نشر حکمت کلمه
معرفی کتاب تخیل نمادین اثر ژیلبر دوران آگاهی انسان به دو طریق جهان را برای خود بازنمایی می کند. یکی روش مستقیم است که طی آن انگار شیء در عقل انسان حاضر است، مثل دریافت های محصول درک و حس. روش دیگر، روش غیر مستقیم است که طی آن شیء به هر دلیلی نمی تواند «به…
YouTube
Gilbert Durand et l'imagination symbolique - Première partie
Les structures anthropologiques de l'imaginaire. Première partie de la conférence de Laura Winckler, philosophe et écrivaine, dans le cadre du cycle "Carl Gustav Jung et le pouvoir de l'imagination"
Enregistrement fait à Paris, espace le moulin, le jeudi…
Enregistrement fait à Paris, espace le moulin, le jeudi…
فروش ویژه و اختصاصی
برای مخاطبان نشر حکمت کلمه
کادویی برای قلبهای عاشق و اهل کلمه
قیمت 3300000
با ۲۰درصد تخفیف
2,640,000
هزینهی ارسال 360000 ریال
مبلغ پرداختی 3000000 ریال
پیام بدهید
@HekmatKalameAdmin
برای مخاطبان نشر حکمت کلمه
کادویی برای قلبهای عاشق و اهل کلمه
قیمت 3300000
با ۲۰درصد تخفیف
2,640,000
هزینهی ارسال 360000 ریال
مبلغ پرداختی 3000000 ریال
پیام بدهید
@HekmatKalameAdmin
نماد_عشق_در_نشیب_و_فراز_تاریخ_12صفحه_اول_کتاب.pdf
385.4 KB
12 صفحۀ نخست کتاب.
شناسنامه، فهرست و مقدمه
فروش ویژه و اختصاصی
برای مخاطبان نشر حکمت کلمه
کادویی برای قلبهای عاشق و اهل کلمه
قیمت 3300000
با ۲۰درصد تخفیف
2,640,000
هزینهی ارسال 360000 ریال
مبلغ پرداختی 3000000 ریال
پیام بدهید
@HekmatKalameAdmin
شناسنامه، فهرست و مقدمه
فروش ویژه و اختصاصی
برای مخاطبان نشر حکمت کلمه
کادویی برای قلبهای عاشق و اهل کلمه
قیمت 3300000
با ۲۰درصد تخفیف
2,640,000
هزینهی ارسال 360000 ریال
مبلغ پرداختی 3000000 ریال
پیام بدهید
@HekmatKalameAdmin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گنوس بهمعنای دقیق کلمه در «فرشتههای برتر» یعنی سوفیا، باربلو، بانوی روحالقدس، اِلن و غیره است که هبوط و صعودشان، امیدهای اصلی مسیر شکلدهی نماد هستند: هدایت امر ملموس بهسوی معنای مشعشعی که دارد.
چون زن مثل فرشتگان در الهیات افلاطونی، برخلاف مرد ماهیتی دوگانه دارد که همان ماهیت “symbolon” است: از یک سو معنا خلق میکند و از سوی دیگر، طرف ملموس دریافت همین معنی است. ماهیت زنانه در این میان واسطه است... این همان مسئلهای است که... در دین یهود بهنام شکینا و در دین اسلام بهنام فاطیما مطرح میشود.
تخیل نمادین
#ژیلبر_دوران
ترجمهی دکتر ر. نعمتاللهی
#نشر_حکمت_کلمه #حکمت_کلمه #فلسفه #ادبیات #خواندنی_ها_کم_نیست #کتاب_بخوانیم
گنوس بهمعنای دقیق کلمه در «فرشتههای برتر» یعنی سوفیا، باربلو، بانوی روحالقدس، اِلن و غیره است که هبوط و صعودشان، امیدهای اصلی مسیر شکلدهی نماد هستند: هدایت امر ملموس بهسوی معنای مشعشعی که دارد.
چون زن مثل فرشتگان در الهیات افلاطونی، برخلاف مرد ماهیتی دوگانه دارد که همان ماهیت “symbolon” است: از یک سو معنا خلق میکند و از سوی دیگر، طرف ملموس دریافت همین معنی است. ماهیت زنانه در این میان واسطه است... این همان مسئلهای است که... در دین یهود بهنام شکینا و در دین اسلام بهنام فاطیما مطرح میشود.
