اول شهید این انقلاب خود اسلام است
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
تحقیق من درباره عبارت آقای سید محمدحسین طباطبایی «نخستین شهید این انقلاب اسلام بود» با نقل روایت سید مصطفی محقق داماد وعلی وکیل از سید احمد ذوالمجد طباطبائی شروع شد.
مطابق تحقیقات بعدی معلوم شد که این روایت خالی از مناقشه نیست.
اما شش روایت دیگر از عبارت مذکور در دست است:
۱. محمدرضا حکیمی در کتاب «عقلانیت جعفری» (بهار ۱۳۹۰): «این انقلاب یک شهید دارد و آن هم اسلام است.» (روایت مرسل)
۲. سید عبدالله انوار: «یگانه شهید این انقلاب اسلام است.» (۱۳۹۷) (روایت مرسل)
۳. نجمه حائری یزدی (عروس آقای طباطبایی) (دی ۱۴۰۰). (روایت با دو واسطه)
۴. محمد شجاعی زنجانی. (روایت با یک واسطه)
۵. محمداسماعیل صائنی زنجانی از شاگردان تراز اول آقای طباطبایی. (روایت با یک واسطه)
۶. سید حسین نصر: «نخستین شهید این انقلاب اسلام خواهد بود». (آذر ۱۳۵۷) (روایت بلاواسطه)
روایت بلاواسطه جدید: سید احمد کاظمی موسوی.
دکتر کاظمی موسوی دانشآموخته دانشگاه مکگیل و مولف و مترجم چند کتاب به انگلیسی و فارسی است.
او از سلسله مقالات من با عنوان «آقای طباطبایی، انقلاب و نظام» بیاطلاع بود، و این بر اعتبار روایت او میافزاید.
آقای طباطبایی پدر و عموی کاظمی موسوی را از نزدیک میشناخته است و در حال ذکر خاطرات خود با آنها در آذربایجان بوده است که با آمدن صدای تشییع جنازه، بحث بهطور موقت عوض میشود.
گوینده همراه با پسرعمه خود که هر دو در قید حیاتند مستقیما از خود آقای طباطبایی این عبارت را در منزل جواد مناقبی داماد آقای طباطبایی در شمال تهران در نیمه دوم سال ۱۳۵۸ شنیده است.
از کوچه صدای تشییع جنازه شهیدی میآید. آقای طباطبایی از دامادش میخواهد که درِ خانه را ببندد تا صدای تشییع جنازه نیاید و این عبارت را بر زبان میآورد: «اول شهید این انقلاب خود اسلام است».
شنیدن این عبارت از آقای طباطبایی برای مهمانان ایشان تعجبآور نبوده است. علیرغم سیطره فرهنگ انقلابی در سطح کشور فرهنگ اعتراض اجتماعی بهسیاست رسمی هم کاملا محسوس بوده است، و آقای طباطبایی از ابراز اعتراض خود در جلسات خصوصی ابایی نداشته است.
ایشان بهاستفاده ابزاری از اسلام توسط حاکمیت انقلابی اعتراض داشته است.
بهعبارت دیگر آقای طباطبایی میخواسته با این کلمات قصار همگان بدانند که این حکیم و مفسر بزرگ قرآن با انقلاب و نظامی که نام اسلام را یدک میکشد مخالف است
و معتقد است این انقلاب ابتدا خود اسلام را بهشهادت میرساند.
هر چه زمان میگذرد اعتبار این عبارت تاریخی بیشتر روشن میشود.
https://kadivar.com/21533/
@Mohsen_Kadivar_Official
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
تحقیق من درباره عبارت آقای سید محمدحسین طباطبایی «نخستین شهید این انقلاب اسلام بود» با نقل روایت سید مصطفی محقق داماد وعلی وکیل از سید احمد ذوالمجد طباطبائی شروع شد.
مطابق تحقیقات بعدی معلوم شد که این روایت خالی از مناقشه نیست.
اما شش روایت دیگر از عبارت مذکور در دست است:
۱. محمدرضا حکیمی در کتاب «عقلانیت جعفری» (بهار ۱۳۹۰): «این انقلاب یک شهید دارد و آن هم اسلام است.» (روایت مرسل)
۲. سید عبدالله انوار: «یگانه شهید این انقلاب اسلام است.» (۱۳۹۷) (روایت مرسل)
۳. نجمه حائری یزدی (عروس آقای طباطبایی) (دی ۱۴۰۰). (روایت با دو واسطه)
۴. محمد شجاعی زنجانی. (روایت با یک واسطه)
۵. محمداسماعیل صائنی زنجانی از شاگردان تراز اول آقای طباطبایی. (روایت با یک واسطه)
۶. سید حسین نصر: «نخستین شهید این انقلاب اسلام خواهد بود». (آذر ۱۳۵۷) (روایت بلاواسطه)
روایت بلاواسطه جدید: سید احمد کاظمی موسوی.
دکتر کاظمی موسوی دانشآموخته دانشگاه مکگیل و مولف و مترجم چند کتاب به انگلیسی و فارسی است.
او از سلسله مقالات من با عنوان «آقای طباطبایی، انقلاب و نظام» بیاطلاع بود، و این بر اعتبار روایت او میافزاید.
آقای طباطبایی پدر و عموی کاظمی موسوی را از نزدیک میشناخته است و در حال ذکر خاطرات خود با آنها در آذربایجان بوده است که با آمدن صدای تشییع جنازه، بحث بهطور موقت عوض میشود.
گوینده همراه با پسرعمه خود که هر دو در قید حیاتند مستقیما از خود آقای طباطبایی این عبارت را در منزل جواد مناقبی داماد آقای طباطبایی در شمال تهران در نیمه دوم سال ۱۳۵۸ شنیده است.
از کوچه صدای تشییع جنازه شهیدی میآید. آقای طباطبایی از دامادش میخواهد که درِ خانه را ببندد تا صدای تشییع جنازه نیاید و این عبارت را بر زبان میآورد: «اول شهید این انقلاب خود اسلام است».
شنیدن این عبارت از آقای طباطبایی برای مهمانان ایشان تعجبآور نبوده است. علیرغم سیطره فرهنگ انقلابی در سطح کشور فرهنگ اعتراض اجتماعی بهسیاست رسمی هم کاملا محسوس بوده است، و آقای طباطبایی از ابراز اعتراض خود در جلسات خصوصی ابایی نداشته است.
ایشان بهاستفاده ابزاری از اسلام توسط حاکمیت انقلابی اعتراض داشته است.
بهعبارت دیگر آقای طباطبایی میخواسته با این کلمات قصار همگان بدانند که این حکیم و مفسر بزرگ قرآن با انقلاب و نظامی که نام اسلام را یدک میکشد مخالف است
و معتقد است این انقلاب ابتدا خود اسلام را بهشهادت میرساند.
هر چه زمان میگذرد اعتبار این عبارت تاریخی بیشتر روشن میشود.
https://kadivar.com/21533/
@Mohsen_Kadivar_Official
اول شهید این انقلاب خود اسلام است.pdf
407 KB
#متن_کامل
اول شهید این انقلاب خود اسلام است
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
@Mohsen_Kadivar_Official
اول شهید این انقلاب خود اسلام است
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
@Mohsen_Kadivar_Official
Audio
#فایل_صوتی
اول شهید این انقلاب خود اسلام است
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
@Mohsen_Kadivar_Official
اول شهید این انقلاب خود اسلام است
روایت هفتم از عبارت تاریخی آقای طباطبایی
@Mohsen_Kadivar_Official
توحید آشوری و منتقدانش
توحید آشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم
تنها تکفیرگر آشوری خزعلی در نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۵ بوده است.
آشوری با کمونیست اقتصادی مشکلی نداشت، اما خود را کمونیست اعتقادی نمیدانسته است.
منتقدان علیالاغلب با آشوری جلسات متعددی گفتگو کردهاند.
آشوری هیچ نقدی را نپذیرفته،
وغالب منتقدانش را بهاشرافیگری که مطابق تعریف وی معادل شرک بوده متهم
و همه منتقدان خود را همسنخ خزعلی معرفی کرده است.
اهم انتقادات بهشتی:
ترجمه و تفسیر بهرأی، و فروکاهش اسلام بهعدالت اجتماعی و اقتصادی.
مهمترین نقد منقول از مطهری:
حرفهای مارکسیستی در لفافهٔ دین میزند و از مصادیق «مارکسیست اسلامی» است.
@Mohsen_Kadivar_Official
توحید آشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم
تنها تکفیرگر آشوری خزعلی در نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۵ بوده است.
آشوری با کمونیست اقتصادی مشکلی نداشت، اما خود را کمونیست اعتقادی نمیدانسته است.
منتقدان علیالاغلب با آشوری جلسات متعددی گفتگو کردهاند.
آشوری هیچ نقدی را نپذیرفته،
وغالب منتقدانش را بهاشرافیگری که مطابق تعریف وی معادل شرک بوده متهم
و همه منتقدان خود را همسنخ خزعلی معرفی کرده است.
