🌐 در قانون اساسی تعبیر اجتهاد مستمر آمده، اما نمیدانیم که ساختاری که این اجتهاد مستمر را باید پیش ببرد کجاست؟
🔹دکتر عماد افروغ: جامعه شناس و استاد دانشگاه
♦️ما همه چیز را به فرد و عامل تقلیل میدهیم. دست به پیکر فسادانگیزی که از قبل از انقلاب به ارث برده ایم نزدیم.
♦️به رنج رابطه قدرت و ثروت در قبل از انقلاب، بعد از انقلاب رابطه قدرت و منزلت هم اضافه شد.
♦️من به تعامل عامل و ساختار قائل هستم. وقتی ساختاری فاسد است و ما فقط به جانشینی افراد فکر میکنیم فرد بعدی هم فاسد میشود.
♦️یکی از اصلاحات ساختاری مورد نیاز ما شفافیت است. ما هنوز نه شفافیت مالی و نه قانون مصوب دسترسی آزاد به اطلاعات را داریم.
♦️قدرت سیاسی باید نماینده قدرت اجتماعی باشد. قدرت اجتماعی و مردم در کشور ما روز به روز به محاق رفته است.
♦️سکوت روشنفکران موجب شکل گیری معاویه و فسادهای او میشود.
♦️خیالم از جمهوریت و اسلامیت نظام ایمن نیست.
♦️آیا نظام نمیبیند که کارگزارانش به دنبال ثروتاندوزی بیشتر هستند؟
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دکتر عماد افروغ: جامعه شناس و استاد دانشگاه
♦️ما همه چیز را به فرد و عامل تقلیل میدهیم. دست به پیکر فسادانگیزی که از قبل از انقلاب به ارث برده ایم نزدیم.
♦️به رنج رابطه قدرت و ثروت در قبل از انقلاب، بعد از انقلاب رابطه قدرت و منزلت هم اضافه شد.
♦️من به تعامل عامل و ساختار قائل هستم. وقتی ساختاری فاسد است و ما فقط به جانشینی افراد فکر میکنیم فرد بعدی هم فاسد میشود.
♦️یکی از اصلاحات ساختاری مورد نیاز ما شفافیت است. ما هنوز نه شفافیت مالی و نه قانون مصوب دسترسی آزاد به اطلاعات را داریم.
♦️قدرت سیاسی باید نماینده قدرت اجتماعی باشد. قدرت اجتماعی و مردم در کشور ما روز به روز به محاق رفته است.
♦️سکوت روشنفکران موجب شکل گیری معاویه و فسادهای او میشود.
♦️خیالم از جمهوریت و اسلامیت نظام ایمن نیست.
♦️آیا نظام نمیبیند که کارگزارانش به دنبال ثروتاندوزی بیشتر هستند؟
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری: وضع اکنون ما نابسامانی است. متصدیان، فرصت برای کارهای اساسی ندارند. همه چیز برای ما عادی است، به بیسامانی و بیرویگی و ندانمکاری عادت کردهایم و به این گرفتاریها و راه خروج از آن فکر نمیکنیم.
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹روزنامه سازندگی
♦️ایران در مرحله بحران نیست
♦️من شک دارم که ایران در مرحلۀ بحران باشد. شاید سیاستهای بیست سی سال اخیر دشواریهایی برای کشور پدید آورده باشد، اما ظهور نتایجِ کارها و سیاستها، ضرورتاً بحران نیست. وضع اکنون ما نابسامانی است. نویسندگان و پژوهندگان هم که نقصها و نارساییها را باز میگویند حرفی که دال بر بحران باشد، در گفتهها و نوشتههایشان نیست.
♦️درست است که گروهی از روشنفکران و نویسندگان، سیاستهای کشور را سنجیده و مصلحتبینانه و به سود کشور و مردم نمیدانند و حتی گاهی نگران آیندۀ ایرانند، اما سیاستِ نادرست و نابجا نیز با بحران تفاوت دارد. اگر وضع ما بحرانی بود می بایست ناظرِ کوششی برای درانداختن طرح خروج از وضع بحرانی باشیم و آن را پیشنهاد کنیم.
♦️بی علاقگیِ ما به خرد عملی و تفکر سیاسی/ عادت به بی سامانی و ندانمکاری
♦️ما متأسفانه به خرد عملی و تفکر سیاسی علاقهای نداشتهایم و اینها در فرهنگ ما جایی پیدا نکردهاند که لااقل بتوانیم در هنگام ضرورت به آنها رجوع کنیم و در آنها پناه بجوییم. ما جز خدا پناهی نداریم.
♦️اگر میگوئید بحران مرحلهای است که باید تکلیف بودن یا نبودن در آن معین شود و کار بجایی برسد که اندیشیدن به بودن و نبودن امری ناگزیر شود، من با آن موافقم. ولی اینجا همه چیز برای ما عادی است. ما حتی به بیسامانی و بیرویگی و ندانمکاری عادت کردهایم. درست است که ما گرفتاری داریم اما چون به گرفتاری و راه خروج از آن فکر نمیکنیم قاعدتا نباید کارمان به بحران کشیده باشد.
♦️ما با خیال راحت مشغول دوره کردن روز و شب و هنوز خود هستیم و حتی معنی الفاظ بیم و خوف و دلنگرانی و دلواپسی را چندان تعدیل و مأنوس کردهایم که دیگر برایمان چندان آزار دهنده نیستند.
♦️تعبیر کار و وضع فروبسته
♦️تعبیرِ کار و وضع فروبسته تعبیر بسیار مناسبی است و بیشتر از بحران با وضعِ کنونی مطابقت دارد. من هم با توجه به فروبستگی کارهاست که میگویم بیاییم قدری به دردهای خود و کشور بیندیشیم.
♦️با این مراد که جامعه یکسره سیاست نیست متأسفانه روزنامه ها کمتر به مطالب غیر سیاسی میپردازند، ، مثلاً آموزش و پرورش را با چشم سیاسی نباید دید و مسألهاش در ناچیز بودن حقوق معلم خلاصه نمیشود. اصلاً اگر حقوق معلم کم است از آن روست که آموزش و پرورش جایگاهی که باید داشته باشد ندارد.
♦️آموزش و پرورش برای ما مسئله نیست چنانکه به مدیریت و بوروکراسیِ تنبل و پرهزینه و کمثمری و شاید هم بیثمر و بطورکلی به امور تاریخی زندگی و خانه و فردای کشور و جامعه و حتی به اخلاق عمومی چندان توجهی نداریم.
♦️قطع امید از دانشگاهیان
♦️دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شده اند گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه را دارند.
♦️هوا هم هوای همراهی و همنوایی علم و عمل نیست و معمولاً فکر نمیکنند که چه باید کرد و وقت و جای هر کار کجاست و کارهایمان تا چه حد در وقت و جای خود انجام میشود بلکه بی آنکه به عمل بیندیشند تصمیم میگیرند و اقدام میکنند.
♦️بنظر میرسد که دانشگاه دیگر چندان پیوندی با سیاست و جامعه و زندگی ندارد. متصدیان امور هم هر روز گرفتار ضرورت ها و اضطرارهای تازه می شوند و فرصت برای کارهای اساسی ندارند.
♦️توقع و استدعا از روزنامهنگاران
♦️اما روزنامهنویسان بیشتر از دیگران از ناتوانیها و کمبودها و بخصوص ناتوانیها و امکانها و ضعفهای سازمانها و متصدیان امور خبر دادند و مهمتر اینکه آنها زبان نقد را میشناسند و وظیفه دشوارِ بیدارگری را به عهده گرفتهاند.
♦️پس روزنامهنگاران که مخاطبانی نیز در میان مردم دارند باید این خودآگاهی را در جامعه ایجاد کنند که کشور فقط حرفهای سیاسی نیست، بلکه نظامی از فرهنگ و دانش و آموزش و مدیریت و قوام و همبستگی اجتماعی و اخلاقی و سامان معاش و زندگی است. به این جهت از روزنامهنگاران توقع و استدعا دارم به فرهنگ و آینده کشور توجه بیشتری مبذول دارند.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#به_بیسامانی_و_بیرویگی_عادت_کردهایم
#توقع_و_استدعا_از_روزنامهنگاران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹روزنامه سازندگی
♦️ایران در مرحله بحران نیست
♦️من شک دارم که ایران در مرحلۀ بحران باشد. شاید سیاستهای بیست سی سال اخیر دشواریهایی برای کشور پدید آورده باشد، اما ظهور نتایجِ کارها و سیاستها، ضرورتاً بحران نیست. وضع اکنون ما نابسامانی است. نویسندگان و پژوهندگان هم که نقصها و نارساییها را باز میگویند حرفی که دال بر بحران باشد، در گفتهها و نوشتههایشان نیست.
♦️درست است که گروهی از روشنفکران و نویسندگان، سیاستهای کشور را سنجیده و مصلحتبینانه و به سود کشور و مردم نمیدانند و حتی گاهی نگران آیندۀ ایرانند، اما سیاستِ نادرست و نابجا نیز با بحران تفاوت دارد. اگر وضع ما بحرانی بود می بایست ناظرِ کوششی برای درانداختن طرح خروج از وضع بحرانی باشیم و آن را پیشنهاد کنیم.
♦️بی علاقگیِ ما به خرد عملی و تفکر سیاسی/ عادت به بی سامانی و ندانمکاری
♦️ما متأسفانه به خرد عملی و تفکر سیاسی علاقهای نداشتهایم و اینها در فرهنگ ما جایی پیدا نکردهاند که لااقل بتوانیم در هنگام ضرورت به آنها رجوع کنیم و در آنها پناه بجوییم. ما جز خدا پناهی نداریم.
♦️اگر میگوئید بحران مرحلهای است که باید تکلیف بودن یا نبودن در آن معین شود و کار بجایی برسد که اندیشیدن به بودن و نبودن امری ناگزیر شود، من با آن موافقم. ولی اینجا همه چیز برای ما عادی است. ما حتی به بیسامانی و بیرویگی و ندانمکاری عادت کردهایم. درست است که ما گرفتاری داریم اما چون به گرفتاری و راه خروج از آن فکر نمیکنیم قاعدتا نباید کارمان به بحران کشیده باشد.
♦️ما با خیال راحت مشغول دوره کردن روز و شب و هنوز خود هستیم و حتی معنی الفاظ بیم و خوف و دلنگرانی و دلواپسی را چندان تعدیل و مأنوس کردهایم که دیگر برایمان چندان آزار دهنده نیستند.
♦️تعبیر کار و وضع فروبسته
♦️تعبیرِ کار و وضع فروبسته تعبیر بسیار مناسبی است و بیشتر از بحران با وضعِ کنونی مطابقت دارد. من هم با توجه به فروبستگی کارهاست که میگویم بیاییم قدری به دردهای خود و کشور بیندیشیم.
♦️با این مراد که جامعه یکسره سیاست نیست متأسفانه روزنامه ها کمتر به مطالب غیر سیاسی میپردازند، ، مثلاً آموزش و پرورش را با چشم سیاسی نباید دید و مسألهاش در ناچیز بودن حقوق معلم خلاصه نمیشود. اصلاً اگر حقوق معلم کم است از آن روست که آموزش و پرورش جایگاهی که باید داشته باشد ندارد.
♦️آموزش و پرورش برای ما مسئله نیست چنانکه به مدیریت و بوروکراسیِ تنبل و پرهزینه و کمثمری و شاید هم بیثمر و بطورکلی به امور تاریخی زندگی و خانه و فردای کشور و جامعه و حتی به اخلاق عمومی چندان توجهی نداریم.
♦️قطع امید از دانشگاهیان
♦️دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شده اند گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه را دارند.
♦️هوا هم هوای همراهی و همنوایی علم و عمل نیست و معمولاً فکر نمیکنند که چه باید کرد و وقت و جای هر کار کجاست و کارهایمان تا چه حد در وقت و جای خود انجام میشود بلکه بی آنکه به عمل بیندیشند تصمیم میگیرند و اقدام میکنند.
♦️بنظر میرسد که دانشگاه دیگر چندان پیوندی با سیاست و جامعه و زندگی ندارد. متصدیان امور هم هر روز گرفتار ضرورت ها و اضطرارهای تازه می شوند و فرصت برای کارهای اساسی ندارند.
♦️توقع و استدعا از روزنامهنگاران
♦️اما روزنامهنویسان بیشتر از دیگران از ناتوانیها و کمبودها و بخصوص ناتوانیها و امکانها و ضعفهای سازمانها و متصدیان امور خبر دادند و مهمتر اینکه آنها زبان نقد را میشناسند و وظیفه دشوارِ بیدارگری را به عهده گرفتهاند.
♦️پس روزنامهنگاران که مخاطبانی نیز در میان مردم دارند باید این خودآگاهی را در جامعه ایجاد کنند که کشور فقط حرفهای سیاسی نیست، بلکه نظامی از فرهنگ و دانش و آموزش و مدیریت و قوام و همبستگی اجتماعی و اخلاقی و سامان معاش و زندگی است. به این جهت از روزنامهنگاران توقع و استدعا دارم به فرهنگ و آینده کشور توجه بیشتری مبذول دارند.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#به_بیسامانی_و_بیرویگی_عادت_کردهایم
#توقع_و_استدعا_از_روزنامهنگاران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐دکتر داوری اردکانی: دانشگاه، دیگر چندان پیوندی با سیاست و جامعه و زندگی ندارد، توقعات به روزنامهنگاران بر میگردد
♦️دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شده اند.
♦️گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه را دارند و بی آنکه به عمل بیندیشند تصمیم میگیرند و اقدام میکنند.
♦️اما روزنامهنویسان بیشتر از دیگران از ناتوانیها و کمبودها و بخصوص ضعفهای سازمانها و متصدیان امور خبر دادند و مهمتر اینکه آنها زبان نقد را میشناسند.
♦️پس روزنامهنگاران باید این خودآگاهی را در جامعه ایجاد کنند که کشور فقط حرفهای سیاسی نیست، بلکه نظامی از فرهنگ و دانش و آموزش و مدیریت و قوام و همبستگی اجتماعی و اخلاقی و سامان معاش و زندگی است.
♦️به این جهت از روزنامهنگاران توقع و استدعا دارم به فرهنگ و آینده کشور توجه بیشتری مبذول دارند.
#ساختارهای_ایرانی
#دانشگاه_پیوندی_با_جامعه_ندارد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
♦️دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شده اند.
♦️گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه را دارند و بی آنکه به عمل بیندیشند تصمیم میگیرند و اقدام میکنند.
♦️اما روزنامهنویسان بیشتر از دیگران از ناتوانیها و کمبودها و بخصوص ضعفهای سازمانها و متصدیان امور خبر دادند و مهمتر اینکه آنها زبان نقد را میشناسند.
♦️پس روزنامهنگاران باید این خودآگاهی را در جامعه ایجاد کنند که کشور فقط حرفهای سیاسی نیست، بلکه نظامی از فرهنگ و دانش و آموزش و مدیریت و قوام و همبستگی اجتماعی و اخلاقی و سامان معاش و زندگی است.
♦️به این جهت از روزنامهنگاران توقع و استدعا دارم به فرهنگ و آینده کشور توجه بیشتری مبذول دارند.
#ساختارهای_ایرانی
#دانشگاه_پیوندی_با_جامعه_ندارد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: تعبیرِ شایستۀ ما کار و وضع فروبسته است. به بیسامانی عادت کردهایم. معنی الفاظ بیم و خوف برایمان چندان آزار دهنده نیستند
🔹اینجا همه چیز برای ما عادی است.
🔹تعبیرِ کار و وضع فروبسته تعبیر بسیار مناسبی است. ما حتی به بیسامانی و بیرویگی و ندانمکاری عادت کردهایم.
🔹ما با خیال راحت مشغول دوره کردن روز و شب و هنوزِ خود هستیم.
🔹به مدیریت و بوروکراسیِ تنبل و پرهزینه و کمثمر و شاید هم بیثمر و بطورکلی به امور تاریخیِ زندگی و خانه و فردای کشور و جامعه و حتی به اخلاق عمومی چندان توجهی نداریم.
🔹معمولاً فکر نمیکنیم که چه باید کرد و وقت و جای هر کار کجاست و کارهایمان تا چه حد در وقت و جای خود انجام میشود بلکه بی آنکه به عمل بیندیشیم، تصمیم میگیریم و اقدام میکنیم.
🔹معنی الفاظ بیم و خوف و دلنگرانی و دلواپسی را چندان تعدیل و مأنوس کردهایم که دیگر برایمان چندان آزار دهنده نیستند.
#ساختارهای_ایرانی
#به_بیسامانی_عادت_کردهایم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔹اینجا همه چیز برای ما عادی است.
🔹تعبیرِ کار و وضع فروبسته تعبیر بسیار مناسبی است. ما حتی به بیسامانی و بیرویگی و ندانمکاری عادت کردهایم.
🔹ما با خیال راحت مشغول دوره کردن روز و شب و هنوزِ خود هستیم.
🔹به مدیریت و بوروکراسیِ تنبل و پرهزینه و کمثمر و شاید هم بیثمر و بطورکلی به امور تاریخیِ زندگی و خانه و فردای کشور و جامعه و حتی به اخلاق عمومی چندان توجهی نداریم.
🔹معمولاً فکر نمیکنیم که چه باید کرد و وقت و جای هر کار کجاست و کارهایمان تا چه حد در وقت و جای خود انجام میشود بلکه بی آنکه به عمل بیندیشیم، تصمیم میگیریم و اقدام میکنیم.
🔹معنی الفاظ بیم و خوف و دلنگرانی و دلواپسی را چندان تعدیل و مأنوس کردهایم که دیگر برایمان چندان آزار دهنده نیستند.
#ساختارهای_ایرانی
#به_بیسامانی_عادت_کردهایم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 بنام خدا و با سلام و احترام و پوزش از وقفهای که پدید آمد و همچنین قدردانی از صبوریتان، فعالیت کانال با قسمت 5 مقاله ضرورت داوری اندیشی ایرانیان به قلم استاد عبدالکریمی از سرگرفته می شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: وقتی که تحقیق در راه پیشرفت علم و شرایط پیمودن آن آسان نبود ...
🔹سخنرانی در فرهنگستان علوم/۶ شهریور ۱۴۰۲
🔸علم از جمله شئون جامعه/ طرح بعضی نظرها
علم از جمله شئون جامعه است و با شئون دیگر یعنی فرهنگ و سیاست و اقتصاد و شیوه زندگی و کار و معاش نسبت دارد و در این نسبت است که پیشرفت میکند. با درک و فهم این معنی است که میتوان برنامه پیشرفت علم را طراحی و تدوین کرد.
به گمان من طرح بعضی نظرها و بحثها در اوایل انقلاب باعث شد که نظرها از امور اساسی و مهم و منجمله از نظام علم و جایگاهی که در برنامه توسعه کشور دارد منصرف شود. از جمله آنها طرح مطالب بسیار انتزاعی و سطحی و نشر و ترویج آنها در کوچه و بازار به عنوان صورت کامل فلسفه علم و فلسفه اخلاق بود.
حرفهایی از این قبیل که «باید از هست بیرون نمی آید» یا «علم اثبات پذیر نیست، ابطال پذیر است»، متضمن هیچ فکر و نظری نیست بلکه بیان وصف و صفتی برای علم است که در شأن علم نیست. تاکنون هیچکس نگفته است که باید از هست و است بیرون میآید تا لازم باشد نوابغی بیایند و کشف کنند که بیرون نمیآید. علم هم نیاز به اثبات ندارد و خود عین اثبات است. درستی یک پژوهش را هم نباید اثبات کرد زیرا پژوهش یافت علم درست و معتبر است.
علم ابطال نمیشود. هندسه اقلیدس و هندسه تحلیلی دکارت و فیزیک گالیله و نیوتون نه چیزی را ابطال کردهاند و نه ابطال شدهاند بلکه در تحول تاریخ جای خود را به صورتهای دیگری از علم داده اند که با زمان تناسب دارد. علم ابطال نمیشود بلکه از صحنه تأثیر و منشائیت اثر در زندگی و کارسازی امورِ زمان کنار میرود.
اشاعه این حرفها در کوچه و بازار آن هم به نام فلسفه علم و فلسفه اخلاق اگر به فهم آسیب نرساند اذهان را از درک وضع موجود علم و اخلاق غافل میسازد و غرور دانایی دروغین به وجود میآورد. با رواج این حرفها تحقیق در راه پیشرفت علم و شرایط پیمودن آن آسان نبود.
مشکل های دیگر از جمله طرح و اعلام سیاست علم بین المللی نیز اندیشیدن به سیاست علم ملی را دشوارتر کرد. اگر تعبیر علم ملی را نمیپسندید عرض میکنم که علم جهانی است اما بسط و توسعه و پیشرفت آن به شرایط و امکانهای هر کشور بستگی دارد.
🔸کاری که من به عهده گرفتم
کاری که من به عهده گرفتم بیان اهمیت علم در زمان کنونی و لزوم هموار کردن راه پژوهش و تأکید بر لزوم قرار گرفتن علم در نظام کلی کشور بود. این کار گرچه در ظاهر سهل مینماید نه فقط آسان نبود و نیست بلکه کسانی نیز آن را زائد و غیرلازم میدانستند اما هرچه بود کمکم جای خود را باز کرد و اکنون بیشتر کسانی که در سیاست علم و برنامهریزی پژوهش کار میکنند کم و بیش به اینکه علم یک امر انتزاعی نیست و شأنی از شئون جامعه و پیوسته به آنست و نیز به نظام علم و لزوم تناسب پژوهشها با برنامه توسعه توجه دارند.
فرهنگستان نمیتوانسته است یک تنه و تنها با اتخاذ تصمیمهایی که هیچ سازمانی ملزم به قبول و پیروی از آنها نیست این وظیفه را چنان که باید انجام دهد. اما به این نکته هم میبایست توجه کرد که تا شرایط امکان پیشرفت علم روشن نشود و دانشمندان و متصدیان اداره کشور به این امر خودآگاهی پیدا نکنند علم در راه پیشرفت منظم قرار نمیگیرد.
🔸سیاست و علم
اینجاست که سیاست و علم به هم نزدیک میشوند. راستی علم و سیاست با هم چه نسبت دارند؟ این دو، دو شأن پیوسته به هم در جهان کنونی اند. در این جهان علم از سیاست فرمان نمیبرد و به آن فرمان هم نمیدهد. نسبت سیاست با علم نسبتی پیچیده است. آنچه میدانیم اینست که گاهی سیاست سودای بهره برداری از علم برای رسیدن به مقاصد خود دارد.
در اینکه علم میتواند به سیاست خدمت کند تردید نیست. سیاست و علم در همه جا به هم مدد رسانده اند و میرسانند اما این خدمت و مددکاری اقتضاها و شرایطی دارد که اگر به درستی رعایت نشود چه بسا که به علم آسیب برسد و سیاست هم بهره ای نبرد. این وضع در تاریخ اتحاد جماهیر شوروی آزمایش شده است. سیاست و علم دو یار همراهند که باید در کنار هم و پشتیبان یکدیگر باشند بی آنکه از یکدیگر اطاعت بخواهند و در کار یکدیگر دخالت کنند.
#دکتر_داوری_اردکانی
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructure
🔹سخنرانی در فرهنگستان علوم/۶ شهریور ۱۴۰۲
🔸علم از جمله شئون جامعه/ طرح بعضی نظرها
علم از جمله شئون جامعه است و با شئون دیگر یعنی فرهنگ و سیاست و اقتصاد و شیوه زندگی و کار و معاش نسبت دارد و در این نسبت است که پیشرفت میکند. با درک و فهم این معنی است که میتوان برنامه پیشرفت علم را طراحی و تدوین کرد.
به گمان من طرح بعضی نظرها و بحثها در اوایل انقلاب باعث شد که نظرها از امور اساسی و مهم و منجمله از نظام علم و جایگاهی که در برنامه توسعه کشور دارد منصرف شود. از جمله آنها طرح مطالب بسیار انتزاعی و سطحی و نشر و ترویج آنها در کوچه و بازار به عنوان صورت کامل فلسفه علم و فلسفه اخلاق بود.
حرفهایی از این قبیل که «باید از هست بیرون نمی آید» یا «علم اثبات پذیر نیست، ابطال پذیر است»، متضمن هیچ فکر و نظری نیست بلکه بیان وصف و صفتی برای علم است که در شأن علم نیست. تاکنون هیچکس نگفته است که باید از هست و است بیرون میآید تا لازم باشد نوابغی بیایند و کشف کنند که بیرون نمیآید. علم هم نیاز به اثبات ندارد و خود عین اثبات است. درستی یک پژوهش را هم نباید اثبات کرد زیرا پژوهش یافت علم درست و معتبر است.
علم ابطال نمیشود. هندسه اقلیدس و هندسه تحلیلی دکارت و فیزیک گالیله و نیوتون نه چیزی را ابطال کردهاند و نه ابطال شدهاند بلکه در تحول تاریخ جای خود را به صورتهای دیگری از علم داده اند که با زمان تناسب دارد. علم ابطال نمیشود بلکه از صحنه تأثیر و منشائیت اثر در زندگی و کارسازی امورِ زمان کنار میرود.
اشاعه این حرفها در کوچه و بازار آن هم به نام فلسفه علم و فلسفه اخلاق اگر به فهم آسیب نرساند اذهان را از درک وضع موجود علم و اخلاق غافل میسازد و غرور دانایی دروغین به وجود میآورد. با رواج این حرفها تحقیق در راه پیشرفت علم و شرایط پیمودن آن آسان نبود.
مشکل های دیگر از جمله طرح و اعلام سیاست علم بین المللی نیز اندیشیدن به سیاست علم ملی را دشوارتر کرد. اگر تعبیر علم ملی را نمیپسندید عرض میکنم که علم جهانی است اما بسط و توسعه و پیشرفت آن به شرایط و امکانهای هر کشور بستگی دارد.
🔸کاری که من به عهده گرفتم
کاری که من به عهده گرفتم بیان اهمیت علم در زمان کنونی و لزوم هموار کردن راه پژوهش و تأکید بر لزوم قرار گرفتن علم در نظام کلی کشور بود. این کار گرچه در ظاهر سهل مینماید نه فقط آسان نبود و نیست بلکه کسانی نیز آن را زائد و غیرلازم میدانستند اما هرچه بود کمکم جای خود را باز کرد و اکنون بیشتر کسانی که در سیاست علم و برنامهریزی پژوهش کار میکنند کم و بیش به اینکه علم یک امر انتزاعی نیست و شأنی از شئون جامعه و پیوسته به آنست و نیز به نظام علم و لزوم تناسب پژوهشها با برنامه توسعه توجه دارند.
فرهنگستان نمیتوانسته است یک تنه و تنها با اتخاذ تصمیمهایی که هیچ سازمانی ملزم به قبول و پیروی از آنها نیست این وظیفه را چنان که باید انجام دهد. اما به این نکته هم میبایست توجه کرد که تا شرایط امکان پیشرفت علم روشن نشود و دانشمندان و متصدیان اداره کشور به این امر خودآگاهی پیدا نکنند علم در راه پیشرفت منظم قرار نمیگیرد.
🔸سیاست و علم
اینجاست که سیاست و علم به هم نزدیک میشوند. راستی علم و سیاست با هم چه نسبت دارند؟ این دو، دو شأن پیوسته به هم در جهان کنونی اند. در این جهان علم از سیاست فرمان نمیبرد و به آن فرمان هم نمیدهد. نسبت سیاست با علم نسبتی پیچیده است. آنچه میدانیم اینست که گاهی سیاست سودای بهره برداری از علم برای رسیدن به مقاصد خود دارد.
در اینکه علم میتواند به سیاست خدمت کند تردید نیست. سیاست و علم در همه جا به هم مدد رسانده اند و میرسانند اما این خدمت و مددکاری اقتضاها و شرایطی دارد که اگر به درستی رعایت نشود چه بسا که به علم آسیب برسد و سیاست هم بهره ای نبرد. این وضع در تاریخ اتحاد جماهیر شوروی آزمایش شده است. سیاست و علم دو یار همراهند که باید در کنار هم و پشتیبان یکدیگر باشند بی آنکه از یکدیگر اطاعت بخواهند و در کار یکدیگر دخالت کنند.
#دکتر_داوری_اردکانی
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructure
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: سیاست و علم دو یار همراهند بی آنکه از یکدیگر اطاعت بخواهند و در کار یکدیگر دخالت کنند
🔸سخنرانی در فرهنگستان علوم/6 شهریور ۱۴۰۲
🔹علم از جمله شئون جامعه است و با شئون دیگر یعنی فرهنگ و سیاست و اقتصاد و شیوه زندگی و کار و معاش نسبت دارد و در این نسبت است که پیشرفت میکند.
🔹راستی علم و سیاست با هم چه نسبتی دارند؟ این دو، دو شأن پیوسته به هم در جهان کنونی اند. در این جهان علم از سیاست فرمان نمیبرد و به آن فرمان هم نمیدهد. "نسبت سیاست با علم نسبتی پیچیده است".
🔹سیاست و علم در همه جا به هم مدد رساندهاند و میرسانند اما این خدمت و مددکاری اقتضاءها و شرایطی دارد که اگر به درستی رعایت نشود، چه بسا که به علم آسیب برسد و سیاست هم بهرهای نبرد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🔸سخنرانی در فرهنگستان علوم/6 شهریور ۱۴۰۲
🔹علم از جمله شئون جامعه است و با شئون دیگر یعنی فرهنگ و سیاست و اقتصاد و شیوه زندگی و کار و معاش نسبت دارد و در این نسبت است که پیشرفت میکند.
🔹راستی علم و سیاست با هم چه نسبتی دارند؟ این دو، دو شأن پیوسته به هم در جهان کنونی اند. در این جهان علم از سیاست فرمان نمیبرد و به آن فرمان هم نمیدهد. "نسبت سیاست با علم نسبتی پیچیده است".
🔹سیاست و علم در همه جا به هم مدد رساندهاند و میرسانند اما این خدمت و مددکاری اقتضاءها و شرایطی دارد که اگر به درستی رعایت نشود، چه بسا که به علم آسیب برسد و سیاست هم بهرهای نبرد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر بیژن عبدالکریمی: تودهها با خشم و کینههایشان شبهروشنفکران را هدایت میکنند
♦️گفتوگو با ایبنا/ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔹جریان روشنفکری در مبتذلترین روزهای خود، به شدت اسیر لمپنیسم و پوپولیسم شده است. تودهها با خشم و کینههایشان شبهروشنفکران را هدایت میکنند.
🔹رابطه روشنفکر و مردم برعکس شده است و روشنفکر طوری صحبت میکند که مخاطب و فالوور جمع کند و کمتر مسائل کشور را در یک تصویر بزرگتر فهم میکند. روشنفکران آنچنان اسیر دگماتیسماند که تن به روند گفتوگویی نمیدهند.
🔹پرسش انتقادی من از روشنفکران، حاکمیت سیاسی و وفاداران به گفتمان انقلاب این است: آیا ما میتوانیم با همان منطق فهم اندکی از دردها و رنجهای تودههای وسیع جامعۀ ایرانی بکاهیم؟
🔹ما نیازمند یک شیفت پاردایمی در نوع نگرش و روش فهم و تحلیل مسائل اجتماعی ایران در میان روشنفکران و نخبگان سیاسی و اجتماعی کشور هستیم و این تغییر منطق و پارادایم یقیناً از رهگذر بازتعریف و بازتفسیر مناسبات میان روشنفکران، گفتمان انقلاب و حاکمیت سیاسی ایران میگذرد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
♦️گفتوگو با ایبنا/ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔹جریان روشنفکری در مبتذلترین روزهای خود، به شدت اسیر لمپنیسم و پوپولیسم شده است. تودهها با خشم و کینههایشان شبهروشنفکران را هدایت میکنند.
🔹رابطه روشنفکر و مردم برعکس شده است و روشنفکر طوری صحبت میکند که مخاطب و فالوور جمع کند و کمتر مسائل کشور را در یک تصویر بزرگتر فهم میکند. روشنفکران آنچنان اسیر دگماتیسماند که تن به روند گفتوگویی نمیدهند.
🔹پرسش انتقادی من از روشنفکران، حاکمیت سیاسی و وفاداران به گفتمان انقلاب این است: آیا ما میتوانیم با همان منطق فهم اندکی از دردها و رنجهای تودههای وسیع جامعۀ ایرانی بکاهیم؟
🔹ما نیازمند یک شیفت پاردایمی در نوع نگرش و روش فهم و تحلیل مسائل اجتماعی ایران در میان روشنفکران و نخبگان سیاسی و اجتماعی کشور هستیم و این تغییر منطق و پارادایم یقیناً از رهگذر بازتعریف و بازتفسیر مناسبات میان روشنفکران، گفتمان انقلاب و حاکمیت سیاسی ایران میگذرد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 ضرورتِ داوریاندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: او به ما آموخت که باید به جهان، زمان و تاریخ خود و به جایگاه و موقعیت جامعۀ خود در جهان و شرایط کنونی بیندیشیم
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹سیاستنامه 292
🔹ضرورت داوریاندیشی ایرانیان؛ بخش پنجم
🔸عدم دعوت به خویش
همه کسانی که داوری را کم و بیش از نزدیک میشناسند میدانند که او از ادبی سرشار، حسنِ سلوک کریمانه، جانی عاری از خشم، نفرت و کینه توزی و وجودی مملو از لطف برخوردار است. اما برخلاف باور رایج در روزگار کنونی اخلاق نه صرفاً امری فردی و روانشناختی بلکه واقعیتی وجودشناختی و معرفت شناختی نیز است.
🔸همگان در مواجهه با جهان میکوشند بر پدیدارها چیره شوند، اما متفکران به این حقیقت به خوبی آگاهند که در مواجهه با جهان باید بر خود و نه بر پدیدارها چیره شد. تسلط بر خویشتن شرط آغاز تفکر اصیل است.
🔸تفکر نوعی فرارَوی از خویش است و انسان متفکر با این فرارَوی به ساحت تفکر گام میگذارد. تفکر فراروی است این فراروی با فرو شدن آغاز میشود. با چنین آغازی راه وی قطعی میشود. تفکر حاصل مواجهه انسان با جهان است. در مواجهه با جهان دو امکان بنیادین در برابر انسان وجود دارد. این دو امکان عبارتند از: (الف) خودبنیادی یا اراده معطوف به قدرت، و (ب) دگربنیادی یا اراده معطوف به حقیقت.
🔸نامتفکر یا سوبژه خودبنیاد، پدیدارها و هر آنچه هست را به مثابه چیزها و وضعیتهای متعلق به خویش تلقی کرده آنها را متوقف و مسدود میسازد. او پدیدارها را در ذات خودشان رها نمیکند، بلکه میکوشد هر آنچه هست را تا سطح فهم خویش فروکاهد و سپس به تجزیه و تحلیل و ارزیابی آن بپردازد. سوبژه خودبنیاد به صورتبخشهای آزادانه و خودانگیخته خویش از هستی پدیدارها بیش از خودِ هستی پدیدارها ارزش و اعتبار میبخشد. اراده او معطوف به خویش و بسط قدرت خویشتن است. اما تا فرد خود را تحت امر خویش قرار نداده، در برابر پدیدارها و آنچه هست به خوارداشت خویش نپردازد، نمیتواند به ساحت تفکر اصیل گام گذارد.
🔸متفکران با مهمیز زدن بر اراده معطوف به قدرت خویش و خوارداشت آن میکوشند اراده خود را بر رویدادگی تاریخ هستی هماهنگ و سازگار سازند و بدین وسیله، آزادی، اقتدار و معنا را در بالاترین حد ممکن تجربه کنند. دوری از دعوت به خویش عدم تلاش برای بزرگنمایی و برای خود ارزشی بیش از آن چیزی که هست، قائل نشدن، شاگردپروری و شاگردنوازی و تفسیرهای کریمانه از تلاشهای دانشجویانی که در پرتاب اندیشههای وی میاندیشند، همه و همه نشانههایی از تعلق خاطر به حقیقتی است که داوری کمتر از آن سخن گفته اما جانش لبریز از آن بوده است. بر اساس دریافتی که بنده از سرشت فلسفه و تفکر دارم «خوارداشت خویش و عدم دعوت به خویشتن» عنصری اجتنابناپذیر از تفکر فلسفی است. این اوصاف در داوری به وضوح دیده میشود.
🔸تفکر تاریخی و غیرانتفاعی
داوری برخلاف اغلب صاحبنظران، روشنفکران و سنتگرایان ما، درباره مسائل جامعۀ ایران، هرگز نه در فضایی ذهنی، انتزاعی، اثیری، توهمی، رمانتیک و در یک کلمه غیر تاریخی، بلکه همواره بر اساس نگرش تاریخی و در فضایی واقعی و با توجه به امکانات و تقدیر تاریخی ما در عالم تجدد و در جهان کنونی سخن گفته است.
🔸او به ما آموخت که باید به جهان، زمان و تاریخ خود و به جایگاه و موقعیت جامعه خود در جهان و شرایط کنونی بیندیشیم. با این تلقی است که وی دهههاست به وضع یا به تقدیر توسعه نیافتگی ما میاندیشد و وضع کنونی ما و همه مسائل و بحرانهای آن را نه صرفاً امور سطحی و گذرای سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی بلکه به منزله موقعیتی تاریخی و بسیار دشوار میفهمد که به سهولت و با امکانات کنونیمان به سادگی نمیتوان بر آن فائق آمد.
🔸او بر اساس نگرشی تاریخی کوشید نسبت ما با گذشته، حال و آیندهمان را مورد تأمل قرار دهد. او ساده اندیشانه از سنت و گذشتمان سخن نگفت، زیرا در شرایط تاریخی کنونی از سنت تاریخی ما چیز زیادی باقی نمانده است و جهان تجدد تمام شرق و سنت ما را تحت سیطرۀ خویش درآورده است.
🔸او بر اساس درکی تاریخی و انضمامی و نه در چارچوب تفکری انتزاعی و توهمی به خوبی به این امر واقع شده است که هرچه در هر جا هست، به غرب تعلق دارد و رنگ غربی به خود گرفته است. حتی ناسزایی هم که به غرب میدهیم محتوا و مضمونش را وامدار غرب هستیم. او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ضرورت_داوری_اندیشی_ایرانیان
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹سیاستنامه 292
🔹ضرورت داوریاندیشی ایرانیان؛ بخش پنجم
🔸عدم دعوت به خویش
همه کسانی که داوری را کم و بیش از نزدیک میشناسند میدانند که او از ادبی سرشار، حسنِ سلوک کریمانه، جانی عاری از خشم، نفرت و کینه توزی و وجودی مملو از لطف برخوردار است. اما برخلاف باور رایج در روزگار کنونی اخلاق نه صرفاً امری فردی و روانشناختی بلکه واقعیتی وجودشناختی و معرفت شناختی نیز است.
🔸همگان در مواجهه با جهان میکوشند بر پدیدارها چیره شوند، اما متفکران به این حقیقت به خوبی آگاهند که در مواجهه با جهان باید بر خود و نه بر پدیدارها چیره شد. تسلط بر خویشتن شرط آغاز تفکر اصیل است.
🔸تفکر نوعی فرارَوی از خویش است و انسان متفکر با این فرارَوی به ساحت تفکر گام میگذارد. تفکر فراروی است این فراروی با فرو شدن آغاز میشود. با چنین آغازی راه وی قطعی میشود. تفکر حاصل مواجهه انسان با جهان است. در مواجهه با جهان دو امکان بنیادین در برابر انسان وجود دارد. این دو امکان عبارتند از: (الف) خودبنیادی یا اراده معطوف به قدرت، و (ب) دگربنیادی یا اراده معطوف به حقیقت.
🔸نامتفکر یا سوبژه خودبنیاد، پدیدارها و هر آنچه هست را به مثابه چیزها و وضعیتهای متعلق به خویش تلقی کرده آنها را متوقف و مسدود میسازد. او پدیدارها را در ذات خودشان رها نمیکند، بلکه میکوشد هر آنچه هست را تا سطح فهم خویش فروکاهد و سپس به تجزیه و تحلیل و ارزیابی آن بپردازد. سوبژه خودبنیاد به صورتبخشهای آزادانه و خودانگیخته خویش از هستی پدیدارها بیش از خودِ هستی پدیدارها ارزش و اعتبار میبخشد. اراده او معطوف به خویش و بسط قدرت خویشتن است. اما تا فرد خود را تحت امر خویش قرار نداده، در برابر پدیدارها و آنچه هست به خوارداشت خویش نپردازد، نمیتواند به ساحت تفکر اصیل گام گذارد.
🔸متفکران با مهمیز زدن بر اراده معطوف به قدرت خویش و خوارداشت آن میکوشند اراده خود را بر رویدادگی تاریخ هستی هماهنگ و سازگار سازند و بدین وسیله، آزادی، اقتدار و معنا را در بالاترین حد ممکن تجربه کنند. دوری از دعوت به خویش عدم تلاش برای بزرگنمایی و برای خود ارزشی بیش از آن چیزی که هست، قائل نشدن، شاگردپروری و شاگردنوازی و تفسیرهای کریمانه از تلاشهای دانشجویانی که در پرتاب اندیشههای وی میاندیشند، همه و همه نشانههایی از تعلق خاطر به حقیقتی است که داوری کمتر از آن سخن گفته اما جانش لبریز از آن بوده است. بر اساس دریافتی که بنده از سرشت فلسفه و تفکر دارم «خوارداشت خویش و عدم دعوت به خویشتن» عنصری اجتنابناپذیر از تفکر فلسفی است. این اوصاف در داوری به وضوح دیده میشود.
🔸تفکر تاریخی و غیرانتفاعی
داوری برخلاف اغلب صاحبنظران، روشنفکران و سنتگرایان ما، درباره مسائل جامعۀ ایران، هرگز نه در فضایی ذهنی، انتزاعی، اثیری، توهمی، رمانتیک و در یک کلمه غیر تاریخی، بلکه همواره بر اساس نگرش تاریخی و در فضایی واقعی و با توجه به امکانات و تقدیر تاریخی ما در عالم تجدد و در جهان کنونی سخن گفته است.
🔸او به ما آموخت که باید به جهان، زمان و تاریخ خود و به جایگاه و موقعیت جامعه خود در جهان و شرایط کنونی بیندیشیم. با این تلقی است که وی دهههاست به وضع یا به تقدیر توسعه نیافتگی ما میاندیشد و وضع کنونی ما و همه مسائل و بحرانهای آن را نه صرفاً امور سطحی و گذرای سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی بلکه به منزله موقعیتی تاریخی و بسیار دشوار میفهمد که به سهولت و با امکانات کنونیمان به سادگی نمیتوان بر آن فائق آمد.
🔸او بر اساس نگرشی تاریخی کوشید نسبت ما با گذشته، حال و آیندهمان را مورد تأمل قرار دهد. او ساده اندیشانه از سنت و گذشتمان سخن نگفت، زیرا در شرایط تاریخی کنونی از سنت تاریخی ما چیز زیادی باقی نمانده است و جهان تجدد تمام شرق و سنت ما را تحت سیطرۀ خویش درآورده است.
🔸او بر اساس درکی تاریخی و انضمامی و نه در چارچوب تفکری انتزاعی و توهمی به خوبی به این امر واقع شده است که هرچه در هر جا هست، به غرب تعلق دارد و رنگ غربی به خود گرفته است. حتی ناسزایی هم که به غرب میدهیم محتوا و مضمونش را وامدار غرب هستیم. او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ضرورت_داوری_اندیشی_ایرانیان
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 ضرورتِ داوریاندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: داوری وضع کنونی ما را به منزله موقعیتی تاریخی میفهمد که در صورت عدم توجه به آن، ارزشخواهی به جریانی مولد خشونت تبدیل خواهد شد
♦️دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
♦️خلاصه بخش پنجم
🔹داوری درباره مسائل جامعۀ ایران، همواره بر اساس نگرش تاریخی و در فضایی واقعی و با توجه به امکانات و تقدیر تاریخی ما در عالم تجدد و در جهان کنونی سخن گفته است.
🔹داوری وضع کنونی ما و همه مسائل و بحرانهای آن را به منزله موقعیتی تاریخی و بسیار دشوار میفهمد که به سهولت و با امکانات کنونیمان به سادگی نمیتوان بر آن فائق آمد.
🔹او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند و به آنها هشدار میدهد که در صورت عدم توجه به شرایط و امکانات تاریخی، این ارزشها به الفاظ و مفاهیمی صرف و حتی سرد، عبوس و خشونتآمیز تبدیل خواهند شد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
♦️دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
♦️خلاصه بخش پنجم
🔹داوری درباره مسائل جامعۀ ایران، همواره بر اساس نگرش تاریخی و در فضایی واقعی و با توجه به امکانات و تقدیر تاریخی ما در عالم تجدد و در جهان کنونی سخن گفته است.
🔹داوری وضع کنونی ما و همه مسائل و بحرانهای آن را به منزله موقعیتی تاریخی و بسیار دشوار میفهمد که به سهولت و با امکانات کنونیمان به سادگی نمیتوان بر آن فائق آمد.
🔹او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند و به آنها هشدار میدهد که در صورت عدم توجه به شرایط و امکانات تاریخی، این ارزشها به الفاظ و مفاهیمی صرف و حتی سرد، عبوس و خشونتآمیز تبدیل خواهند شد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
به نام خدا
🌐 شرحی بر ساختارهایِ ایرانی
🔹شماره: یک
🔹مقدمه
🔸مبتنی بر تفاهم و قرارداد، "ساختار، نسبتِ ما و داده و بررسی جهاتِ مفهومی و زوایایِ آن" است. ساختارهایِ ایرانی پیش و بیش از پرداختهایِ متنشناسانه، رفتاری روششناسانه دارد. مفهوم و معرفت، در روندِ تاریخی، با فردِ ایرانی، چگونه، دارایِ نسبت، و دارایِ چگونه نسبتی است؟
🔸مفاهیم و افراد در نوع و مدلِ ایرانی چگونه بر هم اثر میگذارند؟ این اتفاق در سایر ملل با چه سیرِ تحوّلی، همراه بودهاست؟
🔸در ساختارهای ایرانی، ازتحلیلِ متنها و فضا و فرم درونیِ آنها پرهیز و نهایتاً متنی توصیه نمیشود. ورود به ساختارهایِ ایرانی نیازمندِ چارچوبی از خلأ است.
🔸بازیگران اصلی صحنه در ساختارهایِ ایرانی، دو مؤلفۀ فردِ ایرانی و مفهومِ ایرانی است. در درنگِ اخیر، شکلگیری مفهوم در ساحتِ انسانِ ایرانی و سپس رابطۀ رفت و برگشتی میان این دو مؤلفه مورد نظر است.
🔸آیا در جامعۀ تاریخی ایرانی، مرزی در این رابطه احساس شدهاست؟ چه کسانی و چگونه به این مرز پرداختهاند؟
#شرحی_بر_ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 شرحی بر ساختارهایِ ایرانی
🔹شماره: یک
🔹مقدمه
🔸مبتنی بر تفاهم و قرارداد، "ساختار، نسبتِ ما و داده و بررسی جهاتِ مفهومی و زوایایِ آن" است. ساختارهایِ ایرانی پیش و بیش از پرداختهایِ متنشناسانه، رفتاری روششناسانه دارد. مفهوم و معرفت، در روندِ تاریخی، با فردِ ایرانی، چگونه، دارایِ نسبت، و دارایِ چگونه نسبتی است؟
🔸مفاهیم و افراد در نوع و مدلِ ایرانی چگونه بر هم اثر میگذارند؟ این اتفاق در سایر ملل با چه سیرِ تحوّلی، همراه بودهاست؟
🔸در ساختارهای ایرانی، ازتحلیلِ متنها و فضا و فرم درونیِ آنها پرهیز و نهایتاً متنی توصیه نمیشود. ورود به ساختارهایِ ایرانی نیازمندِ چارچوبی از خلأ است.
🔸بازیگران اصلی صحنه در ساختارهایِ ایرانی، دو مؤلفۀ فردِ ایرانی و مفهومِ ایرانی است. در درنگِ اخیر، شکلگیری مفهوم در ساحتِ انسانِ ایرانی و سپس رابطۀ رفت و برگشتی میان این دو مؤلفه مورد نظر است.
🔸آیا در جامعۀ تاریخی ایرانی، مرزی در این رابطه احساس شدهاست؟ چه کسانی و چگونه به این مرز پرداختهاند؟
#شرحی_بر_ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 شرحی بر ساختارهای ایرانی
🔹شماره: دو
🔹فلسفهای برای امروز
🔸محصولِ حرکت، به سمتِ مفهوم، دچار شدن به فلسفه است. مفهوم، از آنِ فلسفه و فلسفه سؤالِ شریفتر است. فلسفه، دوستداریِ دانش یا خرد و مطالعۀ نظاممند و سیستماتیک و طرح سؤالاتی کلیتر، از یک موضوع یا مسأله، که احوالی از آن، به جهت هستی و واقعیت، روشن گشته، به امید آنکه امکانی برای دستکاری در واقعیت یا توضیح آن فراهم گردد.
🔸با همین مقدار معنا و تعریف از فلسفه، اگر برای "آنچه امروز، در ایران هستیم"، بین دوآلیسم و دوگانه انگاریِ "فلسفه ورزیدن و فلسفه نورزیدن"، راه اول را انتخاب کنیم، ساختارهای ایرانی به دنبال فلسفۀ وضعِ موجود و افزودنِ اضافهای توضیحی است، برای آنچه که در طولِ تاریخ، در ظرفِ ایران پدید آمده است.
🔸راه ِساختارهای ایرانی در این مسیر، نسبت انسانِ ایرانی و مفهوم است.
🔸اولین کنشِ مفهومی، یک ساخت ایجاد میکند و به دنبال آن ما با تجمعی از ساختها یا ساختارهایی مواجه میشویم که این ساختهایِ انسانی، سرنوشت، ملتها را عوض میکنند.
