امام صادق از پدرشون روایت کردند: همین طور که خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شب قدر مرحمت فرمود، به ما اهل بیت نیز نیمه شعبان را عطا کرد.
انّها اللیلة التی جعلها الله لنا أهل البیت بإزاء ما جعل لیلة القدر لنبینا صلی الله علیه و آله و سلم
پ.ن: امشب رو قدر بدونیم، شاید سال بعد نبودیم
#أین_صاحبنا
انّها اللیلة التی جعلها الله لنا أهل البیت بإزاء ما جعل لیلة القدر لنبینا صلی الله علیه و آله و سلم
پ.ن: امشب رو قدر بدونیم، شاید سال بعد نبودیم
#أین_صاحبنا
انتظار واقعی اضطرار میاره، مثل پدری که پشت در اتاق عمل دخترش ایستاده، یا بچه ای که بعد از تعطیل شدن مدرسه منتظر بیان دنبالش، یا مثل بیمار سرطانی بعد از آخرین جلسه شیمی درمانیش، یا کنکوری شب قبل از اعلام رتبه، یا مثل مادری که منتظره بچه اش به دنیا بیاد ولی چند ساعته تکون نخورده...
#أین_صاحبنا
روز سی و نهم
#أین_صاحبنا
روز سی و نهم
تنها چیزی که میفهمم اینه که امشب نباید بی تفاوت باشیم، میدونم جای خالیش پر نمیشه ولی باید همه زورمون رو بزنیم اسمش همه جا باشه، تو کانال هاتون، تو پیج هاتون هر جا که میتونین، اصلا برو به یک غریبه و یا اشناه هدیه بده بگو به خاطر شادی دل بابامون! برو کافه بگو امشب همه کوکی هاتون رو مهمون منین، چون شب تولد بابامه، پول بزن به کارت یکی بگو عیدی! واسه خانومت یا مامانت گل بخر، یک جعبه شیرینی بخر برو با دست خودت بین مردم، به یکی که ازش دلخوری پیام بده و بگو، به عشق بابام بخشیدمت، به بدهکارت بگو عجله نکن بهت مهلت میدم، به راننده اسنپ پول بیشتر بده، میری رستوران به اون بنده خدایی که سر میز بیاد انعام بده، نیمدونم دقیقا چه کاری ولی هر کاری که میتونی بکن
#أین_صاحبنا
#أین_صاحبنا
Forwarded from از: به:
از: فرزند
به: پدر
من خیلی آدم تجربه گراییام. تا خودم با یک ماجرا روبرو نشم، سخت قبولش میکنم. مثلا بچه تر که بودم و میشنیدم بزرگترها میگن واسه کسی بمیر که برات تب کنه! دنبال این میرفتم که ببینم کی برام تب میکنه تا من براش بمیرم یا برعکس. توی غالب اوقات هم سرم به سنگ میخورد که ای بابا چرا کسی پیدا نمیشه پس؟ تا اینکه چند وقت پیش متوجه یک رفتار و حالت جدید در مادرم شدم که طبق نظر خواهرم سال هاست وجود داره و من بهش توجهی نداشتم. بگذریم. مادر نازنین و دنیا دیده ما، از قدیم خیلی دلسوز بود و هنوزم هست. مخصوصا نسبت به بچهها. مثلا اگر مادر ما سر شب و توی مهمونی ببینه یکی از نوههاش سر درده یا دهنش آفت زده یا حتی مثلا پا درده، ما غصه دار میشیم چون فرداش عینا همون درد رو درون مادرمون میبینیم. فردا صبحش که از خواب بیدار میشه با اون درد بیدار میشه.
ظاهرا دکترا برای این حالت یک اسمی هم دست و پا کردن و بهش میگن: همدلی جسمانی یا Somatic Empathy. دکتری میگن این حالت وقتی پیش میاد که رابطه عاطفی قویای بین دو طرف باشه. درستم میگن. تا دل کسی بندِ کسی نباشه حتی از حالش هم خبر نداره چه برسه به اینکه دردش رو درک کنه.
بابا جان! میگن شما حتی از مهربان ترین مادران هم مهربان ترین.
آقا جان! من حالا دیگه مطمئنتر از همیشهام که این روایتِ جد بزرگوارتون چقدر درسته که میفرمود: « إِنَّا نَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ، وَ نَعْلَمُ مَا یُصِیبُکُمْ، وَ مَا یَلْحَقُکُمْ مِنَ الْأَذَی، وَ إِنَّا لَنُصِیبُ بِکُمُ الْأَذَی وَ نَتَأَلَّمُ لِأَلَمِکُمْ. ما میدانیم که چه میکنید و چه بر شما میگذرد و چه آزارهایی به شما میرسد؛ و ما نیز به سبب شما آزار میبینیم و از درد شما رنج میبریم.»
ما رو خیلی ببخشید که ما با شما چنین رابطهای نداریم و این شکلی نیستیم.
هزار و صد و نودمین سالروز تولدتون مبارک باشه بهترین بابای دنیا
به: پدر
من خیلی آدم تجربه گراییام. تا خودم با یک ماجرا روبرو نشم، سخت قبولش میکنم. مثلا بچه تر که بودم و میشنیدم بزرگترها میگن واسه کسی بمیر که برات تب کنه! دنبال این میرفتم که ببینم کی برام تب میکنه تا من براش بمیرم یا برعکس. توی غالب اوقات هم سرم به سنگ میخورد که ای بابا چرا کسی پیدا نمیشه پس؟ تا اینکه چند وقت پیش متوجه یک رفتار و حالت جدید در مادرم شدم که طبق نظر خواهرم سال هاست وجود داره و من بهش توجهی نداشتم. بگذریم. مادر نازنین و دنیا دیده ما، از قدیم خیلی دلسوز بود و هنوزم هست. مخصوصا نسبت به بچهها. مثلا اگر مادر ما سر شب و توی مهمونی ببینه یکی از نوههاش سر درده یا دهنش آفت زده یا حتی مثلا پا درده، ما غصه دار میشیم چون فرداش عینا همون درد رو درون مادرمون میبینیم. فردا صبحش که از خواب بیدار میشه با اون درد بیدار میشه.
ظاهرا دکترا برای این حالت یک اسمی هم دست و پا کردن و بهش میگن: همدلی جسمانی یا Somatic Empathy. دکتری میگن این حالت وقتی پیش میاد که رابطه عاطفی قویای بین دو طرف باشه. درستم میگن. تا دل کسی بندِ کسی نباشه حتی از حالش هم خبر نداره چه برسه به اینکه دردش رو درک کنه.
بابا جان! میگن شما حتی از مهربان ترین مادران هم مهربان ترین.
آقا جان! من حالا دیگه مطمئنتر از همیشهام که این روایتِ جد بزرگوارتون چقدر درسته که میفرمود: « إِنَّا نَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ، وَ نَعْلَمُ مَا یُصِیبُکُمْ، وَ مَا یَلْحَقُکُمْ مِنَ الْأَذَی، وَ إِنَّا لَنُصِیبُ بِکُمُ الْأَذَی وَ نَتَأَلَّمُ لِأَلَمِکُمْ. ما میدانیم که چه میکنید و چه بر شما میگذرد و چه آزارهایی به شما میرسد؛ و ما نیز به سبب شما آزار میبینیم و از درد شما رنج میبریم.»
ما رو خیلی ببخشید که ما با شما چنین رابطهای نداریم و این شکلی نیستیم.
هزار و صد و نودمین سالروز تولدتون مبارک باشه بهترین بابای دنیا
کاش صبح که شد، مَدّ ندای «الا یا اهل العالم»ت با «الله اکبر» موذن زاده قاطی شه و همه کابوس هامون تموم شه
سلام
حال همه ما خوب است
ملالی نیست جز غروب خورشیدی که هزار امید بهش داشتیم
با این همه عمری، اگر بعد از این همه نیامدنت باقی ماند
باز هم منتظرت خواهیم ماند که این ارثیه خانوادگی ماست
تو می آیی حتی اگر یک روز به عمر دنیا مانده باشد و این تنها خبر خوش عالم است
تا یادم نرفته است بنویسم
این روزها امید آمدنت چه دلپذیر بود
ولی خورشید امروز هم غروب کرد
فدای سرت که نیامدی به قول حافظ
گر باد فتنه هر دو جهان را بهم زند
ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست
ببخشید نامه ام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه
از نو برایت مینویسم
حال همه ما خوب است
اما تو باور نکن...
#أین_صاحبنا
روز چهلم
حال همه ما خوب است
ملالی نیست جز غروب خورشیدی که هزار امید بهش داشتیم
با این همه عمری، اگر بعد از این همه نیامدنت باقی ماند
باز هم منتظرت خواهیم ماند که این ارثیه خانوادگی ماست
تو می آیی حتی اگر یک روز به عمر دنیا مانده باشد و این تنها خبر خوش عالم است
تا یادم نرفته است بنویسم
این روزها امید آمدنت چه دلپذیر بود
ولی خورشید امروز هم غروب کرد
فدای سرت که نیامدی به قول حافظ
گر باد فتنه هر دو جهان را بهم زند
ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست
ببخشید نامه ام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه
از نو برایت مینویسم
حال همه ما خوب است
اما تو باور نکن...
#أین_صاحبنا
روز چهلم
چله رو با چشمای که صفحه گوشی را تار میبینه با این شعر حافظ تموم میکنم:
ای غایب از نظر که شدی همنشین دل
میگویمت دعا و ثنا میفرستمت...
ای غایب از نظر که شدی همنشین دل
میگویمت دعا و ثنا میفرستمت...
شاید مشکل خواستن های ماست، تو قحطی یادتیم، تو مشکلات پر رنگ میشی، مقطعی تو زندگیامونی، محدود و کم هزینه! یعنی اینطوری که تو همیشه پشت در نشسته باشی بعد هر وقت ما در زدیم، سریع در رو باز کنی!
نمیتونیم و البته نمیخوایم در زندگیمونو روی پاشنه ای که مرداته بچرخونیم چون حضور مستمرت تو زندگی هامون هزینه اش زیاده! وقتی حواسمون به حضورت باشه، خیلی کارها رو نمیتونیم بکنیم، محدود میشیم و پس فک کنم ما ترجیح میدم، همینطوری داشته باشیمت...
#أین_صاحبنا
نمیتونیم و البته نمیخوایم در زندگیمونو روی پاشنه ای که مرداته بچرخونیم چون حضور مستمرت تو زندگی هامون هزینه اش زیاده! وقتی حواسمون به حضورت باشه، خیلی کارها رو نمیتونیم بکنیم، محدود میشیم و پس فک کنم ما ترجیح میدم، همینطوری داشته باشیمت...
#أین_صاحبنا
تو پیام هایی که اکثرش لطف و محبت شماها بود و من شرمنده کرد، یک پیام زیاد تکرار شده بود این عنوان بود
«لطفا این آخرین بار نباشه و دوباره از این حرکات دسته جمعی بکنید»
برای اون دسته از عزیزان میگم
از امروز اگر دوست دارین چله مجدد بردارین
این چله از جهات زیادی حایز اهمیته که مهمترینش اینه که توی این چله سه شب قدر قرار داره
پس اگر دوست داشتین این فرصت رو از دست ندین
«لطفا این آخرین بار نباشه و دوباره از این حرکات دسته جمعی بکنید»
برای اون دسته از عزیزان میگم
از امروز اگر دوست دارین چله مجدد بردارین
این چله از جهات زیادی حایز اهمیته که مهمترینش اینه که توی این چله سه شب قدر قرار داره
پس اگر دوست داشتین این فرصت رو از دست ندین
بین این همه سیاهی در سیاهی به قول حافظ: مرا امید وصال تو زنده می دارد...
و شبتان بخیر حضرت نور
#أین_صاحبنا
و شبتان بخیر حضرت نور
#أین_صاحبنا