اهم انتقادات بهشتی:
ترجمه و تفسیر بهرأی، و فروکاهش اسلام بهعدالت اجتماعی و اقتصادی.
مهمترین نقد منقول از مطهری:
حرفهای مارکسیستی در لفافهٔ دین میزند و از مصادیق «مارکسیست اسلامی» است.
@Mohsen_Kadivar_Official
توحید آشوری و منتقدانش
توحید آشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم
مهمترین منتقدان توحید آشوری بهشتی، مطهری، مفتح، سبحانی، و مکارم شیرازی بوده،
و تنها تکفیرگر او خزعلی.
منتقدان علیالاغلب با آشوری جلسات متعددی گفتگو کردهاند.
آشوری هیچ نقدی را نپذیرفته، وغالب منتقدانش را بهاشرافیگری که مطابق تعریف وی معادل شرک بوده متهم کرده است.
انتقادات بهشتی در حاشیۀ انتقادی بر کتاب آشوری:
تفسیر بهرأی و ترجمههای بیپایهٔ آیات؛
و فروکاهش اسلام بهعدالت اجتماعی و اقتصادی و غفلت از دیگر ابعاد اسلام.
آشوری حداقل پنج بار با مطهری دیدار داشته است.
مطهری و مفتح برای گفتگو با آشوری بهقم میروند، اما آشوری در جلسهٔ گفتگو حاضر نمیشود.
در ایستگاه اتوبوس او را میبینند. میپرسند چرا نیامدی؟
گفت تا مطهری دست از اشرافیگری برندارد قابل صحبت نیست. برهان قاطع بر اشرافیگری آنها هم ترددشان با ماشین سواری بوده است!
اهم نقدهای منقول از مطهری:
حرفهای مارکسیستی در لفافهٔ دین میزند و از مصادیق «مارکسیست اسلامی» است؛
امکان اتحاد ما با مارکسیستها وجود ندارد؛
او نمیفهمد دارد چه میگوید. شنیدهام گروههای الحادی از حماقت او سوءاستفاده میکنند؛
گزارش دروغ از جلسهاش با مطهری برای هواداران.
مطهری، بهشتی و همفکرانشان آنچه در توان داشتند در زمینهٔ جدال احسن، گفتگوی علمی، اقامهٔ دلیل و خیرخواهی نسبت به آشوری کوتاهی نکردند، آنکه در این زمینه بهشدت مقصر است شخص آشوری است نه منتقدانش.
سبحانی و مکارم در پاسخهای جداگانه بهنامه ناشر:
این کتاب یک اشکال دارد و آن اینکه سراپا اشکال و برداشت غلط است.
اهم اشکالات مصباح:
تفسیر مادی قرآن،
بیاشکال دانستن ماتریالیسم فلسفی،
تظاهر شدید بهزهد،
افترای جواز ازدواج دستهجمعی در خانهٔ تیمی، ا
نتقاد از دستگاه روحانیت سنتی و حتی شیخ انصاری.
مصباح علیرغم نقد بسیار تند، آشوری را تکفیر نکرده است.
در حکم دادگاه هم نام مصباح نیامده است.
خزعلی نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۵ آشوری را کمونیست اعلام کرد.
آشوری با کمونیست اقتصادی مشکلی نداشت، اما خود را کمونیست اعتقادی نمیدانسته است.
متأسفانه آشوری همه منتقدان خود را همسنخ خزعلی معرفی کرده است.
بازرگان در سال ۱۳۶۳ شریعتی و آشوری که دین را وسیلهای برای تغییرات اجتماعی، سیاسی میدیدند نقد کرده است.
عین صاد در ۱۳۶۹ سه نقد به آشوری دارد:
مارکسیستزدگی، احساساتی بودن، و عدم تفکیک خطوط.
از تاریخ عبرت بگیریم، تا نه کسی واقعا تکفیر شود،
و نه کسی هر انتقادی ولو حق را بهتکفیر تعبیر کند و عملاً باب انتقاد را مسدود نماید.
https://kadivar.com/21549/
@Mohsen_Kadivar_Official
توحید آشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم
مهمترین منتقدان توحید آشوری بهشتی، مطهری، مفتح، سبحانی، و مکارم شیرازی بوده،
و تنها تکفیرگر او خزعلی.
منتقدان علیالاغلب با آشوری جلسات متعددی گفتگو کردهاند.
آشوری هیچ نقدی را نپذیرفته، وغالب منتقدانش را بهاشرافیگری که مطابق تعریف وی معادل شرک بوده متهم کرده است.
انتقادات بهشتی در حاشیۀ انتقادی بر کتاب آشوری:
تفسیر بهرأی و ترجمههای بیپایهٔ آیات؛
و فروکاهش اسلام بهعدالت اجتماعی و اقتصادی و غفلت از دیگر ابعاد اسلام.
آشوری حداقل پنج بار با مطهری دیدار داشته است.
مطهری و مفتح برای گفتگو با آشوری بهقم میروند، اما آشوری در جلسهٔ گفتگو حاضر نمیشود.
در ایستگاه اتوبوس او را میبینند. میپرسند چرا نیامدی؟
گفت تا مطهری دست از اشرافیگری برندارد قابل صحبت نیست. برهان قاطع بر اشرافیگری آنها هم ترددشان با ماشین سواری بوده است!
اهم نقدهای منقول از مطهری:
حرفهای مارکسیستی در لفافهٔ دین میزند و از مصادیق «مارکسیست اسلامی» است؛
امکان اتحاد ما با مارکسیستها وجود ندارد؛
او نمیفهمد دارد چه میگوید. شنیدهام گروههای الحادی از حماقت او سوءاستفاده میکنند؛
گزارش دروغ از جلسهاش با مطهری برای هواداران.
مطهری، بهشتی و همفکرانشان آنچه در توان داشتند در زمینهٔ جدال احسن، گفتگوی علمی، اقامهٔ دلیل و خیرخواهی نسبت به آشوری کوتاهی نکردند، آنکه در این زمینه بهشدت مقصر است شخص آشوری است نه منتقدانش.
سبحانی و مکارم در پاسخهای جداگانه بهنامه ناشر:
این کتاب یک اشکال دارد و آن اینکه سراپا اشکال و برداشت غلط است.
اهم اشکالات مصباح:
تفسیر مادی قرآن،
بیاشکال دانستن ماتریالیسم فلسفی،
تظاهر شدید بهزهد،
افترای جواز ازدواج دستهجمعی در خانهٔ تیمی، ا
نتقاد از دستگاه روحانیت سنتی و حتی شیخ انصاری.
مصباح علیرغم نقد بسیار تند، آشوری را تکفیر نکرده است.
در حکم دادگاه هم نام مصباح نیامده است.
خزعلی نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۵ آشوری را کمونیست اعلام کرد.
آشوری با کمونیست اقتصادی مشکلی نداشت، اما خود را کمونیست اعتقادی نمیدانسته است.
متأسفانه آشوری همه منتقدان خود را همسنخ خزعلی معرفی کرده است.
بازرگان در سال ۱۳۶۳ شریعتی و آشوری که دین را وسیلهای برای تغییرات اجتماعی، سیاسی میدیدند نقد کرده است.
عین صاد در ۱۳۶۹ سه نقد به آشوری دارد:
مارکسیستزدگی، احساساتی بودن، و عدم تفکیک خطوط.
از تاریخ عبرت بگیریم، تا نه کسی واقعا تکفیر شود،
و نه کسی هر انتقادی ولو حق را بهتکفیر تعبیر کند و عملاً باب انتقاد را مسدود نماید.
https://kadivar.com/21549/
@Mohsen_Kadivar_Official
توحید آشوری و منتقدانش _.pdf
4.3 MB
#متن_کامل
توحید آشوری و منتقدانش
توحیدآشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم
تاریخچۀ احکام ارتداد و تکفیر در جمهوری اسلامی ایران -۲
@Mohsen_Kadivar_Official
توحید آشوری و منتقدانش
توحیدآشوری، ارتداد و اعدام، بخش چهارم
تاریخچۀ احکام ارتداد و تکفیر در جمهوری اسلامی ایران -۲
@Mohsen_Kadivar_Official
دسترسی مجانی بهکلیه کتابهای فارسی کدیور
چهار کتابی که اخیرا از سوی نشر اندیشههای نو در آلمان منتشر شده بود همزمان با ۲۹ آذر پانزدهمین سالگرد درگذشت استاد منتظری برای استفاده مجانی هموطنان عرضه میشود.
حکمتستیزی و بیاخلاقی: مجموعه آثار آقا علی مدرّس (کار مجمع عالی حکمت اسلامی) در بوتهی نقد.
مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)،
دفتر اول: نورافشانی بر تاریکخانهی خبرگان: نظارت در نطفه خفهشده و فاجعهی جداکردن مرجعیت از رهبری!
