Telegram Group & Telegram Channel
مغالطه شماره ۱۵۹

💠 داستان بافی 💠

یا خطابه

هرچند تعریف معیارهای عمومی ، برای هنر هم ممکن و مفیدست و مسایل عینی در هنر هم ، فراوان وجود دارد [ مثل سازهای موسیقی ، تناسبات ریاضی نت های موسیقی ، زبان موسیقی و... که همگی دارای معیارهای جهان‌شمول هستند ] اما علی الاصول وقتی داستان یا شعر می‌خوانیم ، به دنبال دلیل و توجیه و تبیین نیستیم در حالی‌که اگر استدلال را از منطق و معرفت‌شناسی بگیریم ، چیزی از آن باقی نمی‌ماند.
یک اثر هنری هم که ادعای انتقال مفاهیم فلسفی دارد ، لااقل نباید درصدد القای چیزی باشد که خلاف آن توسط تجربه و استدلال ثابت شده.
در این صورت می‌توان احتمال داد که آن اثر هنری - علاوه بر ارزش هنری و احساسی و روانی - معرفت بخش نیز هست .

نوعی از مغالطه‌ی #مصادره_به_مطلوب این ست که شخص مجموعه‌ای از عقاید و نقطه‌نظرات شخصی خود نسبت به موضوعی خاص را که منطقا تایید کننده‌ی نتیجه و ادعایی خاص‌ است را داستان‌وار پشت سر هم بیان می‌کند ، در حالیکه توقف چندانی را برای تعریف مفاهیم ( خصوصا مفاهیمی که برای اولین بار در بافتار مورد بحث استفاده شده‌اند یا تعریف شان محل مناقشه است ) یا توجیه و ارجاع به منابع ، نمی‌کند.

ممکن‌ست ادعای اصلی در متون تکرار نشده باشد ‌و ازین جهت با انواع رایج مصادره به مطلوب که قبلا توضیح داده شد متفاوت باشد ، اما همین که ادعاهای جدید و محل مناقشه را ، ثابت شده فرض می‌گیرد و اگر دلیل و ارجاعی هم می‌آورد ارتباطش را با نتیجه به دقت بیان نمی‌کند ، می‌توان گفت دچار نوعی مصادره به مطلوب شده است‌.

در این نوع متون اغلب ابهام استفاده می‌شود و مانند دیگر مغالطات مربوط به ابهام گویی ، راه فرار گوینده از مسیولیت سخنانش را باز می‌کند.

چرا که:
مقدمات و نتایج استدلال‌ها قابل تفکیک نیستند و لذا به سختی قابل نقد هستند.

از آنجا که استدلال و تعریف خواستن ، خستگی آورست خواننده ناخودآگاه ترجیح می‌دهد بر سر هر جمله متوقف نشده و به گمان اینکه احتمالا در مطالب بعدی ، تعاریف مفاهیم ، مقدمات ، نتایج و ارتباط منطقی آنها روشن می‌شود از تمامی جملات بدون نقادی عبور می‌کند .

این مغالطه ناشی از عدم ساختارمندی تحلیلی- منطقی متن‌ست ، آن هم متنی که ادعای فلسفی بودن دارد‌ .
در چنین متون و سخنرانی هایی معمولا ادعاها یا نتیجه ها و همچنین استدلال های پشتیبانی کننده دقیقا مشخص نیست چرا که نویسنده احتمالا نمی‌خواسته زیر بار مسئولیت استدل‌آوری شود ، اما جملات به گونه‌ای چیده شده‌اند که یک نتیجه‌ی غلط یا سست را به خواننده‌ القا می‌کنند.
گاهی هم مثال‌ها و استعاره‌هایی در متن گنجانده می‌شود اما رابطه‌ی آنها با نتیجه‌ مشخص نیست.
این مغالطه مانند مغالطه‌ی تحریف در یک یا چند گزاره رخ نمی‌دهد ، بلکه در متونی از نویسندگان خاص اتفاق می‌افتد.
اگر جمله به جمله‌ی این متون به دقت نقد شوند ، مشخص می‌شود که از مغالطات گوناگون بهره می‌برند .
ساختار این‌گونه متون چنانند که گویی حقیقت از پیش مشخص‌ شده و نتیجه ای که نویسنده در صدد القای آن‌ست امری بدیهی‌ست که شک و شبهه و جای بحثی ندارد ، و تنها نویسنده محض یادآوری حقایقی را کنار هم قرار داده. درست مانند یک داستان که شخصیت‌ها و ماجراها کنار هم قرار می‌گیرند.

نکته‌ی قابل توجه این‌ست که داستان گویی لزوما مغالطه نیست ، بلکه مغالطه وقتی ست که نویسنده مدعی بیان حقیقتی اجتماعی ، تاریخی بصورت فلسفی و مستدل باشد
و ثانیا بصورت مستقیم یا غیر مستقیم درصدد القای نتیجه‌ای باشد که با نتایجی که با تحلیل دقیق‌ترِ شواهد می‌توان بآن رسید مغایرت داشته باشد که البته معمولا این افراد با تغییر موضع [ و نه اصلاح ابهامات احتمالی نوشته‌ی خود ] مسئولیت سخنان خود و سوء استفاده های ناشی از آن سخنان را بعهده نمی‌گیرند.

داستان پردازی بعضی مدعیان فلسفه ، گاه به حدی مبهم و بی معنا می‌شود که گویی نویسنده انس و الفتی با فهم بشری نداشته و قصد و غرضی بجز اهداف رایج فلسفیدن داشته ، اغراضی مانند فریب کاری و‌کسب شهرت و ...

متون زیر ، نمونه هایی از این مغالطه‌ی قصه‌پردازی ست .
همچنین برای مقایسه و آشنایی با متون تحلیلی و استدلالی که مورد نظر نگارنده است ، می‌توانید به کتاب #جامعه_باز_و_دشمنان_آن و نحوه‌ی استدلال و ارجاع دهی آن مراجعه کنید :
www.group-telegram.com/JAAMEbaaz/59

#فرهاد_طحانی

@moghaletat2 | آرشیو مغالطات
@mghlte | عصر روشنگری


خطای داستان بافی :
https://www.group-telegram.com/soogiri/79

مثال (۱) دفاع منطقی از حجاب یا خطابه‌ی منبری :
https://www.group-telegram.com/moghaletat2/264

مثال (۲) از تامس کوهن :
https://www.group-telegram.com/moghaletat2/266

مثال (۳) :
https://www.group-telegram.com/moghaletat2/267

مغالطه مصادره به مطلوب :
https://www.group-telegram.com/moghaletat2/146

کوهن و تبلیغ زبان نفهمی :
https://www.group-telegram.com/mghlte/4628



group-telegram.com/Nviolence2/435
Create:
Last Update:

مغالطه شماره ۱۵۹

💠 داستان بافی 💠

یا خطابه

هرچند تعریف معیارهای عمومی ، برای هنر هم ممکن و مفیدست و مسایل عینی در هنر هم ، فراوان وجود دارد [ مثل سازهای موسیقی ، تناسبات ریاضی نت های موسیقی ، زبان موسیقی و... که همگی دارای معیارهای جهان‌شمول هستند ] اما علی الاصول وقتی داستان یا شعر می‌خوانیم ، به دنبال دلیل و توجیه و تبیین نیستیم در حالی‌که اگر استدلال را از منطق و معرفت‌شناسی بگیریم ، چیزی از آن باقی نمی‌ماند.
یک اثر هنری هم که ادعای انتقال مفاهیم فلسفی دارد ، لااقل نباید درصدد القای چیزی باشد که خلاف آن توسط تجربه و استدلال ثابت شده.
در این صورت می‌توان احتمال داد که آن اثر هنری - علاوه بر ارزش هنری و احساسی و روانی - معرفت بخش نیز هست .

نوعی از مغالطه‌ی #مصادره_به_مطلوب این ست که شخص مجموعه‌ای از عقاید و نقطه‌نظرات شخصی خود نسبت به موضوعی خاص را که منطقا تایید کننده‌ی نتیجه و ادعایی خاص‌ است را داستان‌وار پشت سر هم بیان می‌کند ، در حالیکه توقف چندانی را برای تعریف مفاهیم ( خصوصا مفاهیمی که برای اولین بار در بافتار مورد بحث استفاده شده‌اند یا تعریف شان محل مناقشه است ) یا توجیه و ارجاع به منابع ، نمی‌کند.

ممکن‌ست ادعای اصلی در متون تکرار نشده باشد ‌و ازین جهت با انواع رایج مصادره به مطلوب که قبلا توضیح داده شد متفاوت باشد ، اما همین که ادعاهای جدید و محل مناقشه را ، ثابت شده فرض می‌گیرد و اگر دلیل و ارجاعی هم می‌آورد ارتباطش را با نتیجه به دقت بیان نمی‌کند ، می‌توان گفت دچار نوعی مصادره به مطلوب شده است‌.

در این نوع متون اغلب ابهام استفاده می‌شود و مانند دیگر مغالطات مربوط به ابهام گویی ، راه فرار گوینده از مسیولیت سخنانش را باز می‌کند.

چرا که:
مقدمات و نتایج استدلال‌ها قابل تفکیک نیستند و لذا به سختی قابل نقد هستند.

از آنجا که استدلال و تعریف خواستن ، خستگی آورست خواننده ناخودآگاه ترجیح می‌دهد بر سر هر جمله متوقف نشده و به گمان اینکه احتمالا در مطالب بعدی ، تعاریف مفاهیم ، مقدمات ، نتایج و ارتباط منطقی آنها روشن می‌شود از تمامی جملات بدون نقادی عبور می‌کند .

این مغالطه ناشی از عدم ساختارمندی تحلیلی- منطقی متن‌ست ، آن هم متنی که ادعای فلسفی بودن دارد‌ .
در چنین متون و سخنرانی هایی معمولا ادعاها یا نتیجه ها و همچنین استدلال های پشتیبانی کننده دقیقا مشخص نیست چرا که نویسنده احتمالا نمی‌خواسته زیر بار مسئولیت استدل‌آوری شود ، اما جملات به گونه‌ای چیده شده‌اند که یک نتیجه‌ی غلط یا سست را به خواننده‌ القا می‌کنند.
گاهی هم مثال‌ها و استعاره‌هایی در متن گنجانده می‌شود اما رابطه‌ی آنها با نتیجه‌ مشخص نیست.
این مغالطه مانند مغالطه‌ی تحریف در یک یا چند گزاره رخ نمی‌دهد ، بلکه در متونی از نویسندگان خاص اتفاق می‌افتد.
اگر جمله به جمله‌ی این متون به دقت نقد شوند ، مشخص می‌شود که از مغالطات گوناگون بهره می‌برند .
ساختار این‌گونه متون چنانند که گویی حقیقت از پیش مشخص‌ شده و نتیجه ای که نویسنده در صدد القای آن‌ست امری بدیهی‌ست که شک و شبهه و جای بحثی ندارد ، و تنها نویسنده محض یادآوری حقایقی را کنار هم قرار داده. درست مانند یک داستان که شخصیت‌ها و ماجراها کنار هم قرار می‌گیرند.

نکته‌ی قابل توجه این‌ست که داستان گویی لزوما مغالطه نیست ، بلکه مغالطه وقتی ست که نویسنده مدعی بیان حقیقتی اجتماعی ، تاریخی بصورت فلسفی و مستدل باشد
و ثانیا بصورت مستقیم یا غیر مستقیم درصدد القای نتیجه‌ای باشد که با نتایجی که با تحلیل دقیق‌ترِ شواهد می‌توان بآن رسید مغایرت داشته باشد که البته معمولا این افراد با تغییر موضع [ و نه اصلاح ابهامات احتمالی نوشته‌ی خود ] مسئولیت سخنان خود و سوء استفاده های ناشی از آن سخنان را بعهده نمی‌گیرند.

داستان پردازی بعضی مدعیان فلسفه ، گاه به حدی مبهم و بی معنا می‌شود که گویی نویسنده انس و الفتی با فهم بشری نداشته و قصد و غرضی بجز اهداف رایج فلسفیدن داشته ، اغراضی مانند فریب کاری و‌کسب شهرت و ...

متون زیر ، نمونه هایی از این مغالطه‌ی قصه‌پردازی ست .
همچنین برای مقایسه و آشنایی با متون تحلیلی و استدلالی که مورد نظر نگارنده است ، می‌توانید به کتاب #جامعه_باز_و_دشمنان_آن و نحوه‌ی استدلال و ارجاع دهی آن مراجعه کنید :
www.group-telegram.com/JAAMEbaaz/59

#فرهاد_طحانی

@moghaletat2 | آرشیو مغالطات
@mghlte | عصر روشنگری


خطای داستان بافی :
https://www.group-telegram.com/soogiri/79

مثال (۱) دفاع منطقی از حجاب یا خطابه‌ی منبری :
https://www.group-telegram.com/moghaletat2/264

مثال (۲) از تامس کوهن :
https://www.group-telegram.com/moghaletat2/266

مثال (۳) :
https://www.group-telegram.com/moghaletat2/267

مغالطه مصادره به مطلوب :
https://www.group-telegram.com/moghaletat2/146

کوهن و تبلیغ زبان نفهمی :
https://www.group-telegram.com/mghlte/4628

BY اوضاع گردون ( تحلیل سیاسی ، فلسفه داستان )


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/Nviolence2/435

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

To that end, when files are actively downloading, a new icon now appears in the Search bar that users can tap to view and manage downloads, pause and resume all downloads or just individual items, and select one to increase its priority or view it in a chat. The Russian invasion of Ukraine has been a driving force in markets for the past few weeks. For example, WhatsApp restricted the number of times a user could forward something, and developed automated systems that detect and flag objectionable content. The channel appears to be part of the broader information war that has developed following Russia's invasion of Ukraine. The Kremlin has paid Russian TikTok influencers to push propaganda, according to a Vice News investigation, while ProPublica found that fake Russian fact check videos had been viewed over a million times on Telegram. The company maintains that it cannot act against individual or group chats, which are “private amongst their participants,” but it will respond to requests in relation to sticker sets, channels and bots which are publicly available. During the invasion of Ukraine, Pavel Durov has wrestled with this issue a lot more prominently than he has before. Channels like Donbass Insider and Bellum Acta, as reported by Foreign Policy, started pumping out pro-Russian propaganda as the invasion began. So much so that the Ukrainian National Security and Defense Council issued a statement labeling which accounts are Russian-backed. Ukrainian officials, in potential violation of the Geneva Convention, have shared imagery of dead and captured Russian soldiers on the platform.
from sa


Telegram اوضاع گردون ( تحلیل سیاسی ، فلسفه داستان )
FROM American