Telegram Group & Telegram Channel
🚨در خانه اگر کس است یک حرف بس است!
#بهزاد_پاکروح
#آسیب_شناسی_جامعه_مجازی
@andishehsarapub
افزایش چشمگیر «توهم دانایی» ناشی از نوع و میزان اثرگذاری مطالب نادرست و گمراه‌کنندۀ فضای مجازی فارسی، بسیار نگران‌کننده است.

تا پیش از رواج گستردۀ شبکه‌های اجتماعی در بین عموم مردم، اگر کسی که در زمینه‌ای خاص تخصص یا به دلیلی مانند شغلش آگاهی خوبی داشت، وقتی در جمعی (مانند مهمانی یا محل کار) حضور داشت از او سؤالاتی می‌پرسیدند تا اطلاعاتشان در زمینۀ مورد نظر افزایش یابد، حتی ممکن بود منتظر باشند فلانی را ببینند تا دربارۀ موضوعی که آگاهی دارد سؤالاتی را از او بپرسند.

حالا، نه بر اثر جست‌وجو در صفحات ارزشمندی که تاحدی در وب و فضای مجازی یافت می‌شوند، که بر اثر مطالب صفحات زرد و پیامهای فورواردی بی‌صاحب، دیگر اکثر مردم نه‌تنها برای پرسیدن احساس نیاز نمی‌کنند بلکه سعی می‌کنند انبوه «مطالب نادرستی را که در صفحات زرد خوانده‌اند» یا «برداشت‌های خود» از مطالب درست را به دیگران یاد بدهند.

ممکن است وقتی یک متخصص مغز و اعصاب برای خرید به فروشگاه لباس برود، فروشنده با لبخند بگوید «آقای دکتر! شما خبر دارید که خوردن یازده عدد تربچه در روز سبب پیشگیری از بروز آلزایمر می‌شه؟!»

یا وقتی استاد شیمی دانشگاه تهران برای تعمیر خودروی خود به تعمیرگاه برود، تعمیرکار به او بگوید ««یک نفر خودرو آبسوز اختراع کرده اما نمی‌ذارن تولید کنه!»
قدیم‌ها خیلی بیشتر احتمال داشت که این شایعات را به صورت سؤال مطرح کنند نه به عنوان خبر!

مسئله به این نمونه‌های طنزگونه محدود نمی‌شود؛
بخش اعظم افکار و رفتار فردی و اجتماعی مردم تحت تأثیر مطالبی است که ادمین‌های صفحات زرد انتخاب و منتشر کرده‌اند، اما به‌وضوحِ «مثال آبسوز کردن خودرو» نادرستی‌شان قابل تشخیص نیست!
گاه آن‌قدر تشخیص این‌که حق با نویسندۀ مطلب زرد است یا با نقدکنندۀ آن، برای مخاطب دشوار است که هرکس نقد و تکذیبشان کند خود زیر سؤال می‌رود!
داستانِ نوشتن مار و کشیدنِ شکل مار را که شنیده‌اید؟!

اعمال و رفتار مردم به‌شدت تحت تأثیر اخبار نادرست و داده‌های شبهِ‌علمی قرار گرفته است.
کسی نگران این وضعیت نیست، چرا که کار علمی برای تعیین نوع و میزان تأثیر آن انجام نداده‌اند و بخش اعظم این کوه یخ، ناپیداست؛ به آن بخش کوچکی هم که پنهان نیست واقع‌بینانه نگریسته نمی‌شود.
حد کنونی بسیار نگران‌کننده است و سرعت افزایش آن بسیار نگران کننده‌تر.

فضای مجازی فارسی روی هم رفته
نادانی را که کاهش نمی‌دهد، هیچ؛ گستره و عمقِ توهم دانایی را به سرعت افزایش می‌دهد.
آن هم نه فقط در بین افراد دارای تحصیلات پایین؛
دامنِ بخش بزرگی از افراد تحصیل کرده را نیز، در محدودۀ غیرتخصصی‌شان، گرفته است.

