group-telegram.com/mghlte/460
Last Update:
مغالطه شماره ۷
💠 سورهای کلی نما 💠
گفتیم که گزاره های بدون سور
وقتی جنبه مغالطاتی خواهد داشت که گوینده یا نویسنده قصد معنای کلی گزاره را داشته باشد . حال آنکه کلیت آن گزاره پذیرفته نیست ، مغالطه ی #سورهای_کلی_نما نیز عینا همین طور است. با این تفاوت که در آنجا هیچ سوری استعمال نشده ، اما در اینجا از سوری استفاده شده که مبهم است و ابهام آن به این معناست که یک حالت محدود و غیر کلی را بیان میکند . اما طرز بیان و ساختار گذاره طوری است که یک حالت کلی و ادعای عام و فراگیر را به ذهن متبادر می سازد.
مثال:
تقریبا در همه موارد افزایش تقاضا باعث افزایش قیمت کالا می باشد.
آنچه در مغالطه های بدون سور ذکر شد استفاده از سورههای مبهم ( مانند بیشتر ، اکثر ، غالبا و غیره ) نیز فی نفسه مغالطه نیست ، بلکه چنین گزارههایی وقتی مغالطه خواهند بود که بخواهیم از آنها به عنوان گزارههای کلی استفاده کنیم .
مثلا بگوییم اکثر قریب به اتفاق افراد دارای فلان صفت هستند
پس این فرد خاص دارای فلان صفت است.
همچنین است سور هایی که جنبه ی نفی و سلب دارند ، مانند بندرت ، خیلی کم و غیره
درخت سرو به ندرت در این منطقه رشد میکند ،پس این جنگل که در این نقطه از نقشه وجود دارد باید از درختان دیگری باشد.
از سوی دیگر وقتی کسی از قضایایی با سور مبهم استفاده می کنند و مثلا می گوید:
بیشتر گداهایی که در شهرهای بزرگ به تکدیگری میپردازند از ثروت کلانی برخوردارند.
معمولا موارد و مصادیقی که موید قول اوست به ذهن خطور می کند و دیگران نیز گوینده را تایید میکنند . اما اگر کسی ذهن خود را متوجه موارد نقض کند و با برشمردن آن موارد و این استثناها به گوینده اعتراض کند ،
گوینده در پاسخ خواهد گفت : ما که نگفتیم همه آنها ، گفتیم بیشتر آنها
حال ممکن است این موارد نقض به حدی برسد که دیگر از شکل استثنا خارج شود ، اما آن شرکت کماکان میگوید بیشتر آنها چنانند ، یا میگویند غالب افراد بزهکار متعلق به طبقات پایین جامعه هستند .
حالت مشکلترین مغالطه وقتیست که سوره هر در قضایای منفی استفاده شود.
مثلا قضیه ی
هر حزبی سیاسی نیست.
این قضیه معادل است با این قضیه که:
برخی از احزاب ، سیاسی هستند و برخی ، سیاسی نیستند.
اما به دلیل استعمال سور 'هر' کلی نمایی قضیه اول بیشتر است.
مثل :
من میخواهم برای فرزندانم ، معلم انتخاب کنم ، ولی او یک دانشجو است. هر دانشجویی که نمیتواند معلم شود.
( بعضی از دانشجویان نمی توانند . اما بعضی از دانشجویان معلمان توانایی هستند )
نکته قابل توجه درباره سوره های مبهم این است که استفاده از آنها در علم و فلسفه ، جایز شمرده نمی شود.
زیرا دانش هیچ استفاده ای از این گزاره های مبهم نخواهد برد:
مثلا قانون جاذبه عمومی نیوتن فایده ای نداشت . اگر اینطور بیان می شد که:
معمولاً اجسام متناسب با جرم خود بعضی از اجسام را با نیروی خاصی به سوی خود جذب میکنند و به همین دلیل است که بیشتر اشیا تحت نیروی جاذبه زمین به پایین سقوط می کنند .
امروزه در علوم تنها قضایای کلی مقبول و مورد اعتنا هستند و اگر نتوان از قضیه ای تعبیر کلی ارائه کرد ، باید با استفاده از قانون آماری راه را بر روی هر مغالطه ای است .
مثلا به جای اینکه بگوییم : بیشتر افراد آن مجموعه دارای صفت فلان هستند
می گوییم
۵۵% و یا ۹۳/۵ ٪ و ...
برای جلوگیری از مغالطه #سورهای_کلی_نما و مبهم باید اولاً انواع آن ها و اشکال استفاده از آنها را شناخت و ثانیاً همانطور که در مورد گزاره های بدون سور بیان شد در هر گذاره ای به کیفیت استفاده از آنها توجه کرد ، اگر آن گزاره بیانگر حقیقتی که فی الجمله میتوانست به صورت اکثر و اغلب پذیرفته شود و از بیان آن صورت هم به مقصد القای معنای کلی وجود نداشت ، می توان آن گزاره را پذیرفت. مانند این گزاره که
بیشتر روزهای سال هوای تهران آفتابی است .
اما اگر استعمال این سور های مبهم بیان یک حکم کلی باشد باید متوجه این مغالطه باشیم و عدم کلیت گزاره را با مثال های نقض ، به گوینده و دست کم به خود متذکر شویم .
https://www.group-telegram.com/us/mghlte.com
فایل شنیداری
BY مجلهی اینترنتی عصر روشنگری

Share with your friend now:
group-telegram.com/mghlte/460