Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور (سلمان کدیور)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✳️ بی تفاوت نباشیم!
Forwarded from افغانستانیها
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 خوانش شعر شاعر افغانستانی توسط جنابخان
بریز قند ملیح از سخاوت دهنت
که فارسیِ سَلیس است سازِ گَپزدنات
چقدر زخمزبان از غریبهها بخورم
خوشا مخاطب دشنام فارسی شدنات
سی و دو حبّهٔ قند است در نمکدانت
سی و دو شاخه الفبا دمیده از چمنت
دویده است قلمنی به رقص نستعلیق
هزار گونه چلیپا به روی پیرهنت
هزار تیر بلا میخورم، ولی نخورَد
به خالکوبیِ غم، سوزنی به روی تنت
بیا که پارهٔ این قلب فارسیبُر را
به کوک وصله بدوزم قوارهٔ بدنت
به هرکجا بروی با خودت بِبَر آن را
که نیست غیر زبان هیچ خطهای وطنت
سیده تکتم حسینی
#️⃣ #شعر #زبان_فارسی
بریز قند ملیح از سخاوت دهنت
که فارسیِ سَلیس است سازِ گَپزدنات
چقدر زخمزبان از غریبهها بخورم
خوشا مخاطب دشنام فارسی شدنات
سی و دو حبّهٔ قند است در نمکدانت
سی و دو شاخه الفبا دمیده از چمنت
دویده است قلمنی به رقص نستعلیق
هزار گونه چلیپا به روی پیرهنت
هزار تیر بلا میخورم، ولی نخورَد
به خالکوبیِ غم، سوزنی به روی تنت
بیا که پارهٔ این قلب فارسیبُر را
به کوک وصله بدوزم قوارهٔ بدنت
به هرکجا بروی با خودت بِبَر آن را
که نیست غیر زبان هیچ خطهای وطنت
سیده تکتم حسینی
#️⃣ #شعر #زبان_فارسی
شعر "فارسی" شاعر گرامی خانم تکتم حسینی را در حالی زمزمه میکنم که در سفر اخیرم به کشور عراق، منِ فارسیزبان افغانستانی در برابر زبان عربی قرار گرفتم.
هر چند زبان عربی، برای مردم ما زبان دین است. اما تجارب این سفر به من نشان داد که که همزبانی چیز دیگری میتواند باشد.
تو با همزبانت راحت میتوانی تفاهم کنی در حالی که با یک غیر همزبان در انتقال سادهترین مسائل حتی یک آدرس ساده دچار مشکل میشوی.
در عراق تا لب باز میکردی، میگفتند: ایرانی هستی؟
فرقی نمیکرد که در گذرنامهام اتباع افغانستان نوشته باشد. زبان وطن بود و فارسی سرزمین من.
گفتم ای کاش این همه سال کشورهای فارسیزبان به یک اتحاد و همدلی بیشتری میرسیدند. چطور زبان فارسی و اهمیت این حلقهی ارتباطی نزدیک دیرسال برایشان کماهمیت ماند.
از کنارفارسیگویی و همزبانی مهاجرین که میتوانست سرمایهی یک ارتباط و پیوند عمیق باشد، در رسانههای به خصوص رسمی ایران نه تنها بیاعتنا گذشته شد که بلکه بیشتر به عنوان لهجهی طنز به میدان آمد.
و کسانی که در این جبهه کوشیدند اهالی شعر و هنر و ادب بودند که شعر گفتند و ترانه سرودند و تلاش کردند این چراغ را روشن نگه دارند.
به قول شاعر بانو تکتم حسینی:
خوشا مخاطب دشنام فارسی شدنات
@zaynabbayat
هر چند زبان عربی، برای مردم ما زبان دین است. اما تجارب این سفر به من نشان داد که که همزبانی چیز دیگری میتواند باشد.
تو با همزبانت راحت میتوانی تفاهم کنی در حالی که با یک غیر همزبان در انتقال سادهترین مسائل حتی یک آدرس ساده دچار مشکل میشوی.
در عراق تا لب باز میکردی، میگفتند: ایرانی هستی؟
فرقی نمیکرد که در گذرنامهام اتباع افغانستان نوشته باشد. زبان وطن بود و فارسی سرزمین من.
گفتم ای کاش این همه سال کشورهای فارسیزبان به یک اتحاد و همدلی بیشتری میرسیدند. چطور زبان فارسی و اهمیت این حلقهی ارتباطی نزدیک دیرسال برایشان کماهمیت ماند.
از کنارفارسیگویی و همزبانی مهاجرین که میتوانست سرمایهی یک ارتباط و پیوند عمیق باشد، در رسانههای به خصوص رسمی ایران نه تنها بیاعتنا گذشته شد که بلکه بیشتر به عنوان لهجهی طنز به میدان آمد.
و کسانی که در این جبهه کوشیدند اهالی شعر و هنر و ادب بودند که شعر گفتند و ترانه سرودند و تلاش کردند این چراغ را روشن نگه دارند.
به قول شاعر بانو تکتم حسینی:
خوشا مخاطب دشنام فارسی شدنات
@zaynabbayat
Forwarded from افغانستانیها
نشر نی منتشر کرد:
📚 رمان «دختران خاک» (۱۴۰۳)
✍🏻 جواد خاوری
زنبودن تقدیری است که سایهٔ سنگینش را بر سر دختران خاک گسترده است، دخترانی که پذیرای تقدیرند و خوشبختی را فقط در قامت آن میبینند. اما تقدیر بیرحم است و مرگی زودهنگام بر آنان روا میدارد. والدین دختران دو سال تمام در ماتم آنها میگریند، اما ناگهان دخترانشان زنده از راه میرسند. دخترانی که دو سال گم بودند کجا بودند و چه بر سرشان آمده بود؟ والدین داغدار به مصیبت دیگری گرفتار میشوند. زندهشدن دختران فاجعهبارتر از مرگشان است. والدین نمیدانند با دخترانی که از جهان مرگ بازگشتهاند و آبستن هزار ابهاماند چه کنند. (نشر نی)
🔗 پسنوشت: این کتاب را سال گذشته انتشارات تاک (در سوئد) با همکاری نشر کافه شصت منتشر کرده بود. همان سال عباس اسدیان به مرور این رمان پرداخت، که میتوانید آن را اینجا بخوانید.
#️⃣ #کتاب #رمان #داستان #ادبیات | بخشی از رمان
📚 رمان «دختران خاک» (۱۴۰۳)
✍🏻 جواد خاوری
زنبودن تقدیری است که سایهٔ سنگینش را بر سر دختران خاک گسترده است، دخترانی که پذیرای تقدیرند و خوشبختی را فقط در قامت آن میبینند. اما تقدیر بیرحم است و مرگی زودهنگام بر آنان روا میدارد. والدین دختران دو سال تمام در ماتم آنها میگریند، اما ناگهان دخترانشان زنده از راه میرسند. دخترانی که دو سال گم بودند کجا بودند و چه بر سرشان آمده بود؟ والدین داغدار به مصیبت دیگری گرفتار میشوند. زندهشدن دختران فاجعهبارتر از مرگشان است. والدین نمیدانند با دخترانی که از جهان مرگ بازگشتهاند و آبستن هزار ابهاماند چه کنند. (نشر نی)
🔗 پسنوشت: این کتاب را سال گذشته انتشارات تاک (در سوئد) با همکاری نشر کافه شصت منتشر کرده بود. همان سال عباس اسدیان به مرور این رمان پرداخت، که میتوانید آن را اینجا بخوانید.
#️⃣ #کتاب #رمان #داستان #ادبیات | بخشی از رمان
تبریک میگویم به نویسندهی بزرگ و دغدغهمند کشورم استاد محمدجواد خاوری برای انتشار رمان "دختران خاک".
به تازگی افتخار داشتم که مجموعه داستان " گل سرخ دلافگار" ایشان را بخوانم و کتاب صوتی شود.
چقدر خوب بود این مجموعه داستان. دردهای عمیق فرهنگی افغانستان را در این داستانها به چه زیبایی بیان کرده. اگر اهالی سیاست از حل بحران افغانستان درماندهاند، راه حلها را باید از اهالی فرهنگ و ادبیات گرفت.
گلسرخ دلافگار را توصیه میکنم بخوانید.
امیدوارم به زودی کتاب صوتی آن را هم نهایی کنم و بتوانیم در اختیار مخاطبان بگذاریم.
@zaynabbayat
به تازگی افتخار داشتم که مجموعه داستان " گل سرخ دلافگار" ایشان را بخوانم و کتاب صوتی شود.
چقدر خوب بود این مجموعه داستان. دردهای عمیق فرهنگی افغانستان را در این داستانها به چه زیبایی بیان کرده. اگر اهالی سیاست از حل بحران افغانستان درماندهاند، راه حلها را باید از اهالی فرهنگ و ادبیات گرفت.
گلسرخ دلافگار را توصیه میکنم بخوانید.
امیدوارم به زودی کتاب صوتی آن را هم نهایی کنم و بتوانیم در اختیار مخاطبان بگذاریم.
@zaynabbayat