امشب
نفسم برای بوسیدنِ صدایت
به شماره افتاده است
زنگ بزن..
من بدون شنیدن
دوستت دارم‌هایِ تو
به صبح نمی رسم ...!!


#سوسن_درفش

♡🪴♡

شاه شطرنج دلم را
سپرده ام به رخ دیدگانت
با آنکه می دانستم
مات چشمانت می شوم&

#مینو_پناهپور


شبتون ماه💫

♡

تــو بــا تــمــام قــلــب مــن نــیــومــد یــڪــی شــدی



سوز شعر ✨✨✨✨

☕️ چای روضه...

❤️قلب عاشق را هوایی می کند
‎
یاد بی آبی دلم را نینوایی می کند🥹

شبتون حسینی ☕️🖤

‌هر صبح
در آيينه‌ی جادويی خورشيد
چون می نگرم،
او همه من، من همه اويم...

#فریدون_مشیری

‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ #سلام_صبحتون_بخیر

هر آنچه از عمر پیشین رفت،  گو رو
کنون روز از نو است و روزی از نو...

#نظامی

سیر نمی‌شوم ز تو ای مه جان فزای من

جور مکن جفا مکن نیست جفا سزای من

#مولانا‌

ْْْ ْْْ
چه جلوه بود که حُسن تو کرد در نظرم؟
که حُسن هیچ‌کسم در نظر نمی‌آید...؟!

#تقی‌_شوشتری

هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست

الحان بلبل از نـفس دوستـان تـوسـت

هـر شاهدی که در نظر آمـد بـه دلبری

در دل نیافت راه که آنجا مکان توست



🌸ســلام صبحتون پر از عشق و مهر🌸

و صبح
در ادبیات من یعنی
هر وقتی از شبانه روز
که تو
در چشمانم خیره شوی
و من
دوباره متولد شوم

#بهنام_محبی_فر

دستی تڪان بده
به عشق سلامی  دوباره ڪن
لبخند بزن ؛
صبح ، آغاز ماجـــــراست...


#عرفان_یزدانی

چشمانت را باز کن
لبخندی بزن
میسازی تو با همان لبخند
اول صبحت بهترین روزم را ...


#حمیدرضا_عبداللهی

بتاب خورشیدم
بتاب
پرده های شب را کنار بزن
باز کن پای صبح را به خانه‌ام...






#مینا_آقازاده
#صبحتون‌مملو‌از‌امید

کینه‌اندوزی ندارد صرفهٔ آسودگی
عقدهٔ دل چون به هم پیوست نیش عقرب است

#بیدل_دهلوی

خورده‌ام صد زخم و نالیدن نمیدانم که چیست
جوهرم خون در دل شمشیر قاتل میکند

#ناظم‌هروی

هست اگر آسایشی، در زحمت راه است و بس
دوری فرسنگ، نزدیکم به منزل میکند

#ناظم‌هروی

یقین بدان ڪہ در دلم، عزیز و مهربان تویی
همان دواے آخرین ، بہ دردِ بے امان تویی

شبیـہ راز و گوهـرے ، میان سینه‌ے صدف
درون قلبِ ڪوچڪم ،، عیان‌ترین نهان تویی

هراس گم شدن ڪجا.؟ میان ڪـورہ راه‌ غم
ڪہ مقصدم‌ بہ جادہ و بہ راہ بی‌نشان تویی

نفس بـریـز بر تنم ،، ڪہ یخ زدہ جوانـه‌ ام
خزان زدہ بهـار را ، بیـا ڪـہ باغبـان تـویی

بخوان بـہ لهجه‌ دلت ، غـزل ترین ترانہ را
بہ ناے بینوایی‌ام ، صداے نغمه‌خوان تویی

چہ می‌شود شبے مرا، بپوشے و بہ تن ڪنی
بـراے لـرزش تنم ،، پنـاہ و سایبـان تـویی

اگر چہ نیستے ولے ، خیالِ توست همدمم
هنوز نبضِ جانی‌وهمیشہ خوش‌زبان تویے ...

#نگار_حسینی✍🏻

#جنون_عاشقی

گفتم ڪـہ دلتنگم بیـا اے آنڪہ درمان منی
گفتے ڪنارم هستے وهموارہ در جان منی

گفتم نمانـدہ در دلم شورے دگر از عاشقی
گفتے اگر لیلے شوم،مجنون و حیران منی

گفتم مرا بـا بوسہ اے از عشق مهمانم نما
گفتے همیشہ یڪ بغل از بوسہ مهمان منی

گفتم ڪـہ دیگر بعد تو نورے ندارد محفلم
گفتے ڪہ شمع روشن هر جمع پنهان منی

گفتم بمان با رفتنت مشڪن تو پیوند مرا
گفتے ڪہ درعشق وجنون هم عهد و پیمان منی

گفتم ڪہ عڪست ماندہ در چشمان خیسم تا ابد
گفتے ڪہ هرشب تا سحر در اشڪ چشمان منی

گفتم برایت یڪ غـزل شاید غزل خوانم شوی
گفتے ڪہ خود درشاعرے تڪ بیت دیوان منے ...

‌ #آنجلا✍🏻