Telegram Group Search
#داستان_موفقیت_دوستان
خانم نگین خسروی(مدلساز لباس):
سلام به همگی
از 18 سالگی تا به الان که 24 سالمه به صورت تخصصی روی مدلسازی لباس گیم و انیمیشن کار کردم ، اولین درآمد دلاریم مربوط به سایت و بستری بود که شرکت نرم افزار های مورد استفاده ایجاد کردن ، بعد از اون اینستاگرام باعث شد من به درامد دلاری برسم و مشتری از آمریکا داشتم ، اما همگی اینها درآمد ثابت و زیادی نبود ، من حدود 8 ماه توی لینکدین فعالیت میکردم ولی اصلا به عنوان اپی که کار بگیرم روش حسابی باز نکردم و فقط نمونه کارهامو شیر میکردم ،ولی برعکس شد و یک کارفرمای آلمانی که شرکت برای سنگاپور بود بهم درخواست کار داد .
و تو این موارد بالا واقعاا استراتژی خاصی استفاده نکردم :)

در مورد توصیه هم ، من فکر میکنم چون من میدونستم چی می‌خوام و هدفم مشخص بود نیچ مشخصی داشتم و تمام تمرکز و وقتمو روی اون گذاشتم باعث شد زمان زیادی رو برای امتحان های راه های مختلف نذارم و زود تر به درآمد برسم ، هرچند من در شهر کوچیکی با ۳ هزار نفر جمعیت زندگی میکنم و خیلی چیزها قفله و چون تامین کننده ابزار کار من خانوادم بودند توضیح کارم و قانع کردن اونها زمان بر بود ، و حدود ۳ سال تمرکزم رو یادگیری بود ، اما ۳ سال مفید نه, امکانات کم و کرونا (۲سال کرونا)باعث شد که زمان طولانی بشه.
بزرگترین درس فریلنسری صبر بود برای من ، اینکه با هر کارفرما انعطاف پذیری خاص خودشو باید داشته باشم ، حتی به خاطر یک کارفرما باید چند ماه زمان بذارم و یه چیز جدید یاد بگیرم یا حتی هزینه سنگینی بابت یادگیری پرداخت کنم و کلی مسیر درست و غلط رو برم تا به نتیجه دلخواه برسیم .

بزرگترین تفاوت کارفرمای داخلی و خارجی برای من این بود که کارفرمای داخلی از من میخواد تمامی نرم افزار هارو مسلط باشم و به جای همه من کار هارو بکنم ، متاسفم و متاسفم متاسفم که من این رو تجربه کردم قطعا این قضیه به همه کافرماها تعمیم داده نمیشه ولی کارفرمای ایرانی که من باهاش برخورد داشتم لحن های دوستانه و صمیمی بی جا ، نزدیک شدن سوال های بی مورد ، نداشتن شخصیت کاری و...
اما کارفرمای خارجی سرچ می‌کنه و کسیو انتخاب می‌کنه که تو یک کار بهترین خودش باشه و بدونه اون فردی هست که کارشو به نحو احسن پیش می‌بره و شاید باور کردنی نباشه ، شرکتی که من باهاش کار میکردم ، حتی زمانی که من در حال یادگیری نرم افزار بودم و پروژه ای انجام نمی‌دادم به من حقوق میداد چون معتقد بود که وقتی یک نفر رشد کنه باعث پیشرفت بقیه هم میشه ، تعادل بین کار و زندگی ، انعطاف پذیری در دستمزد ، قدردانی کردن از فریلنسرشون زمانی که پیشرفت توی کای میدیدن و...

من تا مدرک فوق دیپلم طراحی لباس بیشتر نخوندم و درس رو رها کردم ، توی دانشگاه ها اصلا تدریسی نمیشی خیلی گنگ و سطحی من دوتا کلاس آزاد رفتم و برای بیس و تمرین های من خیلی بهم کمک کردند ، به طور کلی بازار کار خیلی خوبی داره ولی خیلی رقابتیه ، و به صورت خود آموز هم میشه یاد گرفت اما داشتن معلم یا هرکسی که این مسیر رو رفته خیلی کار رو راحت تر می‌کنه .

