Telegram Group Search
آدم وقتی حالش خوبه که حالش خوبه، وقتی قهره یا حالش بده باید بغلش کنی. اون موقع ها آدم دلش گرفته، دلش بغل میخواد. میشه یادت بمونه...؟
" بغل " خیلی مهمه. هر جا سرد باشه اونجا گرمه. هر چی سخت بگذره اونجا نرمه. انقدر مهمه که میشه توش دوباره به دنیا اومد بزرگ شد. دنیارو آب ببره، میشه اونجا با خیال راحت آدمو خواب ببره..
بغلم کن! یکجوری امن و امان که دیگه نخوام ازش بیرون بیام..
‌‌‌@Tamamiate_ehsas  ♥️🕊
از تو بهتر ؟
تا دلت بخواهد از تو بهتر آمد !
نه اینکه تو بهترین بوده باشی ؛
آنقدر آمدند که تو بین‌شان گم بودی !
اما مهم دل است ...
این دل پایش را کرده در یک کفش ؛
می‌گوید الا و بلا فقط تو ...!
وگرنه به عقل و منطق باشد که تو گمی ،
من هم که همیشه دنباله رو دل بودم...!


‌‌‌@Tamamiate_ehsas  ♥️🕊
من شاهد نابودیِ دنیای منم
زندگی درد قشنگی‌ست که جریان دارد...


‌‌‌@Tamamiate_ehsas  ♥️🕊
‏کسیو دارین که بهتون بگه:
هزار تلخ بگويى
هنوز شيرينى...؟؟


‌‌‌@Tamamiate_ehsas  ♥️🕊
ما معمولیا یکیو نداریم که وقتی قهر کردیم بهمون بگه:
«ناز کنی؛ نظر کنی؛
قهر کنی؛ ستم کُنی
گر که جَفا، گر که وَفا،
از تو حذر نمی‌شود»

ما اگه قهر کنیم، زود میندازنمون دور...
واسه همین همیشه هستیم!


‌‌‌@Tamamiate_ehsas  ♥️🕊
يك سري از آدم ها را حاضري همه جوره كنار خودت داشته باشي؛
به عنوان هر چيزي كه ميشود و امكان دارد...
عشق، دوست، رفيق!
مهم بودنشان است، اينكه مطمئن باشيم كه هستند، چه دور چه نزديك،
حتي اگر غريبه ترين آشنا شوند!
حتي اگر ديدنشان سالي يك بار آن هم در كافه با دوستانِ مشترك باشد...
باز هم به همين قانع هستيم؛
ما براي داشتن و بودنِ يك سري از آدم ها در زندگيِ مان از خودمان و احساسِ مان گذشته ايم...

‌‌‌@Tamamiate_ehsas  ♥️🕊
If you want to live a happy life, tie it to a goal, not to people or objects.

اگر میخواهی زندگی شادی داشته باشی به یک هدف گره اش بزن، نه به آدمها و اشیا...💕🦋
⚡️@Tamamiate_ehsas ⚡️
خسته م از فکر و خیال!
دلم یه خواب عمیق طولانی می‌خواد...
انقدر طولانی که وقتی پامی‌شم زمین خالی خالی شده باشه از آدم.
گاهی درد از سطح فکر و روح به جسم می‌رسد. میان فکر و خیال احساس می‌کنی کمرت گرفته، دندانت تیر می‌کشد، پایت درد می‌کند، صدایت در نمی‌آید. و اگر خیلی پیش بروی ممکن است خونریزی داخلی کنی. از کجا؟ از قلبت. به کجا؟ مهم است مگر؟ بی‌خیال تمام جزئیات. من را همین جزئیاتی که روزی گمان می‌کردم نجاتم خواهد داد دارد می‌کُشد. چه می‌کنیم ما باخودمان؟، چه می‌کند زندگی با ما؟
#ف_میم
نمی‌دانم برای چه بايد رعايت كنم؟ چه چيزی را بايد رعايت كنم؟ برای چه بايد بگذارم كه زندگی خودم و آن كسی كه دوستش می‌دارم مفهومی جز حسرت نداشته باشد؟ كاش در جنگل به دنيا آمده بودم و با طبيعت جفت می‌شدم و آزاد بودم. معتاد شدن به اين عادت‌های مضحک زندگی و تسليم شدن به اين حد‌ها و ديوارها كاری برخلاف جهت طبيعت است. عزيزم. قربانت بروم. قربان بودنت بروم. دلم دارد می‌تركد. هيچ‌وقت اين طوری نشده بودم. اينقدر تلخ و بيهوده. يک چيزی را از من گرفته‌اند. نمی‌دانم چه‌ كسی و كجا و چرا؟ شايد اصلا پيش از تولدم آن را از من گرفته باشند. شايد كه من اصلا بی‌سامان به دنيا آمده باشم. و همه‌ی عشق من به تو چيزی جز جست‌وجوی قرارگاهی بر روی خاک نباشد. نمی‌دانم. نمی‌دانم اينجا وضع خيلی خراب است.

‌از نامه‌های فروغ فرخزاد
به ابراهیم گلستان
تٍّمِّآمِّیتٍّ احَّسَّآسَّ
00:00
فکر میکردم فقط ما آرزو میکنیم ...🙃
من به چشمام به اندازه تمام عمر واسه اشکایی که برای آدمای بی ارزش ریختم بدهکارم ...
به روح لطیفم واسه هر بار که با رفتار و انتخاب اشتباه لکه دارش کردم بدهکارم ...
به ذهنم برای تمام فکرای بی ارزشی که شبانه روز درگیرش بودم بدهکارم...
به جسمم به خاطر تمام شبایی که نخوابیدم ،غذایی که نخوردم و دردای عصبی که کشیدم بدجوری بدهکارم ...
بیشتر از همه به دلم آره ، قلبم بیشتر از اون چیزی که فکرشو کنم ازم طلب داره :)
من فقط میترسیدم ،نمیخاستم باور کنم بدهکاریم به خودمو نمیخاستم زمین خوردنمو قبول کنم . ولی مجبورم کردن که به خودم بیام که بفهمم که قبول کنم ،شاید یه جایی لازمه آدم قبول کنه زمین خورده آقا ،باید قبول کنه که بتونه از جاش بلند شه دیگه نه؟
شاید اینجوری بتونم بدهکاریمو بدم ،شاید که نه حتما
میتونم
هممون میتونیم
این همه گفتم که به این برسم رفیق
نترس
اگه زمین خوردی ،نترس
نمیخاد تا کسی زمین خوردنتو ندیده سریع از جات بلند شی
نه ، همونجا بشین ، دردتو بکش ، بزار آروم شه بعد پاشو !
اونوقت یه جوری پاشو که دیگه زیر پات خالی نشه که یه وقت خدایی نکرده باز بیوفتی ،
بعد خاک لباساتو بتکون تا حتی اثری از زمین خوردنت باقی نمونه :)
Forwarded from اَميرعلى قِ
امروز نمی‌گویم دوست‌ات دارم چه بسا فردا هم نگویم. تا زمین شکوفه‌ای به‌ بار آورد نه‌ ماه طول می‌کشد و شب چه عذاب‌ها خواهد چشید تا ستاره‌ای را به‌دنیا بیاورد و انسان هزاران سال منتظر می‌ماند تا پیامبری ظهور کند... پس تو چرا کمی صبر نمی‌کنی تا معشوقه‌ی من شوی؟

#نزار_قبانی
@Amiralichannel
چقدر دلم تنگ شده واسه روزایی که اینجا مینوشتم کلی آدم بود که بخونه ...
حتٌی واسه در میون گذاشتن احساساتم با تمام اونایی که نوشته هامو دوست داشتن ،اما انگار میونم با نوشتن خراب شده
احتمالا باید عاشق شم تا بتونم واستون با تمامیت احساس بنویسم 😅
چون یکی از هدفام چاپ کردن کتاب تمامیت احساس
و امیدوارم تا اونموقع کسی اسمی که واسه ساختنش روزها فکر کردم و ندزده :)))
در گوشه این اتاق تاریک

یک باغ نشسته‌است بیدار

از دوست ندیده جز مذلت

از غیر کشیده رنج بسیار

در ریشه هر گیاه سبزش

انبوه کسالت است و دیوار

بر بام بلند ابرهایش

خورشید نمی‌شود پدیدار

هر ثانیه اش هزار سال است

در فاصله نگاه و دیدار

این باغ منم که خسته از خویش

در خویش خزیده‌ام دوصد بار

عشق است که می‌دهد خزانم

عشق است که می‌کند گرفتار

#ف_میم
نوشتن
روح را به پرواز درمی آورد
و بقا و جنگیدن در محیط و جامعه ی فعلی
روح را زمین گیر میکند.
و من هم اکنون
بین زمین و آسمانم!
2025/03/21 17:18:15
Back to Top
HTML Embed Code: