Notice: file_put_contents(): Write of 8948 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/group-telegram/post.php on line 50

Warning: file_put_contents(): Only 4096 of 13044 bytes written, possibly out of free disk space in /var/www/group-telegram/post.php on line 50
📒⃟🐣тαρѕн☀️ ⃟🌙 | Telegram Webview: romantapesh0240/1201 -
Telegram Group & Telegram Channel
✿•------------------𖠇💛𖠇----------------•✿
#تَپش 📒🐣
#𝒑𝒂𝒓𝒕74☀️🌙



_جای شما خالی...لحظات مفرحی داشتیم که با حضورتون نابودش کردین
با قیافه حق به جانب
+پس خوب شد که خرابش کردن چون باید بریم.. مادمازل
_اوک
به سمت ماشین رفتیم
تو راه ساکت بودیم ولی این دیانا و هستی که خدا بگم چیکارشون نکنه کله هاشون رو از ماشین انداخته بودن بیرون و از ته حلق عر میزدن

دیانا:عروس چقدر قشنگه
هستی: ایشالله مبارکش باد
دیانا:دوماد خودش آبرنگه
بعد از پس گردنی که هستی بهش زد با حالت مسخ شده ای گفت: یعنی ن چیز خوش آب و رنگه
هستی: ایشالله مبارکش باد
دیانا: ماشاالله به چشم و ابروش
هستی: ایشالله مبارکش باد
دیانا:کشکک ناز زانوش
هستی: ایشالله مبارکش باد
دیانا:هستی از این ایشالله مبارکش باد بکش بیرون خواهرم
هستی :پس اینو داشته باش آی اهالی محترم تهران...آهای اونایی که دنیز رو میدیدین تو دلتون برا شوهرش طلب صبر میکردین کجایین که ببینین
دیانا اضافه کرد:این نابودگر...بمب اتمی...چسب دوقولو...یخچال سه کاره...لامپ نیمه سوز دارع عروس میشه.... آهای اهالی تهران بشتابید بشتابید...شام مجانی...با کمترین هزینه و با بهترین کیفیت امشب تو باغ خونه این آقاست بیاین که دلی از عزا در بیارین بیاین

ازون طرف آرام هم دستش رو بوق بود مگ دستش رو بر میداشت.....هرکی تو کوچه و خیابون بود داشت نگامون میکرد

+این رفیقاد دیوونه ای چیزین؟
_از رفیقای اسکل تو بهترن اینا حداقل شاسکولن یچی میگن میخندیم رفیقای تو که مثل یخ صدسال منجمد شده جنوب قطب شمالن
+والا همونایی که میگی شرف دارن به این مریضای تیمارستانی‌...کی فراریشون دادی؟
_اون شبی که داشتی مرخص میشدی
با دادی که زد فکم بسته شد
+ببند دهنتو
_دهن من نیاز به بسته شدن ندارع این دهن توعه که باید بسته بشه

صورتش رو برگردون خواست چیزی بگه که چشمم خورد به ماشین جلوییمون که یهویی زد زو ترمز با جیغ گفتم:مواظب باش

حواسش رو جمع کرد و خیلی سریع لایی کشید و از تصادف حتمی جلوکیری کرد و اوپحا بود مه فهمیدم این آدم عجب دست فرمونی دارع

+حیف که تو ماشینیم و باید حواسم به جلو باشه وگرنه جوابت رو میدادم

چون از اتفاق چن لحظه پیش ترسیده بودم دیگ موضوع رو ادامه ندادم چون مطمئنم دوبارع جنگ و بحث شروع میشد
___________________________________

با رسیدنمون جلو باغ از ماشین پیاده شدم..همزمان با من هستی و دیانا هم پایده شدن

دیانا:حال کردی دنیز دیدی چیکارکردیم
_مردشورتون رو ببرن این چه مسخره بازی بود انجام دادین
هستی:کودن گوه مغز یادت نمیاد شرط کرده بودیم


وای تازه اون روز یادم اومد..یروز داشتیم تو پاتوق چرت و پرت میگفتیم که چنتا دختر با دوستاشون اومدن داخل و کلی دستشون خرید بود یه آقایی هم همراهشون بود که از اونجایی که اینجانب در کنترل حس کنجکاوی ناتوان هستم ته و تو قضیه رو در آوردم و فهمیدم عروسیه دخترس و دخترع با دوستاش و شوهرش اومد برای خرید وسایل.. اونجا بود که
هستی گفت: منم اگ دارم شوهر میکنم باید همینجوری جور منو بکشین و بهم کمک کنین
منم خیلی جدی بهش گفتم:اگ کسی بهت نگاه کرد من و دیانا کلمون رو کچل میکنیم
اونم گفت اگ تو ازدواج کردی آبروت رو تو کل شهر میبریم


که واقعا هم همین کارو کردن یه نگاه چپکی بهش کردم

_آخ عنکبوت من نمیدونم این مغز معیوب تو باید این موضوع رو برعکس بقیه چیزا یادش بمونه!

+دیگ دیگ

✿•------------------𖠇💛𖠇----------------•✿
⌈𝐣𝐨𝐢𝐧 𝐮𝐬 ⇢ @romantapesh0240 🫀



group-telegram.com/romantapesh0240/1201
Create:
Last Update:

✿•------------------𖠇💛𖠇----------------•✿
#تَپش 📒🐣
#𝒑𝒂𝒓𝒕74☀️🌙



_جای شما خالی...لحظات مفرحی داشتیم که با حضورتون نابودش کردین
با قیافه حق به جانب
+پس خوب شد که خرابش کردن چون باید بریم.. مادمازل
_اوک
به سمت ماشین رفتیم
تو راه ساکت بودیم ولی این دیانا و هستی که خدا بگم چیکارشون نکنه کله هاشون رو از ماشین انداخته بودن بیرون و از ته حلق عر میزدن

دیانا:عروس چقدر قشنگه
هستی: ایشالله مبارکش باد
دیانا:دوماد خودش آبرنگه
بعد از پس گردنی که هستی بهش زد با حالت مسخ شده ای گفت: یعنی ن چیز خوش آب و رنگه
هستی: ایشالله مبارکش باد
دیانا: ماشاالله به چشم و ابروش
هستی: ایشالله مبارکش باد
دیانا:کشکک ناز زانوش
هستی: ایشالله مبارکش باد
دیانا:هستی از این ایشالله مبارکش باد بکش بیرون خواهرم
هستی :پس اینو داشته باش آی اهالی محترم تهران...آهای اونایی که دنیز رو میدیدین تو دلتون برا شوهرش طلب صبر میکردین کجایین که ببینین
دیانا اضافه کرد:این نابودگر...بمب اتمی...چسب دوقولو...یخچال سه کاره...لامپ نیمه سوز دارع عروس میشه.... آهای اهالی تهران بشتابید بشتابید...شام مجانی...با کمترین هزینه و با بهترین کیفیت امشب تو باغ خونه این آقاست بیاین که دلی از عزا در بیارین بیاین

ازون طرف آرام هم دستش رو بوق بود مگ دستش رو بر میداشت.....هرکی تو کوچه و خیابون بود داشت نگامون میکرد

+این رفیقاد دیوونه ای چیزین؟
_از رفیقای اسکل تو بهترن اینا حداقل شاسکولن یچی میگن میخندیم رفیقای تو که مثل یخ صدسال منجمد شده جنوب قطب شمالن
+والا همونایی که میگی شرف دارن به این مریضای تیمارستانی‌...کی فراریشون دادی؟
_اون شبی که داشتی مرخص میشدی
با دادی که زد فکم بسته شد
+ببند دهنتو
_دهن من نیاز به بسته شدن ندارع این دهن توعه که باید بسته بشه

صورتش رو برگردون خواست چیزی بگه که چشمم خورد به ماشین جلوییمون که یهویی زد زو ترمز با جیغ گفتم:مواظب باش

حواسش رو جمع کرد و خیلی سریع لایی کشید و از تصادف حتمی جلوکیری کرد و اوپحا بود مه فهمیدم این آدم عجب دست فرمونی دارع

+حیف که تو ماشینیم و باید حواسم به جلو باشه وگرنه جوابت رو میدادم

چون از اتفاق چن لحظه پیش ترسیده بودم دیگ موضوع رو ادامه ندادم چون مطمئنم دوبارع جنگ و بحث شروع میشد
___________________________________

با رسیدنمون جلو باغ از ماشین پیاده شدم..همزمان با من هستی و دیانا هم پایده شدن

دیانا:حال کردی دنیز دیدی چیکارکردیم
_مردشورتون رو ببرن این چه مسخره بازی بود انجام دادین
هستی:کودن گوه مغز یادت نمیاد شرط کرده بودیم


وای تازه اون روز یادم اومد..یروز داشتیم تو پاتوق چرت و پرت میگفتیم که چنتا دختر با دوستاشون اومدن داخل و کلی دستشون خرید بود یه آقایی هم همراهشون بود که از اونجایی که اینجانب در کنترل حس کنجکاوی ناتوان هستم ته و تو قضیه رو در آوردم و فهمیدم عروسیه دخترس و دخترع با دوستاش و شوهرش اومد برای خرید وسایل.. اونجا بود که
هستی گفت: منم اگ دارم شوهر میکنم باید همینجوری جور منو بکشین و بهم کمک کنین
منم خیلی جدی بهش گفتم:اگ کسی بهت نگاه کرد من و دیانا کلمون رو کچل میکنیم
اونم گفت اگ تو ازدواج کردی آبروت رو تو کل شهر میبریم


که واقعا هم همین کارو کردن یه نگاه چپکی بهش کردم

_آخ عنکبوت من نمیدونم این مغز معیوب تو باید این موضوع رو برعکس بقیه چیزا یادش بمونه!

+دیگ دیگ

✿•------------------𖠇💛𖠇----------------•✿
⌈𝐣𝐨𝐢𝐧 𝐮𝐬 ⇢ @romantapesh0240 🫀

BY 📒⃟🐣тαρѕн☀️ ⃟🌙


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/romantapesh0240/1201

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

The regulator took order for the search and seizure operation from Judge Purushottam B Jadhav, Sebi Special Judge / Additional Sessions Judge. The original Telegram channel has expanded into a web of accounts for different locations, including specific pages made for individual Russian cities. There's also an English-language website, which states it is owned by the people who run the Telegram channels. Telegram has gained a reputation as the “secure” communications app in the post-Soviet states, but whenever you make choices about your digital security, it’s important to start by asking yourself, “What exactly am I securing? And who am I securing it from?” These questions should inform your decisions about whether you are using the right tool or platform for your digital security needs. Telegram is certainly not the most secure messaging app on the market right now. Its security model requires users to place a great deal of trust in Telegram’s ability to protect user data. For some users, this may be good enough for now. For others, it may be wiser to move to a different platform for certain kinds of high-risk communications. In February 2014, the Ukrainian people ousted pro-Russian president Viktor Yanukovych, prompting Russia to invade and annex the Crimean peninsula. By the start of April, Pavel Durov had given his notice, with TechCrunch saying at the time that the CEO had resisted pressure to suppress pages criticizing the Russian government. On Feb. 27, however, he admitted from his Russian-language account that "Telegram channels are increasingly becoming a source of unverified information related to Ukrainian events."
from sg


Telegram 📒⃟🐣тαρѕн☀️ ⃟🌙
FROM American