group-telegram.com/scrapsofthought/877
Last Update:
✍ طبیعتاً پرسیده خواهد شد که چه کسی از این افول ارزش گسترده متحمل بیشترین خسارت شد؟ وقتی این پول به ارزش معادل یک صدم ارزش اسمی رسید و بعداً وقتی که کاملا بیارزش شد، اکثر این پول دست چه کسانی بود؟ پاسخ ساده است و آن را از زبان همان مورخی که قبلا از او نقل قول کردهام (سیبل) خواهم داد: «قبل از آنکه سال ۱۷۹۵ به آخر برسد تمام پول کاغذی به بقچه طبقات زحمتکش منتقل شده بود، حقوق بگیران و کمدرآمدانی که به اندازه کافی دارایی نداشتند تا در محمولههای کالاها یا زمینهای ملی سرمایهگذاری کنند».
مردمان طبقه کارگر نه پولش را و نه مهارتش را داشتند و نه از قدرت پیشبینی برخوردار بودند، نه به اطلاعات دسترسی داشتند و نه راه و چاهش را میشناختند. بنابراین آوار پولهای متورم نهایت روی سر آنها خراب شد. بعد از اولین فروپاشی فریاد گرسنگان بلند شد. جادهها و پلها به حال خود رها شد. تولیدکنندگان در نهایت نومیدی کار خود را رها کردند. «هیچ اعتمادی از هیچ نوعی به آینده وجود نداشت، اندک بودند کسانی که جرأت سرمایه گذاری هر چقدر کوتاه مدت داشتند.» کلا، رها کردن لذایذ آنی و لحظهای حماقت شمرده میشد، چون پسانداز برای آیندهای چنان نامعلوم معنی نداشت و بنابراین مصرف آنی بهترین گزینه بود.
اندرو دیکسون وایت (۱۳۹۹) تورم و اخلاق، ترجمهی سیدحسن دیباج، نشر دنیای اقتصاد، ص ۷۳
BY پارههای اندیشه
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/scrapsofthought/877