💦 توهم جهش اقتصادی با خلق اعتبار از هیچ
🙏 @Signal99🤔سناریوی اقتصاددانان دولتگرا از این قرار است: بانکها از هیچ اعتبار خلق میکنند برای تامین مالی پروژه های کارآفرینان (بخوانید خودیها، ذی نفوذان). سپس فشار تورمیِ ایجاد شده مردم را وادار به کاهش مصرف میکند (پس انداز اجباری) و نهایتا با به بار نشستن طرحها، عرضه افزایش یافته و فشار معکوس تورمی ایجاد میشود و وضع همه بهتر میشود.از کجا میتوان اطمینان حاصل کرد که ذهنیات چند اقتصاددان از اجماع نظر و دانش ضمنی انباشتۀ عموم مردم [در مورد دارایی خودشان] صائبتر است؟
🤔یکی از عناصری که به هیچ وجه نباید در هیچ ساده سازی ای مورد غفلت قرار گیرد مسئله نقصان اطلاعات است در جهان واقعی نهاده ها یکدست و همگن نیستند و کارآفرین به قطعیّت نمیداند که سرمایه و نیرویکار موجود را چگونه و در کدامیک از بخشها به کار گیرد تا به بیشترین کارایی و بیشترین هماهنگی با طرحهای کارآفرینان دیگر برسد. به علّت همین تنوّع و ناهمگنی، بسیار محتمل است که طرحهای کارآفرینان مختلف در هماهنگی با یکدیگر نبوده و مکمّل هم واقع نشوند؛ بلکه حتّی جانشین هم واقع شده و یکدیگر را خنثی کنند.
🤔 اطلاعات کامل مربوط به یک اقتصاد، در اختیار هیچ کارآفرین، اقتصاددان، دولت، [کمیته برنامه ریزی مرکزی حزب کمونیست] و سازمان برنامه و بودجهای نیست هیچکس به این حجم از جزئیات و روشی برای پردازش آنها دسترسی ندارد . اینکه چهچیزی؟ برای چهکسی؟ چهمقدار؟ تولید شود را باید فقط از تکتک آحاد جامعه پرسید کارآفرین تنها با نگاه به قیمتهای فعلی و آتی کالاهاست که میتواند به حدسهای صائبی در مورد واقعیات موجود اقتصاد در قالب پاسخ این پرسش برسد: در حال حاضر و در آیندۀ نزدیک یا دور چه چیزی نسبتاً کمیابتر است و تولید آن سود بیشتری خواهد داشت؟
🤔 از این منظر، عملکرد هر نهادی که باعث مخدوش شدن قیمتهای نسبی شود، ریسک گمراهشدن کارآفرین را بالاتر خواهد برد. نظریهٔ «خلق اعتبار از هیچ» با دستکاری نظاممند پول به تخریب و مخدوشسازی اطلاعات مندرج در قیمتهای نسبی منجر میشود در هر قسمتی از این چرخه، انبوهی از اطلاعات نادرست ناشی از دستکاری قیمتهای نسبی به فعالان اقتصادی گسیل میشود و تصمیمات اشتباه، تولید و مصرف مغایر با رجحانهای بیندوره ای مردم را به فعالان اقتصادی القا میکند یک اقتصاد با قیمتهای نسبیِ مخدوش عملا با چشم آسیب دیده یا کور فعالیت میکند
🤔برخی اقتصاددانان، بحران 2007 را ناشی از دستکاری انگیزهها و خطای کارآفرینی دانستهاند در جهانِ مَملو از نااطمینانی چه تضمینی وجود دارد که فعّالیّتهای فاینانس شده با اعتبار خلق شده به موفقیت برسند و با جهش تولید و افزایش بهرهوری مواجه شویم؟ گویی کارآفرینان اشتباه نخواهند کرد و طرحهای کارآفرینانه تعارض نخواهند داشت.باید گفت که عقلانیت محدود و خطاپذیر است و رفتار عقلایی آنگونه که اقتصاد متعارف توصیف میکند فقط یک افسانهٔ ساده ساز است که هیچ کمکی به فهم واقعیت نمیکند. خطای کارآفرینی همواره وجود خواهد داشت بهویژه اگر پای دولت هم در میان باشد بدیهی است که در برنامههای اجرایی مبتنی بر این نظریه، دولت نهتنها نقش مسلط خواهد داشت، بلکه حاکم بلامنازع عرصۀ اقتصاد خواهد شد.
🤔پرسش دیگر اینست که وقتی هزینۀ ایجاد اعتبار برای بانکها صفر است، چرا باید از سوختشدن وامهایی که پرداخت کردهاند نگران باشند؟ آیا بانکها با دریافت حمایت دولتی ابایی از بیمبالاتی خواهند داشت؟ به نظام بانکی ایران یا بحران 2007 رجوع کنید، آیا این انحراف انگیزهها نیست؟ وقتی امکان نامحدود خلق اعتبار از هیچ پدید آید، کمیابی اعتبار و شدّت رقابت بر سر دستیابی به آن کاهش خواهد یافت و به این ترتیب انتظار میرود بهاصطلاح «بُعد عمودی رقابت» یعنی رقابت بر سر کسب اعتبارات جدید، تضعیف شود. در چنین شرایط نهادی میتوان انتظار داشت انگیزه و دقّت و حساسیت وامگیرنده و وامدهنده و دادگاه رسیدگیکننده، در مورد مراقبت از اعتبارات کاهش یابد، چراکه آدمی در مورد چیزی که از هیچ خلق شده باشد حساسیّت چندانی ندارد با خلق اعتبار از هیچ باید گفت دقیقا «پول علف خرس میشود»
🤔در انتها باید پرسید اگر نظریهٔ «خلق اعتبار از هیچ» از طریق تورمها و ابرتورمها و پایین نگاه داشتنهای مصنوعی نرخ بهره در طول دهههای متمادی عرصۀ اقتصاد جهانی را به یک «میدان مین» از نااطمینانیهای پولی تبدیل نکرده بود و مقادیر هنگفتی از سرمایه را در پروژههای بیتوجیه هدر نداده بود، و با نشر پول جعلی بانکی و دولتی از ورشکستگی ابرکمپانیهای ناکارا و جایگزینشدن آنها با کمپانیهای کاراتر جلوگیری نکرده بود، آیا امروز اقتصاد جهانی در وضع بهتری قرار نداشت؟
✏️ امیر جوادی✔ کانال سیگنال
🙏 @Signal99