Telegram Group Search
❤️ از تأدیب نسوان تا معایب رجال: نگاهی به توصیه‌های اخلاق زناشویی در اواخر عصر قاجار

🖍مریم دژمخوی

می‌توان تصور کرد که پرسش از زناشویی در عصر قاجار پرسشی مکرر بوده که نه‌تنها در ادبیات تعلیمی و اندرزنامه‌ها پیش کشیده می‌شد، بلکه موضوع اندیشه و تأمل زنان و مردان عادی آن روزگار نیز بود. درعین‌حال بیشتر کتاب‌ها و اسناد نوشتاری در این زمینه را مردان تولید کرده‌اند.

از عقاید‌النسای عصر صفوی گرفته تا آداب ملک و زن‌داری و تأدیب‌النسوان‌هایی که در دوران قاجار به رشتۀ تحریر درآمدند، همگی بازتاب دیدگاه‌های مردان و به‌ویژه نخبگان سیاسی و دینی در‌باب زناشویی و زنان شوهردار است.


خوشبختانه از عصر قاجار نوشته‌های زنان درخصوص زناشویی نیز در دست است. هرچند انقلاب مشروطه در شکوفایی ادبیات زنانه و دست به قلم شدن زنان نقشی اساسی داشت، نوشته‌های زنان در‌باب زناشویی به پیش از انقلاب مشروطه بازمی‌گردد.

پردۀ اول: دست از تأدیب زنان بردارید!

در عهد ناصری شکل جدیدی از ادبیات تعلیمی/تنبیهی در‌باب زنان سر برآورد. سرآمد این دسته از متون، کتابچه‌ای بود به نام تأدیب ‌النسوان از نویسنده‌ای ناشناس که در اوایل دهۀ ۱۸۸۰ ترسایی در تهران به چاپ رسید. هرچند بعدها روشن شد که نویسندۀ ناشناس به‌‌احتمال خانلر میرزا احتشام‌الدوله از نوادگان فتحعلی شاه بوده است. بسیاری بر این گمان‌اند که احتشام‌الدوله از بیم واکنش تند زنان نامش را در رساله‌اش فاش نکرد. به بیان افسانه نجم‌آبادی «تأدیب ‌النسوان رساله‌ای مردشیفته و زن‌ستیزانه است» (معایب ‌الرجال، ص ۸).

محور اصلی کتاب زناشویی و نقد «سلوک زنان» و شیوۀ شوهرداری آنان است. نویسنده امیدوار است که کتاب مطبوع نظر مردان افتد و در مکتب‌خانه‌ها به دختران تدریس شود. اشاره کردم که کتاب را باید شکلی دیگرگونه از ادبیات تعلیمی دانست، چرا‌که نویسنده در برخی بخش‌ها زنان فرنگی را به‌عنوان الگوی کامل مثال می‌زند و از زنان ایرانی می‌خواهد از آنان سرمشق بگیرند. تکه‌ای از متن را مرور می‌کنیم:

📰«‌فصل سوم در گله کردن است. زن باید هرگز از مرد گله نکند، هرچند صد ناملایم از مرد ببیند. گله، گله می‌آورد و اصل گله خنک است هر‌چند کمال گرمی در میان باشد. گله باعث کدورت می‌شود. زن و شوهر را از هم چه گله؟» (تأدیب ‌النسوان، ص ۵۳-۵۴).

متن به انتقاد از رفتار زنان بسنده نمی‌کند و حاوی دستورالعمل‌هایی است برای رفتار مناسب:

📰«‌لطافت و خوبی زن آن است که هنگام تکلم ملایمت دارد. نازک و ضعیف که گویا تازه از ناخوشی برخاسته با ناز تمام و قشنگی ما‌لا‌کلام سرانگشت حرکت بدهد، این‌طرف و آن‌طرف نگاه نکند، چشم برندارد و با‌ادب و شیرین و نمکین سخن محبت‌انگیز و کلمات شوق‌آمیز…» (همان، ص ۵۳).

🌸چنان‌که گفته شد، انتقادات و دستورالعمل‌های احتشام‌الدوله خشم زنان را برانگیخت. بی‌بی ‌خانم استرآبادی زنی از طبقۀ اشراف بود که در یک مهمانی زنانه از تألیف این کتاب آگاهی یافت و به خواهش دوستانش جوابیه‌ای در رد تأدیب ‌النسوان نوشت.

به نظر بی‌بی ‌خانم، نویسندۀ تأدیب‌ النسوان «به مکر و حیل این کتاب را به طبع رسانیده و خود را ناصح نسوان وانموده که این بیچاره‌ها را به چاه اندازد. عجیب‌تر اینکه این نادان خود را تربیت‌شده و سیویلیزه می‌داند و خود را مقلد معلمین اروپ می‌انگارد. معلوم شد نیم‌ویلیزه هم نیست» (معایب ‌الرجال، ص۵۷).

نوشتۀ بی‌بی ‌خانم و روایتش از گفت‌وگوها در جمع‌ها و مهمانی‌های زنانه نشانگر این است که اگر‌چه مدارک نوشتاری نسبتاً کمتر و متأخرتری از زنان در اختیار داریم، موضوعاتی مانند عشق، زناشویی و نفس رابطۀ زن و مرد همواره از دغدغه‌های اصلی زنان بوده است و شیوه‌های مبارزه و احقاق حقوق خود را نیز داشته‌اند.

#تاریخ_زنان


ادامه مطلب


✈️ @Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍25👏42
❤️ زنان در پوستر نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴: انفعال به‌جای شکوه مینیاتور ایرانی

🖍نادر افراسیابی

پوستر نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۴ به جای بهره‌گیری از شکوه تصویری زنان در آثار استادانی چون بهزاد، عباسی و فرشچیان، آنان را در قامت موجوداتی منفعل و حاشیه‌نشین به تصویر کشیده است. این تناقض، نه یک انتخاب هنری، که بازتابی از محدودیت‌های سیاست‌زده‌ زیر سقف سانسور است.

پوستر نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۴ به سبک مینیاتورهای ایرانی طراحی شده است. زن در مینیاتورهای ایرانی نمادی از زیبایی، زایش و برکت است که با الهام از سنت‌های باستانی، در آثار هنرمندانی چون کمال‌‌الدین بهزاد و رضا عباسی تا محمود فرشچیان بازتاب یافته است. این آثار، با تکیه بر خطوط سیال، رنگ‌های زنده و نقوش اساطیری و ادبی (مانند اشعار حافظ و فردوسی)، زنان را با چهره‌های ایرانی، جامه‌های خیالی و حالات عاطفی در بستری رویایی به تصویر می‌کشند.

در آثار مینیاتور متأخر هنرمندان ضمن حفظ اصالت مکاتب هرات و اصفهان، با تلفیق عناصر مدرن و سنتی، زن را به‌عنوان تجلی آفرینش و پیوند با طبیعت و فرهنگ ایرانی نشان می‌دهند. صحنه‌هایی مانند «لیلی و مجنون» یا «خسرو و شیرین»، زنان را در موقعیت‌های فعال و حتی محور روایت نشان می‌دهند، با چهره‌های پرنور و اندامی موزون که گاه حالتی الهه‌وار دارند.

در اثر معروف کمال‌الدین بهزاد، لیلی و مجنون از دیدار یکدیگر از هوش می‌روند. بدین‌ترتیب تصویرسازی به بازتولید روایتی می‌پردازد که زن را از جایگاه نمادین خود در هنر ایرانی دور می‌کند. حتی اگر طراح قصد داشته «نجابت» را برجسته کند، این امر می‌توانست بدون القای ضعف یا انفعال نمایش داده شود.

زنی بچه به بغل که زانو زده و به مرد سخنران گوش می‌دهد را می‌توان با قدری خوش‌بینی نمادی از نقش مادرانه و یادگیری در نظر گرفت، اما زانو زدن او قطعاً نشانه‌ای از انفعال یا فرودستی‌ست که با تصویر قدرتمند و نمادین زن در مینیاتورهای ایرانی (به‌عنوان موجودی فعال و الهه‌مانند) هم‌خوان نیست.

🌸پوستر می‌توانست در فضایی آزادتر و به دور از سانسور در به‌تصویرکشیدن زنان به‌عنوان بخشی از فضای فرهنگی موفق عمل کند، اما انتخاب ژست‌هایی مانند زانو زدن یا قامت خمیده قطعا از شکوه و جایگاه والای زن در نگارگری ایرانی فاصله گرفته است.

برای انطباق بیشتر با سنت بهزاد، زنان می‌‌بایست با قامتی استوار، جامه‌های پرنقش و حالات فعال (مثلاً در حال خواندن یا تعامل برابر) نمایش داده شوند تا نماد زایش فرهنگی و زیبایی باشند. پوستر می‌توانست از ظرفیت مینیاتور برای نشان دادن زن به‌عنوان خواننده، نویسنده یا حتی راوی داستان‌ها استفاده کند (مثلاً زنی با کتاب در دست، در حالی که نقوش اسلیمی دور او را گرفته‌اند).

🌸این ایده‌ها در هنر معاصر ایران (مثلاً آثار فرشچیان) نمونه‌هایی دارند. همچنین، ژست‌های قدرتمند مانند ایستادن با قامتی مستقیم یا نگاه رو به جلو (مشابه تصویر زنان در نسخه‌های خطی شاهنامه) نه تنها منطبق با واقعیت بود، بلکه به پوستر عمق می‌بخشید.

فرصتی که از دست رفت.


ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍36👏4
❤️ بمناسبت #روز_جهانی_زنان_در_ریاضیات

📰نابرابری جنسیتی در علم؛ سه مانع، سه راه‌حل

🖍نویسنده: کارلی بِرْویک (Carly Berwick)

در چندین پژوهش، وقتی از بچه‌ها خواسته شد تصویر یک ریاضی‌دان یا دانشمند را بِکِشند، در نقاشی‌های دختربچه‌ها تعداد مردان ترسیم‌شده دو برابرِ زنان بود و تقریباً تمام پسربچه‌ها مردی را تصویر کرده بودند که روپوش سفید آزمایشگاه به تن داشت. تصمیم گرفتم این موضوع را در خانه با پسر دوازده ساله‌ام امتحان کنم، او گفت: «واقعاً هرکسی می‌تونه ریاضیدان باشه، اما معمولاً ریاضی‌دان‌ها این شکلی‌اند» و بی‌درنگ تصویرِ مردی با یک پیراهن جیب‌دار مردانه را کشید.

🟣شاید مواجهه‌ی مداوم و ناخودآگاه کودکان از سنین پایین با تصویر مردانِ ریاضی‌دان و دانشمند، یکی از دلایلی باشد که دختران به شکل چشم‌گیری کمتر از پسرها به رشته‌های اِستم (حوزه‌ی علم، فن‌آوری، مهندسی و ریاضیات) وارد می‌شوند.

طنز ماجرا این است که عملکرد دختران در ریاضی به خوبی پسران است، اما این واقعیت به شکاف جنسیتی پایان نمی‌دهد.


نمرات آزمون ریاضی دختران کلاس چهارم و هشتم در آمریکا طی چندین سال متوالی با همتایانِ پسرشان برابر بوده یا در نهایت دو امتیاز کم‌تر آورده‌اند. دختران مقطع راهنمایی هم درس جبر را با نمراتی بالاتر از پسرها گذرانده‌اند. عملکرد و نمره‌های دختران در درس علوم دختران هم‌تراز پسران است و نرخ ثبت نام آن‌ها در کلاس‌های پیشرفته‌ی علوم و ریاضی در دبیرستان هیچ فرقی با پسران ندارد.

📌اما ناگهان اتفاق عجیبی می‌افتد: شکاف جنسیتی در سال‌های آخر دبیرستان و با نزدیک‌تر شدن دختران به دانشگاه خودش را نشان می‌دهد؛ ثبت نام دختران در کلاس‌های پیشرفته‌ی اِستِم و آزمون‌های مربوط به آن کاهش می‌یابد. این شکاف در سال‌های پایانی دبیرستان بیشتر می‌شود و اغلب، مسائل نژادی و طبقه‌ی اجتماعی هم آن را تشدید می‌کنند.

1️⃣مانع اول: ساختن هویت ریاضی

مسأله: تفاوت‌های جنسیتی برای مشارکت در اِستم ممکن است در پیش‌فرض‌های ما درباره‌ی تعریف یک ریاضی‌دان یا دانشمند ریشه داشته باشد.

✔️تهدید کلیشه‌ (Stereotype threat) ترس یا اضطرابی است که یک نفر به دلیل تعلق به یک گروه اجتماعی که انگاره‌‌های منفی درباره‌اش وجود دارد احساس می‌کند. به عبارت دیگر، عضویت در گروهی از جامعه (مثلاً گروه زنان، افراد دارای معلولیت یا هم‌جنس‌گرایان) که سوگیری و پیش‌فرض‌های منفی درباره‌ی آن وجود دارد، فرد را در موقعیتی قرار می‌دهد که پیوسته نگران داوری‌های غیرمنصفانه باشد و خود را در معرض قضاوت‌های منفی جامعه احساس کند.

آنچه این فرد تجربه می‌کند با عنوان «تهدید کلیشه» شناخته می‌شود.