دفتر دوم: دوران معاضدت و معاونت: مناسبات خمینی و منتظری (تا شهریور ۱۳۶۵)،
حقالناس: اسلام نواندیش و حقوق بشر (ویرایش دوم).
@Mohsen_Kadivar_Official
چهار کتابی که اخیرا از سوی نشر اندیشههای نو در آلمان منتشر شده بود همزمان با ۲۹ آذر پانزدهمین سالگرد درگذشت استاد منتظری برای استفاده مجانی هموطنان عرضه میشود.
حکمتستیزی و بیاخلاقی: مجموعه آثار آقا علی مدرّس (کار مجمع عالی حکمت اسلامی) در بوتهی نقد.
مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)،
دفتر اول: نورافشانی بر تاریکخانهی خبرگان: نظارت در نطفه خفهشده و فاجعهی جداکردن مرجعیت از رهبری!
دفتر دوم: دوران معاضدت و معاونت: مناسبات خمینی و منتظری (تا شهریور ۱۳۶۵)،
حقالناس: اسلام نواندیش و حقوق بشر (ویرایش دوم).
@Mohsen_Kadivar_Official
دسترسی مجانی بهکلیه کتابهای فارسی کدیور
از خرداد ۱۳۸۸ ممنوعالقلم شدم.
در یازده سال نخست نسخه الکترونیکی کلیه کتابها با اجازه ناشران برای استفاده مجانی خوانندگان در وبسایت نویسنده قرار گرفت.
بهعلاوه کتابهای جدید نیز بهصورت کتاب الکترونیکی مجانی در وبسایت در دسترس عموم قرار گرفت.
از خرداد ۱۳۹۹ کتابهای جدید فارسی بهدو صورت کاغذی و الکترونیکی از سوی نشر اندیشههای نو در إسن آلمان منتشر شد.
خواننده اصلی این کتابها هموطنان هستند.
برای دسترسی ساکنان ایران (و افغانستان دوران طالبان) به این کتابها دو مشکل پیش رو است یکی اینکه ارسال نسخه کاغذی بهداخل کشور میسر نیست، چرا که پست کتابهای این نویسنده را بهمقصد نمیرساند.
دیگر اینکه پرداخت بهای کتاب بهناشر چه برای کتاب کاغذی چه کتاب الکترونیکی بهعلت تحریم هر دو کشور و قطع ارتباط با شبکه مالی بین المللی ممکن نیست.
معنای آن عدم امکان دسترسی هموطنان داخل کشور و نیز فارسی زبانان ساکن افغانستان بهاین کتابهاست.
بعد از مشورت با ناشر محترم و گذشت ناشر و نویسنده از حقوق قانونی خود بنا شد این کتابها به شکل مجانی برای دو گروه از خوانندگان در وبسایت نویسنده بارگذاری شود، یکی ساکنان ایران (اعم از ایرانیان و مهاجران اهل افغانستان) و دیگری فارسیزبانان مقیم افغانستان.
اما فارسیزبانان ساکن دیگر کشورها که امکان دریافت نسخه کاغذی یا الکترونیکی در ازای پرداخت بهای آن به ناشر را دارند اخلاقا و شرعا مجاز بهاستفاده از این نسخه الکترونیکی مجانی نیستند و برای مطالعه موظف بهپرداخت بهای آن به ناشر هستند.
بیست و نهم آذر پانزدهمین سالگرد درگذشت استاد حسینعلی منتظری نجفآبادی است. بارگذاری چهار کتاب به شرح زیر به این مناسبت صورت میگیرد و ثواب آن بهروان ایشان تقدیم میشود.
- حکمتستیزی و بیاخلاقی: مجموعه آثار آقا علی مدرّس (کار مجمع عالی حکمت اسلامی) در بوتهی نقد. اِسِن آلمان: نشر اندیشههای نو، ۱۳۹۹، ۲۱۶ صفحه.
- نورافشانی بر تاریکخانهی خبرگان: نظارت در نطفه خفهشده و فاجعهی جداکردن مرجعیت از رهبری! مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)، دفتر اول. اِسِن آلمان: نشر اندیشههای نو، ۱۳۹۹، ۴۴۰ صفحه.
- دوران معاضدت و معاونت: مناسبات خمینی و منتظری (تا شهریور ۱۳۶۵). مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)، دفتر دوم. نشر اندیشههای نو، ۱۴۰۰، ۵۵۸ صفحه.
- حقالناس: اسلام نواندیش و حقوق بشر (ویرایش دوم). نشر اندیشههای نو، ۱۴۰۱، ۵۳۲ صفحه.
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
از خرداد ۱۳۸۸ ممنوعالقلم شدم.
در یازده سال نخست نسخه الکترونیکی کلیه کتابها با اجازه ناشران برای استفاده مجانی خوانندگان در وبسایت نویسنده قرار گرفت.
بهعلاوه کتابهای جدید نیز بهصورت کتاب الکترونیکی مجانی در وبسایت در دسترس عموم قرار گرفت.
از خرداد ۱۳۹۹ کتابهای جدید فارسی بهدو صورت کاغذی و الکترونیکی از سوی نشر اندیشههای نو در إسن آلمان منتشر شد.
خواننده اصلی این کتابها هموطنان هستند.
برای دسترسی ساکنان ایران (و افغانستان دوران طالبان) به این کتابها دو مشکل پیش رو است یکی اینکه ارسال نسخه کاغذی بهداخل کشور میسر نیست، چرا که پست کتابهای این نویسنده را بهمقصد نمیرساند.
دیگر اینکه پرداخت بهای کتاب بهناشر چه برای کتاب کاغذی چه کتاب الکترونیکی بهعلت تحریم هر دو کشور و قطع ارتباط با شبکه مالی بین المللی ممکن نیست.
معنای آن عدم امکان دسترسی هموطنان داخل کشور و نیز فارسی زبانان ساکن افغانستان بهاین کتابهاست.
بعد از مشورت با ناشر محترم و گذشت ناشر و نویسنده از حقوق قانونی خود بنا شد این کتابها به شکل مجانی برای دو گروه از خوانندگان در وبسایت نویسنده بارگذاری شود، یکی ساکنان ایران (اعم از ایرانیان و مهاجران اهل افغانستان) و دیگری فارسیزبانان مقیم افغانستان.
اما فارسیزبانان ساکن دیگر کشورها که امکان دریافت نسخه کاغذی یا الکترونیکی در ازای پرداخت بهای آن به ناشر را دارند اخلاقا و شرعا مجاز بهاستفاده از این نسخه الکترونیکی مجانی نیستند و برای مطالعه موظف بهپرداخت بهای آن به ناشر هستند.
بیست و نهم آذر پانزدهمین سالگرد درگذشت استاد حسینعلی منتظری نجفآبادی است. بارگذاری چهار کتاب به شرح زیر به این مناسبت صورت میگیرد و ثواب آن بهروان ایشان تقدیم میشود.
- حکمتستیزی و بیاخلاقی: مجموعه آثار آقا علی مدرّس (کار مجمع عالی حکمت اسلامی) در بوتهی نقد. اِسِن آلمان: نشر اندیشههای نو، ۱۳۹۹، ۲۱۶ صفحه.
- نورافشانی بر تاریکخانهی خبرگان: نظارت در نطفه خفهشده و فاجعهی جداکردن مرجعیت از رهبری! مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)، دفتر اول. اِسِن آلمان: نشر اندیشههای نو، ۱۳۹۹، ۴۴۰ صفحه.
- دوران معاضدت و معاونت: مناسبات خمینی و منتظری (تا شهریور ۱۳۶۵). مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)، دفتر دوم. نشر اندیشههای نو، ۱۴۰۰، ۵۵۸ صفحه.
- حقالناس: اسلام نواندیش و حقوق بشر (ویرایش دوم). نشر اندیشههای نو، ۱۴۰۱، ۵۳۲ صفحه.
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
Hekmatsetizi-eBook.pdf
9.7 MB
حکمتستیزی و بیاخلاقی: مجموعه آثار آقا علی مدرّس (کار مجمع عالی حکمت اسلامی) در بوتهی نقد. اِسِن آلمان: نشر اندیشههای نو، ۱۳۹۹، ۲۱۶ صفحه.
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
Noorafshani-eBook.pdf
9.4 MB
نورافشانی بر تاریکخانهی خبرگان: نظارت در نطفه خفهشده و فاجعهی جداکردن مرجعیت از رهبری! مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)، دفتر اول. اِسِن آلمان: نشر اندیشههای نو، ۱۳۹۹، ۴۴۰ صفحه.
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
Moazedat-ebook.pdf
22 MB
دوران معاضدت و معاونت: مناسبات خمینی و منتظری (تا شهریور ۱۳۶۵). مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)، دفتر دوم. نشر اندیشههای نو، ۱۴۰۰، ۵۵۸ صفحه.
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
Haqunnas-II.pdf
8.3 MB
حقالناس: اسلام نواندیش و حقوق بشر (ویرایش دوم). نشر اندیشههای نو، ۱۴۰۱، ۵۳۲ صفحه.
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
https://kadivar.com/21571/
@Mohsen_Kadivar_Official
خاموشی تلخ یک هنرمند
سید ابراهیم نبوی از دوستان بامرام دوره آرمانخواهی و مبارزه دانشجویی بود.
علیرغم خلق آثار ارزشمند هنری و سیاسی، زندگیش به سختی میگذشت، اما هرگز حاضر نشد قلمش را بفروشد. به این «شرافت قلم» باید سر تعظیم فرود آورد.
این لکه ننگ از دامان جمهوری اسلامی پاک شدنی نیست که نویسنده هنرمند، ایراندوست و چیرهدستی همانند داور زیر رنجی که به او تحمیل شد، شکست، دق کرد، و جان خود را گرفت.
همچنان که اعدام، حصر، حبس، و سانسور سیاستی شکستخورده است، خودکشی هم یقینا راه حل هیچ مشکلی نیست.
@Mohsen_Kadivar_Official
سید ابراهیم نبوی از دوستان بامرام دوره آرمانخواهی و مبارزه دانشجویی بود.
علیرغم خلق آثار ارزشمند هنری و سیاسی، زندگیش به سختی میگذشت، اما هرگز حاضر نشد قلمش را بفروشد. به این «شرافت قلم» باید سر تعظیم فرود آورد.
این لکه ننگ از دامان جمهوری اسلامی پاک شدنی نیست که نویسنده هنرمند، ایراندوست و چیرهدستی همانند داور زیر رنجی که به او تحمیل شد، شکست، دق کرد، و جان خود را گرفت.
همچنان که اعدام، حصر، حبس، و سانسور سیاستی شکستخورده است، خودکشی هم یقینا راه حل هیچ مشکلی نیست.
@Mohsen_Kadivar_Official
خاموشی تلخ یک هنرمند
آخرین باری که زنگ زد ۱۱ آبان ۱۴۰۳ بود. برای تکمیل خاطرات مشترک میخواست گفتگوی تفصیلی داشته باشیم. استقبال کردم. خبر تلخ درگذشت خودخواسته نابهنگامش را ۲۶ دی دوستی اطلاع داد. چشمانم تر شد.
سید ابراهیم نبوی (۱۴۰۳-۱۳۳۷) از مهر ۱۳۵۶ تا خرداد ۱۳۶۰ از صمیمیترین دوستان بامرام دوره آرمانخواهی و مبارزه دانشجویی در دانشگاه شیراز بود. بعد از بهار ۱۳۶۰ سبکهای مختلف زندگی، ما را از هم جدا کرد.
در جنبش سبز و جرس دوباره به هم رسیدیم، البته خارج از ایران و در فضای مجازی! در این پانزده سال دورادور با هم در تماس تلفنی بودیم، اما متاسفانه هرگز همدیگر را حضوری ملاقات نکردیم، و ای کاش میکردیم.
داور یکی از موفقترین، محبوبترین، پرکارترین، و متعهدترین نویسندگان طنزپرداز چهار دهه اخیر ایران است.
او مخالف حکومت استبدادی و منتقد قانونی آن بود. به دلیل قلمش چند بار زندان رفت و فشار مضاعف بر او به خروجش از کشور انجامید.
او برای رهایی مردم ایران توسل به قدرت خارجی را خط قرمز میدانست.
علیرغم پرکاری و خلق آثار ارزشمند هنری و سیاسی، زندگی سید ابراهیم نبوی به سختی میگذشت، اما هرگز حاضر نشد قلمش را بفروشد و برای امرار معاش به رسانههای ثروتمند ایرانستیز خارج از کشور نزدیک شود. به این «شرافت قلم» باید سر تعظیم فرود آورد.
داور دلتنگ ایران بود. میخواست به وطنش برگردد.
این لکه ننگ از دامان جمهوری اسلامی پاک شدنی نیست که نویسنده هنرمند، ایراندوست و چیرهدستی همانند داور زیر رنجی که به او تحمیل شد، شکست، دق کرد، و جان خود را گرفت.
من شنونده درد دل بسیاری از مردان و زنان ایرانی مقیم خارج بودهام که آرزویشان بازگشت و مردن در کشورشان است، اما از این نظام و این شیوه زمامداری ناکارآمد فاسد بیزارند.
تا زمانی که تأمین رضایت و رفاه مردم ایران بالاتر از سیاست استراتژیک جمهوری اسلامی (حذف اسرائیل جنایتکار از صحنه روزگار) نباشد، هیچ مشکلی حل نخواهد شد.
باید حکومت عرفی را به رسمیت شناخت و با ولایت مطلقه فقیه برای همیشه وداع گفت. اکثریت مردم به دنبال تغییر اساسی از صدر تا ذیل به شکل مسالمتآمیز هستند.
داور روحی لطیف داشت. دلتنگی، افسردگی و رنج دوری از ایران به تصمیمی اندوهبار انجامید، که دل خانواده، دوستان و علاقهمندان فراوان او را شکست.
از خودکشی در هیچ شرایطی نمیتوان دفاع کرد. همچنان که اعدام، حصر، حبس، و سانسور سیاستی شکستخورده است، خودکشی هم یقینا راه حل هیچ مشکلی نیست.
مسببان این رنج بزرگ مشمول لعن ملت ایران هستند. برای داور طلب آمرزش میکنم و به فرزندانش تسلیت میگویم.
@Mohsen_Kadivar_Official
https://kadivar.com/21615/
آخرین باری که زنگ زد ۱۱ آبان ۱۴۰۳ بود. برای تکمیل خاطرات مشترک میخواست گفتگوی تفصیلی داشته باشیم. استقبال کردم. خبر تلخ درگذشت خودخواسته نابهنگامش را ۲۶ دی دوستی اطلاع داد. چشمانم تر شد.
سید ابراهیم نبوی (۱۴۰۳-۱۳۳۷) از مهر ۱۳۵۶ تا خرداد ۱۳۶۰ از صمیمیترین دوستان بامرام دوره آرمانخواهی و مبارزه دانشجویی در دانشگاه شیراز بود. بعد از بهار ۱۳۶۰ سبکهای مختلف زندگی، ما را از هم جدا کرد.
در جنبش سبز و جرس دوباره به هم رسیدیم، البته خارج از ایران و در فضای مجازی! در این پانزده سال دورادور با هم در تماس تلفنی بودیم، اما متاسفانه هرگز همدیگر را حضوری ملاقات نکردیم، و ای کاش میکردیم.
داور یکی از موفقترین، محبوبترین، پرکارترین، و متعهدترین نویسندگان طنزپرداز چهار دهه اخیر ایران است.
او مخالف حکومت استبدادی و منتقد قانونی آن بود. به دلیل قلمش چند بار زندان رفت و فشار مضاعف بر او به خروجش از کشور انجامید.
او برای رهایی مردم ایران توسل به قدرت خارجی را خط قرمز میدانست.
علیرغم پرکاری و خلق آثار ارزشمند هنری و سیاسی، زندگی سید ابراهیم نبوی به سختی میگذشت، اما هرگز حاضر نشد قلمش را بفروشد و برای امرار معاش به رسانههای ثروتمند ایرانستیز خارج از کشور نزدیک شود. به این «شرافت قلم» باید سر تعظیم فرود آورد.
داور دلتنگ ایران بود. میخواست به وطنش برگردد.
این لکه ننگ از دامان جمهوری اسلامی پاک شدنی نیست که نویسنده هنرمند، ایراندوست و چیرهدستی همانند داور زیر رنجی که به او تحمیل شد، شکست، دق کرد، و جان خود را گرفت.
من شنونده درد دل بسیاری از مردان و زنان ایرانی مقیم خارج بودهام که آرزویشان بازگشت و مردن در کشورشان است، اما از این نظام و این شیوه زمامداری ناکارآمد فاسد بیزارند.
تا زمانی که تأمین رضایت و رفاه مردم ایران بالاتر از سیاست استراتژیک جمهوری اسلامی (حذف اسرائیل جنایتکار از صحنه روزگار) نباشد، هیچ مشکلی حل نخواهد شد.
باید حکومت عرفی را به رسمیت شناخت و با ولایت مطلقه فقیه برای همیشه وداع گفت. اکثریت مردم به دنبال تغییر اساسی از صدر تا ذیل به شکل مسالمتآمیز هستند.
داور روحی لطیف داشت. دلتنگی، افسردگی و رنج دوری از ایران به تصمیمی اندوهبار انجامید، که دل خانواده، دوستان و علاقهمندان فراوان او را شکست.
از خودکشی در هیچ شرایطی نمیتوان دفاع کرد. همچنان که اعدام، حصر، حبس، و سانسور سیاستی شکستخورده است، خودکشی هم یقینا راه حل هیچ مشکلی نیست.
مسببان این رنج بزرگ مشمول لعن ملت ایران هستند. برای داور طلب آمرزش میکنم و به فرزندانش تسلیت میگویم.
@Mohsen_Kadivar_Official
https://kadivar.com/21615/