Telegram Group Search
مردی در تبعید ادبی
یازدهمین کتاب سال ۱۴۰۴

«پرده»

چقدر هیجان‌انگیز و درجه‌یک. هرچند یک مشکل خیلی مهم با یکی از اتفاقات اصلی و مبنایی کتاب داشتم اما نمی‌تونم منکر جذابیتش بشم؛ جذابیتی که برای من، پرده رو، در کنار ده بچهٔ زنگی و قتل راجر آکروید، جزو سه کتاب برتر آگاتا کریستی قرار میده. این کتاب رو نشر هرمس هم منتشر کرده و نمی‌دونم ترجمه‌ش از ترجمهٔ نشر ماهی بهتره یا نه. من نسخهٔ نشر ماهی رو خوندم و ترجمه‌ش رو بخاطر بعضی خلاقیت‌ها و ترکیب‌سازی‌هایی که داشت، دوست داشتم. این رو هم بگم که مواردی مثل ترجمهٔ سوال و جواب‌های جدول‌های کلمات متقاطع، یک چالش جدی برای مترجم به حساب میاد. چنین موردی در این کتاب وجود داره و خانم شایان، مترجمی که نشر ماهی باهاش کار کرده، این قسمت از کتاب رو واقعا خوب درآورده.


📚 @mimremeembook
ببینید اتفاقات کتاب، مثل اولین پروندهٔ پوآرو، در عمارت استایلز اتفاق می‌افته. برعکس اولین پرونده، حضور کاپیتان هیستینگز در عمارت استایلز، نه دلیل مهمی داره و نه در پیش‌برد داستان چندان موثره. دعوت پوآرو از هیستینگز چندان منطقی نیست و عملا دلیلی برای حضور هیستینگز در عمارت وجود نداره و حضورش در گره‌گشایی از جنایت، مفید نیست و عملا کمک خاصی نمی‌کنه جز این که اتفاقات کتاب رو روایت می‌کنه.

دوتا مسئلهٔ دیگه‌ای که از این کتاب رو مغز من بودن، حضور طولانی‌مدت شخصیت‌ها در این عمارت بود. کل اتفاقات کتاب در مدت‌زمانی شاید بیش از یک ماه رخ میده و این سوال پیش میاد که این همه شخصیت چرا اینجا هستند و آیا خونه زندگی ندارن؟ اگر برای تعطیلات اومدن، چرا این‌قدر طولانی‌مدت؟

حضور بعضی‌ها هم که شاید اصلا توجیهی نداشت. چرا یه دانشمند و دستیارش باید بیان تو منطقه‌ای به تحقیقاتشون ادامه بدن که اساسا ربطی به موضوع تحقیقشون نداره؟ برعکس ده بچهٔ زنگی که کشیده‌شدن پای شخصیت‌ها به جزیره خیلی منطقی زمینه‌چینی میشه، در اینجا ما شاهد حضور بی‌دلیل (یا سست‌دلیل) و طولانی‌مدت شخصیت‌ها در عمارت استایلز هستیم.

رفتارهای بچگانهٔ هیستینگز و نفهمی‌ها و حواس‌جمع‌نبودناش هم واقعا رو مخ بود.
مردی در تبعید ادبی
و اما کتابی که قراره بعد از استونر، جیباتون رو با اون مورد عنایت قرار بدم، کتابی نیست جز...
اگر یادت رفته آقای عزیز بگذار یادت بیندازم: من زنت هستم. می‌دانم که زمانی از این بابت خوشحال بودی ولی حالا شده اسباب ناراحتی‌ات.

اولین جملات کتابی که اسمشو دارم بهتون نمیگم و چقدر همین دو جمله برای شروع و برای میخ‌کوب کردن خوبه. بی‌نظیره این کتاب. بی‌نظیر.
مردی در تبعید ادبی
یازدهمین کتاب سال ۱۴۰۴ «پرده» چقدر هیجان‌انگیز و درجه‌یک. هرچند یک مشکل خیلی مهم با یکی از اتفاقات اصلی و مبنایی کتاب داشتم اما نمی‌تونم منکر جذابیتش بشم؛ جذابیتی که برای من، پرده رو، در کنار ده بچهٔ زنگی و قتل راجر آکروید، جزو سه کتاب برتر آگاتا کریستی…
نهمین کتاب سال ۱۴۰۴

«بندها»

خفن. بیست. شاهکار. درجه‌یک. ده از ده. در فرم و محتوا بی‌نظیر.

اگرچه استونر برای عدهٔ شاید زیادی ملال‌آوره و نمیشه از هر کسی توقع داشت باهاش ارتباط بگیره، اما بندها قطعا هر مخاطبی رو شیفتهٔ خودش می‌کنه.

حرف برای گفتن راجع به این کتاب زیاده و شاید بد نباشه جلسه‌ای با حضور چند استاد روانشناسی پیرامون این کتاب برگزار کرد. من این کتاب رو به همه پیشنهاد میدم.

از اون‌جایی که می‌تونید این کتاب رو در طاقچه بی‌نهایت و فیدی‌پلاس پیدا کنید، نیازی نیست نسخهٔ فیزیکی‌ش رو تهیه کنید. همین الان برید سراغش. مطمئنم تا شب تمومش می‌کنید.


