Telegram Group & Telegram Channel
شهر کتاب و داستان
▪️کیکاووس 13 وزان جایگه تنگ بسته کمر بیامد پر از کینه و جنگ سر چو رخش اندر آمد بران هفت کوه بران نره دیوان گشته گروه به نزدیکی غار بی‌بن رسید به گرد اندرون لشکر دیو دید به اولاد گفت آنچ پرسیدمت همه بر ره راستی دیدمت کنون چون گه رفتن آمد فراز مرا…
▪️کیکاووس‌ 14


یکی نامه‌ای بر حریر سپید

بدو اندرون چند بیم و امید

دبیری خرمند بنوشت خوب

پدید آورید اندرو زشت و خوب

نخست آفرین کرد بر دادگر

کزو دید پیدا به گیتی هنر

خرد داد و گردان سپهر آفرید

درشتی و تندی و مهر آفرید

به نیک و به بد دادمان دستگاه

خداوند گردنده خورشید و ماه

اگر دادگر باشی و پاک دین

ز هر کس نیابی به جز آفرین

وگر بدنشان باشی و بدکنش

ز چرخ بلند آیدت سرزنش

جهاندار اگر دادگر باشدی

ز فرمان او کی گذر باشدی

سزای تو دیدی که یزدان چه کرد

ز دیو و ز جادو برآورد گرد

کنون گر شوی آگه از روزگار

روان و خرد بادت آموزگار

همانجا بمان تاج مازندران

بدین بارگاه آی چون کهتران

که با چنگ رستم ندارید تاو

بده زود بر کام ما باژ و ساو

وگر گاه مازندران بایدت

مگر زین نشان راه بگشایدت

وگرنه چو ارژنگ و دیو سپید

دلت کرد باید ز جان ناامید

بخواند آن زمان شاه فرهاد را

گرایندهٔ تیغ پولاد را

گزین بزرگان آن شهر بود

ز بی‌کاری و رنج بی‌بهر بود

بدو گفت کاین نامهٔ پندمند

ببر سوی آن دیو جسته ز بند

چو از شاه بشنید فرهاد گرد

زمین را ببوسید و نامه ببرد

به شهری کجا سست پایان بدند

سواران پولادخایان بدند

هم آنکس که بودند پا از دوال

لقبشان چنین بود بسیار سال

بدان شهر بد شاه مازندران

هم آنجا دلیران و کندآوران

چو بشنید کز نزد کاووس شاه

فرستاده‌ای باهش آمد ز راه

پذیره شدن را سپاه گران

دلیران و شیران مازندران

ز لشکر یکایک همه برگزید

ازیشان هنر خواست کاید پدید

چنین گفت کامروز فرزانگی

جدا کرد نتوان ز دیوانگی

همه راه و رسم پلنگ آورید

سر هوشمندان به چنگ آورید

پذیره شدندش پر از چین به روی

سخنشان نرفت ایچ بر آرزوی

یکی دست بگرفت و بفشاردش

پی و استخوانها بیازاردش

نگشت ایچ فرهاد را روی زرد

نیامد برو رنج بسیار و درد

ببردند فرهاد را نزد شاه

ز کاووس پرسید و ز رنج راه

پس آن نامه بنهاد پیش دبیر

می و مشک انداخته پر حریر

چو آگه شد از رستم و کار دیو

پر از خون شدش دیده دل پرغریو

به دل گفت پنهان شود آفتاب

شب آید بود گاه آرام و خواب

ز رستم نخواهد جهان آرمید

نخواهد شدن نام او ناپدید

غمی گشت از ارژنگ و دیو سپید

که شد کشته پولاد غندی و بید

چو آن نامهٔ شاه یکسر بخواند

دو دیده به خون دل اندر نشاند

#ابوالقاسم_فردوسی
📚 #شاهنامه
▪️بخش 129
join us | شهر کتاب
@bookcity5



group-telegram.com/bookcity5/7669
Create:
Last Update:

▪️کیکاووس‌ 14


یکی نامه‌ای بر حریر سپید

بدو اندرون چند بیم و امید

دبیری خرمند بنوشت خوب

پدید آورید اندرو زشت و خوب

نخست آفرین کرد بر دادگر

کزو دید پیدا به گیتی هنر

خرد داد و گردان سپهر آفرید

درشتی و تندی و مهر آفرید

به نیک و به بد دادمان دستگاه

خداوند گردنده خورشید و ماه

اگر دادگر باشی و پاک دین

ز هر کس نیابی به جز آفرین

وگر بدنشان باشی و بدکنش

ز چرخ بلند آیدت سرزنش

جهاندار اگر دادگر باشدی

ز فرمان او کی گذر باشدی

سزای تو دیدی که یزدان چه کرد

ز دیو و ز جادو برآورد گرد

کنون گر شوی آگه از روزگار

روان و خرد بادت آموزگار

همانجا بمان تاج مازندران

بدین بارگاه آی چون کهتران

که با چنگ رستم ندارید تاو

بده زود بر کام ما باژ و ساو

وگر گاه مازندران بایدت

مگر زین نشان راه بگشایدت

وگرنه چو ارژنگ و دیو سپید

دلت کرد باید ز جان ناامید

بخواند آن زمان شاه فرهاد را

گرایندهٔ تیغ پولاد را

گزین بزرگان آن شهر بود

ز بی‌کاری و رنج بی‌بهر بود

بدو گفت کاین نامهٔ پندمند

ببر سوی آن دیو جسته ز بند

چو از شاه بشنید فرهاد گرد

زمین را ببوسید و نامه ببرد

به شهری کجا سست پایان بدند

سواران پولادخایان بدند

هم آنکس که بودند پا از دوال

لقبشان چنین بود بسیار سال

بدان شهر بد شاه مازندران

هم آنجا دلیران و کندآوران

چو بشنید کز نزد کاووس شاه

فرستاده‌ای باهش آمد ز راه

پذیره شدن را سپاه گران

دلیران و شیران مازندران

ز لشکر یکایک همه برگزید

ازیشان هنر خواست کاید پدید

چنین گفت کامروز فرزانگی

جدا کرد نتوان ز دیوانگی

همه راه و رسم پلنگ آورید

سر هوشمندان به چنگ آورید

پذیره شدندش پر از چین به روی

سخنشان نرفت ایچ بر آرزوی

یکی دست بگرفت و بفشاردش

پی و استخوانها بیازاردش

نگشت ایچ فرهاد را روی زرد

نیامد برو رنج بسیار و درد

ببردند فرهاد را نزد شاه

ز کاووس پرسید و ز رنج راه

پس آن نامه بنهاد پیش دبیر

می و مشک انداخته پر حریر

چو آگه شد از رستم و کار دیو

پر از خون شدش دیده دل پرغریو

به دل گفت پنهان شود آفتاب

شب آید بود گاه آرام و خواب

ز رستم نخواهد جهان آرمید

نخواهد شدن نام او ناپدید

غمی گشت از ارژنگ و دیو سپید

که شد کشته پولاد غندی و بید

چو آن نامهٔ شاه یکسر بخواند

دو دیده به خون دل اندر نشاند

#ابوالقاسم_فردوسی
📚 #شاهنامه
▪️بخش 129
join us | شهر کتاب
@bookcity5

BY شهر کتاب و داستان


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/bookcity5/7669

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Some privacy experts say Telegram is not secure enough Since its launch in 2013, Telegram has grown from a simple messaging app to a broadcast network. Its user base isn’t as vast as WhatsApp’s, and its broadcast platform is a fraction the size of Twitter, but it’s nonetheless showing its use. While Telegram has been embroiled in controversy for much of its life, it has become a vital source of communication during the invasion of Ukraine. But, if all of this is new to you, let us explain, dear friends, what on Earth a Telegram is meant to be, and why you should, or should not, need to care. Given the pro-privacy stance of the platform, it’s taken as a given that it’ll be used for a number of reasons, not all of them good. And Telegram has been attached to a fair few scandals related to terrorism, sexual exploitation and crime. Back in 2015, Vox described Telegram as “ISIS’ app of choice,” saying that the platform’s real use is the ability to use channels to distribute material to large groups at once. Telegram has acted to remove public channels affiliated with terrorism, but Pavel Durov reiterated that he had no business snooping on private conversations. Again, in contrast to Facebook, Google and Twitter, Telegram's founder Pavel Durov runs his company in relative secrecy from Dubai. He adds: "Telegram has become my primary news source."
from ua


Telegram شهر کتاب و داستان
FROM American