «جاسوسی »کرده ربطی به ملیت ما ندارد.چه ایرانی چه افغانی در «لشکرصهیونیست و آمریکا» هستند.
آنها نه تنها ملیت ندارند که دین هم ندارند. کدام متدین به میهنش و به مادرش خیانت می کند؟
خیانتکاران در جهت باطل تاریخ ایستاده درست مقابل ما، اما من تو در جهت حق هستیم.
خدا کند روزی بیاید که به دور از جنگ و آوارگی در صلح و آرامش از بلخ شیراز و بخارا تا دل دهلی با قند پارسی دهانمان را شیرین کنیم .
سلامتی و طول عمر رهبر انقلاب
و خادمین ایران مام حسین(ع)
به امید پیروزی جهان اسلام بر کفر جهانی
سلامتی و ظهور امام زمان(عج)
محمد تقی دامردان
#جانایران_جانافغانستان
#محمد_تقی_دامردان
#مهاجرین
@zaynabbayat
✍️ محمدتقی دامردان
بنده محمد تقی دامردان، در سه دهه زندگی در ایران از ناملایمات و مشقتهای مهاجرت لحظه ای دور نبودم و نیستم. در دهه هفتاد کارتم قیچی شد واز تحصیل بازماندم.
شهرستان به شهرستان آوارگی را تجربه کردم. (مشهد- قم- کرمان)تا همین چند روز قبل که بنده را با کارت آمایش هنگام برگشتن از سرکار، ایست بازرسی بین راهی گرفت و مارا به پاسگاه برد و ازپاسگاه به اردوگاه برد. دوازده و نیم شب از اردوگاه آزاد شدم چون هیچ یک از دوستان و آشنایان آن وقت شب گوشی بر نداشتند و آنجا ماشینی هم نبود تا صبح پشت در اردوگاه نشستم.
من بارها و بارها اینگونه برخوردها و رفتار زننده نیروی انتظامی را تجربه کردهام. کتف، دنده و قفسۀ سینۀ من شکسته است و سالیان سال از دردش رنج میبرم. چیزی که در دعوا و تصادف این آسیبها را ندیدهام.
من زیر مشت و لگدهای بیحساب و کتاب نیروی انتظامی، شهرستان به شهرستان این رنج ودرد را تحمل کرده ام.
مردم ایران !
این مطلب را نمیگویم که گلایه کنم.
یا مظلوم نمایی وجلب ترحم کنم،
میخواهم بگویم مشکلات بیخانمانی و مهاجرت را با تمام وجود زیستهام.
از ما گذشت ...و برای شما دعا می کنم خداوند رهبر دلسوز ، مسؤلین خدمت گزار، ارتش و سپاه را از خطرات و بلیات حفظ کند تا هیچ وقت طعم تلخ آوارگی را نچشید.آنچه که ما دیدیم خدا سرهیچ بشری نیارد.
از«وطن رانده» در «روی جهان درمانده »ما هستیم
انتحاری های مکاتب و مساجد کشتار های سیستماتیک و ممنوعیت تحصیلی را کماکان با خبر هستید. که اگر این نبود ما مهاجر نمی شدیم.
با تمام اینها ایران مام میهن و مدافع تمام امت اسلام و سرزمین آزادگان و مظلومان جهان است. در شعرم اگر توجه کرده باشید متوجه میشوید که من در آن طوری سخن نگفتهام که برداشت شود من افغانستانی هستم.
به دوستان ایرانیام گفتهام و باز میگویم.
از آنجایی که مهاجرین همیشه دستشان خالی و دور از امکانات دفاعی یا نظامی بوده.(به غیر از تیپ فاطمیون). و در هیچ یک از ارگانهای نظامی هم حضور نداشته و ندارند.
با همین توان اندک و امکانات اندک با کلمهها و واژهها به دفاع از حق و حقیقت تلاش میکنیم تا یاری گر حق باشیم. باشد که خدا یاریگر ما باشد.
ما «مهمان» نیستیم.
ما «تهدید فرصتهای شغلی »نیستیم.
ما «مهاجریم».
«مهاجر» کلمهای که در متون احادیث ، روایات و قرآن کریم بسیار آشناست و کاملا تجزیه و تحلیل شده است.
آیا از عراق، فلسطین، لبنان، سوریه وحتی از همین ایران در تحولات سیاسی، مهاجردر سراسر دنیا نداشتیم یا نداریم؟
ما هم بنا به دلایلی مهاجر شدیم که به خواست و میل ما نبوده و نیست.مثل تمام مهاجران دنیا....
والبته که اگر شرایط اقتضا کند خودمان با میل و اشتیاق بر می گردیم.
ما ایران را نه تنها وطن خود که وطن همه امت اسلام می دانیم.
ایران وطن است.
وطن مادر است.
در باورهای من و تو ای برادر و خواهر ایرانی، از جان گذشتن راحت تر از بی حرمتی به مادر است.
آنهایی که «خیانت» کرده «جاسوسی »کرده ربطی به ملیت ما ندارد.چه ایرانی چه افغانی در «لشکرصهیونیست و آمریکا» هستند.
آنها نه تنها ملیت ندارند که دین هم ندارند. کدام متدین به میهنش و به مادرش خیانت می کند؟
خیانتکاران در جهت باطل تاریخ ایستاده درست مقابل ما، اما من تو در جهت حق هستیم.
خدا کند روزی بیاید که به دور از جنگ و آوارگی در صلح و آرامش از بلخ شیراز و بخارا تا دل دهلی با قند پارسی دهانمان را شیرین کنیم .
سلامتی و طول عمر رهبر انقلاب
و خادمین ایران مام حسین(ع)
به امید پیروزی جهان اسلام بر کفر جهانی
سلامتی و ظهور امام زمان(عج)
محمد تقی دامردان
#جانایران_جانافغانستان
#محمد_تقی_دامردان
#مهاجرین
@zaynabbayat