Telegram Group Search
در تهران و خیلی از شهرها به دکانی که در آن دل و جگر کباب می‌کنند و می‌فروشند «جگرکی» گفته می‌شود اما در برخی استان‌های شمال غربی، به‌خصوص آذربایجان شرقی، به این دکان‌ها می‌گویند «جگرپزی».

ندیده‌ام «جگرپزی» در فرهنگی مدخل شده باشد.

حسین جاوید
@Virastaar
پیش‌ترها «قرار می‌‌گذاشتند» و «قرار داشتند» اما این روزها «دیت» جای «قرار» را گرفته و با دو فعل «رفتن» و «کردن» به کار می‌رود.

چنان‌که بررسیده‌ام، «دیت رفتن» و «دیت کردن» گاهی یک تفاوت معنایی ظریف هم دارند؛ «دیت رفتن» غالباً برای قرارهای اول استفاده می‌شود و می‌تواند به قرار گذاشتن با افراد مختلف هم اشاره داشته باشد، اما «دیت کردن» برای قرارهای مکرر با یک فرد به کار می‌رود.

حسین جاوید
@Virastaar
اجزای صفت‌هایی که با واژه‌ی «پر» ساخته می‌شوند، هر تعداد که باشند، بدون فاصله یا با نیم‌فاصله نوشته می‌شوند، زیرا درواقع یک واحد معنایی را شکل می‌دهند و فواصل بین این اجزا از نوع فواصل درون‌کلمه‌ای است.

پرمهر
پرمهرومحبت
پرچاله‌چوله
پرتب‌وتاب
پرحرف
پرحرف‌وحدیث
پرخروش
پرجوش‌وخروش
پرزرق‌وبرق
پرفرازونشیب
پرسوزوگداز
پرسروصدا
پرآبِ‌چشم («یکی داستان است پرآبِ‌چشم...»)

حسین جاوید
@Virastaar
#صادق_هدایت روزگاری از این در می‌گذشت و دور آن حوض می‌نشست و در این حیاط قدم می‌زد. البته، دوستانش را از درِ پشتی به اتاقش می‌برد!

سال‌هاست این در قفل است و باید از بالای دیوارها حیاط خانه‌ی یکی از نویسنده‌های مهم مملکت را دید زد!

اگر دوباره این بنای ملی را، از سر لج‌بازی، مهدکودک بیمارستان نکنند، این خانه می‌تواند هر سال هزاران بازدیدکننده و گردشگر جذب کند و شوقی به ادبیات و کتاب برانگیزد.

حسین جاوید
@Virastaar
بدترین کتاب‌فروش کتاب‌فروشی است که «نظر» دارد. کتاب‌فروش فقط باید «آگاهی» داشته باشد و «اطلاعات» بدهد؛ همین.

حسین جاوید
@Virastaar
«نداریم» آسان‌تر از «موجود نمی‌باشد» نیست؟

حسین جاوید
@Virastaar
گروه «اخبار کتاب» از بیستم دی‌ماه ۱۳۹۴ تا کنون محفلی است برای صدها ناشر و نویسنده و مترجم و دوست‌دار کتاب؛ در آستانه‌ی ده سالگی گروه، از طریق لینک زیر می‌توانید به ما بپیوندید:

👉 https://www.group-telegram.com/+mCJLAlGWW_kxNTE0

📣 پیوستن به «اخبار کتاب» فقط در ۲۴ ساعت آینده شدنی است و پس از آن، به روال همیشه و برای حفظ فضای خوب جمع دوستانه‌مان، دست‌کم تا ۳ ماه این امکان فراهم نیست.

حسین جاوید
@Virastaar
در یک کلیپ اینستاگرامی شنیدم که به «گوشت چرخ‌کرده» گفته شد «گوشت ماشین‌شده»!

شگفتا!

حسین جاوید
@Virastaar
📣 ثبت‌نام دوره‌ی جدید کارگاه ویرایش آغاز شده است و در این دوره، به روال سال‌های دورتر، مباحث مقدماتی و پیشرفته هم‌زمان ارائه می‌شود.

کارگاه ما حضوری است و زنده در اسکای‌روم هم پخش می‌شود. بنابراین، امکان حضور مجازی در کلاس هم فراهم است. کارگاه روزهای یکشنبه از ساعت ۱۴ تا ساعت ۱۶ برگزار می‌شود.

