group-telegram.com/scrapsofthought/893
Last Update:
✍ زنان ایرانی از آن زمان یکباره با جهشی پیشروترین، اگر نگوییم انقلابیترین، زنان جهان شده بودند. اگر این گفته خیالی صدها ساله را آشفته کند چه باک، چون عین حقیقت است.
گزاف نیست اگر بگوییم که بدون نیروی معنوی عظیم این به اصطلاح «امتعه»ی اشرف مخلوقات در مشرقزمین، جنبش انقلابی نگونبخت ــ هر قدر کــه مــردان ایرانی با درایت آن را پیش میبردند - زود تبدیل به اعتراض سادهای میشد و رنگ میباخت. زنان توانستند روحیهی آزادیخواهی را زنده نگه دارند. از آنجا که خود تحت ظلم مضاعف سیاسی و اجتماعی بودند، اشتیاق بیشتری به تقویت نهضت ملی مشروطهخواهی و نشر معیارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی غربی داشتند...
در تمام طول پنج سال بعد از انقلاب بدون خونریزی ۱۲۸۵/۱۹۰۶ علیه ستمکاری و بیدادگری مظفرالدینشاه، آتش هیجان و گاه غضب در چشمان زنان محجب ایرانی زبانه کشیده بود و آنها در مبارزه برای آزادی و مظاهر امروزیاش برخی از مقدسترین رسوم دیرینهی دامنگیر زن در ایران را زیر پا گذاشته بودند.
من این فرصت را به دست آورده بودم که جلوههای فراوانی از عزم و نفوذ زنان مسلمان را به چشم ببینم.
ما در اروپا و آمریکا به مشاهدهی نقش روزافزون زنان غربی در اقتصاد و علم و ادب و سیاست خو کردهایم، اما اگر زنان محجبی را در خاورمیانه ببینیم که یک شبه معلم و روزنامه نگار میشوند و باشگاه برای زنان دایر میکنند و سخنران در امور سیاسی میشوند چه میگوییم؟ اگر ببینیم در سرزمینی که تا چندی پیش استبداد کهن در آن نفسها را بریده بوده است زنان به ترویج مترقیترین آرا در مشرق زمین میپردازند چه فکر میکنیم؟ آنها این شوق مشارکت در بازسازی سیاسی و اجتماعی کشور خود و این اعتقاد راسخ به نهادهای سیاسی و اجتماعی ما را از کجا آوردهاند؟...
زنان ایرانی نمونههای چشمگیری از توانایی اذهان بیآلایش در جذب سریع افکار تازه به جهان عرضه کردهاند و با شور مجاهدی که رسالتی در برابر خویش میبیند بی درنگ دست به کار تحقق بخشیدن به آرمانهای خود شدهاند...
در تهران مشهور است که میگویند وقتی زنها علیه کابینهای شلوغ کردند کارش تمام است...
آیا جا ندارد که بر عزت زن محجب ایرانی درود بفرستیم؟ زنی که همچنان اسیر سنتهای دستوپاگیر است، زنی که هنوز بازیچهی میل و هوس مردان است، زنی که از همهی فرصتهای تحصیل متناسب با آرمانهای امروزی محروم است، زنی که هنوز پاییده میشود و تودهنی میخورد و رانده میشود ــ با این همه، از جام آزادیخواهی سیر مینوشد و سهم خود را به وطنش ادا میکند و با حسادت مادرانه، خادمانش را میپاید و حتی در لحظهی ناگوار فاجعه خود را نمیبازد، لحظهای که دل مردان از ترس فلجکنندهی زندان و شکنجه و گلوله و طنابی که گریبانگیر دلیرترین مردان وطن شده بود میلرزید.
مورگان شوستر (۱۳۸۹) اختناق ایران، ترجمه حسن افشار، نشر ماهی، ص ۱۵۷ تا ۱۶۱
پ.ن: سعید جلیلی از تمام این متن بلند و آنچه در ادامه کتاب از نوخواهی و شجاعت و وطندوستی و پیشرفت فکری، اجتماعی و سیاسی زن ایرانی آمده، فقط آن کلمه «محجبه» را دید و نقل کرد.
BY پارههای اندیشه
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/scrapsofthought/893