تخیل نمادین
#ژیلبر_دوران
ترجمهی دکتر ر. نعمتاللهی
#نشر_حکمت_کلمه #حکمت_کلمه #فلسفه #ادبیات #خواندنی_ها_کم_نیست #کتاب_بخوانیم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این کتاب آن کتاب نیست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از مانویت چه میدانیم؟ زنان در این دین عرفانی چه جایگاهی دارند؟
#نشر_حکمت_کلمه #خواندنی_ها_کم_نیست #با_سیمرغ_واژه_ها #manichaeism
#نشر_حکمت_کلمه #خواندنی_ها_کم_نیست #با_سیمرغ_واژه_ها #manichaeism
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«روزگاری که بیماری و غیاب با نام شاعر فلسطینی، محمود درویش، همراه نبود، او ستاره بود و بس، در شهر نور که مرحله طلای شعر خویش را در آن گذراند، در غوغای حضور و نشر و نوشتن شبهای شعر. آنجا بود که شاعر ما پنجاه سالگیاش را جشن گرفت.» ایوانا مرشلیان، روایتِ گفتوگویش با محمود درویش را اینطور آغاز میکند. نخستین دیدار آنها در پارس در سالِ 1991 اتفاق میافتد پس از شب شعری که درویش آنجا شعری تازه از مجموعهای خوانده بود با عنوانِ «میبینم آنچه میخواهم».
#قمارباز
گفتگو و شعر #محمود_درویش
ترجمه #احسان_موسوی_خلخالی |
#نشر_حکمت_کلمه
#قمارباز
گفتگو و شعر #محمود_درویش
ترجمه #احسان_موسوی_خلخالی |
#نشر_حکمت_کلمه
درود
و وقت بخیر
من کتابم چند ساعتی هست رسیده
و دارم میخونمش با وجودی از دیشب کمی بیمار شدم
ممنون و سپاسگزارم برای کتاب خوب نماد عشق
در اولین فرصت کسالتم رفع شه عکس میفرستم از کتابم.
https://www.instagram.com/reel/DFm7EoIK7dZ/?igsh=MThhMXdyeng4YWxocQ==
#نظر_شما_عزیزان
و وقت بخیر
من کتابم چند ساعتی هست رسیده
و دارم میخونمش با وجودی از دیشب کمی بیمار شدم
ممنون و سپاسگزارم برای کتاب خوب نماد عشق
در اولین فرصت کسالتم رفع شه عکس میفرستم از کتابم.
https://www.instagram.com/reel/DFm7EoIK7dZ/?igsh=MThhMXdyeng4YWxocQ==
#نظر_شما_عزیزان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهرنوش پارسیپور از شالگردن میگوید: کتاب رو هرگز از دست ندید. و نوید نویسندهای خوب را میدهد. سپاس از ایشان و نور درخشان چشمهایشان.
#نشر_حکمت_کلمه
#شهرنوش_پارسی_پور #منا_رستمیان #خواندنی_ها_کم_نیست #با_سیمرغ_واژها #شالگردن
#نشر_حکمت_کلمه
#شهرنوش_پارسی_پور #منا_رستمیان #خواندنی_ها_کم_نیست #با_سیمرغ_واژها #شالگردن
بهرنگ خانبابایی
به بهانهی چاپ جلد چهارم یولسیزِ جویس به ترجمهی اکرم پدرامنیا
واقعیت این است که خیلیها تا به حال از من پرسیدهاند که آیا خواندن یولسیز به زبانی غیر از زبان انگلیسی، لطفی دارد یا خیر؟ جواب من بسیار ساده و در عین حال بسیار هم منطقی است ـ البته به زعم خودم. حتی تصور میکنم که مؤلف مرحوم نیز با من هم قدم باشد. و آن این است: ابدا، حتی در زبان انگلیسی و برای خوانندهی خورهیِ کتابِ انگلیسی زبان!
اثری که داعیهیِ لغزپردازی و رمزگشاییِ چند صد سالهش را از شارحان شکرشکن داشته باشد، مطلقا نمی تواند در ظرفِ زبانهای مرسوم بگنجد. لاجرم باید از زبانها و لهجههای گوناگون و ساخت و جعل و قلبِ واژگانی نو در کارِ ورز دادن زبانی درخور این متن مدد گیرد. چنانچه به طرزی سخت افراطی در Finnegans Wake مرتکب می شود.
اثری تابوشکن و چند صدایی Polyphonic که به شکلی غریب از زندگیِ یک روزهی یک یهودیِ سرگردان و چرخهی بدن انسان و ملغمهیی از هنر و رنگ و نماد و شیوهی بیانی و تطابق برای هجده فصل، حماسهیی 732 صفحهیی را در کالبد 265.000 کلمه میپردازد که به هیچوجه « نمیخواهد» لطف و کرامت و زیباشناسیِ کلاسیک عطا کند! پرداختن حماسهیی چونان اولیس هومر، از روزمرگی مبتذل یک تبلیغاتچی به نام لئوپولد بلوم – یولسیز مدرن و معاصر و ضد قهرمان ـ با زن فاجرش مالی بلوم ـ پنه لوپه ـ و دوست جوانِ فرهیخته و ملحدش استیون ددالوس ـ تلماخوسـ که از قضای روزگار خود جویس است. رمانی که با استعانت از زبانهای دیگر و با نشخوار ذهنی ( بخوانید جریان سیال ذهنی یا تک گویی درونی که جویس مخترع آن نیست) جمیعِ معارفِ بشری را با نخ قیطانیِ آیرونی Irony به هم میدوزد: از تاریخ و اسطوره و فلسفه و تراژدی و کمدیِ یونان و روم باستان گرفته تا کتاب مقدس و الهیات یهودی و مسیحی و آباء کلیسا و آموزههای یسوعی. از تاریخ ایرلند تا سبکهای ادبیات انگلیس. از واجآرایی تا صنایع بلاغی: بدیع و بیان. از علوم خفیه تا علوم جلیه! از عادات سخیف و استهجان و هزالی و جلافت بشری تا خشکه مغزیِ شمّاسان. از متون کلاسیک السنهی اروپایی تا ادبیات معاصر. از زندگی خانوادگی تا جغرافیا. از ترانهها و اپرا تا دابلین.
به گفتهی پروفسور کلیو هارت، سفر یک روزهی لئوپولد بلوم توأمان سفر زبان انگلیسی نیز است در شکل تجربیش که مدام رشد میکند. رمان که سرشار از بازیهای کلامی و زبانیست، سرِ گستردن امکانات زبان و رمان را دارد. پابهپای همین گسترش، رمان مملو از ارجاعات سرگیجهآوری است که به دائرهالمعارف پهلو میزند و پر بیراه نیست که این اثر پرملات را رمان/ دائرهالمعارف بخوانیم. نوشتنش که هفت سال به درازا کشید، گزک به دست منتقدین سرسخت و نامداری چون جی. بی. پریستلی داد که آن را محصول سرگرمی بداند تا خواهش و میلی شدید به آفریدن چیزی. وی حتی آن را رمان نمیداند و جویس را رماننویس! اما نافی نبوغ جویس نیست (Literature And Western Man 1960 ). در برابر پریستلی، نامآورانی نیز هستند که جویس و یولسیز شأنی عظیم در نزد آنان دارد: الیوت از دِین به یولسیز سخن میگفت و از خود میپرسید که پس از رسیدن به درونمایهی فوق العاده حیرتانگیز فصل آخر، دیگر چگونه میتوان نوشت؟ بورخس و ازرا پاوند و گارسیا مارکز و آنتونی برجس و بکت آن را میستودند. حتی بکت در دههی سی مدتی منشی جویس بود. با این وجود « انجمن مبارزه با فساد نیویورک» نیز بیکار ننشسته بود و از نشر آن تا 1933 جلوگیری کرد.
یولسیز محصول دربدری و بیخانمانی و بیپولیِ و افسردگی جویس به خاطر دخترش لوچیا و همچنین افسردگی عمومیِ بعد از جنگ جهانی اول و جنون نهفتهی پیش از جنگ جهانی دوم اروپاست. جویس که رو در کورشدن داشت، اندک اندک روحش نیز به کوری میگرایید. دههیی که با فاصلهی یک قرن درست در میانهش هستیم، ده سالی حیرتانگیز بود. تنها نیمنگاهی به شاهکارهای نفسگیر، ما را به این نتیجهی زهرخندآگین گراهام گرین میرساند که جنگ و نا امنی مادر خلاقیت است: یولسیز، زیباییهایِ والری، سرزمین هرزِ تی. اس. الیوت، خانم دالویِ ویرجینیا وولف، کوه جادوی توماس مان، گرگ بیابانِ هسه، قصرِ کافکا، دادائیسم و سوررئالیسم در فرانسه، اکسپرسیونیسمِ غنیِ سینمای آلمان، مکتب مونتاژ در اتحاد جماهیر شوروی با آیزنشتاین و رزمناوِ پوتمکینش و پودوفکین و داوژنکو، فیلمهای نوابغی چون چاپلین، اشتروهایم، اشترونبرگ، مورنائو، فریتس لانگ، ابل گانس، کارل درایر، پابست، لوبیچ، لوئیس بونوئل. موسیقی کلاسیک در قامت مکتب دوم وین به زعامت آرنولد شونبرگ، والتر گروپیوسِ معمار و مدرسهی باوهاوسش.