#شرحی_بر_ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🔹شماره: دو
🔹فلسفهای برای امروز
🔸محصولِ حرکت، به سمتِ مفهوم، دچار شدن به فلسفه است. مفهوم، از آنِ فلسفه و فلسفه سؤالِ شریفتر است. فلسفه، دوستداریِ دانش یا خرد و مطالعۀ نظاممند و سیستماتیک و طرح سؤالاتی کلیتر، از یک موضوع یا مسأله، که احوالی از آن، به جهت هستی و واقعیت، روشن گشته، به امید آنکه امکانی برای دستکاری در واقعیت یا توضیح آن فراهم گردد.
🔸با همین مقدار معنا و تعریف از فلسفه، اگر برای "آنچه امروز، در ایران هستیم"، بین دوآلیسم و دوگانه انگاریِ "فلسفه ورزیدن و فلسفه نورزیدن"، راه اول را انتخاب کنیم، ساختارهای ایرانی به دنبال فلسفۀ وضعِ موجود و افزودنِ اضافهای توضیحی است، برای آنچه که در طولِ تاریخ، در ظرفِ ایران پدید آمده است.
🔸راه ِساختارهای ایرانی در این مسیر، نسبت انسانِ ایرانی و مفهوم است.
🔸اولین کنشِ مفهومی، یک ساخت ایجاد میکند و به دنبال آن ما با تجمعی از ساختها یا ساختارهایی مواجه میشویم که این ساختهایِ انسانی، سرنوشت، ملتها را عوض میکنند.
#شرحی_بر_ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 ضرورتِ داوریاندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: داوری رسالتی را عهدهدار بوده است که تنها از عهده متفکران برمیآید: رسالت یاری رساندن به جامعه برای نیل به خودآگاهی
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹سیاستنامه 292
🔹ضرورت داوریاندیشی ایرانیان؛ بخش ششم
🔸او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند و از آنان میپرسد که در جهان کنونی چه راهی را به سوی عدالت یا آزادی میشناسند و به آنها هشدار میدهد که در صورت عدم توجه به شرایط و امکانات تاریخی، این ارزشها به الفاظ و مفاهیمی صرف و حتی سرد، عبوس و خشونتآمیز تبدیل خواهند شد.
🔸داوری به ما میآموزد که میتوان پیوسته از آزادی سخن گفت، بی آنکه با آزادی و آزادیخواهی نسبتی داشت و با صرف تکرار واژگان عقل و عقلانیت و سخنرانی و نوشتن کتاب و مقاله درباره آنها هیچ قومی صاحب عقل و عقلانیت نشده است.
🔸او از آزادیخواهان و عدالت طلبان و مدافعان عقلانیت میخواهد عقل و آزادی و عدالت را نه در صرف ذهنیت و احساسات خویش بلکه در اکنونیت تاریخی ما، یعنی در اینجا و در این زمان، معنا کرده و روشن سازند که چگونه میتوان به آنها رسید!
🔸داوری خود را با ستایش این الفاظ و مفاهیم مشغول نکرده، این اشتغال را بیش از هر چیز به حال آزادی عدالت و عقلانیت مضر میبیند. از نظر داوری، آزادی عدالت و عقلانیت را نه در الفاظ و شعارها بلکه در واقعیت انضمامی و زیستِ تاریخیمان یعنی در کوچه و بازار و در خیابان و در متن حیات واقعی، باید جستجو کرد. از نظر او نمیتوان درباره ارزشها و آرمانها، در فضایی ذهنی و انتزاعی و غیر تاریخی اندیشید، اما به شرایط و امکان تحقق وجودِ این ارزشها در واقعیتِ انضمامی زندگی بیتوجه بود.
🔸خودآگاهی تاریخی به بیتاریخی ما
🔸گفته شد داوری یک استاد دانشگاه یا پژوهشگر و متتبع در آثار فلسفی یا یک مترجم نوشتههای فلسفی نبوده و نیست. برخلاف آنچه بسیاری انجام میدهند تفکر داوری رسالتی را عهدهدار بوده است که تنها از عهده متفکران برمیآید: رسالت یاری رساندن به جامعه برای نیل به خودآگاهی. تفکر چیزی جز خودآگاهی نیست و این تنها فیلسوفان و متفکرانند که نه به آگاهی، بلکه به خودآگاهی و تعیین نسبتشان با جهان، دیگری و خویشتن نظر دارند.
🔸تاکید داوری براندیشیدن به زمان و زمانه و تاریخ خود و به تقدیر توسعه نیافتگی و توجه دادن به مسدود بودن بسیاری از راهها در زمانه سیطره تجدد حاصل همین رسالت است. او به درستی به این خودآگاهی نائل آمد و دانشجویان معنویش را نیز بدان خودآگاه ساخت که توسعه نیافتگی یک امر صرفاً اقتصادی-اجتماعی نیست و نمیتوان فقدان توسعه و عدم دستیابی به مسیر تجدد را صرفاً به یک پروژه سیاسی اجتماعی و اقتصادی تقلیل داد.
🔸او به هیجانات و رمانتیسمِ حاکم بر جامعه ما تن نداد و آزادانه و فارغالبال از مخالفتها و موافقتها، با شکیبایی، بردباری، متانت و تحمل بسیاری از تهمتها و نارواییها در حاشیه به سر باد و در تقدیر توسعه نیافتگی ما تأمل و درنگی متفکرانه کرد. او خودآگاه بود که یافتن مسیری تازه مغایر با آنچه تجدد پیش روی ما میگذارد تا چه اندازه دشوار است.
🔸او در این اواخر حتی مدعی گذر از ایدئولوژی نیست و صعوبت و دشواری این گذر را با تمام وجود لمس میکند و به این صعوبت و دشواری بر خلاف بسیاری خودآگاه است. او به ویژه در آثار اخیرش که نسبت به آثار یکی دو دهه پیش و پس از انقلاب وجوه پدیدارشناسانۀ اصیلتری مییابند، از شرقشناسی های وارونه -در واکنش به منطق شرقشناسی غربی- بسیار فاصله میگیرد.
🔸وی از همان اوان مراحل ورودش به دانشگاه، به خوبی به این حقیقت خودآگاه بود که در روزگار ما از شرق خبری نیست و کمتر کسی برای ما از شرق خبر میآورد یا میتواند پاسخگوی این پرسش باشد که شرق چیست و شرقی کدام، و شرق و شرقیت در تفکر را در کجا و در کدامین ساحات باید جستجو کرد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ضرورت_داوری_اندیشی_ایرانیان
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹سیاستنامه 292
🔹ضرورت داوریاندیشی ایرانیان؛ بخش ششم
🔸او از عدالتخواهان و آزادیخواهان میخواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونهای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند و از آنان میپرسد که در جهان کنونی چه راهی را به سوی عدالت یا آزادی میشناسند و به آنها هشدار میدهد که در صورت عدم توجه به شرایط و امکانات تاریخی، این ارزشها به الفاظ و مفاهیمی صرف و حتی سرد، عبوس و خشونتآمیز تبدیل خواهند شد.
🔸داوری به ما میآموزد که میتوان پیوسته از آزادی سخن گفت، بی آنکه با آزادی و آزادیخواهی نسبتی داشت و با صرف تکرار واژگان عقل و عقلانیت و سخنرانی و نوشتن کتاب و مقاله درباره آنها هیچ قومی صاحب عقل و عقلانیت نشده است.
🔸او از آزادیخواهان و عدالت طلبان و مدافعان عقلانیت میخواهد عقل و آزادی و عدالت را نه در صرف ذهنیت و احساسات خویش بلکه در اکنونیت تاریخی ما، یعنی در اینجا و در این زمان، معنا کرده و روشن سازند که چگونه میتوان به آنها رسید!
🔸داوری خود را با ستایش این الفاظ و مفاهیم مشغول نکرده، این اشتغال را بیش از هر چیز به حال آزادی عدالت و عقلانیت مضر میبیند. از نظر داوری، آزادی عدالت و عقلانیت را نه در الفاظ و شعارها بلکه در واقعیت انضمامی و زیستِ تاریخیمان یعنی در کوچه و بازار و در خیابان و در متن حیات واقعی، باید جستجو کرد. از نظر او نمیتوان درباره ارزشها و آرمانها، در فضایی ذهنی و انتزاعی و غیر تاریخی اندیشید، اما به شرایط و امکان تحقق وجودِ این ارزشها در واقعیتِ انضمامی زندگی بیتوجه بود.
🔸خودآگاهی تاریخی به بیتاریخی ما
🔸گفته شد داوری یک استاد دانشگاه یا پژوهشگر و متتبع در آثار فلسفی یا یک مترجم نوشتههای فلسفی نبوده و نیست. برخلاف آنچه بسیاری انجام میدهند تفکر داوری رسالتی را عهدهدار بوده است که تنها از عهده متفکران برمیآید: رسالت یاری رساندن به جامعه برای نیل به خودآگاهی. تفکر چیزی جز خودآگاهی نیست و این تنها فیلسوفان و متفکرانند که نه به آگاهی، بلکه به خودآگاهی و تعیین نسبتشان با جهان، دیگری و خویشتن نظر دارند.
🔸تاکید داوری براندیشیدن به زمان و زمانه و تاریخ خود و به تقدیر توسعه نیافتگی و توجه دادن به مسدود بودن بسیاری از راهها در زمانه سیطره تجدد حاصل همین رسالت است. او به درستی به این خودآگاهی نائل آمد و دانشجویان معنویش را نیز بدان خودآگاه ساخت که توسعه نیافتگی یک امر صرفاً اقتصادی-اجتماعی نیست و نمیتوان فقدان توسعه و عدم دستیابی به مسیر تجدد را صرفاً به یک پروژه سیاسی اجتماعی و اقتصادی تقلیل داد.
🔸او به هیجانات و رمانتیسمِ حاکم بر جامعه ما تن نداد و آزادانه و فارغالبال از مخالفتها و موافقتها، با شکیبایی، بردباری، متانت و تحمل بسیاری از تهمتها و نارواییها در حاشیه به سر باد و در تقدیر توسعه نیافتگی ما تأمل و درنگی متفکرانه کرد. او خودآگاه بود که یافتن مسیری تازه مغایر با آنچه تجدد پیش روی ما میگذارد تا چه اندازه دشوار است.
🔸او در این اواخر حتی مدعی گذر از ایدئولوژی نیست و صعوبت و دشواری این گذر را با تمام وجود لمس میکند و به این صعوبت و دشواری بر خلاف بسیاری خودآگاه است. او به ویژه در آثار اخیرش که نسبت به آثار یکی دو دهه پیش و پس از انقلاب وجوه پدیدارشناسانۀ اصیلتری مییابند، از شرقشناسی های وارونه -در واکنش به منطق شرقشناسی غربی- بسیار فاصله میگیرد.
🔸وی از همان اوان مراحل ورودش به دانشگاه، به خوبی به این حقیقت خودآگاه بود که در روزگار ما از شرق خبری نیست و کمتر کسی برای ما از شرق خبر میآورد یا میتواند پاسخگوی این پرسش باشد که شرق چیست و شرقی کدام، و شرق و شرقیت در تفکر را در کجا و در کدامین ساحات باید جستجو کرد.
#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ضرورت_داوری_اندیشی_ایرانیان
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 ضرورتِ داوریاندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: داوری به هیجانات و رمانتیسمِ حاکم بر جامعه ما تن نداد و آزادانه در تقدیرِ توسعه نیافتگی ما تأمل و درنگی متفکرانه کرد
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹خلاصه بخش ششم
♦️از نظر داوری، آزادی، عدالت و عقلانیت را نه در الفاظ و شعارها بلکه در واقعیت انضمامی و زیستِ تاریخیمان، باید جستجو کرد.
♦️از نظر او نمیتوان درباره ارزشها و آرمانها، در فضایی ذهنی و انتزاعی و غیر تاریخی اندیشید، اما به شرایط و امکان تحقق وجودِ این ارزشها در واقعیتِ انضمامی زندگی بیتوجه بود.
♦️از نظر داوری تفکر چیزی جز خودآگاهی نیست و این تنها فیلسوفان و متفکرانند که نه به آگاهی، بلکه به خودآگاهی و تعیین نسبتشان با جهان، دیگری و خویشتن نظر دارند.
♦️تاکید داوری براندیشیدن به زمان و زمانه و تاریخ خود و به تقدیر توسعه نیافتگی و توجه دادن به مسدود بودن بسیاری از راهها در زمانه سیطره تجدد حاصل همین رسالت است.
♦️او به درستی به این خودآگاهی نائل آمد که توسعه نیافتگی یک امر صرفاً اقتصادی-اجتماعی نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
.
🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹خلاصه بخش ششم
♦️از نظر داوری، آزادی، عدالت و عقلانیت را نه در الفاظ و شعارها بلکه در واقعیت انضمامی و زیستِ تاریخیمان، باید جستجو کرد.
♦️از نظر او نمیتوان درباره ارزشها و آرمانها، در فضایی ذهنی و انتزاعی و غیر تاریخی اندیشید، اما به شرایط و امکان تحقق وجودِ این ارزشها در واقعیتِ انضمامی زندگی بیتوجه بود.
♦️از نظر داوری تفکر چیزی جز خودآگاهی نیست و این تنها فیلسوفان و متفکرانند که نه به آگاهی، بلکه به خودآگاهی و تعیین نسبتشان با جهان، دیگری و خویشتن نظر دارند.
♦️تاکید داوری براندیشیدن به زمان و زمانه و تاریخ خود و به تقدیر توسعه نیافتگی و توجه دادن به مسدود بودن بسیاری از راهها در زمانه سیطره تجدد حاصل همین رسالت است.
♦️او به درستی به این خودآگاهی نائل آمد که توسعه نیافتگی یک امر صرفاً اقتصادی-اجتماعی نیست.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
.
🌐دکتر سیدجواد میری ، جامعه شناس ایرانی:
♦️تنها راه تحولات اجتماعی "صندوق رای" است.
♦️به قول مالکوم اِکس برای کنشگری ما باید بین "Ballot" (صندوق رای) یا "Bullet" (گلوله و خشونت) یکی را انتخاب کنیم.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
♦️تنها راه تحولات اجتماعی "صندوق رای" است.
♦️به قول مالکوم اِکس برای کنشگری ما باید بین "Ballot" (صندوق رای) یا "Bullet" (گلوله و خشونت) یکی را انتخاب کنیم.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 دکتر سیدجواد میری ، جامعه شناس ایرانی: سخن اصلی من در باب "صندوق رأی" فراتر از شرکت در انتخابات است/ بشر در دوران مدرن بهتر از "صندوق رای" هنوز نتوانسته ابداع کند
♦️هنگامیکه گفتم تنها راه تحولات اجتماعی "صندوق رأی" است بسیاری چنین پنداشتند که مقصودم دعوت به "شرکت" در انتخابات است اما منظورم این نبوده و نیست.
🔸سخن اصلی من در باب "صندوق رای" فراتر از شرکت در انتخابات است.
🔸بحث "مشارکت مدنی" به معنای وسیع کلمه است که صندوق رای یکی از اضلاع مهم آن است. بشر در دوران مدرن بهتر از "صندوق رای" هنوز نتوانسته ابداع کند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
♦️هنگامیکه گفتم تنها راه تحولات اجتماعی "صندوق رأی" است بسیاری چنین پنداشتند که مقصودم دعوت به "شرکت" در انتخابات است اما منظورم این نبوده و نیست.
🔸سخن اصلی من در باب "صندوق رای" فراتر از شرکت در انتخابات است.
🔸بحث "مشارکت مدنی" به معنای وسیع کلمه است که صندوق رای یکی از اضلاع مهم آن است. بشر در دوران مدرن بهتر از "صندوق رای" هنوز نتوانسته ابداع کند.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 دکتر سیدجواد میری ، جامعه شناس ایرانی: این جمهوری برآمده از موجودیت تاریخی ماست با تمامی کمیها و کاستیهایش
🔹 ۴تیرماه۱۴۰۳
🔹به نظرم این تلاطمات و تردیدها و تصمیمها و تاملات در پیش از انتخابات همگی ما را به یک نکته مهم و کلیدی سوق میدهند و آن این است که این "جمهوری اسلامی" تمام نشده است.
🔸امکانهایش ریشه در ذهن و زبان و جهان و تاریخ "ما" دارد.
♦️این جمهوری برآمده از موجودیت تاریخی ماست با تمامی کمیها و کاستیهایش.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🔹 ۴تیرماه۱۴۰۳
🔹به نظرم این تلاطمات و تردیدها و تصمیمها و تاملات در پیش از انتخابات همگی ما را به یک نکته مهم و کلیدی سوق میدهند و آن این است که این "جمهوری اسلامی" تمام نشده است.
🔸امکانهایش ریشه در ذهن و زبان و جهان و تاریخ "ما" دارد.
♦️این جمهوری برآمده از موجودیت تاریخی ماست با تمامی کمیها و کاستیهایش.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures