Telegram Group & Telegram Channel
مهدی رضاییان
#قطعه_تصادفی_امروز_از_نیچه هیچ چیز زیبا نیست، تنها انسان زیبا است: تمامیِ زیبایی‌شناسی بر این ساده‌اندیشی بنا شده است؛ این نخستین حقیقتِ آن است. بیایید دومین را بی‌درنگ بیفزاییم: هیچ چیز زشت نیست مگر انسانِ تبهگن _ این گونه داوریِ زیبایی‌شناسانه حدّ می‌یابد.…
💡 پی‌نوشت:

«اثرِ زشتی‌‌ها را با نیروسنج می‌‌توان سنجید».. این گزاره‌ی نیچه به خوبی یک تغییر فاز در تاریخ فلسفه را به نمایش می‌گذارد: از اخلاقیات به اخلاق، از مورالیتی به اتیک، و از الاهیات به هستی‌‌شناسی. اگر نطفه‌ی الاهیات را در افلاطون بیابیم،‌ او بود که «خوب» و «زیبا» را یکی کرد و این هر دو را با حقیقت برابر گرفت. نیچه علیه این یکسان‌سازی‌های افلاطونی قیام نمود و آن‌ها را واژگون کرد. در الاهیات نیز همواره خوب و زیبا را یکی گرفتند. همواره یک ذاتِ کامل فرض شد (مُثُل افلاطون،‌ انسانِ کامل در الاهیات) که انسان و هر چیزی باید در سیر حرکت خود به آن برسد. یک غایت برای همه چیز تعریف شد: خوب شدن، یعنی رسیدن به آن ذاتِ کامل. نیچه اما این سنت را واژگون می‌کند: زیبا و زشت ارتباطی با «خوب و بد» اخلاقیاتی و الاهیاتی ندارند، بلکه به مولفه‌های نیرو بستگی دارند. اخلاقیات باید جای خود را به هستی‌شناسی نیروها بدهد.

1. اگر زشتی‌ها و زیبایی‌ها بر اساس «خوب و بد» یا همان «خیر و شر» سنجیده نشوند،‌ باید واقعیت خود را در جایی دیگر بیابند. کافی نیست که اعلام کنیم تاکنون زشت و زیبا توهم بوده‌اند،‌ بلکه بعلاوه باید اعلام کنیم از این به بعد چه واقعیتی دارند. کافی نیست که پتک سلبی خود را به کار بیاندازیم تا همه چیز را ویران کنیم، بلکه باید ابزار طراحی خود را نیز به دست بگیریم تا طرحی نو در اندازیم.

2. از این به بعد واقعیتِ زشت و زیبا در هستی‌شناسیِ نیروها جای دارد. هرآنچه موجب افزایش نیرو یا قدرت است زیباست، و هرآنچه موجب کاهش نیرو یا قدرت است زشت است.

3. پیامدِ این نگرش دگرگون‌کننده است: دیگر نمی‌توان قائل به غایت و هدفی اخلاقیاتی-الاهیاتی در زندگی بود، زیرا ذاتِ کاملِ اخلاقیاتی به کنار می‌رود. از طرف دیگر نمی‌توان قضاوت‌های اخلاقیاتی و الاهیاتی کرد. افراد بر اساس تقوا و عمل صالح ارزش‌گذاری نمی‌شوند، بلکه بر اساس نیرویِ‌ ایجابی‌شان رتبه‌بندی می‌گردند. «نیروسنج» بر جایِ «خیر-و-شر سنج» می‌نشیند.

4. از آنجایی که زشت و زیبا مفاهیمی وابسته به مفهوم هنر و کنشِ هنری هستند، منطقِ معنای «هنر» نیز دگرگون می‌شود. دیگر نمی‌توان هنر را با اخلاقیات یا الاهیات سنجید. همچنین هنرمندان را نمی‌توان بر اساس پایبندی به اصول اخلاقیات یا تقوا و عمل صالح دسته‌بندی و ارزش‌گذاری کرد. هر هنر یا هنرمندی که به نیروی زندگی بیافزاید، کارش زیباست و هر هنر یا هنرمندی که از نیروی زندگی بکاهد کارش زشت و بی‌ارزش است.

