Telegram Group Search
🔹«هیچ‌ جامعه‌ای بدون آزادی زنان، آزاد نخواهد بود»

صدها نفر در دمشق تظاهرات کردند و خواهان سوریه‌ای سکولار و دموکراتیک و تضمین حقوق و آزادی‌های زنان شدند. روی پلاکاردهای معترضان نوشته شده: «سوریه برای همه»، «هیچ‌ جامعه‌ای بدون آزادی زنان، آزاد نخواهد بود»، «حکومت مذهبی نمی‌خواهیم»، ...

یکی از معترضان می‌گوید: «زنان سوری در این سال‌ها همواره حاضر بوده‌اند، در اعتراضات خیابانی، در امدادرسانی به مجروحان، در بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها، و حالا هم باید برای ساخت سوریه جدید حضور داشته باشه‌اند، نه به عنوان نیروهای در حاشیه و مشاور، بلکه به عنوان رهبران مسیر ساخت سوریه.»

@harasswatch
🔹گزارشی از نشست ۲۵ نوامبر در زندان زنان لاکان

در متن پیش رو که برای دیدبان آزار ارسال شده است، گزارشی‌ می‌خوانید از نشست صمیمانه زنان در زندان لاکان که به مناسبت 25 نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان برگزار شده است. در این نشست، زنان زندانی سیاسی و «غیرسیاسی»، هم‌صدا و هم‌رای، تجربه‌های خود از خشونت جنسیتی را بیان کردند و #زهره_دادرس، #زهرا_دادرس، #فروغ_سمیع_نیا، #شریفه_محمدی، #آزاده_چاوشیان و #شیوا_شاه_سیاه (از فعالان حقوق زنان در گیلان) از انواع و ابعاد خشونت علیه زنان گفتند. این نشست با خواندن شعر «دختران دشت» توسط شریفه محمدی و آوازخوانی آزاده چاوشیان به پایان رسید.

فردی که به اتهام قتل همسر خود زندانی است، از خشونت‌های خانگی، از آزارواذیت‌های جسمانی و روانی، خیانت و فروخته‌شدن فرزند شیرخواره‌اش توسط همسر خود می‌گوید. این زن پس از بازداشت نیز در اداره آگاهی برای اعتراف اجباری مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته است و حالا در این زندان، اراده‌ و اختیاری برای کوتاه‌کردن موهایش ندارد و باید از مسئول بند اجازه بگیرد. زنی که چند روزی است از بیمارستان به بند نسوان لاکان رشت بازگشته است، از بارداری ناخواسته‌اش می‌گوید که او را به مرز مرگ و زندگی رسانده بود و حالا نجات پیدا کرده است، زنی خانه‌دار و بدون پشتوانه مالی و سرمایه که مشخص نیست بر چه اساسی برای او دفترچه چک صادر کرده‌اند و با اعتماد به همسر، بدون آگاهی از آنچه در انتظار اوست، با بدهی‌ها و شاکیان فراوان این روزها را در زندان می‌گذراند، درحالی‌که کودکانش را به بهزیستی واگذار کرده‌اند و امکان دیدن آنها و شنیدن صدایشان را نیز نیافته است. حاضران در این نشست همچنین به چندین نمونه از رفتارهای نامحترمانه و تحقیرآمیز مسئولان، مددکاران و نگهبانان با مادران زندانی و سرزنش آنان اشاره کرده‌اند. 

متن کامل گزارش:
https://harasswatch.com.com/news/2402/

@harasswatch
⭕️ بیانیه جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه‌های کشور: «از انقلاب ۵۷ تا دختر علوم‌و‌تحقیقات: زنان* به میادین بازمی‌گردند»

بخش‌هایی از متن بیانیه:

بسیاری از ما زنانی* که در این روزها و در این مرز و بوم زندگی می‌کنیم، بارها خودمان را جای او تصور کرده‌ایم. بارها همین نقش را برداشته‌ایم. با خود گفته‌ایم: «ای کاش همین حالا و همین‌جا تمام لباس‌هایم را درآورم، تا شاید این غائله پایان یابد. شاید از زیر نگاه‌ها، تذکرها و تعرض‌ها رها شوم.» کنش هنجارشکن دختر علوم‌وتحقیقات با وجود اینکه به چشم‌های ما ناآشنا بود، لحظه‌ای از خشم، عصیان و کلافگی را پیش چشم همه آورد. لحظه‌ای که برای بسیاری از ما نزدیک و قابل درک بود ، از همین رو فیگورهایی مانند دختر علوم‌وتحقیقات حائز اهمیت هستند؛ نه از این بابت که اسطوره‌ای باشند یا مانند فرشتگان، بالعکس، بدین جهت که بسیار ملموس‌اند.

اما به‌راستی چرا کنش‌های اعتراضی چنینی تا این حد از سوی حاکمیت سرکوب می‌شوند؟ این کنش‌ها دارای چه ویژگی‌هایی هستند که نه تنها حاکمیت، بلکه جامعه مردسالار را به واکنش‌های فراوانی وامی‌دارند؟ آیا این سیاق از کنشگری‌های ناگهانی و یک‌نفره صرفا درخششی مقطعی هستند، یا چه‌بسا بتوانند به دستان حق‌خواهان بعدی دست یاری برسانند.

اصرار داریم و تاکید می‌کنیم که کنش دختر علوم‌وتحقیقات درخششی یک‌باره نبود و هرگونه تاریخ‌‌زدایی از شورش او کج‌فهمی‌ای خام اندیشانه است چرا که دستان آهو را در دستان هما، ویدا و دیگر خواهران عصیانگرمان -که نامی از آن‌ها نمی‌دانیم- دیده‌ایم. عصیان او را برآمده از عاطفه‌ای تماما شخصی و لحظه‌ای قلمداد نمی‌کنیم، و می‌دانیم که خشم و عاطفه‌ی او برآمده از ساختار و نظمی است که ما نیز با تن خود در آن زیسته‌ایم. اعتراف می‌کنیم که خشم این زن بند اتصال او و بسیاری از ما با یکدیگر است.  

ما، جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه‌های کشور در این بیانیه بر آن شدیم که با سرفرازی از کنش شجاعانه‌ی #آهوـ‌دریایی دفاع کنیم؛ هرگونه تشکیل پرونده روانی برای او را محکوم کرده و نوید می‌دهیم #مقاومت تا رهایی زنان از یوغ سرکوب‌های سیستماتیک پدرسالارانه ادامه خواهد داشت.

«زنان*: چتری گسترده از هویت‌های جنسیتی است که به‌منظور دوری از خوانش بیولوژیک و دوسوگرایانه از جنسیت، و هم‌چنین اشاره به هویت‌های جنسیتی مطرود، یعنی هرآنکه از مرد ممتاز فاصله دارد و طرد می‌شود، مورد استفاده قرار گرفته می‌گیرد.»

امضا کنندگان:

جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه تهران
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه گیلان
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه تربیت‌مدرس
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه علامه‌ طباطبایی
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه علم‌و‌صنعنت
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه بهشتی
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل
جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه خواجه‌نصیر

برای مطالعه متن کامل بیانیه لینک زیر را لمس کنید.

متن بیانیه

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
ديد‌بان آزار
Photo
🔹«بیا حرف بزنیم؛ شاید زبان تازه‌ای بافتیم»

نویسنده: میم. ر

روی صندلی نشسته‌ام. از بارهای قبلی که روی این صندلی نشسته بودم؛ داناترم، مسلط‌ترم، آشناترم و خلاصه همه اینها باتجربه‌ام. حتی لازم نیست که اینها را با خودم مرور کنم، آن‌قدر به این تغییر ایمان دارم که برایم درونی شده و همراه‌ام است. ولی «شکستم»؛ طوری شکستم که فقط می‌توانستم خبرش را بدهم و پای ذهنم یک‌ذره جلوتر نمی‌رفت که فکر کنم چطور شکستی؟ از اتاق بازجویی که آمدم به اولین هم‌سلولی که رسیدم خبرش را دادم. آزاد که شدم اولین خبری که می‌خواستم به امن‌ترین آدم‌های زندگیم بدهم همین بود: «من شکستم.». مدتی بعد پیش تراپیست رفتم و همین خبر را به او هم دادم. اما اینکه چطور و چرi شد را نتوانستم بگویم.

شاید همین بازگشت به نقطه‌ای که فکر می‌کنی دیگه خیلی با آن فاصله داری شوک‌آور است و می‌روی زیر آوار «شکستن». آن روزی هم که من در آن اتاق شکستم، همین اتفاق افتاد. تا روزهای قبلش من بیشترین زمان روزهایم را درگیر خیابان بودم و لذتی را در میان دود و گلوله و بازداشت و مرگ‌ها چشیدم، که هرگز در زندگی‌ام چنین لذتی وجودم را نگرفته بود و تا زنده‌ام در آرزوی دوباره برانگیختنش هستم؛ همان‌طور خستگی‌ناپذیر و شیدا. آن زندگی که از بچگی با مادرم و خواهرهایم در غیاب حضور و سایه مردان برای خودمان ساخته بودیم، در خیابان‌ها قدرت گرفته بود و حضور داشت و من حضور داشتم. «چقدر خوشحالم که زنده‌ام». برای اولین بار خیابان‌ها و بحث‌ها و گفت‌وگوهای خیلی از خانه‌ها و محل‌های کار به «من» تعلق داشت، بدون اینکه به زور خودم را در آن جا کنم یا از آن فاصله بگیرم که خطم نیندازد.

