Telegram Group Search
روان‌پزشكى تروما
🔘 پرسش کانال روان‌پزشکی تروما از صاحب‌نظران/کنشگران/مسئولان در فروردین ۱۴۰۳: به نظر شما وضعیت مدیریت بحران‌ها و مخاطرات طبیعی در ایران چگونه است؟ ۱ 🗣 نظر دکتر مهدی زارع ۲ 🗣 نظر دکتر مینو سلیمی ۳ 🗣 نظر دکتر محمد ایران‌منش ۴ 🗣 نظر دکتر معصومه کمال‌الدینی…
🔘 درخواستی کارشناسی از وزیر محترم کشور: «توجه ویژه به سازمان مدیریت بحران داشته باشید»

✍️ دکتر علی بیت‌اللهی، ۱۴۰۳/۶/۳


☑️ آقای دکتر اسکندر مؤمنی با ۲۵۹ رأی نمایندگان محترم مجلس در ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، سکانداری وزارت بزرگ با انبوهی از مسئولیت‌های سنگین و متنوع کشور را بر عهده گرفت. در گستردگی حدود وظایف وزارت کشور، همان بس که اشاره شود به انتخاب استانداران برای ۳۱ استان کشور و نقش استانداران در مدیریت استان‌ها که به مثابه رؤسای دولت‌ها در استان‌ها انجام وظیفه خواهند کرد، نقش سیاسی‌ترین وزارتخانه و ارتباط گسترده این وزارت با سایر دستگاه‌های اجرائی. همچنین وظایف مدیریت نیروهای انتظامی، برگزاری انتخابات، ارتباط با شهرداری‌ها، مدیریت ناامنی‌ها و ... از جمله حیطه‌های کاری بسیار پیچیده و بسیار گسترده‌ای است که در پیش پای وزیر محترم کشور وجود دارد.
با وجود گستردگی و پیچیدگی حدود وظایف وزارت کشور، یکی از حوزه‌های کاری بسیار مهم و با پیچیدگی‌های متنوع در وزارت کشور، «مدیریت بحران» است که برای سازماندهی و عملکرد بهینه در این حوزه، ساختار سازمان مدیریت بحران کشور در این وزارت بزرگ، انجام وظیفه می‌نماید.

☑️ اهمیت نقش مدیریتی سازمان مدیریت بحران کشور در دل وزارت کشور، به دلیل اهمیت رخداد مخاطرات متنوع بحران زای سرزمینی کشور ایران است که بنا به موقعیت جغرافیایی و زمین شناختی خاص و ویژه خود، مستعد بروز حوادث و سوانح متعدد نظیر زلزله‌های بزرگ، سیل، فرونشست زمین، خشکسالی، کم‌آبی، ریزگردها، طوفان شن، زمین‌لغزش‌ها،حریق و آتش‌سوزی است. مخاطرات متعدد و مرور اثرات رخداد این مخاطرات در سالیان گذشته بر پیکر جامعه ایرانی، بی تردید گواه میزان و درجه اهمیت توجه به ساختار سازمانی مدیریت بحران در کشور است.

☑️ باید اذعان نمود که بدلیل مسئولیت‌های متنوع و بسیار حساس و مهم وزارت کشور، کم توجهی ذاتی به موضوع «مدیریت بحران» ناشی از رخداد مخاطرات و یا ریسک‌های موجود در طول سالیان گذشته شده است. نگاهی به نیروی انسانی و تخصص‌ها و تجهیزات و ظرفیت‌های سازمان مدیریت بحران، بنوبه خود، نشان می‌دهد که این سازمان در طول عمر خود مورد توجه شایسته قرار نگرفته است.

☑️ نظر به انتخاب آقای دکتر اسکندر مومنی بعنوان وزیر کشور دولت چهاردهم، درخواستی کارشناسانه و مبتنی بر کوله‌باری از تجربه در ارزیابی نحوه و شیوه‌های مدیریت بحران کشور از ایشان دارد که امید می‌رود مورد توجه جدی قرار گیرد. از آقای وزیر کشور درخواست دارد تا در انتخاب «رئیس سازمان مدیریت بحران» توجه و دقت و وسواس بسیار ویژه را داشته باشند. رئیس سازمان مدیریت بحران باید شخصی باشد:

- متخصص و آشنا به ماهیت بحران‌ها و مخاطرات طبیعی و انسان ساخت در کشور
- با انگیزه و شوق کار برای کاهش ریسک حوادث و سوانح در کشور
- دارای روابط عمومی خوب و توان ارتباط با متخصصین و نهادهای تخصصی کشور
- آشنا به ساختارهای اجرائی و بودجه‌ای کشور و با توان جذب اعتبار برای مدیریت سامان یافته بحران در فازهای پیش از وقوع (اقدامات پیشگیرانه)، حین و بعد از وقوع مخاطرات.
- آشنا به ساختارهای جهانی و تجربیات بین‌المللی با هدف مدیریت مبتنی بر دانش و اطلاعات بحران‌ها.
- آشنا به پتانسیل خطرپذیری کشور در خصوص هرکدام از مخاطرات طبیعی و انسان‌ساخت
- مسلط به قانون مدیریت بحران کشور (مصوب مجلس) و ماهیت برنامه‌های ملی و پیوست‌های متصل به آن
- آشنا و مسلط به محدودیت‌ها و مشکلات موجود در زمینه مدیریت بحران و دارای ایده‌های با قابلیت اجرائی در مورد بهبود اثربخشی قوانین و مقرارت و نقش چالاک‌تر و موثرتر سازمان مدیریت بحران کشور.
- آشنا به مبانی مدیریت ریسک و تاب‌آوری و حساس و آگاه به ضرورت اقدامات پیشگیرانه با هدف جلوگیری از بروز حوادث و سوانح بحران‌زا.

☑️ با توجه به مطالب فوق‌الذکر و نظر به تجربیات فراوان کشور در زمینه اهمیت اقدامات پیشگیرانه، اقدامات پرهزینه حین و بعد از وقوع حوادث و سوانح، ارزیابی نقاط ضعف و قوت‌ها و ضرورت فعال سازی بیش از پیش و ارتقاء ظرفیت مدیریتی «سازمان مدیریت بحران»، از مقام محترم وزیر کشور دولت چهاردهم درخواست دارد تا به نقش «سازمان مدیریت بحران» در جلوگیری از خسارت‌ها و تلفات مخاطرات متنوع و مخرب با احتمال بالای وقوع در کشور توجه ویژه داشته و با انتخاب شخصی متخصص و توانمند و پرانگیزه برای ریاست «سازمان مدیریت بحران»، گامی مهم و ملموس برای انجام بهتر وظایف مهم مدیریت ریسک و بحران در کشور و ارتقاء تاب‌آوری سیستم‌های در معرض خطر بردارند.

-
🔘 سمپوزیوم «مدیریت روانی-اجتماعی بحران‌ها در ایران»

☑️ سخنرانان به ترتیب اجرا: دکتر عباس قنبری باغستان، دکتر مرتضی ناصربخت، دکتر مریم رسولیان، دکتر سید مهدی صابری، دکتر امیر شعبانی

☑️ زمان: چهارشنبه، ۱۸ مهر ۱۴۰۳، ساعت هشت و نیم تا ده و نیم صبح

☑️ مکان: تهران، بیمارستان میلاد، همایش سالانه‌ی انجمن علمی روان‌پزشکان ایران (سالن شماره دو)

-
🔘 Jack Saul, Psychologist and family therapist:

He has worked with survivors of terrorist attacks, wars, torture, and natural disaster.

As founding director of the International Trauma Studies Program and the refugee resource center REFUGE, Saul has developed numerous initiatives that incorporate art and storytelling into treatment.
روان‌پزشكى تروما
🔘 Jack Saul, Psychologist and family therapist: He has worked with survivors of terrorist attacks, wars, torture, and natural disaster. As founding director of the International Trauma Studies Program and the refugee resource center REFUGE, Saul has developed…
🔘 حال جامعه با تراپی خوب نمی‌شود

(منبع: وب‌سایت دانشکده)

⚪️ بخش ۱ از ۴

«کفش‌هایمان را درآوردیم و به خانه‌ای واقع در ۳۰ کیلومتری شهر پریشتینا، پایتخت کوزوو، وارد شدیم. کف اتاق با فرش‌ دستباف پوشیده شده بود. نشستیم روی زمین و زنان خانواده برای ما چای و چند برش‌ کیک آوردند. خانه را نگاه کردیم؛ کودکان، زنان و یک مرد سالخورده در آن کنار همدیگر زندگی می‌کردند. همه‌چیز عادی به نظر می‌رسید، اما میزبانان ما چندی پیش شاهد اعدام پنج مرد و پسر نوجوان خود به دست نیروهای شبه‌نظامی صرب بودند.»

این روایتی است از جَک ساول نویسنده‌ی کتاب «ترومای جمعی، درمان جمعی» در وصف روستایی در کوزوو که سال‌ها پیش خشونتی دهشتناک را تجربه کرده بود. در یکی از روزهای ماه مه ۱۹۹۹، نیروهای نظامی صرب وارد روستا شدند، مردان آلبانیایی را از خانه‌هایشان بیرون کشیدند، و آنها را پیش چشم خانواده‌هایشان به رگبار بستند. نظامیان سپس اجساد را در گورهای دسته‌جمعی بیرون روستا دفن کردند.

چند روز بعد، نیروهای صرب به روستا بازگشتند و سعی کردند شواهد وحشیگری‌ خود را از بین ببرند. صرب‌ها اجساد را از گور بیرون آورده و با کامیون از منطقه خارج کردند. همه‌ی روستا در غم فرو رفته بود، و بدون امکان برپایی مراسم تشییع و سوگواری، وزن غم سنگین‌تر می‌شد. این فقط وضعیت یک روستا بود.
ساول پیش از نوشتن کتاب مذکور، به مدت پانزده سال با گروه‌هایی از نواحی مختلف دنیا کار کرده بود که قربانی نسل‌‌کشی، پاک‌سازی نژادی، جنگ داخلی، آوارگی و تبعید بودند. هرچند که فشار روانی و عاطفی چنین تجربیاتی غیرقابل‌تحمل به نظر می‌آید، اما ساول بر این باور است که حتی در دشوارترین لحظات راهی برای افزایش تاب‌آوری و التیام وجود دارد.

او در رویکردی که آن را «خانواده‌-محور» می‌نامد تلاش می‌کند تا با توسل به روش‌های روایتگری اعضای خانواده به را بازسازی گذشته‌شان ترغیب کند. ساول می‌نویسد بازگویی جمعیِ رویدادهای تروماتیک از طریق شکل‌دادن به یک تاریخ مشترک می‌تواند میان اعضای جامعه پیوندهای جدیدی برقرار کند. این پیوندها توان افراد را در تاب‌آوری پس از ترومای جمعی به شکل چشم‌گیری افزایش می‌دهند.

⬅️ بخش ۲ از ۴
-
🔘 حال جامعه با تراپی خوب نمی‌شود

(منبع: وب‌سایت دانشکده)

⚪️ بخش ۲ از ۴

☑️ رویکرد جمعی به‌ جای درمان فردی و کلینیکی

ساول در زمره‌ی پژوهشگرانی‌ است که معتقدند فهم، حلاجی، و التیام تروماهای جمعی راه‌ حل‌های جمعی می‌طلبد. این پژوهشگران به جای اینکه سراغ شیوه‌های متداول و سنتی روانکاوی فردی بروند و با یک فرد به عنوان بیمار سروکار داشته باشند، کل یک جامعه را به عنوان واحد تحت فشار و اضطراب در نظر می‌گیرند.
رویکردهای جمعی به بستر اجتماعی و فرهنگی فاجعه توجه دارند و ترومای افراد را از یکدیگر منفصل و جدا نمی‌بینند. در رویکردهای جمعی ویژگی‌های فضاهای عمومی و مکان ارتباطات اعضای اجتماع را عنصری فعال در مواجهه با ترومای جمعی می‌دانند.

در چنین رویکردی نه فقط وضعیت از هم‌گسیخته‌ی روانی و ذهنی فرد، بلکه گسستگی پیوندهای اجتماعی نیز به عنوان عامل مهمی در شکل‌گیری ترومای جمعی مورد توجه قرار می‌گیرد. رویکردهای جمعی برای التیام تروما اغلب به دنبال خلق فعالیت‌های دسته‌جمعی هستند که امکان بازگویی و بازسازی اتفاقات تروماتیک را فراهم می‌کنند. این فعالیت‌های دسته‌جمعی می‌توانند در قالب کار هنری، نمایشی، تاریخ شفاهی، و ضبط شهادت افراد حاضر باشند.

از میان رویکردهای مختلف مواجهه با تروماهای جمعی، ساول روش و ممارست خود را «خانواده‌-محور» می‌نامد و در توضیح آن می‌گوید اینکه هر خانواده پس از فاجعه‌ای جمعی و سیاسی چطور با گذشته کنار بیاید، تأثیر بسیار چشمگیری بر اعضای آن خانواده، و به‌تبع بر کل جامعه دارد.

ساول برای ایجاد پیوندهای جدید میان اعضای خانواده روش روایت‌کردن جمعی (collective narration) را پیشنهاد می‌دهد.
روایت‌کردن جمعی یعنی افراد به کمک همدیگر تکه‌‌های خاطرات و تجربیات تلخ گذشته خود را کنار هم قرار می‌دهند و امکان می‌یابند تا فاجعه‌ای را که بر آنها رفته از طریق گفتگو و بحث با یکدیگر بازسازی و بازگویی کنند. ساول کارکرد این رویکرد را در بستر وضعیت خانواده‌های بازمانده در جنگ کوزوو توضیح می‌دهد.

⬅️ بخش ۳ از ۴
-
🔘 حال جامعه با تراپی خوب نمی‌شود

(منبع: وب‌سایت دانشکده)

⚪️ بخش ۳ از ۴

☑️ کوزوو پس از جنگ: ترویج تاب‌آوری در خانواده و جامعه

بنا بر گزارش‌های موجود می‌توان تخمین ‌زد که بیش از ده‌هزار آلبانیایی در جریان جنگ کوزوو کشته شدند. بنا بر برخی آمارها ۶۲‌ درصد از جمعیت این جغرافیای ستم‌دیده تجربه‌ی مواجهه با مرگ داشتند، ۴۹‌ درصد قربانی شکنجه بودند، ۲۶‌درصد شاهد مرگ یکی از اعضای خانواده‌شان بودند و ۴‌ درصد در شرح تجربیاتشان گفتند که هدف سوء‌استفاده جنسی بوده‌اند.

پس از جنگ، جمعیت‌های بین‌المللی سلامت روان، گروه‌های سیار متعددی را به کمک خانواده‌هایی فرستادند که در جریان قتل‌عام‌ها شدیدترین آسیب‌ها را متحمل شده بودند. ساول در شرح یکی از این موارد امداد، از پدری ۸۳‌ ساله به نام آونی می‌نویسد که همسر، برادر، و دو پسرش به قتل رسیده بودند و اجسادشان سوزانده شده بود.

یکی از درمانگران امداد به آونی پیشنهاد می‌‌کند تا با نوه‌های خود راجع به تجربیاتش صحبت کند. آونی پیشنهاد را پذیرفت و از آن به بعد بارها با نوه‌هایش راجع به آنچه بر سرشان رفته است صحبت کرد.
آونی در این صحبت‌ها تلاش می‌کرد روی ارزش‌های خانوادگی‌شان تأکید کند، به‌ویژه که کودکانِ دو پسر کشته‌شده‌ی آونی در رویای انتقا‌م‌گیری بودند. این دیدارها و گفتگوها باعث شد که ذهن این کودکان بر راه‌ها و رویاهای دیگری گشوده شود. این دیدارها همچنین به آونی و باقی اعضای بازمانده‌ی خانواده کمک کرد تا قدری بر درد فقدان عظیم‌شان فایق آیند.

فشار روانی پس از جنگ فقط به سوگ قربانیان ختم نمی‌شد. ساول از زنانی می‌نویسد که در طول جنگ همسران خود را از دست داده بودند و عمدتاً از سوی خانواده شوهرانشان تحت فشار بودند که فرزندانشان را پیش آنها بگذارند و خودشان به خانه‌ی پدری‌شان بازگردند. این عمل، که درد از‌دست‌دادنِ کودکان را به رنج فقدان همسر اضافه می‌کرد، برای زنان به‌شدت اضطراب‌آور بود، و باعث تنش و درگیری‌های بسیاری در خانواده‌ها می‌شد.

ساول، به عنوان عضوی از یکی از گروه‌های امداد، به چند تن از این زنان پیشنهاد کرد که تلاش کنند به همراه اعضای خانواده آنچه را که اتفاق افتاده بود بازگو و بازسازی کنند و در این گفتگوها بکوشند آینده‌ای را ترسیم کنند که در آن در کنار هم زندگی خواهند کرد. آنها در این گفتگوها به این می‌پرداختند که آیا در چنین آینده‌ای فرزندان باید پیش مادرانشان باشند؟ آیا در موقعیت کنونی‌شان سنت بازگشت زن به خانواده‌ی پدر پس از مرگ همسر همچنان موجه و مشروع بود؟ هرچند که پاسخ‌ها مطلوب همه نبود، اما رسیدن به یک روایت مشترک به اعضایی که داغ مشترک داشتند امکان می‌داد پیوندهای جدیدی با یکدیگر برقرار کنند که بر پایه‌ی مشترکات آنها ساخته شده بود.

⬅️ بخش ۴ از ۴
-
🔘 حال جامعه با تراپی خوب نمی‌شود

(منبع: وب‌سایت دانشکده)

⚪️ بخش ۴ از ۴

☑️ چه کسی لایق زنده‌ماندن است؟

کسانی که چنین تروماهایی از سر گذرانده‌اند اغلب احساس می‌کنند لیاقت زیستن را ندارند و بهتر بود همراه ازدست‌رفتگان طعمه‌ی مرگ می‌شدند. ذهن و روان بازماندگان معمولاً چنان در گذشته قفل شده که مجالی برای فکر‌کردن به آینده نمی‌دهد. ساول می‌گوید در دوران پس از جنگ یا دیگر فجایع که انسان‌ها تجربیاتی سهمگین و دردناک را با خود به دوش می‌کشند، زنده‌‌نگه‌داشتن امید امری ضروری محسوب می‌گردد زیرا این امید است که می‌تواند افراد را به آینده‌ی پیش‌ رو معطوف کند.

یکی از فعالیت‌هایی که ساول برای تقویت امید و چشم‌داشتن به آینده بر آن تمرکز می‌کند مراقبت از کودکان است. ساول می‌گوید در صحبت‌های خانواده‌ها، هروقت اشاره‌ای به آینده می‌شد، پشت سرش حرف به بچه‌ها می‌کشید. بچه‌ها همیشه بالاترین اولویت را داشتند و، از این بابت، فراهم‌کردن شرایط مثبت برای آنها منبع انگیزه و توانمندی والدین بود. آنها هر رنجی را برای آسایش فرزندان خود تحمل می‌کردند؛ حتی رنج زندگی زیر سایه‌ی مرگ در سرزمینی که هر لحظه ممکن است نظامیان صرب از راه برسند و مرگ دیگری را رقم بزنند.

فصل مشترک تمام این فعالیت‌ها تقویت پیوندهای خانوادگی و اجتماعی در جهت افزایش تاب‌آوری جامعه بود. سلسله‌اقداماتی که با هدف ارتقای تاب‌آوری در کوزوو انجام شد به بسیاری از خانواده‌ها کمک کرد تا بر کشمکش‌های خانوادگی پس از فاجعه، انزوا، شرم، و ناامیدی غلبه کنند. انتشار گزارش‌های متعدد نشان از بهبود راهبردهای مقابله با تروما، کاهش ترس در اعضای خانواده، افزایش اجتماعی‌شدن اعضا، ارتقای کیفیت زندگی، و افزایش امید داشت.

موفقیت این اقدامات روی نظام سلامت روان کوزوو تأثیر چشمگیر داشت و منجر به راه‌اندازی روند کارآمدتری برای بهبود وضعیت روانی جامعه شد؛ روندی که از ارکانش برقراری گفتگو، بازگویی گذشته به شیوه‌ی جمعی، تقویت امید و میل به ادامه‌ی زندگی در میان بازماندگان جنگ بود.
در همین راستا، دولت کوزوو برنامه‌ی آموزشی‌ای برای متخصصان سلامت روان ترتیب داد که محورش ایجاد تاب‌آوری در برابر اضطراب روانی در خانواده‌ها بود. تلاش برنامه این بود که دانش «عملی و محلی» خانواده‌ها با «دانش علمی» مطالعات سلامت روان ترکیب شود تا متخصصان بتوانند توانایی‌های مختلف خانواده‌های بازمانده را تقویت کنند.

برای رسیدن به این هدف، رویکرد راه‌حل‌محوری معرفی شد که به جای تأکید بر مشکلات، بر نقاط قوت فرد و خانواده تمرکز می‌کرد. افراد در این رویکرد با تکیه بر جنبه‌های از‌یادرفته‌ی زندگی‌شان تلاش می‌کردند به توانایی‌‌های سابق دست پیدا کنند تا دوباره احساس خودکارآمدی کنند. یعنی به قضاوتی مثبت راجع به خودشان برسند که قبلاً بر حسب آن توانایی تصمیم‌گیری برای آینده و اجرای تصمیماتشان را داشتند. با افزایش حس خود‌کارآمدی، افراد هنگام توصیف تجربیات گذشته احساس تسلط بیش‌تری بر امور می‌کردند و از ملال و رنج‌شان کاسته می‌شد.

ساول می‌گوید در شرایط پس از فاجعه، کوچک‌ترین اتفاق ناگوار می‌تواند سیلی از تأثیرات منفی را به بار بیاورد. مثلاً در دوران پس از جنگ کافی‌ست گلوله‌ای شلیک شود تا با تکثیر ترس، تمام خاطرات جنگ برای شمار زیادی از مردم تداعی شود. هیچ‌کس این صدای دلهره‌آور را نمی‌خواهد اما هر تداعی می‌تواند فرصتی برای گفتگوی جمعی ایجاد کند و همین گفتگو خود مجالی برای بازگویی واقعه‌ای در گذشته پیش می‌آورد که هنوز کامل بیان نشده و روایت کامل آن مستلزم حضور همه‌ی کسانی است که شاهد آن واقعه بودند.
ساول می‌گوید: «صدای شلیک آزارمان می‌دهد؟ پس بیایید در موردش صحبت کنیم. صدای انفجاری در دوردست یادآور مرگ یک عزیز است؟ بیایید خاطراتش را کنار همدیگر بازگو کنیم.»

⬅️ بخش ۱ از ۴
🔘 کاربرد هوش مصنوعی در مدیریت اطلاعات حوادث و سوانح:

از سلسله نشست‌های تخصصی در حوزه مدیریت بحران توسط پژوهشکده سوانح طبیعی و کرسی یونسکو در مدیریت سوانح طبیعی

☑️ شنبه، ۲۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۴ تا ۱۶

شرکت در این وبینار برای عموم آزاد است و گواهی حضور به شرکت‌کنندگان اعطا خواهد شد.

ثبت‌نام:
https://eseminar.tv/wb144152

اطلاعات بیشتر:
https://ndri.ac.ir/unesco-chair-meetings-73

ورود به نشست:
https://live3.eseminar.tv/ch/wb144152
-
🔘 تأملی بر تأخر ادراکی و کنشیِ مخاطرات اجتماعی و محیطی

بخش ۱ از ۴

✍️ دکتر حمید رزاقی، جامعه‌شناس؛ ۱۴۰۳/۶/۲۴

☑️ وقتی از مخاطره (ریسک) صحبت می‌کنیم، منظورمان یک موقعیت بالقوه است که احتمال وقوع خطر را دارد و ممکن است در آینده اتفاق بیفتد و در صورت حادث شدن صدمه و آسیب وارد می‌کند. مخاطره یک خطر بالقوه است که ظرفیت آسیب رساندن و صدمه زدن را دارد، اما هنوز به واقعیت نامطلوب، آسیب و فاجعه تبدیل نشده است، ولی هنگامی اتفاق افتاد و یا در حال وقوع بود، به خطر بالفعل تبدیل می‌شود و خسارت و آسیب می‌زند. مخاطرات (ریسک‌ها) تا حدودی قابل شناسایی و کنترل هستند و سعی می‌شود از آن‌ها اجتناب شود. اما مخاطراتی هم هستند که از دسترس آگاهی‌ی ما پنهان می‌مانند و تا زمان آسیب زدن‌شان خود را آشکار نمی‌کنند و می‌توانند به فاجعه منتهی شوند.

☑️ مخاطره زمانی که اتفاق افتاد و به خطر بالفعل تبدیل شد، آسیب می‌زند و صدمه ایجاد می‌کند. خطرِ حادث شده، آسیب بالقوه نیست بلکه آسیبِ به وقوع پیوسته است. آسیب و یا فاجعه، پیامد حادثۀ ناگوار است. خطرات و آسیب‌های وارده می‌توانند مخاطرات و آسیب‌های پی‌درپی دیگری‌ را به دنبال داشته باشد و چرخۀ خطر و آسیب‌زایی ادامه پیدا کند. به طوری که وضعیت مخاطره می‌تواند به وضعیت خطرات و آسیب‌های متوالی منجر شود. به طور مثال کشور ما از حدود ۲۰ سال پیش به این سو با افزایش نرخ تجرد مطلق و کاهش نرخ باروری روبرو بوده است که تا امروز به طور فزاینده تداوم پیدا کرده و به شکل کاهش بازتولید جمعیت در حال بروز است. این مسئله خود را در کاهش نرخ رشد جمعیت به رقم ۰/۷ در صد در سال ۱۴۰۲ نشان می‌دهد که حکایت از مخاطرۀ جمعیتی دارد. حال در صورتی که جامعه از عواقب آن آگاه و هوشیار نگردد و در جهت افزایش فرزندآوری رفتارش را تغییر ندهد و سیاست‌گذاری جمعیتی نتواند تمهیدات لازم و مؤثری را در راستای موالید بیشتر در خانواده اتخاذ کند، آنگاه روند کاهش جمعیت تا ۲۰ الی ۲۵ سال آینده ادامه پیدا خواهد کرد. در نتیجه مخاطرۀ رشد منفی جمعیت به «سقوط جمعیتی» منجر خواهد شد که تبعات ناگواری را به دنبال خواهد داشت.

☑️ نرخ رشد منفی‌ جمعیت ضمن آن که باعث افت نیروی شاغل آماده به کار می‌شود، موجب افزایش جمعیت سال‌مند نیز خواهد شد. این خطر به نوبۀ خود منجر به افت ثروت و تولید ملی می‌شود که به دنبال آن ورشکستگی‌ی صندوق‌های بازنشستگی را به همراه می‌آورد و معیشت بازنشستگان و مستمری‌بگیران را به خطر خواهد افکند. هنگامی که نرخ رشد جمعیت و موالید مثبت و معنادار باشد، می‌تواند نیروی کار لازم را برای جامعه فراهم کند، تا در آینده به میزان معناداری جوانان وارد بازار کار شوند و بتوانند برای خود و جامعه ثروت تولید کنند، به طوری که سهمی از این ثروت در قالب بخشی از درآمدِ شاغلان به صورت پرداخت حق بیمه، در خدمت صندوق‌های بازنشستگی در آید و بتواند حقوق بازنشستگان را به میزان مکفی تأمین کند و نیازهای بهداشتی و درمانی‌ی آن‌ها برآورده سازد. هنگامی که نرخ رشد جمعیت، منفی و معنادار باشد، عکس این فرایند اتفاق می‌افتد.

☑️ به بیان دیگر اگر ریسکِ نرخ رشد منفی جمعیت ناشی از کاهش نرخ باروری و افزایش نرخ تجرد جدی گرفته نشود، می‌تواند در آینده‌ای نه چندان دور تبدیل به مخاطرات و آسیب‌های بعدی مانند سقوط جمعیتی و ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی شود که به نوبۀ خود فقر اقشار بازنشسته و سال‌مند را در پی خواهد داشت. در این صورت ما با زنجیرۀ متوالی و چرخه‌ای از مخاطرات و آسیب روبرو خواهیم شد که به آن جرم انباشتی مخاطرات و آسیب‌های جمعیتی و اجتماعی اطلاق می‌شود.

⬅️ بخش بعد
-
روان‌پزشكى تروما
🔘 تأملی بر تأخر ادراکی و کنشیِ مخاطرات اجتماعی و محیطی بخش ۱ از ۴ ✍️ دکتر حمید رزاقی، جامعه‌شناس؛ ۱۴۰۳/۶/۲۴ ☑️ وقتی از مخاطره (ریسک) صحبت می‌کنیم، منظورمان یک موقعیت بالقوه است که احتمال وقوع خطر را دارد و ممکن است در آینده اتفاق بیفتد و در صورت حادث شدن…
🔘 تأملی بر تأخر ادراکی و کنشیِ مخاطرات اجتماعی و محیطی

بخش ۲ از ۴

✍️ دکتر حمید رزاقی، جامعه‌شناس

☑️ مثال دیگر مخاطرۀ اجتماعی، مسئلۀ طلاق است. داده‌های مرکز آمار ایران نشان می دهد که در کشور به ازای ۳ ازدواج یک ازدواج به طلاق منجر می‌شود و میزان طلاق از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ حدود ۲۸ درصد افزایش یافته است. امروز در تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ نرخ طلاق با شتاب بیشتری رو به افزایش گذارده و به نهاد ازدواج و خانواده آسیب وارد کرده است. شیوع این آسیب (خطرِ بالفعل) به مخاطرات و آسیب‌های اجتماعی دیگری ختم می‌شود. طلاق برای والدین افسردگی و بحران‌های روحی و رفتارهای پرخطر را به دنبال می‌آورد. مشکلات مالی را تشدید می‌کند. اضطراب‌ها و خشونت‌های بین فردی و اجتماعی را گسترش می دهد. فرزندان حاصل از طلاق را با مشکلات روحی و روانی و اقتصادی روبرو می‌کند و آنان را در معرض انواع دیگر آسیب‌های اجتماعی مانند ترک تحصیل، رشد اعتیاد و بزهکاری فزاینده قرار می‌دهد. افرادی هم که مجرد باقی می‌مانند و دیگر ازدواج نمی‌کنند با خطرات و آسیب‌هایی مانند تنهایی، احساس بی‌معنایی و معضلات اجتماعی مواجه می‌شوند. در واقع مخاطرۀ طلاق و گسترش آن تبعات و آسیب‌های چند سویه و چند وجهی را برای فرد، خانواده و جامعه به دنبال دارد که به شکل چرخۀ مخاطره و آسیب متوالی نمایان می‌گردد.

☑️ مخاطرات اجتماعی مانند رشد منفی جمعیت و افزایش نرخ افسارگسیختۀ طلاق دو نمونه‌ای هستند که دولت، نهادهای سیاستی و مردم نسبت به تداوم و شتاب‌شان غفلت کرده‌اند و به چاره‌جویی، بازتابندگی‌ی فعال و بازاندیشانه درباره‌ی‌شان نپرداخته‌اند و پیامدهای‌شان را به دوراندیشی و تصور نگذاشته‌اند. به طوری که آثار و عواقب‌شان به شکل خطرات بالفعل و آسیب‌های فزاینده در حال ظهور است و می‌رود خود را در قالب آسیب‌های اجتماعی‌ی فراگیر به ظهور برساند. به وجهی که اگر جامعه بیش از این در برابر امواج تخریب‌گر‌شان منفعل باشد و تأخیر نماید، با زنجیره‌ای از بحران‌ها و مخاطرات بالفعل شدۀ اجتماعی مواجه خواهیم شد. در این‌جا با پدیدۀ تأخر ادراکی (فاصلۀ شناختی) و تأخر در اقدامات هوشیارانه در سطوح کلان (سیاست‌گذاری اجتماعی و جمعیتی)، میانه (سازمان‌ها ذی‌ربط) و خُرد (خانواده) در برابر احتمال وقوع سقوط جمعیتی و پیامدهای حاصل از رشد فزایندۀ طلاق مواجه خواهیم شد.

☑️ پدیدۀ تأخیر ادراکی ( تأخر و فاصلۀ شناختی) و تأخیر اقدام و کنش هوشیارانه (تأخر کُنشی) نسبت به سایر مخاطرات اجتماعی مانند کودکان کار، زنان سرپرست خانوار، تکدی‌گری، اعتیاد و بزهکاری و رفتارهای پُرخطر نیز در سطوح نهادی، عمومی و فردی مصداق دارد و حضور برجسته و قابل ملاحظه‌ای را نشان می‌دهد، به وجهی که در پیدایش، وقوع و استمرار مخاطرات اجتماعی و پیامدهای‌شان نقش تعیین‌کننده‌ای دارد و هریک می‌تواند به زنجیره‌ای از بحران‌ها و آسیب‌های انباشتی و فراگیر مبدل شود.

☑️ در حوزۀ مخاطرات محیطی نیز می‌توان مثال‌هایی آورد. به طور نمونه امروز تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش جهانی می‌تواند منجر به تشدید خشکسالی شود و به کم‌آبی فزاینده و آتش‌سوزی جنگل‌ها و در وضعیت حادتر به قحطی منتهی گردد و یا با آمدن بارش‌های تند و مقطعی، شهرها و روستاها را ویران کند و تلفات انسانی به بار آورد. تغییرات اقلیمی می‌تواند در شهرهای ساحلی منشاء مخاطرات دیگری شود و اگر روند گرمایش زمین در ۱۰ الی ۱۵ سال آینده تداوم یافته و فزونی بگیرد، احتمال دارد آب سطح اقیانوس‌ها و دریاها بالا آمده و از برخی شهرها را در خود فرو برد و یا گردبادها، باران‌های سیل‌آسا و طوفان‌های بسا بزرگ‌تر از آنچه تا کنون اتفاق افتاده است را ایجاد کند و در صورت وقوع آسیب‌ها و خسارات جانی و مالی وارد کند و فاجعه بیافریند. به عبارت دیگر وقتی ریسکِ گردبادها و طوفان‌های ساحلی اتفاق افتاد و حادث شد و شهرهای ساحلی را در هم کوبید، آسیب و فاجعه وارد می‌کند. در این حالت موقعیت مخاطره و آسیب بالقوه به موقعیت خطر و آسیب بالفعل تبدیل می‌شود. این وضعیت، مخاطره (ریسک) نیست، بلکه خطر (اتفاق) و آسیب تبدیل شده است.

⬅️ بخش بعد
-
روان‌پزشكى تروما
🔘 تأملی بر تأخر ادراکی و کنشیِ مخاطرات اجتماعی و محیطی بخش ۲ از ۴ ✍️ دکتر حمید رزاقی، جامعه‌شناس ☑️ مثال دیگر مخاطرۀ اجتماعی، مسئلۀ طلاق است. داده‌های مرکز آمار ایران نشان می دهد که در کشور به ازای ۳ ازدواج یک ازدواج به طلاق منجر می‌شود و میزان طلاق از…
🔘 تأملی بر تأخر ادراکی و کنشیِ مخاطرات اجتماعی و محیطی

بخش ۳ از ۴

✍️ دکتر حمید رزاقی، جامعه‌شناس

☑️ مخاطرات محیطی از سویی می‌توانند قابل شناسایی و ادراک بشر باشند. این که ممکن است نسبت به احتمال وقوع آن آگاهی داشته باشیم و بتوانیم وقوع‌شان راپیش‌بینی کنیم. این که چقدر قدرت آسیب زدن دارند و این که قادر باشیم آسیب‌های ناشی از آن‌ها را کنترل و محدود کنیم و از سوی دیگر ممکن است که به سطح آگاهی و بازاندیشی‌ی علمی و ادراک و بازتابندگی فعالِ مردمی در سطوح نهادی، عمومی و فردی نرسند و به مانند پاندمی کرونا به یک‌باره به فاجعه تبدیل شوند.

☑️ در مورد زلزله که بزرگ‌ترین مخاطره محیطی‌ی شهرنشینان تهرانی است، نیز همین‌طور است. احتمال مخاطره زلزله در تهران وجود دارد و اگر در مقابل آن تمهیدات و آمادگی‌ی لازم صورت نگیرد، در صورت وقوع بر حسب شدت و قدرت آن بلافاصله آسیب‌هایی مانند کشتار و تلفات و خرابی به بار می‌آورد. بعد از وقوع زلزله، احتمال مخاطرات دیگری ناشی از آن وجود دارد. خطر بعدی به دنبال زلزله، احتمال شیوع بیماری‌هایی نظیر وبا و تیفوس است. تصور کنید زلزله آمده و آدم‌ها در سطح وسیعی جان باخته‌اند و جسدهایشان در شهر رها شده است و اگر از پیش مکان‌هایی در شهر برای دفن جان‌باختگان جایابی نشده باشد و سریعاً اقدام به دفن‌شان صورت نگیرد، احتمال گسترش بیماری‌های واگیردار و احتمال مرگ و میرهای بیشتری وجود دارد.

☑️ بدین ترتیب اگر در برابر زلزله چه در سطح نهادی و سازمان های متولی و چه در سطح عمومی و ساکنان شهر، ادراک، آگاهی، حساسیت و نگرانی‌ی فعال ایجاد نشده باشد و اقدامات لازم و مؤثری در مواجهه با آن در سطح زیرساختی و در سطح توان‌مندسازی فکری و مهارتی برای شهروندان پیش‌بینی نشده باشد و از قبل افق و استراتژی مدونی طراحی و به اجرا در نیامده باشد و نسبت به پیامدهای مخرب‌اش غفلت صورت گرفته باشد و عواقب‌اش جدی گرفته نشده باشد، آنگاه وضعیت مخاطرۀ بالقوه می‌تواند به وضعیت خطر و فاجعۀ بالفعل تبدیل می‌شود و تلفات و صدمات فزاینده و غیر قابل جبرانی را به شکل زنجیره‌ای در پی خواهد داشت. در این وضعیت نیز ما با فاصلۀ ادراکی و تأخر شناختی و انفعال رفتاری در برابر مخاطرۀ زلزله مواجه خواهیم بود.

☑️ از دیگر مخاطراتی که شهرهای بزرگ ایران با آن مواجه‌اند، آلودگی‌ی هوا است. آلاینده‌ها در هوای اغلب کلان‌شهرها به ویژه ذرات معلق کمتر از دو نیم میکرون ناشی از فعالیت‌های کارخانه‌ها، رفت و آمد کامیون‌های گازوئیل‌سوز و مصرف بی‌حد و حصر سایر سوخت‌های فسیلی در وسائل نقلیه منجر به بیماری‌های ریوی، سکته‌های قلبی و مغزی و امراض عروقی و خونی می‌شود و هر ساله جان هزاران نفر را می‌گیرد. امروزه آلودگی‌ی هوا از وضعیت مخاطره خارج شده و به وضعیت خطر بالفعل و آسیب رسیده است که به دنبال آن زنجیرۀ مخاطرات و آسیب‌های سلامتی، بهداشتی و اجتماعی فراوانی را به همراه آورده است.

☑️ حال چنانچه هم‌چنان پیامدهای انباشتی‌ی آلودگی‌ی هوا و ریزگردها را انکار کرده و یا کم اهمیت جلوه دهیم و آن‌ها را به سطح باخبری و اقدام فعال نرسانیم و پیامدهای آن را عادی بپنداریم و اگر در سبک زندگی مصرفی خویش بازاندیشگی‌ی فعال و بازاندیشی نکنیم و در مقابلش کنش خردورزانه انجام ندهیم، در آن صورت پیامدهای ناگوارش با حدّت بیشتری به صورت تلفات جانی، صدمات روانی و اجتماعی به وقوع می‌پیوندد و خسارات و هزینه‌های درمانی بس فزون‌تری را بر شهرنشینان و جامعه تحمیل خواهد کرد. بدین ترتیب چرخۀ متوالی مخاطره و آسیب ابعاد گسترده‌تری خواهد یافت. در این جا نیز با پدیدۀ تاخر ادراکی، فاصلۀ شناختی و انفعال عملی نسبت به خطرات آلودگی‌ی هوا در سطوح نهادی و همگانی و شهروندی روبرو هستیم.

☑️ پدیدۀ فاصلۀ شناختی (تأخر ادراکی) و انفعال رفتاری (تأخر کُنشی) نیز نسبت به دیگر مخاطرات محیطی مانند فرونشست زمین، آلودگی‌های میکروبی و صنعتی، آلودگی زباله‌های شهری، آلودگی‌ی صوتی و ترافیک سرسام‌آور، آلودگی‌های غذا و اپیدمی‌ها و پاندمی‌های بیماری‌زا در سطوح نهادی، عمومی و شهروندی صادق است و حضور برجسته و معناداری دارد که در پیدایش، وقوع و استمرار و پیامدهای زنجیره‌ای‌شان نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کند.

⬅️ بخش بعد
-
روان‌پزشكى تروما
🔘 تأملی بر تأخر ادراکی و کنشیِ مخاطرات اجتماعی و محیطی بخش ۳ از ۴ ✍️ دکتر حمید رزاقی، جامعه‌شناس ☑️ مخاطرات محیطی از سویی می‌توانند قابل شناسایی و ادراک بشر باشند. این که ممکن است نسبت به احتمال وقوع آن آگاهی داشته باشیم و بتوانیم وقوع‌شان راپیش‌بینی کنیم.…
🔘 تأملی بر تأخر ادراکی و کنشیِ مخاطرات اجتماعی و محیطی

بخش ۴ از ۴

✍️ دکتر حمید رزاقی، جامعه‌شناس

☑️ در این میان می‌توان با عنایت به اهمیت و فوریت موضوع و جهت مقابله با تأخر ادراکی و کاهش فاصلۀ شناختی و افزایش توان‌مندی عملی و مهارتی شهروندان در حوزۀ مخاطرات محیطی (طبیعی و انسان‌ساخت) و به منظور ارتقای فرهنگ ریسک در سطح همگانی، راهکارهای ذیل را اتخاذ کرد و به اجراء گذارد:

– اولویت‌بندی مخاطرات محیطی (طبیعی و انسان‌ساخت) در مناطق مختلف و شهرهای کشور.

– تغییر رویکرد انحصاری‌ی کالبدمحور و سخت به رویکرد اجتماع‌محور و نرم در مدیریت شهری.

– ارجحیت مدیریت ریسک نسبت به مدیریت بحران در مواجهه با مخاطرات محیطی (طبیعی و انسان‌ساخت).

– جایگزینی‌ی ساختار افقی، همیاری و داوطلبانۀ مردمی با ساختار دیوان‌سالاری‌ی سلسله مراتب عمودی و دستوری در نظام مدیریت ریسک.

– ایجاد، گسترش و استقرار دائمی‌ی شبکه‌ اجتماعی‌ی سراسریِ دفاع مدنی متشکل از سازمان‌های مردم‌نهاد و اجتماعات محله‌محور در قالب تیم‌های مراقبت و امداد و نجات و در راستای آموزش مستمر مهارت‌های مقابله با ریسک‌های محیطی به شهروندان.

– آموزش و تغییر رویکرد معطوف به ریسک و خطرات محیطی در تمامی سطوح مدیریتی و کارشناسی‌ی مدیریت شهری.

– طراحی و یکپارچه‌سازی‌ی نظام آموزش مخاطرات محیطی با محوریت سازمان‌های تخصصی‌ی مردم‌نهاد.

– طراحی و تدوین آموزش‌های دانشی و مهارتی در سطح عمومی به شهروندان با سرفصل‌های نظری و کاربردی.

– برگزاری دوره‌های میدانی و تمرین‌های عملیاتی جهت آموزش مشارکتی‌ی شهروندان.

– دعوت از اساتید و مربیان متخصص و حاذق جهت تولید محتوای درسی و تدریس حوزه‌های مخاطرات محیطی.

– برگزاری کلاس‌ها و کارگاه‌های ارتقای فرهنگ ریسک‌های محیطی در محلات و اماکن عمومی شهرها و روستاها.

– ترویج و ترغیب شهرنشینان به استفاده از فن‌آوری انرژی‌های پاک و تجدیدپذیر.

– تشکیل و راه اندازی شبکۀ رادیویی و تلویزیونی‌ی مخاطرات محیطی.

– تولید و عرضۀ دائمی‌ی محتواهای آموزشی و مهارتی با رویکرد مخاطرات محیطی در رسانه‌های جمعی.

– برگزاری نشست‌ها و سخنرانی‌ها در فرهنگسراها، خانه‌های فرهنگ و سراهای محله با موضوع‌های مخاطرات محیطی.

– حمایت از پژوهش‌های کاربردی و مهارتی در زمینۀ مخاطرات محیطی.

– طراحی و نصب تبلیغات شهری در اماکن عمومی، مترو و اتوبوس‌های شهری با رویکرد آموزش و مهارتی مقابله با مخاطرات محیطی.

⬅️ بخش ۱ از ۴
-
2024/11/30 02:59:53
Back to Top
HTML Embed Code: