Telegram Group & Telegram Channel
🟠نویسنده‌ای که در خاطره‌ی نوجوانی جاماند

سعید معدنی


🔸دیروز ۳۰ شهریور خبر رسید که محمود حکیمی درگذشت. این خبر من و شاید بخشی از هم‌نسل‌های ما را به سالهای دور سال منتهی به انقلاب و اوایل دهه ۶۰ برد.

ما نسلی بودیم که برخی از معلمان ما مارکسیست و یا برخی مذهبی روشنفکر بودند و فضای باز سالهای پیش و پس‌از انقلاب اجازه می‌داد که راحت تر و به‌دور از ترس از ساواک سر کلاس و یا در محوطه مدرسه با دانش آموزان علاقه‌مندبه نباحث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی  صحبت کنند.

اولین کسی که کتابی از محمود حکیمی به من معرفی کرد و گفت متناسب با سن شماست، آقای رمضانی دبیر زیست شناسی بود. او فارغ‌التحصیل دانشگاه مشهد، آدمی روشن با یک نگرش ظریف مذهبی بود. در آن زمان سعی می‌کرد همچون بازرگان و صحابی و دیگران استدلال و توجیحاتی علمی برای حقانیت دین داشته باشد. ایشان بود که کتابی مثل " خلقت انسان" یدالله صحابی را هم به ما معرفی کرد.کتابی که در صدد توجیه دینی خلقت آدم و تحلیل و تفسیر دینی از نظریه داروین بود. البته فهم کتاب در آن زمان کمی ثقیل بود. 

بدین ترتیب پس از معرفی اولین کتاب محمود حکیمی چند کتاب دیگر در قالب قصه از ایشان خواندم. حکیمی در آن سالها سی و اندی سن داشت و شهرتی به هم زده بود و آثارش به ویژه آثار داستانی‌اش خوانندگان زیادی داشت. او سعی می کرد مفاهیم و ارزش های دینی را در قالب روایت و داستان معرفی کند. در آن زمان که بسیاری از کتاب های قصه دیگران- مثل ر. اعتمادی-  مشهون از سکس و عاشقانه‌ها و روایت   جنسی بود تا خواننده پیگیر داستان باشد، برعکس، آثار حکیمی کاملا بهداشتی و استرلیزه و مناسب برای نوجوانانی از خانواده‌های مذهبی و سنتی بود . آنجایی هم که شخصیت زن و مرد داستان باهم عاشقاته قدم می‌زدند و یا سخن و احساس عاشقانه پاک داشتتد، در میانه یا آخر داستان متوجه می‌شدی که یا زن و شوهرند یا باهم نامزد هستند!

در آن سالها چند کتاب معدود از ایشان خواندم. تقریبا با ورود به دانشگاه دیگر آثار ایشان را نخواندم. ولی همیشه در گوشه ذهن‌ام هرازگاهی زنده می‌شد،  چرا که ایشان از جمله افرادی بود که بخشی از نسل ما را با کتاب و کتابخوانی آشنا کرد. او بعد ها همچنان کار کرد و کتاب نوشت و آثار فراوانی چاپ کرد. اما طی دهه های پس از انقلاب ذائقه‌ی نسل ها هم عوض شد و کتاب هایی با آن سبک سیاق و تم مذهبی دیگر چندان استقبال نمی شد. 

یک خاطره کوچک هم ته ذهن‌ام هست در سال ۶۵-۶۶ بود همکلاسی‌ دانشگاهی ام - که بعد ها روزنامه نگار شد - گفت که دوستانش به دیدار محمود حکیمی رفته‌اند اما ظاهرا برخوردش مثل کتاب‌هایش صمیمی نیست!

این یادداشت کوتاه فقط ادای دینی به محمود حکیمی که بخشی از خاطرات عاطفی دوره نوجوانی بود و همچنین ادای دینی بود به آقای رمضانی دبیر زیست شناسی که در دنیای قدیم از آن جمله معلمانی بودند که در کنار تدریس، نقش معلمی به معنای واقعی داشته و اندیشه دانش آموزان را هم هدایت می کردند و ذهن‌ها را کنجکاو و جستجوگر بار می آوردند. یاد و نام هر دو گرامی باد.

۳۱ شهریور ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#محمود_حکیمی
#حسن_رمضانی
#معلمی
#نوجوانی


#لینک_گروه_حامیان_سبز_میرحسین
https://www.group-telegram.com/+UqrfwnVQaww1N2Zk

#لینک_کانال👇👇
      
🆔@MohandesMirHosseinMousavi



group-telegram.com/mohandesmirhosseinmousavi/29032
Create:
Last Update:

🟠نویسنده‌ای که در خاطره‌ی نوجوانی جاماند

سعید معدنی


🔸دیروز ۳۰ شهریور خبر رسید که محمود حکیمی درگذشت. این خبر من و شاید بخشی از هم‌نسل‌های ما را به سالهای دور سال منتهی به انقلاب و اوایل دهه ۶۰ برد.

ما نسلی بودیم که برخی از معلمان ما مارکسیست و یا برخی مذهبی روشنفکر بودند و فضای باز سالهای پیش و پس‌از انقلاب اجازه می‌داد که راحت تر و به‌دور از ترس از ساواک سر کلاس و یا در محوطه مدرسه با دانش آموزان علاقه‌مندبه نباحث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی  صحبت کنند.

