Telegram Group Search
🗓 عزیزان از این به بعد می‌تونید طبق ساعت‌های زیر، به دفتر کانون مراجعه کنید و کتاب امانت بگیرید یا کتاب‌های امانت گرفته شده رو پس بدید:

شنبه ۱۲ تا ۱۴
یکشنبه ۱۲ تا ۱۳
سه‌شنبه ۱۴ تا ۱۵

زمان‌ها به‌زودی برای ترم جدید (۴۰۳۲) آپدیت خواهند شد.

📍 مکان: روبه‌روی سر در، مجتمع شهید بهرامی، داخل درب شیشه‌ایِ روبه‌رو، آخرین اتاقک، دفتر کانون کتاب (لوکیشن پست بعد)

(برای اطمینان می‌تونید قبل از اومدن با ادمین‌های توی گروه هماهنگ کنید)

@ketab_iust
📚 کانون کتاب دانشگاه علم و صنعت ایران برگزار می‌کند:

«سومین دوره‌ی باشگاه کتاب‌خوانی؛ هم‌خوانی کتاب "شب‌های روشن" به قلم فئودور داستایفسکی»


📗 داستان این رمان کوتاه در شهر سن‌پترزبورگ می‌گذرد و به ماجرای مردی جوان می‌پردازد که در حال نبرد با بی‌قراری‌های درونی خود است. هر دو شخصیت اصلی این داستان از حسی عمیق از بیگانگی در رنج هستند؛ رنجی که باعث همسو شدن مسیر زندگی آن‌ها می‌شود. داستان رمان شب‌های روشن، ترکیبی درخشان از رمانتیسم و رئالیسم است و احساسات و عواطف مخاطب را به آرامی نوازش می‌کند.

————————————————————

نشست حضوری هم‌صحبتی درباره کتاب:

🕐 زمان: دوشنبه، ۱۹ آذر، ساعت ۱ الی ۲:۳۰
📍مکان: کتابخانه جهاد دانشگاهی، ضلع جنوبی دانشکده صنایع

📄 لینک گروه عمومی کانون کتاب و باشگاه کتابخوانی:
https://www.group-telegram.com/+58rAJRgvuugxODk0

📄 کانال رسمی کانون کتاب:
@ketab_iust
📚 کانون کتاب دانشگاه علم و صنعت ایران برگزار می‌کند:

«چهارمین دوره‌ی باشگاه کتاب‌خوانی؛ هم‌خوانی کتاب "بیگانه" به قلم آلبر کامو»


📗 کتاب بیگانه اثر آلبر کامو یکی از آثار برجسته ادبیات قرن بیستم است که مفاهیم فلسفی عمیقی را در قالب یک داستان جذاب ارائه می‌دهد. این رمان بخشی از فلسفه ابزورد کامو را بیان می‌کند و به تأمل درباره معنای زندگی و واکنش انسان در برابر آن می‌پردازد. داستان درباره مردی به نام مرسو است که زندگی روزمره‌اش با یک حادثه غیرمنتظره به چالش کشیده می‌شود.
کامو در این اثر به سوالاتی مانند نقش اخلاق، معنا، و آزادی انسان در جهانی که به نظر بی‌هدف می‌آید، می‌پردازد. بیگانه دعوتی است برای نگاهی تازه به زندگی، احساسات انسانی، و جست‌وجوی معنا در جهانی بی‌پاسخ.

————————————————————

نشست حضوری هم‌صحبتی درباره کتاب:

🕐 زمان: دوشنبه، ۳ دی ۱۰ دی، ساعت ۱ الی ۲:۳۰
📍مکان: کتابخانه جهاد دانشگاهی، ضلع جنوبی دانشکده صنایع

📄 لینک گروه عمومی کانون کتاب و باشگاه کتابخوانی:
https://www.group-telegram.com/+58rAJRgvuugxODk0

📄 کانال رسمی کانون کتاب:
@ketab_iust
🎥 "Death in Venice" (1971), Luchino Visconti

@ketab_iust
🎥 اقتباس سینمایی از کتاب "مرگ در ونیز"


