Telegram Group & Telegram Channel
آرامگاه ایراندخت بزرگ، مریم میرزاخانی، در سرزمینی دیگر

شرایط دشوار و تکلیف ما

◀️موسی اکرمی

*⃣از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خرد ‌هزاران بیش


۲۳ تیر ماه سالروز درگذشت غمبار مریم میرزاخانی (۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶-۲۳ تیر ۱۳۹۶)، ریاضیدان بزرگ ایران و جهان است.

پس از درگذشت او روزنامهٔ شرق یادداشتی از من را منتشر کرد:
روزنامهٔ شرق، پنج شنبه پنچم امرداد 1396، شمارۀ 2921، صفحۀ 11 (زاویه)

١) من، همچون بسا کسان دیگر، همچنان در سوگ درگذشت ای ایراندخت بزرگ، «بر درگاهِ کوه»، «در معبر بادها [...] در چارراه فصول، در چارچوب شکسته پنجره‌ئی که آسمان ابرآلوده را قابی کهنه می‌گیرد»، «می‌گریم» و خواهم گریست.

٢) من، در جایگاه کسی که چندین‌سال است در سطح تحصیلات تکمیلی هم تاریخ علم دوره‌ی اسلامی (نجوم، ریاضیات، فیزیک و فناوری) تدریس کرده‌ام، هم فلسفه‌ی ریاضیات، بر این باور - شاید ناراست - هستم که در ایران و جهان اسلام دست‌کم پس از غیاث‌الدین‌جمشید کاشانی (کشته شده در یکم تیرماه ٨٠٨ خورشیدی، با عمری نزدیک به عمر این ایراندخت بزرگ)
اولا هیچ‌کس دستاوردی در ریاضیات به بزرگی دستاورد این شهبانوی ریاضیات نداشته است و
ثانیا هیچ‌کس به افتخارات بزرگی در حد افتخارات جهانی او دست نیافته است.

۳) ازاین‌رو تردید ندارم که این ایراندخت بزرگ جاودانگی یافته است به جاودانگی ریاضیات، هرگاه در نگاهی واقع‌گرایانه جهان کشف شونده‌ی ریاضیات را جاودانه و ازلی-ابدی بدانیم، و به جاودانگی بس فراتر از ریاضیات هرگاه آن را برساخته‌ی آدمی تلقی کنیم، برساخته‌ای که به گونه‌ای ابداع می‌شود.

٤) از این دیدگاه این ایراندخت ما به همه‌ی انسان‌ها، همه‌ی فرهنگ‌ها و همه‌ی جوامع تعلق دارد؛ همان‌گونه که ریاضیات، با هر نگاهی که به آن داشته باشیم، به همگان، از گذشته تاکنون و آینده، تعلق دارد.

٥) این شهبانوی ریاضیات در عالم خاکی، بر پایه قوانین ذیربط
دو کشور ایران و آمریکا، دارای دو تابعیت و دارای دو وطن
، بوده است؛ نخستین وطنش ایران و دومین وطنش آمریکا.

٦) پیکر بی‌جان او در دومین وطنش، در دیاری جز زادگاه او، به خاک سپرده می‌شود تا زیارتگاه خاکی همه‌ی رندان اندیشه و فرهنگ جهان شود.

٧) همه می‌دانند که هرگاه شخصیت یک فرد در زادگاهش شکل گرفته باشد، معمولا چنان است که تا پایان عمر مهر زادگاه و نخستین وطنش هرگز در سایه‌ی مهر دومین وطن او قرار نمی‌گیرد، به‌ویژه آنکه نخستین زادگاه کشوری چون ایران باشد که خود زادگاه و مهد هنر و ادب و دانش و فرهنگ و حکمتی به‌راستی بی‌همتاست.

٨) نخستین واکنش من به خبر انتشاریافته درباره‌ی محل خاک‌سپاری او، افسوس و دریغ بود که ایران و ایرانی از حضور جسم درخاک‌خفته‌ی او بی‌بهره خواهد بود.

٩) با اندکی تأمل پذیرفتم که این امر دلایل و علل خاص خود را داشته است و باید بپذیرم که خانواده‌ی ارجمندش همه‌ی مقتضیات را در نظر گرفته و به چنین تصمیمی رسیده‌اند. به‌آسانی می‌توان دلایل و علل بسیاری را در تشکیل «سبب کافی» یا «علت تامه» چنین تصمیمی یافت.
آشکار است که در اینجا برای پرداختن به چنین عللی مجال درخوری فراهم نیست، ولی مایلم نگاهی به وجوه منفی یا علل سلبی یا عوامل بازدارندهی احتمالی بیندازم و همه نخبگان فکری و مسئولان دلسوز کشور را به همدلی و هم‌فکری و تأمل و راهنمایی در حرکت به‌سوی آینده دعوت کنم.

◀️١. به یاد داریم که این ایراندخت ما بازمانده حادثه‌ی جانکاه سقوط اتوبوس حامل دانشجویان شرکت‌کننده در مسابقات ریاضیات دانشجویی به دره، در ٢٦ اسفندماه ۱۳۷٦، بود. پرسش‌های بسیاری درباره‌ی این حادثه وجود دارد. برخی از این پرسش‌ها درباره‌ی مسائلی مرتبط با پرونده‌ی قضائی این رویدادند که شماری از آنها هنوز پاسخی درخور نیافته‌اند. برخی پرسش‌های مهمی‌اند که همواره می‌توان آنها را طرح کرد:
اگر این ایراندخت ما هم کشته شده بود چه می‌شد؟ در آن صورت او دیگر نمی‌توانست کاشف یا مبدع آن ریاضیاتی باشد که برنده‌ی مدال فیلدز شود.
آیا این ریاضیات را کس دیگری کشف یا ابداع می‌کرد؟
آیا کاشف یا مبدعی دیگر، هر که بود، می‌توانست باز هم نخستین زن جهان یا نخستین ایرانی برنده‌ی این مدال باشد؟
اگر نازنینانی چون آرمان بهرامیان، رضا صادقی، علیرضا سایه‌بان، علی حیدری، فرید کابلی، مرتضی رضایی و مجتبی مهرآبادی زنده مانده بودند، آیا آنان نیز بخش دیگری از ریاضیات را کشف یا ابداع نمی‌کردند؟
این کشف‌ها یا ابداع‌ها چه تأثیری در جهان ریاضیات و فیزیک و هنر و فرهنگ و حتی سیاست می‌داشتند؟

*⃣به‌راستی فقدان چنین نخبگانی زیانی بس عظیم است. هم بر شخص آنان باید گریست، هم بر نوع انسان که نتوانسته است از نبوغ آنان بهره گیرد.

علاقمندان را به مطالعه‌ی همه‌ی نوشته در نشانی‌های زیر دعوت می‌کنم:

http://musaakrami.blogfa.com/post/167

https://www.cgie.org.ir/fa/news/178620/
#مریم_میرزاخانی
#مهاجرت_نخبگان



group-telegram.com/musa_akrami/1289
Create:
Last Update:

آرامگاه ایراندخت بزرگ، مریم میرزاخانی، در سرزمینی دیگر

شرایط دشوار و تکلیف ما

◀️موسی اکرمی

*⃣از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خرد ‌هزاران بیش


۲۳ تیر ماه سالروز درگذشت غمبار مریم میرزاخانی (۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶-۲۳ تیر ۱۳۹۶)، ریاضیدان بزرگ ایران و جهان است.

پس از درگذشت او روزنامهٔ شرق یادداشتی از من را منتشر کرد:
روزنامهٔ شرق، پنج شنبه پنچم امرداد 1396، شمارۀ 2921، صفحۀ 11 (زاویه)

١) من، همچون بسا کسان دیگر، همچنان در سوگ درگذشت ای ایراندخت بزرگ، «بر درگاهِ کوه»، «در معبر بادها [...] در چارراه فصول، در چارچوب شکسته پنجره‌ئی که آسمان ابرآلوده را قابی کهنه می‌گیرد»، «می‌گریم» و خواهم گریست.

٢) من، در جایگاه کسی که چندین‌سال است در سطح تحصیلات تکمیلی هم تاریخ علم دوره‌ی اسلامی (نجوم، ریاضیات، فیزیک و فناوری) تدریس کرده‌ام، هم فلسفه‌ی ریاضیات، بر این باور - شاید ناراست - هستم که در ایران و جهان اسلام دست‌کم پس از غیاث‌الدین‌جمشید کاشانی (کشته شده در یکم تیرماه ٨٠٨ خورشیدی، با عمری نزدیک به عمر این ایراندخت بزرگ)
اولا هیچ‌کس دستاوردی در ریاضیات به بزرگی دستاورد این شهبانوی ریاضیات نداشته است و
ثانیا هیچ‌کس به افتخارات بزرگی در حد افتخارات جهانی او دست نیافته است.

۳) ازاین‌رو تردید ندارم که این ایراندخت بزرگ جاودانگی یافته است به جاودانگی ریاضیات، هرگاه در نگاهی واقع‌گرایانه جهان کشف شونده‌ی ریاضیات را جاودانه و ازلی-ابدی بدانیم، و به جاودانگی بس فراتر از ریاضیات هرگاه آن را برساخته‌ی آدمی تلقی کنیم، برساخته‌ای که به گونه‌ای ابداع می‌شود.

٤) از این دیدگاه این ایراندخت ما به همه‌ی انسان‌ها، همه‌ی فرهنگ‌ها و همه‌ی جوامع تعلق دارد؛ همان‌گونه که ریاضیات، با هر نگاهی که به آن داشته باشیم، به همگان، از گذشته تاکنون و آینده، تعلق دارد.

٥) این شهبانوی ریاضیات در عالم خاکی، بر پایه قوانین ذیربط
دو کشور ایران و آمریکا، دارای دو تابعیت و دارای دو وطن
، بوده است؛ نخستین وطنش ایران و دومین وطنش آمریکا.

٦) پیکر بی‌جان او در دومین وطنش، در دیاری جز زادگاه او، به خاک سپرده می‌شود تا زیارتگاه خاکی همه‌ی رندان اندیشه و فرهنگ جهان شود.

٧) همه می‌دانند که هرگاه شخصیت یک فرد در زادگاهش شکل گرفته باشد، معمولا چنان است که تا پایان عمر مهر زادگاه و نخستین وطنش هرگز در سایه‌ی مهر دومین وطن او قرار نمی‌گیرد، به‌ویژه آنکه نخستین زادگاه کشوری چون ایران باشد که خود زادگاه و مهد هنر و ادب و دانش و فرهنگ و حکمتی به‌راستی بی‌همتاست.

٨) نخستین واکنش من به خبر انتشاریافته درباره‌ی محل خاک‌سپاری او، افسوس و دریغ بود که ایران و ایرانی از حضور جسم درخاک‌خفته‌ی او بی‌بهره خواهد بود.

٩) با اندکی تأمل پذیرفتم که این امر دلایل و علل خاص خود را داشته است و باید بپذیرم که خانواده‌ی ارجمندش همه‌ی مقتضیات را در نظر گرفته و به چنین تصمیمی رسیده‌اند. به‌آسانی می‌توان دلایل و علل بسیاری را در تشکیل «سبب کافی» یا «علت تامه» چنین تصمیمی یافت.
آشکار است که در اینجا برای پرداختن به چنین عللی مجال درخوری فراهم نیست، ولی مایلم نگاهی به وجوه منفی یا علل سلبی یا عوامل بازدارندهی احتمالی بیندازم و همه نخبگان فکری و مسئولان دلسوز کشور را به همدلی و هم‌فکری و تأمل و راهنمایی در حرکت به‌سوی آینده دعوت کنم.

◀️١. به یاد داریم که این ایراندخت ما بازمانده حادثه‌ی جانکاه سقوط اتوبوس حامل دانشجویان شرکت‌کننده در مسابقات ریاضیات دانشجویی به دره، در ٢٦ اسفندماه ۱۳۷٦، بود. پرسش‌های بسیاری درباره‌ی این حادثه وجود دارد. برخی از این پرسش‌ها درباره‌ی مسائلی مرتبط با پرونده‌ی قضائی این رویدادند که شماری از آنها هنوز پاسخی درخور نیافته‌اند. برخی پرسش‌های مهمی‌اند که همواره می‌توان آنها را طرح کرد:
اگر این ایراندخت ما هم کشته شده بود چه می‌شد؟ در آن صورت او دیگر نمی‌توانست کاشف یا مبدع آن ریاضیاتی باشد که برنده‌ی مدال فیلدز شود.
آیا این ریاضیات را کس دیگری کشف یا ابداع می‌کرد؟
آیا کاشف یا مبدعی دیگر، هر که بود، می‌توانست باز هم نخستین زن جهان یا نخستین ایرانی برنده‌ی این مدال باشد؟
اگر نازنینانی چون آرمان بهرامیان، رضا صادقی، علیرضا سایه‌بان، علی حیدری، فرید کابلی، مرتضی رضایی و مجتبی مهرآبادی زنده مانده بودند، آیا آنان نیز بخش دیگری از ریاضیات را کشف یا ابداع نمی‌کردند؟
این کشف‌ها یا ابداع‌ها چه تأثیری در جهان ریاضیات و فیزیک و هنر و فرهنگ و حتی سیاست می‌داشتند؟

*⃣به‌راستی فقدان چنین نخبگانی زیانی بس عظیم است. هم بر شخص آنان باید گریست، هم بر نوع انسان که نتوانسته است از نبوغ آنان بهره گیرد.

علاقمندان را به مطالعه‌ی همه‌ی نوشته در نشانی‌های زیر دعوت می‌کنم:

http://musaakrami.blogfa.com/post/167

https://www.cgie.org.ir/fa/news/178620/
#مریم_میرزاخانی
#مهاجرت_نخبگان

BY موسی اکرمی: فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/musa_akrami/1289

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Groups are also not fully encrypted, end-to-end. This includes private groups. Private groups cannot be seen by other Telegram users, but Telegram itself can see the groups and all of the communications that you have in them. All of the same risks and warnings about channels can be applied to groups. Telegram does offer end-to-end encrypted communications through Secret Chats, but this is not the default setting. Standard conversations use the MTProto method, enabling server-client encryption but with them stored on the server for ease-of-access. This makes using Telegram across multiple devices simple, but also means that the regular Telegram chats you’re having with folks are not as secure as you may believe. The message was not authentic, with the real Zelenskiy soon denying the claim on his official Telegram channel, but the incident highlighted a major problem: disinformation quickly spreads unchecked on the encrypted app. At its heart, Telegram is little more than a messaging app like WhatsApp or Signal. But it also offers open channels that enable a single user, or a group of users, to communicate with large numbers in a method similar to a Twitter account. This has proven to be both a blessing and a curse for Telegram and its users, since these channels can be used for both good and ill. Right now, as Wired reports, the app is a key way for Ukrainians to receive updates from the government during the invasion. "There are a lot of things that Telegram could have been doing this whole time. And they know exactly what they are and they've chosen not to do them. That's why I don't trust them," she said.
from us


Telegram موسی اکرمی: فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان
FROM American