group-telegram.com/soha_javaneh/962
Last Update:
ژابیژ - سرشک دوم
«کتابهارا ببندید»
استاد در مکتبِ زندگی سالکان را معلق گرداند. روزِ میلاد بود، روزِ وفات نیز. چهرهی فرزانه عاری از هر صفت گشت، میگویند صفتدادن به ابژه آنرا بیصفت میکند. دهان گشود؛ جملههای بیسر و تهش سراسیمه از پیِهم میآمدند:
«انسان شاید تلاشی ناکام برای انفصال از زمان؛ امتزاج علل موقعی و ارادهی بلندپروازانه. ارادهای به تاریخمندیِ تجمع انفعالات، همارزِ ویژگیِ ضعیف اما التفات شدید. پدیدارشناسِ قائم به پدیدار؛ در دامِ پروای جدایی از ادراک. خالی از استعلا ولیکن مبتلا به دالّهای در استعمار. این «من میاندیشم که من میاندیشم که من میاندیشم که من...» ِ بیانتها در سیطرهی تکرارِ صیرورتِ بیتکرار. حتی بهمثابهی بوطیقای «عقل»، اما واژهپَرانِ انسان. معضلِ عرصهی برهوتِ صدقها یا سرسپردگی به منطقِ جهل. اینگونه میشود که استعلامِ خرافات مبدّل به استمرارِ مباهات! امرِ پیشین در گروی نقضِ خویش و سپس تصعیدِ ایدهآلیسم، و ماتریالیسمِ به ظاهر متضاد اما برخاسته از آن. و زان پس احیای هستیِ زبان با بر اندازیِ زبان. خاتمهی استنکاف از اندیشیدن به زوال حقیقتِ رحمان و رحیم. امتزاج افقها در صدد پژمردن تقابلِ مابین نیست و هست، و سپس سوژگیِ ابژه و ابژگیِ سوژه؛ پایان حماقت انسانی و بازپس گرفتن جوهرِ به ناحق خرج شده بر کاغذ. در آخر، همپیمانی زندگی و مرگ، آغاز فلسفیدنِ راستین؛ اینک لفاظی به پایان خود رسیده آقایان. برای پند دادن نخست باید دهان بست. جهانِ بدون پند و سراسر پند.»
استاد تکگویه را با بریدن زبانش به انتهای خود رساند و رفت، ابتدا آرام سپس تازان. زبانش جست و جست؛ آماسید و شعلهور شد؛ سرانجام خاکستر و دربهدر شد.
نویسنده: #پارسا_لطفی
دانشجوی پزشکی ورودی ۱۴۰١ دانشگاه علوم پزشکی تهران
#سها #جوانه #کافه_هنر #چای_ادبی #ژابیژ #سرشک_دوم
@Soha_javaneh
@javaneh_club 🌱
BY کانون ادبی هنری سها
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/soha_javaneh/962