بیش از یک دهه است کارگاه ویرایش برگزار می‌کنم و باعث افتخار من است که در این سال‌ها چند صد دوست عزیز در کارگاه ویرایش حاضر بوده‌اند و اکنون شمار قابل توجهی از آن‌ها به‌عنوان ویراستار و حتی سرویراستار با مؤسسات انتشاراتی همکاری دارند. ناشرها و مترجم‌ها و نویسنده‌‌هایی که می‌خواهند کارهای پیراسته‌تری ارائه دهند هم از مخاطبان بالقوه‌ی کارگاه ویرایش‌اند. بااین‌حال، چنان‌که همیشه تأکید کرده‌ام، هیچ «چوب جادو»یی وجود ندارد که معلمی به کار بگیرد و شما را طی یک دوره‌ی کوتاه ویراستار کند؛ باید خواند و آموخت و کار کرد و کار کرد و کار کرد. این‌طور دوره‌ها مثل چراغی است که مسیر را روشن‌تر و پیمودن آن را ساده‌تر می‌کند.

👈 برای ثبت‌نام در این کارگاه با شماره‌ی ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ (مؤسسه‌ی ته‌رنگ) تماس بگیرید.


حسین جاوید
@Virastaar
حالا بماند که «نهار» نیست و «ناهار» است، اما به فرض درست بودن هر دو، وقتی محاوره‌ای می‌نویسی و «رو» داری چرا باید از صورتی استفاده کنی که هیچ‌وقت در گفتار به کار نمی‌رود؟

حسین جاوید
@Virastaar
از زبان واحد به زبان واحد

میزان ارتباطات جوامع نسبت مستقیم دارد با میزان نزدیکی و دوری زبان‌ها و نیز تعداد آن‌ها. در ابتدای شکل‌گیری زبان قاعدتاً «انسان خردمند» (Homo sapiens) یک بار زبان را پدید آورد (این یادداشت را بخوانید) و بعد با مهاجرت افراد این سرده به سرزمین‌های دیگر، چه نزدیک و چه دور، ابتدا تفاوت‌های جزئی و سپس تفاوت‌های عمده‌ بین دایره‌ی واژگان و ساخت آوایی آن‌ها و سپس نحو و دستور شکل گرفت، به‌گونه‌ای که دیگر فهم مشترک زبانی بین افراد جوامع دورتر وجود نداشت و افتراقات سخن گفتن آن‌ها طوری بود که زبان هر کدامشان یک زبان جدید محسوب می‌شد؛ نشان به آن نشان که خانواده‌های زبانی عمدتاً در گستره‌های جغرافیایی محدود و مشخص رواج دارند و لهجه‌ها و گویش‌ها در مناطق و تجمعات بشری بسیار محدودتر و نزدیک‌تر. به زبان ساد‌ه‌تر، فرضاً ما در امریکای جنوبی دنبال زبانی از خانواده‌ی زبانی آلتایی نمی‌گردیم یا مثلاً در سیستان و بلوچستان در پی ثبت لهجه‌ای از زبان گیلکی نیستیم.

دنیای دو، سه سده‌ی اخیر دنیای ارتباطات گسترده است. ابتدا وسایل حمل‌ونقل جمعی باعث شدند تجارت بین مناطق و سپس گردشگری و سفر رونق بگیرد و طبعاً بده‌بستان‌های زبانی بین جوامع نزدیک و دور پررنگ شود و، درنتیجه، خیلی از لهجه‌ها و گویش‌ها از بین رفتند. سپس بسیاری از زبان‌ها جایشان را به زبان‌های پرگویشورتر و رایج در مناطق ثروتمندتر و مهم‌تر دادند. این است که سده‌هاست تعداد زبان‌ها در دنیا رو به کاهش است و، پیاپی، زبان‌های زیادی برای همیشه به زبان مرده بدل می‌شوند. ظهور اینترنت هم تسهیل‌کننده‌ی ارتباطات جوامع دور و نزدیک و حرکت آن‌ها در مسیری واحد بود.

اگر بشر روال تکاملی عادی را در پیش داشته باشد ــ یعنی مثلاً فناوری‌های پیشرفته‌ی پزشکی، مثل کاشت تراشه‌ها، به‌کلی ارتباطات و زبان‌آموزی و زبان‌ورزی را متحول نکند ــ دور از ذهن نیست که درنهایت مسیر آمده را باز خواهیم گشت و دوباره به زبان واحدی خواهیم رسید. این نه خوب است، نه بد؛ صرفاً یک روال طبیعی است. زبان یک «ابزار» از مجموعه‌ابزارهایی است که انسان خردمند به کار گرفته است تا کره‌ی زمین را به سیطره‌ درآورد و زندگی را برای خود آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر کند و امتداد ژن خود را تضمین؛ هیچ مزیت تکاملی‌ای در تعدد زبان‌ها وجود ندارد و آن‌ها همان‌طور که روزگاری به وجود آمده‌اند، روزگار دیگری خاموش خواهند شد و جایشان را به ابزارهای کارآمدتر و چه‌بسا محدودتر خواهند داد. در مقام مثال، آنچه برای بشر اهمیت دارد حرکت سریع و آسان و ایمن بین دو نقطه است و نه ابزار این کار؛ یک روز با خودِ حیوان، یک روز با گاری، یک روز با قطار و خودرو، یک روز با هواپیما و شاید روزی نه‌چندان دور با وسیله‌ای بی‌نهایت پیشرفته‌تر ــ «حرکت» است که مزیت تکاملی دارد، نه چگونگی آن. «زبان» هم صرفاً ابزاری است برای نیل به یک هدف، نه خودِ هدف.

حسین جاوید
@Virastaar
در سال گذشته‌ی میلادی، مطالب کانال «ویراستار» حدود یک و‌ نیم میلیون بار دیده و خوانده شده است.

حسین جاوید
@Virastaar
ویراستار
Video
اینجا کجاست؟
Anonymous Quiz
46%
عطاری
54%
کتاب‌فروشی
❇️ «in his twenties…»
❇️ «She is in her fifties…»
❇️ «I went into my 30s with a checklist…»
❇️ «He was in his early forties.»

لابد دیده‌اید که مترجم‌های کم‌تجربه‌تر جملاتی شبیه جملات بالا را کمابیش این‌چنین ترجمه می‌کنند:

❇️ «در دهه‌ی بیست زندگی‌اش...»
❇️ «او در دهه‌ی پنجاه سالگی‌اش است.»
❇️ «با یک چک‌لیست دهه‌ی سی‌‌ام را شروع کردم...»
❇️ «اوایل دهه‌ی چهل سالگی‌اش بود.»

در انگلیسی چنین ساخت‌هایی بسیار رواج دارند و فرضاً «twenties» یعنی بیست تا بیست و نه سالگی و «thirties» یعنی سی تا سی و نه سالگی، و به همین ترتیب. ما در فارسی این‌طوری به سن‌وسال افراد اشاره نمی‌کنیم و ساخت‌های این‌چنینی بر اثر گرده‌برداری در کتاب‌های ترجمه‌شده دیده می‌شوند (گو اینکه مثلاً «دهه‌ی سی‌ام زندگی» کسی یعنی طرف کمابیش سیصد سال دارد!).

در فارسی فصیح بهتر است در چنین مواردی دهه‌های زندگی فرد را ملاک قرار دهیم و، مثلاً، جملات بالا را این‌گونه ترجمه کنیم:

«در دهه‌ی سوم زندگی‌اش...»
«او در دهه‌ی ششم زندگی‌اش است.»
«با فهرستی از کارها دهه‌ی چهارم زندگی‌ام را شروع کردم...»
«تازه به دهه‌ی پنجم زندگی‌اش پا گذاشته بود.»

حسین جاوید
@Virastaar
«پلنگ» به معنای «زنی که اقدامات و جراحی‌های زیبایی زیادی روی صورت و بدن خود انجام داده است» هم از آن واژه‌هایی است که از زبان مخفی به زبان روزمره راه یافته است و باید در فرهنگ‌های جدید فارسی مدخل شود.

حسین جاوید
@Virastaar
دوستان گرامی
📢 کارگاه جامع ویرایش از فردا (یکشنبه، ۱۶ دی) آغاز می‌شود و این آخرین دوره‌ای است که من در سال ۱۴۰۳ برگزار می‌کنم.

👈 برای ثبت‌نام در این کارگاه با شماره‌ی ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ (مؤسسه‌ی ته‌رنگ) تماس بگیرید.

❇️ اگر پرسشی راجع به چندوچون کارگاه دارید، می‌توانید به خود من هم پیام بدهید (@HJavid).

حسین جاوید
@Virastaar
2025/01/07 02:15:02
Back to Top
HTML Embed Code: