میگفت آدمها گاهی تو دریا غرق میشن و میمیرن، گاهی هم تو چشم کسی که دوستش دارن.
اونایی که میگن ببین قلبت چی میگه،
الان قلب من هزار تیکه شده
به کدومش گوش بدم؟...
الان قلب من هزار تیکه شده
به کدومش گوش بدم؟...
Eshgh Asan Nadarad
Alireza Ghorbani
گفتن این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد....🖤🎧
عشق اگر عشق است آسان ندارد....🖤🎧
ما بیش از اندازه قوی بودیم؛
مدام می شکستیم، شکسته هایمان را بند می زدیم و ادامه می دادیم،
اشک می ریختیم، اشک هایمان را خودمان با دستهای خودمان پاک می کردیم و دوباره با تمام جسارت، روی پاهای خودمان می ایستادیم.
ما بیش از اندازه قوی بودیم، به کسی تکیه نمی دادیم، با کسی از دردهایمان نمی گفتیم و از کسی کمک نمی خواستیم.
ما به قیمت همین قوی بودن، از پا در آمدیم!
قوی بودن را برای ما بد تعریف کرده بودند......
مدام می شکستیم، شکسته هایمان را بند می زدیم و ادامه می دادیم،
اشک می ریختیم، اشک هایمان را خودمان با دستهای خودمان پاک می کردیم و دوباره با تمام جسارت، روی پاهای خودمان می ایستادیم.
ما بیش از اندازه قوی بودیم، به کسی تکیه نمی دادیم، با کسی از دردهایمان نمی گفتیم و از کسی کمک نمی خواستیم.
ما به قیمت همین قوی بودن، از پا در آمدیم!
قوی بودن را برای ما بد تعریف کرده بودند......
شازده کوچولو: چرا آدما وقتی میفهمن بودنشون باعث دلگرمیته خودشونو ازت دریغ میکنن؟
روباه: خب بالاخره یجایی باید معلوم بشه آدم نیستن دیگه.....
روباه: خب بالاخره یجایی باید معلوم بشه آدم نیستن دیگه.....
با خود می جنگید و از خود شکست میخورد و بر جسد خود می گریست..
جنگ های او درونش بود و دیگر توانی برای جدال با جهان برایش باقی نمیگذاشت.
.
جنگ های او درونش بود و دیگر توانی برای جدال با جهان برایش باقی نمیگذاشت.
.
میگفت آدمها گاهی تو دریا غرق میشن و میمیرن، گاهی هم تو چشم کسی که دوستش دارن.
Eshgh Asan Nadarad
Alireza Ghorbani
گفتن این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد....🖤🎧
عشق اگر عشق است آسان ندارد....🖤🎧
ما بیش از اندازه قوی بودیم؛
مدام می شکستیم، شکسته هایمان را بند می زدیم و ادامه می دادیم،
اشک می ریختیم، اشک هایمان را خودمان با دستهای خودمان پاک می کردیم و دوباره با تمام جسارت، روی پاهای خودمان می ایستادیم.
ما بیش از اندازه قوی بودیم، به کسی تکیه نمی دادیم، با کسی از دردهایمان نمی گفتیم و از کسی کمک نمی خواستیم.
ما به قیمت همین قوی بودن، از پا در آمدیم!
قوی بودن را برای ما بد تعریف کرده بودند......
مدام می شکستیم، شکسته هایمان را بند می زدیم و ادامه می دادیم،
اشک می ریختیم، اشک هایمان را خودمان با دستهای خودمان پاک می کردیم و دوباره با تمام جسارت، روی پاهای خودمان می ایستادیم.
ما بیش از اندازه قوی بودیم، به کسی تکیه نمی دادیم، با کسی از دردهایمان نمی گفتیم و از کسی کمک نمی خواستیم.
ما به قیمت همین قوی بودن، از پا در آمدیم!
قوی بودن را برای ما بد تعریف کرده بودند......
شازده کوچولو: چرا آدما وقتی میفهمن بودنشون باعث دلگرمیته خودشونو ازت دریغ میکنن؟
روباه: خب بالاخره یجایی باید معلوم بشه آدم نیستن دیگه.....
روباه: خب بالاخره یجایی باید معلوم بشه آدم نیستن دیگه.....
از وقتی که با تموم وجودت اعتماد کردی
تکیه کردی و از همون آدم بزرگترین ضربه
رو خوردی از همونجا به بعد دیگه
چیزی واست مهم نمیشه مثل قبل دیگه
اعتماد نمیکنی دیگه گول هیچ محبتی
رو نمیخوری از همونجا به بعد یه آدم با
شخصیت جدی و تنها میشی که
هرکسی رو وارد زندگیش نمیکنه چون
تو تازه ارزش وجود خودتو میفهمی.......
تکیه کردی و از همون آدم بزرگترین ضربه
رو خوردی از همونجا به بعد دیگه
چیزی واست مهم نمیشه مثل قبل دیگه
اعتماد نمیکنی دیگه گول هیچ محبتی
رو نمیخوری از همونجا به بعد یه آدم با
شخصیت جدی و تنها میشی که
هرکسی رو وارد زندگیش نمیکنه چون
تو تازه ارزش وجود خودتو میفهمی.......