بیشترِ آن‌هایی که باید برای تغییر این وضعیت عزم کنند خودشان هم در کف چاله در حال عمیق‌تر کردن آن هستند.
کسانی که بودجه‌ای برای بهبود کیفیت محتوای فضای مجازی دارند هم به کارهای دیگری که به گمان خودشان مهمتر است مشغولند.

آنچه دارد رخ می‌دهد مانند کاری‌ست که موریانه با چوب‌های نگه‌دارندۀ سقف می‌کند،
فهم آن پیش از ریختن سقف، به دانش مختصری نیاز دارد.

گفتنی برای «چه باید کرد» بسیار زیاد است، و راهی که باید رفت، بسیار دراز؛ اما برای لزوم توجه فوری به این موضوع
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش!*
@andishehsarapub
- - -
* پی‌نوشت:
شما هم مثل اغلب مردم گمان می‌کنید که این شعر از مولوی است؟!
خیر! همین را هم اشتباه فرموده‌اند! این شعر از میرزا محمدخان مجدالملک لواسانی است.**

** مزاح:
شخصی گفته بود که ««تولستوی نویسندۀ خوبی نبود، فقط یک کتاب خوب داشت، آن هم "بینوایان"»؛
گفتند «"بینوایان" را که ویکتور هوگو نوشته است.»
گفت: ««ببینید این را هم برایش نوشته‌اند!» 🤠

ادامه دارد.
#آسیب_شناسی_جامعه_مجازی :
@andishehsarapub



group-telegram.com/andishehsarapub/3415
Create:
Last Update:

🚨در خانه اگر کس است یک حرف بس است!
#بهزاد_پاکروح
#آسیب_شناسی_جامعه_مجازی
@andishehsarapub
افزایش چشمگیر «توهم دانایی» ناشی از نوع و میزان اثرگذاری مطالب نادرست و گمراه‌کنندۀ فضای مجازی فارسی، بسیار نگران‌کننده است.

تا پیش از رواج گستردۀ شبکه‌های اجتماعی در بین عموم مردم، اگر کسی که در زمینه‌ای خاص تخصص یا به دلیلی مانند شغلش آگاهی خوبی داشت، وقتی در جمعی (مانند مهمانی یا محل کار) حضور داشت از او سؤالاتی می‌پرسیدند تا اطلاعاتشان در زمینۀ مورد نظر افزایش یابد، حتی ممکن بود منتظر باشند فلانی را ببینند تا دربارۀ موضوعی که آگاهی دارد سؤالاتی را از او بپرسند.

حالا، نه بر اثر جست‌وجو در صفحات ارزشمندی که تاحدی در وب و فضای مجازی یافت می‌شوند، که بر اثر مطالب صفحات زرد و پیامهای فورواردی بی‌صاحب، دیگر اکثر مردم نه‌تنها برای پرسیدن احساس نیاز نمی‌کنند بلکه سعی می‌کنند انبوه «مطالب نادرستی را که در صفحات زرد خوانده‌اند» یا «برداشت‌های خود» از مطالب درست را به دیگران یاد بدهند.

ممکن است وقتی یک متخصص مغز و اعصاب برای خرید به فروشگاه لباس برود، فروشنده با لبخند بگوید «آقای دکتر! شما خبر دارید که خوردن یازده عدد تربچه در روز سبب پیشگیری از بروز آلزایمر می‌شه؟!»

یا وقتی استاد شیمی دانشگاه تهران برای تعمیر خودروی خود به تعمیرگاه برود، تعمیرکار به او بگوید ««یک نفر خودرو آبسوز اختراع کرده اما نمی‌ذارن تولید کنه!»
قدیم‌ها خیلی بیشتر احتمال داشت که این شایعات را به صورت سؤال مطرح کنند نه به عنوان خبر!

مسئله به این نمونه‌های طنزگونه محدود نمی‌شود؛
بخش اعظم افکار و رفتار فردی و اجتماعی مردم تحت تأثیر مطالبی است که ادمین‌های صفحات زرد انتخاب و منتشر کرده‌اند، اما به‌وضوحِ «مثال آبسوز کردن خودرو» نادرستی‌شان قابل تشخیص نیست!
گاه آن‌قدر تشخیص این‌که حق با نویسندۀ مطلب زرد است یا با نقدکنندۀ آن، برای مخاطب دشوار است که هرکس نقد و تکذیبشان کند خود زیر سؤال می‌رود!
داستانِ نوشتن مار و کشیدنِ شکل مار را که شنیده‌اید؟!

اعمال و رفتار مردم به‌شدت تحت تأثیر اخبار نادرست و داده‌های شبهِ‌علمی قرار گرفته است.
کسی نگران این وضعیت نیست، چرا که کار علمی برای تعیین نوع و میزان تأثیر آن انجام نداده‌اند و بخش اعظم این کوه یخ، ناپیداست؛ به آن بخش کوچکی هم که پنهان نیست واقع‌بینانه نگریسته نمی‌شود.
حد کنونی بسیار نگران‌کننده است و سرعت افزایش آن بسیار نگران کننده‌تر.

فضای مجازی فارسی روی هم رفته
نادانی را که کاهش نمی‌دهد، هیچ؛ گستره و عمقِ توهم دانایی را به سرعت افزایش می‌دهد.
آن هم نه فقط در بین افراد دارای تحصیلات پایین؛
دامنِ بخش بزرگی از افراد تحصیل کرده را نیز، در محدودۀ غیرتخصصی‌شان، گرفته است.

بیشترِ آن‌هایی که باید برای تغییر این وضعیت عزم کنند خودشان هم در کف چاله در حال عمیق‌تر کردن آن هستند.
کسانی که بودجه‌ای برای بهبود کیفیت محتوای فضای مجازی دارند هم به کارهای دیگری که به گمان خودشان مهمتر است مشغولند.

آنچه دارد رخ می‌دهد مانند کاری‌ست که موریانه با چوب‌های نگه‌دارندۀ سقف می‌کند،
فهم آن پیش از ریختن سقف، به دانش مختصری نیاز دارد.

گفتنی برای «چه باید کرد» بسیار زیاد است، و راهی که باید رفت، بسیار دراز؛ اما برای لزوم توجه فوری به این موضوع
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش!*
@andishehsarapub
- - -
* پی‌نوشت:
شما هم مثل اغلب مردم گمان می‌کنید که این شعر از مولوی است؟!
خیر! همین را هم اشتباه فرموده‌اند! این شعر از میرزا محمدخان مجدالملک لواسانی است.**

** مزاح:
شخصی گفته بود که ««تولستوی نویسندۀ خوبی نبود، فقط یک کتاب خوب داشت، آن هم "بینوایان"»؛
گفتند «"بینوایان" را که ویکتور هوگو نوشته است.»
گفت: ««ببینید این را هم برایش نوشته‌اند!» 🤠

ادامه دارد.
#آسیب_شناسی_جامعه_مجازی :
@andishehsarapub

BY اندیشه سرا


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/andishehsarapub/3415

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

So, uh, whenever I hear about Telegram, it’s always in relation to something bad. What gives? The Security Service of Ukraine said in a tweet that it was able to effectively target Russian convoys near Kyiv because of messages sent to an official Telegram bot account called "STOP Russian War." Pavel Durov, a billionaire who embraces an all-black wardrobe and is often compared to the character Neo from "the Matrix," funds Telegram through his personal wealth and debt financing. And despite being one of the world's most popular tech companies, Telegram reportedly has only about 30 employees who defer to Durov for most major decisions about the platform. "And that set off kind of a battle royale for control of the platform that Durov eventually lost," said Nathalie Maréchal of the Washington advocacy group Ranking Digital Rights. Individual messages can be fully encrypted. But the user has to turn on that function. It's not automatic, as it is on Signal and WhatsApp.
from vn


Telegram اندیشه سرا
FROM American