📄 شاهکار توماس مان که خودش آن را تراژدی فروپاشی نام نهاده بود توسط یکی از نزدیک‌ترین فیلمسازانِ تاریخ سینما به او و ایده‌هایش، یک ایتالیایی به نام "لوکینو ویسکونتی" به فیلم برگردانده شده است. ویسکونتی از علاقه‌مندان توماس مان بود و تمایل داشت آثار دیگری از او همچون "کوه جادو" و "یوسف و برادران" را نیز به فیلم برگرداند. اندیشه‌ی او نیز همچون مان، مدام در حال ارتباط دادن وقایع با یکدیگر و گسترشِ آثارِ آن در چیزها بود یا به قول یوسف اسحاق‌پور، «ویسکونتی هر شرح حال فردی را به چشم اندازی وسیع‌تر پیوند می‌زند.» 
برای فیلمسازی که همواره در آثارش زمینه‌های ویرانی، از دست رفتن و شکست را دستمایه قرار داده بود چه اندیشه‌ای نزدیک‌تر از توماس مان. مخصوصاً که هر دو در کشورهایشان (آلمان و ایتالیا) اشتراکات فراوان زیستی را تجربه کرده‌اند که مهم‌ترینِ آن‌ها جامعه‌ای ا‌ست که بلای فاشیسم را بر سر خود خراب کرد و وجدان تاریخی‌شان آلوده به یک گناه دسته‌‌جمعی شده بود. درست مانند توماس مان که قهرمان رمانش را از وسط پیاده‌روی عصرگاهی‌اش در مونیخ به میانه ی آبراهه‌های ونیزِ وبازده برد. علاوه بر این هر دو در خانواده‌ای با فرهنگ بورژوایی رشد کرده و به شکل متناقضی در عین حفظ آداب، از درون آن به جنگ با آن برخاسته بودند.
ویسکونتی در اقتباس سینمایی‌اش از مرگ در ونیز مانند آثار دیگری که بر مبنای داستان‌های ادبی ساخته با حفظ زمینه‌ی اثر و ایده‌ی اصلی‌اش، از بازنمایی توصیفات نویسندگانش پرهیز کرده و آن را با تصاویر یکه‌ای جابه‌جا کرده که قدرت بیانگری بصری داشته باشند. اینجا نیز مانند فیلم وِریستی‌اش، "زمین می‌لرزد"، اجازه داده تا فیگورها بیشتر از الزام نویسنده در داستانش، در قاب حاضر باشند. اما این بار با فرمی که پیشتر آزموده بود به شکل پیراسته‌تری مکان وقوع داستانش را صورت‌بندی کرده است. او اساساً توانسته نظام نشانه‌ای نوشتاری رمان را به نظام نشانه‌ای بصری فیلم تبدیل کند.
ویسکونتی توصیفات رئالیستیِ مان را حفظ کرده و وصف‌های سمبلیکش را با تصاویری زنده و پرقدرت جایگزین کرده است. او با علم به این‌که سینما هنری است که مکان در آن به همپای زمان دارای اهمیتی برابر است به نوعی اندیشه‌های قهرمان رمانِ مان را مکان‌مند کرده است.
ویسکونتی دو فصل نخست رمان را که مان در آن به آشنباخ، وضعیتش، و اندیشه‌هایش می‌پردازد به کناری نهاد و فیلمش را از فصل سوم رمان، سفر به ونیز شروع کرد. شخصیتِ گوستاو آشنباخ را از نویسنده به موسیقیدان تغییر داد، موقعیتش را بر هتل، ساحل و شهر متمرکز کرد و نقش او را به درک بوگارد، هنرپیشه ی بزرگ انگلیسی سپرد و او نیز توانست با تحسینِ بسیار زیاد این شخصیت را اجرا کند.
ادامه

محسن نوری‌چپی - آپاراتوس

@ketab_iust
مجسمه‌ی الهه میترا
این مجسمه‌ی رومی، نسخه‌ای مذکر از الهه میترا را نشان می‌دهد که در حال قربانی کردن گاو نخستین است.

@ketab_iust
🌙 واژه «یلدا» از زبان سریانی، یکی از زبان‌های کهن سامی، گرفته شده و به معنای «تولد» است. این نام به تولد خورشید یا مهر (میترا) اشاره دارد، ایزدی که نماد نور، زندگی، و حقیقت بود. در باورهای ایرانیان باستان، طولانی‌ترین شب سال زمانی است که تاریکی به اوج قدرت خود می‌رسد. اما با طلوع خورشید در سپیده‌دم، روشنایی (که نشانه‌ای از اهورامزدا و نیکی‌ست) بر تاریکی (که نشانه‌ای از اهریمن و شر است) غلبه می‌کند و روزها به تدریج طولانی‌تر می‌شوند. این تحول، نمادی از امید، زایش دوباره طبیعت، و پیروزی نور بر ظلمت است.
☀️ این شب در آیین مهرپرستی (میترائیسم)، به تولد ایزد مهر یا میترا، خدای نور و خورشید نسبت داده می‌شود. مهرپرستی یکی از آیین‌های کهن ایرانی است که در دوره پیش از زرتشت شکل گرفت و بعدها به عنوان یک دین گسترده به غرب، از جمله امپراتوری روم، راه یافت. در این آیین، میترا ایزدی مقدس و میانجی بین اهورامزدا (خدای بزرگ) و انسان بود. او محافظ طبیعت، پیمان‌ها و عدالت به شمار می‌رفت. مهرپرستان باور داشتند که میترا در غاری تاریک و در طولانی‌ترین شب سال متولد شده است تا نور را به جهان بیاورد. این زایش در دل تاریکی، نمادی از آغاز پیروزی نور و زندگی بود که امید را به دل انسان‌ها بازمی‌گرداند. میترا پس از تولد خود گاو نخستین را قربانی می‌کند؛ خون این قربانی باعث باروری زمین می‌شود و زندگی به طبیعت بازمی‌گردد.

شب یلدا، به‌عنوان نقطه اوج تاریکی و آغاز روشنایی، نمادی از مقاومت، امیدواری، و جشن زندگی است، که ریشه در باورهای کهن و اساطیری مردم ایران دارد. ایرانیان در طول تاریخ با باور به غلبه نور بر تاریکی، این شب را گرامی داشته‌اند.

@ketab_iust
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️سیزدهمین مسابقات مناظره ملی دانشجویان ایران منتظر شماست⭕️

تیم بساز
موضعتو برای گزاره انتخاب کن
برنده شو
جایزه میلیونی ببر
به مسابقات کشوری راه پیدا کن

⭕️مهلت ثبت نام تا ۱۰ بهمن ماه
شروع مسابقات : هفته آخر بهمن ماه

برای اطلاعات بیشتر در کانال زیر عضو شید
: کانال مسابقات مناظره دانشجویی علم و صنعت
📚 پنجمین دوره‌ی باشگاه کتابخوانی؛ هم‌خوانی کتاب "جنایت و مکافات" به قلم فئودور داستایفسکی

📗 جنایت و مکافات یکی از شاهکارهای فئودور داستایفسکی است که ایده نوشتن آن در دوران تبعیدش به سیبری شکل گرفت. داستان حول محور راسکولنیکف، دانشجویی فقیر در سن پترزبورگ، می‌چرخد که با این باور که افراد برتر حق دارند برای اهداف والاتر دست به جنایت بزنند، مرتکب جنایتی بزرگ می‌شود.
داستایفسکی در این رمان فضای تاریک، سنگین و پرالتهابی را ترسیم می‌کند که بازتابی از دغدغه‌های خودش درباره اخلاق، اختیار و سرنوشت انسان است. او به مسئله‌ی تقابل خیر و شر، رنج و رستگاری، و توجیه اخلاقی جنایت می‌پردازد.
این داستان نه‌تنها یک روایت جنایی است، بلکه سفری عمیق و فلسفی به اعماق ذهن و وجدان انسانی به‌شمار می‌آید.


نشست حضوری هم‌صحبتی و گفت‌وگو درباره کتاب:
🕐 زمان: دوشنبه، ۶ اسفند ۱۳ اسفند، ساعت ۱ الی ۲:۳۰
📍مکان: کتابخانه جهاد دانشگاهی، ضلع جنوبی دانشکده صنایع

📄 لینک گروه عمومی کانون کتاب و باشگاه کتابخوانی:
https://www.group-telegram.com/+58rAJRgvuugxODk0

📄 کانال رسمی کانون کتاب دانشگاه علم و صنعت ایران:
@ketab_iust
🇷🇺 "روسیه در دوران داستایفسکی"


برشی از مقاله‌ی نظم اخلاقی دوزخ:

📄 وقتی در جولای ۱۸۴۱ میخائیل لرمانتف شاعر بیست‌و‌هفت ساله‌ی بی‌باک خود را آماده می‌کرد تا با مارتینف افسر بلند‌پایه ارتش تزار دوئل کند، داستایفسکی بیست ساله بود و سودای نویسندگی را در سر می‌پروراند. تولستوی اما سیزده سال بیشتر نداشت و در خانه اشرافی پدرش روزگار آرامی را می‌گذراند. گنچارف بیست‌و‌نه ساله بود و هنوز هفت سال با زمانی که رمان معروفش "آبلوموف" را آغاز کرد فاصله داشت. تورگنیفِ بیست‌و‌سه ساله از خاطرات زندگی در میان نجیب‌زادگان داستان‌های کوتاه اولیه و اشعار کوچکش را می‌نوشت و هنوز کسی نمی‌دانست این بچه پولدار عزیزکرده به زودی علیه طبقه‌ی خود می‌شورد و رمان‌نویس زبردستی از آب در می‌آید. نیکولای گوگول بیست‌و‌دو ساله اولین عشق خود را از کف می‌داد و رنج ویرانی عشق داستان‌های سوزناکی روی دست او گذاشته بود که خامی جوانی مانع تبدیل شدن آن‌ها به شاهکارهای ادبیات روسی می‌شد.
تمام این شش نویسنده برجسته‌ی روسیه که هر کدام دست‌کم یکی از شاهکارهای تاریخ رمان را نوشته‌اند در یک زمان، بی‌عدالتی روزافزون حکومت خاندان رومانف را تجربه می‌کردند. وقتی لرمانتف انگشتان دست راستش را فشار می‌داد تا برای به سرعت بیرون کشیدن تپانچه آماده شود، پلیس مخوف تزار در حال ساختن پرونده‌ی قطوری برای جوان گمنامی به نام داستایفسکی بود که تا آن روز چند مقاله‌ی مشکوک و زیرکانه در مطبوعات به چاپ رسانده بود و در لفافه، یکی از موحش‌ترین سلسله‌های حاکم بر روسیه را به سخره گرفته بود.
ادامه...

@ketab_iust
نظم-اخلاقی-دوزخ_پروبلماتیکا.pdf
211.5 KB
نظم اخلاقی دوزخ؛ چگونه زندان تزارها سرنوشت رمان روسی را رقم زد

منبع: آرشیو پروبلماتیکا
@ketab_iust
📖 میخائیل باختین، گفت‌و‌گوگری و رمان‌های چند صداییِ داستایفسکی


📄 در تفکر او [باختین] بر زبان به منزله‌ی عرصه‌ی تعارض اجتماعی تاکید می‌شود، بویژه از این لحاظ که گفتمان شخصیت‌ها در اثر ادبی می‌تواند به طرق گوناگون اقتدارِ ایدئولوژی را، که با یک صدا، یعنی صدای راوی، بیان می‌شود مختل کند و آن را براندازد. او رمان‌های تک‌گویانه‌ی نویسندگانی چون لف تالستوی را با آثار گفت‌و‌گوییِ فیودور داستایفسکی مقابله می‌کند. نویسنده‌ای چون داستایفسکی، به عوض اینکه صدای تمام شخصیت‌ها را زیردستِ صدای غالب مؤلف قرار دهد، گفتمانی چند صدایی می‌آفریند که در آن صدای مؤلف فقط یکی از چندین صداست، و شخصیت‌ها اجازه دارند آزادانه سخن بگویند. در واقع باختین ظاهرا معتقد است که نویسنده‌ای چون داستایفسکی عملا بیشتر در غالب صدا می‌اندیشیده تا ایده و رمان‌هایی نوشته که در نتیجه اساسا بده‌بستان در قالب گفت‌و‌گو بوده‌اند. آنچه در این رمان‌ها مهم است ارائه امورِ واقع درباره‌ی یک شخصیت نیست، بلکه امور واقع است که با صدای شخصیت‌ها بیان می‌شود.
[...] بنابراین کانون توجه باختین صداهای متعدد در یک رمان است، بویژه این که چگونه برخی از مؤلفان به‌طور اخص، مثلن داستایفسکی، با قرار دادن صدای شخصیت‌ها در همان ترازِ صدای مؤلف، اجازه می‌دهند شخصیت‌ها آزادانه عمل کنند.
[...] یعنی باختین توجه را به توازی بین مباحث دانش و قدرت در میان شخصیت‌ها و بین مؤلف و خواننده جلب می‌کند. در هر دو مورد، دانش در بهترین حالت گفت‌و‌گویی تلقی می‌شود تا تک‌گویانه، که به روی "دیگری" باز است نه بسته، و بیشتر مخاطب قرار می‌دهد تا این که تعریف کند.

📚 از فصل پنجم کتاب "مبانی نقد ادبی" اثر گرین، ریسمن، لیبر، مورگان و ویلینگهم

@ketab_iust
📍 محل برگزاری جلسات باشگاه کتابخوانی: جنب دانشکده صنایع، کتابخانه جهاد دانشگاهی (لوکیشن پست بعدی)

📚 نشست بعدی: دوشنبه ۶ اسفند، ساعت ۱۳، گفت‌و‌گو درباره‌ی "جنایت و مکافات"

📷 عکس از نشست حضوری کتاب "بیگانه" آلبر کامو
@ketab_iust
📚 عزیزانی که از کانون، کتاب امانت گرفتن، از فردا تا سه‌شنبه می‌تونن کتاب‌ها رو به غرفه کانون کتاب (روبه‌روی مجتمع شهید بهرامی) تحویل بدن.
✉️ بزودی یک پیامک درمورد مهلت تحویل دریافت خواهید کرد و در صورت دیرکرد، مشمول جریمه خواهید شد.

@ketab_iust
2025/03/06 07:49:22
Back to Top
HTML Embed Code: