Ay Lacin
Imamyar Hasanov @RadioP0l
• همین که چهرهات از ذهنم پاک میشود، آرامشم را از دست میدهم. اگر نیایی طاقت خواهم آورد؛
اما چه طاقتی؟
در بطنِ اندوه، در برهوتِ دل.
• آلبرکامو به ماریا کاسارس
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
اما چه طاقتی؟
در بطنِ اندوه، در برهوتِ دل.
• آلبرکامو به ماریا کاسارس
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
آهوی کوهیای تنها در دشت
عربها، پس از دست یافتن بر ایران، همۀ کتابخانههای آن را آتش زدند و حتی هر چه کتاب در خانهها پیدا کردند سوزاندند تا اثری از زبان فارسی نمانَد. واقعاً هم چندان کتابی نگذاشتند بماند. میخواستند ایرانیان هم، مثل همهی ملتهایی که کشورشان را تصرف کرده بودند، فقط به زبان عربی تکلم کنند. تا دو قرن هم ظاهراً همین طور شد. عملاً زبان عربی بود که زبان رسمی ایران بود. اما میدانیم که ایرانیان در نهایت آن را نپذیرفتند. پس از آن که دو قرنی از تسلط عربها بر ایران گذشت، کم کم زبان ایرانیان شروع کرد دوباره فارسی شدن و آخرسر همان فارسی شد. یک بیت شعر هست که میگویند اولین شعری است که از دوران نوزایی زبان فارسی باقی مانده، و اکنون میگویند آن را ابوحَف۫ص سُغ۫دی سروده، که موسیقیدان و ترانهسرایی در سمرقند بوده است. سمرقند اکنون از شهرهای ازبکستان است، و آن زمان از شهرهای یکی از ولایتهای ایران به نام سُغ۫د بوده، که شامل تاجیکستان و ازبکستان کنونی میشده است. باری، آن بیت این است:
آهویِ کوهی در دشت چگونه دَوَذا
او ندارد یار، بی یار چگونه بُوَذا
آهوی کوهی چگونه میتواند در دشت [که جای او نیست] بدود، او که یار ندارد چگونه میتواند زنده باشد.
دَوَذا، یعنی بدود، می دود
جالب است که اولین شعری که از دورانِ نوزایی فارسی باقی میماند، دربارهی تنهایی و بیگانگی است! آیا ممکن است ابوحَف۫ص خواسته باشد احساسش نسبت به زبان بیگانه را بیان کند؟ در هر حال، بعضیها زبان را حتی خانهی وجود میدانند. هایدگر میگفت انسان فقط در خانهی زبان میتواند وجود خود را نشان دهد. بنابراین طبیعی است که وقتی خانه مال خود او نبود برایش احساس بیگانگی ایجاد کند.
صادق هدایت یک نقاشی زیبا از آهوی این شعر کشیده است. اما فکر میکرده بهرام گور این شعر را سروده. حتی آن را اولین شعر فارسی دانسته است. او هنگامی که در پاریس تحصیل میکرد، این مینیاتور را پشت یک کارت پستال میکشد و برای برادرش میفرستد. در شرح نقاشی هم مینویسد: «تصدقت گردم امروز از زور بی تکلیفی نخستین شعر فارسی را به Miniature درآوردم و خدمتتان تقدیم میدارم.» در این کارت پستال، خود شعر هم زیر عکس آهو هست و اسم بهرام گور به عنوان شاعر آن آمده است.
٢۶ دی ١٣٩٧
✍ دکتر عباس پژمان
@apjmn
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
عربها، پس از دست یافتن بر ایران، همۀ کتابخانههای آن را آتش زدند و حتی هر چه کتاب در خانهها پیدا کردند سوزاندند تا اثری از زبان فارسی نمانَد. واقعاً هم چندان کتابی نگذاشتند بماند. میخواستند ایرانیان هم، مثل همهی ملتهایی که کشورشان را تصرف کرده بودند، فقط به زبان عربی تکلم کنند. تا دو قرن هم ظاهراً همین طور شد. عملاً زبان عربی بود که زبان رسمی ایران بود. اما میدانیم که ایرانیان در نهایت آن را نپذیرفتند. پس از آن که دو قرنی از تسلط عربها بر ایران گذشت، کم کم زبان ایرانیان شروع کرد دوباره فارسی شدن و آخرسر همان فارسی شد. یک بیت شعر هست که میگویند اولین شعری است که از دوران نوزایی زبان فارسی باقی مانده، و اکنون میگویند آن را ابوحَف۫ص سُغ۫دی سروده، که موسیقیدان و ترانهسرایی در سمرقند بوده است. سمرقند اکنون از شهرهای ازبکستان است، و آن زمان از شهرهای یکی از ولایتهای ایران به نام سُغ۫د بوده، که شامل تاجیکستان و ازبکستان کنونی میشده است. باری، آن بیت این است:
آهویِ کوهی در دشت چگونه دَوَذا
او ندارد یار، بی یار چگونه بُوَذا
آهوی کوهی چگونه میتواند در دشت [که جای او نیست] بدود، او که یار ندارد چگونه میتواند زنده باشد.
دَوَذا، یعنی بدود، می دود
جالب است که اولین شعری که از دورانِ نوزایی فارسی باقی میماند، دربارهی تنهایی و بیگانگی است! آیا ممکن است ابوحَف۫ص خواسته باشد احساسش نسبت به زبان بیگانه را بیان کند؟ در هر حال، بعضیها زبان را حتی خانهی وجود میدانند. هایدگر میگفت انسان فقط در خانهی زبان میتواند وجود خود را نشان دهد. بنابراین طبیعی است که وقتی خانه مال خود او نبود برایش احساس بیگانگی ایجاد کند.
صادق هدایت یک نقاشی زیبا از آهوی این شعر کشیده است. اما فکر میکرده بهرام گور این شعر را سروده. حتی آن را اولین شعر فارسی دانسته است. او هنگامی که در پاریس تحصیل میکرد، این مینیاتور را پشت یک کارت پستال میکشد و برای برادرش میفرستد. در شرح نقاشی هم مینویسد: «تصدقت گردم امروز از زور بی تکلیفی نخستین شعر فارسی را به Miniature درآوردم و خدمتتان تقدیم میدارم.» در این کارت پستال، خود شعر هم زیر عکس آهو هست و اسم بهرام گور به عنوان شاعر آن آمده است.
٢۶ دی ١٣٩٧
✍ دکتر عباس پژمان
@apjmn
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
فروغ فرخزاد_آغاز فصل سرد
<unknown>
• امروز روز اول دیماه است
من راز فصل ها را می دانم
و حرف لحظه ها را می فهمم
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک ، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش
• فروغ فرخزاد
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
من راز فصل ها را می دانم
و حرف لحظه ها را می فهمم
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک ، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش
• فروغ فرخزاد
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
از آثار ادوارد هاپر به ترتیب:
•اتاقی در بروکلین
•سینمایی در نیویورک
•شبزندهداران
•سوپ گوشت
•دفتری در شهر کوچک
•اتاقی در نیویورک
•هتلی در راه آهن
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
•اتاقی در بروکلین
•سینمایی در نیویورک
•شبزندهداران
•سوپ گوشت
•دفتری در شهر کوچک
•اتاقی در نیویورک
•هتلی در راه آهن
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
کانون نبض اندیشه
Photo
ادوارد هاپر نقاش آمریکایی قرن بیستم (1967_1882) را میشود "نقاشِ تنهاییِ آدمی" لقب داد. این لقب هاپر نشان از هنری دارد که مفهومی در تضاد با رؤیایی آمریکایی، ارائه میدهد. رؤیایی که در آن جامعه ، شلوغ و پر از حرکت و تکاپو و انرژی مطلق معرفی میشود؛ در حالی که آثار هاپر نمایانگر تنهایی، بیحرکتی و تفکر و تعمق هست.
نرگس انتخابی در بخشی از کتاب « عشق در دو نگاه» مینویسد:
زندگی مدرن برای هاپر بیاندازه خصمانه است. موجودات بینوای هاپر نیازی به همهگیری ندارند تا به انزوا بروند. برای هاپر ساختار شهرها و محیطهای مدرن ماشینی است که تنهایی تولید میکند. آدمهای نقاشیهای او هم نمیدانند باید چه کار کنند.
پیام هاپر این است که زندگی مدرن میتواند خیلی تنهاییآور باشد. آدمهای نقاشیهای او همانقدر در کنار دیگران در غذاخوریها و رستورانها تنها هستند که در کنار پنجرهٔ آپارتمانشان. امروزه ما بهتر میتوانیم انزوایی را که، در نظر این هنرمندان، مشخصهٔ زندگی مدرن است مخفی کنیم. در مواقع عادی هم تنها در کافهها مینشینیم، اما تلفن همراه داریم و خیال میکنیم در جمع حضور داریم. واقعیت این است که مدرنیته تودههای مردم را به سوی شیوهٔ زندگی شهری سوق میدهد که کاملاً با معاشرتهایی که زمانی عرف بودند غریبه است.
ما انسانها تنهایی جهان مدرن را پذیرفتیم چون به دنبال «آزادی» بودیم. اما اکنون هنر هاپر پرسش دشواری پیش روی ما قرار میدهد: وقتی آزادیهای زندگی مدرن از بین رفت، دیگر چه چیز میماند بهجز تنهایی؟!
ادوارد هاپر در توصیف اثر «شبزندهداران» میگوید:
«من این صحنه را از یک رستوران در خیابان گرینویچ ویلیج الهام گرفتم. تنها کاری که کردم این بوده که صحنه را ساده و رستوران را اندکی بزرگتر به تصویر بکشم. من داشتم تنهایی یک شهر بزرگ را نقاشی میکردم»
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
نرگس انتخابی در بخشی از کتاب « عشق در دو نگاه» مینویسد:
زندگی مدرن برای هاپر بیاندازه خصمانه است. موجودات بینوای هاپر نیازی به همهگیری ندارند تا به انزوا بروند. برای هاپر ساختار شهرها و محیطهای مدرن ماشینی است که تنهایی تولید میکند. آدمهای نقاشیهای او هم نمیدانند باید چه کار کنند.
پیام هاپر این است که زندگی مدرن میتواند خیلی تنهاییآور باشد. آدمهای نقاشیهای او همانقدر در کنار دیگران در غذاخوریها و رستورانها تنها هستند که در کنار پنجرهٔ آپارتمانشان. امروزه ما بهتر میتوانیم انزوایی را که، در نظر این هنرمندان، مشخصهٔ زندگی مدرن است مخفی کنیم. در مواقع عادی هم تنها در کافهها مینشینیم، اما تلفن همراه داریم و خیال میکنیم در جمع حضور داریم. واقعیت این است که مدرنیته تودههای مردم را به سوی شیوهٔ زندگی شهری سوق میدهد که کاملاً با معاشرتهایی که زمانی عرف بودند غریبه است.
ما انسانها تنهایی جهان مدرن را پذیرفتیم چون به دنبال «آزادی» بودیم. اما اکنون هنر هاپر پرسش دشواری پیش روی ما قرار میدهد: وقتی آزادیهای زندگی مدرن از بین رفت، دیگر چه چیز میماند بهجز تنهایی؟!
ادوارد هاپر در توصیف اثر «شبزندهداران» میگوید:
«من این صحنه را از یک رستوران در خیابان گرینویچ ویلیج الهام گرفتم. تنها کاری که کردم این بوده که صحنه را ساده و رستوران را اندکی بزرگتر به تصویر بکشم. من داشتم تنهایی یک شهر بزرگ را نقاشی میکردم»
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
📖سلسله جلسات «فلسفه علم»
•با تدریس علی سلطانزاده
•۲۷ آبان - ۹ دی
#گزارش_تصویری📸
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
•با تدریس علی سلطانزاده
•۲۷ آبان - ۹ دی
#گزارش_تصویری📸
@nabzeandisheh_javaneh📚
@javaneh_club🌱
Forwarded from کانون هنرهای تجسمی سرو
کانون هنرهای تجسمی سرو برگزار میکند؛
🖼️بازدید از موزه هنرهای معاصر:
🔸نمایشگاه «چشم در چشم»،
پرتره در هنر مدرن و معاصر
🔸نمایشگاه «مروری بر زندگی و آثار مارکو گریگوریان»،
به مناسبت یکصدمین سال تولد او
🧑🏻🎨همراه با راهنما هنری:
حانیه توکلی بینا
-دانش آموخته نقاشی، دانشکده هنرهای زیبا-
📆چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳
⏰ساعت ۱۳تا۱۶
🏛️درب موزه هنرهای معاصر تهران
لینک ثبت نام
🔹برای کسب اطلاعات بیشتر با ایدی @marzi_kh1223 و پشتیبانی سایت javaneh.club در ارتباط باشید.
@sarvart_javaneh🎨
@javaneh_club🌱
🖼️بازدید از موزه هنرهای معاصر:
🔸نمایشگاه «چشم در چشم»،
پرتره در هنر مدرن و معاصر
🔸نمایشگاه «مروری بر زندگی و آثار مارکو گریگوریان»،
به مناسبت یکصدمین سال تولد او
🧑🏻🎨همراه با راهنما هنری:
حانیه توکلی بینا
-دانش آموخته نقاشی، دانشکده هنرهای زیبا-
📆چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳
⏰ساعت ۱۳تا۱۶
🏛️درب موزه هنرهای معاصر تهران
لینک ثبت نام
🔹برای کسب اطلاعات بیشتر با ایدی @marzi_kh1223 و پشتیبانی سایت javaneh.club در ارتباط باشید.
@sarvart_javaneh🎨
@javaneh_club🌱