تمام نوشتهها و فایلهای دیداری و شنیداری #ناصر_فکوهی در یوتیوب او
با اشتراک رایگان در یوتیوب ناصر فکوهی همه دوستان میتوانند از کار ما حمایت کنند و ادامه آن را ممکن کنند. با ورود به کانال نشان «اشتراک» (سابسکرایب) را بزنید.
تاامروز (تابستان 1404) بیش از 1500 فایل در این کانال در اختیار شما است.
اگر از مطالب کانال من استفاده میکنید آنها را برای دوستان خود بفرستید.
https://www.youtube.com/@nasserfakouhi9190
با اشتراک رایگان در یوتیوب ناصر فکوهی همه دوستان میتوانند از کار ما حمایت کنند و ادامه آن را ممکن کنند. با ورود به کانال نشان «اشتراک» (سابسکرایب) را بزنید.
تاامروز (تابستان 1404) بیش از 1500 فایل در این کانال در اختیار شما است.
اگر از مطالب کانال من استفاده میکنید آنها را برای دوستان خود بفرستید.
https://www.youtube.com/@nasserfakouhi9190
Forwarded from فرازگفتارها - انسانشناسی و فرهنگ
روبین ویلیامز(1951-2014)
آدمها با اندکی جنون به دنیا میآیند و باید تلاش کنند آن را از دست ندهند.
https://www.group-telegram.com/citationculture
آدمها با اندکی جنون به دنیا میآیند و باید تلاش کنند آن را از دست ندهند.
https://www.group-telegram.com/citationculture
Forwarded from ناصر فکوهی/ فایلهای دیداری-شنیداری
#درس_کارشناسی / #انسان_شناسی_تصویری / 2 اردیبهشت 1396 / #ناصر_فکوهی و #محمد_رضا_تیموری / #دانشکده_علوم_اجتماعی #دانشگاه_تهران /2 آذر 1397
Forwarded from ناصر فکوهی/ فایلهای دیداری-شنیداری
#سخنرانی / #ناصر_فکوهی / جلسه #الگوی #کلانشهر_های_آینده_در_ایران / با حضور #نادر_اردلان / #کتابخانه_ملی / دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 / 2 آذر 1397
Forwarded from NasserFakouhiPaintings
«سبز بیست و یک» / اکریلیک روی کاغذ/30 * 20 سانتیمتر
کانال نقاشیها در تلگرام
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.compaintings
کانال نقاشیها در اینستا
https://www.instagram.com/nasser_fakouhi_paintings
کانال نقاشیها در تلگرام
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.compaintings
کانال نقاشیها در اینستا
https://www.instagram.com/nasser_fakouhi_paintings
Forwarded from نوشته ها و فایلهای برگزیده ناصر فکوهی (Nasser Fakouhi)
Forwarded from نوشته ها و فایلهای برگزیده ناصر فکوهی (Nasser Fakouhi)
هیچ فرد و به خصوص هیچ گروه اجتماعی نمی تواند وجود داشته باشد مگر آنکه خود یا دیگران برای وی یک یا چند «هویت فرهنگی» تعریف کرده باشند و او بتواند خود را خواسته یا ناخواسته بازشناسایی کند. بدین ترتیب منظور از هویت فرهنگی، مجموعه ای از مولفه های فرهنگی هستند که به یک فرد یا به یک گروه، «شخصیت» می دهند و به عبارت دیگر او را از سایر افراد یا گروه ها «متمایز» می کنند تا از این راه وی بتواند وارد روابط میان کنشی با خود و دیگران شود و به عبارتی بتواند مسئولید و توانایی «موجودیت» فیزیکی و ذهنی خود در نظامی که در آن حضور دارد را بر عهده بگیرد. تنها موقعیت هایی که فرد یا گروه ممکن است به صورت کوتاه یا درزا مدتی هویت نداشته، دچار ضعف یا اختلال هویتی شده و یا آن را از دست بدهند، موقعیت های آسیب زا یا بیمارگونه است که بدون شک پیش و عموما پس از خود با نشانگان و پی آمدهای زیادی همراه هستند.
در موضوع هویت فرهنگی، همواره چند پرسش پیش روی ما است: نخست آنکه این هویت با چه اجزایی شکل می گیرد؟ سپس آنکه این هویت چگونه، به چه وسیله و در چه فرایندی به وجود می آید و تحول پیدا می کند؟ سوم آنکه آیا هویت فرهنگی، موقعیتی واحد و یکپارچه است و یا متکثر و چند پاره و در هر یک از این دو حالت چه ویژگی ها و چه پی آمدهایی دارد؟ و سرانجام اینکه هویت فرهگی چه رابطه ای با کنش های اجتماعی، نهادها و فرایندهای جامعه می یابد؟ بی شک پاسخ به هر یک از این پرسش ها خود نیازمند بحثی جداگانه است اما ما در اینجا تلاش می کنیم، نخست پرسشی عمومی به این مجموعه از سئوالات (که تنها بخشی از سئوالاتی هستند که می توان مطرح کرد) بدهیم.
نخستین پرسش آن است که مولفه های تشکیل دهنده هویت فرهنگی کدامند؟ شاید مهم ترین مولفه در این زمینه بدون شک و تردید زبان است که به مثابه نه تنها ابزار ارتباط اصلی، بلکه ابزار اجتماعی شدن افراد و ظرف اصلی اندیشیدن، انباشت فکر و مرکز پردازش داده های دریافتی از جهان بیرونی و به مادیت در آوردن آنها از طریق نظام شناختی عمل می کند. البته زبان بحث مفصلی دارد که در اینجا مجال ورود به آن نیست. مولفه بسیار مهم دیگر که خود از زبان نشات می گیرد، نظام های نام و نام گزاری است که خود یک فرایند «طبقه بندی کننده» یه حساب می آید. وقتی به یک فرد یا به یک گروه نامی داده می شود، این نام در نظام اجتماعی از پیش تعریف شده است و نقطه آغاز یک هویت را با گروهی از مفاهیم بارگزاری می کند. مولفه های شکلی و محتوایی به دنبال نام، و طبعا در یک نظام زبان شناختی و شناختی، می آیند. فرد یا گروه، دارای کالبد یا بدنی هستند که در چارچوب اجتماعی در ظاهر و با سازوکارهایی مشخص، تعریف و تبیین می شود، بنابراین شکل و محتوای این بدن به صورت ایستا یعنی در یک لحظه مفروضِ ثابت و در قالب واقعی تر پویا، یعنی در میلیاردها حرکت روزانه اش، هویت فردی و گروهی را در چارچوب روزمرگی و سبک زندگی می سازند. کنش ها و پنداشت های فرد و گروه نیز، رابطه ای چرخه ای با هویت او دارند و دائما این هویت را بازتعریف می کنند و به اصطلاح آن را در «صحنه» قرار داده و باز سازی اش می کنند.
#هویت_فرهنگی چیست؟ / #ناصر_فکوهی
متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%d9%be%d8%b1%d8%b3%d8%b4-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-53-%d9%87%d9%88%db%8c%d8%aa-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af%db%8c-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/
در موضوع هویت فرهنگی، همواره چند پرسش پیش روی ما است: نخست آنکه این هویت با چه اجزایی شکل می گیرد؟ سپس آنکه این هویت چگونه، به چه وسیله و در چه فرایندی به وجود می آید و تحول پیدا می کند؟ سوم آنکه آیا هویت فرهنگی، موقعیتی واحد و یکپارچه است و یا متکثر و چند پاره و در هر یک از این دو حالت چه ویژگی ها و چه پی آمدهایی دارد؟ و سرانجام اینکه هویت فرهگی چه رابطه ای با کنش های اجتماعی، نهادها و فرایندهای جامعه می یابد؟ بی شک پاسخ به هر یک از این پرسش ها خود نیازمند بحثی جداگانه است اما ما در اینجا تلاش می کنیم، نخست پرسشی عمومی به این مجموعه از سئوالات (که تنها بخشی از سئوالاتی هستند که می توان مطرح کرد) بدهیم.
نخستین پرسش آن است که مولفه های تشکیل دهنده هویت فرهنگی کدامند؟ شاید مهم ترین مولفه در این زمینه بدون شک و تردید زبان است که به مثابه نه تنها ابزار ارتباط اصلی، بلکه ابزار اجتماعی شدن افراد و ظرف اصلی اندیشیدن، انباشت فکر و مرکز پردازش داده های دریافتی از جهان بیرونی و به مادیت در آوردن آنها از طریق نظام شناختی عمل می کند. البته زبان بحث مفصلی دارد که در اینجا مجال ورود به آن نیست. مولفه بسیار مهم دیگر که خود از زبان نشات می گیرد، نظام های نام و نام گزاری است که خود یک فرایند «طبقه بندی کننده» یه حساب می آید. وقتی به یک فرد یا به یک گروه نامی داده می شود، این نام در نظام اجتماعی از پیش تعریف شده است و نقطه آغاز یک هویت را با گروهی از مفاهیم بارگزاری می کند. مولفه های شکلی و محتوایی به دنبال نام، و طبعا در یک نظام زبان شناختی و شناختی، می آیند. فرد یا گروه، دارای کالبد یا بدنی هستند که در چارچوب اجتماعی در ظاهر و با سازوکارهایی مشخص، تعریف و تبیین می شود، بنابراین شکل و محتوای این بدن به صورت ایستا یعنی در یک لحظه مفروضِ ثابت و در قالب واقعی تر پویا، یعنی در میلیاردها حرکت روزانه اش، هویت فردی و گروهی را در چارچوب روزمرگی و سبک زندگی می سازند. کنش ها و پنداشت های فرد و گروه نیز، رابطه ای چرخه ای با هویت او دارند و دائما این هویت را بازتعریف می کنند و به اصطلاح آن را در «صحنه» قرار داده و باز سازی اش می کنند.
#هویت_فرهنگی چیست؟ / #ناصر_فکوهی
متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%d9%be%d8%b1%d8%b3%d8%b4-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-53-%d9%87%d9%88%db%8c%d8%aa-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af%db%8c-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/
ناصر فکوهی
پرسش از فرهنگ (53): هویت فرهنگی چیست؟
هیچ فرد و به خصوص هیچ گروه اجتماعی نمی تواند وجود داشته باشد مگر آنکه خود یا دیگران برای وی یک یا چند «هویت فرهنگی» تعریف کرده باشند و او بتواند خود را خواسته یا ناخواسته بازشناسایی کند. بدین ترتیب منظور از هویت فرهنگی، مجموعه ای از مولفه های فرهنگی
چشماندازهاى یک رشته دانشگاهى: مردمشناسى از دیروز تا امروز
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11339
واژه مردمشناسى در نیمه قرن نوزدهم میلادى و همزمان با واژه جامعهشناسى ابداع شد. علوم اجتماعى در آن زمان با بهرهگرفتن، و تا حدى با الگوبردارى، از علوم طبیعى تلاش مىکردند به خود شکل و محتوایى علمى بدهند و جایى براى خود در دانشگاههاى اروپا بازکنند. پیدایش این علوم در آن زمان البته بدون دلیل نبود. پس از انقلابهاى اجتماعى اواخر قرن هجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم، دولتهاى ملى؛ یعنى دولتهایى جدید پا به عرصه وجود گذاشته بودند که براى نخستین بار در تاریخ حاکمیتهاى سیاسى، منشأ مشروعیت خود را نه از «بالا» که از «پایین» مىگرفتند.
https://nasserfakouhi.com.com/%da%86%d8%b4%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b2%d9%87%d8%a7%d9%89-%d9%8a%d9%83-%d8%b1%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4%da%af%d8%a7%d9%87%d9%89-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85/
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11339
واژه مردمشناسى در نیمه قرن نوزدهم میلادى و همزمان با واژه جامعهشناسى ابداع شد. علوم اجتماعى در آن زمان با بهرهگرفتن، و تا حدى با الگوبردارى، از علوم طبیعى تلاش مىکردند به خود شکل و محتوایى علمى بدهند و جایى براى خود در دانشگاههاى اروپا بازکنند. پیدایش این علوم در آن زمان البته بدون دلیل نبود. پس از انقلابهاى اجتماعى اواخر قرن هجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم، دولتهاى ملى؛ یعنى دولتهایى جدید پا به عرصه وجود گذاشته بودند که براى نخستین بار در تاریخ حاکمیتهاى سیاسى، منشأ مشروعیت خود را نه از «بالا» که از «پایین» مىگرفتند.
https://nasserfakouhi.com.com/%da%86%d8%b4%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b2%d9%87%d8%a7%d9%89-%d9%8a%d9%83-%d8%b1%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4%da%af%d8%a7%d9%87%d9%89-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85/
پارهای از یک کتاب (۹۴): رولان بارت، نشانهشناسی ادبی، ترجمه ناصر فکوهی، تهران، نشر جاوید، ۱۳۹۳
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11340
منظور من از ادبیات مجموعه ای از آثار یا کالبدی از نوشتارها نیست و حتی منظورم بخشی از بازار [فرهنگی] یا آموزشی نیز نیست، بلکه به نگارش پیچیده ای از نشانه ها بر اساس یک کنش اشاره دارم: کنش نوشتن. بنابراین در ادبیات بیش از هر چیز و اساسا، متن مورد نظرم است، یعنی بافتی از دالها که اثر را می سازند، زیرا متن به معنی واقعی شکوفایی زبان است و درون زبان است، که باید به جنگ زبان رفت و آن را به انحراف کشید: نه از طریق پیام هایی که زبان صحنه نمایش آنها است....
شیوند به متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%d9%be%d8%a7%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%db%8c%da%a9-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-94-%d8%b1%d9%88%d9%84%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%8c-%d9%86%d8%b4%d8%a7%d9%86%d9%87/
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11340
منظور من از ادبیات مجموعه ای از آثار یا کالبدی از نوشتارها نیست و حتی منظورم بخشی از بازار [فرهنگی] یا آموزشی نیز نیست، بلکه به نگارش پیچیده ای از نشانه ها بر اساس یک کنش اشاره دارم: کنش نوشتن. بنابراین در ادبیات بیش از هر چیز و اساسا، متن مورد نظرم است، یعنی بافتی از دالها که اثر را می سازند، زیرا متن به معنی واقعی شکوفایی زبان است و درون زبان است، که باید به جنگ زبان رفت و آن را به انحراف کشید: نه از طریق پیام هایی که زبان صحنه نمایش آنها است....
شیوند به متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%d9%be%d8%a7%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%db%8c%da%a9-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-94-%d8%b1%d9%88%d9%84%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%8c-%d9%86%d8%b4%d8%a7%d9%86%d9%87/
پارهای از یک کتاب (۹۴): رولان بارت، نشانهشناسی ادبی، ترجمه ناصر فکوهی، تهران، نشر جاوید، ۱۳۹۳
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11340
منظور من از ادبیات مجموعه ای از آثار یا کالبدی از نوشتارها نیست و حتی منظورم بخشی از بازار [فرهنگی] یا آموزشی نیز نیست، بلکه به نگارش پیچیده ای از نشانه ها بر اساس یک کنش اشاره دارم: کنش نوشتن. بنابراین در ادبیات بیش از هر چیز و اساسا، متن مورد نظرم است، یعنی بافتی از دالها که اثر را می سازند، زیرا متن به معنی واقعی شکوفایی زبان است و درون زبان است، که باید به جنگ زبان رفت و آن را به انحراف کشید: نه از طریق پیام هایی که زبان صحنه نمایش آنها است. بنابراین میتوانم به یکسان از ادبیات، نوشتار یا متن سخن بگویم. قدرت آزادی که در ادبیات وجود دارد ربطی به شخصیت مدنی[نویسنده]، به تعهد سیاسی او، که در نهایت “آقا”ی [یا “خانمِ” فلان یا بهمانی] میان دیگران است، و یا حتی در محتوای عقیدتی اثر او قرار ندارد، بلکه در فعالیتی است که نویسنده برای جا به جایی بر پهنه زبان انجام می دهد: از این نقطه نظر سلین(Céline) همان اندازه اهمیت دارد که هوگو، شاتوبریان همان اندازه که زولا. آنچه در این جا منظور دارم، مسئولیتی است که در شکل وجود دارد؛ اما آن مسئولیت را نمیتوان در چارچوب ایدئولوژیک ارزیابی کرد – و به همین دلیل نیز علوم ایدئولوژیکی همواره تاثیر اندکی بر آن داشتهاند. از این نیروهای ادبیات میخواهم بر سه تا از آنها تاکید کنم که آنها را با سه مفهوم یونانی طبقهبندی میکنم: یادگیری(mathésis)، تقلید (mimésis) و نشانه(sémiosis).
ادامه در وبگاه
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11340
منظور من از ادبیات مجموعه ای از آثار یا کالبدی از نوشتارها نیست و حتی منظورم بخشی از بازار [فرهنگی] یا آموزشی نیز نیست، بلکه به نگارش پیچیده ای از نشانه ها بر اساس یک کنش اشاره دارم: کنش نوشتن. بنابراین در ادبیات بیش از هر چیز و اساسا، متن مورد نظرم است، یعنی بافتی از دالها که اثر را می سازند، زیرا متن به معنی واقعی شکوفایی زبان است و درون زبان است، که باید به جنگ زبان رفت و آن را به انحراف کشید: نه از طریق پیام هایی که زبان صحنه نمایش آنها است. بنابراین میتوانم به یکسان از ادبیات، نوشتار یا متن سخن بگویم. قدرت آزادی که در ادبیات وجود دارد ربطی به شخصیت مدنی[نویسنده]، به تعهد سیاسی او، که در نهایت “آقا”ی [یا “خانمِ” فلان یا بهمانی] میان دیگران است، و یا حتی در محتوای عقیدتی اثر او قرار ندارد، بلکه در فعالیتی است که نویسنده برای جا به جایی بر پهنه زبان انجام می دهد: از این نقطه نظر سلین(Céline) همان اندازه اهمیت دارد که هوگو، شاتوبریان همان اندازه که زولا. آنچه در این جا منظور دارم، مسئولیتی است که در شکل وجود دارد؛ اما آن مسئولیت را نمیتوان در چارچوب ایدئولوژیک ارزیابی کرد – و به همین دلیل نیز علوم ایدئولوژیکی همواره تاثیر اندکی بر آن داشتهاند. از این نیروهای ادبیات میخواهم بر سه تا از آنها تاکید کنم که آنها را با سه مفهوم یونانی طبقهبندی میکنم: یادگیری(mathésis)، تقلید (mimésis) و نشانه(sémiosis).
ادامه در وبگاه
Telegram
ناصر فکوهی / نوشتهها و سایر فایلها
پارهای از یک کتاب (۹۴): رولان بارت، نشانهشناسی ادبی، ترجمه ناصر فکوهی، تهران، نشر جاوید، ۱۳۹۳
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11340
منظور من از ادبیات مجموعه ای از آثار یا کالبدی از نوشتارها نیست و حتی منظورم بخشی از بازار [فرهنگی] یا آموزشی نیز نیست، بلکه…
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11340
منظور من از ادبیات مجموعه ای از آثار یا کالبدی از نوشتارها نیست و حتی منظورم بخشی از بازار [فرهنگی] یا آموزشی نیز نیست، بلکه…