اولین کسی که کتابی از محمود حکیمی به من معرفی کرد و گفت متناسب با سن شماست، آقای رمضانی دبیر زیست شناسی بود. او فارغ‌التحصیل دانشگاه مشهد، آدمی روشن با یک نگرش ظریف مذهبی بود. در آن زمان سعی می‌کرد همچون بازرگان و صحابی و دیگران استدلال و توجیحاتی علمی برای حقانیت دین داشته باشد. ایشان بود که کتابی مثل " خلقت انسان" یدالله صحابی را هم به ما معرفی کرد.کتابی که در صدد توجیه دینی خلقت آدم و تحلیل و تفسیر دینی از نظریه داروین بود. البته فهم کتاب در آن زمان کمی ثقیل بود. 

بدین ترتیب پس از معرفی اولین کتاب محمود حکیمی چند کتاب دیگر در قالب قصه از ایشان خواندم. حکیمی در آن سالها سی و اندی سن داشت و شهرتی به هم زده بود و آثارش به ویژه آثار داستانی‌اش خوانندگان زیادی داشت. او سعی می کرد مفاهیم و ارزش های دینی را در قالب روایت و داستان معرفی کند. در آن زمان که بسیاری از کتاب های قصه دیگران- مثل ر. اعتمادی-  مشهون از سکس و عاشقانه‌ها و روایت   جنسی بود تا خواننده پیگیر داستان باشد، برعکس، آثار حکیمی کاملا بهداشتی و استرلیزه و مناسب برای نوجوانانی از خانواده‌های مذهبی و سنتی بود . آنجایی هم که شخصیت زن و مرد داستان باهم عاشقاته قدم می‌زدند و یا سخن و احساس عاشقانه پاک داشتتد، در میانه یا آخر داستان متوجه می‌شدی که یا زن و شوهرند یا باهم نامزد هستند!

در آن سالها چند کتاب معدود از ایشان خواندم. تقریبا با ورود به دانشگاه دیگر آثار ایشان را نخواندم. ولی همیشه در گوشه ذهن‌ام هرازگاهی زنده می‌شد،  چرا که ایشان از جمله افرادی بود که بخشی از نسل ما را با کتاب و کتابخوانی آشنا کرد. او بعد ها همچنان کار کرد و کتاب نوشت و آثار فراوانی چاپ کرد. اما طی دهه های پس از انقلاب ذائقه‌ی نسل ها هم عوض شد و کتاب هایی با آن سبک سیاق و تم مذهبی دیگر چندان استقبال نمی شد. 

یک خاطره کوچک هم ته ذهن‌ام هست در سال ۶۵-۶۶ بود همکلاسی‌ دانشگاهی ام - که بعد ها روزنامه نگار شد - گفت که دوستانش به دیدار محمود حکیمی رفته‌اند اما ظاهرا برخوردش مثل کتاب‌هایش صمیمی نیست!

این یادداشت کوتاه فقط ادای دینی به محمود حکیمی که بخشی از خاطرات عاطفی دوره نوجوانی بود و همچنین ادای دینی بود به آقای رمضانی دبیر زیست شناسی که در دنیای قدیم از آن جمله معلمانی بودند که در کنار تدریس، نقش معلمی به معنای واقعی داشته و اندیشه دانش آموزان را هم هدایت می کردند و ذهن‌ها را کنجکاو و جستجوگر بار می آوردند. یاد و نام هر دو گرامی باد.

۳۱ شهریور ۱۴۰۳

#سعید_معدنی
#محمود_حکیمی
#حسن_رمضانی
#معلمی
#نوجوانی


#لینک_گروه_حامیان_سبز_میرحسین
https://www.group-telegram.com/+UqrfwnVQaww1N2Zk

#لینک_کانال👇👇
      
🆔@MohandesMirHosseinMousavi

BY مهندس میرحسین موسوی




Share with your friend now:
group-telegram.com/mohandesmirhosseinmousavi/29032

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Additionally, investors are often instructed to deposit monies into personal bank accounts of individuals who claim to represent a legitimate entity, and/or into an unrelated corporate account. To lend credence and to lure unsuspecting victims, perpetrators usually claim that their entity and/or the investment schemes are approved by financial authorities. In a message on his Telegram channel recently recounting the episode, Durov wrote: "I lost my company and my home, but would do it again – without hesitation." The next bit isn’t clear, but Durov reportedly claimed that his resignation, dated March 21st, was an April Fools’ prank. TechCrunch implies that it was a matter of principle, but it’s hard to be clear on the wheres, whos and whys. Similarly, on April 17th, the Moscow Times quoted Durov as saying that he quit the company after being pressured to reveal account details about Ukrainians protesting the then-president Viktor Yanukovych. At this point, however, Durov had already been working on Telegram with his brother, and further planned a mobile-first social network with an explicit focus on anti-censorship. Later in April, he told TechCrunch that he had left Russia and had “no plans to go back,” saying that the nation was currently “incompatible with internet business at the moment.” He added later that he was looking for a country that matched his libertarian ideals to base his next startup. Stocks dropped on Friday afternoon, as gains made earlier in the day on hopes for diplomatic progress between Russia and Ukraine turned to losses. Technology stocks were hit particularly hard by higher bond yields.
from tr


Telegram مهندس میرحسین موسوی
FROM American