Telegram Group & Telegram Channel
شهر کتاب و داستان
▪️نامه بیست و ششم عزیز من! چندی پیش برایت نوشتم که چه خوب است جای کوچکی برای « انتخاب گریستن» باز کنیم! جایی همیشگی، از امروز تا آخرین روز. و شنیدم که می گفتی ـ با لبخند ـ که « در چنین روزگاری اگر کاری باشد که آن را خیلی خوب و ماهرانه بدانیم، همان خوب گریستن…
▪️نامه بیست و هفتم

بانو!
همسفر همیشه بیدار دلسوزی چون تو داشتن، موهبتی ست که هر راه طولانی سوزان را به حدی حسرت انگیز ، کوتاه می کند ـ و کوبیده و آبادی نشان.
اما عزیزمن! لااقل به خاطر سلامت این هم اندیش همقدمی که من در تمامی سفرهایم ، تا لحظه های آخر، به او محتاجم، و به راستی عصای دست تفکر من است، این طور نگرانِ خوب و بد هر قدمی که بر می دارم نباش و این طور خودت را با این فکر که نکند پیچیدگی ها و دشواری های این راهِ هزارتو مرا از آنچه ظرفیت شدنش را داشته ام بسیار دور کرده باشد، مضطرب مکن.
من که می بینی تمام سعی خودم را ، شاگردانه، برای
یادگرفتن، اندیشیدن، و فهمیدن به کار می برم. طبیعی ست که بیش از آنچه هستم، نمی توانم عرضه کنم، و هرگز نیز کم از آنچه بوده ام و می توانسته ام ، عرضه نکرده ام.

این را می دانی و بارها شنیده ای که برای یک صعود دشوار ـ اورست یا دیواره ی علم کوه ـ گروهی بزرگ حرکت می کند، تا گروهی کوچک برسد. گروه بزرگ تمام نیروی خود را به گروه کوچک می دهد، خود را وا می سپارد و وقف می کند تا گروه کوچک ، لحظه ی رسیدن را احساس کند و این احساس را بالمناصفه تقسیم. در واقع به آسانی ممکن است که ما جای هر یک از افراد گروه کوچک را با هر یک از افراد گروه بزرگ عوض کنیم بی آن که از بخت صعود ، ذره ای بکاهیم؛ چرا که این نیروی گروه بزرگ است که گروه کوچک را به پیش می راند و به احساس رسیدن می رساند...
حال، عزیز من! تو آن گروه بزرگی، من آن گروه بسیار کوچک.
اصل، اراده ی معطوف به قدرت است و تفکر و اعتقاد. دیگر نباید این همه مضطرب بود و دل ناگران.
گروه بزرگ من، درست نیست که با دلشوره ی دائمی اش مرا از استوار رفتن باز دارد یا در این مسیر سخت گرفتار تردیدم کند.

عزیز من!
تو گرچه تکیه گاه منی، اما خود، در تنهایی، ساقه ی باریک یک گل مینایی. مگذار حتی نسیم یک اضطراب، این ساقه ی نازک را مختصری خم کند. شکستن تو ، در هم شکستن من است.
جهان، جهان دغدغه هاست. لااقل در باب منِ پنجاه ساله ی آب از سر گذرانده ، بی دغدغه باش!
ما چیزی را که با ایمان ساخته ایم با سودا خراب نخواهیم کرد.
به خصوص، بانوی من! هرگز نگران این مباش که مبادا در حق من کاری می توانسته ای کرده باشیو نکرده ای، ابداً.
همان قدر که پای توقع در میان است پای ظرفیت هم باید در میان باشد.

عزیز من!
بگذار این طور بگویم تا مسأله، کاملاً و برای همیشه روشن شود:
اگر من چیزی نشده باشم، تو کوچک ترین گناهی نداری؛ چرا که همه ی زحمتت را برای آن که چیزی بشوم کشیدی و من نشدم...
و اگر چیزی شده باشم ـ در خدمت انسان دردمند و انسانیت زخم خورده ـ هر چه شده ام تویی و فقط تو؛ چرا که باز هم همه ی زحمت را برای چیزی شدنم ، فقط تو کشیده ای...
امروز، خجلت زده، تنها چیزی که می توانم بگویم این است که من در حق تو بی حساب قصور کرده ام، و تو در حق من، هیچ خوبی نبوده است که نکرده باشی...


👤 #نادر_ابراهیمی
📚 #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
✉️ نامه 27
join us | شهر کتاب
@bookcity5



group-telegram.com/bookcity5/7286
Create:
Last Update:

▪️نامه بیست و هفتم

بانو!
همسفر همیشه بیدار دلسوزی چون تو داشتن، موهبتی ست که هر راه طولانی سوزان را به حدی حسرت انگیز ، کوتاه می کند ـ و کوبیده و آبادی نشان.
اما عزیزمن! لااقل به خاطر سلامت این هم اندیش همقدمی که من در تمامی سفرهایم ، تا لحظه های آخر، به او محتاجم، و به راستی عصای دست تفکر من است، این طور نگرانِ خوب و بد هر قدمی که بر می دارم نباش و این طور خودت را با این فکر که نکند پیچیدگی ها و دشواری های این راهِ هزارتو مرا از آنچه ظرفیت شدنش را داشته ام بسیار دور کرده باشد، مضطرب مکن.
من که می بینی تمام سعی خودم را ، شاگردانه، برای
یادگرفتن، اندیشیدن، و فهمیدن به کار می برم. طبیعی ست که بیش از آنچه هستم، نمی توانم عرضه کنم، و هرگز نیز کم از آنچه بوده ام و می توانسته ام ، عرضه نکرده ام.

این را می دانی و بارها شنیده ای که برای یک صعود دشوار ـ اورست یا دیواره ی علم کوه ـ گروهی بزرگ حرکت می کند، تا گروهی کوچک برسد. گروه بزرگ تمام نیروی خود را به گروه کوچک می دهد، خود را وا می سپارد و وقف می کند تا گروه کوچک ، لحظه ی رسیدن را احساس کند و این احساس را بالمناصفه تقسیم. در واقع به آسانی ممکن است که ما جای هر یک از افراد گروه کوچک را با هر یک از افراد گروه بزرگ عوض کنیم بی آن که از بخت صعود ، ذره ای بکاهیم؛ چرا که این نیروی گروه بزرگ است که گروه کوچک را به پیش می راند و به احساس رسیدن می رساند...
حال، عزیز من! تو آن گروه بزرگی، من آن گروه بسیار کوچک.
اصل، اراده ی معطوف به قدرت است و تفکر و اعتقاد. دیگر نباید این همه مضطرب بود و دل ناگران.
گروه بزرگ من، درست نیست که با دلشوره ی دائمی اش مرا از استوار رفتن باز دارد یا در این مسیر سخت گرفتار تردیدم کند.

عزیز من!
تو گرچه تکیه گاه منی، اما خود، در تنهایی، ساقه ی باریک یک گل مینایی. مگذار حتی نسیم یک اضطراب، این ساقه ی نازک را مختصری خم کند. شکستن تو ، در هم شکستن من است.
جهان، جهان دغدغه هاست. لااقل در باب منِ پنجاه ساله ی آب از سر گذرانده ، بی دغدغه باش!
ما چیزی را که با ایمان ساخته ایم با سودا خراب نخواهیم کرد.
به خصوص، بانوی من! هرگز نگران این مباش که مبادا در حق من کاری می توانسته ای کرده باشیو نکرده ای، ابداً.
همان قدر که پای توقع در میان است پای ظرفیت هم باید در میان باشد.

عزیز من!
بگذار این طور بگویم تا مسأله، کاملاً و برای همیشه روشن شود:
اگر من چیزی نشده باشم، تو کوچک ترین گناهی نداری؛ چرا که همه ی زحمتت را برای آن که چیزی بشوم کشیدی و من نشدم...
و اگر چیزی شده باشم ـ در خدمت انسان دردمند و انسانیت زخم خورده ـ هر چه شده ام تویی و فقط تو؛ چرا که باز هم همه ی زحمت را برای چیزی شدنم ، فقط تو کشیده ای...
امروز، خجلت زده، تنها چیزی که می توانم بگویم این است که من در حق تو بی حساب قصور کرده ام، و تو در حق من، هیچ خوبی نبوده است که نکرده باشی...


👤 #نادر_ابراهیمی
📚 #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
✉️ نامه 27
join us | شهر کتاب
@bookcity5

BY شهر کتاب و داستان


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/bookcity5/7286

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

As the war in Ukraine rages, the messaging app Telegram has emerged as the go-to place for unfiltered live war updates for both Ukrainian refugees and increasingly isolated Russians alike. In December 2021, Sebi officials had conducted a search and seizure operation at the premises of certain persons carrying out similar manipulative activities through Telegram channels. "And that set off kind of a battle royale for control of the platform that Durov eventually lost," said Nathalie Maréchal of the Washington advocacy group Ranking Digital Rights. The last couple days have exemplified that uncertainty. On Thursday, news emerged that talks in Turkey between the Russia and Ukraine yielded no positive result. But on Friday, Reuters reported that Russian President Vladimir Putin said there had been some “positive shifts” in talks between the two sides. At this point, however, Durov had already been working on Telegram with his brother, and further planned a mobile-first social network with an explicit focus on anti-censorship. Later in April, he told TechCrunch that he had left Russia and had “no plans to go back,” saying that the nation was currently “incompatible with internet business at the moment.” He added later that he was looking for a country that matched his libertarian ideals to base his next startup.
from ua


Telegram شهر کتاب و داستان
FROM American