به بهانهی چاپ جلد چهارم یولسیزِ جویس به ترجمهی اکرم پدرامنیا
واقعیت این است که خیلیها تا به حال از من پرسیدهاند که آیا خواندن یولسیز به زبانی غیر از زبان انگلیسی، لطفی دارد یا خیر؟ جواب من بسیار ساده و در عین حال بسیار هم منطقی است ـ البته به زعم خودم. حتی تصور میکنم که مؤلف مرحوم نیز با من هم قدم باشد. و آن این است: ابدا، حتی در زبان انگلیسی و برای خوانندهی خورهیِ کتابِ انگلیسی زبان!
اثری که داعیهیِ لغزپردازی و رمزگشاییِ چند صد سالهش را از شارحان شکرشکن داشته باشد، مطلقا نمی تواند در ظرفِ زبانهای مرسوم بگنجد. لاجرم باید از زبانها و لهجههای گوناگون و ساخت و جعل و قلبِ واژگانی نو در کارِ ورز دادن زبانی درخور این متن مدد گیرد. چنانچه به طرزی سخت افراطی در Finnegans Wake مرتکب می شود.
اثری تابوشکن و چند صدایی Polyphonic که به شکلی غریب از زندگیِ یک روزهی یک یهودیِ سرگردان و چرخهی بدن انسان و ملغمهیی از هنر و رنگ و نماد و شیوهی بیانی و تطابق برای هجده فصل، حماسهیی 732 صفحهیی را در کالبد 265.000 کلمه میپردازد که به هیچوجه « نمیخواهد» لطف و کرامت و زیباشناسیِ کلاسیک عطا کند! پرداختن حماسهیی چونان اولیس هومر، از روزمرگی مبتذل یک تبلیغاتچی به نام لئوپولد بلوم – یولسیز مدرن و معاصر و ضد قهرمان ـ با زن فاجرش مالی بلوم ـ پنه لوپه ـ و دوست جوانِ فرهیخته و ملحدش استیون ددالوس ـ تلماخوسـ که از قضای روزگار خود جویس است. رمانی که با استعانت از زبانهای دیگر و با نشخوار ذهنی ( بخوانید جریان سیال ذهنی یا تک گویی درونی که جویس مخترع آن نیست) جمیعِ معارفِ بشری را با نخ قیطانیِ آیرونی Irony به هم میدوزد: از تاریخ و اسطوره و فلسفه و تراژدی و کمدیِ یونان و روم باستان گرفته تا کتاب مقدس و الهیات یهودی و مسیحی و آباء کلیسا و آموزههای یسوعی. از تاریخ ایرلند تا سبکهای ادبیات انگلیس. از واجآرایی تا صنایع بلاغی: بدیع و بیان. از علوم خفیه تا علوم جلیه! از عادات سخیف و استهجان و هزالی و جلافت بشری تا خشکه مغزیِ شمّاسان. از متون کلاسیک السنهی اروپایی تا ادبیات معاصر. از زندگی خانوادگی تا جغرافیا. از ترانهها و اپرا تا دابلین.
به گفتهی پروفسور کلیو هارت، سفر یک روزهی لئوپولد بلوم توأمان سفر زبان انگلیسی نیز است در شکل تجربیش که مدام رشد میکند. رمان که سرشار از بازیهای کلامی و زبانیست، سرِ گستردن امکانات زبان و رمان را دارد. پابهپای همین گسترش، رمان مملو از ارجاعات سرگیجهآوری است که به دائرهالمعارف پهلو میزند و پر بیراه نیست که این اثر پرملات را رمان/ دائرهالمعارف بخوانیم. نوشتنش که هفت سال به درازا کشید، گزک به دست منتقدین سرسخت و نامداری چون جی. بی. پریستلی داد که آن را محصول سرگرمی بداند تا خواهش و میلی شدید به آفریدن چیزی. وی حتی آن را رمان نمیداند و جویس را رماننویس! اما نافی نبوغ جویس نیست (Literature And Western Man 1960 ). در برابر پریستلی، نامآورانی نیز هستند که جویس و یولسیز شأنی عظیم در نزد آنان دارد: الیوت از دِین به یولسیز سخن میگفت و از خود میپرسید که پس از رسیدن به درونمایهی فوق العاده حیرتانگیز فصل آخر، دیگر چگونه میتوان نوشت؟ بورخس و ازرا پاوند و گارسیا مارکز و آنتونی برجس و بکت آن را میستودند. حتی بکت در دههی سی مدتی منشی جویس بود. با این وجود « انجمن مبارزه با فساد نیویورک» نیز بیکار ننشسته بود و از نشر آن تا 1933 جلوگیری کرد.
یولسیز محصول دربدری و بیخانمانی و بیپولیِ و افسردگی جویس به خاطر دخترش لوچیا و همچنین افسردگی عمومیِ بعد از جنگ جهانی اول و جنون نهفتهی پیش از جنگ جهانی دوم اروپاست. جویس که رو در کورشدن داشت، اندک اندک روحش نیز به کوری میگرایید. دههیی که با فاصلهی یک قرن درست در میانهش هستیم، ده سالی حیرتانگیز بود. تنها نیمنگاهی به شاهکارهای نفسگیر، ما را به این نتیجهی زهرخندآگین گراهام گرین میرساند که جنگ و نا امنی مادر خلاقیت است: یولسیز، زیباییهایِ والری، سرزمین هرزِ تی. اس. الیوت، خانم دالویِ ویرجینیا وولف، کوه جادوی توماس مان، گرگ بیابانِ هسه، قصرِ کافکا، دادائیسم و سوررئالیسم در فرانسه، اکسپرسیونیسمِ غنیِ سینمای آلمان، مکتب مونتاژ در اتحاد جماهیر شوروی با آیزنشتاین و رزمناوِ پوتمکینش و پودوفکین و داوژنکو، فیلمهای نوابغی چون چاپلین، اشتروهایم، اشترونبرگ، مورنائو، فریتس لانگ، ابل گانس، کارل درایر، پابست، لوبیچ، لوئیس بونوئل. موسیقی کلاسیک در قامت مکتب دوم وین به زعامت آرنولد شونبرگ، والتر گروپیوسِ معمار و مدرسهی باوهاوسش.
یولسیز رمانیست رئال و البته کمدی در مفهوم یونانیش با پایانی خوش. نه اتوپیایی است و نه دیالکتیکی. پذیرش سادهی زندگیست آنگونه که هست. یولسیز خوانندهی عجول را به کار نمیآید. چنانچه هنر مدرن چنین مخاطبینی را برنمیتابد. بعد از صدهیی هنوز کوبیسم و سوررئالیسم در نزد مرتجعین، لکهییست سخت ننگین بر ساحت کبریاییِ هنر کلاسیک! زندهنام صادق هدایت در یکی از نامههایش ( 30 اوت 1946) به شهید نورائی از دشواری اولیس مینویسد:« جلد شیک اما ناراحتی دارد چون کلفت است و به اشکال میشود خواند، با وجود این تا حالا نصفش را خواندهام. شکی نیست که این کتاب یکی از شاهکارهای انگشتنمای ادبیات است و راههای بسیاری به نویسندگان بعد از خودش نشان داده و هنوز هم خیلیها از رویش گرده برمیدارند اما خواندنش کار آسانی نیست و فهمش کار مشکلتری است. من که نمیتوانم چنین ادعایی را داشته باشم ولی مطلبی که آشکار است نویسندهی وحشتناک نکرهای دارد که شوخیبردار نیست.» هرچند جمالزاده برخلاف هدایت به نویسندگان توصیه میکند که دنبال این مسیر ( اولیس ) نروند! ویرجینیا ولف نیز که نویسندهییست مدرن، در بادی امر آن را کسالتآور و بی ادب یافت هرچند بعدا تائب شد. جان کلام آنکه اولیس مکاشفهییست از جنس اِپیفانی epiphanea که خواننده را گیج و گنگ رها میکند و این غایت هنر مدرن است. چه، دریافت هنر مدرن پروژه نیست پروسه است که چکه به چکه میبایست چشید . غایتمندیِ بی غایت.
جویس رسالتی را برای خود در مقام هنرمند بر دوش میکشد و آن را در هیأت دو واژهی لاتینی باز میگوید. نخست Integritas است که از سنت آگوستین وام گرفته که در معنای تلاش هنرمند است برای پی بردن به هویت و تمامیت مستقل موضوع مورد مطالعه و دو دیگر Claritas که تاباندن نور است به زوایای تاریک تجربه.
@hekmatkalame
جویس رسالتی را برای خود در مقام هنرمند بر دوش میکشد و آن را در هیأت دو واژهی لاتینی باز میگوید. نخست Integritas است که از سنت آگوستین وام گرفته که در معنای تلاش هنرمند است برای پی بردن به هویت و تمامیت مستقل موضوع مورد مطالعه و دو دیگر Claritas که تاباندن نور است به زوایای تاریک تجربه.
@hekmatkalame
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمایشنامه "زنده است یا مرده" یک کمدی اثر مارک تواین است که در سال ۱۸۹۸ نوشته شد، اما تا سال ۲۰۰۳ منتشر نشد. این نمایشنامه داستان نقاش فرانسوی به نام ژان فرانسوا میله را روایت میکند که برای فرار از دست طلبکاران، خود را به مردن میزند.
خلاصه داستان
ژان فرانسوا میله، نقاش فقیری است که با مشکلات مالی زیادی دست و پنجه نرم میکند. او برای اینکه بتواند از دست طلبکارانش فرار کند، نقشهای میکشد و خود را به مردن میزند. بعد از مرگ او، قیمت نقاشیهایش به شدت افزایش پیدا میکند و خانوادهاش ثروتمند میشوند. اما ژان فرانسوا که از این موضوع خبر ندارد، مجبور میشود مخفیانه زندگی کند و شاهد موفقیتهای خود باشد.
اقتباسها
نمایشنامه "زنده است یا مرده" تاکنون چندین بار اقتباس شده است. از جمله این اقتباسها میتوان به فیلمی به همین نام اشاره کرد که در سال ۱۹۴۰ ساخته شد. همچنین، این نمایشنامه بارها در تئاتر اجرا شده است.
موضوعات
این نمایشنامه به موضوعاتی مانند فقر، شهرت، و ارزش هنر میپردازد. همچنین، این نمایشنامه نگاهی طنزآمیز به دنیای هنر و تجارت دارد.
....
خلاصه داستان
ژان فرانسوا میله، نقاش فقیری است که با مشکلات مالی زیادی دست و پنجه نرم میکند. او برای اینکه بتواند از دست طلبکارانش فرار کند، نقشهای میکشد و خود را به مردن میزند. بعد از مرگ او، قیمت نقاشیهایش به شدت افزایش پیدا میکند و خانوادهاش ثروتمند میشوند. اما ژان فرانسوا که از این موضوع خبر ندارد، مجبور میشود مخفیانه زندگی کند و شاهد موفقیتهای خود باشد.
اقتباسها
نمایشنامه "زنده است یا مرده" تاکنون چندین بار اقتباس شده است. از جمله این اقتباسها میتوان به فیلمی به همین نام اشاره کرد که در سال ۱۹۴۰ ساخته شد. همچنین، این نمایشنامه بارها در تئاتر اجرا شده است.
موضوعات
این نمایشنامه به موضوعاتی مانند فقر، شهرت، و ارزش هنر میپردازد. همچنین، این نمایشنامه نگاهی طنزآمیز به دنیای هنر و تجارت دارد.
....
چگونه فلسفه یاد بگیرم و از کجا شروع کنم؟
بخش اول
فلسفه یکی از جذابترین و تأثیرگذارترین شاخههای علوم انسانی است . مطالعه فلسفه فقط درباره نظریههای انتزاعی نیست، بلکه به ما کمک میکند تا بهتر فکر کنیم، پرسشهای عمیقتری بپرسیم و دنیای اطرافمان را بهتر درک کنیم.
فلسفه یعنی کنجکاوی دربارهی بزرگترین سوالهای زندگی. سوالهایی مثل:
ما چرا اینجا هستیم؟
زندگی چه معنایی دارد؟
حقیقت چیست؟
از کجا بدانیم چیزی که فکر میکنیم درست است؟
روش درست اندیشیدن و درست زندگی کردن چیست؟
فلاسفه کسانی هستند که دربارهی این سوالها عمیق فکر میکنند، استدلال میآورند و به دنبال پاسخهای منطقی میگردند. اما نکته جالب اینجاست که فلسفه فقط پیدا کردن جواب نیست، بلکه پرسیدن سوالهای بهتر و نگاه کردن به دنیا از زاویههای جدید است. دنیای امروز، حتی در سطح سیاست گذاری های کلان بین المللی نیز متاثر از فلسفه های حاکم بر جوامع و ذهن سیاستمداران است. پس فلسفه، پدیده ای انتزاعی و محدود به کتاب ها نیست و به طور جدی بر زندگی جمعی و فردی ما تاثیر گذار است.
واقعیت این است که همهی ما هر روز، حتی بدون اینکه متوجه شویم، درگیر فلسفهایم. وقتی دربارهی درستی و نادرستی یک کار فکر میکنیم، وقتی دربارهی آینده و هدفهایمان تصمیم میگیریم، یا حتی وقتی میخواهیم بفهمیم چرا بعضی چیزها عادلانه نیستند، داریم مثل یک فیلسوف فکر میکنیم.
فلسفه یعنی یاد گرفتنِ بهتر فکر کردن. یعنی بتوانیم باورهایمان را بررسی کنیم، دلیل بیاوریم، سوال بپرسیم و جوابهای سطحی را راحت قبول نکنیم.
پس اگر تا حالا به این چیزها فکر کردهاید، یعنی شما هم یک فیلسوف هستید ، بدون آن که خود بدانید. فقط باید عمیق تر شوید و به افکارتان انسجام دهید. اما چگونه این کار را بکنیم؟ و اساساً از کجا شروع کنیم. اگر واقعاً می خواهید با فلسفه آشنا شوید، چند سطر زیر به شما کمک می کند مسیر درستی را برای یادگیری فلسفه پیدا کنید.
منبع: سایت عصر ایران
#نشر_حکمت_کلمه
بخش اول
فلسفه یکی از جذابترین و تأثیرگذارترین شاخههای علوم انسانی است . مطالعه فلسفه فقط درباره نظریههای انتزاعی نیست، بلکه به ما کمک میکند تا بهتر فکر کنیم، پرسشهای عمیقتری بپرسیم و دنیای اطرافمان را بهتر درک کنیم.
فلسفه یعنی کنجکاوی دربارهی بزرگترین سوالهای زندگی. سوالهایی مثل:
ما چرا اینجا هستیم؟
زندگی چه معنایی دارد؟
حقیقت چیست؟
از کجا بدانیم چیزی که فکر میکنیم درست است؟
روش درست اندیشیدن و درست زندگی کردن چیست؟
فلاسفه کسانی هستند که دربارهی این سوالها عمیق فکر میکنند، استدلال میآورند و به دنبال پاسخهای منطقی میگردند. اما نکته جالب اینجاست که فلسفه فقط پیدا کردن جواب نیست، بلکه پرسیدن سوالهای بهتر و نگاه کردن به دنیا از زاویههای جدید است. دنیای امروز، حتی در سطح سیاست گذاری های کلان بین المللی نیز متاثر از فلسفه های حاکم بر جوامع و ذهن سیاستمداران است. پس فلسفه، پدیده ای انتزاعی و محدود به کتاب ها نیست و به طور جدی بر زندگی جمعی و فردی ما تاثیر گذار است.
واقعیت این است که همهی ما هر روز، حتی بدون اینکه متوجه شویم، درگیر فلسفهایم. وقتی دربارهی درستی و نادرستی یک کار فکر میکنیم، وقتی دربارهی آینده و هدفهایمان تصمیم میگیریم، یا حتی وقتی میخواهیم بفهمیم چرا بعضی چیزها عادلانه نیستند، داریم مثل یک فیلسوف فکر میکنیم.
فلسفه یعنی یاد گرفتنِ بهتر فکر کردن. یعنی بتوانیم باورهایمان را بررسی کنیم، دلیل بیاوریم، سوال بپرسیم و جوابهای سطحی را راحت قبول نکنیم.
پس اگر تا حالا به این چیزها فکر کردهاید، یعنی شما هم یک فیلسوف هستید ، بدون آن که خود بدانید. فقط باید عمیق تر شوید و به افکارتان انسجام دهید. اما چگونه این کار را بکنیم؟ و اساساً از کجا شروع کنیم. اگر واقعاً می خواهید با فلسفه آشنا شوید، چند سطر زیر به شما کمک می کند مسیر درستی را برای یادگیری فلسفه پیدا کنید.
منبع: سایت عصر ایران
#نشر_حکمت_کلمه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مارتین کریمپ نمایشنامهنویس و کارگردان انگلیسی است که در سال ۱۹۵۶ در لندن متولد شد. او یکی از برجستهترین چهرههای تئاتر معاصر بریتانیا به شمار میرود و به خاطر آثار چالشبرانگیز و تجربیاش شناخته میشود.
نمایشنامه «وقتی آنقدری که باید هم را زجر دادهایم» یکی از آثار برجسته کریمپ است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. این نمایشنامه به بررسی روابط انسانی در دنیای مدرن میپردازد و به ویژه به خشونتهای پنهان و آزار و اذیتهای روانی در روابط خانوادگی و اجتماعی میپردازد.
کریمپ در این نمایشنامه از ساختاری پیچیده و غیرخطی استفاده میکند و با استفاده از تکنیکهای روایی مختلف، داستان را از زوایای دید گوناگون روایت میکند. او همچنین از زبان طنزآمیز و گزندهای برای بیان حرفهای خود استفاده میکند که تأثیرگذاری نمایشنامه را بیشتر میکند.
این نمایشنامه با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شده و جوایز متعددی را از آن خود کرده است. همچنین، اجرای آن در تئاترهای مختلف جهان با استقبال خوبی مواجه شده است.
#نشر_حکمت_کلمه #خواندنی_ها_کم_نیست #با_سیمرغ_واژه_ها #نمایش #بازیگر #تئاتر #کیت_بلانشت
نمایشنامه «وقتی آنقدری که باید هم را زجر دادهایم» یکی از آثار برجسته کریمپ است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. این نمایشنامه به بررسی روابط انسانی در دنیای مدرن میپردازد و به ویژه به خشونتهای پنهان و آزار و اذیتهای روانی در روابط خانوادگی و اجتماعی میپردازد.
کریمپ در این نمایشنامه از ساختاری پیچیده و غیرخطی استفاده میکند و با استفاده از تکنیکهای روایی مختلف، داستان را از زوایای دید گوناگون روایت میکند. او همچنین از زبان طنزآمیز و گزندهای برای بیان حرفهای خود استفاده میکند که تأثیرگذاری نمایشنامه را بیشتر میکند.
این نمایشنامه با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شده و جوایز متعددی را از آن خود کرده است. همچنین، اجرای آن در تئاترهای مختلف جهان با استقبال خوبی مواجه شده است.
#نشر_حکمت_کلمه #خواندنی_ها_کم_نیست #با_سیمرغ_واژه_ها #نمایش #بازیگر #تئاتر #کیت_بلانشت
#پاول_ایرانی یا #پولس_پارسی (Paul the Persian)،
نویسنده و فیلسوف پرآوازه ایرانی دوران ساسانیان بود،که در بن مایه های مسیحی بارها از او یاد شده است.
او زاده یکی از شهرهای ایرانی بود و در دربار خسرو انوشیروان، جایگاه ویژهای داشته و گویا نقش مهمی در آشنایی انوشیروان با فلسفه داشته است.
بنابر نوشتههای ابن عبری، پاول ایرانی دیباچه ای ستایش انگیز بر منطق ارسطو نوشته است. با توجه به نوشتههای دانشنامه ایرانیکا، این دیباچه، همان رساله در باره منطق ارسطو، خطاب به خسرو است، که در یک نسخه خطی سریانی در موزه بریتانیا موجود است.
همچنین مسکویه، در نسک ترتیب السعادات، به اثری از پاول اشاره میکند که دیباچه کلی بر فلسفه ارسطو است. در دانشنامه ایرانیکا بر پایه Kraus و Gutas، آمده که آثار پاول بر نویسندگان فلسفی اسلامی سده نهم تا یازدهم ترسایی تأثیرگذار بوده است (ن.ک: PAUL THE PERSIAN – Encyclopaedia Iranica).
پاول ایرانی، نخست مسیحی بود، اما بن مایه های مسیحی، مانند رویدادنامه سیرت آورده اند که او به آیین زرتشتی گروید.
منبع: فیسبوک فرهنگ موضوعی شاهنامه
نویسنده و فیلسوف پرآوازه ایرانی دوران ساسانیان بود،که در بن مایه های مسیحی بارها از او یاد شده است.
او زاده یکی از شهرهای ایرانی بود و در دربار خسرو انوشیروان، جایگاه ویژهای داشته و گویا نقش مهمی در آشنایی انوشیروان با فلسفه داشته است.
بنابر نوشتههای ابن عبری، پاول ایرانی دیباچه ای ستایش انگیز بر منطق ارسطو نوشته است. با توجه به نوشتههای دانشنامه ایرانیکا، این دیباچه، همان رساله در باره منطق ارسطو، خطاب به خسرو است، که در یک نسخه خطی سریانی در موزه بریتانیا موجود است.
همچنین مسکویه، در نسک ترتیب السعادات، به اثری از پاول اشاره میکند که دیباچه کلی بر فلسفه ارسطو است. در دانشنامه ایرانیکا بر پایه Kraus و Gutas، آمده که آثار پاول بر نویسندگان فلسفی اسلامی سده نهم تا یازدهم ترسایی تأثیرگذار بوده است (ن.ک: PAUL THE PERSIAN – Encyclopaedia Iranica).
پاول ایرانی، نخست مسیحی بود، اما بن مایه های مسیحی، مانند رویدادنامه سیرت آورده اند که او به آیین زرتشتی گروید.
منبع: فیسبوک فرهنگ موضوعی شاهنامه