group-telegram.com/Masaf_Nevis/5164
Last Update:
ماجرای شیخ فضلالله نوری (بخش دوم)
🔹میگویند وقتی اعدامش کردند، پسرش آن پایین ایستاده بود و به پدر فحش میداد. جنازه را پایین آوردند، آن مردک ارمنی او را کنار کشید و شلوارش را درآورد و سرپا روی ریش و صورت شیخ ادرار کرد؛ صدا از کسی درنیامد!
🔸جنازه را در خرابهای انداختند و بعد به یک سری بچۀ پنجشش ساله پول دادند، اینها میرفتند و میایستادند و سرپا روی صورت شیخ ادرار میکردند. انگارنهانگار! یکلحظه دینداریشان پرید.
🔹گفتند که او با شاه بسته، گفت: «با کدام شاه بستم؟ من که خودم از اول با مشروطهخواهان بودم، این مشروطه مشروعه نیست، کلاه سرتان دارند میگذارند، تقیزاده و اینها میآیند و سوار کار میشوند.»
🔸بعدها حرفش هم درست درآمد. بعدها همهشان پشت دستهایشان را گاز میگرفتند و میگفتند: «خاک بر سر ما، خدایا ما را ببخش.» چرا؟ چون شیخ باید خون میداد تا بگوید حرفم درست است. یک جایی فقط باید خون بِدهی تا اثبات کنی حرفت درست است وگرنه میگفتند: «چی به او میرسد؟»
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ شرح زیارت اربعین- جلسۀ هفتم
📅 ۷ آبان ۹۷
📍موکب مع امامٍ منصور
#شیخ_فضلالله_نوری
#مشروطه
#دشمن_شناسی
#متن_کوتاه
📥 لینک دانلود سخنرانی
📚 واحد نگارش مؤسسه مصاف (نویسا)
🆔 @Masaf_Nevis
BY نویسا - واحد نگارش مؤسسه مصاف
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/Masaf_Nevis/5164