زمانی که به خودم برگشتم چیزی از من نمانده بود جز خرابه ای با چند دست آرزوی تنگ، یک تن خسته و اندکی نگاه که هیج کدام اندازه تنم نمیشد.
بی تو جهان یک جای خالی بیشتر نیست
تا بوده اين بوده هميشه يک نفر نيست
شبهای بعد از تو نمیفهمند ديگر
جايی برای شايد و اما اگر نيست
وقتی که بودی سرپناهم شانهات بود
رحمی کن و برگرد، زانو جای سر نیست!
تو رفتی و از روزگارم یک جهان رفت
جوری که جز یادت کسی این دور و بر نیست
رفتی میان ابرها پنهان بمانی
باران ولی از چشمهایت بی خبر نیست
ای کاش راه خانه را گم کرده بودم
روزی که دیدم کفشهایت پشت در نیست
تا بوده اين بوده هميشه يک نفر نيست
شبهای بعد از تو نمیفهمند ديگر
جايی برای شايد و اما اگر نيست
وقتی که بودی سرپناهم شانهات بود
رحمی کن و برگرد، زانو جای سر نیست!
تو رفتی و از روزگارم یک جهان رفت
جوری که جز یادت کسی این دور و بر نیست
رفتی میان ابرها پنهان بمانی
باران ولی از چشمهایت بی خبر نیست
ای کاش راه خانه را گم کرده بودم
روزی که دیدم کفشهایت پشت در نیست
می گویند:
خوش به حالت!
از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی…!
نمی دانند بعضی دردها
کمر خم می کنند، نه ابرو…!.ومن دقیقا همونم 🖤
خوش به حالت!
از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی…!
نمی دانند بعضی دردها
کمر خم می کنند، نه ابرو…!.ومن دقیقا همونم 🖤
ﭼﻪ ﺣﻤﺎﻗﺘﯽ . . .
ﻣﯽ ﺭﺍﻧﯽ ﺍﻡ
ﻭ ﺑﺎﺯ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ،
ﭼﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ..
ﻣﯽ ﺭﺍﻧﯽ ﺍﻡ
ﻭ ﺑﺎﺯ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ،
ﭼﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ..
ﺩﻟــــــــــــــــــﺖ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺖ،
ﺳـــــــــــــــﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﺑـــــــــــــﺎﻻ !..
ﺗﻼﻓﯽ ﻧﮑﻦ ، ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻧﺰﻥ ، ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﻧﺒﺎﺵ.
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ؛ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ، ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﯿﺰ ﺍﺳﺖ ..
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺯﺧﻤﯽ ﮐﻨﯽ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﺎﺩﯾﺶ، ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺑﻮﺩ…
ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ.
ﺑﻐﻀﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﻦ،ﺭﻧﺠﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺗﺮ !..
زمین گرد است !!!!……..🖤🖤
ﺳـــــــــــــــﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﺑـــــــــــــﺎﻻ !..
ﺗﻼﻓﯽ ﻧﮑﻦ ، ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻧﺰﻥ ، ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﻧﺒﺎﺵ.
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ؛ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ، ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﯿﺰ ﺍﺳﺖ ..
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺯﺧﻤﯽ ﮐﻨﯽ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﺎﺩﯾﺶ، ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺑﻮﺩ…
ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ.
ﺑﻐﻀﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﻦ،ﺭﻧﺠﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺗﺮ !..
زمین گرد است !!!!……..🖤🖤
و شاید پروانه ای که در تعقیبش بودی
پرواز کرد
تا به تو، زیباییِ رها کردن را بیاموزد.!
پرواز کرد
تا به تو، زیباییِ رها کردن را بیاموزد.!
جایی را ترک کردم که در آن خوشحال نبودم
و ترک آنجا نیز مرا خوشحال نکرد
اما میدانستم، انسان در مکانی که بیمار شده هرگز درمان نمیشود.
و ترک آنجا نیز مرا خوشحال نکرد
اما میدانستم، انسان در مکانی که بیمار شده هرگز درمان نمیشود.
حافظا دیدی که کنعان دلم بیماه شد
عاقبت با اشکِ غم کوهِ امید آوار شد
گفته بودی یوسف گمگشته بازآید
اما یوسف من تا ابد همنشین چاه شد:)
عاقبت با اشکِ غم کوهِ امید آوار شد
گفته بودی یوسف گمگشته بازآید
اما یوسف من تا ابد همنشین چاه شد:)
تمام احساساتش را انکار میکرد
تا مقتدر و عاقل به نظر برسد
و این آغاز سقوطش بود...
شاید هم کسی به او نگفته بود:
بدون عشق، مهربانی و لبخند، انسانها دوام نمیآورند.
تا مقتدر و عاقل به نظر برسد
و این آغاز سقوطش بود...
شاید هم کسی به او نگفته بود:
بدون عشق، مهربانی و لبخند، انسانها دوام نمیآورند.