5. گذار از اخلاقیات به اتیک همواره گذاری از «خیر-و-شر سنج» به «نیروسنج» است. نکته‌ی بسیار ظریف، حیاتی و حساس در اینجا وجود دارد: گذار از اخلاقیات همواره گذار از قضاوت‌های اخلاقیاتی، یا ارزش‌گذاری‌های الاهیاتی بر اساس ذاتِ کاملِ نوعی است. اما این گذار تنها سلبی و منفی باقی خواهد ماند اگر «نیروسنج» را به دست نگیریم: نیروسنجِ ما هستی‌شناسیِ ماست. گذار از اخلاقیات، عبور از اخلاقیات به معنایِ «تهی‌شدن از هر نوع سنجشی» نیست بلکه انتقال از نوعی سنجش به نوعی سنجشِ دیگر است: از سنجشی منفی به سنجشی ایجابی، از سنجشی الاهیاتی به سنجشی هستی‌شناختی، از سنجشی جاهلانه به سنجشی عالمانه، از سنجشی توهمی به سنجشی واقعی.

6. از همین رو سنجشِ اتیکی با به دست گرفتنِ «نیروسنجی» اتفاق می‌افتد که «واقعاً ارزش‌گذاری می‌کند». عبور از اخلاقیات به معنای این نیست که هرگز «ارزش‌گذاری نکنیم»، برعکس، به معنای آن است که «واقعاً» ارزش‌گذاری کنیم.

7. در غلتیدن به «بی‌سنجشیِ محض» در واقع سقوط به هیچ‌انگاریِ واپسین است: حالتی که در آن انسان دیگر خسته از ارزش‌گذاریِ چیزهاست و هرگز ارزش‌گذاری نمی‌کند. نیچه این مرحله را «بی‌کنشانه محو شدن» می‌نامد که در واقع مرحله‌ی پیشرفته‌ی هیچ‌انگاریِ واکنشگرانه است. به عبارتی بهتر، کسی که به بهانه‌ی عبور از اخلاقیات «هیچ گونه ارزش‌گذاری‌ای نمی‌کند»، بی آنکه بداند همان مسیرِ منحطِ اخلاقیات را در پیش گرفته است، و نه تنها آن را پشتِ سر نگذاشته، بلکه یک مرحله به پیش برده است.

8. هنر ژرف است زیرا «نیروسنجی» می‌کند و هنرمند ژرف است زیرا یک نیروشناس، یک سمپتوم‌شناس و یک پزشک-فیلسوف است. هیچ اتیکی نیست که جهت‌های نیرو را نادیده بگیرد. این تأویل پیش و بیش از آنکه نیچه‌ای باشد، اسپینوزایی است، زیرا به یک هستی‌شناسیِ ناب اختصاص دارد: هستی‌شناسیِ نیروها و جهت‌هایشان. نیچه‌ای دانستنِ صرفِ این تأویل، به دامِ پرسوناژگرایی افتادن است: هستی‌شناسی نه نیچه‌ای است نه اسپینوزایی. هستی‌شناسی امری شخصی نیست، بلکه پیشاشخصی است. پرسوناژها تنها یاریگرِ‌ اکتشافِ وجوهِ کثیرِ آن‌اند.



group-telegram.com/amorDei_amorFati/1678
Create:
Last Update:

💡 پی‌نوشت:

