ما چه میدونیم کسانی رو که امروز میبینیم،
با چه حالی سرِ پا هستن ..
پس یا مهربون باشیم یا "ساکت"
@Autumn_paeez70
با چه حالی سرِ پا هستن ..
پس یا مهربون باشیم یا "ساکت"
@Autumn_paeez70
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میشینم توی بالکن خونهای که دیگه توش نیستی...
سیگارم رو روشن میکنم...
به بیرون نگاه میکنم...
به رفت و آمدها...
به بودنها و نبودنها...
به تضادهای زیاد زندگی...
آه....
امان از این زندگی...
از این خونه و این بالکن و گلهای خشک شده توی گلدون متنفرم!
همه رو با عشق کاشتی و من حتی به گلها حسودیم میشد،بسکه عاشقشون بودی!
عاشق منم بودی...
اما رفتی....زود رفتی و تنهام گذاشتی...
وقتی تو بسترِ بیماری باز هم تظاهر به خوشحال بودن میکردی،از خودمم متنفر شدم!
برای بارِ بینهایت وقتی غرق افکارم میشم،دستم با سیگار میسوزه و مثل همیشه که میگفتی سیگار ضرر داره نَکِش ،،
وَ من سیگار نمیکشم!!
#آنا_آ
@Autumn_paeez70
سیگارم رو روشن میکنم...
به بیرون نگاه میکنم...
به رفت و آمدها...
به بودنها و نبودنها...
به تضادهای زیاد زندگی...
آه....
امان از این زندگی...
از این خونه و این بالکن و گلهای خشک شده توی گلدون متنفرم!
همه رو با عشق کاشتی و من حتی به گلها حسودیم میشد،بسکه عاشقشون بودی!
عاشق منم بودی...
اما رفتی....زود رفتی و تنهام گذاشتی...
وقتی تو بسترِ بیماری باز هم تظاهر به خوشحال بودن میکردی،از خودمم متنفر شدم!
برای بارِ بینهایت وقتی غرق افکارم میشم،دستم با سیگار میسوزه و مثل همیشه که میگفتی سیگار ضرر داره نَکِش ،،
وَ من سیگار نمیکشم!!
#آنا_آ
@Autumn_paeez70
شازده کوچولو پرسید :
غم انگیزتر از اینکه بیای و کسی خوشحال نشه چیه؟
روباه گفت : بری و کسی متوجه نشه...!
@Autumn_paeez70
غم انگیزتر از اینکه بیای و کسی خوشحال نشه چیه؟
روباه گفت : بری و کسی متوجه نشه...!
@Autumn_paeez70
مجنون من
پاییز با چمدانی از خاطره دارد به سوی ما می آید و انتظار دارد وقتی که رسید دست تورا در میان دست های من ببیند تا بتواند آن لحظه راثبت کند و در چمدان خودش بگذارد.
آن وقت پیش هرکسی که میرود عکس من و تورا نشان میدهد و مارا اسطوره ی عاشقی معرفی میکند،زیرا که ما رفتن هایمان را برای پاییز نگذاشتیم بلکه وصال را برای شروع اش انتخاب کردیم و این اولین خوش نامی پاییز است که من و تو آن را رقم خواهیم زد
/الهام محمدی نظر
@Autumn_paeez70
پاییز با چمدانی از خاطره دارد به سوی ما می آید و انتظار دارد وقتی که رسید دست تورا در میان دست های من ببیند تا بتواند آن لحظه راثبت کند و در چمدان خودش بگذارد.
آن وقت پیش هرکسی که میرود عکس من و تورا نشان میدهد و مارا اسطوره ی عاشقی معرفی میکند،زیرا که ما رفتن هایمان را برای پاییز نگذاشتیم بلکه وصال را برای شروع اش انتخاب کردیم و این اولین خوش نامی پاییز است که من و تو آن را رقم خواهیم زد
/الهام محمدی نظر
@Autumn_paeez70
شازده کوچولو: به نظر میرسه آدم چیزای زیادی برای خوشبخت بودن لازم داره.
گفتم: نه اینطور نیست. خوشبختی از بودن میاد نه از داشتن؛ از تقدیر و قدردانی بابت هر آنچه الان داری، نه عجله برای بدست آوردن چیزایی که نداری.
آسونترین و مستقیمترین راهِ خوشبختی خوشحال کردن آدمهایی هست که در اطرافمون هستن. عشق رو باید با عشق ورزیدن یاد گرفت. همهی ما توانایی عشق ورزیدن داریم، حتی با یه لبخند، چون اینکار به همون اندازه به خود ما انرژی میده که به کسی که بهش لبخند زدیم.
@Autumn_paeez70
گفتم: نه اینطور نیست. خوشبختی از بودن میاد نه از داشتن؛ از تقدیر و قدردانی بابت هر آنچه الان داری، نه عجله برای بدست آوردن چیزایی که نداری.
آسونترین و مستقیمترین راهِ خوشبختی خوشحال کردن آدمهایی هست که در اطرافمون هستن. عشق رو باید با عشق ورزیدن یاد گرفت. همهی ما توانایی عشق ورزیدن داریم، حتی با یه لبخند، چون اینکار به همون اندازه به خود ما انرژی میده که به کسی که بهش لبخند زدیم.
@Autumn_paeez70
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میشینم توی بالکن خونهای که دیگه توش نیستی...
سیگارم رو روشن میکنم...
به بیرون نگاه میکنم...
به رفت و آمدها...
به بودنها و نبودنها...
به تضادهای زیاد زندگی...
آه....
امان از این زندگی...
از این خونه و این بالکن و گلهای خشک شده توی گلدون متنفرم!
همه رو با عشق کاشتی و من حتی به گلها حسودیم میشد،بسکه عاشقشون بودی!
عاشق منم بودی...
اما رفتی....زود رفتی و تنهام گذاشتی...
وقتی تو بسترِ بیماری باز هم تظاهر به خوشحال بودن میکردی،از خودمم متنفر شدم!
برای بارِ بینهایت وقتی غرق افکارم میشم،دستم با سیگار میسوزه و مثل همیشه که میگفتی سیگار ضرر داره نَکِش ،،
وَ من سیگار نمیکشم!!
#آنا_آ
@Autumn_paeez70
سیگارم رو روشن میکنم...
به بیرون نگاه میکنم...
به رفت و آمدها...
به بودنها و نبودنها...
به تضادهای زیاد زندگی...
آه....
امان از این زندگی...
از این خونه و این بالکن و گلهای خشک شده توی گلدون متنفرم!
همه رو با عشق کاشتی و من حتی به گلها حسودیم میشد،بسکه عاشقشون بودی!
عاشق منم بودی...
اما رفتی....زود رفتی و تنهام گذاشتی...
وقتی تو بسترِ بیماری باز هم تظاهر به خوشحال بودن میکردی،از خودمم متنفر شدم!
برای بارِ بینهایت وقتی غرق افکارم میشم،دستم با سیگار میسوزه و مثل همیشه که میگفتی سیگار ضرر داره نَکِش ،،
وَ من سیگار نمیکشم!!
#آنا_آ
@Autumn_paeez70