Notice: file_put_contents(): Write of 811 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/group-telegram/post.php on line 50

Warning: file_put_contents(): Only 12288 of 13099 bytes written, possibly out of free disk space in /var/www/group-telegram/post.php on line 50
شهر کتاب و داستان | Telegram Webview: bookcity5/7641 -
Telegram Group & Telegram Channel
📚 #بوستان - باب دوم - در احسان

🔹 بخش 25 - حکایت

یکی را پسر گم شد از راحله
شبانگه بگردید در قافله
ز هر خیمه پرسید و هر سو شتافت
به تاریکی آن روشنایی نیافت
چو آمد بر مردم کاروان
شنیدم که می‌گفت با ساروان

ندانی که چون راه بردم به دوست!
هر آن کس که پیش آمدم گفتم اوست
از آن اهل دل در پی هر کسند
که باشد که روزی به مردی رسند
برند از برای دلی بارها
خورند از برای گلی خارها


🔹 بخش 26

ز تاج ملکزاده‌ای در مناخ
شبی لعلی افتاد در سنگلاخ
پدر گفتش اندر شب تیره رنگ
چه دانی که گوهر کدام است و سنگ؟
همه سنگها پاس دار ای پسر
که لعل از میانش نباشد به در
در اوباش، پاکان شوریده رنگ
همان جای تاریک و لعلند و سنگ

چو پاکیزه نفسان و صاحبدلان
بر آمیختستند با جاهلان
به رغبت بکش بار هر جاهلی
که افتی به سر وقت صاحبدلی
کسی را که با دوستی سرخوش است
نبینی که چون بار دشمن کش است؟
بدرد چو گل جامه از دست خار
که خون در دل افتاده خندد چو نار

غم جمله خور در هوای یکی
مراعات صد کن برای یکی
گرت خاکپایان شوریده سر
حقیر و فقیر آید اندر نظر
به مردی کز ایشان به در نیست آن
به خدمت کمر بندشان بر میان
تو هرگز مبینشان به چشم پسند
که ایشان پسندیده حق بسند

کسی را که نزدیک ظنت بد اوست
چه دانی که صاحب ولایت خود اوست؟
در معرفت بر کسانی است باز
که درهاست بر روی ایشان فراز
بسا تلخ عیشان تلخی چشان
که آیند در حله دامن کشان

ببوسی گرت عقل و تدبیر هست
ملکزاده را در نواخانه دست
که روزی برون آید از شهربند
بلندیت بخشد چو گردد بلند
مسوزان درخت گل اندر خریف
که در نوبهارت نماید ظریف


🔹 بخش 27 - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی

یکی زهرهٔ خرج کردن نداشت
زرش بود و یارای خوردن نداشت
نه خوردی، که خاطر بر آسایدش
نه دادی، که فردا بکار آیدش
شب و روز در بند زر بود و سیم
زر و سیم در بند مرد لئیم
بدانست روزی پسر در کمین
که ممسک کجا کرد زر در زمین

ز خاکش بر آورد و بر باد داد
شنیدم که سنگی در آن جا نهاد
جوانمرد را زر بقایی نکرد
به یک دستش آمد، به دیگر بخورد
کز این کم زنی بود ناپاکرو
کلاهش به بازار و میزر گرو
نهاده پدر چنگ در نای خویش
پسر چنگی و نایی آورده پیش

پدر زار و گریان همه شب نخفت
پسر بامدادان بخندید و گفت
زر از بهر خوردن بود ای پدر
ز بهر نهادن چه سنگ و چه زر
زر از سنگ خارا برون آورند
که با دوستان و عزیزان خورند
زر اندر کف مرد دنیاپرست
هنوز ای برادر به سنگ اندرست

چو در زندگانی بدی با عیال
گرت مرگ خواهند، از ایشان منال
چو خشم آری آن گه خورند از تو سیر
که از بام پنجه گز افتی به زیر
بخیل توانگر به دینار و سیم
طلسمی است بالای گنجی مقیم
از آن سالها می‌بماند زرش
که لرزد طلسمی چنین بر سرش

به سنگ اجل ناگهش بشکنند
به اسودگی گنج قسمت کنند
پس از بردن و گرد کردن چو مور
بخور پیش از آن که‌ت خورد کرم گور
سخنهای سعدی مثال است و پند
به کار آیدت گر شوی کار بند
دریغ است از این روی برتافتن
کز این روی دولت توان یافتن


👤 #سعدی
📚 #بوستان
🔹 باب دوم - در احسان
▪️بخش 25, 26, 27

join us | شهر کتاب
@bookcity5



group-telegram.com/bookcity5/7641
Create:
Last Update:

📚 #بوستان - باب دوم - در احسان

🔹 بخش 25 - حکایت

یکی را پسر گم شد از راحله
شبانگه بگردید در قافله
ز هر خیمه پرسید و هر سو شتافت
به تاریکی آن روشنایی نیافت
چو آمد بر مردم کاروان
شنیدم که می‌گفت با ساروان

ندانی که چون راه بردم به دوست!
هر آن کس که پیش آمدم گفتم اوست
از آن اهل دل در پی هر کسند
که باشد که روزی به مردی رسند
برند از برای دلی بارها
خورند از برای گلی خارها


🔹 بخش 26

ز تاج ملکزاده‌ای در مناخ
شبی لعلی افتاد در سنگلاخ
پدر گفتش اندر شب تیره رنگ
چه دانی که گوهر کدام است و سنگ؟
همه سنگها پاس دار ای پسر
که لعل از میانش نباشد به در
در اوباش، پاکان شوریده رنگ
همان جای تاریک و لعلند و سنگ

چو پاکیزه نفسان و صاحبدلان
بر آمیختستند با جاهلان
به رغبت بکش بار هر جاهلی
که افتی به سر وقت صاحبدلی
کسی را که با دوستی سرخوش است
نبینی که چون بار دشمن کش است؟
بدرد چو گل جامه از دست خار
که خون در دل افتاده خندد چو نار

غم جمله خور در هوای یکی
مراعات صد کن برای یکی
گرت خاکپایان شوریده سر
حقیر و فقیر آید اندر نظر
به مردی کز ایشان به در نیست آن
به خدمت کمر بندشان بر میان
تو هرگز مبینشان به چشم پسند
که ایشان پسندیده حق بسند

کسی را که نزدیک ظنت بد اوست
چه دانی که صاحب ولایت خود اوست؟
در معرفت بر کسانی است باز
که درهاست بر روی ایشان فراز
بسا تلخ عیشان تلخی چشان
که آیند در حله دامن کشان

ببوسی گرت عقل و تدبیر هست
ملکزاده را در نواخانه دست
که روزی برون آید از شهربند
بلندیت بخشد چو گردد بلند
مسوزان درخت گل اندر خریف
که در نوبهارت نماید ظریف


🔹 بخش 27 - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی

یکی زهرهٔ خرج کردن نداشت
زرش بود و یارای خوردن نداشت
نه خوردی، که خاطر بر آسایدش
نه دادی، که فردا بکار آیدش
شب و روز در بند زر بود و سیم
زر و سیم در بند مرد لئیم
بدانست روزی پسر در کمین
که ممسک کجا کرد زر در زمین

ز خاکش بر آورد و بر باد داد
شنیدم که سنگی در آن جا نهاد
جوانمرد را زر بقایی نکرد
به یک دستش آمد، به دیگر بخورد
کز این کم زنی بود ناپاکرو
کلاهش به بازار و میزر گرو
نهاده پدر چنگ در نای خویش
پسر چنگی و نایی آورده پیش

پدر زار و گریان همه شب نخفت
پسر بامدادان بخندید و گفت
زر از بهر خوردن بود ای پدر
ز بهر نهادن چه سنگ و چه زر
زر از سنگ خارا برون آورند
که با دوستان و عزیزان خورند
زر اندر کف مرد دنیاپرست
هنوز ای برادر به سنگ اندرست

چو در زندگانی بدی با عیال
گرت مرگ خواهند، از ایشان منال
چو خشم آری آن گه خورند از تو سیر
که از بام پنجه گز افتی به زیر
بخیل توانگر به دینار و سیم
طلسمی است بالای گنجی مقیم
از آن سالها می‌بماند زرش
که لرزد طلسمی چنین بر سرش

به سنگ اجل ناگهش بشکنند
به اسودگی گنج قسمت کنند
پس از بردن و گرد کردن چو مور
بخور پیش از آن که‌ت خورد کرم گور
سخنهای سعدی مثال است و پند
به کار آیدت گر شوی کار بند
دریغ است از این روی برتافتن
کز این روی دولت توان یافتن


👤 #سعدی
📚 #بوستان
🔹 باب دوم - در احسان
▪️بخش 25, 26, 27

join us | شهر کتاب
@bookcity5

BY شهر کتاب و داستان




Share with your friend now:
group-telegram.com/bookcity5/7641

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Lastly, the web previews of t.me links have been given a new look, adding chat backgrounds and design elements from the fully-features Telegram Web client. The news also helped traders look past another report showing decades-high inflation and shake off some of the volatility from recent sessions. The Bureau of Labor Statistics' February Consumer Price Index (CPI) this week showed another surge in prices even before Russia escalated its attacks in Ukraine. The headline CPI — soaring 7.9% over last year — underscored the sticky inflationary pressures reverberating across the U.S. economy, with everything from groceries to rents and airline fares getting more expensive for everyday consumers. But the Ukraine Crisis Media Center's Tsekhanovska points out that communications are often down in zones most affected by the war, making this sort of cross-referencing a luxury many cannot afford. "Your messages about the movement of the enemy through the official chatbot … bring new trophies every day," the government agency tweeted. The original Telegram channel has expanded into a web of accounts for different locations, including specific pages made for individual Russian cities. There's also an English-language website, which states it is owned by the people who run the Telegram channels.
from us


Telegram شهر کتاب و داستان
FROM American