من با سری شورمند از امتداد آن لذت در سلول‌ها، روی صندلی بازجویی می‌نشستم و حواسم نبود قرار است از همین نقطه هم از پا دربیایم. فکری برایش نکرده بودم. با هر دادی که بازجو می‌زد و «جنده» خطابم می‌کرد و ازم «نرخ و قیمت»م را می‌پرسید، فرو می‌ریختم. مگر تمام نشده بود روزهایی که این حرف‌ها برایم فحش بود و خشونت؟ خشونت را نمی‌دانم ولی برایم آن لحظه فحش نبود که تحقیر شوم. من دربرابر امید ممکن‌شده‌ام تحقیر شدم و شکستم. در برابر پوچ‌شدن آن احساس یگانه لذتم فروریختم، و همه آنچه فکر می‌کردم از آن عبور کردم، با همان فضا، کلام، خشونت، و با تُن صدای «مردانه» بهم هجوم آورد و من دوباره همان دختر هشت-نه‌ساله‌ای شدم که اولین‌بار همه اینها بهش اصابت کرد، کنج اتاقی قایم شده بود، اشک می‌ریخت و فقط می‌لرزید. بازگشتم به‌همان نقطه صفر اولین شکستن.

متن کامل:
https://harasswatch.com.com/news/2395/-

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Video
🔹از هزاران زن ایزدی ربوده‌شده توسط داعش همچنان خبری نیست

در ویدئو، آتش‌زدن برقع اجباری توسط زنانی ایزدی رهاشده از اسارت داعش را مشاهده می‌کنید. در ماه آگوست سال ۲۰۱۴، داعش به سنجار-سرزمین اجدادی کورد‌های ایزدی‌ در شمال عراق- هجوم برد و هزاران نفر را قتل عام کرد. یکی از جنایات گسترده داعش، ربودن هزاران زن ایزدی بود که به اجبار مسلمان و برقع‌پوش شدند و به عنوان برده‌های جنسی میان جهادی‌های داعش تقسیم شدند. زنانی که هویتشان توسط داعشی‌ها جایگزین شد و صبیه نام گرفتند. زنانی که به روایت خودشان میان داعشی‌ها دست‌به‌دست می‌شدند و با تجاوز روزمره، بارداری ناخواسته، خشونت فیزیکی شدید و مواجه بودند.

بهار، یکی از اسرای سابق می‌گوید با سه فرزندنش در اتاق ردیف شده بودند و گمان می‌کردند قرار است گردن زده شوند و از در عوض فروخته شدند تا به داعشی‌ها خدمت کنند: «هر موقع می‌خواستند باید مانند همسرشان رفتار می‌کردم. اگر می‌خواستند کتکم می‌زدند.» کودکان بهار هم که زیر ۱۰ سال داشتند، مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گرفتند. بهار ۴ بار فروخته شد. نفر چهارم او را به عنوان خدمتکار به دو پایگاه دیگر داعشی‌ها اجاره می‌داد. بهار برای نظافت به این پایگاه‌ها می‌رفت و مورد خشونت و تجاوز قرار می‌گرفت.

در ماه ژوئیه سال ۲۰۲۱، با پیدا شدن دو زن در سوریه که سال‌ها قبل توسط داعش ربوده شده بودند، ایزدی‌ها برای یافتن هزاران زنی که هنوز پیدا نشده‌اند خواستار کمک بین‌المللی شدند. خانواده‌های این دو دختر، هفت سال منتظر شنیدن یک خبر از حال آن‌ها بودند و بالاخره در ماه ژوئیه، این بی‌خبری به پایان رسید

علی‌رغم تصور عمومی مبنی بر این که بسیاری از ایزدی‌ها در جنگ یا در طول دوره اسارت کشته شدند، اما خبر آزادی این دو زن، به گزارش‌هایی که ادعا می‌کردند ۲۷۶۸ ایزدی مفقود شده و هنوز زنده‌اند، اعتبار بخشید. بنابراین خود مردمان ایزدی گروه‌هایی تشکیل دادند و برای نجات زنان اسیر دست‌به‌کار شدند. اما پس از گذشت یک دهه، همچنان خبری از باقی مفقودشدگان نیست. بسیاری از زنان، از داعشی‌ها باردار شدند و گفته می‌شود از ترس پذیرفته نشدن فرزندانشان توسط خانواده و جامعه، به ماندن تن داده‌اند. زنان رها‌شده نیز همچنان با انواع چالش‌هایی روانی دست‌به‌گریبانند و بسیاری توسط خانواده و اجتماع استیگماتیزه و منزوی شدند.

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
در این روایت که برای دیدبان آزار ارسال شده، زنی از خشونت‌‌های جنسی یکی از کاندیداهای هیئت‌مدیره نظام مهندسی گیلان گفته که علی‌رغم اعتراض همکاران، از طریق رشوه و باندبازی در جایگاه خود باقی مانده است:

امروز دیگر نمی‌توانم ساکت بمانم. حقیقتی تلخ و شرم‌آور را افشا می‌کنم که سال‌ها با سکوت و بی‌تفاوتی پنهان شده است. فردی که اکنون کاندیدای عضویت در هیئت مدیره نظام مهندسی استان گیلان شده، در طول سالیان فعالیت خود در دفاتر مهندسی، بارها به دختران جوان و مجرد تعرض کرده و حریم انسانی آن‌ها را بی‌شرمانه زیر پا گذاشته است.

این فرد با سوءاستفاده از جایگاه و قدرت خود، محیط کاری را به فضایی ناامن برای همکارانش تبدیل کرده است. اتاق کار او، که عامدانه به شکلی طراحی شده است، دارای درِ ضدصدا بوده که از بیرون قفل می‌شود و فاقد هرگونه دوربین نظارتی است. چنین شرایطی به‌طور کامل قربانیان را از امکان دفاع و مقاومت محروم کرده و آن‌ها را در معرض آزارهای جسمی و روحی قرار داده است.

در مواجهه با این شرایط، کارکنان دفتر تلاش‌هایی برای مقابله انجام داده‌اند. یکی از این اقدامات نوشتن نامه‌ای اعتراضی بود که پس از تلاش این فرد برای تعرض به یکی از همکاران تنظیم شد. در این نامه، از او خواسته شد تا شرایط محیط کار را تغییر داده و برخی اصول مانند باز گذاشتن درِ اتاق جلسات را رعایت کند. این نامه تأثیری نسبی برای مدتی کوتاه داشت و برخی تغییرات محدود موقتا در رفتار او ایجاد شد، اما مشکل به‌صورت بنیادین حل نشد.

سال‌هاست که این رفتارهای غیراخلاقی خشونت‌آمیز ادامه دارد و تقریباً بسیاری از افراد مرتبط با سازمان نظام مهندسی و شهرداری‌ها از این اقدامات مطلع بوده‌اند. اما به جای مقابله با او، یا با دریافت رشوه یا به‌دلیل منافع شخصی، چشم‌های خود را بر این آزارها بسته‌اند و عملاً در ادامه یافتن این ظلم شریک شده‌اند.

راه‌های رفته نتیجه نداد و تمامی مناسبات تنها به سود فاسدان و متجاوزان بوده است. جامعه مهندسی نمی‌تواند و نباید پذیرای افرادی باشد که با اعمال شرم‌آور خود لکه ننگی بر این حرفه گذاشته‌اند. انتخاب چنین فردی به‌عنوان نماینده یا عضو هیئت مدیره، خیانتی به اخلاق، عدالت و کرامت انسانی و حقوق زنان است. با وجود اینهمه زن مهندس باصلاحیت، یک خشونتگر جنسی قرار است سر میز هیئت‌مدیره بنشیند.


@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
🔹زنای محصنه؛ از سنگسار تا چوبه دار

ژیلا بنی‌یعقوب خبر داده در زندان زنان قرچک، تعدادی زن به دلیل روابط خارج از ازدواج به مجازات رجم(سنگسار) محکوم شده‌اند، قاضی این حکم را به اعدام تبدیل کرده است. این زنان اکنون در انتظار اجرای حکم هستند، در حالی که بیشتر آن‌ها از داشتن وکیل محروم‌اند. پیشتر سارا جهانی، از فعالان حقوق زنان در گیلان هم خبر داده بود که در میان زندانیان جرائم عمومی علاوه بر قتل و جرائم مواد مخدر، محکومین و متهمین به زنای محصنه هم در معرض اعدام بدل از سنگسارند: «جرم‌انگاری رابطه جنسی، حدی از دخالت و کنکاش جمهوری اسلامی در زندگی شخصی شهروندان و البته شکاف بین روزمره ما و سبک مطلوب حکومت است که برای اغلب ما حتی مثل حجاب، مسئله قابل‌مشاهده و باورپذیری نیست. در زندان زنان لاکان، حداقل ۱۵ نفر به‌دلیل انواع رابطه نامشروع در بازداشت بودند.»

سارا جهانی به نون، زنی سی‌وچندساله اشاره می‌کند که در واکنش به خیانت‌های مدام همسرش، با مرد مجردی وارد رابطه شده است: «همسرش پس از شک کردن به او، با برنامه‌ریزی چندماهه، نون را برای بخشیدن مهریه فریب داده و در محل کار و خودروی او شنود کار گذاشته بود. روزی که قرار بود مامور برای بازداشت او به خانه بیاید هم با نون رابطه جنسی برقرار کرده بود تا تمام شرایط اثبات زنای محصنه برقرار باشد. او علی‌رغم توصیه قاضی، تحت‌تاثیر توصیه مددکار زندان که "النجاة فی‌الصدق"، به برقراری رابطه جنسی اقرار کرده بود. شوهر مصرانه در پی اشد مجازات بود. در آن زمان، پنج ماه از بازداشت موقت او گذشته بود. این پرونده به‌راحتی می‌تواند منجر به صدور حکم اعدام شود.»

آبان‌ماه سال گذشته، زنی که در رسانه‌ها میترا معرفی شده بود، به‌دلیل خیانت به همسرش به اعدام محکوم شد. همسر میترا که دائما در سفر کاری بود، در نقاطی از خانه به‌طور نامحسوس دوربین مداربسته نصب کرده بود تا رفتارهای او را تحت نظر بگیرد. پس از چک کردن دائمی، او متوجه می‌شود میترا با مردان دیگری رابطه دارد و با پلیس تماس می‌گیرد و از او شکایت می‌کند. شعبه ۱۲ دادگاه کیفری تهرانم میترا را به‌اتهام «زنای محصنه» به اعدام محکوم کرد


متن کامل:
https://harasswatch.com.com/news/2404/

@harasswatch
در پی موافقت با آزادی مشروط، #سروناز_احمدی پس از بیش از ۴۰۰ روز حبس، از زندان اوین آزاد شد.
ديد‌بان آزار
Photo
🔹فراخوانی برای دست‌های آشنا

سال چهارم است؛ و حالا هشت مارس نقطه سالگرد ماست. هر سال «ما»یی شکل می‌گیرد؛ از دل با هم گفتن‌ها، در کنار هم رنج کشیدن‌ها، مبارزه کردن‌ها و حتی در کیلومترها فاصله هم در کنار هم بودن‌ها. و هر سال در «ما» کسانی از ما نیستند، زندان‌اند یا زیر سنگینی شکل‌های دیگری از سرکوب و کسانی از ما پشت نام‌های مستعار مخفی می‌مانند. اما این «ما» هر سال عمق بیشتری پیدا می‌کند، تاریخ طولانی‌تری برای خودش می‌سازد و دست‌های آشنایی را به هم می‌رساند.

امسال هم برای همایش هشت مارس دور هم جمع خواهیم شد تا از خشونت و رنج علیه زنان* و مقاومت و مبارزه در برابر آن بگوییم و روایت کنیم. پنل‌های همایش موضوعات متعددی از جمله زن‌کشی، خشونت جنسی، سرکوب و زندان، مبارزه با اعدام، مبارزه برای حق سقط خودخواسته جنین، کوئیر فمینیسم، جنبش‌های آزادی‌خواه خاورمیانه و مساله‌ جنگ و.... را در بر می‌گیرد. پنل‌ها محدود به این موضوعات نیستند و طیف گسترده‎‌ای از مسائل فمینیستی و جنسیتی را در بر می‌گیرند. وابسته موضوع، فرم‌های مختلفی ازجمله روایت، داستان، بحث انتقادی، پژوهش و ... نیز قابل ارائه است.

اگر تمایل به شرکت در این همایش را دارید، تا آخر بهمن ماه چکیده‌ای از موضوع ارائه خود را به ایمیل دیدبان آزار ارسال کنید. در مورد افرادی که ملاحظات امنیتی دارند، مانند سال‌های قبل به شیوه‌های مختلفی می‌توان این ملاحظات را رعایت کرد.

[email protected]
[email protected]


@harasswatch
Forwarded from جامعه‌شناسی زن روز (Parastu.Z.Farrokhi)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/01/01 08:26:52
Back to Top
HTML Embed Code: