Telegram Group & Telegram Channel
Masoud Alizadeh:
روایت سوءقصد نافرجام

امیرمحمد خالقی دانشجوی ۱۹ ساله‌ اهل خراسان  روز چهارشنبه ۲۴ بهمن،در حال بازگشت به خوابگاه دانشجویی در منطقه امیرآباد تهران،توسط دو زورگیر موتور سوار مورد حمله قرار گرفت.در این حمله که برای ربودن کول پشتی امیر محمد صورت گرفته بود چند ضربه چاقو به او زدند. متأسفانه بر اثر جراحات شدید امیر محمد صبح روز پنجشنبه ۲۵ بهمن جان‌ خود را مظلومانه در بیمارستان از دست داد.

در طول بیش از چهار دهه عمر رژیم ، دستگاه‌های امنیتی همواره تلاش کرده‌اند با اعزام ارازل و اوباش حکومتی و صحنه‌سازی‌هایی از قبیل دزدی و خفت‌گیری، مخالفان خود را در خیابان‌ها با چاقو بکشند و از میان بردارند. متأسفانه، همانطور که این اتفاق در سال ۸۹ برای خودم رخ داد، بسیاری از مخالفان با این روش‌ها هدف قرار گرفته‌اند.

بعد از یک سال پیگیری شکایت مان از مأمورین نیروی انتظامی در دادسرای سازمان قضایی نیروهای مسلح، پرونده قضات در دادسرای کارکنان دولت مطرح شد. پس از تماسی که از دادسرای کارکنان دولت با من برقرار شد، حدود یک ماه به من فرصت داده شد تا شکایتم را علیه سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران، دهنوی حداد، قاضی شعبه ۳ امنیت دادگاه انقلاب تهران، و علی‌اکبر حیدری‌فر، دادیار شعبه ۳ دادگاه انقلاب را ثبت کنم.

آن زمان در یک مشاور املاک مشغول به کار بودم. چند روز پس از تماس از دادسرای کارکنان دولت، چندین تهدید تلفنی دریافت کردم که میگفتند نباید بیشتر از این پیگیر پرونده جنایت کهریزک باشم و بهتر است مبلغی پول دریافت کنم و  از این پرونده کنار بکشم. چون قبلاً نیز تهدیدات مشابهی دریافت کرده بودم، به این تهدیدها توجهی نکردم و همچنان در حال برنامه‌ریزی با دیگر آسیب‌دیدگان کهریزک بودم تا همه با هم به دادسرای کارکنان دولت برویم تا آنها  شکایت کنیم.

اگر اشتباه نکنم، شب پنج‌شنبه بود. حدود ساعت ۱۰:۳۰ شب بود که بنگاه را بستم و پیاده به سمت خانه حرکت کردم. در مسیر، به سوپرمارکت رفتم و مقداری خرید برای خانه انجام دادم. وقتی به سر کوچه رسیدم، متوجه شدم دو جوان به من طعنه می‌زنند. این رفتار برایم کمی عجیب بود، بنابراین از آنها پرسیدم چرا  در همان لحظه جفتشون بهم حمله کردند ، چند ضربه ای زدند و سریعا فرار کردن ، همان لحظه متوجه شدم ماشین پلیس چراغ خاموش جلوتر ایستاده ، آمدم وسایل خریدم را از روی زمین جمع کنم که دیدم نمیتونم نفس بکشم.‌..

نگاهی به سمت قلبم انداختم که از شدت درد می‌سوخت و متوجه شدم که چاقو خورده‌ام. جای چاقو را محکم با دستم فشار دادم، اما خون همچنان بیرون می‌زد و نفس کشیدن برایم هر لحظه سخت‌تر و دشوارتر می‌شد.

کمی جلوتر از جایی که به من حمله کرده بودند، درمانگاهی وجود داشت. با زحمت خودم را به درمانگاه کشاندم. مسئول درمانگاه گفت که باید به بیمارستان منتقل شوم و خونریزی شدیدی دارم. دوباره از درمانگاه خارج شدم و به جلوی درمانگاه رسیدم. به سختی می‌توانستم نفس بکشم و در همان جا روی زمین افتادم. چند نفر از دوستانم دورم جمع شده بودند و به آمبولانس زنگ می‌زدند. حال بسیار بدی داشتم؛ چون چاقو طحالم را پاره کرده بود و خونریزی داخلی شدیدی داشتم.

همان زمان بسیجی ها بالای سرم آمدن و از من فیلم برداری کردند و رفتند ،  آمبولانس آمد ، سوار آمبولانس شدم و دیگر نمی‌تونستم نفس بکشم ، زیرا از قسمتی که چاقو خورده بودم هوا می‌کشد و نمی‌گذاشت از دهن نفس بکشم ، از یک طرف هم خون وارد ریه هایم شده بود و از دهن و دماغم بیرون میزد ، آن موقع فکر می‌کردم که زنده نمی‌مانم و این بار خواهم رفت. تا اینکه به بیمارستان مدنی کرج رسیدیم.خلاصه، سریعاً مرا وارد اتاق عمل کردند و عمل جراحی چندین ساعت طول کشید. اما این بار هم نتوانستم زنده بمانم.
بعد از دو هفته که از بیمارستان مرخص شدم، با مجید مقدم، دیگر بازداشتی کهریزک، هماهنگ کردم و با بخیه‌های روی شکمم، با ماشین مجید به تهران رفتیم. در تهران، شکایتی علیه سعید مرتضوی، قاضی دهنوی حداد و دادیار حیدری‌فر تنظیم کردیم.

در نهایت، پرونده شکایت من از چاقو خوردنم به جایی نرسید و پلیس امنیت دو نفر را معرفی کرد که ادعا می‌کردند من را با چاقو زده‌اند. در حالی که هیکل آن دو نفر به مراتب کوچک‌تر از کسانی بود که من را با چاقو زده بودند. پرونده‌ام به نوعی ماست‌مالی شد، ولی برای همه ما روشن بود که این حمله از سوی چه کسانی و با چه هدفی انجام شده بود.

امیر محمد خالقی به توسط این حکومت به قتل رسیده است و متأسفانه دستگاه قضایی رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی که به طور گسترده حقوق بشر را نقض می‌کند، روزی دو نفر از اراذل و اوباش حکومتی را به جای قاتلان اصلی معرفی خواهد کرد.

از اینستاگرام مسعود علیزاده

#امیرمحمد_خالقی #مسعود_علیزاده #کهریزک #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
👍39💔164



group-telegram.com/Tavaana_TavaanaTech/90033
Create:
Last Update:

Masoud Alizadeh:
روایت سوءقصد نافرجام

امیرمحمد خالقی دانشجوی ۱۹ ساله‌ اهل خراسان  روز چهارشنبه ۲۴ بهمن،در حال بازگشت به خوابگاه دانشجویی در منطقه امیرآباد تهران،توسط دو زورگیر موتور سوار مورد حمله قرار گرفت.در این حمله که برای ربودن کول پشتی امیر محمد صورت گرفته بود چند ضربه چاقو به او زدند. متأسفانه بر اثر جراحات شدید امیر محمد صبح روز پنجشنبه ۲۵ بهمن جان‌ خود را مظلومانه در بیمارستان از دست داد.

در طول بیش از چهار دهه عمر رژیم ، دستگاه‌های امنیتی همواره تلاش کرده‌اند با اعزام ارازل و اوباش حکومتی و صحنه‌سازی‌هایی از قبیل دزدی و خفت‌گیری، مخالفان خود را در خیابان‌ها با چاقو بکشند و از میان بردارند. متأسفانه، همانطور که این اتفاق در سال ۸۹ برای خودم رخ داد، بسیاری از مخالفان با این روش‌ها هدف قرار گرفته‌اند.

بعد از یک سال پیگیری شکایت مان از مأمورین نیروی انتظامی در دادسرای سازمان قضایی نیروهای مسلح، پرونده قضات در دادسرای کارکنان دولت مطرح شد. پس از تماسی که از دادسرای کارکنان دولت با من برقرار شد، حدود یک ماه به من فرصت داده شد تا شکایتم را علیه سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران، دهنوی حداد، قاضی شعبه ۳ امنیت دادگاه انقلاب تهران، و علی‌اکبر حیدری‌فر، دادیار شعبه ۳ دادگاه انقلاب را ثبت کنم.

آن زمان در یک مشاور املاک مشغول به کار بودم. چند روز پس از تماس از دادسرای کارکنان دولت، چندین تهدید تلفنی دریافت کردم که میگفتند نباید بیشتر از این پیگیر پرونده جنایت کهریزک باشم و بهتر است مبلغی پول دریافت کنم و  از این پرونده کنار بکشم. چون قبلاً نیز تهدیدات مشابهی دریافت کرده بودم، به این تهدیدها توجهی نکردم و همچنان در حال برنامه‌ریزی با دیگر آسیب‌دیدگان کهریزک بودم تا همه با هم به دادسرای کارکنان دولت برویم تا آنها  شکایت کنیم.

اگر اشتباه نکنم، شب پنج‌شنبه بود. حدود ساعت ۱۰:۳۰ شب بود که بنگاه را بستم و پیاده به سمت خانه حرکت کردم. در مسیر، به سوپرمارکت رفتم و مقداری خرید برای خانه انجام دادم. وقتی به سر کوچه رسیدم، متوجه شدم دو جوان به من طعنه می‌زنند. این رفتار برایم کمی عجیب بود، بنابراین از آنها پرسیدم چرا  در همان لحظه جفتشون بهم حمله کردند ، چند ضربه ای زدند و سریعا فرار کردن ، همان لحظه متوجه شدم ماشین پلیس چراغ خاموش جلوتر ایستاده ، آمدم وسایل خریدم را از روی زمین جمع کنم که دیدم نمیتونم نفس بکشم.‌..

نگاهی به سمت قلبم انداختم که از شدت درد می‌سوخت و متوجه شدم که چاقو خورده‌ام. جای چاقو را محکم با دستم فشار دادم، اما خون همچنان بیرون می‌زد و نفس کشیدن برایم هر لحظه سخت‌تر و دشوارتر می‌شد.

کمی جلوتر از جایی که به من حمله کرده بودند، درمانگاهی وجود داشت. با زحمت خودم را به درمانگاه کشاندم. مسئول درمانگاه گفت که باید به بیمارستان منتقل شوم و خونریزی شدیدی دارم. دوباره از درمانگاه خارج شدم و به جلوی درمانگاه رسیدم. به سختی می‌توانستم نفس بکشم و در همان جا روی زمین افتادم. چند نفر از دوستانم دورم جمع شده بودند و به آمبولانس زنگ می‌زدند. حال بسیار بدی داشتم؛ چون چاقو طحالم را پاره کرده بود و خونریزی داخلی شدیدی داشتم.

همان زمان بسیجی ها بالای سرم آمدن و از من فیلم برداری کردند و رفتند ،  آمبولانس آمد ، سوار آمبولانس شدم و دیگر نمی‌تونستم نفس بکشم ، زیرا از قسمتی که چاقو خورده بودم هوا می‌کشد و نمی‌گذاشت از دهن نفس بکشم ، از یک طرف هم خون وارد ریه هایم شده بود و از دهن و دماغم بیرون میزد ، آن موقع فکر می‌کردم که زنده نمی‌مانم و این بار خواهم رفت. تا اینکه به بیمارستان مدنی کرج رسیدیم.خلاصه، سریعاً مرا وارد اتاق عمل کردند و عمل جراحی چندین ساعت طول کشید. اما این بار هم نتوانستم زنده بمانم.
بعد از دو هفته که از بیمارستان مرخص شدم، با مجید مقدم، دیگر بازداشتی کهریزک، هماهنگ کردم و با بخیه‌های روی شکمم، با ماشین مجید به تهران رفتیم. در تهران، شکایتی علیه سعید مرتضوی، قاضی دهنوی حداد و دادیار حیدری‌فر تنظیم کردیم.

در نهایت، پرونده شکایت من از چاقو خوردنم به جایی نرسید و پلیس امنیت دو نفر را معرفی کرد که ادعا می‌کردند من را با چاقو زده‌اند. در حالی که هیکل آن دو نفر به مراتب کوچک‌تر از کسانی بود که من را با چاقو زده بودند. پرونده‌ام به نوعی ماست‌مالی شد، ولی برای همه ما روشن بود که این حمله از سوی چه کسانی و با چه هدفی انجام شده بود.

امیر محمد خالقی به توسط این حکومت به قتل رسیده است و متأسفانه دستگاه قضایی رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی که به طور گسترده حقوق بشر را نقض می‌کند، روزی دو نفر از اراذل و اوباش حکومتی را به جای قاتلان اصلی معرفی خواهد کرد.

از اینستاگرام مسعود علیزاده

#امیرمحمد_خالقی #مسعود_علیزاده #کهریزک #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech

BY آموزشکده توانا












Share with your friend now:
group-telegram.com/Tavaana_TavaanaTech/90033

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

"There are several million Russians who can lift their head up from propaganda and try to look for other sources, and I'd say that most look for it on Telegram," he said. On Feb. 27, however, he admitted from his Russian-language account that "Telegram channels are increasingly becoming a source of unverified information related to Ukrainian events." It is unclear who runs the account, although Russia's official Ministry of Foreign Affairs Twitter account promoted the Telegram channel on Saturday and claimed it was operated by "a group of experts & journalists." Overall, extreme levels of fear in the market seems to have morphed into something more resembling concern. For example, the Cboe Volatility Index fell from its 2022 peak of 36, which it hit Monday, to around 30 on Friday, a sign of easing tensions. Meanwhile, while the price of WTI crude oil slipped from Sunday’s multiyear high $130 of barrel to $109 a pop. Markets have been expecting heavy restrictions on Russian oil, some of which the U.S. has already imposed, and that would reduce the global supply and bring about even more burdensome inflation. Russians and Ukrainians are both prolific users of Telegram. They rely on the app for channels that act as newsfeeds, group chats (both public and private), and one-to-one communication. Since the Russian invasion of Ukraine, Telegram has remained an important lifeline for both Russians and Ukrainians, as a way of staying aware of the latest news and keeping in touch with loved ones.
from us


Telegram آموزشکده توانا
FROM American