علاوه بر موارد بالا من چهار ماهه توی فایور فعالیت میکنم ، اونجا هم هرچی تخصصی تر کار کنید زودتر پروژه میگیرید ، مزایای فایور اینه که احتمال پروژه گرفتن زودتره مثلا من هفته دوم پروژه گرفتم ، اما هستن کسایی که چندین ماه یه دونه پروژه هم نداشتن ، و بعد از اون درآمد های بسیار بسیار عالی تجربه کردن ، فایور چون کاملا تحریم هست باید یه سری مراحل رو طی کرد و هزینه کنیم که بتونیم اکانت بسازیم ، اما لینکدین اصلا سختی نداره ، فایور کیمیسون ۲۰ درصدی داره که لینکدین نداره ، اما توی فایور میشه مشتری رو به خارج از سایت برد و پول رو بدون کمیسیون گرفت ، میزان پروژه گرفتن شما علاوه بر مهارتتون به امتیاز ها و نظر های مشتری هاتون خیلی خیلی بستگی داره ، به طوری که وقتی پروژه شما تمام میشه ، خود فایور ایمیل میزنه به مشتری و میخواد نظرشو بگه به قول معروف رک و پوست کنده ، خب این یعنی برای مشتری های بعدی ارزش قائل میشه . ماهانه باید هزینه وی پی اس بدید برای فایور ولی لینکدین این قضیه رو نداره ، توی لینکدین بیشتر شرکت ها با افراد بزرگ میان سراغ آدم تا مثلا پروژه های شخصی کوچیک‌ ، توی فایور همه جوره هست ، و چون رقابت زیاده همون اول نمی‌تونید قیمت واقعی کارتون رو بزنید حتی ممکنه در حالت عادی شما ۱۰۰ دلار ارزش کارتون باشه ولی ۲۰ دلار بگیرید ، لینکدین این مسأله رو نداره.

لینکدین خانم خسروی:
https://www.linkedin.com/in/negin-khosravi-38aaa8284
@htuniversity
تا حالا، تنها جنگی که روی کسب و کارم تاثیر گذاشته، جنگ اوکراین و روسیه بوده

دلیلش هم این بود که شرکت آمریکایی که براش کار میکردم، نمایندگی یه شرکت بزرگ اوکراینی رو توی آمریکا داشت و این جنگ لطمه شدیدی به کسب و کارشون زد.

با اون جنگ، اوضاع شرکت روز به روز بدتر شد و حال کارفرمام هم مدام بدتر و بدتر می‌شد. تا جایی که اواخر اکثرا از توی بیمارستان باهام در ارتباط بود و در آخر هم فوت کرد.

پیش خودم فکر میکردم که طرف لاس وگاسه و اون تو اوج خوشیه و مثل ما ایرانیا این همه بدبختی نمی‌کشه.

اینقدر به هم نزدیک شده بودیم که سفره دلش رو برام خیلی باز می‌کرد. هر روز حداقل یک ساعت توی واتس آپ تماس تصویری داشتیم. اون روزا فهمیدم که ذات دنیا این سختی ها رو داخلش داره.

ولی اون روزای خیلی سخت الان چند سالیه گذشته و هر چند وقت یکبار یک اتفاق سختی رو تجریه میکنم.

تا جایی که خوندم فلسفه دنیا همینه، از اول قرار نبوده برای خوش گذرانی طراحی بشه. طراحی شده برای آزمودن ما در سختی ها. سختی های که اگه ما رو نشکونن باعث رشد ما میشن.

@htuniversity
آدرس کانال بله مشابه همون کانال تلگرامیه:
@htuniversity
اگه به هر دلیل دسترسی ها قطع بشه میریم روی اون فضا. همزمان قرار نیست روی هر دو فعالیتی انجام بشه.
🚨🚨خبر فوری

قراره به زودی تجربیات و داستان موفقیت سید علیرضا حسینی رو برای اولین بار بصورت عمومی در کانال منتشر کنم.

بدون شک علیرضا یکی از با استعدادترین و خفن ترین ادیتورهایی که تا حالا به چشم دیدم که اگه شهید نشه، قراره ادیت‌های خیلی بزرگی بزنه.
@htuniversity
Audio
#داستان_موفقیت_دوستان
داستان موفقیت و تجربیات علیرضا حسینی(ویدیو ادیتور)
سرعت رو بذارید رو 2x گوش بدید.
@htuniversity
کنسلی ایونت جمعه

من هنوز از دیروز تا امروز با کلی پیگیری هنوز موفق نشدم پولی از سایت ایوند خارج کنم. هم سایت خطا داره هم تماس میگیرم صدا درست نمیره.

تا پول به حساب بنده بشینه، براتون واریزی ها رو به تدریج انجام میدم.(اگه بخوام درجا به این تعداد نفر مبلغی رو بزنم، حسابم بسته میشه) فقط لطفا دقیقا با همون ایمیلی که ثبت نام انجام دادید، برای بنده بلیط ثبت نام به همراه شماره کارت رو ارسال کنید.

حداقل یک هفته رو باید صبر کنید. چون شرایط بانکی و سایت ایوند پیچیده شده.

ممنون از صبر و شکیبایی شما دوستان عزیز
این پیامیه که وصی صبح برام فرستاد.

سلام مهندس خوبی
تلفن من سوخته از بس داره زنگ میخوره 40 بار از دیشب زنگ میخوره و ملت دارن فشم میدن و پولشون رو میخوان متاسفانه اوضاع به هم وره.

دوستان، باید صبر کنید تا پول رو بشه از سایت ایوند خارج کرد و بعد در اولین فرصت همه مبالغ به حسابتون زده میشه.

سایتی که داخلش ثبت نام رو انجام دادید، به یک سری مشکل خورده که همه جوره پیگیرشم که زودتر برطرف کنن تا بتونم پولها رو به شما برگردونم. ولی خب زمان بره و باید صبر کنید.

ممکنه حتی یک تا دو هفته این فرآیند طول بکشه.

تا همینجاش من از همه شما بیشتر ضرر کردم.
10 میلیون فقط خسارت لغو رستوران بود.

خواهشا تماس نگیرید!!

@htuniversity
دم آقا سبحان گرم که تو این شرایط به خیلیا کمک کرد!
@htuniversity
همیشه کارفرماها سرعتی جواب نیستن!

بعضیا ماهیتشون کلا کنده.
خیلی کند فرآیند پرسش و پاسخ جلو میره.
ولی دلیلی برای نگرانی نیست.

تو اینجور مواقع تلاشتون رو بکنید فکر منفی نکنید.

مثلا توی داستان lewis howes، طرف ایمیل مدیرش رو فرستاد.
همون روز براش لیست قیمت، پورتفولیو و روزمه رو فرستادم.

پنج روز گذشت، محترمانه یه پیگیری کردم.
(معمولا هم پیگیری رو توی رو تعطیل انجام نمیدم.)

طرف جواب داد گفت اول هفته بررسی میکنه.
روز بعدش اعلام کرد که بررسی کرده و خوشش اومده و جا برای همکاری هست.
نرخ ساعتی رو پرسید.

و بعد براش بصورت کامل شرح دادم قیمت ها رو. گفت به زودی با تیمشون یه صحبتی میکنه و برمیگرده.

اولین ایمیل 10 روز پیش ارسال شده بود.

تو اینجور مواقع صبر حرف اول رو میزنه.

من حتی مورد بوده مشتری بی نهایت خوب الانم،
وسط مکالمه بحث رو ول کرده ولی بعد چند ماه برگشته
و یکی از بهترین مشتری هامون شده.

فکر نکنید بحث اگه ناتمام موند؛ همه چیز تموم شده.
شما اگه گزینه خوبی براشون باشید، اسمتون تو ذهنش هک میشه و توی یه موقعیت خوب همکاری آغاز میشه.

* اگه طرف توی یکی از شبکه‌های اجتماعی فعاله، بهتره با پست هاش تعامل داشته باشید و براش هر چند وقت یکبار لایک و کامنت بذارید تا اسمتون مدام جلوی چشمش باشه.

گزینه خوب از نظر من یعنی اینکه نمونه کار مشابه تو سبک هایی که اون میخواد، از قبل زده باشید
@htuniversity
#سوالات_شما:
چرا شما مهندسی مکانیک رو بعد 5 سال کار در داخل و خارج از کشور رها کردید و رفتید سمت ویدیو ادیتینگ؟

من حدود دو سال درگیر این بودم که برادرام بتونن علاقشون رو پیدا کنن و تو این فرآیند با حوزه‌های کاری زیادی آشنا شدم. تمرکز هم فقط روی حوزه‌هایی بود که بازار کار فریلنسری خوبی در جهان دارن.

تو همین حین متوجه شدم که حوزه تدوین ویدیو با روحیاتم بیشتر جوره و نسبت به مهندسی مکانیک باهاش بیشتر حال میکنم. در کنارش بازار کار فریلنسریش هم بهتر بود.

بعد از اینکه به اندازه 6 ماه زندگی، پول پس انداز کردم و یک قرار دو ماهه با یه شرکت آمریکایی بستم، کامل از شرکت بیرون اومدم. از 4 ماه قبل بصورت نیمه وقت مشغول کار با یه شرکت آمریکایی بودم.

خودم نسبت به تصمیمم کامل مطمئن بودم ولی اطرافیان خیلی بهم میگفتن که داری اشتباه میکنی که از یه شرکت عالی اونم تو سمت مدیر مکانیک میای بیرون.

اگه برگردم عقب، حداقل یک سال رو میذارم برای تست حوزه های مختلف تا بتونم با شناخت کامل یک حوزه کاری که قراره سالها داخلش کار کنم رو انتخاب کنم.

چند نکته:
1- اگه با تحقیق کامل نسبت به تصمیمتون مطمئنید، به حرف بقیه توجه نکنید. چون خیلیا حرفاشون احساسی هست و منطقی پشتش نیست.

2- برای انتخاب یک حوزه کاری خوب، قشنگ زمان بذارید چون شما بخش زیادی از زندگیتون رو قراره با کارتون سپری کنید. خیلی مهمه که هم باهاش کاملا حال کنید و هم بتونه جوابگوی نیازهای شما باشه.

3- سعی کنید توی انتخاب هاتون تعصب رو بذارید کنار.
@htuniversity
آخرین آپدیت بازگشت پول ایونت

یکی از دوستان لطف کردن شماره مدیرعامل ایوند رو برام ارسال کردند و ایشون خودشون شخصا مسئله رو پیگیری کردن که کار برداشت پول از سایت سرعت بگیره.

حالا پول از سایت ایوند خارج شده و پولها داخل بانک سامان گیر کرده که دارن پیگیری میکنن که بانک سریع تر پولها رو بزنه. اینکه فرآیندش چقدر طول بکشه، اصلا معلوم نیست و از دست من خارجه.
الان مسئله مشکل بانکه.

ممنون از صبر و شکیبایی شما
#تجربیات_تلخ_من:
قسمت اول

یک سری پست به امید خدا قراره بذارم داخل کانال پیرامون تصمیم های اشتباهی که تو زندگیم گرفتم.

شاید بتونه کمک کوچکی کنه به دوستان که خطاهای منو تکرار نکنن.

برعکسش رو هم به امید خدا شروع میکنم.

#اشتباه_یک:
برخلاف انتظار نتیجه کنکور کارشناسیم خیلی بد شد و رویای تهران رفتن از بین رفت.

به اشتباه زدم شبانه مهندسی مکانیک کاشان که تا حد امکان یه دانشگاه بهتر برم. حتی شده شبانه.

خیلی اذیت شدم، خوابگاه ندادن رفتم خوابگاه خودگردان داخل شهر. بعد چند ماه با کلی التماس اتاق با ارشدا بهم دادن که از لحاظ فرهنگی بشدت با من متفاوت بودن که همین موضوع منو خیلی اذیت کرد.

در آخر همه این اذیت شدن ها، انگیزم دوچندان شد که مجدد دقیقه آخری برای کنکور بخونم و شبانه رو به روزانه تبدیل کنم و تو همون دانشگاه ادامه بدم.

اگه برگردم عقب ...

روزانه دانشگاه قم رو انتخاب میکردم و از همون اول بصورت کارآموزی هم شده میرفتم داخل یه شرکت یا کارگاه مهندسی تو اوقات فراغت کار می‌کردم.

اگه در نهایت تصمیمتان کار توی شهر خودتان باشه، خیلی جلو میفتاد اگه دانشگاهتون تو شهر خودتون باشه چون شناخت بهتری پیدا می‌کنید نسبت به بازار کار شهرتون و نیازهاش.

دانشگاه نسبت به زمانی که ازم گرفت، آورده بسیار بسیار کمی برام داشت.
خیلی تو ذهنم بزرگش کرده بودم در حالیکه اینطور نبود.

با دانش و تجربه امروزم اگه برگردم عقب، یه دانشگاه الکی انتخاب میکردم که فقط سربازیم 4 سال بیفته عقب و مستقیم میرفتم تو دانشگاه واقعی که همون صنعته.
البته در کنارش دوره های مرتبط صنعتی محور و آموزش های یوتیوب رو هم میدیدم.

تو حوزه کاری ما میشه به نظرم ولی نمیشه بعنوان یک نسخه برای همه تجویز کرد.
@htuniversity
تو این شب های عزیز،
برای همدیگه خیلی دعا کنید.

التماس دعای فراوان دارم از تک تک شما دوستان.
#htuniversity
دوستان زیادی تو این شرایط به فکر خرید استارلینک افتادن که به نظر من اشتباه بزرگیه.

بشدت ازش فاصله بگیرید که دارن با سرعت زیاد جمعش میکنن. از هر کسی هم بگیرن، سرعتی کل شبکه فروشنده و خریدارها پیدا میشه و یکی یکی میرن سراغ همه.

چون یکی از ابزارهای کار جاسوس های داخلی است، حساسیت روش بشدت بالا رفته و به نظرم اصلا بهش فکر هم نکنید! ریسکش خیلی بالا است.

الان با هیچکی شوخی ندارن.

اگه کامل نسبت به این موضوع مطمئن نبودم، به هیچ وجه این پست رو نمیذاشتم.

متاسفانه تنها راهکار تو شرایط جنگی که امیدوارم تکرار نشه، اینه که فیلترشکن های متعددی داشته باشید. من توی این 12 روز تعداد بالایی رو همزمان داشتم که هیچ کدوم کامل وصل نبود ولی هر طور شده به لطف خدا ارتباطم با کارفرما کامل قطع نشد.

یه نکته دیگه اینکه سرعتش اون طور که فکر می‌کنید فضایی نیست، چون ایران تحت پوشش نیست.
@htuniversity
بازگشت وجه ایونت

دوستانی که هنوز برام شماره کارتشون رو نفرستادن، لطفا در اسرع وقت برام به همراه بلیط ثبت نام شون ایمیل کنن.

تا الان برای همه افرادی که ایمیل کرده بودن، واریزی ها رو انجام دادم.
[email protected]
بازم ببخشید اگه دیر شد یا ضرر کردید.
@htuniversity
یادش بخیر
یه دورهمی یهویی که اصلا قرار نبود برم
و لحظه آخری قسمت شد دوستان رو مجدد ببینم.

هانی اون روز کلی عکس خفن با دوربینش از دوستان گرفت.
@haniasef2
یک اردیبهشت 1404
@htuniversity
شب نوشت 8 تیر 1404:

خب دهه سوم زندگیم هم تموم شد و رسما وارد دهه چهارم شدم.

از 20 تا 30 سالگی بالا و پایین زیادی داشت. مدام یه هدف بزرگ تو ذهنم برای خودم درست میکردم و با جون و دل میرفتم سمتش.

بابت اینکه خدا هیچ عزیزی رو ازم تو این سالها نگرفت، بسیار سپاسگذارم. راستیتش از اون روزی که بخوام یکیشون رو از دست بدم، یکم میترسم.

خب بذار سرعتی پرونده این ده سالم رو یه مروری کنم.

20 تا 22 سالگی یه تیم ساختم و رفتیم سراغ ساخت کوادروتور. لحظه ای که تو نمازخونه مسجد لحظاتی پرواز کرد رو هنوز یادمه، خیلی شیرین بود. بعد خواستیم ایده رو در انتها تجاری کنیم که شکست خوردیم.

22 تا 24 سالگی: تو این بازه ازدواج کردم و تجربه متفاوت و باحالی بود. مجبور شدم وارد بازار کار بشم تا بتونم از پس هزینه های زندگیمون بربیام. این ازدواج به موقع منو تو زندگی خیلی جلو انداخت.

24 تا 26 سالگی: این دو سال رو اکثرشو کنار ربات ها زندگی کردم و در کنار یک تیم خفن سعی کردیم ربات های صنعتی رو بیشتر تو صنعت ایران وارد کنیم.

26 تا 28 سالگی: وارد لینکدین و بعد مدت کوتاهی وارد بازار کار آمریکا شدم. شیرین ترین لحظات این برهه زندگیم وقتی بود که اولین درآمد دلاریم رو بدست آوردم و بعدیش این بود که طرح ها و ایده هام داشت تو آمریکا ثبت اختراع می‌شد. حس با حالی بود.

28 تا 30 سالگی: خدا بهم یه دختر داد. جذاب‌ترین و شیرین ترین اتفاق زندگیم رو تجربه کردم. اصلا قابل وصف نیست.
یه هدف گذاشتم که تا حد امکان تجربیاتم رو مکتوب کنم که خروجیش شد یه کانال تلگرامی که بواسطش کلی دوست خوب و با معرفت پیدا کردم.
برادرا رو هم تونستم بالاخره به یه درآمد خوب و پایدار برسونم و در حد خودم کمکشون کنم علاقه و مسیرشون رو پیدا کنن.
خودم هم از کارم زدم بیرون و کامل فریلنسر شدم و تا میتونستم تو این یکسال گذشته سفر کردم. فشار کاریم رو کمتر کردم تا بتونم بیشتر کنار دختر و خانومم باشم.

در کل این ده سالی که گذشت، بالا و پایین زیاد داشت ولی هیجان انگیز و جذاب بود. بعضی از جاهاش، کار بشدت قفل می‌شد و تو اون لحظات بیشتر از هر زمانی به خدا نزدیک میشدم و خودش درها رو برام باز می‌کرد.

توی هر دو سالش یه کار جذاب و متفاوت انجام دادم و نسبت به دو سال قبلش از عملکرد خودم نسبت به قبل راضی تر بودم.

تو این 30 سال، شرایط روزگار جوری برام رقم خورد که تونستم کشورهای زیادی رو ببینم ولی هیچ سفری برام به شیرینی سفرهای هر ساله اربعین نبود. اصلا جنس غم آقا با همه غم ها فرق میکنه. حال دلمو بشدت خوب میکنه. اینقدر گره کور برام این آقا باز کرده که نگو.

نمیدونم همسرم این متن رو میخونه یا نه(تازه عضو کانال شده) ولی ازش بشدت قدردانم. اگه ایشونو نداشتم مطمئنا نمیتونستم تو جایگاهی که الان هستم باشم.

و تو این یک سال و نیم(سن دخترم) تازه متوجه شدم پدر و مادرم چه سختی هایی کشیدن تا من به اینجا برسم. بیش از هر زمانی ازشون قدردانم و خوشحالم که کنارم هستن.

حالا وقتشه خودمو آماده کنم برای یه دهه جذاب دیگه.
@htuniversity
مرسی از تک تک پیام های زیباتون❤️

ببخشید اگه تک به تک نمیتونم جواب محبت های شما دوستان رو بدم.

براتون بهترین ها رو آرزو میکنم.
#تجربیات_تلخ_دوستان

به امید خدا قراره یک سری پست تجربه محور
پیرامون تجربیات تلخ خودم و دوستان بذارم.

قسمت اول رو با خودم شروع کردم که میتونید با این دو هشتگ
به این سری پست‌ها دسترسی پیدا کنید.

#تجربیات_تلخ_من
#تجربیات_تلخ_دوستان

اگه شما هم یه تجربه تلخی تو زندگیتون داشتید که براتون یه درس بسیار بزرگ داشته، ممنون میشم اونو برام ایمیل کنید.
[email protected]

@htuniversity
#تجربیات_تلخ_دوستان
قسمت اول | مهدی

من یه کار خیلی خوب و حرفه ای از هلند گرفتم تو زمینه پوینت کلاد که مدت قرارداد باز بود و احتمالا خیلی طولانی

من با شرکت هلندی ارتباط خیلی خوبی گرفتم و تونستم ثابت کنم که این کارو میتونم به خوبی انجام بدم و با اینکه این کار برای اونا با یک ایرانی ایرادات زیادی داشت (به خاطر اینکه اجازه نداشتن فایل های این چنینی رو از اتحادیه اروپا خارج کنن ) ولی بازم به خاط تخصص من قبول کردن با دور زدن و استفاده از VPS این کارو انجام بدیم

هزینه ای که برای من میدادن خیلی خوب بود و چندهزار دلار در ماه میتونستم بگیرم
تقریبا ۵۰ پروژه در روز که نیاز بود به ساخت یک تیم حدود ۱۰ نفره و من تا جای خیلی خوب پیش رفتم

همه چیز خوب بود ولی قسمتی از کار قرار بود به صورت اتماتیک انجام بشه مثل ساخت فایل های اکسل و خروجی های پی دی اف که از نرم افزار رویت انجام میشد

من این قسمت کارو به یکی از دوستانم واگذار کردم این آدم کسی هستش که اگر اسمش رو بگم تقریبا ۸۰ درصد کسایی که توی حوزه طراحی معماری توی قم هستن میشناسنش و از نظر کاری حرفه ای هستش

اتفاقی که افتاد این بود که وقت کافی برای کار نمیذاشت و دائما کار عقب میوفتاد
من هرچقدر سعی کردم بهش انگیزه بدم و کارو سریعتر پیش ببریم نشد
این آدم از نظر تخصص واقعا حرفه ای بود ولی اصلا اخلاق حرفه ای نداشت و به خاطر همین با شرکت اصلی کم کم به مشکلاتی خوردیم

کار به جایی رسید که من فقط میخواستم به خاطر اینکه در آینده شاید بتونم ارتباطی بگیرم یه راهی پیدا کنم که بگم نمیخوام ادامه بدم ولی نمیتونستم بگم تا اینکه جنگ شروع شد و یه بهونه خوب برای من که کار رو ادامه ندم

خیلی فشار روانی زیادی داشتم و از طرفی پروژه ای که سال ها دنبالش بودم رو داشتم از دست میدادم ولی به خاطر اینکه رابطم خراب نشه ازش گذشتم

و بعدا اونا هم پذیرفتن به خاطر شرایط کارو انجام ندیم

آخرین ضربه محکمی که به من وارد شد اونجایی بود که یکی از اعضای ارشد شرکت به من گفتش من میخواستم یه تیم توی ایران راه بندازم و نمایندگی بگیریم برای ایران و توی ایران کارو ادامه بدیم ولی دیگه نمیتونم این کارو با شما انجام بدم

همه این تجربه تلخ رو گفتم برای این بودش که من تمام تلاشم رو کردم و حتی با تیم های خیلی خوب اروپایی رقابت کردم و کارو گرفتم ولی به دلیل یک آدم غیر حرفه ای همه چیز نابود شد.

این تجربه خیلی سنگین بود برای من ولی یاد گرفتم همیشه برای همکاری فقط با بهترین ها و حرفه ای ترین ها کار کنم
کسی که غیر از تخصص مسئولیت پذیر باشه و بتونم بهش اعتماد کنم.

امیدوارم برای کسی این اتفاق نیوفته ولی اینو در نظر بگیرید که همیشه با کسی کار کنید که علاوه بر تخصص تعهد داشته باشه.
@htuniversity
2025/06/29 16:28:33
Back to Top
HTML Embed Code: