group-telegram.com/aLittleBitOfHeaven/19
Create:
Last Update:
Last Update:
چون زلف توام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بیسروسامانی
من خاکم و من گردم ، من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری ، تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی ، در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم ، تو اشک مرا مانی
در سینهٔ سوزانم مستوری و مهجوری
در دیدهٔ بیدارم پیدایی و پنهانی
من زمزمهٔ عودم ، تو زمزمه پردازی
من سلسلهٔ موجم ، تو سلسله جنبانی
از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمیبینی ، دردی که نمیدانی
دل با من و جان بیتو نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی
ای چشم رهی سویت ، کو چشم رهیجویت؟
روی از من سرگردان شاید که نگردانی
BY ماهور🪴
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/aLittleBitOfHeaven/19