سیاستنامه پلاس
📄عکس ➕آفت فرصتطلبی 🔻واکنش سردبیر سیاستنامه به سخنرانی رئیس انجمن علوم سیاسی ایران 📝 «حامد زارع» حسین سلیمی در بین این سخنرانان صرفا از منظر فرصتطلبی حضور دارد. او چندوقت است رئیس انجمن علوم سیاسی ایران است و نه تنها به زندانیشدن و اخراج اساتید علوم…
📄 متن
➕نشست علمی یا تبلیغی؟
🔻بدترین برنامه انجمن علوم سیاسی ایران
📝 «شاهین زینعلی»
🧰دانشآموخته علم سیاست
▫️بدترین برنامه انجمن علوم سیاسی ایران بود. نشستی که بنا بر پیشفرض میبایست علمی و راهگشا باشد بر تبیین گفتمان مبهم دولت پیش رو، با تبلیغات وسیع عمومی و کشاندن جمعیتی کثیر به محل برگزاری از طرف انجمن، تبدیل به "نشست های مردمی با مسئولان " شد.
▫️ناهماهنگی میان برگزارکنندگان و مسئولان تالار متعلق به شهرداری تهران حیرتانگیز بود. به غیر از رفتار اهانتآمیز حراست فرهنگسرا با اساتید، دانشآموختگان و دانشجویان علوم سیاسی، و سایر شرکتکنندگان، شاهد همراهی برخی از عوامل اجرایی انجمن در نقش "نیروی سرکوب" با ماموران حراست بودم.
▫️وضعیت برگزاری، سخنرانان مدعو را به چنان مخمصهای انداخت که تقریبا امکان طرح مباحث دقیق میسر نشد. کیفیت توهینآمیز استفاده مجری ناپخته از عبارت "تبعیض مثبت" درباره زنان، افراد دارای معلولیت و ... بیش از حد تصور توی ذوق میزد.
▫️گویی مشتی افراد ناتوان و حقیر باشند که نیازمند برکشیدهشدن از سوی شخص ایشانند. شاهد بودم که چند تن از زنان به همین دلیل سالن را با اعتراض ترک کردند. به هیچ خانم بیحجابی از سوی مجری اجازه صحبت داده نشد و مشمول "تبعیض مثبت" کذایی نشدند.
📍منبع: کانال نویسنده به آدرس @ShahinZeinAli80
🎲@politicalmag
➕نشست علمی یا تبلیغی؟
🔻بدترین برنامه انجمن علوم سیاسی ایران
📝 «شاهین زینعلی»
🧰دانشآموخته علم سیاست
▫️بدترین برنامه انجمن علوم سیاسی ایران بود. نشستی که بنا بر پیشفرض میبایست علمی و راهگشا باشد بر تبیین گفتمان مبهم دولت پیش رو، با تبلیغات وسیع عمومی و کشاندن جمعیتی کثیر به محل برگزاری از طرف انجمن، تبدیل به "نشست های مردمی با مسئولان " شد.
▫️ناهماهنگی میان برگزارکنندگان و مسئولان تالار متعلق به شهرداری تهران حیرتانگیز بود. به غیر از رفتار اهانتآمیز حراست فرهنگسرا با اساتید، دانشآموختگان و دانشجویان علوم سیاسی، و سایر شرکتکنندگان، شاهد همراهی برخی از عوامل اجرایی انجمن در نقش "نیروی سرکوب" با ماموران حراست بودم.
▫️وضعیت برگزاری، سخنرانان مدعو را به چنان مخمصهای انداخت که تقریبا امکان طرح مباحث دقیق میسر نشد. کیفیت توهینآمیز استفاده مجری ناپخته از عبارت "تبعیض مثبت" درباره زنان، افراد دارای معلولیت و ... بیش از حد تصور توی ذوق میزد.
▫️گویی مشتی افراد ناتوان و حقیر باشند که نیازمند برکشیدهشدن از سوی شخص ایشانند. شاهد بودم که چند تن از زنان به همین دلیل سالن را با اعتراض ترک کردند. به هیچ خانم بیحجابی از سوی مجری اجازه صحبت داده نشد و مشمول "تبعیض مثبت" کذایی نشدند.
📍منبع: کانال نویسنده به آدرس @ShahinZeinAli80
🎲@politicalmag
📄 متن
➕شبکه سازی فرمانبرانه
🔻چرا رئیس انجمن علوم سیاسی یک فرصتطلب است؟
📝 «حسین میری رامشه»
🧰دانشآموخته علم سیاست
▫️اکراه داشتم که وارد ماجرای آقای دکتر سلیمی شوم، عمدتاً به این دلیل که در این چند ماه اخیر تبعات اقدامات ایشان آنچنان با نام انجمن علوم سیاسی ایران گره خورده است که ابا داشتم اگر نقدی یا نظری ارائه کنم، حرمت نان و نمکی که در انجمن خوردهام را پایمال میکنم. اما تبعات اقدامات رئیس اسبق دانشگاه علامه طباطبایی، آنچنان انجمن را تحت شعاع قرار داده که گمان میکنم سکوت هم نوعی جفا در حق انجمن علوم سیاسی ایران باشد.
▫️به گمانم برخی مدیران و رهبران سازمانی هستند که اگر نخواهم بگویم مافیایی، که پدرخوانده مآبانه رشد و ترقی میکنند؛ و بزرگترین شاهکار مدیر پدرخوانده مآب در ساخت شبکه پیچیده حامی-پیرو است. تا آنجا که که پیروان بقای خودشان را در بله چشم گفتن به مدیر میبینند. مدیر هم هرجایی که باشد و برود در تلاش خواهد بود تا پیروان را به همراه خود داشته باشد.
▫️در این یکسال گذشته آقای دکتر سلیمی طوری انجمن را سیاست کردند تا برخی دبیران کمیتهها و کادر انجمن خودشون مایل به ترک انجمن باشند. رفتگان هم با شبکه پیچیده حامی-پیرو جایگزین شدند؛ طوری که اگر نام انجمن علوم سیاسی ایران به انجمن علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی تغییر بدهند، جای دوری نخواهد رفت. نگاهی به نام و سوابق افرادی که اکنون در انجمن مسئولیت اجرایی دارند، خود گواه ادعای نگارنده است.
▫️اما دیگر ویژگی مدیرِ پدرخوانده، فرصت طلبی است. این نکته که مدیر موفق، مدیر زمان آگاه و فرصتشناسی است به جای خود. اما فاصلهای بسیار زیاد بین فرصتشناسی و فرصتطلبی است.
▫️مدیر فرصتطلب خصلتاً نیازی نمیبیند که به گفتمان خاصی یا جریان خاصی اتحادی برقرار کند. مهم وزش باد خواهد بود، نه جهت وزش باد. مدیر پدر خواندهی فرصتطلب خود را با جهت وزش باد همسو خواهد کرد. آنچنان که برای سخنرانی در همایشی هم علی لاریجانی را دعوت خواهد کرد هم منوچهر متکی و هم محمدجواد ظریف را!
▫️به هرحال بخت و اقبال سیاست به یکی از آنها رو خواهد کرد؛ چه تفاوتی دارد کدام یک، مهم همراهی ما با آنها است. همایش اخیر انجمن، بررسی گفتمان دولت چهاردهم را هم باید از همین زاویه نگاه کرد. سفرهای پهن شده، غنایمی پیدا شده، چرا ما از نشستن بر سر این سفره و غنایم بی بهره باشیم؟!
▫️اما آنچه که اصلا مهم نیست، قطعاً آینده و منافع انجمن علوم سیاسی ایران خواهد بود. ساده انگاری است اگر گمان کنیم که شبکه حامی-پیرو فرصت طلب به خاطر بقا یا منافع انجمن عطای حضور در ساختار دولت چهاردهم را به لقایش خواهد بخشید. از سویی منطقی خواهد بود که این فرصتطلبها با رفتن از یک نهاد علمی و مدنی، فضا را برای کار جدی دلسوزان باز کنند.
▫️از سوی دیگر باید نگران بود که با اخراج محترمانه پیشینیان انجمن، با رفتن شبکه حامی-پیرو چه بر سر این نهاد علمی خواهد آمد؛ و این دوگانه دردناکی است که به هرحال فقط و فقط به ضرر انجمن علوم سیاسی ایران خواهد بود.
🎲@politicalmag
➕شبکه سازی فرمانبرانه
🔻چرا رئیس انجمن علوم سیاسی یک فرصتطلب است؟
📝 «حسین میری رامشه»
🧰دانشآموخته علم سیاست
▫️اکراه داشتم که وارد ماجرای آقای دکتر سلیمی شوم، عمدتاً به این دلیل که در این چند ماه اخیر تبعات اقدامات ایشان آنچنان با نام انجمن علوم سیاسی ایران گره خورده است که ابا داشتم اگر نقدی یا نظری ارائه کنم، حرمت نان و نمکی که در انجمن خوردهام را پایمال میکنم. اما تبعات اقدامات رئیس اسبق دانشگاه علامه طباطبایی، آنچنان انجمن را تحت شعاع قرار داده که گمان میکنم سکوت هم نوعی جفا در حق انجمن علوم سیاسی ایران باشد.
▫️به گمانم برخی مدیران و رهبران سازمانی هستند که اگر نخواهم بگویم مافیایی، که پدرخوانده مآبانه رشد و ترقی میکنند؛ و بزرگترین شاهکار مدیر پدرخوانده مآب در ساخت شبکه پیچیده حامی-پیرو است. تا آنجا که که پیروان بقای خودشان را در بله چشم گفتن به مدیر میبینند. مدیر هم هرجایی که باشد و برود در تلاش خواهد بود تا پیروان را به همراه خود داشته باشد.
▫️در این یکسال گذشته آقای دکتر سلیمی طوری انجمن را سیاست کردند تا برخی دبیران کمیتهها و کادر انجمن خودشون مایل به ترک انجمن باشند. رفتگان هم با شبکه پیچیده حامی-پیرو جایگزین شدند؛ طوری که اگر نام انجمن علوم سیاسی ایران به انجمن علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی تغییر بدهند، جای دوری نخواهد رفت. نگاهی به نام و سوابق افرادی که اکنون در انجمن مسئولیت اجرایی دارند، خود گواه ادعای نگارنده است.
▫️اما دیگر ویژگی مدیرِ پدرخوانده، فرصت طلبی است. این نکته که مدیر موفق، مدیر زمان آگاه و فرصتشناسی است به جای خود. اما فاصلهای بسیار زیاد بین فرصتشناسی و فرصتطلبی است.
▫️مدیر فرصتطلب خصلتاً نیازی نمیبیند که به گفتمان خاصی یا جریان خاصی اتحادی برقرار کند. مهم وزش باد خواهد بود، نه جهت وزش باد. مدیر پدر خواندهی فرصتطلب خود را با جهت وزش باد همسو خواهد کرد. آنچنان که برای سخنرانی در همایشی هم علی لاریجانی را دعوت خواهد کرد هم منوچهر متکی و هم محمدجواد ظریف را!
▫️به هرحال بخت و اقبال سیاست به یکی از آنها رو خواهد کرد؛ چه تفاوتی دارد کدام یک، مهم همراهی ما با آنها است. همایش اخیر انجمن، بررسی گفتمان دولت چهاردهم را هم باید از همین زاویه نگاه کرد. سفرهای پهن شده، غنایمی پیدا شده، چرا ما از نشستن بر سر این سفره و غنایم بی بهره باشیم؟!
▫️اما آنچه که اصلا مهم نیست، قطعاً آینده و منافع انجمن علوم سیاسی ایران خواهد بود. ساده انگاری است اگر گمان کنیم که شبکه حامی-پیرو فرصت طلب به خاطر بقا یا منافع انجمن عطای حضور در ساختار دولت چهاردهم را به لقایش خواهد بخشید. از سویی منطقی خواهد بود که این فرصتطلبها با رفتن از یک نهاد علمی و مدنی، فضا را برای کار جدی دلسوزان باز کنند.
▫️از سوی دیگر باید نگران بود که با اخراج محترمانه پیشینیان انجمن، با رفتن شبکه حامی-پیرو چه بر سر این نهاد علمی خواهد آمد؛ و این دوگانه دردناکی است که به هرحال فقط و فقط به ضرر انجمن علوم سیاسی ایران خواهد بود.
🎲@politicalmag
📄 متن
➕ آدرس انحرافی سروش!
🔻درباره نامه عبدالکریم سروش به پزشکیان
▫️آقای سروش که دو هفته پیش پیشنهادی شبیه به آشتی ملی استراتژیک به پزشکیان داده بود و از او خواسته بود برای پیشگیری از معاندت رقیب بازنده، او را به همکاری بخواند، اینبار آدرس انبار باروت داده و سه توصیه برای پزشکیان در زرورق پیچیده که باید امیدوار بود سبب اینمقدار انحرافشان، فقط عدم شناخت اوضاع به علت دوری راه و تفاوت نیمکره باشد.
▫️فرموده که پزشکیان اول، صدا وسیما را زیرورو کند، دوم، از علما فتوا بخواهد که تکلیف شرعی دولت با بانوان ناپوشیدهسر چیست و سوم، اشرار و اوباش حزبالله را سرجایشان بنشاند.
▫️نتیجهی اولین توصیه، درگیرشدن با رهبر است که صاحب اختیار قانونی صدا وسیماست؛ نتیجهی دومی یا سر فرود آوردن در برابر فتواهای از قبل معلوم است و یا درافتادن با آیتاللههای قم و نتیجهی سومی رفتن به جنگ بخشهایی از سپاه پاسداران و بسیج!
▫️خوب است آقای سروش به جای لفاظی ادبی، به زبان معمولی اهل سیاست چگونگی نیل به این نوع استراتژی تهاجمی و اهداف نهایی آن را هم توضیح بدهد.
▫️اصلا فرض کند مسعود پزشکیان به او زنگ زده است و میپرسد چرا باید این سهتا کار را بکنم؟
@jameeno 📍منبع
…………………………..
🎲@politicalmag
➕ آدرس انحرافی سروش!
🔻درباره نامه عبدالکریم سروش به پزشکیان
▫️آقای سروش که دو هفته پیش پیشنهادی شبیه به آشتی ملی استراتژیک به پزشکیان داده بود و از او خواسته بود برای پیشگیری از معاندت رقیب بازنده، او را به همکاری بخواند، اینبار آدرس انبار باروت داده و سه توصیه برای پزشکیان در زرورق پیچیده که باید امیدوار بود سبب اینمقدار انحرافشان، فقط عدم شناخت اوضاع به علت دوری راه و تفاوت نیمکره باشد.
▫️فرموده که پزشکیان اول، صدا وسیما را زیرورو کند، دوم، از علما فتوا بخواهد که تکلیف شرعی دولت با بانوان ناپوشیدهسر چیست و سوم، اشرار و اوباش حزبالله را سرجایشان بنشاند.
▫️نتیجهی اولین توصیه، درگیرشدن با رهبر است که صاحب اختیار قانونی صدا وسیماست؛ نتیجهی دومی یا سر فرود آوردن در برابر فتواهای از قبل معلوم است و یا درافتادن با آیتاللههای قم و نتیجهی سومی رفتن به جنگ بخشهایی از سپاه پاسداران و بسیج!
▫️خوب است آقای سروش به جای لفاظی ادبی، به زبان معمولی اهل سیاست چگونگی نیل به این نوع استراتژی تهاجمی و اهداف نهایی آن را هم توضیح بدهد.
▫️اصلا فرض کند مسعود پزشکیان به او زنگ زده است و میپرسد چرا باید این سهتا کار را بکنم؟
@jameeno 📍منبع
…………………………..
🎲@politicalmag
📄 متن
➕افسانۀ جلال
🔻چرا برندینگ جلال آلاحمد یک پروژه بود؟
📝 «سالار سیفالدینی»
🧰دانشآموخته جغرافیای سیاسی
▫️«امان از قبلۀ مسلمین. مرکز کثافت است، مزبله است، کثافتکدهای است. نمودار کاملی است از ظاهر و باطن مردمی که به این قبله، نماز میگذارند و اصلاً چه بیخود ما جهودها را به کثافت مسخره میکنیم. اسلام را در زادگاهش، باید نمودار اصلی کثافت دید»انتشار بخشهای سانسور شده سفرنامۀ جلال آلاحمد در حج (به قول خودش بدویتِ موتوریزه)، از سوی رسول جعفریان، بسیاری را به شوک فرو بُرد.
▫️آلاحمد به عنوان یک تودهای بریده و ماجراجو، طی دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی برندینگ شد و مرجع تقلید بخشی بزرگی از روشنفکری دینی و چپ شناخته میشد. معروف بود که جلالِ بیدین، با رفتن به حج ایمان آورد، ولی آنطور که خودش نوشته، حجِ او صرفاً یک ماجراجویی بود نه از روی اعتقاد، همانطور که سفر به سرزمین اسرائیل (عزرائیل) از روی ماجرا بود.
▫️بخشهای حذف شده از کتاب خسی در میقات، بنا بر مصلحت از سوی خود آلاحمد و به توصیۀ محمود طالقانی، حذف شدند نه اعتقاد. این حذفیات از جلال موجودی وارونه ساخت و مرجعیتِ روشنفکری به او بخشید. ضرباتی که جلال از بیرون دانشگاه به پیکرۀ دانشگاه و نظام علم وارد، ضرباتی کاری و جبرانناپذیر بود. جلال که هرگز «به مکتب نرفت و خط ننوشت» به غمزههای سمی و کتابهای زهراگین، عالَمی را فریفت و مسألهآموز صد مدرس و روشنفکر برای «خودزنی» شد.
▫️حملاتِ جلال به وحدتِ ملی، زمینۀ رشدِ روشنفکری «ضدِّ ملی» را فراهم آورد. آرزوی اشغال ایران توسط خلافتِ عثمانی به بهانۀ اینکه چه فرقی میکند؟ مگر اکنون ایالتی از ایالتهای امریکا نیستیم... اوجِ منجلاب و باتلاقِ کثیفی بود که آلاحمد مانند یک مخلوقِ بیریشه و بیاصالت در آن دست و پا میزد. رضا براهنی که سرچشمۀ جوشانِ افکار سمی او بود، در جایی، غربزدگی را چیزی در مایههای «مانیفیست کمونیستِ شرق» نامیده است. حقیقتاً پیامدهای ویرانگر این کتاب در لجنمالی اندیشمندانِ ایرانی و نگاه ایدئولوژیک به هر چیز و نابودی تئوریکِ بنیادهای تجدد و سنت (توأمان) کاریکاتوری از همان مانیفیستِ مارکس است.
▫️در خدمت و خیانت روشنفکران برای آن بود که خائن، جای خادم را بگیرد و گفتارِ غربزدگی در نهایت تا جایی پیش رفت که خود جلال نیز «غربزدۀ مضاعف» نام گرفت. پروژۀ برندینگِ جلال از سوی کسانی همچون «پدر طالقانی» برای مصرفِ او در راه پیکارِ سیاسی بود تا از او، یک روشنفکرِ متعهد بسازد، تا بتوان از یک معلمِ دیپلمۀ الکلی در برابر اندیشمندانِ مستقل دانشگاهی، تندیسی ساخت.
▫️افکار ضدِّ علم و ضدِّ مشروطۀ جلال و ضربهای که بر پیکرۀ «حکومت قانون» زد به تنهایی با حملۀ مغول برابری میکند. تعطیل کردن فکرِ مشروطه و به هیچشمردنِ قانون و دانشگاه، ضربهای عظیم بود ولی برای هیچ... بسیاری از مبارزان مذهبی توجه نکردند بریدن او از «حزب» توده به معنای بریدن از سنت کمونیستی و چپ نبود. جلال، بادکنکی بود که ساخته شده بود برای پیکارِ سیاسی اما فراتر از پیشبینیها باد کرد. مغزی بود سمی و از روی سودا و هوس، که بر هیچ بنیادی تکیه نداشت.
▫️داستان زندگی جلال - که قلمی نرانده جز از روی کینه - نشان میدهد که روشنفکری یعنی «حزبِ روشنفکرانِ ایدئولوژیک» سالها با توهمی از واقعیت، مخاطب را سر کار گذاشته بود. کینۀ جلال به حج و آئین مسلمانان که با بدترین جملات از آن یاد میکند، نشان میدهد که او چقدر دمدمی مزاج بود و بر هیچ بنیادی تکیه نداشت جز هوس و سودا.
▫️اگر سفرنامۀ اسرائیل او را خوانده باشید، دقیقاً چنین ویژگی دارد، در جایی طرفدارِ اسرائیل و تعلقِ فلسطین به یهودیان است و در جای دیگر طرفدارِ مظلومیتِ فلسطین، اما در نهایت با اسرائیل نیز بد نیست.
▫️جلال، ترور شخصیتِ اندیشمندان و نویسندگان درجۀ یک معاصر را به عنوان یک رسالت، تلقی میکرد و ذیلِ نامِ غربزدگی، دهها نویسندۀ مرجع و دانشمندِ عالی این مملکت را لجنمال کرد و عاقبت، خودش نیز در سودای افراط در الکل به عدم رفت، اما مغزهای زیادی را تباه کرد و کارخانه فکری خائنپروری را به کار انداخت.
▫️احمد فردید که بار اول، اصطلاحِ غربزدگی را ابداع کرده بود، وقتی دید جلال آن را بیملاحظه به این و آن نسبت میدهد، خود او را «غربزدۀ مضاعف» نامید اما تمام این مقاومتها چیزی نبود که قلمِ زهرآلود او را متوقف کند.
▫️تکلیفِ جلال با خودش معلوم نبود، یک روز خوب، حالش خوب بود و یک روز بد، روشنفکر بیماری بود که بیدلیل به همه چیز حمله میکرد. شاید اگر روشنفکر نمیشد، یک قاتل سریالی میشد که بدون منفعت، آدم میکُشد.به نظرم رازِ جلال همین بود که کسانی چون محمود طالقانی از او یک چهرۀ دیگر بزک کردند و به مخاطبانِ سادهلوح فروختند.
📍منبع کانال نویسنده به آدرس @Salar_Seyf
🎲@politicalmag
➕افسانۀ جلال
🔻چرا برندینگ جلال آلاحمد یک پروژه بود؟
📝 «سالار سیفالدینی»
🧰دانشآموخته جغرافیای سیاسی
▫️«امان از قبلۀ مسلمین. مرکز کثافت است، مزبله است، کثافتکدهای است. نمودار کاملی است از ظاهر و باطن مردمی که به این قبله، نماز میگذارند و اصلاً چه بیخود ما جهودها را به کثافت مسخره میکنیم. اسلام را در زادگاهش، باید نمودار اصلی کثافت دید»انتشار بخشهای سانسور شده سفرنامۀ جلال آلاحمد در حج (به قول خودش بدویتِ موتوریزه)، از سوی رسول جعفریان، بسیاری را به شوک فرو بُرد.
▫️آلاحمد به عنوان یک تودهای بریده و ماجراجو، طی دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی برندینگ شد و مرجع تقلید بخشی بزرگی از روشنفکری دینی و چپ شناخته میشد. معروف بود که جلالِ بیدین، با رفتن به حج ایمان آورد، ولی آنطور که خودش نوشته، حجِ او صرفاً یک ماجراجویی بود نه از روی اعتقاد، همانطور که سفر به سرزمین اسرائیل (عزرائیل) از روی ماجرا بود.
▫️بخشهای حذف شده از کتاب خسی در میقات، بنا بر مصلحت از سوی خود آلاحمد و به توصیۀ محمود طالقانی، حذف شدند نه اعتقاد. این حذفیات از جلال موجودی وارونه ساخت و مرجعیتِ روشنفکری به او بخشید. ضرباتی که جلال از بیرون دانشگاه به پیکرۀ دانشگاه و نظام علم وارد، ضرباتی کاری و جبرانناپذیر بود. جلال که هرگز «به مکتب نرفت و خط ننوشت» به غمزههای سمی و کتابهای زهراگین، عالَمی را فریفت و مسألهآموز صد مدرس و روشنفکر برای «خودزنی» شد.
▫️حملاتِ جلال به وحدتِ ملی، زمینۀ رشدِ روشنفکری «ضدِّ ملی» را فراهم آورد. آرزوی اشغال ایران توسط خلافتِ عثمانی به بهانۀ اینکه چه فرقی میکند؟ مگر اکنون ایالتی از ایالتهای امریکا نیستیم... اوجِ منجلاب و باتلاقِ کثیفی بود که آلاحمد مانند یک مخلوقِ بیریشه و بیاصالت در آن دست و پا میزد. رضا براهنی که سرچشمۀ جوشانِ افکار سمی او بود، در جایی، غربزدگی را چیزی در مایههای «مانیفیست کمونیستِ شرق» نامیده است. حقیقتاً پیامدهای ویرانگر این کتاب در لجنمالی اندیشمندانِ ایرانی و نگاه ایدئولوژیک به هر چیز و نابودی تئوریکِ بنیادهای تجدد و سنت (توأمان) کاریکاتوری از همان مانیفیستِ مارکس است.
▫️در خدمت و خیانت روشنفکران برای آن بود که خائن، جای خادم را بگیرد و گفتارِ غربزدگی در نهایت تا جایی پیش رفت که خود جلال نیز «غربزدۀ مضاعف» نام گرفت. پروژۀ برندینگِ جلال از سوی کسانی همچون «پدر طالقانی» برای مصرفِ او در راه پیکارِ سیاسی بود تا از او، یک روشنفکرِ متعهد بسازد، تا بتوان از یک معلمِ دیپلمۀ الکلی در برابر اندیشمندانِ مستقل دانشگاهی، تندیسی ساخت.
▫️افکار ضدِّ علم و ضدِّ مشروطۀ جلال و ضربهای که بر پیکرۀ «حکومت قانون» زد به تنهایی با حملۀ مغول برابری میکند. تعطیل کردن فکرِ مشروطه و به هیچشمردنِ قانون و دانشگاه، ضربهای عظیم بود ولی برای هیچ... بسیاری از مبارزان مذهبی توجه نکردند بریدن او از «حزب» توده به معنای بریدن از سنت کمونیستی و چپ نبود. جلال، بادکنکی بود که ساخته شده بود برای پیکارِ سیاسی اما فراتر از پیشبینیها باد کرد. مغزی بود سمی و از روی سودا و هوس، که بر هیچ بنیادی تکیه نداشت.
▫️داستان زندگی جلال - که قلمی نرانده جز از روی کینه - نشان میدهد که روشنفکری یعنی «حزبِ روشنفکرانِ ایدئولوژیک» سالها با توهمی از واقعیت، مخاطب را سر کار گذاشته بود. کینۀ جلال به حج و آئین مسلمانان که با بدترین جملات از آن یاد میکند، نشان میدهد که او چقدر دمدمی مزاج بود و بر هیچ بنیادی تکیه نداشت جز هوس و سودا.
▫️اگر سفرنامۀ اسرائیل او را خوانده باشید، دقیقاً چنین ویژگی دارد، در جایی طرفدارِ اسرائیل و تعلقِ فلسطین به یهودیان است و در جای دیگر طرفدارِ مظلومیتِ فلسطین، اما در نهایت با اسرائیل نیز بد نیست.
▫️جلال، ترور شخصیتِ اندیشمندان و نویسندگان درجۀ یک معاصر را به عنوان یک رسالت، تلقی میکرد و ذیلِ نامِ غربزدگی، دهها نویسندۀ مرجع و دانشمندِ عالی این مملکت را لجنمال کرد و عاقبت، خودش نیز در سودای افراط در الکل به عدم رفت، اما مغزهای زیادی را تباه کرد و کارخانه فکری خائنپروری را به کار انداخت.
▫️احمد فردید که بار اول، اصطلاحِ غربزدگی را ابداع کرده بود، وقتی دید جلال آن را بیملاحظه به این و آن نسبت میدهد، خود او را «غربزدۀ مضاعف» نامید اما تمام این مقاومتها چیزی نبود که قلمِ زهرآلود او را متوقف کند.
▫️تکلیفِ جلال با خودش معلوم نبود، یک روز خوب، حالش خوب بود و یک روز بد، روشنفکر بیماری بود که بیدلیل به همه چیز حمله میکرد. شاید اگر روشنفکر نمیشد، یک قاتل سریالی میشد که بدون منفعت، آدم میکُشد.به نظرم رازِ جلال همین بود که کسانی چون محمود طالقانی از او یک چهرۀ دیگر بزک کردند و به مخاطبانِ سادهلوح فروختند.
📍منبع کانال نویسنده به آدرس @Salar_Seyf
🎲@politicalmag
📄 کتاب
➕انتشار کتاب جواد طباطبایی به انگلیسی
🔻ابنخلدون و علوم اجتماعی در آمازون در دسترس قرار گرفت
▫️ترجمۀ انگلیسی کتابِ «ابنخلدون و علوم اجتماعی؛ گفتار در شرایط امتناع» یکی از آثارِ سترگِ دکتر جواد طباطبایی - فیلسوف سیاسی ایران - از سوی انتشارات پولیتی منتشر شد. این کتاب با یک نقدِ مثبت از سوی کاترین مالابو فیلسوفِ اهل فرانسه و استاد دانشگاه کینگستونِ لندن، منتشر شده است. مالابو این اثر را شاهکارِ جواد طباطبایی نامیده است. کتاب توسط Philip Grant به انگلیسی برگردانیده شده است. کتاب را میتوان از طریق آمازون تهیه کرد. برای تهیه کتاب اینجا را کلیک کنید.
🎲@politicalmag
➕انتشار کتاب جواد طباطبایی به انگلیسی
🔻ابنخلدون و علوم اجتماعی در آمازون در دسترس قرار گرفت
▫️ترجمۀ انگلیسی کتابِ «ابنخلدون و علوم اجتماعی؛ گفتار در شرایط امتناع» یکی از آثارِ سترگِ دکتر جواد طباطبایی - فیلسوف سیاسی ایران - از سوی انتشارات پولیتی منتشر شد. این کتاب با یک نقدِ مثبت از سوی کاترین مالابو فیلسوفِ اهل فرانسه و استاد دانشگاه کینگستونِ لندن، منتشر شده است. مالابو این اثر را شاهکارِ جواد طباطبایی نامیده است. کتاب توسط Philip Grant به انگلیسی برگردانیده شده است. کتاب را میتوان از طریق آمازون تهیه کرد. برای تهیه کتاب اینجا را کلیک کنید.
🎲@politicalmag
📄 متن
➕گونهشناسی کابینه!
🔻حقایقی در باره کابینهها و وزرا در جمهوری اسلامی ایران
📝 « مهرزاد بروجردی»
🧰استاد علم سیاست
▫️همزمان با انتظار برای تصمیم رئیسجمهور منتخب مسعود پزشکیان در مورد انتصابات کابینهاش، در اینجا چند واقعیت کلیدی درباره کابینهها و وزرای ایران که از بانک اطلاعاتی نویسنده درباره صاحب منصبان سیاسی استخراج شده است ارائه میشود:
▫️ از زمان انقلاب تا به حال، مجموعاً ۳۰۲ نفر در ۱۷ کابینه مختلف به عنوان وزیر یا معاون رئیسجمهور حضور داشتهاند.
▫️ از این افراد، ۱۷۴ نفر (۵۸٪) تنها یک دوره، ۶۷ نفر (۲۲٪) دو دوره، ۳۵ نفر (۱۲٪) سه دوره، ۱۱ نفر (۴٪) چهار دوره و ۱۵ نفر (۵٪) بین پنج تا نه دوره در کابینه ها حضور داشته اند.
▫️ بیژن نامدار زنگنه رکورددار حضور در ۹ کابینه مختلف به عنوان وزیر است.
▫️ در حالی که روحانیون حدود ۱۰٪ (۲۹ نفر از ۳۰۲ نفر) از کل اعضای کابینه را تشکیل میدهند، اولین کابینه رئیسجمهور محمد خاتمی بیشترین درصد روحانیون (۱۸.۴٪) را داشته است.
▫️ دادههای موجود درباره مشاغل پدران ۱۶۷ عضو کابینه نشان میدهد که ۲۹٪ آنها فرزندان بازاریان، ۲۲٪ فرزندان روحانیون و ۱۶٪ فرزندان کشاورزان هستند.
▫️بزرگترین کابینه با ۴۵ وزیر و معاون رئیسجمهور، دومین کابینه رئیسجمهور احمدینژاد بود. کوچکترین کابینه با ۲۱ وزیر، کابینه رئیسجمهور محمدعلی رجایی بود.
▫️یک چهارم (۷۷ نفر از ۳۰۲ نفر) وزرا و معاونین رئیسجمهور در استان تهران متولد شدهاند و ۱۲٪ در استان اصفهان. تاکنون اما هیچ وزیری از استانهای بوشهر یا کهگیلویه و بویراحمد منصوب نشده است.
▫️ ۴۱ درصد (۱۲۳ نفر) از کل وزرا و معاونین رئیسجمهور در جنگ ایران و عراق حضور داشته اند.
▫️کابینه نخستوزیر مهدی بازرگان بیشترین درصد (۵۶ درصد) وزرایی که در خارج از ایران تحصیل کرده بودند را دارا بود.
▫️میانگین نرخ حضور افراد در سمتهای وزارت در تمامی کابینهها ۴۶٪ بوده است. در این میان، دومین کابینه رئیسجمهور رفسنجانی بیشترین درصد وزرای باتجربه (۷۲٪) را داشت، یعنی کسانی که قبلاً در یک کابینه حضور داشته بودند.
▫️قدیمیترین کابینه بر اساس میانگین سن وزرا، دومین کابینه رئیسجمهور حسن روحانی بود با میانگین سنی ۵۶ سال. جوانترین کابینهها با میانگین سنی ۳۶ سال، کابینه رئیسجمهور رجایی و دومین کابینه رئیسجمهور خامنهای بودند.
▫️میانگین سن ۳۸ وزیر و معاون رئیسجمهور در کابینه رئیسجمهور رئیسی در مقطع انقلاب ۱۳۵۷، ۱۲ سال بود.
▫️دومین کابینه رئیسجمهور احمدینژاد بیشترین درصد (۴۱.۳٪) از وزرا و معاونین رئیسجمهور که اعضای سپاه پاسداران بودند را داشت. میانگین برای تمام کابینهها ۲۸٪ بوده است.
▫️کابینه رئیسجمهور رئیسی با ۹۲٪ بیشترین درصد از وزرا و معاونین رئیسجمهور را داشت که تمام تحصیلات خود را در ایران انجام داده بودند.
▫️تا به حال، تنها وزیر زن مرضیه وحید دستجردی بوده که به مدت سه سال به عنوان وزیر بهداشت در دومین کابینه رئیسجمهور احمدینژاد حضور داشت. ده زن دیگر در مقام معاون رئیسجمهور در کابینهها حضور داشتهاند.
▫️هیچ وزیر از اهل تسنن یا دیگر اقلیتهای دینی تا به حال به مقام وزارت نرسیده است.
📍منبع: کانال نویسنده به آدرس @MehrzadBoroujerdi
🎲@politicalmag
➕گونهشناسی کابینه!
🔻حقایقی در باره کابینهها و وزرا در جمهوری اسلامی ایران
📝 « مهرزاد بروجردی»
🧰استاد علم سیاست
▫️همزمان با انتظار برای تصمیم رئیسجمهور منتخب مسعود پزشکیان در مورد انتصابات کابینهاش، در اینجا چند واقعیت کلیدی درباره کابینهها و وزرای ایران که از بانک اطلاعاتی نویسنده درباره صاحب منصبان سیاسی استخراج شده است ارائه میشود:
▫️ از زمان انقلاب تا به حال، مجموعاً ۳۰۲ نفر در ۱۷ کابینه مختلف به عنوان وزیر یا معاون رئیسجمهور حضور داشتهاند.
▫️ از این افراد، ۱۷۴ نفر (۵۸٪) تنها یک دوره، ۶۷ نفر (۲۲٪) دو دوره، ۳۵ نفر (۱۲٪) سه دوره، ۱۱ نفر (۴٪) چهار دوره و ۱۵ نفر (۵٪) بین پنج تا نه دوره در کابینه ها حضور داشته اند.
▫️ بیژن نامدار زنگنه رکورددار حضور در ۹ کابینه مختلف به عنوان وزیر است.
▫️ در حالی که روحانیون حدود ۱۰٪ (۲۹ نفر از ۳۰۲ نفر) از کل اعضای کابینه را تشکیل میدهند، اولین کابینه رئیسجمهور محمد خاتمی بیشترین درصد روحانیون (۱۸.۴٪) را داشته است.
▫️ دادههای موجود درباره مشاغل پدران ۱۶۷ عضو کابینه نشان میدهد که ۲۹٪ آنها فرزندان بازاریان، ۲۲٪ فرزندان روحانیون و ۱۶٪ فرزندان کشاورزان هستند.
▫️بزرگترین کابینه با ۴۵ وزیر و معاون رئیسجمهور، دومین کابینه رئیسجمهور احمدینژاد بود. کوچکترین کابینه با ۲۱ وزیر، کابینه رئیسجمهور محمدعلی رجایی بود.
