Telegram Group Search
‌.
حس دوست داشتن
ڪه می‌ پیچد در وجودم
دوست دارم
آسمان را در آغوش بڪَیرم
دوست دارم
دنیا را برقصانم
نه...!
دوست دارم در ڪَوشَت
زمزمه ڪنم " دوستت دارم " ...!!

#عادل_دانتیسم
.
بر سرِ ڪوے تو با
           سوز و ڪَداز آمده‌ام
بہ مداواے دل اے محرم راز آمده‌ام
دل چو آهنڪَ
          طربخانہ‌ عرفان تو ڪرد
بی‌دف وبربط وچنڪَ ونی وسازآمده‌ام
مرغ دل در‌ قفس سینہ
               بہ تنڪَ آمدہ بود
ڪہ بہ دیدار تو از راہ دراز آمده‌ام ....

 #حضرت_حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ظهر جمعه
یعنی تو هستی
چونان درخت سرو
بر آسمان اقبالم قد کشیده ای
و گرمای مطبوع حضورت
درون قلبم بذر عشق می کارد
تماشای ناز نگاه دلبرانه ات
مرا به عاشقی وا می دارد

#امیر_عباس_خالق_وردی
‏عشق
لرزشِ انگشتان است
و لب‌های فروبسته‌ی غرقِ سوال!

تو را در خلال اندوهم
دوست می‌دارم
ای رخساره‌ی دست نیافتنی ..

#نزار_قبانی

من هیچکس را رها نمی‌کنم،
اما دستِ کسی را که دلش به رفتن است نمیگیرم...

#محمود_درویش
.
سوره‌ی عشق ز قرآن خدا جامانده
عشق آبادی دل‌هاست اگر بگذارند

«پرویز کهزادی»
مُفَرَحی که پی خستگان کنم ترکیب
برون برد ز مزاج نسیم، بیماری







#طبیب_اصفهانی
و می‌دیدم در آن رویا و بیداری
هنوز آرام
کنار بستر من مام
مگر چشم خرد بگشاید و چشم سرم بندد
برایم داستان می‌گفت
برایم داستان از روزگار باستان می‌گفت






#حمید_مصدق
مشتاق تو به هیچ جمالی نظر نکرد
بیمار تو ز هیچ طبیبی دوا نخواست







#حسن_دهلوی
بی‌چاره، کسی که از تو بُبْرید
آسوده، تنی که با تو پیوست






#سعدی
تا زین جهان مرده رهایی دهد مرا
یک زنده دل ز جمله‌ی یارانَم آرزوست...







#صائب‌تبریزی
شبیه کوزه در دل  از غمت صدها ترک دارم
مرا خواهد شکست آخر تلنگرهای دلتنگی







#معصومه_صابر
ما را که درد عشق و بلای خمار کشت
یا وصل دوست یا می صافی دوا کند







#حافظ
ای کاش دنیا از همان آغاز می‌کارید
در خاک‌هامان تخمِ عشق و مهربانی را







#مژگان_فرامنش


در هیچ منزلی
دل ما را
قرار نیست...
در زلف بی‌قرار تو
گیرد قرار دل...


#همام‌تبریزی




تو در
چشم من
همچو موجی
خروشنده و سرکش و ناشکيبا...

#فروغ_فرخزاد



چه جایگاه قشنگیست جای خال لبت

چو نقطه ایی که نشسته به زیر بسم الله



#اکرم_نورانی



در این دیار خاموش،
هر آه من، فانوسی‌ست
که با امید دیدنت روشن می‌شود.
مرغ آمین را
بر شانه‌ام نشانده‌ام
تا پیام قلبم را
در بلندای دعاهایم
به گوش خدا برساند.

#ثریا_شجاعی_اصل




در جمعه‌ای معلق
که زمان
پشت شیشه‌ی بارانی خواب رفته
گیسوانت
باد را می‌بافد
در پرچین رؤیاهایم.

و لبخندت
چون نخی از نور
از میان پرده‌ی سکوت می‌گذرد،
می‌نشیند
بر لبِ گیتاری
که سیم‌هایش را
از نگاهت ساخته‌اند.

هر زخمه
ضربانی‌ست بر قلبی خاموش
که با هر نت
عشق را
از خواب هزارساله‌اش
بیدار می‌کند.

من می‌نوازم،
تو می‌تابی
و جهان
در آغوش نغمه‌ات
نَفَس می‌کشد.

در پایان
ما می‌مانیم
میان اکوی کلمه‌ای
که هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود:
دوستت دارم...

#ثریا_شجاعی_اصل



یا صاحب‌الزمان...
دل‌ها شکسته از فراق
لب‌ها پر از نام تو
و سینه‌ها
ضرباهنگ اشتیاق‌اند
در این شب‌های سیاه...

یک شمع
می‌سوزد آهسته
و در نور لرزانش
چهره‌ی نیامده‌ات
در اشک چشم‌ها
نقش می‌بندد.

هر ضرب
مرثیه‌ای‌ست
که با نامت آغاز می‌شود
و با بغضی خاموش
در سینه می‌پیچد...

بی‌تو محرم، محرم‌تر است
و پرچم‌ها
تنها نشانه‌اند
از غیبت خورشید.

اللهم عجل لولیک الفرج 🖤


#ثریا_شجاعی_اصل


2025/07/01 06:18:34
Back to Top
HTML Embed Code: