نمونه زبان مردم تبریز در چهارصد سال پیش!
رسالهٔ روحی انارجانی بزرگترین نمونهٔ بازمانده از یکی از گویشهای زبان پهلوی آذری بهشمار میرود که بین سالهای ۹۸۵ تا ۹۹۴ هجری تألیف شدهاست. رسالهٔ روحی انارجانی که به رساله زبان تبریزیان نیز مشهور است، دارای یک پیشگفتار، دو بخش و یک پایاننامهاست.
این کتاب متعلق به چهارصد سال پیش است و همانطور که اولیا چلبی جهانگرد عثمانی نیز تاکید میکند، زبان مردم تبریز، در چهار سده پیش زبانی غیر ترکی (آذری) بوده است و اهل معارف به فارسی سخن میگفتهاند.
مشکل نفرتپراکنانقومی با پذیرش زبان آذری چیست؟
پانترکیهایها چون فاشیست هستند، برای جدا کردن آذربایجان از ایران اول از همه نیازمند اند تا ریشهی وصل مردم این بخش از ایران را با دیگر بخشها ببرند. وجود زبان آذری مانع بزرگی است. چرا که نشان میدهد مردم این خطّه از ایران حتّی به لحاظ زبانی نیز با دیگر مردم یگانگی داشته اند. پانترکیهای رادیکال هستند. رادیکالیسم یعنی «از ریشه». برای پانها که ایدئولوژی فاشیستیشان نیاز به رادیکالیسم دارد، داشتن ریشهای غیرمرتبط با این ایدئولوژی فاشیستی، پذیرفتنی نیست. نور حقیقت علم تاریخ و زبانشناسی، غبار توهّمات فاشیستی پانترکیهایها را میزداید.
و امّا نفرتپراکنی قومی اگرچه ایدئولوژی وارداتی مربوط به توسعهطلبی ارضی باکو و آنکارا است، دو علّت درونی نیز دارد:
۱. نفرتپراکنی روشنفکران ساکن تهران، بهویژه در دانشکدههای انسانشناسی و علوم اجتماعی علیه ملّیت ایران در همدستی با جمهوری اسلامی. پانترکیسم متاستاز سرطان روشنفکری در مناطق مرزی است و به همان نسبت که مردم عادی جامعه نسبتی با روشنفکری ندارند، در آذربایجان نیز مردم عادی فارغ از القائات فاشیستی اینها هستند.
۲. تضاد شهر و روستا. شهریها در آذربایجان روستاییان را کتدی (دهاتی) لقب میدهند. با ورود روستاییان به شهرها، عدّهای از دانشگاهرفتگان، به این نتیجه رسیدند که برای جلوگیری از تحقیر شهریها علیه روستاییان، پانترکیسم راهکار مناسبی است. ادّعای اینکه «ما همه ترکیم» میتواند پادزهر کلاس طبقه شهری باشد. نمونهی این مسئله را در هواداری اهالی اطراف اصفهان از تیم سپاهان میتوان مشاهده کرد. مشابه هواداری اهالی اطراف تبریز از تراکتورسازی.
رسالهٔ روحی انارجانی بزرگترین نمونهٔ بازمانده از یکی از گویشهای زبان پهلوی آذری بهشمار میرود که بین سالهای ۹۸۵ تا ۹۹۴ هجری تألیف شدهاست. رسالهٔ روحی انارجانی که به رساله زبان تبریزیان نیز مشهور است، دارای یک پیشگفتار، دو بخش و یک پایاننامهاست.
این کتاب متعلق به چهارصد سال پیش است و همانطور که اولیا چلبی جهانگرد عثمانی نیز تاکید میکند، زبان مردم تبریز، در چهار سده پیش زبانی غیر ترکی (آذری) بوده است و اهل معارف به فارسی سخن میگفتهاند.
مشکل نفرتپراکنانقومی با پذیرش زبان آذری چیست؟
پانترکیهایها چون فاشیست هستند، برای جدا کردن آذربایجان از ایران اول از همه نیازمند اند تا ریشهی وصل مردم این بخش از ایران را با دیگر بخشها ببرند. وجود زبان آذری مانع بزرگی است. چرا که نشان میدهد مردم این خطّه از ایران حتّی به لحاظ زبانی نیز با دیگر مردم یگانگی داشته اند. پانترکیهای رادیکال هستند. رادیکالیسم یعنی «از ریشه». برای پانها که ایدئولوژی فاشیستیشان نیاز به رادیکالیسم دارد، داشتن ریشهای غیرمرتبط با این ایدئولوژی فاشیستی، پذیرفتنی نیست. نور حقیقت علم تاریخ و زبانشناسی، غبار توهّمات فاشیستی پانترکیهایها را میزداید.
و امّا نفرتپراکنی قومی اگرچه ایدئولوژی وارداتی مربوط به توسعهطلبی ارضی باکو و آنکارا است، دو علّت درونی نیز دارد:
۱. نفرتپراکنی روشنفکران ساکن تهران، بهویژه در دانشکدههای انسانشناسی و علوم اجتماعی علیه ملّیت ایران در همدستی با جمهوری اسلامی. پانترکیسم متاستاز سرطان روشنفکری در مناطق مرزی است و به همان نسبت که مردم عادی جامعه نسبتی با روشنفکری ندارند، در آذربایجان نیز مردم عادی فارغ از القائات فاشیستی اینها هستند.
۲. تضاد شهر و روستا. شهریها در آذربایجان روستاییان را کتدی (دهاتی) لقب میدهند. با ورود روستاییان به شهرها، عدّهای از دانشگاهرفتگان، به این نتیجه رسیدند که برای جلوگیری از تحقیر شهریها علیه روستاییان، پانترکیسم راهکار مناسبی است. ادّعای اینکه «ما همه ترکیم» میتواند پادزهر کلاس طبقه شهری باشد. نمونهی این مسئله را در هواداری اهالی اطراف اصفهان از تیم سپاهان میتوان مشاهده کرد. مشابه هواداری اهالی اطراف تبریز از تراکتورسازی.
group-telegram.com/irbozorg/5908
Create:
Last Update:
Last Update:
نمونه زبان مردم تبریز در چهارصد سال پیش!
رسالهٔ روحی انارجانی بزرگترین نمونهٔ بازمانده از یکی از گویشهای زبان پهلوی آذری بهشمار میرود که بین سالهای ۹۸۵ تا ۹۹۴ هجری تألیف شدهاست. رسالهٔ روحی انارجانی که به رساله زبان تبریزیان نیز مشهور است، دارای یک پیشگفتار، دو بخش و یک پایاننامهاست.
این کتاب متعلق به چهارصد سال پیش است و همانطور که اولیا چلبی جهانگرد عثمانی نیز تاکید میکند، زبان مردم تبریز، در چهار سده پیش زبانی غیر ترکی (آذری) بوده است و اهل معارف به فارسی سخن میگفتهاند.
مشکل نفرتپراکنانقومی با پذیرش زبان آذری چیست؟
پانترکیهایها چون فاشیست هستند، برای جدا کردن آذربایجان از ایران اول از همه نیازمند اند تا ریشهی وصل مردم این بخش از ایران را با دیگر بخشها ببرند. وجود زبان آذری مانع بزرگی است. چرا که نشان میدهد مردم این خطّه از ایران حتّی به لحاظ زبانی نیز با دیگر مردم یگانگی داشته اند. پانترکیهای رادیکال هستند. رادیکالیسم یعنی «از ریشه». برای پانها که ایدئولوژی فاشیستیشان نیاز به رادیکالیسم دارد، داشتن ریشهای غیرمرتبط با این ایدئولوژی فاشیستی، پذیرفتنی نیست. نور حقیقت علم تاریخ و زبانشناسی، غبار توهّمات فاشیستی پانترکیهایها را میزداید.
و امّا نفرتپراکنی قومی اگرچه ایدئولوژی وارداتی مربوط به توسعهطلبی ارضی باکو و آنکارا است، دو علّت درونی نیز دارد:
۱. نفرتپراکنی روشنفکران ساکن تهران، بهویژه در دانشکدههای انسانشناسی و علوم اجتماعی علیه ملّیت ایران در همدستی با جمهوری اسلامی. پانترکیسم متاستاز سرطان روشنفکری در مناطق مرزی است و به همان نسبت که مردم عادی جامعه نسبتی با روشنفکری ندارند، در آذربایجان نیز مردم عادی فارغ از القائات فاشیستی اینها هستند.
۲. تضاد شهر و روستا. شهریها در آذربایجان روستاییان را کتدی (دهاتی) لقب میدهند. با ورود روستاییان به شهرها، عدّهای از دانشگاهرفتگان، به این نتیجه رسیدند که برای جلوگیری از تحقیر شهریها علیه روستاییان، پانترکیسم راهکار مناسبی است. ادّعای اینکه «ما همه ترکیم» میتواند پادزهر کلاس طبقه شهری باشد. نمونهی این مسئله را در هواداری اهالی اطراف اصفهان از تیم سپاهان میتوان مشاهده کرد. مشابه هواداری اهالی اطراف تبریز از تراکتورسازی.
رسالهٔ روحی انارجانی بزرگترین نمونهٔ بازمانده از یکی از گویشهای زبان پهلوی آذری بهشمار میرود که بین سالهای ۹۸۵ تا ۹۹۴ هجری تألیف شدهاست. رسالهٔ روحی انارجانی که به رساله زبان تبریزیان نیز مشهور است، دارای یک پیشگفتار، دو بخش و یک پایاننامهاست.
این کتاب متعلق به چهارصد سال پیش است و همانطور که اولیا چلبی جهانگرد عثمانی نیز تاکید میکند، زبان مردم تبریز، در چهار سده پیش زبانی غیر ترکی (آذری) بوده است و اهل معارف به فارسی سخن میگفتهاند.
مشکل نفرتپراکنانقومی با پذیرش زبان آذری چیست؟
پانترکیهایها چون فاشیست هستند، برای جدا کردن آذربایجان از ایران اول از همه نیازمند اند تا ریشهی وصل مردم این بخش از ایران را با دیگر بخشها ببرند. وجود زبان آذری مانع بزرگی است. چرا که نشان میدهد مردم این خطّه از ایران حتّی به لحاظ زبانی نیز با دیگر مردم یگانگی داشته اند. پانترکیهای رادیکال هستند. رادیکالیسم یعنی «از ریشه». برای پانها که ایدئولوژی فاشیستیشان نیاز به رادیکالیسم دارد، داشتن ریشهای غیرمرتبط با این ایدئولوژی فاشیستی، پذیرفتنی نیست. نور حقیقت علم تاریخ و زبانشناسی، غبار توهّمات فاشیستی پانترکیهایها را میزداید.
و امّا نفرتپراکنی قومی اگرچه ایدئولوژی وارداتی مربوط به توسعهطلبی ارضی باکو و آنکارا است، دو علّت درونی نیز دارد:
۱. نفرتپراکنی روشنفکران ساکن تهران، بهویژه در دانشکدههای انسانشناسی و علوم اجتماعی علیه ملّیت ایران در همدستی با جمهوری اسلامی. پانترکیسم متاستاز سرطان روشنفکری در مناطق مرزی است و به همان نسبت که مردم عادی جامعه نسبتی با روشنفکری ندارند، در آذربایجان نیز مردم عادی فارغ از القائات فاشیستی اینها هستند.
۲. تضاد شهر و روستا. شهریها در آذربایجان روستاییان را کتدی (دهاتی) لقب میدهند. با ورود روستاییان به شهرها، عدّهای از دانشگاهرفتگان، به این نتیجه رسیدند که برای جلوگیری از تحقیر شهریها علیه روستاییان، پانترکیسم راهکار مناسبی است. ادّعای اینکه «ما همه ترکیم» میتواند پادزهر کلاس طبقه شهری باشد. نمونهی این مسئله را در هواداری اهالی اطراف اصفهان از تیم سپاهان میتوان مشاهده کرد. مشابه هواداری اهالی اطراف تبریز از تراکتورسازی.
BY ایرانِ بزرگِ فرهنگی
Share with your friend now:
group-telegram.com/irbozorg/5908