عصرشد...
اے یار ڪجایی؟
اے عشق من اے دلبرو دلدار ڪجایی؟
عصر است وقرار من و تو ساعت باران
باران زد و شد لحظہ دیدار ڪجایی؟
عصرتون دور از غم یار
اے یار ڪجایی؟
اے عشق من اے دلبرو دلدار ڪجایی؟
عصر است وقرار من و تو ساعت باران
باران زد و شد لحظہ دیدار ڪجایی؟
عصرتون دور از غم یار
🍃🌸یڪ فنجان آرامش
🍃🌸 یڪ ثانیــہ عاشقے
🍃🌸 یڪ جرعــہ مهربانے
🍃🌸 در این عصر زیبا
🍃🌸 گواراے وجودتان باد!
🍃🌸عصربخیر دوستان
🌸🍃❤️💙❤️
🍃🌸 یڪ ثانیــہ عاشقے
🍃🌸 یڪ جرعــہ مهربانے
🍃🌸 در این عصر زیبا
🍃🌸 گواراے وجودتان باد!
🍃🌸عصربخیر دوستان
🌸🍃❤️💙❤️
پیشم نبودی تا ببینی بیقراری را
این سینهی خونینتر از جامِ اناری را
من زندهام اما دلم دیروز مُرده
وقتی شنیدم از لبت انکارِ یاری را
با هر نسیمی بوی تو جاریست در شهر
کوچه به چشمش دیدهاین بیاعتباری را
گفتم نرو، گفتی که باید رفت، یعنی
باید پذیرد دردهای اختیاری را
با یک نگاهت میتوان از مرگ برگشت
چشمان تو دارند قصدِ احتکاری را
رفتیو یک عمر است شبها خواب میبینم
آغوش گرمت میشکند دیوار جاری را
دستت اگر با دیگری آغوش میسازد
لختی بیندیشوببین این بیقراری را
دردیست در سینه که درمانش تو بودی
اما تو کردی هم رهی آن دیگری را
باور نمیکردم که روزی بیتو باشم
حالا ببین طی میکنم شبهای زاری را
تیری زدی تارم کند آهوی این دل
اما ندیدی در دلم زخمِ شکاری را
یک عمر بعد از رفتنت کُنجِ خرابه
دست به دعا بودم ببینم شهریاری را
دست خودم نیست بیقراریهای مزمن
باید که باور کرد این بیاختیاری را
#محسن _شکراللهی.
این سینهی خونینتر از جامِ اناری را
من زندهام اما دلم دیروز مُرده
وقتی شنیدم از لبت انکارِ یاری را
با هر نسیمی بوی تو جاریست در شهر
کوچه به چشمش دیدهاین بیاعتباری را
گفتم نرو، گفتی که باید رفت، یعنی
باید پذیرد دردهای اختیاری را
با یک نگاهت میتوان از مرگ برگشت
چشمان تو دارند قصدِ احتکاری را
رفتیو یک عمر است شبها خواب میبینم
آغوش گرمت میشکند دیوار جاری را
دستت اگر با دیگری آغوش میسازد
لختی بیندیشوببین این بیقراری را
دردیست در سینه که درمانش تو بودی
اما تو کردی هم رهی آن دیگری را
باور نمیکردم که روزی بیتو باشم
حالا ببین طی میکنم شبهای زاری را
تیری زدی تارم کند آهوی این دل
اما ندیدی در دلم زخمِ شکاری را
یک عمر بعد از رفتنت کُنجِ خرابه
دست به دعا بودم ببینم شهریاری را
دست خودم نیست بیقراریهای مزمن
باید که باور کرد این بیاختیاری را
#محسن _شکراللهی.
♡🪴♡
از دستانت بگو؛
از عطر پیراهن ات
که به اهتزاز کدامین آسمان
در ابدیت کوچه باغ های دور دست
درآمده است
برایم بگو
از مرداب کسالت بار دلتنگی
از غربت سنگین سایه ها
از مرگ خاطرهی
پرواز در پر پروانه ها
از لحظه های
نمک سودهی انتظار
از شبی که ستاره هایش
غنیمت جنگ بود برای روز
از وطنم
که میانِ سینه
و از نامم که میانِ
لبهای توست.
میخواهم
تاریخ را دوباره بنویسم
از زنی که پیراهنش
پرچمیست در باد
برای مردی
که خسته ازجنگ میآید
و هنوزلبانِ
صلح را نبوسیدهاست؟
#مینو_پناهپور. ۴۰۴.۴.۳
از دستانت بگو؛
از عطر پیراهن ات
که به اهتزاز کدامین آسمان
در ابدیت کوچه باغ های دور دست
درآمده است
برایم بگو
از مرداب کسالت بار دلتنگی
از غربت سنگین سایه ها
از مرگ خاطرهی
پرواز در پر پروانه ها
از لحظه های
نمک سودهی انتظار
از شبی که ستاره هایش
غنیمت جنگ بود برای روز
از وطنم
که میانِ سینه
و از نامم که میانِ
لبهای توست.
میخواهم
تاریخ را دوباره بنویسم
از زنی که پیراهنش
پرچمیست در باد
برای مردی
که خسته ازجنگ میآید
و هنوزلبانِ
صلح را نبوسیدهاست؟
#مینو_پناهپور. ۴۰۴.۴.۳
چون پرچم خورشید نگاهت
بر فراز آسمان چشمانم
به اهتزاز در می اید
صبح از راه می رسد
همه جا پر می شود از نور
از زیبایی
چون ناز نگاهت را
پیش روی چشمانم می گسترانی
جهانم پر می شود از دلربایی
چقدر خوب است که دارمت
خورشید بانوووو
که اینجایی
#امیر_عباس_خالق_وردی
بر فراز آسمان چشمانم
به اهتزاز در می اید
صبح از راه می رسد
همه جا پر می شود از نور
از زیبایی
چون ناز نگاهت را
پیش روی چشمانم می گسترانی
جهانم پر می شود از دلربایی
چقدر خوب است که دارمت
خورشید بانوووو
که اینجایی
#امیر_عباس_خالق_وردی
و نور نگاهت
چون از پس ابر دلتنگی دمید
صبح و روشنایی
میهمان دقایقم گشت
و چون لبخند زنان
پیش رویم ظاهر شدی
من زیباترین صبح جهان را
آغاز کردم
دیدن تو با ان تمثال ماه گون
با ان تبسم شیرین
برایم زیباترین صبح جهان را
رقم زد.
#امیر_عباس_خالق_وردی
چون از پس ابر دلتنگی دمید
صبح و روشنایی
میهمان دقایقم گشت
و چون لبخند زنان
پیش رویم ظاهر شدی
من زیباترین صبح جهان را
آغاز کردم
دیدن تو با ان تمثال ماه گون
با ان تبسم شیرین
برایم زیباترین صبح جهان را
رقم زد.
#امیر_عباس_خالق_وردی
محبوب من!
دلم قُرُق شماست. حرفهای زیادی است برای با شما گفتن. همهجا در پی شمایم. این سر و آن سر میدوم. پاهایم نیست. با همین قلبم که هماکنون در سینهام میتپد...
#محمدصالح_علا
محبوب من!
دلم قُرُق شماست. حرفهای زیادی است برای با شما گفتن. همهجا در پی شمایم. این سر و آن سر میدوم. پاهایم نیست. با همین قلبم که هماکنون در سینهام میتپد...
#محمدصالح_علا
شب سکوت می کند
تا فریاد دلتنگی هایم را بشنود
نیستی و شب چه کوتاه ست
برای تمام ناگفته هایم...
#بهنام_محبی_فر
شب سکوت می کند
تا فریاد دلتنگی هایم را بشنود
نیستی و شب چه کوتاه ست
برای تمام ناگفته هایم...
#بهنام_محبی_فر
بیهوده انتظار تو را دارم
دانم دگر تو باز نخواهی گشت
هر چند اینجا بهشت شاد خدایان است
بی تو برای من
این سرزمین غم زده زندان است
#حمید_مصدق
بیهوده انتظار تو را دارم
دانم دگر تو باز نخواهی گشت
هر چند اینجا بهشت شاد خدایان است
بی تو برای من
این سرزمین غم زده زندان است
#حمید_مصدق