"ناپلون بناپارت" سرگذشت "جولیوس سزار" را مطالعه میکرد؛ جولیوس سزار، زندگینامه "اسکندر کبیر" را، و اسکندر کبیر سرگذشت و نحوه حکمرانی "کوروش کبیر" را مطالعه مینمود.
بزرگان بسیاری همچون "ژان ژاک روسو"، "بنیامین فرانکلین" و "توماس جفرسون" نیز زندگی کوروش کبیر را مطالعه مینمودند.
حتی نقل است که توماس جفرسون دو جلد از کتاب "کوروشنامه" (Cyropaedia) به قلم "گزنفون" را در کتابخانه شخصی خود نگهمیداشته است.
رشتویی در این باره به زبان انگلیسی:
https://en.rattibha.com/thread/1655289605409894401
بزرگان بسیاری همچون "ژان ژاک روسو"، "بنیامین فرانکلین" و "توماس جفرسون" نیز زندگی کوروش کبیر را مطالعه مینمودند.
حتی نقل است که توماس جفرسون دو جلد از کتاب "کوروشنامه" (Cyropaedia) به قلم "گزنفون" را در کتابخانه شخصی خود نگهمیداشته است.
رشتویی در این باره به زبان انگلیسی:
https://en.rattibha.com/thread/1655289605409894401
Rattibha
Thread by The Knowledge Archivist
Napoleon studied Julius Caesar. Julius Caesar studied Alexander the Great. But who did Alexander the Great study? Cyrus the Great…
کنسرت شاهین نجفی در شهر وین، اتریش
جمعه، ۸ سپتامبر ۲۰۲۳
https://volek.events/event/shahin-najafi-live-in-vienna
جمعه، ۸ سپتامبر ۲۰۲۳
https://volek.events/event/shahin-najafi-live-in-vienna
ویدیوها را ببینید و متن زیر را مطالعه کنید!
NickRastin
ویدیوها را ببینید و متن زیر را مطالعه کنید!
فستیوال فرهنگ محلی، رقص و لباس سنتی اقوام اروپای شرقی، منطقه بوهمیا و بالکان، در شهر براتیسلاوا، پایتخت کشور اسلواکی
گروه ها از اقوام ساکن کشورهایی مثل اسلواکی، چک، بلغارستان، مجارستان، صربستان، اسلونی، کرواسی و... هستند.
با دیدن این صحنه های زیبا، مدام به این فکر میکردم که ما هم کارناوال داریم !(تاسوعا و عاشورا)؛ کارناولی که به جای شادی، عزا و برسرکوبیدن و عربده کشیست. بعضاً جمعی سبیل کلفتِ کریهالمنظر، که هیچ هنری هم ندارند، ناهماهنگ "عَر" میزنند، خیابانها و جویها را از خون حیوانات پُر کرده و آلودگی صوتی و تصویری تولید میکنند. زنان هم اغلب یا داخلِ گونی شدهاند، یا به ضرب عمل و گریم و آرایش غلیظ "زیبایی" (بخوانید "دهشت") میآفرینند. بچه ها هم یا غرق در گوشیاند یا عَر و غُر میزنند و همه را عاصی میکنند.
البته مسلماً به من مربوط نیست که دیگران چه ظاهر و باطنی دارند، من تنها آنچه میبینم، از دید خود، روایت و قیاس میکنم.
خلاصه در این میان این شعارها و هشتگها در سرم میچرخیدند: #*_به_اسلام ، #*_به_آخوند ، #***_به_جمهوری_اسلامی و...
چرا؟!
چون اینان طی چندین قرن هر چه زیبایی، شادی، هنر، لطافت، شیرینی، آرامش، یکرنگی، صداقت و خلاصه "خوبی" که در ایرانزمین بوده از بین برده، حذف و یا ممنوع کردهاند و به جایش انبوهی از زشتی، غم، بیسلیقگی، کراهت، تلخی، رنج، دورویی، دروغ و کثافت ظاهری و باطنی و خلاصه "بدی" را در جامعه گستراندهاند!
البته برخلافِ نگاه ابلهانه و مردمستیزی که مردم را مقصر همهچیز دانسته و میگویند مردم همین بودهاند و همیناند و تقصیر خودشان هست و تا ابد همین خواهند ماند، حتی اگه ج ا نباشد، باید دانست که اگر یک حکومت سالم و سازنده روی کار باشد که زیرساخت و توسعه فراهم کرده و طبقه بالا و الیت جامعه (به جای این همه دزد و الوات و پلید) شامل کمی آدم حسابی و فرهنگی هم شود، ظرف دو سه دهه ذره ذره از پلیدی، زشتی و جهل کاسته و به خوبی، زیبایی و خرد افروده شده و همه چیز از این رو به آن رو میشود! شک نکنید!
چرا؟!
چون تاریخ این واقعیت را نشان داده، که مسیر، شکل، فرم و فرهنگ مسلط در در یک جامعه را حکومت و طبقه حاکم و الیت فرهنگی آن جامعه میسازند، نه برعکس!
حکومت ها (لزوماً) بر گرفته از مردم و آیینه مردم نیستن، بلکه (اغلب) مردم به مرور تبدیل به آیینه حکومت و طبقه حاکم میشوند!
مثال ژاپن یا آلمان؛ هر دو کشور در میانه قرن ۱۹ و قبل از شروع و نهایتاً شکست در جنگ جهانی، جوامعی بسیار خموده، بینظم، از هم گسیخته، دورو، دغل کار، و تا حد زیادی فاسد با اقتصادی خراب و فرهنگ و منشی رو به افول داشتند؛ اما با روی کار آمدن حکومت های عاقل و سالم و طبقه حاکم و الیت دانا و فرهنگی، با توسعه و پیشرفت اقتصادی، توسعه و پیشرفت فرهنگی هم شکل گرفت و این دو جامعه ظرف چند دهه تبدیل به نماد نظم، هماهنگی، صداقت، ادب، احترام به دیگری و... شدند.
اینها هیچ ربطی به نژاد نداشته و حتی کمتر ارتباطی با گذشته باستانی و تاریخی دور، و یا "پیشینه" جامعه دارند. این مسائل بیشتر بستگی به تاریخ کوتاه و میان مدت، حاکمان و طبقه حاکم سیاسی و الیتِ فرهنگی در این دورهها و نحوه حکمرانی، توسعه سیاسی-اقتصادی، جهتدهی اجتماعی-فرهنگی و غیره دارند.
همانطور که داشتن پیشینه غنی و قوی لزوماً و به تنهایی حال و آینده روشن را در یک جامعه تضمین نمیکنند، تاریخ رو به افول و سقوط اجتماعی-فرهنگی در گذشته و حال، لزوماً به معنای سقوط ابدی نبوده و این پایانِ ناگریز آن جامعه نیست.
البته گذشته درخشان و پیشینه غنی "میتواند" در ساختن مسیر آینده اثربخش و کمککننده باشد. فرهنگ اصیل ایران پر از جشنهای خردگرایانه (هماهنگ با ریتم طبیعت)، شادی، رقص، موسیقی، آواز، رنگ، زیبایی و طراوت بوده و با اینکه بیش از هزار سال سرکوب و حذف و سانسور شده، بخشهای مهمی از آن همچنان حفظ شدهاند.
همین الان اگر یک حکومت نرمال، ایران دوست و خردگرا روی کار بیاید که تن به فساد و زور و سانسور و حذف و سرکوب نداده و شروع به ساختن و توسعه کند، جامعه کمکم از این سراشیبی سقوطِ پُر از غم و درد و رنج و دروغ و دشمنی و دورویی و کثافت، به سمت شادی، خوشی، مهربانی، خوبی، راستی، صداقت، زیبایی و.. رفته و دوباره خود را پیدا میکند.
در این راه هم لزوماً نیاز به کپیبرداری و رونویسی از غرب نداریم و با حذفِ فشار، سرکوب، زور و بندهپروری، مبارزه با فساد و دخالت دین و مذهب، مقابله با جهلزدگی و سنتهای ضدانسانی و احمقانه و با بازیابی بخشی از سنت های زیبا، شاد و پُرمعنا، عقلانی میتوانیم به مرور تبدیل به یک جامعه سالم، پویا، شاد، خردمندِ "انسانی" و "امروزی" بشویم.
پیششرط اما، همانطور که همه میدانیم، سقوط و پایان رژیم تروریستی-فاشیعیستیِ اشغالگرِ ایران، یعنی جمهوری اسلامیست.
- نیک راستین
@NickRastin
گروه ها از اقوام ساکن کشورهایی مثل اسلواکی، چک، بلغارستان، مجارستان، صربستان، اسلونی، کرواسی و... هستند.
با دیدن این صحنه های زیبا، مدام به این فکر میکردم که ما هم کارناوال داریم !(تاسوعا و عاشورا)؛ کارناولی که به جای شادی، عزا و برسرکوبیدن و عربده کشیست. بعضاً جمعی سبیل کلفتِ کریهالمنظر، که هیچ هنری هم ندارند، ناهماهنگ "عَر" میزنند، خیابانها و جویها را از خون حیوانات پُر کرده و آلودگی صوتی و تصویری تولید میکنند. زنان هم اغلب یا داخلِ گونی شدهاند، یا به ضرب عمل و گریم و آرایش غلیظ "زیبایی" (بخوانید "دهشت") میآفرینند. بچه ها هم یا غرق در گوشیاند یا عَر و غُر میزنند و همه را عاصی میکنند.
البته مسلماً به من مربوط نیست که دیگران چه ظاهر و باطنی دارند، من تنها آنچه میبینم، از دید خود، روایت و قیاس میکنم.
خلاصه در این میان این شعارها و هشتگها در سرم میچرخیدند: #*_به_اسلام ، #*_به_آخوند ، #***_به_جمهوری_اسلامی و...
چرا؟!
چون اینان طی چندین قرن هر چه زیبایی، شادی، هنر، لطافت، شیرینی، آرامش، یکرنگی، صداقت و خلاصه "خوبی" که در ایرانزمین بوده از بین برده، حذف و یا ممنوع کردهاند و به جایش انبوهی از زشتی، غم، بیسلیقگی، کراهت، تلخی، رنج، دورویی، دروغ و کثافت ظاهری و باطنی و خلاصه "بدی" را در جامعه گستراندهاند!
البته برخلافِ نگاه ابلهانه و مردمستیزی که مردم را مقصر همهچیز دانسته و میگویند مردم همین بودهاند و همیناند و تقصیر خودشان هست و تا ابد همین خواهند ماند، حتی اگه ج ا نباشد، باید دانست که اگر یک حکومت سالم و سازنده روی کار باشد که زیرساخت و توسعه فراهم کرده و طبقه بالا و الیت جامعه (به جای این همه دزد و الوات و پلید) شامل کمی آدم حسابی و فرهنگی هم شود، ظرف دو سه دهه ذره ذره از پلیدی، زشتی و جهل کاسته و به خوبی، زیبایی و خرد افروده شده و همه چیز از این رو به آن رو میشود! شک نکنید!
چرا؟!
چون تاریخ این واقعیت را نشان داده، که مسیر، شکل، فرم و فرهنگ مسلط در در یک جامعه را حکومت و طبقه حاکم و الیت فرهنگی آن جامعه میسازند، نه برعکس!
حکومت ها (لزوماً) بر گرفته از مردم و آیینه مردم نیستن، بلکه (اغلب) مردم به مرور تبدیل به آیینه حکومت و طبقه حاکم میشوند!
مثال ژاپن یا آلمان؛ هر دو کشور در میانه قرن ۱۹ و قبل از شروع و نهایتاً شکست در جنگ جهانی، جوامعی بسیار خموده، بینظم، از هم گسیخته، دورو، دغل کار، و تا حد زیادی فاسد با اقتصادی خراب و فرهنگ و منشی رو به افول داشتند؛ اما با روی کار آمدن حکومت های عاقل و سالم و طبقه حاکم و الیت دانا و فرهنگی، با توسعه و پیشرفت اقتصادی، توسعه و پیشرفت فرهنگی هم شکل گرفت و این دو جامعه ظرف چند دهه تبدیل به نماد نظم، هماهنگی، صداقت، ادب، احترام به دیگری و... شدند.
اینها هیچ ربطی به نژاد نداشته و حتی کمتر ارتباطی با گذشته باستانی و تاریخی دور، و یا "پیشینه" جامعه دارند. این مسائل بیشتر بستگی به تاریخ کوتاه و میان مدت، حاکمان و طبقه حاکم سیاسی و الیتِ فرهنگی در این دورهها و نحوه حکمرانی، توسعه سیاسی-اقتصادی، جهتدهی اجتماعی-فرهنگی و غیره دارند.
همانطور که داشتن پیشینه غنی و قوی لزوماً و به تنهایی حال و آینده روشن را در یک جامعه تضمین نمیکنند، تاریخ رو به افول و سقوط اجتماعی-فرهنگی در گذشته و حال، لزوماً به معنای سقوط ابدی نبوده و این پایانِ ناگریز آن جامعه نیست.
البته گذشته درخشان و پیشینه غنی "میتواند" در ساختن مسیر آینده اثربخش و کمککننده باشد. فرهنگ اصیل ایران پر از جشنهای خردگرایانه (هماهنگ با ریتم طبیعت)، شادی، رقص، موسیقی، آواز، رنگ، زیبایی و طراوت بوده و با اینکه بیش از هزار سال سرکوب و حذف و سانسور شده، بخشهای مهمی از آن همچنان حفظ شدهاند.
همین الان اگر یک حکومت نرمال، ایران دوست و خردگرا روی کار بیاید که تن به فساد و زور و سانسور و حذف و سرکوب نداده و شروع به ساختن و توسعه کند، جامعه کمکم از این سراشیبی سقوطِ پُر از غم و درد و رنج و دروغ و دشمنی و دورویی و کثافت، به سمت شادی، خوشی، مهربانی، خوبی، راستی، صداقت، زیبایی و.. رفته و دوباره خود را پیدا میکند.
در این راه هم لزوماً نیاز به کپیبرداری و رونویسی از غرب نداریم و با حذفِ فشار، سرکوب، زور و بندهپروری، مبارزه با فساد و دخالت دین و مذهب، مقابله با جهلزدگی و سنتهای ضدانسانی و احمقانه و با بازیابی بخشی از سنت های زیبا، شاد و پُرمعنا، عقلانی میتوانیم به مرور تبدیل به یک جامعه سالم، پویا، شاد، خردمندِ "انسانی" و "امروزی" بشویم.
پیششرط اما، همانطور که همه میدانیم، سقوط و پایان رژیم تروریستی-فاشیعیستیِ اشغالگرِ ایران، یعنی جمهوری اسلامیست.
- نیک راستین
@NickRastin
چرا "جیمی کارتر" (رییس جمهور اسبق آمریکا در انتهای دهه ۷۰ میلادی) به مردم ایران یک پوزش بدهکار است؟
- از مجله نیوزویک به قلم "لیزا دفتری"
https://www.newsweek.com/why-jimmy-carter-owes-iranian-people-apology-opinion-1813190
- از مجله نیوزویک به قلم "لیزا دفتری"
https://www.newsweek.com/why-jimmy-carter-owes-iranian-people-apology-opinion-1813190
Newsweek
Why Jimmy Carter Owes the Iranian People an Apology
There's one thing the 39th president needs to do to rectify his legacy from his time in office. Jimmy Carter owes the people of Iran an apology.
Forwarded from Iranian Book Addicts
پاسخ جامع و جالبِ زیستشناس، نویسنده و مروج بیخدایی "ریچارد داوکینز" به دو سوالِ روانشناس و فیلسوف معاصر "جُردن پیترسون" در خصوص جنبش "ووک" (بیدار):
۱. آیا "ووک" یک دین به شمار میرود؟
۲. آیا متفکرین دینستیز و منتقدان دین، در به وجودِ آمدن این دین (ادیان جدید) مقصر هستند؟
پاسخ:
https://richarddawkins.substack.com/p/replying-to-jordan-peterson
#معتادان_کتاب
@IranianBookAddicts
۱. آیا "ووک" یک دین به شمار میرود؟
۲. آیا متفکرین دینستیز و منتقدان دین، در به وجودِ آمدن این دین (ادیان جدید) مقصر هستند؟
پاسخ:
https://richarddawkins.substack.com/p/replying-to-jordan-peterson
#معتادان_کتاب
@IranianBookAddicts
Forwarded from Iranian Book Addicts
چکیده کتاب Unsettled (حل و فصل نشده) در خصوص مسأله Global Warming (گرمایش جهانی) و Climate Change (تغییرات اقلیمی)
#معتادان_کتاب
@IranianBookAddicts
#معتادان_کتاب
@IranianBookAddicts
Forwarded from Iranian Book Addicts
NickRastin
چکیده کتاب Unsettled (حل و فصل نشده) در خصوص مسأله Global Warming (گرمایش جهانی) و Climate Change (تغییرات اقلیمی) #معتادان_کتاب @IranianBookAddicts
کتاب Unsettled نوشته Steven E. KOOMIN، معاونِ وزیر علوم ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری Obama، بوده و به مسأله گرمایش زمین، دادههای علمی مرتبط و تاثیر آن بر اقلیم میپردازد.
در این کتاب آمده، برخلاف آنچه که در رسانهها و دنیای سیاست تصویر میشود، تاثیر آدمی و دنیای مدرن صنعتی بر شرایط اقلیمی منجر به نابودی دنیا و پایان آن نیست.
دانشمندان بر بالا رفتن دمای دنیا اتفاق نظر دارند که بخشی از آن چرخه طبیعی و بخشی از آن هم نتیجه فعالیتهای انسان است. دمای زمین همواره در حال نوسان بوده و زمین دورانهای یخبندان و گرما را سپری کرده؛ همین گرم شدن زمین از ٢٠ هزار پیش سال امکان رشد و گسترش گونه انسان را فراهم نموده است.
اقلیم (Climate) برداشتی آماری و متوسط وضعیت آب و هوا طی حداقل چند دهه بوده و مشاهدات کوتاه مدت بیانگر تغییرات اقلیمی نیستند.
آب و هوا (Weather) رفتاری دینامیک، غیرخطی، و آشوبی دارد و در کوتاه مدت تغییرات زیادی میتواند نشان دهد.
زمین ٧٠٪ نور خورشید را جذب میکند و حدود ٣٠٪ از نور خورشید بازتابانده میشود و در گرمایش زمین مشارکتی ندارد. ضریب انعکاس یا ضریب البیدو (Albedo) زمین در سطوح مختلف و نقاط مختلف متفاوت است اما میزان متوسط آن، در حال حاضر ٣٠٪، اثر چشمگیری بر دمای زمین دارد. از طرفی هم از طرفی هم اتمسفر، مثل پتو، گرما بازتابشی از زمین رو حفظ میکند و گرما را در خود نگه میدارد.
طی صد سال گذشته با توسعه صنعت و در نتیجه افزایش تقاضا انرژی و تولید، زندگی بشر پیشرفت خیرهکنندهای داشته و کیفیت زندگی و طول عمر آدمی بهبود پیدا کرده. انسان با مصرف انرژی و با تولید گازهای گلخانهای مثل بخار آب دیاکسیدکربن و متان و... و همچنین گرد و غبار بر این میزان دریافت انرژی و میزان قابلیت نگهداشتن گرما اثر گذاشته است.
میزان CO2 در اتمسفر از سال ١٧۵٠ از ٢٨٠ ppm به ۴١٠ رسیده که بخشی از آن نتیجه فعالیتهای آدمی است. افرایش CO2 باعث افزایش Albedo و از طرفی هم بالا رفتن قابلیت نگهداشتن گرما در جو است. برآیند آن منجر به گرم شدن زمین میشود اما به صورت خطی با میزان CO2 افزایش نمییابد بلکه اثر CO2 به تدریج کمتر و کمتر میشود.
کربن به صورت طبیعی در چرخه بین جو و زمین در جریان بود. مشکل سوختهای فسیلی این است که کربنی را که هزاران سال قبل در اعماق زمین ذخیره شده، دوباره وارد اتمسفر میکند که طولانی مدت باقی میماند.
کتاب به تغییرات اقلیمی طی چند دهه اخیر در جهان و آمریکا پرداخته و نتیجه گرفته که هیچ تغییر محسوسی تاکنون رخ نداده:
- وقوع سیل و طوفان در آمریکا و در دنیا افزایش یا کاهش محسوسی نداشته، مساحت مناطقی که دچار آتشسوزی میشوند کمتر شده. بخشی هم به دلیل پیشگیری بهتر و تجهیزات مناسب برای کنترل آن است.
- میزان بارش متوسط ده ساله از ١٧٨٠ تغییر نکرده.
- بالا آمدن آب دریا، از مواردیست که بسیار مورد توجه قرار گرفته. میزان آن در طول حیات زمین در حال تغییر بوده و سطح آب دریا از ١٨٧٠ حدود ١.٨ میلیمتر در سال بالا رفته که طی سه دهه گذشته ٣mm شده. برای مثال آب در منهتن آمریکا ٣٠cm در ١٠٠سال گذشته بالا رفته. بنابراین صحبت از زیر آب رفتن شهرها تطابقی با مشاهدات و میزان افزایش سطح دریاها ندارد.
- باروری گیاهی و کشاورزی به چند عامل بستگی دارد: کیفیت خاک، آب و هوا، دما، و میزان بارش. بالا رفتن میزان CO2 در جو، به فتوسنتز گیاهان و در نتیجه رشد آنها کمک میکند. در مجموع پوشش سبز سطح زمین طی دو دهه اخیر بیشتر شده. از دهه شصت میلادی میزان تولید محصولات کشاورزی به شدت افزایش یافته، بهرهوری زمین بالا رفته و نسبت تعداد کشاورزان به مصرف کننده کاهش چشمگیری داشته. طی سالهای آینده انسانهای بیشتری به دلیل تبعات پرخوری جان خود را از دست میدهند تا فقر و نبود غذا.
مدلهای کامپیوتری برای پیشبینی شرایط اقلیمی در دهههای آینده بسیار نادقیق هستند. اقلیم در طولانی مدت یک سیستم دینامیک و آشوبی است که به شرایط اولیه و ضرایب متغیرها بساز وابسته است و پیشبینی طولانی مدت آن خطای زیادی دارد. مدلهایی که سالها قبل برای پیشبینی شرایط امروز ارائه شدند نادرست بودند.
همچنین در کتاب به عوامل بزرگنمایی تغییرات اقلیمی اشاره شده است:
نیاز به جذب مخاطب در رسانهها، ترساندن مردم توسط سیاستمداران برای کسب رای، سیاسی شدن موضوع به جای علمی بودن آن، فشار بر متخصصین هواشناسی بر انتشار دادههای موافق، و اختصاص منابع مالی و فاند به تحقیقات تایید کننده.
و در پایان به چند مورد که بیشتر جنبه فلسفی و روانی هم دارند اشاره کرده: تنفر درونی از تمدن غرب و رشد اقتصادی منجر به نابرابری، مخالفت با توسعه، و مقدس دانستن طبیعت به مانند یک دین جدید.
- از جارد دایموند
twitter.com/JaredDiam
#معتادان_کتاب
@IranianBookAddicts
در این کتاب آمده، برخلاف آنچه که در رسانهها و دنیای سیاست تصویر میشود، تاثیر آدمی و دنیای مدرن صنعتی بر شرایط اقلیمی منجر به نابودی دنیا و پایان آن نیست.
دانشمندان بر بالا رفتن دمای دنیا اتفاق نظر دارند که بخشی از آن چرخه طبیعی و بخشی از آن هم نتیجه فعالیتهای انسان است. دمای زمین همواره در حال نوسان بوده و زمین دورانهای یخبندان و گرما را سپری کرده؛ همین گرم شدن زمین از ٢٠ هزار پیش سال امکان رشد و گسترش گونه انسان را فراهم نموده است.
اقلیم (Climate) برداشتی آماری و متوسط وضعیت آب و هوا طی حداقل چند دهه بوده و مشاهدات کوتاه مدت بیانگر تغییرات اقلیمی نیستند.
آب و هوا (Weather) رفتاری دینامیک، غیرخطی، و آشوبی دارد و در کوتاه مدت تغییرات زیادی میتواند نشان دهد.
زمین ٧٠٪ نور خورشید را جذب میکند و حدود ٣٠٪ از نور خورشید بازتابانده میشود و در گرمایش زمین مشارکتی ندارد. ضریب انعکاس یا ضریب البیدو (Albedo) زمین در سطوح مختلف و نقاط مختلف متفاوت است اما میزان متوسط آن، در حال حاضر ٣٠٪، اثر چشمگیری بر دمای زمین دارد. از طرفی هم از طرفی هم اتمسفر، مثل پتو، گرما بازتابشی از زمین رو حفظ میکند و گرما را در خود نگه میدارد.
طی صد سال گذشته با توسعه صنعت و در نتیجه افزایش تقاضا انرژی و تولید، زندگی بشر پیشرفت خیرهکنندهای داشته و کیفیت زندگی و طول عمر آدمی بهبود پیدا کرده. انسان با مصرف انرژی و با تولید گازهای گلخانهای مثل بخار آب دیاکسیدکربن و متان و... و همچنین گرد و غبار بر این میزان دریافت انرژی و میزان قابلیت نگهداشتن گرما اثر گذاشته است.
میزان CO2 در اتمسفر از سال ١٧۵٠ از ٢٨٠ ppm به ۴١٠ رسیده که بخشی از آن نتیجه فعالیتهای آدمی است. افرایش CO2 باعث افزایش Albedo و از طرفی هم بالا رفتن قابلیت نگهداشتن گرما در جو است. برآیند آن منجر به گرم شدن زمین میشود اما به صورت خطی با میزان CO2 افزایش نمییابد بلکه اثر CO2 به تدریج کمتر و کمتر میشود.
کربن به صورت طبیعی در چرخه بین جو و زمین در جریان بود. مشکل سوختهای فسیلی این است که کربنی را که هزاران سال قبل در اعماق زمین ذخیره شده، دوباره وارد اتمسفر میکند که طولانی مدت باقی میماند.
کتاب به تغییرات اقلیمی طی چند دهه اخیر در جهان و آمریکا پرداخته و نتیجه گرفته که هیچ تغییر محسوسی تاکنون رخ نداده:
- وقوع سیل و طوفان در آمریکا و در دنیا افزایش یا کاهش محسوسی نداشته، مساحت مناطقی که دچار آتشسوزی میشوند کمتر شده. بخشی هم به دلیل پیشگیری بهتر و تجهیزات مناسب برای کنترل آن است.
- میزان بارش متوسط ده ساله از ١٧٨٠ تغییر نکرده.
- بالا آمدن آب دریا، از مواردیست که بسیار مورد توجه قرار گرفته. میزان آن در طول حیات زمین در حال تغییر بوده و سطح آب دریا از ١٨٧٠ حدود ١.٨ میلیمتر در سال بالا رفته که طی سه دهه گذشته ٣mm شده. برای مثال آب در منهتن آمریکا ٣٠cm در ١٠٠سال گذشته بالا رفته. بنابراین صحبت از زیر آب رفتن شهرها تطابقی با مشاهدات و میزان افزایش سطح دریاها ندارد.
- باروری گیاهی و کشاورزی به چند عامل بستگی دارد: کیفیت خاک، آب و هوا، دما، و میزان بارش. بالا رفتن میزان CO2 در جو، به فتوسنتز گیاهان و در نتیجه رشد آنها کمک میکند. در مجموع پوشش سبز سطح زمین طی دو دهه اخیر بیشتر شده. از دهه شصت میلادی میزان تولید محصولات کشاورزی به شدت افزایش یافته، بهرهوری زمین بالا رفته و نسبت تعداد کشاورزان به مصرف کننده کاهش چشمگیری داشته. طی سالهای آینده انسانهای بیشتری به دلیل تبعات پرخوری جان خود را از دست میدهند تا فقر و نبود غذا.
مدلهای کامپیوتری برای پیشبینی شرایط اقلیمی در دهههای آینده بسیار نادقیق هستند. اقلیم در طولانی مدت یک سیستم دینامیک و آشوبی است که به شرایط اولیه و ضرایب متغیرها بساز وابسته است و پیشبینی طولانی مدت آن خطای زیادی دارد. مدلهایی که سالها قبل برای پیشبینی شرایط امروز ارائه شدند نادرست بودند.
همچنین در کتاب به عوامل بزرگنمایی تغییرات اقلیمی اشاره شده است:
نیاز به جذب مخاطب در رسانهها، ترساندن مردم توسط سیاستمداران برای کسب رای، سیاسی شدن موضوع به جای علمی بودن آن، فشار بر متخصصین هواشناسی بر انتشار دادههای موافق، و اختصاص منابع مالی و فاند به تحقیقات تایید کننده.
و در پایان به چند مورد که بیشتر جنبه فلسفی و روانی هم دارند اشاره کرده: تنفر درونی از تمدن غرب و رشد اقتصادی منجر به نابرابری، مخالفت با توسعه، و مقدس دانستن طبیعت به مانند یک دین جدید.
- از جارد دایموند
twitter.com/JaredDiam
#معتادان_کتاب
@IranianBookAddicts
Forwarded from Iranian Book Addicts
کتاب "چاقو: مراقبههای پس از یک ترور ناکام"
از "سلمان رشدی"
ترجمه فارسی: گروه مترجمان پنهان
ناشر: نشر پنهان
این کتاب به حملهای میپردازد که در سال ۲۰۲۲ با چاقو به نویسنده کتاب شد و بینایی یک چشم او را گرفت.
سلمان رشدی به دلیل نوشتن رمان "آیههای شیطانی" پس از صدور فتوای قتل توسط روحالله خمینی بارها مورد تهدید جانی از طرف اسلامگرایان قرار گرفت و سالها تحت حفاظت پلیس در خفا زندگی میکرد. ترجمه فارسی این کتاب را نیز در پست متصل از سال ۲۰۱۵ مییابید.
وی درباره انتشار کتاب "چاقو" بیانیهای میگوید:
"نگارش این کتاب برای من ضروری بود تا به اوضاع مسلط شوم و با هنر به خشونت پاسخ دهم."
دانلود نسخه پی دی اف ترجمه فارسی ایت کتاب از کانال "معتادان کتاب" در پُستِ بعدی
#معتادان_کتاب
#IranianBookAddicts
@IranianBookAddicts
از "سلمان رشدی"
ترجمه فارسی: گروه مترجمان پنهان
ناشر: نشر پنهان
این کتاب به حملهای میپردازد که در سال ۲۰۲۲ با چاقو به نویسنده کتاب شد و بینایی یک چشم او را گرفت.
سلمان رشدی به دلیل نوشتن رمان "آیههای شیطانی" پس از صدور فتوای قتل توسط روحالله خمینی بارها مورد تهدید جانی از طرف اسلامگرایان قرار گرفت و سالها تحت حفاظت پلیس در خفا زندگی میکرد. ترجمه فارسی این کتاب را نیز در پست متصل از سال ۲۰۱۵ مییابید.
وی درباره انتشار کتاب "چاقو" بیانیهای میگوید:
"نگارش این کتاب برای من ضروری بود تا به اوضاع مسلط شوم و با هنر به خشونت پاسخ دهم."
دانلود نسخه پی دی اف ترجمه فارسی ایت کتاب از کانال "معتادان کتاب" در پُستِ بعدی
#معتادان_کتاب
#IranianBookAddicts
@IranianBookAddicts
Forwarded from Iranian Book Addicts
NickRastin
کتاب "چاقو: مراقبههای پس از یک ترور ناکام" از "سلمان رشدی" ترجمه فارسی: گروه مترجمان پنهان ناشر: نشر پنهان این کتاب به حملهای میپردازد که در سال ۲۰۲۲ با چاقو به نویسنده کتاب شد و بینایی یک چشم او را گرفت. سلمان رشدی به دلیل نوشتن رمان "آیههای شیطانی" …
Knife (Salman Rushdie) (2).pdf
1.6 MB
کتاب "چاقو: مراقبههای پس از یک ترور ناکام"
از "سلمان رشدی"
ترجمه فارسی: گروه مترجمان پنهان
ناشر: نشر پنهان
#معتادان_کتاب
#IranianBookAddicts
@IranianBookAddicts
از "سلمان رشدی"
ترجمه فارسی: گروه مترجمان پنهان
ناشر: نشر پنهان
#معتادان_کتاب
#IranianBookAddicts
@IranianBookAddicts
باش تا نفرینِ دوزخ از تو چه سازد،
که مادرانِ سیاهپوش،
داغدارانِ زیباترین فرزندانِ آفتاب و باد،
هنوز از سجادهها
سر برنگرفتهاند
- احمد شاملو
که مادرانِ سیاهپوش،
داغدارانِ زیباترین فرزندانِ آفتاب و باد،
هنوز از سجادهها
سر برنگرفتهاند
- احمد شاملو
NickRastin
Tool – Reflection
چُنان غریب به پایان نزدیک شدهام
در قعرِ چاهِ خودپرستیِ رقتانگیزم
شکستخورده، مغلوب، بیش به درون میخزم
شاید اینجا آسایش را بیابم
بلکه در میان پوچی آرامش را یافت کُنم
چه رقتانگیز!
صدایم میزند
مرا میخواند
صدایم میزند
مرا میخواند
و در تیرهترین لحظهام، جنینوار و گریان
ماه رازی را به من میگوید، یک سِرِّ مگو:
"آنهنگام که کامل و درخشانم
این نور از آنِ من نیست، و
بینهایت بازتابِ نور بر من میگذرد!
منبع درخشان و بیانتهاست
ناامیدان را او احیاء میکند
بدون او، ما اقماری بیجان و سرگردانیم"
و چون سرم را بیرون میکِشَم، فارغ از هر شک و تردیدم
نمیخواهم در این قعر بمانم، تیمارکشِ خودشیفتگیام
میبایست نفس را به صلیب بکِشَم، پیش از آنکه بسیار دیر شود
دعا میکنم که نور مرا بیرون بِکِشَد
قبل از آنکه بپوسم
پیش از آنکه به فنا بروم
قبل از آنکه بپوسم
پیش از آنکه به فنا بروم
پس نفس را مصلوب کن، پیش از آنکه چندان دیر شود
و بُگذَر از چنین جایِ شوم، کور و بدشگون
و آنگاه به این ادراک خواهی رسید
که همه ما یک ذهنیم
قادر به تجسم هر آنچه متصور شده و هر چه قابل تصورست!
پس فرصت ده تا نور تو را لمس کند
و بگذار که کلمات خُرد و شکسته شوند
و درست از این میان گذر کنند، تا
ارمغانآورِ امید و خِرَدمان باشند
قبل از انکه بپوسیم
پیش از آنکه به فنا برویم
قبل از آنکه بپوسیم
پیش از آنکه به فنا برویم
"بازتاب"
از گروه موسیقی "Tool"
ترجمه فارسی از "نیک راستین"
I have come curiously close to the end, down
Beneath my self-indulgent pitiful hole
Defeated, I concede and move closer
I may find comfort here
I may find peace within the emptiness
How pitiful
It's calling me
It's calling me
It's calling me
It's calling me
And in my darkest moment, fetal and weeping
The moon tells me a secret, a confidant:
"As full and bright as I am
This light is not my own and
A million light reflections pass over me
The source is bright and endless
She resuscitates the hopeless
Without her, we are lifeless satellites drifting"
And as I pull my head out, I am without one doubt
Don't want to be down here soothing my narcissism
I must crucify the ego before it's far too late
I pray the light lifts me out
Before I pine away
Before I pine away
Before I pine away
Before I pine away
So crucify the ego, before it's far too late!
And leave behind this place so negative and blind and cynical
And you will come to find that we are all one mind
Capable of all that's imagined and all conceivable
So let the light touch you
So let the words spill through
And let them pass right through
Bringing out our hope and reason
Before we pine away
Before we pine away
Before we pine away
Before we pine away
"Reflection"
By "Tool"
Persian Translation by @NickRastin
در قعرِ چاهِ خودپرستیِ رقتانگیزم
شکستخورده، مغلوب، بیش به درون میخزم
شاید اینجا آسایش را بیابم
بلکه در میان پوچی آرامش را یافت کُنم
چه رقتانگیز!
صدایم میزند
مرا میخواند
صدایم میزند
مرا میخواند
و در تیرهترین لحظهام، جنینوار و گریان
ماه رازی را به من میگوید، یک سِرِّ مگو:
"آنهنگام که کامل و درخشانم
این نور از آنِ من نیست، و
بینهایت بازتابِ نور بر من میگذرد!
منبع درخشان و بیانتهاست
ناامیدان را او احیاء میکند
بدون او، ما اقماری بیجان و سرگردانیم"
و چون سرم را بیرون میکِشَم، فارغ از هر شک و تردیدم
نمیخواهم در این قعر بمانم، تیمارکشِ خودشیفتگیام
میبایست نفس را به صلیب بکِشَم، پیش از آنکه بسیار دیر شود
دعا میکنم که نور مرا بیرون بِکِشَد
قبل از آنکه بپوسم
پیش از آنکه به فنا بروم
قبل از آنکه بپوسم
پیش از آنکه به فنا بروم
پس نفس را مصلوب کن، پیش از آنکه چندان دیر شود
و بُگذَر از چنین جایِ شوم، کور و بدشگون
و آنگاه به این ادراک خواهی رسید
که همه ما یک ذهنیم
قادر به تجسم هر آنچه متصور شده و هر چه قابل تصورست!
پس فرصت ده تا نور تو را لمس کند
و بگذار که کلمات خُرد و شکسته شوند
و درست از این میان گذر کنند، تا
ارمغانآورِ امید و خِرَدمان باشند
قبل از انکه بپوسیم
پیش از آنکه به فنا برویم
قبل از آنکه بپوسیم
پیش از آنکه به فنا برویم
"بازتاب"
از گروه موسیقی "Tool"
ترجمه فارسی از "نیک راستین"
I have come curiously close to the end, down
Beneath my self-indulgent pitiful hole
Defeated, I concede and move closer
I may find comfort here
I may find peace within the emptiness
How pitiful
It's calling me
It's calling me
It's calling me
It's calling me
And in my darkest moment, fetal and weeping
The moon tells me a secret, a confidant:
"As full and bright as I am
This light is not my own and
A million light reflections pass over me
The source is bright and endless
She resuscitates the hopeless
Without her, we are lifeless satellites drifting"
And as I pull my head out, I am without one doubt
Don't want to be down here soothing my narcissism
I must crucify the ego before it's far too late
I pray the light lifts me out
Before I pine away
Before I pine away
Before I pine away
Before I pine away
So crucify the ego, before it's far too late!
And leave behind this place so negative and blind and cynical
And you will come to find that we are all one mind
Capable of all that's imagined and all conceivable
So let the light touch you
So let the words spill through
And let them pass right through
Bringing out our hope and reason
Before we pine away
Before we pine away
Before we pine away
Before we pine away
"Reflection"
By "Tool"
Persian Translation by @NickRastin
بسیار آشنا و بینهایت گرم
همین این! آن حالتی که اکنون نگاه میدارم
این واقعیت اینجا تو را دربر گرفته،
همین این حالت! نگاهش میدارم، پس
چشمگشوده و امیدوار
حیرتزده و امیدوارانه وحشی
ما به سختی به یاد میآوریم
آنچه پیش از این لحظهی گرانبها پیشآمد!
هم اکنون، با انتخابِ اینجا بودن
بایست، بمان در درونِ
این بدن، که مرا در خود جای داده و
یادآور آن است که من تنها نیستم، در
این بدن، که به من حس جاودانگی میدهد
تمامی این دردها تنها توهماند!
So familiar and overwhelmingly warm
This one, this form I hold now
Embracing you, this reality here
This one, this form I hold now, so
Wide eyed and hopeful
Wide eyed and hopefully wild
We barely remember what came before this precious moment
Choosing to be here right now
Hold on, stay inside
This body, holding me
Reminding me that I am not alone in
This body, makes me feel eternal
All this pain is an illusion
Song: Parabol
By: Tool
Illustration: Alex Grey
Persian Translation: @NickRastin
همین این! آن حالتی که اکنون نگاه میدارم
این واقعیت اینجا تو را دربر گرفته،
همین این حالت! نگاهش میدارم، پس
چشمگشوده و امیدوار
حیرتزده و امیدوارانه وحشی
ما به سختی به یاد میآوریم
آنچه پیش از این لحظهی گرانبها پیشآمد!
هم اکنون، با انتخابِ اینجا بودن
بایست، بمان در درونِ
این بدن، که مرا در خود جای داده و
یادآور آن است که من تنها نیستم، در
این بدن، که به من حس جاودانگی میدهد
تمامی این دردها تنها توهماند!
So familiar and overwhelmingly warm
This one, this form I hold now
Embracing you, this reality here
This one, this form I hold now, so
Wide eyed and hopeful
Wide eyed and hopefully wild
We barely remember what came before this precious moment
Choosing to be here right now
Hold on, stay inside
This body, holding me
Reminding me that I am not alone in
This body, makes me feel eternal
All this pain is an illusion
Song: Parabol
By: Tool
Illustration: Alex Grey
Persian Translation: @NickRastin
NickRastin
بسیار آشنا و بینهایت گرم همین این! آن حالتی که اکنون نگاه میدارم این واقعیت اینجا تو را دربر گرفته، همین این حالت! نگاهش میدارم، پس چشمگشوده و امیدوار حیرتزده و امیدوارانه وحشی ما به سختی به یاد میآوریم آنچه پیش از این لحظهی گرانبها پیشآمد! …
Parabol
Tool
Parabol (Tool)
Persian Translation by @NickRastin
Persian Translation by @NickRastin