«اثرِ زشتی‌‌ها را با نیروسنج می‌‌توان سنجید».. این گزاره‌ی نیچه به خوبی یک تغییر فاز در تاریخ فلسفه را به نمایش می‌گذارد: از اخلاقیات به اخلاق، از مورالیتی به اتیک، و از الاهیات به هستی‌‌شناسی. اگر نطفه‌ی الاهیات را در افلاطون بیابیم،‌ او بود که «خوب» و «زیبا» را یکی کرد و این هر دو را با حقیقت برابر گرفت. نیچه علیه این یکسان‌سازی‌های افلاطونی قیام نمود و آن‌ها را واژگون کرد. در الاهیات نیز همواره خوب و زیبا را یکی گرفتند. همواره یک ذاتِ کامل فرض شد (مُثُل افلاطون،‌ انسانِ کامل در الاهیات) که انسان و هر چیزی باید در سیر حرکت خود به آن برسد. یک غایت برای همه چیز تعریف شد: خوب شدن، یعنی رسیدن به آن ذاتِ کامل. نیچه اما این سنت را واژگون می‌کند: زیبا و زشت ارتباطی با «خوب و بد» اخلاقیاتی و الاهیاتی ندارند، بلکه به مولفه‌های نیرو بستگی دارند. اخلاقیات باید جای خود را به هستی‌شناسی نیروها بدهد.

1. اگر زشتی‌ها و زیبایی‌ها بر اساس «خوب و بد» یا همان «خیر و شر» سنجیده نشوند،‌ باید واقعیت خود را در جایی دیگر بیابند. کافی نیست که اعلام کنیم تاکنون زشت و زیبا توهم بوده‌اند،‌ بلکه بعلاوه باید اعلام کنیم از این به بعد چه واقعیتی دارند. کافی نیست که پتک سلبی خود را به کار بیاندازیم تا همه چیز را ویران کنیم، بلکه باید ابزار طراحی خود را نیز به دست بگیریم تا طرحی نو در اندازیم.

2. از این به بعد واقعیتِ زشت و زیبا در هستی‌شناسیِ نیروها جای دارد. هرآنچه موجب افزایش نیرو یا قدرت است زیباست، و هرآنچه موجب کاهش نیرو یا قدرت است زشت است.

3. پیامدِ این نگرش دگرگون‌کننده است: دیگر نمی‌توان قائل به غایت و هدفی اخلاقیاتی-الاهیاتی در زندگی بود، زیرا ذاتِ کاملِ اخلاقیاتی به کنار می‌رود. از طرف دیگر نمی‌توان قضاوت‌های اخلاقیاتی و الاهیاتی کرد. افراد بر اساس تقوا و عمل صالح ارزش‌گذاری نمی‌شوند، بلکه بر اساس نیرویِ‌ ایجابی‌شان رتبه‌بندی می‌گردند. «نیروسنج» بر جایِ «خیر-و-شر سنج» می‌نشیند.

4. از آنجایی که زشت و زیبا مفاهیمی وابسته به مفهوم هنر و کنشِ هنری هستند، منطقِ معنای «هنر» نیز دگرگون می‌شود. دیگر نمی‌توان هنر را با اخلاقیات یا الاهیات سنجید. همچنین هنرمندان را نمی‌توان بر اساس پایبندی به اصول اخلاقیات یا تقوا و عمل صالح دسته‌بندی و ارزش‌گذاری کرد. هر هنر یا هنرمندی که به نیروی زندگی بیافزاید، کارش زیباست و هر هنر یا هنرمندی که از نیروی زندگی بکاهد کارش زشت و بی‌ارزش است.

5. گذار از اخلاقیات به اتیک همواره گذاری از «خیر-و-شر سنج» به «نیروسنج» است. نکته‌ی بسیار ظریف، حیاتی و حساس در اینجا وجود دارد: گذار از اخلاقیات همواره گذار از قضاوت‌های اخلاقیاتی، یا ارزش‌گذاری‌های الاهیاتی بر اساس ذاتِ کاملِ نوعی است. اما این گذار تنها سلبی و منفی باقی خواهد ماند اگر «نیروسنج» را به دست نگیریم: نیروسنجِ ما هستی‌شناسیِ ماست. گذار از اخلاقیات، عبور از اخلاقیات به معنایِ «تهی‌شدن از هر نوع سنجشی» نیست بلکه انتقال از نوعی سنجش به نوعی سنجشِ دیگر است: از سنجشی منفی به سنجشی ایجابی، از سنجشی الاهیاتی به سنجشی هستی‌شناختی، از سنجشی جاهلانه به سنجشی عالمانه، از سنجشی توهمی به سنجشی واقعی.

6. از همین رو سنجشِ اتیکی با به دست گرفتنِ «نیروسنجی» اتفاق می‌افتد که «واقعاً ارزش‌گذاری می‌کند». عبور از اخلاقیات به معنای این نیست که هرگز «ارزش‌گذاری نکنیم»، برعکس، به معنای آن است که «واقعاً» ارزش‌گذاری کنیم.

7. در غلتیدن به «بی‌سنجشیِ محض» در واقع سقوط به هیچ‌انگاریِ واپسین است: حالتی که در آن انسان دیگر خسته از ارزش‌گذاریِ چیزهاست و هرگز ارزش‌گذاری نمی‌کند. نیچه این مرحله را «بی‌کنشانه محو شدن» می‌نامد که در واقع مرحله‌ی پیشرفته‌ی هیچ‌انگاریِ واکنشگرانه است. به عبارتی بهتر، کسی که به بهانه‌ی عبور از اخلاقیات «هیچ گونه ارزش‌گذاری‌ای نمی‌کند»، بی آنکه بداند همان مسیرِ منحطِ اخلاقیات را در پیش گرفته است، و نه تنها آن را پشتِ سر نگذاشته، بلکه یک مرحله به پیش برده است.

8. هنر ژرف است زیرا «نیروسنجی» می‌کند و هنرمند ژرف است زیرا یک نیروشناس، یک سمپتوم‌شناس و یک پزشک-فیلسوف است. هیچ اتیکی نیست که جهت‌های نیرو را نادیده بگیرد. این تأویل پیش و بیش از آنکه نیچه‌ای باشد، اسپینوزایی است، زیرا به یک هستی‌شناسیِ ناب اختصاص دارد: هستی‌شناسیِ نیروها و جهت‌هایشان. نیچه‌ای دانستنِ صرفِ این تأویل، به دامِ پرسوناژگرایی افتادن است: هستی‌شناسی نه نیچه‌ای است نه اسپینوزایی. هستی‌شناسی امری شخصی نیست، بلکه پیشاشخصی است. پرسوناژها تنها یاریگرِ‌ اکتشافِ وجوهِ کثیرِ آن‌اند.

BY مهدی رضاییان


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/amorDei_amorFati/1678

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

What distinguishes the app from competitors is its use of what's known as channels: Public or private feeds of photos and videos that can be set up by one person or an organization. The channels have become popular with on-the-ground journalists, aid workers and Ukrainian President Volodymyr Zelenskyy, who broadcasts on a Telegram channel. The channels can be followed by an unlimited number of people. Unlike Facebook, Twitter and other popular social networks, there is no advertising on Telegram and the flow of information is not driven by an algorithm. The regulator said it has been undertaking several campaigns to educate the investors to be vigilant while taking investment decisions based on stock tips. There was another possible development: Reuters also reported that Ukraine said that Belarus could soon join the invasion of Ukraine. However, the AFP, citing a Pentagon official, said the U.S. hasn’t yet seen evidence that Belarusian troops are in Ukraine. False news often spreads via public groups, or chats, with potentially fatal effects. The War on Fakes channel has repeatedly attempted to push conspiracies that footage from Ukraine is somehow being falsified. One post on the channel from February 24 claimed without evidence that a widely viewed photo of a Ukrainian woman injured in an airstrike in the city of Chuhuiv was doctored and that the woman was seen in a different photo days later without injuries. The post, which has over 600,000 views, also baselessly claimed that the woman's blood was actually makeup or grape juice.
from tw


Telegram مهدی رضاییان
FROM American