📚 @mimremeembook
Forwarded from | حامد طونی |
از خویش رها باش، رها، باز برقص
با بال و پری بلندپرواز برقص
بشکوه‌تر از همیشه در طوفان‌ها
ای پرچم تا ابد سرافراز برقص

#حامد_طونی

ز پوچِ جهان هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم 🇮🇷
@HamedTooni
🖤

می‌گرید اگر ابر بهاری ناگاه
شالی از شب اگر به سر دارد ماه
این خون‌جگری‌ها که به دل دارد آه
کار غم توست یا اباعبدالله

- میثم یوسفی


📚 @mimremeembook
امروز از بعد از تماشای تکرار اولین قسمت مختارنامه این کتاب رو شروع کردم و تا الان هفتاد درصدش رو خوندم. بسیار جذابه واقعا.
مردی در تبعید ادبی
نهمین کتاب سال ۱۴۰۴ «بندها» خفن. بیست. شاهکار. درجه‌یک. ده از ده. در فرم و محتوا بی‌نظیر. اگرچه استونر برای عدهٔ شاید زیادی ملال‌آوره و نمیشه از هر کسی توقع داشت باهاش ارتباط بگیره، اما بندها قطعا هر مخاطبی رو شیفتهٔ خودش می‌کنه. حرف برای گفتن راجع به…
دهمین کتاب سال ۱۴۰۴

«راه‌های رسیدن به خانه»

این کتاب رو که با اسم راه‌های بازگشتن به خانه هم ترجمه شده، بعد از بندها و قبل از پرده خوندم اما یادم رفت اینجا ازش بنویسم. کتاب راجع به پسربچه‌ایه که شب بعد از زلزله، از طرف دختر همسایه ماموریت می‌گیره که از یکی از همسایه‌ها جاسوسی کنه.

مطالعهٔ این کتاب که ظاهرا در نقد حکومت دیکتاتوری شیلی نوشته شده (چیزی که من خیلی متوجهش نشدم یا ازش اطلاعی نداشتم یا اصلا برام مهم نبود،) تجربهٔ خوبی بود و من شخصا دوستش داشتم. نثر نویسنده منو با خودش همراه می‌کرد. مخصوصا فصل اولش که یادآور «زندگی در پیش رو» از رومن گاری بود که از کتاب‌های محبوب منه.

شاید این که وسط استرس‌ها و اخبار جنگ و درگیری‌های ذهنی این روزها خوندمش باعث شد به اندازهٔ تعاریفی که ازش شنیده بودم ازش لذت نبرم؛ اما مجاب شد کار دیگهٔ نویسنده که نشر خوب چاپش کرده با عنوان «چقدر خوب سیگار می‌کشیدم» رو زودتر بخونم.

از این رمان کوتاه فکر می‌کنم سه ترجمه در بازار وجود داره که من همین ترجمهٔ توسلیان چاپ نشر هیرمند رو خوندم. ترجمهٔ نشر چشمه رو هم به هیچ‌وجه توصیه نمی‌کنم.


📚 @mimremeembook
#پیام_شما

بندها رو قبلا یکی دو صفحه خوندم جذب نشدم
حالا دوباره بهش مهلت میدم
لطف می‌کنید قربان. منت سر کتاب و نویسنده‌ش می‌ذارید. اصلا همون دو صفحه هم به نظرم مهلت زیادی دادید و نویسنده رو پررو کردید. نکنید آقا.
شما با تیتراژ فیلم حال نکنی دیگه نمی‌بینی‌ش؟ دو صفحهٔ کتاب که از تیتراژ فیلم هم کمتره مسلمون.
مردی در تبعید ادبی
دهمین کتاب سال ۱۴۰۴ «راه‌های رسیدن به خانه» این کتاب رو که با اسم راه‌های بازگشتن به خانه هم ترجمه شده، بعد از بندها و قبل از پرده خوندم اما یادم رفت اینجا ازش بنویسم. کتاب راجع به پسربچه‌ایه که شب بعد از زلزله، از طرف دختر همسایه ماموریت می‌گیره که از یکی…
دوازدهمین کتاب ۱۴۰۴

«چیزهای کوچکی مثل این‌ها»

یک رمان کوتاه، تلخ، واقعا خوندنی و واقعا باکیفیت که اخیرا یک فیلم با بازی کیلین مورفی هم ازش اقتباس شده، با همین نام. چندین ترجمه از این کتاب در بازار وجود داره؛ من ترجمهٔ نشر بیدگل رو خوندم و پسندیدم. یادگاری از این کتاب:

«یاد خانم ویلسون و مهربانی‌های همیشگی‌اش افتاد. یاد اینکه چطور غلط‌هایش را می‌گرفت و تشویقش می‌کرد، یاد چیزهای کوچکی که گفته و کارهای کوچکی که کرده بود و چیزهایی که نگفته و کارهایی که نکرده بود و چیزهایی که به احتمال زیاد می‌دانست، چیزهایی که اگر همه را با هم جمع می‌بستی حاصلش می‌شد یک زندگی.»


📚 @mimremeembook
چندوقته اگر فرصتی گیرم بیاد سعی می‌کنم رمان بودنبروک‌ها: زوال یک خاندان رو پیش ببرم. رمانی که تهش از اسمش معلومه. نکتهٔ جالبش اینه که توماس مان، نویسندهٔ این کتاب، این رمان خفن طولانی درجه‌یک رو تو ۲۶ سالگی نوشته. پایان پیام.
2025/06/27 14:31:38
Back to Top
HTML Embed Code: