Telegram Group & Telegram Channel
به مناسبت دوم خرداد
------
تنور ذهنیت جمعی ما در دوران مدرن، با خاطره گذشته‌ها و اسطوره‌های تاریخی گرم می‌شد. دوم خرداد یک وقفه بود. چندی پایید اما عقب رانده شد. امروز اسطوره‌ پردازان تازه‌ای به میدان آمده‌اند. سخت می‌کوشند آن تنور خاموش را روشن کنند. توفیق چندانی ندارند، مگر آنکه خودشیفتگی‌های پیشین را رها کنند و از بستر دگرخواهی از نو برویند.
دوم خرداد در تقابل با فضای ایدئولوژیک انقلابی، می‌خواست امکانی برای دفاع از حریم فردی ایجاد کند. جامعه مدنی را تئوریزه کرد و به امکان‌های دمکراسی در قلمرو حیات سیاسی ایرانیان اندیشید. این همه میسر نبود مگر آنکه شناسنامه همه هویت‌ها و هویت‌گرایی‌های بنیادگرا باطل شود. از دین هویت‌اندیش گرفته تا سیاست هویت‌گرا. متفکرانی که برای جنبش دوم خرداد پشتوانه نظری ساختند، به گذشته یا آینده بی‌توجه بودند. «حال» نقطه کانونی آن‌ها بود. اصولاً با هر معنا و مفهوم گرم، بی‌نسبت بودند. همه داستان‌ها و روایت‌های اسطوره‌ای در پرتو نگاه آزمون‌پرداز آنان سرد و بی روح می‌شد.
دکتر سروش مهم‌ترین نظریه‌پرداز آن دوران است. کار مهم او بیرون بردن خواست رستگاری از قلمرو سیاست بود. مخاطبان عارف و دین‌دار خود را توصیه کرد برای تحصیل رستگاری به دل‌سپردگی‌های فردی و خلوت‌های عارفانه رجوع کنند و دست از سر سیاست بردارند تا متناسب با عقلانیت خاص سیاسی مدیریت شود.
دوم خرداد ناتوان از خلق قدرت جمعی بود. حداکثر توان‌اش بسیج برای شرکت در انتخابات بود. هر چه فرصت انتخابات آزاد در ایران محدودتر شد، بازار دوم خردادی‌ها هم کساد و کسادتر شد. آنها هیچ مخیله جمعی گرمی نمی‌ساختند پس در روزگار عسرت سیاست مدنی، از هم گسیخته شدند و همه چیز کمرنگ و کمرنگ‌تر شد.
تنور گرم ذهنیت جمعی، با اسطوره‌های روشنفکران باستان‌گرای مشروطه و عصر رضاشاه آغاز شد. آنها کم و بیش با افسانه‌های ایران باستان، هویتی در عرصه سیاست ساختند و یک ساختار سیاسی را بر آن بنا کردند. اما اسلام‌گرایان در این زمینه دو صد چندان موفق بودند. تنورهای آتشین و داغ در تقابل با تنور رسمی دربار پهلوی ساخته شد. صنعت اسطوره‌ پردازی از شخصیت‌ها و حکایات صدر اسلام، به کار افتاد و یک ذهنیت جمعی گرم و داغ شکل گرفت. از آن ذهنیت نیروی عظیمی خلق شد، انقلابی به صحنه آمد و نظامی بر مبنای آن ساخته شد و سقفی برای کنترل عرصه سیاسی بنا کرد.
دوم خرداد قلمرو بی‌سقف را وعده می‌داد اما یک وقفه کوتاه مدت بود.
امروز دوباره مقدمات تنورهای تازه تمهید می‌شود. کسانی انگشت‌های اشاره را به سمت ایران باستان نشانه رفته‌اند. تلاش می‌کنند ذهنیت جمعی را دوباره گرم و آتشین کنند. همه جا سخن از کورش و شاهنامه و فرهنگ و اخلاق اصیل ایرانی است. اما توفیقی ندارند. گویی هیزم‌ اسطوره‌های قدیم خیس‌اند و قدرت خلق گرمای جمعی ندارند.
دوم خرداد نتوانست تکاپوی فردی برای استقلال از تعلقات ایدئولوژیک را به سمت یک فردیت دگرخواه هدایت کند. به همین جهت، همزمان با حوزه سیاست در عرصه فرهنگی نزول کرد. راه اصیل خروج از اجتماع اتمیزه شده جامعه ایرانی، بسط میل به دگرخواهی است. دگرخواهی نه تنها فردیت‌ها را در یک هویت همبسته تخمیر نمی‌کند، بلکه با پذیرش دیگری، به قوت بخشی آن مدد می‌رسانند.
دگرخواهی دشمن هویت‌های خودشیفته قدیم است. اما در همان حال می‌تواند امکانی برای احیای دوباره اسلامیت و ایرانیت فراهم کند. آن اسلامیت و آن ایرانیت با آنچه امروز می‌شناسیم بیگانه است.
@javadkashi



group-telegram.com/javadkashi/835
Create:
Last Update:

به مناسبت دوم خرداد
------
تنور ذهنیت جمعی ما در دوران مدرن، با خاطره گذشته‌ها و اسطوره‌های تاریخی گرم می‌شد. دوم خرداد یک وقفه بود. چندی پایید اما عقب رانده شد. امروز اسطوره‌ پردازان تازه‌ای به میدان آمده‌اند. سخت می‌کوشند آن تنور خاموش را روشن کنند. توفیق چندانی ندارند، مگر آنکه خودشیفتگی‌های پیشین را رها کنند و از بستر دگرخواهی از نو برویند.
دوم خرداد در تقابل با فضای ایدئولوژیک انقلابی، می‌خواست امکانی برای دفاع از حریم فردی ایجاد کند. جامعه مدنی را تئوریزه کرد و به امکان‌های دمکراسی در قلمرو حیات سیاسی ایرانیان اندیشید. این همه میسر نبود مگر آنکه شناسنامه همه هویت‌ها و هویت‌گرایی‌های بنیادگرا باطل شود. از دین هویت‌اندیش گرفته تا سیاست هویت‌گرا. متفکرانی که برای جنبش دوم خرداد پشتوانه نظری ساختند، به گذشته یا آینده بی‌توجه بودند. «حال» نقطه کانونی آن‌ها بود. اصولاً با هر معنا و مفهوم گرم، بی‌نسبت بودند. همه داستان‌ها و روایت‌های اسطوره‌ای در پرتو نگاه آزمون‌پرداز آنان سرد و بی روح می‌شد.
دکتر سروش مهم‌ترین نظریه‌پرداز آن دوران است. کار مهم او بیرون بردن خواست رستگاری از قلمرو سیاست بود. مخاطبان عارف و دین‌دار خود را توصیه کرد برای تحصیل رستگاری به دل‌سپردگی‌های فردی و خلوت‌های عارفانه رجوع کنند و دست از سر سیاست بردارند تا متناسب با عقلانیت خاص سیاسی مدیریت شود.
دوم خرداد ناتوان از خلق قدرت جمعی بود. حداکثر توان‌اش بسیج برای شرکت در انتخابات بود. هر چه فرصت انتخابات آزاد در ایران محدودتر شد، بازار دوم خردادی‌ها هم کساد و کسادتر شد. آنها هیچ مخیله جمعی گرمی نمی‌ساختند پس در روزگار عسرت سیاست مدنی، از هم گسیخته شدند و همه چیز کمرنگ و کمرنگ‌تر شد.
تنور گرم ذهنیت جمعی، با اسطوره‌های روشنفکران باستان‌گرای مشروطه و عصر رضاشاه آغاز شد. آنها کم و بیش با افسانه‌های ایران باستان، هویتی در عرصه سیاست ساختند و یک ساختار سیاسی را بر آن بنا کردند. اما اسلام‌گرایان در این زمینه دو صد چندان موفق بودند. تنورهای آتشین و داغ در تقابل با تنور رسمی دربار پهلوی ساخته شد. صنعت اسطوره‌ پردازی از شخصیت‌ها و حکایات صدر اسلام، به کار افتاد و یک ذهنیت جمعی گرم و داغ شکل گرفت. از آن ذهنیت نیروی عظیمی خلق شد، انقلابی به صحنه آمد و نظامی بر مبنای آن ساخته شد و سقفی برای کنترل عرصه سیاسی بنا کرد.
دوم خرداد قلمرو بی‌سقف را وعده می‌داد اما یک وقفه کوتاه مدت بود.
امروز دوباره مقدمات تنورهای تازه تمهید می‌شود. کسانی انگشت‌های اشاره را به سمت ایران باستان نشانه رفته‌اند. تلاش می‌کنند ذهنیت جمعی را دوباره گرم و آتشین کنند. همه جا سخن از کورش و شاهنامه و فرهنگ و اخلاق اصیل ایرانی است. اما توفیقی ندارند. گویی هیزم‌ اسطوره‌های قدیم خیس‌اند و قدرت خلق گرمای جمعی ندارند.
دوم خرداد نتوانست تکاپوی فردی برای استقلال از تعلقات ایدئولوژیک را به سمت یک فردیت دگرخواه هدایت کند. به همین جهت، همزمان با حوزه سیاست در عرصه فرهنگی نزول کرد. راه اصیل خروج از اجتماع اتمیزه شده جامعه ایرانی، بسط میل به دگرخواهی است. دگرخواهی نه تنها فردیت‌ها را در یک هویت همبسته تخمیر نمی‌کند، بلکه با پذیرش دیگری، به قوت بخشی آن مدد می‌رسانند.
دگرخواهی دشمن هویت‌های خودشیفته قدیم است. اما در همان حال می‌تواند امکانی برای احیای دوباره اسلامیت و ایرانیت فراهم کند. آن اسلامیت و آن ایرانیت با آنچه امروز می‌شناسیم بیگانه است.
@javadkashi

BY javad kashi


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/javadkashi/835

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Since its launch in 2013, Telegram has grown from a simple messaging app to a broadcast network. Its user base isn’t as vast as WhatsApp’s, and its broadcast platform is a fraction the size of Twitter, but it’s nonetheless showing its use. While Telegram has been embroiled in controversy for much of its life, it has become a vital source of communication during the invasion of Ukraine. But, if all of this is new to you, let us explain, dear friends, what on Earth a Telegram is meant to be, and why you should, or should not, need to care. On February 27th, Durov posted that Channels were becoming a source of unverified information and that the company lacks the ability to check on their veracity. He urged users to be mistrustful of the things shared on Channels, and initially threatened to block the feature in the countries involved for the length of the war, saying that he didn’t want Telegram to be used to aggravate conflict or incite ethnic hatred. He did, however, walk back this plan when it became clear that they had also become a vital communications tool for Ukrainian officials and citizens to help coordinate their resistance and evacuations. So, uh, whenever I hear about Telegram, it’s always in relation to something bad. What gives? I want a secure messaging app, should I use Telegram? "Like the bombing of the maternity ward in Mariupol," he said, "Even before it hits the news, you see the videos on the Telegram channels."
from us


Telegram javad kashi
FROM American