▫️یک چهارم (۷۷ نفر از ۳۰۲ نفر) وزرا و معاونین رئیسجمهور در استان تهران متولد شدهاند و ۱۲٪ در استان اصفهان. تاکنون اما هیچ وزیری از استانهای بوشهر یا کهگیلویه و بویراحمد منصوب نشده است.
▫️ ۴۱ درصد (۱۲۳ نفر) از کل وزرا و معاونین رئیسجمهور در جنگ ایران و عراق حضور داشته اند.
▫️کابینه نخستوزیر مهدی بازرگان بیشترین درصد (۵۶ درصد) وزرایی که در خارج از ایران تحصیل کرده بودند را دارا بود.
▫️میانگین نرخ حضور افراد در سمتهای وزارت در تمامی کابینهها ۴۶٪ بوده است. در این میان، دومین کابینه رئیسجمهور رفسنجانی بیشترین درصد وزرای باتجربه (۷۲٪) را داشت، یعنی کسانی که قبلاً در یک کابینه حضور داشته بودند.
▫️قدیمیترین کابینه بر اساس میانگین سن وزرا، دومین کابینه رئیسجمهور حسن روحانی بود با میانگین سنی ۵۶ سال. جوانترین کابینهها با میانگین سنی ۳۶ سال، کابینه رئیسجمهور رجایی و دومین کابینه رئیسجمهور خامنهای بودند.
▫️میانگین سن ۳۸ وزیر و معاون رئیسجمهور در کابینه رئیسجمهور رئیسی در مقطع انقلاب ۱۳۵۷، ۱۲ سال بود.
▫️دومین کابینه رئیسجمهور احمدینژاد بیشترین درصد (۴۱.۳٪) از وزرا و معاونین رئیسجمهور که اعضای سپاه پاسداران بودند را داشت. میانگین برای تمام کابینهها ۲۸٪ بوده است.
▫️کابینه رئیسجمهور رئیسی با ۹۲٪ بیشترین درصد از وزرا و معاونین رئیسجمهور را داشت که تمام تحصیلات خود را در ایران انجام داده بودند.
▫️تا به حال، تنها وزیر زن مرضیه وحید دستجردی بوده که به مدت سه سال به عنوان وزیر بهداشت در دومین کابینه رئیسجمهور احمدینژاد حضور داشت. ده زن دیگر در مقام معاون رئیسجمهور در کابینهها حضور داشتهاند.
▫️هیچ وزیر از اهل تسنن یا دیگر اقلیتهای دینی تا به حال به مقام وزارت نرسیده است.
📍منبع: کانال نویسنده به آدرس @MehrzadBoroujerdi
🎲@politicalmag
📄 متن
➕شیوه تحریکآمیز
🔻درباره دو ترور در تهران و بیروت
📝«ولی رضا نصر»
🧰دانشگاه جانز هاپکینز
▫️دو ترور اسرائیل در تهران و بیروت، صرف نظر از دلیل پشت پرده آن، به شیوه ای عمدا تحریک آمیز انجام شد؛ یعنی طوری طراحی شده که دعوت به انتقام گیری منتهی به تشدید تنش می کند.
▫️ایالات متحده که نمیتواند یا نمیخواهد اسرائیل را مهار کند، به سمت جنگ بزرگتری میرود که نمیخواهد.
▫️واشنگتن خود را در موقعیت دیوانه وار امید به خویشتن داری در بیروت و تهران قرار داده است.
📍منبع: شبکه اجتماعی ایکس
🎲@politicalmag
➕شیوه تحریکآمیز
🔻درباره دو ترور در تهران و بیروت
📝«ولی رضا نصر»
🧰دانشگاه جانز هاپکینز
▫️دو ترور اسرائیل در تهران و بیروت، صرف نظر از دلیل پشت پرده آن، به شیوه ای عمدا تحریک آمیز انجام شد؛ یعنی طوری طراحی شده که دعوت به انتقام گیری منتهی به تشدید تنش می کند.
▫️ایالات متحده که نمیتواند یا نمیخواهد اسرائیل را مهار کند، به سمت جنگ بزرگتری میرود که نمیخواهد.
▫️واشنگتن خود را در موقعیت دیوانه وار امید به خویشتن داری در بیروت و تهران قرار داده است.
📍منبع: شبکه اجتماعی ایکس
🎲@politicalmag
📄 متن
➕مشروطه مردم ایران!
🔻تاریخ مراسم انقلابمشروطه
📝«داریوش رحمانیان»
🧰استاد دانشگاه تهران
▫️اگر انقلاب مشروطه و نهضت ملی صرفاً هیجانات زودگذر بودند و شکست خوردند پس چرا ایرانیان هر سال برای آنها نشستهای گوناگون برگزار میکنند. آیا مراد و منظورشان تنها این است که خاطرهی شکست را به یاد آورند و زنده نگهدارند؟
▫️آیا تنها میخواهند به واکاوی ریشهها و زمینهها و سویهها و پیامدهای شکست این دو حرکت تاریخی بپردازند یا دلایل و انگیزههای دیگری در کار است؟ میدانیم که برگزاری اینگونه نشستها در دهههای اخیر و بویژه در چند سال گذشته و با پیدایش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، گسترش چشمگیر داشته است
▫️یکی از موضوعات که بایسته و شایستهی پژوهش دقیق و جامع و روشمند است تاریخ مراسم و برنامههاییست - چه برنامهها و مراسم رسمی و دولتی و چه برنامهها و مراسم مردمی و خودجوش - که ایرانیان در طول تاریخ معاصر برای این دو حرکت تاریخی برگزار کردهاند.
▫️پژوهش در این موضوع بر سویهها و گوشههایی از تاریخ سیاسی و فکری و فرهنگی ایران معاصر پرتو خواهد افکند که تاکنون بدرجات تاریک و ناکاویده و نیندیشیده ماندهاند.
آیا وقت آن نرسیده است که در کلانروایت شکست، از بیخوبن، تجدیدنظر کنیم و سلطهی آن را براندازیم؟ این یکی از شروط لازم پیروزی ملت ایران است در راهی که از انقلاب مشروطه پیش گرفته است. ایرانیان بایستی سلطهی این کلانروایت را براندازند و حافظهی تاریخی خود را از مفهوم شکست بپیرایند. همهی نشانهها گواهاند که ایرانیان در بیش از یک سدهی اخیر بارها در راه افتادهاند اما از راه نیفتادهاند.
📍منبع: کانال نویسنده به آدرس @mardomnameh
🎲@politicalmag
➕مشروطه مردم ایران!
🔻تاریخ مراسم انقلابمشروطه
📝«داریوش رحمانیان»
🧰استاد دانشگاه تهران
▫️اگر انقلاب مشروطه و نهضت ملی صرفاً هیجانات زودگذر بودند و شکست خوردند پس چرا ایرانیان هر سال برای آنها نشستهای گوناگون برگزار میکنند. آیا مراد و منظورشان تنها این است که خاطرهی شکست را به یاد آورند و زنده نگهدارند؟
▫️آیا تنها میخواهند به واکاوی ریشهها و زمینهها و سویهها و پیامدهای شکست این دو حرکت تاریخی بپردازند یا دلایل و انگیزههای دیگری در کار است؟ میدانیم که برگزاری اینگونه نشستها در دهههای اخیر و بویژه در چند سال گذشته و با پیدایش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، گسترش چشمگیر داشته است
▫️یکی از موضوعات که بایسته و شایستهی پژوهش دقیق و جامع و روشمند است تاریخ مراسم و برنامههاییست - چه برنامهها و مراسم رسمی و دولتی و چه برنامهها و مراسم مردمی و خودجوش - که ایرانیان در طول تاریخ معاصر برای این دو حرکت تاریخی برگزار کردهاند.
▫️پژوهش در این موضوع بر سویهها و گوشههایی از تاریخ سیاسی و فکری و فرهنگی ایران معاصر پرتو خواهد افکند که تاکنون بدرجات تاریک و ناکاویده و نیندیشیده ماندهاند.
آیا وقت آن نرسیده است که در کلانروایت شکست، از بیخوبن، تجدیدنظر کنیم و سلطهی آن را براندازیم؟ این یکی از شروط لازم پیروزی ملت ایران است در راهی که از انقلاب مشروطه پیش گرفته است. ایرانیان بایستی سلطهی این کلانروایت را براندازند و حافظهی تاریخی خود را از مفهوم شکست بپیرایند. همهی نشانهها گواهاند که ایرانیان در بیش از یک سدهی اخیر بارها در راه افتادهاند اما از راه نیفتادهاند.
📍منبع: کانال نویسنده به آدرس @mardomnameh
🎲@politicalmag
📄 متن
➕لیبرالیسم و ملیگرایی
🔻 تفاوت ملی گرایی و میهن پرستی چیست؟
📝«لودویگ فون میزس»
🧰اقتصاددان مکتب اتریش
▫️ملیگرایی (Nationalism) با میهنپرستی (Patriotism) همسنگ نیست. میهنپرستی اشتیاقی برای رفاه، شکوفایی و آزادی ملت خود است. ملیگرایی یکی از روشهای متنوعی است که برای دستیابی به این اهداف پیشنهاد میشود. اما لیبرالها ادعا میکنند که ابزارهایی که ملیگرایی توصیه میکند نامناسباند، و کاربرد آنها نهتنها اهداف دنبالشده را محقق نمیسازد، بلکه برعکس، لزوماً به فاجعهای برای ملت بدل میگردد. لیبرالها نیز میهنپرست هستند، اما عقاید آنها دربارهی راههای درستِ رسیدن به رونق و عظمت ملی تفاوتی ریشهای با راههای ملیگرایان دارد. آنها مروج تجارت آزاد، تقسیم کار بینالمللی، نیات خوب، و صلح در میان ملتها هستند، نه برای خارجیها بلکه برای ترفیع شادی ملت خودشان.
▫️هدف ملیگرایی ترفیع رفاه کل ملت یا برخی از گروههای شهروندی از راه آسیب رساندن به خارجیها است. روش برجستهی ملیگرایی مدرن تبعیض علیه خارجیها در حوزهی اقتصاد است. کالاهای خارجی از بازار داخلی حذف میشوند یا تنها بعد از پرداخت عوارض واردات مجاز میگردند. نیروی کار خارجی از رقابت در بازار نیروی کار داخلی محروم میشود. سرمایهی خارجی در معرض مصادره است. این ملیگرایی اقتصادی لزوماً به جنگ منجر میشود آنگاه که آسیبدیدگان درمییابند که این قدرت را دارند که با کنش خشن مسلحانه اقداماتی را که رفاهشان را نابود ساخته از میان بردارند.
▫️ناسیونالیسم را همچنین نباید با دولت مردمی، خودمختاری ملی و استقلال سیاسی اشتباه گرفت. وقتی لیبرالهای قرن نوزدهم آلمان بهدنبال جایگزینی حاکمیت استبدادی شهریاران با یک دولت دموکراتیکِ کل ملت آلمان بودند، هیچ طرح خصمانهای را علیه ملتهای دیگر نپروراندند. آنها میخواستند از استبداد خلاص شوند و یک دولت پارلمانی تشکیل دهند. آنها تشنهی تصرف و گسترش مرزها نبودند. آنها نمیخواستند رویای خود برای سرزمینهای لهستان و ایتالیا را، که شهریارانشان تصرف کرده بودند، در دولت آلمان بگنجانند؛ برعکس، آنها با آرزوی لیبرالهای لهستانی برای تشکیل دموکراسیهای مستقل لهستانی و ایتالیایی همدلی میکردند. آنها مشتاق بودند تا رفاه ملت آلمان را ترفیع دهند، اما باور نداشتند که سرکوب ملل خارجی یا آسیب رساندن به خارجیها میتوانست پرمنفعتترین راه برای ملتشان باشد.
▫️شوونیسم نیز ملیگرایی نیست. شوونیسم ارزشگذاری بیش از حد دستاورها و کیفیتهای ملت خود و خوارشماری ملتهای دیگر است؛ بهخودیخود به هیچ کنشی نمیانجامد. ملیگرایی، از طرف دیگر، نقشهای برای کنش سیاسی و نظامی و تلاش برای تحقق این برنامهها است. تاریخ آلمان، مثل تاریخ بقیهی ملتها، سند شهریاران تشنهی تصرف است؛ اما این امپراتورها، شاهها و دوکها میخواستند برای خود و قوموخویش خود ثروت و قدرت کسب کنند، نه برای ملتشان. ملیگرایی تهاجمی آلمانی پدیدهای متعلق به شصت سال گذشته است. این ملیگرایی از شرایط اقتصادی و سیاستهای اقتصادی مدرن سر برآورد.
📍منبع: @austro_libertarian
🔖بازنشرِ مطالب به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست!
🎲@politicalmag
➕لیبرالیسم و ملیگرایی
🔻 تفاوت ملی گرایی و میهن پرستی چیست؟
📝«لودویگ فون میزس»
🧰اقتصاددان مکتب اتریش
▫️ملیگرایی (Nationalism) با میهنپرستی (Patriotism) همسنگ نیست. میهنپرستی اشتیاقی برای رفاه، شکوفایی و آزادی ملت خود است. ملیگرایی یکی از روشهای متنوعی است که برای دستیابی به این اهداف پیشنهاد میشود. اما لیبرالها ادعا میکنند که ابزارهایی که ملیگرایی توصیه میکند نامناسباند، و کاربرد آنها نهتنها اهداف دنبالشده را محقق نمیسازد، بلکه برعکس، لزوماً به فاجعهای برای ملت بدل میگردد. لیبرالها نیز میهنپرست هستند، اما عقاید آنها دربارهی راههای درستِ رسیدن به رونق و عظمت ملی تفاوتی ریشهای با راههای ملیگرایان دارد. آنها مروج تجارت آزاد، تقسیم کار بینالمللی، نیات خوب، و صلح در میان ملتها هستند، نه برای خارجیها بلکه برای ترفیع شادی ملت خودشان.
▫️هدف ملیگرایی ترفیع رفاه کل ملت یا برخی از گروههای شهروندی از راه آسیب رساندن به خارجیها است. روش برجستهی ملیگرایی مدرن تبعیض علیه خارجیها در حوزهی اقتصاد است. کالاهای خارجی از بازار داخلی حذف میشوند یا تنها بعد از پرداخت عوارض واردات مجاز میگردند. نیروی کار خارجی از رقابت در بازار نیروی کار داخلی محروم میشود. سرمایهی خارجی در معرض مصادره است. این ملیگرایی اقتصادی لزوماً به جنگ منجر میشود آنگاه که آسیبدیدگان درمییابند که این قدرت را دارند که با کنش خشن مسلحانه اقداماتی را که رفاهشان را نابود ساخته از میان بردارند.
▫️ناسیونالیسم را همچنین نباید با دولت مردمی، خودمختاری ملی و استقلال سیاسی اشتباه گرفت. وقتی لیبرالهای قرن نوزدهم آلمان بهدنبال جایگزینی حاکمیت استبدادی شهریاران با یک دولت دموکراتیکِ کل ملت آلمان بودند، هیچ طرح خصمانهای را علیه ملتهای دیگر نپروراندند. آنها میخواستند از استبداد خلاص شوند و یک دولت پارلمانی تشکیل دهند. آنها تشنهی تصرف و گسترش مرزها نبودند. آنها نمیخواستند رویای خود برای سرزمینهای لهستان و ایتالیا را، که شهریارانشان تصرف کرده بودند، در دولت آلمان بگنجانند؛ برعکس، آنها با آرزوی لیبرالهای لهستانی برای تشکیل دموکراسیهای مستقل لهستانی و ایتالیایی همدلی میکردند. آنها مشتاق بودند تا رفاه ملت آلمان را ترفیع دهند، اما باور نداشتند که سرکوب ملل خارجی یا آسیب رساندن به خارجیها میتوانست پرمنفعتترین راه برای ملتشان باشد.
▫️شوونیسم نیز ملیگرایی نیست. شوونیسم ارزشگذاری بیش از حد دستاورها و کیفیتهای ملت خود و خوارشماری ملتهای دیگر است؛ بهخودیخود به هیچ کنشی نمیانجامد. ملیگرایی، از طرف دیگر، نقشهای برای کنش سیاسی و نظامی و تلاش برای تحقق این برنامهها است. تاریخ آلمان، مثل تاریخ بقیهی ملتها، سند شهریاران تشنهی تصرف است؛ اما این امپراتورها، شاهها و دوکها میخواستند برای خود و قوموخویش خود ثروت و قدرت کسب کنند، نه برای ملتشان. ملیگرایی تهاجمی آلمانی پدیدهای متعلق به شصت سال گذشته است. این ملیگرایی از شرایط اقتصادی و سیاستهای اقتصادی مدرن سر برآورد.
📍منبع: @austro_libertarian
🔖بازنشرِ مطالب به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست!
🎲@politicalmag
تاریخ مشروطیتی که یک بار چاپ شد.pdf
10.1 MB
📄سند
➕سانسور مشروطه
🔻 تاریخ مشروطیتی که تنها یک بار چاپ شد!
کتاب درسی جدید تاریخ معاصر ایران در سال 1378 چاپ شد، اما با فشار کیهانیان و برخی نهادها و افراد شناخته شده، از سال بعد از انتشار آن جلوگیری شد. کتاب را میتوانید در فایل ضمیمه شده ببینید.
🎲@politicalmag
➕سانسور مشروطه
🔻 تاریخ مشروطیتی که تنها یک بار چاپ شد!
کتاب درسی جدید تاریخ معاصر ایران در سال 1378 چاپ شد، اما با فشار کیهانیان و برخی نهادها و افراد شناخته شده، از سال بعد از انتشار آن جلوگیری شد. کتاب را میتوانید در فایل ضمیمه شده ببینید.
🎲@politicalmag
📄 متن
➕توسعه و نظم شاهنشاهی
🔻مشروطه خواهی به مثابه مد فکری. بخش نخست
📝«علی اردستانی»
🧰دانشآموخته دکتری علم سیاست
▫️یکی از عوارض مهم هر فکر و نظریه ای در ایران این است که به سرعت به مدی فکری یا روشنفکری تبدیل می شود. عده زیادی بدون اینکه به جوانب و پیامدهای آن فکر کنند، بر طبل هواداری آن می کوبند و گاه به رگ گردن حجت می کنند. اندیشه مشروطه خواهی مصداق این امر است. بیش از دو دهه است عده ای کوشیده اند که با تجدید حیات سنت مشروطه خواهی خون تازه ای به کالبد نیم بسمل ایران تزریق کنند.
▫️بدون ورود به جزئیات و بدون ذره ای تردید در نیت پاک این افراد، به نظر می رسد سطح مباحث مربوط به قدری انتزاعی و نظری شده است که جز برای عده ای اهل فن برای بقیه قابل درک و فهم نیست. درواقع، به مباحث اسکولاستیکی شبیه شده است تا راهکاری برای برقراری حاکمیت قانون در کشور. به عبارت دیگر، فاقد جنبه عملیاتی است. این بدان معناست که حتی اگر نظام مشروطه در ایران برقرار شود، قادر به حل مشکلات عمیق و ساختاری کشور پیچیده ای مانند ایران نیست.
▫️کشوری که در آن به دلایل مختلف نیروهای گریز از مرکز و شکاف های اجتماعی در آن به شدت رشد یافته است، نمی توان با کوک مشروطه ساز کرد. در واقع، سوال این است که ما از مشروطه چه می خواهیم؟ اگر ما به دنبال توسعه و مدرنیزاسیون کشور هستیم، آیا مشروطه می تواند این مهم را انجام دهد؟ تاریخ ایران چه قبل و چه بعد از مشروطه گواه آن است که ما تنها زمانی توانسته ایم کشوری پیشرفته باشیم که دولتی قوی با تکیه بر «نظم شاهنشاهی» در آن استقرار یافته است.
📍منبع کانل نویسنده به آدرس: @ardestanialiii
🔖بازنشرِ مطالب به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست!
🎲@politicalmag
➕توسعه و نظم شاهنشاهی
🔻مشروطه خواهی به مثابه مد فکری. بخش نخست
📝«علی اردستانی»
🧰دانشآموخته دکتری علم سیاست
▫️یکی از عوارض مهم هر فکر و نظریه ای در ایران این است که به سرعت به مدی فکری یا روشنفکری تبدیل می شود. عده زیادی بدون اینکه به جوانب و پیامدهای آن فکر کنند، بر طبل هواداری آن می کوبند و گاه به رگ گردن حجت می کنند. اندیشه مشروطه خواهی مصداق این امر است. بیش از دو دهه است عده ای کوشیده اند که با تجدید حیات سنت مشروطه خواهی خون تازه ای به کالبد نیم بسمل ایران تزریق کنند.
▫️بدون ورود به جزئیات و بدون ذره ای تردید در نیت پاک این افراد، به نظر می رسد سطح مباحث مربوط به قدری انتزاعی و نظری شده است که جز برای عده ای اهل فن برای بقیه قابل درک و فهم نیست. درواقع، به مباحث اسکولاستیکی شبیه شده است تا راهکاری برای برقراری حاکمیت قانون در کشور. به عبارت دیگر، فاقد جنبه عملیاتی است. این بدان معناست که حتی اگر نظام مشروطه در ایران برقرار شود، قادر به حل مشکلات عمیق و ساختاری کشور پیچیده ای مانند ایران نیست.
▫️کشوری که در آن به دلایل مختلف نیروهای گریز از مرکز و شکاف های اجتماعی در آن به شدت رشد یافته است، نمی توان با کوک مشروطه ساز کرد. در واقع، سوال این است که ما از مشروطه چه می خواهیم؟ اگر ما به دنبال توسعه و مدرنیزاسیون کشور هستیم، آیا مشروطه می تواند این مهم را انجام دهد؟ تاریخ ایران چه قبل و چه بعد از مشروطه گواه آن است که ما تنها زمانی توانسته ایم کشوری پیشرفته باشیم که دولتی قوی با تکیه بر «نظم شاهنشاهی» در آن استقرار یافته است.
📍منبع کانل نویسنده به آدرس: @ardestanialiii
🔖بازنشرِ مطالب به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست!
🎲@politicalmag
📄 متن
➕حجابِ قانون؛ قانونِ حجاب
🔻در باب سعی برخی حقوقدانان در تحلیل مبانی قانونی حجاب
📝«بزرگمهر بشیریه»
🧰دانشآموخته دکتری حقوق
▫️در روزهای اخیر بسیاری از حقوقدانان و عزیزان، سعی در تحلیلِ مبانیِ قانونیِ حجاب در نظمِ حقوقیِ فعلی کردهاند. از بابِ مثال، برخی بیحجابی یا بدحجابی را جرم ندانسته و برخی دیگر به ابهامِ موجود در قوانین پرداختهاند؛ بعضی نیز ضمنِ تأییدِ جرم بودنِ ظهورِ زنان بدون حجاب ِشرعی در معابر و انظارِ عمومی، عدمِ جوازِ سلبِ حقوقِ اجتماعی را به این سبب، تأکید نمودهاند.
▫️به نظر میرسد که چنین مباحثاتی در فضای کنونیِ جامعه، کمینه به دو دلیل بی فایده است. یکم، صرفنظر از تبصرۀ ماده 638 قانون مجازات اسلامی و ابهام و اِشکالِ قانوننویسی آن، حتی اگر با استدلالِ حقوقی، قانونگذارانِ فعلی و حامیانِ فکریِ ایشان قانع شوند که بدحجابی یا بیحجابی جرم نیست، این جدل به یک طرحِ دو فوریتی بدل شده و با رفعِ اشکالات و ابهاماتِ موجود، جرم انگاری جدید و صریحی را شاهد خواهیم بود.
▫️بنابراین در صورتِ اثباتِ جرم نبودنِ بدحجابی یا بیحجابی در نظمِ کنونی، با شناختی که از مقننِ امروزی داریم، این «حالت» به آسانی و از طریقِ ایجادِ نظمی تازه به عنوانِ یک «جرم» معرفی میشود. حتی شاید قانونگذار بخواهد در تقنینِ نو، ناقضانِ قانون را از برخی حقوقِ اجتماعی نیز محروم کند؛ چیزی شبیه به فرمانِ دادسرای مشهد، اما این بار در قامتِ یک قانونِ روشن و بدون تردید.
▫️دوم، بطلانِ جدالِ مذکور، از فهمِ این نکتۀ مهم و گرهگشا حاصل میآید که بدانیم «اصولاً» «قانون، موجد یا سالبِ حق نیست» و این «حق است که به قانون اعتبار میبخشد». با این وصف، صلاحیتِ قانونگذار برای تقنینِ بیانشده در بندِ فوق، بطور کلی منتفی میشود. نتیجه آن است که حتی قانونِ صریح هم مجاز به سلبِ حق نخواهد بود، اگرچه به خواستِ قانونگذار یا حاکم و یا عرف یا اکثریت؛ چه رسد به ورقِ بخشنامه و دستورالعمل و آییننامه.
▫️بنا بر دو دلیلِ مزبور، اینکه بیحجابی یا بدحجابی جرم است یا خیر، بحثِ فاقد اصالت، و قانونِ ناقضِ حق، دارای شبهۀ اطاعت است. به بیانِ مختصر، یکم، گفتگو در این محور که امروز بیحجابی یا بدحجابی، وصفِ مجرمانه دارد یا نه، مفید نیست، زیرا اگر فردا مقنن اراده کند، به صراحت جرمش میکند و به وخامت کیفرش میدهد. دوم، گفتگو دربارۀ جرم بودن یا نبودنِ یک حق، امری خلافِ حق است. امید که در جدالِ زلفِ بر باد و زلفِ بیباد، انسانی به باد نرود...
📍منبع: کانال موسسه مطالعاتی بشیریه: @bashiriyehins
🎲@politicalmag
➕حجابِ قانون؛ قانونِ حجاب
🔻در باب سعی برخی حقوقدانان در تحلیل مبانی قانونی حجاب
📝«بزرگمهر بشیریه»
🧰دانشآموخته دکتری حقوق
▫️در روزهای اخیر بسیاری از حقوقدانان و عزیزان، سعی در تحلیلِ مبانیِ قانونیِ حجاب در نظمِ حقوقیِ فعلی کردهاند. از بابِ مثال، برخی بیحجابی یا بدحجابی را جرم ندانسته و برخی دیگر به ابهامِ موجود در قوانین پرداختهاند؛ بعضی نیز ضمنِ تأییدِ جرم بودنِ ظهورِ زنان بدون حجاب ِشرعی در معابر و انظارِ عمومی، عدمِ جوازِ سلبِ حقوقِ اجتماعی را به این سبب، تأکید نمودهاند.
▫️به نظر میرسد که چنین مباحثاتی در فضای کنونیِ جامعه، کمینه به دو دلیل بی فایده است. یکم، صرفنظر از تبصرۀ ماده 638 قانون مجازات اسلامی و ابهام و اِشکالِ قانوننویسی آن، حتی اگر با استدلالِ حقوقی، قانونگذارانِ فعلی و حامیانِ فکریِ ایشان قانع شوند که بدحجابی یا بیحجابی جرم نیست، این جدل به یک طرحِ دو فوریتی بدل شده و با رفعِ اشکالات و ابهاماتِ موجود، جرم انگاری جدید و صریحی را شاهد خواهیم بود.
▫️بنابراین در صورتِ اثباتِ جرم نبودنِ بدحجابی یا بیحجابی در نظمِ کنونی، با شناختی که از مقننِ امروزی داریم، این «حالت» به آسانی و از طریقِ ایجادِ نظمی تازه به عنوانِ یک «جرم» معرفی میشود. حتی شاید قانونگذار بخواهد در تقنینِ نو، ناقضانِ قانون را از برخی حقوقِ اجتماعی نیز محروم کند؛ چیزی شبیه به فرمانِ دادسرای مشهد، اما این بار در قامتِ یک قانونِ روشن و بدون تردید.
▫️دوم، بطلانِ جدالِ مذکور، از فهمِ این نکتۀ مهم و گرهگشا حاصل میآید که بدانیم «اصولاً» «قانون، موجد یا سالبِ حق نیست» و این «حق است که به قانون اعتبار میبخشد». با این وصف، صلاحیتِ قانونگذار برای تقنینِ بیانشده در بندِ فوق، بطور کلی منتفی میشود. نتیجه آن است که حتی قانونِ صریح هم مجاز به سلبِ حق نخواهد بود، اگرچه به خواستِ قانونگذار یا حاکم و یا عرف یا اکثریت؛ چه رسد به ورقِ بخشنامه و دستورالعمل و آییننامه.
▫️بنا بر دو دلیلِ مزبور، اینکه بیحجابی یا بدحجابی جرم است یا خیر، بحثِ فاقد اصالت، و قانونِ ناقضِ حق، دارای شبهۀ اطاعت است. به بیانِ مختصر، یکم، گفتگو در این محور که امروز بیحجابی یا بدحجابی، وصفِ مجرمانه دارد یا نه، مفید نیست، زیرا اگر فردا مقنن اراده کند، به صراحت جرمش میکند و به وخامت کیفرش میدهد. دوم، گفتگو دربارۀ جرم بودن یا نبودنِ یک حق، امری خلافِ حق است. امید که در جدالِ زلفِ بر باد و زلفِ بیباد، انسانی به باد نرود...
📍منبع: کانال موسسه مطالعاتی بشیریه: @bashiriyehins
🎲@politicalmag
📄 متن
➕مسأله، امنیت ملی است نه هنیه
🔻 ظرافت های مسئله تلافی ترور اسماعیل هنیئه
📝«ماشاالله شمس الواعظین»
🧰عضو شورای راهبردی مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
▫️ایران از عنصر غافلگیری استفاده خواهد کرد/ بیشتر از کشاندن ایران به جنگ، هدف این ترور کشاندن ایالات متحده به عرصۀ جنگ است.
▫️زدن ایران حتی برای ایالات متحده هم خیلی مشکل است.
▫️ایران و اسرائیل در دوران پایانی حکومت شاه در وضعیت مدیریت تنش بودند و بعد از انقلاب وارد مرحلۀ خصومت شدند.
▫️در زمان شاه نیز اگر نیروگاه اتمی ایران در بوشهر که شاه دستور ساختش را داده بود به جای درخوری میرسید، اسرائیل میتوانست به آن حمله کند، مثل همان کاری که با عراق کرد.
▫️پدر فناوری هستهای ایران، در خاطراتش به مخالفت اسرائیل با اتمی شدن ایران اشاره کرده است. اسرائیل هیچ وقت نمیخواست ایران سلاح اتمی داشته باشد و این منحصر به دوران پس از انقلاب نیست.
▫️در خاطرات اسد الله علم نکتۀ عجیبی وجود دارد. میدانید که محمد رضا پهلوی کمک زیادی به شیعیان لبنان میکرد که تحت رهبری امام موسی صدر بودند و امام موسی هم فرستادۀ آیت الله بروجردی به لبنان بود.
▫️چرا شاه به شیعیان لبنان کمک میکرد؟ چون آن کمکها به سود ایران بود و موقعیت ایران را در برابر اسرائیل تقویت میکرد. وقتی دو قدرت بزرگ در یک منطقه قرار دارند، یا باید یکی در برابر دیگری کرنش کند، یا باید تنشهای میان خودشان را مدیریت کنند یا اینکه با یکدیگر خصومت بورزند.
▫️یران و اسرائیل در دوران پایانی حکومت شاه در وضعیت مدیریت تنش بودند و بعد از انقلاب وارد مرحلۀ خصومت شدند. در دهۀ ۱۳۴۰ هم خصومتی غیرآشکار ولی بسیار جدی بین دو کشور وجود داشت. به هر حال اسرائیل قبل از انقلاب هم به شدت نگران بود ایران اتمی شود و حتی صریحا تهدید میکرد که ما اجازه نمیدهیم هیچ کشوری برتری اسرائیل را در این عرصه مخدوش کند.
▫️بنابراین، قصۀ تقابل ایران و اسرائیل بسیار فراتر از ترور اسماعیل هنیه در تهران است. این قصه ریشههای تاریخی و ژئوپولتیک دارد و حتی اگر انقلاب اسلامی در ایران رخ نداده بود، دیر یا زود این تقابل بین ایران و اسرائیل کم و بیش بالا میگرفت.
📍متن کامل: وبسایت عصر ایران
🎲@politicalmag
➕مسأله، امنیت ملی است نه هنیه
🔻 ظرافت های مسئله تلافی ترور اسماعیل هنیئه
📝«ماشاالله شمس الواعظین»
🧰عضو شورای راهبردی مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
▫️ایران از عنصر غافلگیری استفاده خواهد کرد/ بیشتر از کشاندن ایران به جنگ، هدف این ترور کشاندن ایالات متحده به عرصۀ جنگ است.
▫️زدن ایران حتی برای ایالات متحده هم خیلی مشکل است.
▫️ایران و اسرائیل در دوران پایانی حکومت شاه در وضعیت مدیریت تنش بودند و بعد از انقلاب وارد مرحلۀ خصومت شدند.
▫️در زمان شاه نیز اگر نیروگاه اتمی ایران در بوشهر که شاه دستور ساختش را داده بود به جای درخوری میرسید، اسرائیل میتوانست به آن حمله کند، مثل همان کاری که با عراق کرد.
▫️پدر فناوری هستهای ایران، در خاطراتش به مخالفت اسرائیل با اتمی شدن ایران اشاره کرده است. اسرائیل هیچ وقت نمیخواست ایران سلاح اتمی داشته باشد و این منحصر به دوران پس از انقلاب نیست.
▫️در خاطرات اسد الله علم نکتۀ عجیبی وجود دارد. میدانید که محمد رضا پهلوی کمک زیادی به شیعیان لبنان میکرد که تحت رهبری امام موسی صدر بودند و امام موسی هم فرستادۀ آیت الله بروجردی به لبنان بود.
▫️چرا شاه به شیعیان لبنان کمک میکرد؟ چون آن کمکها به سود ایران بود و موقعیت ایران را در برابر اسرائیل تقویت میکرد. وقتی دو قدرت بزرگ در یک منطقه قرار دارند، یا باید یکی در برابر دیگری کرنش کند، یا باید تنشهای میان خودشان را مدیریت کنند یا اینکه با یکدیگر خصومت بورزند.
▫️یران و اسرائیل در دوران پایانی حکومت شاه در وضعیت مدیریت تنش بودند و بعد از انقلاب وارد مرحلۀ خصومت شدند. در دهۀ ۱۳۴۰ هم خصومتی غیرآشکار ولی بسیار جدی بین دو کشور وجود داشت. به هر حال اسرائیل قبل از انقلاب هم به شدت نگران بود ایران اتمی شود و حتی صریحا تهدید میکرد که ما اجازه نمیدهیم هیچ کشوری برتری اسرائیل را در این عرصه مخدوش کند.
▫️بنابراین، قصۀ تقابل ایران و اسرائیل بسیار فراتر از ترور اسماعیل هنیه در تهران است. این قصه ریشههای تاریخی و ژئوپولتیک دارد و حتی اگر انقلاب اسلامی در ایران رخ نداده بود، دیر یا زود این تقابل بین ایران و اسرائیل کم و بیش بالا میگرفت.
📍متن کامل: وبسایت عصر ایران
🎲@politicalmag
📄 متن
➕راز ماندگاری ایران
🔻نگاهی به نکتهای از کتاب حسن انوری
📝«محمدرضا جوادییگانه»
🧰دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران
▫️حسن انوری، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی، در کتاب راز ماندگاری ایران (تهران، نشر لنا و نشر قطره، ۱۴۰۲) مقالهای به همین نام دارد (صص ۱۶۵-۱۷۷)، که سخنرانی او در اردیبهشت ۱۴۰۲ در مجله بخارا است و در آن میان سه نوع ایران تمایز میگذارد: مکانی، مکانی-زمانی و معنایی. مثلا پایتخت ایران در زمان ساسانیان به معنای مکانی-زمانی است. حیطه سوم حیطه معنایی است، یعنی ایران در ذهنها و عواطف یعنی فکر و فلسفه و شیوه زندگی و باورها و اساطیر و داستان ها و مثل ها و خرافه ها و موسیقی ها و ... و هر آنچه فرهنگ نامیده می شود. (ص ۱۶۸) ایرانی که فردوسی بر زبان چوپان نهاد (وقتی رستم رخش را پیدا کرد و از چوپان قیمت اسب را خواست؛ و چوپان، چنین داد پاسخ که گر رستمی، برو راست کن سوی ایرانزمی. مر این را برو و بوم ایران بهاست، براین بر تو خواهی جهان کرد راست)، ایران شفیعی کدکنی (در مقاله ایران حرفی برای گفتن دارد) و ایران محمدعلی فروغی (در مقاله چرا باید ایران را دوست داشت) همین «ایران معنا» است.
▫️آنگاه انوری به این پرسش پاسخ میدهد که چه عواملی «ایران معنا» را در درازنای زمان نگاه داشته و راز ماندگاری ایران چیست؟ (ص ۱۶۹) از نظر او سه عامل مهم در ماندگاری «ایران معنا» موثر بوده است.
▫️الف) زبان فارسی. از نظر او زبان فارسی اولا مهمترین عنصر فرهنگ ایران و رابط میان اقوام ایرانی است. ثانیا بر اهمیت تداوم تاریخی زبان فارسی تاکید میکند. نکته سوم شاهکارهای آفریده شده به زبان فارسی چون شاهنامه و اشعار مولوی و سعدی و حافظ است. نکته چهارم آن است که زبان فارسی پیش از انگلیسی، زبان بینالمللی یا شبهبینالمللی بوده است و از شبه قاره هند تا جنوب اروپا رایج بوده است. «در هندوستان زبان فارسی چنان رایج بوده که برای فهم آثار فارسی لازم بوده فرهنگ (کتاب لغت) به طور چشمگیر و فراوان تالیف شود» مانند برهان قاطع، فرهنگ جهانگیری، آنندراج، بهار عجم، غیاثاللغات، و فرهنگ نظام. و فرهنگ نامه نویسی در هند بسی رایجتر از ایران بوده است. (ص ۱۷۵). در عثمانی هم شرح سودی بر حافظ نوشته شده و پادشاهان عثمانی از جمله سلطان سلیم و سلطان بایزید و سلطان سلیمان به فارسی شعر می گفتند.
▫️ب)هوش مردمی که در این حیطه زیستهاند، از رازی و ابنسینا و بیرونی و خوارزمی تا مریم میرزاخانی.
▫️ج) روحیه مسالمتآمیز و جذاب و در عین حال سازشکار با آن توانایی که فرهنگ بیگانگان و از آن زمره دشمنان را در خود مستحیل میسازد. اگر چه برخی جنبه های آن با عملکرد منفی و معطوف به اخلاقی غیرقابل قبول، تلقی شده است. (ص ۱۷۷)
📍منبع کانال نویسنده به آدرس: @javadimr
🎲@politicalmag
➕راز ماندگاری ایران
🔻نگاهی به نکتهای از کتاب حسن انوری
📝«محمدرضا جوادییگانه»
🧰دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران
▫️حسن انوری، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی، در کتاب راز ماندگاری ایران (تهران، نشر لنا و نشر قطره، ۱۴۰۲) مقالهای به همین نام دارد (صص ۱۶۵-۱۷۷)، که سخنرانی او در اردیبهشت ۱۴۰۲ در مجله بخارا است و در آن میان سه نوع ایران تمایز میگذارد: مکانی، مکانی-زمانی و معنایی. مثلا پایتخت ایران در زمان ساسانیان به معنای مکانی-زمانی است. حیطه سوم حیطه معنایی است، یعنی ایران در ذهنها و عواطف یعنی فکر و فلسفه و شیوه زندگی و باورها و اساطیر و داستان ها و مثل ها و خرافه ها و موسیقی ها و ... و هر آنچه فرهنگ نامیده می شود. (ص ۱۶۸) ایرانی که فردوسی بر زبان چوپان نهاد (وقتی رستم رخش را پیدا کرد و از چوپان قیمت اسب را خواست؛ و چوپان، چنین داد پاسخ که گر رستمی، برو راست کن سوی ایرانزمی. مر این را برو و بوم ایران بهاست، براین بر تو خواهی جهان کرد راست)، ایران شفیعی کدکنی (در مقاله ایران حرفی برای گفتن دارد) و ایران محمدعلی فروغی (در مقاله چرا باید ایران را دوست داشت) همین «ایران معنا» است.
▫️آنگاه انوری به این پرسش پاسخ میدهد که چه عواملی «ایران معنا» را در درازنای زمان نگاه داشته و راز ماندگاری ایران چیست؟ (ص ۱۶۹) از نظر او سه عامل مهم در ماندگاری «ایران معنا» موثر بوده است.
▫️الف) زبان فارسی. از نظر او زبان فارسی اولا مهمترین عنصر فرهنگ ایران و رابط میان اقوام ایرانی است. ثانیا بر اهمیت تداوم تاریخی زبان فارسی تاکید میکند. نکته سوم شاهکارهای آفریده شده به زبان فارسی چون شاهنامه و اشعار مولوی و سعدی و حافظ است. نکته چهارم آن است که زبان فارسی پیش از انگلیسی، زبان بینالمللی یا شبهبینالمللی بوده است و از شبه قاره هند تا جنوب اروپا رایج بوده است. «در هندوستان زبان فارسی چنان رایج بوده که برای فهم آثار فارسی لازم بوده فرهنگ (کتاب لغت) به طور چشمگیر و فراوان تالیف شود» مانند برهان قاطع، فرهنگ جهانگیری، آنندراج، بهار عجم، غیاثاللغات، و فرهنگ نظام. و فرهنگ نامه نویسی در هند بسی رایجتر از ایران بوده است. (ص ۱۷۵). در عثمانی هم شرح سودی بر حافظ نوشته شده و پادشاهان عثمانی از جمله سلطان سلیم و سلطان بایزید و سلطان سلیمان به فارسی شعر می گفتند.
▫️ب)هوش مردمی که در این حیطه زیستهاند، از رازی و ابنسینا و بیرونی و خوارزمی تا مریم میرزاخانی.
▫️ج) روحیه مسالمتآمیز و جذاب و در عین حال سازشکار با آن توانایی که فرهنگ بیگانگان و از آن زمره دشمنان را در خود مستحیل میسازد. اگر چه برخی جنبه های آن با عملکرد منفی و معطوف به اخلاقی غیرقابل قبول، تلقی شده است. (ص ۱۷۷)
📍منبع کانال نویسنده به آدرس: @javadimr
🎲@politicalmag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥تصویر
➕کنکور سال 1354
🔻تصاویر کوتاهی از دانشگاه تهران در دهه پنجاه
🏷اوّلین کنکور ایران در سال ۱۳۴۸ برگزار شد و ۴۷٬۷۰۳ نفر داوطلب در آن شرکت کردند. سؤالات اوّلین دورهٔ کنکور، به صورت سؤالات کوتاه پاسخ طرّاحی شده بود. در آزمون سال ۱۳۹۴ که چهل و ششمین کنکور ایران بود حدود ۸۵۰۰۰۰نفر داوطلب ورود به دانشگاه بودند که ۵۰۰۰۰۰ نفر در رشته علوم تجربی ثبت نام کرده بودند. این ویدئو کوتاه که در سال 1354 در تلویزیون ملی ایران پخش شده است، برگزاری کنکور در دانشگاه تهران را نشان میدهد.
🎲@politicalmag
➕کنکور سال 1354
🔻تصاویر کوتاهی از دانشگاه تهران در دهه پنجاه
🏷اوّلین کنکور ایران در سال ۱۳۴۸ برگزار شد و ۴۷٬۷۰۳ نفر داوطلب در آن شرکت کردند. سؤالات اوّلین دورهٔ کنکور، به صورت سؤالات کوتاه پاسخ طرّاحی شده بود. در آزمون سال ۱۳۹۴ که چهل و ششمین کنکور ایران بود حدود ۸۵۰۰۰۰نفر داوطلب ورود به دانشگاه بودند که ۵۰۰۰۰۰ نفر در رشته علوم تجربی ثبت نام کرده بودند. این ویدئو کوتاه که در سال 1354 در تلویزیون ملی ایران پخش شده است، برگزاری کنکور در دانشگاه تهران را نشان میدهد.
🎲@politicalmag
📄 متن
➕المپیک و نسبیت امر ملی!
🔻در باب مبارزه مدالآوری ناهید کیانی و کیمیا علیزاده
📝«امین بزرگیان»
🧰دانشآموخته جامعهشناسی
▫️در مطالعات جامعهشناختی ورزش، مسابقات جهانی مثل المپیک لحظاتی مهم در نظم نوین هستند؛ نظمی که در آن با آزاد شدن لجامگسیخته بازار و در همتنیدگیها و همسانسازیهای فرهنگی به سبب جهانیشدن کالا و سبک زندگی، کمتر جایی برای تمایز و هویتیابی ملی باقی میماند.
▫️مسابقات ورزشی با تمرکز بر هویت ملی و پرچم جایی میشوند که میتوانند تمایز با دیگر ملل را یادآوری کرده؛ و به تعبیر نوربرت الیاس، خشونتِ حولوحوشِ ملیت را متمدن کنند. دولت-ملت معاصر عمیقاً به مسابقات ورزشی برای هدایت و تقویت ملیگرایی نیازمند است. به همین دلیل است که در جامعهشناسی ورزش، المپیک نوعی سیاست اجتماعی است.
▫️در لحظه تقابلی مثل مبارزه کیانی و علیزاده اما این وضعیت مصنوعی فاش میشود. ما در این لحظه است که متوجه میشویم آن چیزی که تحت عنوان ملیت و پرچم میشناسیم حیثیتی توافقی دارد. علیزاده با وجود اینکه هیچ نسبت تاریخی با بلغارستان ندارد، در المپیک نماینده آنجا میشود؛ و در اینجاست که پیوند ذاتی میان فرد و ملیت مورد شک قرار میگیرد. این تشکیک به حریفان او نیز سرایت میکند. در واقع، هر چند همچنان موضوع هویت ملی در مرکز اجرای المپیک باقی میماند اما از صلابت و صلبیت آن به شدت کاسته میشود.
▫️به همین دلیل است که المپیک هر چند مهمترین میدان متمدنانهی نزاع ملیتها در عصر نوین است، اما به همان میزان با نمایش عدم تطبیق میان هویت ملی با تاریخ عینی زندگی و هویت فرهنگی افراد، به میدانی برای تقویت دیدگاه نسبی بودن هویت ملی تبدیل شده است. امر ملی در المپیک تقویت و تضعیف میشود؛ کیمیا علیزاده و صباح شریعتی هم به جوهری سرزمینی اشاره میکنند و هم به نسبی بودن هویت ملی. آنها برای شهروندان بلغارستان و آذربایجان هم همین دوپارگی را نشان میدهند.
▫️اما مسأله اینجاست که این فضای پر ابهام به آنان فقط محدود نمیشود و همه فضا و ورزشکاران را نیز در برمیگیرد. کیانی هم پدیداری است با همین میزان از تعلیق و اضطراب هویتی؛ که شاید هیچگاه بالفعل نشود. المپیک ملیت را برمیکشد و تضعیف میکند.
📍منبع کانال نویسنده به آدرس: @AminBozorgiyan
🎲@politicalmag
➕المپیک و نسبیت امر ملی!
🔻در باب مبارزه مدالآوری ناهید کیانی و کیمیا علیزاده
📝«امین بزرگیان»
🧰دانشآموخته جامعهشناسی
▫️در مطالعات جامعهشناختی ورزش، مسابقات جهانی مثل المپیک لحظاتی مهم در نظم نوین هستند؛ نظمی که در آن با آزاد شدن لجامگسیخته بازار و در همتنیدگیها و همسانسازیهای فرهنگی به سبب جهانیشدن کالا و سبک زندگی، کمتر جایی برای تمایز و هویتیابی ملی باقی میماند.
▫️مسابقات ورزشی با تمرکز بر هویت ملی و پرچم جایی میشوند که میتوانند تمایز با دیگر ملل را یادآوری کرده؛ و به تعبیر نوربرت الیاس، خشونتِ حولوحوشِ ملیت را متمدن کنند. دولت-ملت معاصر عمیقاً به مسابقات ورزشی برای هدایت و تقویت ملیگرایی نیازمند است. به همین دلیل است که در جامعهشناسی ورزش، المپیک نوعی سیاست اجتماعی است.
▫️در لحظه تقابلی مثل مبارزه کیانی و علیزاده اما این وضعیت مصنوعی فاش میشود. ما در این لحظه است که متوجه میشویم آن چیزی که تحت عنوان ملیت و پرچم میشناسیم حیثیتی توافقی دارد. علیزاده با وجود اینکه هیچ نسبت تاریخی با بلغارستان ندارد، در المپیک نماینده آنجا میشود؛ و در اینجاست که پیوند ذاتی میان فرد و ملیت مورد شک قرار میگیرد. این تشکیک به حریفان او نیز سرایت میکند. در واقع، هر چند همچنان موضوع هویت ملی در مرکز اجرای المپیک باقی میماند اما از صلابت و صلبیت آن به شدت کاسته میشود.
▫️به همین دلیل است که المپیک هر چند مهمترین میدان متمدنانهی نزاع ملیتها در عصر نوین است، اما به همان میزان با نمایش عدم تطبیق میان هویت ملی با تاریخ عینی زندگی و هویت فرهنگی افراد، به میدانی برای تقویت دیدگاه نسبی بودن هویت ملی تبدیل شده است. امر ملی در المپیک تقویت و تضعیف میشود؛ کیمیا علیزاده و صباح شریعتی هم به جوهری سرزمینی اشاره میکنند و هم به نسبی بودن هویت ملی. آنها برای شهروندان بلغارستان و آذربایجان هم همین دوپارگی را نشان میدهند.
▫️اما مسأله اینجاست که این فضای پر ابهام به آنان فقط محدود نمیشود و همه فضا و ورزشکاران را نیز در برمیگیرد. کیانی هم پدیداری است با همین میزان از تعلیق و اضطراب هویتی؛ که شاید هیچگاه بالفعل نشود. المپیک ملیت را برمیکشد و تضعیف میکند.
📍منبع کانال نویسنده به آدرس: @AminBozorgiyan
🎲@politicalmag
📄 خبر
➕یک ایرانی در راه کنگره آمریکا
🔻یاسمین انصاری در حال مبارزه برای راهیابی به مجلس نمایندگان آمریکا است
📝«بهمن کلباسی»
🧰خبرنگار بیبیسی فارسی
یاسمین انصاری برای رسیدن به نامزدی حزب دموکرات برای کرسی نمایندگی در کنگره آمریکا از میان بیش از ۴۰ هزار رای اخذ شده با فقط ۴۲ رای جلوست. اگر خانم انصاری پس از بازشماری هفته آینده پیروز بماند، نخستین ایرانی و اصفهانی مسلط به فارسی خواهد بود که به کنگره آمریکا راه پیدا می کند.
📍منبع: توئیتر نویسنده
🔖بازنشرِ مطالب به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست!
🎲@politicalmag
➕یک ایرانی در راه کنگره آمریکا
🔻یاسمین انصاری در حال مبارزه برای راهیابی به مجلس نمایندگان آمریکا است
📝«بهمن کلباسی»
🧰خبرنگار بیبیسی فارسی
یاسمین انصاری برای رسیدن به نامزدی حزب دموکرات برای کرسی نمایندگی در کنگره آمریکا از میان بیش از ۴۰ هزار رای اخذ شده با فقط ۴۲ رای جلوست. اگر خانم انصاری پس از بازشماری هفته آینده پیروز بماند، نخستین ایرانی و اصفهانی مسلط به فارسی خواهد بود که به کنگره آمریکا راه پیدا می کند.
📍منبع: توئیتر نویسنده
🔖بازنشرِ مطالب به معنای تأیید کلِّ محتوای آن نیست!
🎲@politicalmag
📄 متن
➕ادوارد سعید و ایدئولوژی شرقشناسی
🔻چرا خواندنِ ادوارد سعید، مثل سم است؟
📝«سالار سیفالدینی»
🧰دانشآموخته جغرافیای سیاسی
▫️ادوارد سعید، نویسندۀ فلسطینی - مسیحی بود که به تدریج تبدیل به نمادِ روشنفکری جدیدِ جهانِ عرب شد. سعید که غرق در ایدئولوژی بود، شرقشناسی را مانند روی دیگرِ غربستیزی طرح کرد که ذیلِ نظریههای ضدِّ استعماری قابل دستهبندی است. کلیت این نظریات، نوعی تقلیلگرایی روششناسی است که سعی میکند عقبماندگی شرق را به مسئّلۀ استعمار فروبکاهد، غرب را نمادِ همۀ بدیها و در مقابل، شرق را نماد معصومیت از دست رفته بازسازی کند؛ معصومیتی که غرب از طریقِ شرقشناسی و استعمار از ما دزدیده است.
▫️اما مشکل این نوع روششناسیِ تقلیلگرایانه این است که به جای توضیحِ انحطاطِ جهان «از درون» (دستکم آنگونه که ابن خلدون توضیح داد.) به یافتن دلایلِ این انحطاط به واسطۀ تحمیلِ استعمار از ناحیۀ غرب رفت. همین روشِ تقلیلگرا باعث شد تا روشنفکرانِ شرق به جای تحلیلِ مسئله از درون، مشکلِ عقبماندگی را به بیرون، احاله دهند و نتوانند دلایلِ بنیادینِ انحطاط و موانعِ توسعه را توضیح داده و به دنبالِ رفع آن باشند. بدتر از همه اینکه ادوارد سعید برای تبیینِ این نظریه به جای اینکه جایی در شرق (سوریه، روسیه، چین، ترکیه، مصر و...) مستقر شود، دانشگاههای هاروارد، پرینستون و کلمبیا را انتخاب کرد و از امکاناتِ نظری که غرب فراهم آورده بود استفاده کرد.
▫️از طرف دیگر ادوارد سعید، شرق را به نماد معصومیت تبدیل کرد، گویی چنگیز، تیمور و غیره از شرق نیامده بودند. در ادامۀ منطقی همین تفکر، همو مجبور شد در سال ۱۹۹۸ میلادی، صدام حسین را نیز تبرئه و با مقاله ای در لندن ریوو، منکرِ حملۀ شیمیایی صدامِ شرقی به کُردها شود. اما متهم این جنایت چه کسانی بودند؟ ایرانیان. ادوارد سعید، ایران را متهم به حملۀ شیمیایی کرد، تا دامن شرق را بشوید. البته در مورد ایران، مسئله پیچیدهتر است. نظریاتی از سنخِ شرقشناسی و پسااستعماری، هیچ چیز ما را توضیح نمیدهد و گرهی از مشکلاتِ ما، باز نخواهد کرد، همانطور که در جهان عرب نکرد.
▫️اعراب دستکم در حاشیۀ خلیج فارس، خیلی زودتر از مارکسیستها و شبهمارکسیستهای ایرانی توانستند از تخدیرِ ایدئولوژی شرقشناسی، خلاص شوند، اما انواع مارکسیستهای ما در تدوامِ اقتدا به جلال آلاحمد، ادوارد سعید را کماکان، چونان پیشوایی میبینند که انبانچهای از نظریاتِ مخدره را در کمر دارد و برایشان مهم نیست که او نیز مثل عابد الجابری، صدام حسین را در قامتِ ابرمردِ جهان شرق میدید.
▫️به طور خلاصه، روشنفکری تا وقتی که ایدئولوژیهایی از سنخِ شرقشناسی و بتهایی از سنخِ ادوارد سعید را کنار نزند، مانع برآمدنِ تحلیلِ اساسی وضع ما میشوند.
📍منبع کانال نویسنده به آدرس: @Salar_Seyf
🎲@politicalmag
➕ادوارد سعید و ایدئولوژی شرقشناسی
🔻چرا خواندنِ ادوارد سعید، مثل سم است؟
📝«سالار سیفالدینی»
🧰دانشآموخته جغرافیای سیاسی
▫️ادوارد سعید، نویسندۀ فلسطینی - مسیحی بود که به تدریج تبدیل به نمادِ روشنفکری جدیدِ جهانِ عرب شد. سعید که غرق در ایدئولوژی بود، شرقشناسی را مانند روی دیگرِ غربستیزی طرح کرد که ذیلِ نظریههای ضدِّ استعماری قابل دستهبندی است. کلیت این نظریات، نوعی تقلیلگرایی روششناسی است که سعی میکند عقبماندگی شرق را به مسئّلۀ استعمار فروبکاهد، غرب را نمادِ همۀ بدیها و در مقابل، شرق را نماد معصومیت از دست رفته بازسازی کند؛ معصومیتی که غرب از طریقِ شرقشناسی و استعمار از ما دزدیده است.
▫️اما مشکل این نوع روششناسیِ تقلیلگرایانه این است که به جای توضیحِ انحطاطِ جهان «از درون» (دستکم آنگونه که ابن خلدون توضیح داد.) به یافتن دلایلِ این انحطاط به واسطۀ تحمیلِ استعمار از ناحیۀ غرب رفت. همین روشِ تقلیلگرا باعث شد تا روشنفکرانِ شرق به جای تحلیلِ مسئله از درون، مشکلِ عقبماندگی را به بیرون، احاله دهند و نتوانند دلایلِ بنیادینِ انحطاط و موانعِ توسعه را توضیح داده و به دنبالِ رفع آن باشند. بدتر از همه اینکه ادوارد سعید برای تبیینِ این نظریه به جای اینکه جایی در شرق (سوریه، روسیه، چین، ترکیه، مصر و...) مستقر شود، دانشگاههای هاروارد، پرینستون و کلمبیا را انتخاب کرد و از امکاناتِ نظری که غرب فراهم آورده بود استفاده کرد.
▫️از طرف دیگر ادوارد سعید، شرق را به نماد معصومیت تبدیل کرد، گویی چنگیز، تیمور و غیره از شرق نیامده بودند. در ادامۀ منطقی همین تفکر، همو مجبور شد در سال ۱۹۹۸ میلادی، صدام حسین را نیز تبرئه و با مقاله ای در لندن ریوو، منکرِ حملۀ شیمیایی صدامِ شرقی به کُردها شود. اما متهم این جنایت چه کسانی بودند؟ ایرانیان. ادوارد سعید، ایران را متهم به حملۀ شیمیایی کرد، تا دامن شرق را بشوید. البته در مورد ایران، مسئله پیچیدهتر است. نظریاتی از سنخِ شرقشناسی و پسااستعماری، هیچ چیز ما را توضیح نمیدهد و گرهی از مشکلاتِ ما، باز نخواهد کرد، همانطور که در جهان عرب نکرد.
▫️اعراب دستکم در حاشیۀ خلیج فارس، خیلی زودتر از مارکسیستها و شبهمارکسیستهای ایرانی توانستند از تخدیرِ ایدئولوژی شرقشناسی، خلاص شوند، اما انواع مارکسیستهای ما در تدوامِ اقتدا به جلال آلاحمد، ادوارد سعید را کماکان، چونان پیشوایی میبینند که انبانچهای از نظریاتِ مخدره را در کمر دارد و برایشان مهم نیست که او نیز مثل عابد الجابری، صدام حسین را در قامتِ ابرمردِ جهان شرق میدید.
▫️به طور خلاصه، روشنفکری تا وقتی که ایدئولوژیهایی از سنخِ شرقشناسی و بتهایی از سنخِ ادوارد سعید را کنار نزند، مانع برآمدنِ تحلیلِ اساسی وضع ما میشوند.
📍منبع کانال نویسنده به آدرس: @Salar_Seyf
🎲@politicalmag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥تصویر
➕کارخانه ریسندگی سال ۱۳۰۴
🔻تصاویر کوتاهی از کارخانه وطن در اصفهان
🏷کارخانه وطن اولین کارخانه ریسندگی اصفهان، در سال ۱۳۰۴ به دست دو نفر از بازرگانان اصفهان به نام فصلالله دهش و محمدحسین کازرونی تأسیس شد.مواد اولیه این کارخانه از شهرابریشم (باغابریشم اصفهان) تامین میشد. کارخانه در سال ۱۳۵۲ به شهرک صنعتی محمودآباد منتقل و زمین آن در هفت دست به قطعات کوچک تفکیک و فروخته شد. پس از انقلاب در سال ۱۳۵۷ اموال حاج محمدجعفر کازرونی مصادره و خودش به ساواکی بودن و عضویت حجتیه متهم شد و در سال ۱۳۵۸ اعضای گروه فرقان او را در مقابل مسجدی که خودش ساخته بود ترور کردند.
🎲@politicalmag
➕کارخانه ریسندگی سال ۱۳۰۴
🔻تصاویر کوتاهی از کارخانه وطن در اصفهان
🏷کارخانه وطن اولین کارخانه ریسندگی اصفهان، در سال ۱۳۰۴ به دست دو نفر از بازرگانان اصفهان به نام فصلالله دهش و محمدحسین کازرونی تأسیس شد.مواد اولیه این کارخانه از شهرابریشم (باغابریشم اصفهان) تامین میشد. کارخانه در سال ۱۳۵۲ به شهرک صنعتی محمودآباد منتقل و زمین آن در هفت دست به قطعات کوچک تفکیک و فروخته شد. پس از انقلاب در سال ۱۳۵۷ اموال حاج محمدجعفر کازرونی مصادره و خودش به ساواکی بودن و عضویت حجتیه متهم شد و در سال ۱۳۵۸ اعضای گروه فرقان او را در مقابل مسجدی که خودش ساخته بود ترور کردند.
🎲@politicalmag