📝مرجع: Edutopia

https://www.edutopia.org/article/keeping-girls-stem-3-barriers-3-solutions#:~:text=Keeping%20Girls%20in,Stereotypes%20and


#زنان_علم
#شکاف_جنسیتی

📌ادامه مطلب

▫️AfroozSchool
✈️ @Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍13👏6🔥21
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❤️ بمناسبت #روز_جهانی_زنان_در_ریاضیات


🎬 مستند دختر جبر: زندگی مریم میرزاخانی ریاضی‌دان ایرانی


🎬 محصول: بی‌بی‌سی فارسی
🎬زبان: فارسی


#مریم_میرزاخانی
#مستند_فمینیستی


🔮@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
31🔥2👍1🕊1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❤️ بمناسبت #روز_جهانی_زنان_در_ریاضیات


🎬 مستند زندگی مریم میرزاخانی

🎬 محصول : آمریکا
🎬زبان: دوبله فارسی


🗓‌ سال انتشار : ۲۰۲۰


#مریم_میرزاخانی
#مستند_فمینیستی


🔮@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
34
❤️ سقوط آزاد زنان از نردبان اقتصاد
درآمدی بر تاریخ حضور زنان در بازار کار ایران

🖍فاطمه موسوی‌ویایه

در ایران عصر قاجار، مانند سایر جوامع کشاورز، زنان در جایگاه فرودست مردان قرار داشتند. همۀ مشاغل مهم در اختیار مردان بود. هیچ شغل رسمی درباری به زنان اختصاص نداشت. زنان در میان مقامات دیوانی و لشکری نیز جایی نداشتند و مقام‌های دینی در سطوح بالا و متوسط نیز در انحصار مردان بود. در شیوۀ تولید کشاورزی نیز تنوع مشاغل اندک بود و قدرت بدنی برای کار و جنگاوری مزیت مهمی به حساب می‌آمد.

زنان به‌دلیل قدرت بدنی کمتر، دوران بارداری و شیردهی، و خشونت و ناامنی فضای عمومی، فرصت‌های محدودی برای اشتغال و استقلال مالی داشتند. مشاغل خانگی و صنایع دستی کم‌درآمد بودند و ازدواج بهترین راه تأمین معاش برای زنان بود. زنانی که شوهری نداشتند و به‌دلایل مختلف از حمایت خانوادۀ خود (پدر، برادر و پسر) نیز محروم بودند، یا باید در فقر و گدایی می‌ماندند یا تن‌فروشی می‌کردند.

تجربۀ زیستۀ همۀ زنان یکسان نبود. به گفتۀ اغلب جهانگردان و شاهدان خارجی، زنان روستایی در برداشت محصول مزرعه و باغ به مردان کمک می‌کردند و در عین حال وظایفی همچون تهیۀ مواد غذایی (پخت نان یا گرفتن ماست و پنیر و کره از شیر گاو و گوسفند)، تهیۀ پوشاک (خیاطی، نخ‌ریسی، بافندگی و…)، بافت زیرانداز (قالی، گلیم) و تبدیل تپاله به سوخت را هم به عهده داشتند. تعدادی از زنان در قالب مهریه، جهیزیه یا ارث، دارای حق آب، زمین، باغ، احشام و غیره بودند. بنا بر فقه اسلامی، اموال زنان متأهل به خود آنها تعلق داشت و به زنان امکان تأثیرگذاری بر حیات اجتماعی و اقتصادی خود و دیگران را می‌بخشید.

با این حال، دارایی زنان بخشی از دارایی‌های خانواده محسوب می‌شد و تحت نظارت مردان مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت و بعدتر به فرزندان ارث می‌رسید.


زنان شهری گاه از مزایای تحصیل و خواندن و نوشتن برخوردار می‌شدند، مراسم مذهبی خود را انجام می‌دادند و در مواردی بلوای نان در شهرها را رهبری می‌کردند؛ البته تجربۀ زیستۀ همۀ زنان شهری یکسان نبود. جایگاه اجتماعی زنان به‌شدت به پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانوادۀ محل تولد آنها و بعدتر خانوادۀ شوهر بستگی داشت. تعدادی از زنان که به خانوادۀ اعیان و اشراف تعلق داشتند خود نیز متمول بودند. در کتاب آمار دارالخلافۀ تهران آمده که شهر تهران در سال ۱۲۶۹ هجری قمری ۷۸۷۴ باب خانه و ۴۲۲۰ باب دکان داشت. این آمار حاوی اطلاعات بسیار دقیقی از مالکان خانه‌ها بر‌اساس طبقات اجتماعی و انواع دکان‌ها و تعداد اجاره‌نشین‌ها و صاحبان خانه ‌است.

شمار زنانی که در این آمار از آنها با عنوان صاحبخانه نام برده شده‌ اندک ‌است و از یک درصد تجاوز نمی‌کند.


تعداد دکان‌های متعلق به زنان از این مقدار هم کمتر است. املاک شهری در قالب ارثیه یا مهریه به زنان می‌رسید و تعداد اندکی نیز در املاک شهری سرمایه‌گذاری می‌کردند (اتحادیه، ۱۳۷۷: ۲۶۱، ۲۶۴). به گفتۀ کدی، اینکه زنان ارث می‌برده‌اند و زن متأهل می‌توانسته اموال خود را برای خویش نگه دارد، زن ایرانی را تا قبل از قرن مزبور (دوران مدرن) در وضعیتی بهتر از زنان غرب قرار می‌داده است (فوران، ۱۳۷۷: ۶۵).

🌸بر‌مبنای داده‌های تاریخی عصر قاجار، زنان از فعالیت در عرصۀ فرهنگ و دسترسی به آموزش و حضور در قلمرو سیاست و قدرت محروم بودند و به‌لحاظ تقسیم کار نیز بیشتر به مشاغل خانگی مشغول بودند و در واحد اقتصادی خانوادۀ گسترده فعالیت می‌کردند. استقلال مالی آنها بسیار محدود بود چون در جامعۀ سنتی، تعداد مشاغل اندک و انجام بیشتر آنها مستلزم توان جسمانی بالا یا حضور در مکان‌های عمومی و اختلاط با مردان است که از نظر اجتماعی پذیرفته نبود.

انقلاب مشروطه و تغییر سلطنت و استقرار دولت مدرن که توسعۀ آمرانه را در دستور کار قرار داده بود صورت‌بندی اجتماعی ایران را تغییر داد.

#تاریخ_زنان
#زنان_اقتصاد


ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍16🤬21👏1
❤️ فمینیسم‌هراسی

🖍سیمین کاظمی


بسیاری افراد هستند که با وجود اعتقاد به برابری زن و مرد از مفهومی که این باور را توصیف می‌کند یعنی «فمینیسم» هراس دارند. پدیده هراس از فمینیسم ارتباط چندانی به میزان سواد، جنس و طبقه اجتماعی ندارد و حتی در میان بخش‌های مترقی جامعه از جمله تحصیلکردگان، روشنفکران مستقل و دانشگاهیان نیز دیده می‌شود و همین به مانعی برای بحث‌و‌گفتگو در این مورد تبدیل شده است.

به نظر می‌رسد ریشه این هراس برخی باورهای نادرستی است که در طی سالیان در جامعه پراکنده شده و فمینیسم به همان بلایی گرفتار شده که روزگاری دامنگیر کمونیسم و آنارشیسم شده بود و همچنان هم هست. در فهم عامیانه کمونیست (کمونیسم) به عنوان خدانیست و مرام اشتراکی شدن زن‌ها جا افتاده بود و آنارشیسم به عنوان هرج‌و‌مرج‌طلبی. به این ترتیب هراسی در جامعه ایجاد شده بود که هنوز هم آثار آن هست و حالا نوبت فمینیسم است.

در روزگار ما فمینیسم به عنوان تهدید نظم اجتماعی معرفی می‌شود، فمینیست‌ها به مثابه شیاطین شهر برساخته و از آنها اهریمن‌سازی می‌شود.


بسیاری از مشکلات اجتماعی به فمینیسم و فمینیست‌ها نسبت داده می‌شود و به این ترتیب زمینه برای طرد و به حاشیه راندن و مجازات آنها فراهم می‌شود.

🌸فمینیسم هراسی در ایران در وهله اول از ناشناخته بودن مفهوم فمینیسم نشأت می‌گیرد. هر امر ناشناخته برای انسان تولید اضطراب می کند و این اضطراب منجر به واکنش منفی و دفاعی می شود.

اما فراتر از این فمینیسم‌هراسی، پروژه‌ای است که با ممنوعیت و جرم‌انگاری نانوشته فمینیسم آغاز شده است. در حالی که مدافعان فمینیسم اجازه ندارند آزادانه درباره افکار و دیدگاه‌هایشان سخن بگویند، گفتمان رسمی و مسلط، خود مدیریت تولید و انتشار اطلاعات در این موضوع را به دست گرفته و به این ترتیب مطالبی نادرست و تحریف شده به اسم فمینیسم در عرصه عمومی پراکنده می‌شود.

تبلیغات منفی که در رسانه‌های رسمی و توسط برخی مسؤولان از جمله مسوولان زن درباره فمینیسم و محتوای آن صورت می‌گیرد، به هراس اجتماعی از این مکتب رهایی‌بخش دامن زده است.

🌸پروژه فمینیسم‌هراسی و اهریمن‌سازی از فمینیست‌ها تا حدی پیش رفته که اکنون از فمینیسم/فمینیست به عنوان برچسب یا انگی استفاده می‌شود که طرد و قطع ارتباط با مدافعان فمینیسم را به دنبال می‌آورد.

⬅️در جامعه ایران، چهره ای که از فمینیست‌ها ارائه می‌شود، در بهترین حالت یک بنیادگرای مردستیز عصبانی و خطرناک است که هر آن آماده چنگ انداختن به صورت طرف مقابل است و اصلاً نباید او را به عنوان کسی که درباره یکی از نابرابری‌های اجتماعی تفکر و بحث می‌کند به حساب آورد.

⬅️در تفسیر عامیانه هم فمینیست زنی است که زنانگی را امتیاز خود می‌داند و غیر از تن‌آسانی و تلکه کردن مردان فکر دیگری ندارد.

در این تفسیرها عقلانیت، انسانیت و باورهای متعالی همچون برابری و رهایی جمعی از فمینیسم زدوده می‌شود و به عنوان یک هیستری و بیماری زنانه صورت‌بندی می‌شود.

#فمینیسم
#فمینیست


ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍48😡2👏1🤩1
❤️ تاریخ‌نگاری فمینیستی

🖍استفانی رئول و کیتلین سی. هامل
😀برگردان: آزاده بی‌زارگیتی


تاریخ‌نگاری فمینیستی روشی است برای گردآوری انواع مختلف فمینیسم (از جمله لیبرال، رادیکال، پسااستعماری) همراه با روش‌هایی برای بازگویی تجربیات زنان سیس‌جندر و افرادی با هویت‌های جنسیتی متنوع که در گذشته زندگی کرده‌اند. بسیاری از اطلاعاتی که ما دربارۀ گذشته می‌دانیم، در اسناد رسمی مانند نامه‌ها، سخنرانی‌ها، ضبط‌های دادگاه‌ها و به‌ویژه روزنامه‌ها و جزوه‌ها و اخیراً اسناد دیجیتال شده یافت می‌شود.

این نوع آرشیوهای «رسمی» عمدتاً بر بازگویی «داستان مردان سیس‌جندر» متمرکز هستند.


هدف از به اشتراک‌گذاری تاریخ‌هایی با دیدگاه‌های متنوع و فراگیرتر، مقابله با تبعیض‌ها در زمان حال و آینده است. با این حال، موانع ساختاری، مانند بوروکراسی‌های دولتی یا نهادی که بر تعیین «مهم» و «غیرمهم» بودن اطلاعات تأثیر می‌گذارند، دستیابی به این هدف را دشوار می‌سازد.

پژوهش‌گران فمینیست در تاریخ زنان و جنسیت، به‌عنوان نمونه‌ای از کسانی که از تاریخ‌نگاری فمینیستی استفاده می‌کنند، تلاش می‌کنند فرآیندهای اجتماعی فراگیرتری را در خوانش تاریخ به‌کار ببرند.

تاریخ‌نگاران فمینیست تلاش می‌کنند تا داستان‌های زنان و افراد با تنوع جنسیتی را کشف کرده و این داستان‌ها را در نشریات، کنفرانس‌ها یا از طریق کارگاه‌ها و رویدادها در موزه‌ها و سایر فضاهای عمومی با دیگران به اشتراک بگذارند.

هدف از این کار تغییر نابرابری‌های اجتماعی است، به‌ویژه با نمایاندن تجربیاتی که قبلاً از آرشیوهای رسمی حذف شده‌اند.


تاریخ زنان و جنسیت، حوزه‌ای گسترده است که برخی ممکن است آن را مطالعه رویدادهای پراکنده و «واقعی» در گذشته بدانند، در حالی که دیگران آن را اقدامی مقاومتی و تغییرگرایانه می‌پندارند.

تاریخ نگاران فمینیست هم‌چنین به زمینه‌های اجتماعی نگاه می‌کنند که دارای قواعد و فراقوانینی هستند که برای تحمیل نظم وجود دارند. این قوانین و فراقوانین می‌توانند مکتوب یا نانوشته، رسمی یا غیررسمی باشند و می‌توانند بر نحوۀ عملکرد افراد تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، در دهه ۱۹۵۰، زمانی که یک زن از آمریکای شمالی ازدواج می‌‌کرد، انتظار می‌رفت که بلافاصله کار را متوقف کند.

🌸مورخان فمینیست تلاش می‌کنند تا چنین قوانین غیررسمی را به گونه‌ای آشکار کنند که پویایی قدرت را در بین افراد آشکار کند.
یک مثال مربوط به دوریس جلی (۱۹۳۲-۲۰۲۱)، فیزیکدان، ریاضیدان، جهانگرد آموزش دیده، و زنی است که در Alouette I، نخستین ماهواره کانادایی که در سال ۱۹۶۲ به فضا پرتاب شد، کار می‌کرد.

جلی در اوایل کار خود متوجه شد که اگر او می‌خواهد در فضا کار کند، نمی‌تواند ازدواج کند، و بنابراین تصمیم گرفت تنها، شریک‌های زندگی‌ای در دوره‌های مختلف زیستن‌اش داشته باشد. در دوران پس از جنگ جهانی دوم که جلی در آن دوران کار می‌کرده است، داشتنِ شریک غیرزناشویی به اندازۀ امروز رایج نبود. وجود این مناسبات قدرت، انتخاب‌های شجاعانۀ جلی را در مواجه با چنین اقدامات تبعیض آمیزی نشان می‌دهد.

🌸قابل‌توجه است، در حالی که بسیاری از زنان غربی تحت فشار فوق‌العاده‌ای برای انطباق با یک فراقاعده انتخاب ازدواج به جای شغل/کار بودند، دیگران مجبور بودند مانند جلی به شیوه‌ای «پنهان» زندگی کنند.

این از سویی‌ست که مردان هیچ‌وقت مجبور به چنین انتخاب هایی نبوده‌اند.



#تاریخ_زنان

ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏11👍65🤬1
❤️ عروس فرنگی یا زوجۀ ایرانی
بازخوانی مجادلۀ روشنفکران

🖍ساناز حمزه‌علی


زوجیت یا اختلاط دانشجویان مرد ایرانی اعزام‌شده به فرنگ با زنان خارجی یکی از موضوعات نادر در آغاز عصر پهلوی اول بود که به چالشی بین نخبگان آن عصر تبدیل شد. این ایده همان زمان مخالفانی سینه‌چاک داشت اما به طرح بحث‌هایی دربارۀ شرایط زنان فرنگی و مقایسۀ آن با وضعیت زنان ایرانی آن دوره انجامید.

شیوه و سبک زندگی مردم فرنگ، آزادی‌ها و استقلال رأی آنها، مخصوصاً امتیازات و مزیت‌های اجتماعی که زنان از آن برخوردار بودند، باعث پرورش و رشدیافتگی شخصیت آنان شده بود که با شرایط زنان در جوامع شرقی متفاوت می‌نمود. همین ویژگی‌های ممتاز برای روشنفکران ایرانی جذبه‌ای ایجاد کرد و بسیاری در وصف آنها نوشتند و ازجمله بحث بسیار مهم آزادی‌های اجتماعی برای زنان در ایران را مطرح کردند که برخی روشنفکران زن و مرد آن را دنبال می‌کردند.

در مقایسه با بحث‌های دیگر در مجلۀ ایرانشهر، موضوع ازدواج مردان ایرانی با زنان فرنگی بالاترین تعداد شرکت‌کننده را دارد. در فاصلۀ انتشار شمارۀ چهارم سال دوم (۲۶ آذر ۱۳۰۲) و شمارۀ چهارم سال سوم (۲۶ بهمن ۱۳۰۳)، در‌مجموع، ۱۳ مقاله از ۱۱ نویسنده منتشر می‌شود که دو نفر از آنها زن هستند. از آن میان، ۸ مقاله در شمارۀ ۱۱-۱۲ سال دوم چاپ می‌شود. این شماره‌ها ویژه‌نامۀ مجلۀ ایرانشهر دربارۀ موضوع‌های مربوط به مسائل زنان است.

در‌حالی‌‌که مردان بیش از هر چیز برای ترقی کشور و نیز از روی علایق شخصی خودشان خواهان بهبود وضع زنان هستند، دو نویسندۀ زن، علاوه بر پیشبرد امر ملی، سعادت خود زنان را نیز می‌بینند. این نشانۀ وجود عناصر جنبش زنان مستقل از جنبش ناسیونالیستی در ایران در اوایل سدۀ قبل خورشیدی است.

بدرالملوک صبا و صدیقه دولت‌آبادی هر دو بر این باور هستند که مردانی که همۀ زنان ایرانی را نادان می‌خوانند شناختی از جامعۀ زنان ایران ندارند. صبا به انتقاد از قدرت‌طلبی مردان می‌پردازد و مردان را خواهان جهل، ضعف و اسارت زنان می‌داند.

او به مردان تحصیل‌کرده انتقاد می‌کند که با وجود در اختیار داشتن برخی مشاغل کلیدی از‌جمله در وزارت معارف، اقدامی برای تأسیس مدارس دخترانه از‌طریق دولت نمی‌کنند.


همچنین سکوت این مردان را در برابر حمله به مدارس، مجلات و انجمن‌های تأسیس‌شده به دست خود زنان محکوم می‌کند. صبا بی‌علاقه بودن مردان تحصیل‌کرده نسبت به آموزش زنان ایرانی و ازدواج آنها با فرنگیان به بهانۀ تقویت نسل را موجب تحقیر زنان ایرانی و اختلاط نژاد می‌داند و این‌همه را خیانت به وطن می‌خواند.

🌸در نوشتۀ بدرالملوک صبا به جامعۀ پدرسالار ایران اشاره می‌شود که کلید درک بحث ازدواج مردان ایرانی با زنان فرنگی است. همان‌گونه که صبا توضیح می‌دهد، مردان آن زمان که تخریب ساخت سنتی جامعه مبتنی بر تحمیل قدرت مردان بر زنان را پیش‌بینی می‌کنند، چشم بر سرکوب زنان می‌بندند. این ایده افق جدیدی می‌گشاید که باید از زاویۀ آن به انتقاد نسبت به زناشویی مردان ایرانی با زنان فرنگی نگریست.

در اینجا زناشویی با زنانی صورت می‌گیرد که به آنان به چشم خودآگاه و مستقل نگریسته می‌شود، زنانی که درست بدین جهت که خودآگاه و مستقل هستند می‌توانند ساخت سنتی قدرت را در درون خانوادۀ ایرانی به خطر بیفکنند، چون در اینجا صحبت بر سر انتقال سنت است، آن هم سنتی که مردان تعیین و تصویب کرده‌اند.

🌸در ورای موافقان و مخالفان اختلاط نژاد یا زوجیت مردان ایرانی با زنان فرنگی، کسانی معتقد‌ند چنانچه بستر مناسبی برای ارتقا و رشد فرهنگی زنان در جامعه ایجاد شود نامحتمل نیست که علقه‌های زنان ایرانی نیز دچار تغییرات تحول‌آفرین شود. آنان می‌گویند زنانِ گرفتار در حصار تنگ‌نظری مردانه چگونه می‌توانند آداب و منشی از خود نشان دهند که الگو و سرمشق جامعه باشد.


ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍12🤬3👏1
❤️ جنبش زنان خانه‌نشین سنت‌گرا؛تقاطع استعمار جنسیت و نژادپرستی در دوره ترامپ

🖍 سالومه رحیمی


گفتمان جنبش «زنان خانه‌نشین سنت‌گرا» در تضاد کامل با فمینیسم سیاه و نظریه‌های انتقادی فمنیست ضداستعماری قرار دارد. برای نمونه، نویسندگانی چون آدری لرد، بل هوکس، و پاتریشیا هیل کالینز بارها بر این نکته تأکید کرده‌اند که زن بودن به‌تنهایی نمی‌تواند بنیانی برای همبستگی باشد؛ بلکه تجربۀ مشترکِ سلطۀ جنسیتی، نژادی و اقتصادی‌ است که خواهرانگی را معنا می‌بخشد.

در گفتمان زنان خانه‌نشین سنت‌گرا، این واقعیت به‌کلی نادیده گرفته می‌شود و زن «آرمانی» به‌مثابۀ زن سفید، مطیع، غیرشاغل، و دگرجنس‌گرا تصویر می‌شود. به بیان دیگر، گفتمان آنان تصویری تک‌بعدی و حذف‌گرایانه از زنانگی ارائه می‌دهد که نه‌تنها با واقعیت‌های زیستی زنان در تقاطع هویت بیگانه است، بلکه به بازتولید خشونت علیه زنان کوییر، دگرباش، رنگین‌پوست و طبقه‌کارگر دامن می‌زند.

در نظریۀ کوییر ضداستعماری، مفهوم «استعمار جنسیت» که توسط فیلسوف فمینیست آرژانتینی ماریا لوگونس معرفی شده نقشی کلیدی در درک چگونگی آغاز استعمار از طریق بهره‌کشی از بدن زنان ایفا می‌کند. لوگونس با گسترش نظریۀ «استعمار قدرت» نشان می‌دهد که استعمار اروپایی نه‌تنها ساختارهای نژادی و اقتصادی را تحمیل کرد، بلکه نظام‌های جنسیتی دگرجنس‌گرایانه و مردسالارانه را نیز به جوامع بومی تحمیل نمود. 

⬅️لوگونس استدلال می‌کند که پیش از استعمار، بسیاری از جوامع بومی ساختارهای جنسیتی سیال‌تری داشتند و نقش‌های جنسیتی متنوع‌تری را به رسمیت می‌شناختند. اما استعمارگران اروپایی با تحمیل دوگانۀ جنسیتی زن/مرد و نهادینه‌سازی دگرجنس‌گرایی اجباری، بدن زنان را به‌عنوان منابعی برای تولید مثل، کار خانگی و ارضای جنسی مردان استعمارگر مورد بهره‌کشی قرار دادند. این فرآیند نه‌تنها به سرکوب زنان انجامید، بلکه ساختارهای اجتماعی بومی را نیز دگرگون کرد.

به گفتۀ لوگونس: «استعمار، نظام جنسیتی مدرن/استعماری را تحمیل کرد که در آن زنان رنگین‌پوست به‌عنوان موجوداتی غیرانسانی، جنسی و فاقد شأن انسانی تلقی می‌شدند.»


او این نظام را به دو بخش تقسیم می‌کند: «سوی روشن» که در آن زنان سفیدپوست در چارچوب دگرجنس‌گرایی و مردسالاری قرار می‌گیرند، و «سوی تاریک» که در آن زنان بومی و آفریقایی‌تبار با خشونت، بهره‌کشی و غیر‌انسان‌سازی قرار مواجه می‌شوند.

📋 گلویا آنزالدوآ، نویسنده و نظریه‌پرداز کوییر فمنیست پسااستعماری در کتاب «مرزها/سرزمین مرزی: مستیزای جدید» به تحلیل وضعیت زنان بومی و مستیزا در دوران استعمار و تاثیرات آن بر هویت و جنسیت آنان می‌پردازد. او بیان می‌کند که زنان بومی و مستیزا در طول تاریخ استعمار، به‌عنوان نیروی کار ارزان و برده، مورد استثمار قرار گرفته‌اند. در این شرایط، آن‌ها از سوی استعمارگران اسپانیایی و انگلیسی‌ها، و حتی از سوی جوامع خودشان، تحت فشار بوده‌اند.

آنزالدوآ از این استعمار فرهنگی و جنسی به‌عنوان ابزاری برای تثبیت و تحمیل هویت‌های هژمونیک و مردسالارانه یاد می‌کند که به زنان هیچ فضای خودمختاری و عاملیت نمی‌دهد. او با تحلیل مفهوم «آگاهی مستیزا» تلاش می‌کند تا هویت و تجربیات پیچیده و چندوجهی افرادی را که در مرزهای فرهنگی، جنسیتی و نژادی زندگی می‌کنند درک و تبیین کند. برای بررسی انتقادی  واژۀ نوظهور «زنان خانه‌نشین سنت‌گرا» ضروری ا‌ست سه مفهوم کلیدی در نظریۀ فمینیسم تقاطعی تعریف شوند: سلطۀ فرهنگی، ساختارهای اجتماعی، و عاملیت فردی.

این تحلیل با اتکا بر این مفاهیم، نشان می‌دهد که چگونه گفتمان زنان خانه‌نشین سنت‌گرا به‌گونه‌ای بلاغتی و ایدئولوژیک، سلطۀ مردسالارانه را مشروعیت می‌بخشد.


ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍17
❤️ از حاشیه به مرکز: خودنگاره به مثابه ابزاری برای رهایی زنان هنرمند

🖍نادر افراسیابی


از بوم تا زندگی: چگونه زنان نقاش در قرن بیستم با خودنگاره، کلیشه‌های جنسیتی را به چالش کشیدند؟ در آغاز قرن بیستم، زنان هنرمند در اروپا با نگاهی نو به خود و تجربه‌های منحصربه‌فردشان - از مادری و خواهری گرفته تا مفهوم جدید زنانگی - ژانر خودنگاره را متحول کردند. این دگرگونی‌ها، که ریشه در مدرنیته داشتند، بعدها الهام‌بخش جنبش‌های فمینیستی در هنر شدند و راه را برای بیان دیدگاه‌های متفاوت و رهایی از حاشیه‌نشینی تاریخی هموار کردند.

خودنگاره به‌عنوان یک ژانر مستقل در سده شانزدهم میلادی شکل گرفت و این تحول مرهون سه روند اساسی بود: افزایش محبوبیت آینه‌ها، رشد اجتماعیِ آگاهی نوین از «خود»، و دگرگونی جایگاه هنرمندان از پیشه‌ور به آفرینشگر. در سده‌های پس از آن، مفاهیم «نبوغ»، «قدرت» و «مردانگی» به‌شکلی بی‌پایان، افسانه‌ی هنری را تغذیه می‌کردند که از انرژیِ مردانه و جنسیتی نیرو می‌گرفتند.

🌸خودنگاره مردانه، خودنگاره زنانه

از دوران رنسانس، زنان به «خودنگاره در مقام هنرمند» روی آوردند با این هدف که توانایی هنری خود را اثبات کنند. برای نمونه، سوفونیسبا آنگویی‌سولا (حدود ۱۵۳۵–۱۶۲۵) خود را در حال نقاشیِ «مریم با کودک» (۱۵۵۶) به تصویر کشید.
 
بااین‌حال، تا پایان دوره‌ی کلاسیک، منتقدان بیش از هر چیز بر زیباییِ زنانه به‌عنوان مهم‌ترین ویژگی تأکید داشتند و مجموعه‌داران و حامیان هنر نیز، با شیفتگی نسبت به خودنگاره‌های زنانه، او را «شگفتی طبیعت» می‌خواندند.


🌸در حالی که مردان هنرمندِ حاشیه‌نشین، نظیر ون گوگ و رودن که با وجود زندگی‌های دشوار به عنوان «نوابغ رنج‌کشیده» مورد ستایش قرار می‌گرفتند و حاشیه‌نشینی آن‌ها اغلب اختیاری و رمانتیک تلقی می‌شد، زنان هنرمند اساساً از سیستم هنر حذف شده و از حقوق اولیه‌ای چون تحصیل در آکادمی‌ها محروم بودند و موضوعات هنری محدودی داشتند؛ حتی در صورت موفقیت، توجه بیشتر به ظاهر یا جنسیت آن‌ها معطوف می‌شد تا به هنرشان.

این حاشیه‌نشینی اجباری منجر به خلق زبان بصری نوینی توسط زنان هنرمند شد، به طوری که خود را در حال خلق اثر هنری به تصویر می‌کشیدند و از نمادهای مرتبط با تجربیات زنانه بهره می‌بردند.

تفاوت اساسی در این بود که حاشیه‌نشینی مردان هنرمند آن‌ها را از مرکز تاریخ هنر دور نمی‌کرد، بلکه به اسطوره‌سازی از آن‌ها کمک می‌کرد، در حالی که زنان هنرمند به ندرت به حساب می‌آمدند و خودنگاره‌هایشان نه بیان فردیت، بلکه اعتراضی به نادیده گرفته شدن بود.

درست پس از جنگ جهانی اول، زمانی که میلیون‌ها کشته در جبهه‌های نبرد، زنان را ناگزیر به عهده‌گیری نقش‌هایی کرد که پیش از این مختص مردان بود، تصویر «زن جدید» در رمان‌ها، روی صحنه‌ی تئاتر و صفحات مجلات ظاهر شد - زنانی ورزشکار، آزاده و میان‌جنسیتی که موهای کوتاهشان به نمادِ هویتشان بدل شده بود. هرچند بازنمایی زن مستقل در قالب «گارسون» (زن پسرگونه) تا حد زیادی متأثر از شرایط زمانه بود (چرا که واقعیت این آزادی‌ها همچنان شکننده و محدود باقی ماند)، اما این سبک به شدت مورد اقتباس هنرمندان مدرن قرار گرفت. این رویکرد، هم روشی برای بازاندیشی کلیشه‌های زنانگی بود و هم راهی برای گریز از هنجارهای اجتماعی و طلب آزادی جسم و ذهن.

#زنان_هنر

ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍14👏42👌1
❤️ رهایی از شیفت دوم
📰انقلاب ناتمام زنان

🖍جنیفر سی. پن
😀برگردان: رضا فانی یزدی


آمارهای رسمی نشان می‌دهند که شکاف جنسیتی در تقسیم کارهای خانه در طول زمان به‌طور قابل‌توجهی کاهش یافته است. اما پرسش این است که پس چرا هنوز هم بسیاری از زنان احساس نارضایتی می‌کنند؟

✒️امروزه یک حوزه کوچک اما فعال از فعالیت‌های پژوهشی و رسانه‌ای شکل گرفته که هدفش افشای شکلی گسترده و ظاهراً حل‌نشدنی از نابرابری جنسیتی است؛ نابرابری‌ای که گفته می‌شود تقریباً در هر رابطه‌ی دگرجنس‌گرایانه‌ای وجود دارد:

تقسیم نابرابر کارهای خانه.


به گفته‌ی نویسنده و کارآفرین، ایو رودسکی Eve Rodsky، زنان همچنان «دو سوم یا بیشتر از کارهای بدون دستمزد خانگی و مراقبت از کودکان را در خانه‌ها و خانواده‌هایشان بر عهده دارند». نه‌تنها زنان بیشتر از مردان پخت‌وپز، نظافت و مراقبت از کودکان را انجام می‌دهند، بلکه با فشارهای مضاعفی نیز مواجه‌اند؛ از جمله چیزی به نام «بار ذهنی» یا کار فکری نامرئی‌ای که صرف مدیریت امور خانه می‌شود، مانند اینکه چه خوراکی‌هایی مورد پسند بچه‌هاست، تنظیم وقت ملاقات‌های پزشکی، به خاطر سپردن تاریخ تولد اقوام و خرید هدیه‌های مناسب برایشان.

با این حال، رودسکی راه‌حلی ارائه کرده است. او در سال ۲۰۱۹ ابزاری به نام بازی منصفانه (Fair Play) طراحی کرد تا به زوج‌ها در تقسیم عادلانه مسئولیت‌های خانگی کمک کند. این ابزار، که بر اساس کتاب پرفروش او با همین عنوان ساخته شده، مجموعه‌ای از کارت‌هاست که شامل صد وظیفه رایج در خانه می‌شود. هر کارت نه‌ تنها نشان‌ دهنده یک وظیفه‌ی فیزیکی مانند تهیه شام‌های وسط هفته است، بلکه شامل مراحل تفکر و برنامه‌ریزی این امور نیز می‌شود، مثلاً تصمیم‌گیری درباره لیست غذاها و تهیه مواد اولیه برای همان شام‌ها.

بازی منصفانه که حالا از سوی شرکت رسانه‌ای «هلو سان‌شاین Hello Sunshine» متعلق به ریس ویترسپون حمایت می‌شود، گسترش یافته و شامل یک مستند و حتی یک مؤسسه به نام مؤسسه سیاست‌گذاری بازی منصفانه نیز شده است؛ مؤسسه‌ای که تحقیقات و کنشگری در زمینه مراقبت را تأمین مالی می‌کند و همچنین به مربیانی که روش بازی منصفانه را آموزش می‌دهند، گواهینامه رسمی اعطا می‌کند تا به زوج‌ها یاد دهند که چگونه کارهای خانه را به‌طور عادلانه تقسیم کنند.

🌸توزیع کار بدون دستمزد در خانه همچنین موضوع چندین کتاب پرفروش و پر سروصدا در سال‌های اخیر بوده است، از جمله: • خشم تمام‌عیارAll the Rage: مادران، پدران و افسانه‌ی زندگی مشترک عادلانه اثر دارسی لاکمن، • خسته و بریده Fed Up: کار احساسی، زنان، و مسیر پیش‌رو نوشته جما هارتلی، • کار زنان Women’s Work: بازنگری شخصی درباره‌ی کار، مادری و امتیاز از مگان کی. استک، • و فریاد از درون Screaming on the Inside: ناپایداری مادری آمریکایی نوشته جسیکا گروز.جدیدترین آن‌ها، کتاب پرفروش روزنامه‌نگار لایز لنز با عنوان این همسر سابق آمریکایی This American Ex-Wife: چگونه ازدواجم را پایان دادم و زندگی‌ام را آغاز کردم، طلاق را به‌عنوان راه‌حلی رهایی‌بخش و منطقی برای حجم بی‌پایان کار بدون دستمزدی که به زنان تحمیل می‌شود، مطرح می‌کند.

🌸او در کتاب خود نوشته: «به زنان آموزش داده می‌شود که فدا شدن در ازدواج یک فضیلت است؛ این‌که همه چیز را برای خانه و فرزندان رها کنند، حتی خودشان را.» لنز می‌نویسد: «اغلب با خودم فکر می‌کنم چند داستان، چند کشف علمی، چند نمایش‌نامه، قطعه موسیقی و نوآوری، در آتش ازدواج انسانی سوخته و نابود شده‌اند؟»

علاوه بر این‌ها، پادکست‌ها و سلبریتی های شبکه‌های اجتماعی نیز به این بحث دامن زده‌اند. پادکستی با عنوان The Mom Room به موضوعاتی مانند «احساس گناه مادران»، کم‌خوابی، و دلایل اینکه چرا مادران اغلب به عنوان «والد پیش‌فرض default parent» شناخته می‌شوند، می‌پردازد. تولید کنندگانی مانند پیج کانل Paige Connell و لیبی وارد Libby Ward، با صدها هزار دنبال‌کننده در اینستاگرام و تیک‌تاک، از تجربیات شخصی خود در تحمل «بار ذهنی» و فرسودگی روانی می‌نویسند. پروژه‌هایی مانند BillthePatriarchy.com و «محاسبه‌گر کار نامرئی» ساخته‌ی روزنامه‌نگار ایمی وسترولت نیز به شما نشان می‌دهند که زنان حتی در دو دهه‌ی ابتدایی قرن بیست‌ویکم، چقدر از نظر مالی در انجام این کارها مورد اجحاف قرار می‌گیرند.

به عبارت دیگر، عرضه‌ی مستمر و تقاضای آشکار برای نوعی آگاهی‌بخشی فمینیستی قرن بیست‌و‌یکمی درباره نابرابری‌های جنسیتی در خانه وجود دارد.


▫️کانون زنان ایرانی


#کارخانگی
#کارخانگی_زنانه_نیست


ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍244😢1
❤️دو مرگ، دو خاک‌سپاری، دو زن
🖍 شیرین کریمی


✍️در این جستار، پس از روایت سه صحنه از تاریخ معاصر ایران، به اهمیت «زندگی» و «حفظ نیروی زندگی» در کنار دیگران و در دل روابط با دیگران می‌پردازم. صحنه‌هایی از زندگی قمرالملوک وزیری و فروغ فرخزاد روایت می‌شود تا ببینیم که زیستن در میان دیگران چقدر بر نیروی زندگی انسان تأثیر می‌گذارد و در زندگی و در آخرین لحظه‌های حضور جسمانی زنانی مثل قمرالملوک وزیری و فروغ فرخزاد چه چیزی از دست می‌رود و چه چیزی باقی می‌ماند که تعیین‌کنندۀ حضور و غیاب دیگران، یا حفظ و گسستن روابط با دیگران می‌شود.

قمرالملوک وزیری، خوانندۀ پیشکسوت آوازهای ایرانی، در ۵۴ سالگی بر اثر بیماری از دنیا رفته است. زبیده جهانگیری، دخترخواندۀ قمرالملوک، می‌گوید: «به هنرمندان خبر بدهیم. استادان، نوازندگان معروف و خوانندگان.» خبر می‌دهند، اما حضرات یا نیستند یا در سفرند یا بیمار و بستری و خواب‌اند…

😀مردان سرشناسی که قمرالملوک را می‌شناختند یا بیمارند یا مرده‌اند و برخی در ظهیرالدوله در خاک خفته‌اند، مثل ایرج‌میرزا، ملک‌الشعرای بهار، حبیب سماعی، درویش خان، و برخی در گورستان‌های دیگر. پیکر قمرالملوک در آمبولانس با مشایعت‌کنندگانی کم‌شمار به ورودی باغ ظهیرالدوله می‌رسد.

فروغ فرخزاد، شاعر و مستندساز ایرانی، در ۳۲ سالگی بر اثر تصادف اتومبیل از دنیا رفته است؛ «در اوج جوانی و هنر». جنازۀ فروغ در آمبولانسی سفید غرق در گل وارد ظهیرالدوله می‌شود. هوا سرد است و برفِ ریزی می‌بارد. ظهیرالدوله از مردان پر شده است: شاعران، فیلمسازان، روزنامه‌نگاران و روشنفکران — احمد شاملو، جلال آل‌احمد، صادق چوبک، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، احمدرضا احمدی، ابوالقاسم انجوی شیرازی، و دیگران. همۀ مردانی که فروغ را می‌شناختند آمده‌اند.

🌸در هر دو صحنه می‌توانیم ببینیم که کلید گورستان در دست مردی ممتاز است، و مجوز دفن در مکانی ممتاز را مردان ممتاز صادر می‌کنند، مردانی که اجتماع به آنان امتیازهایی داده است که می‌توانند مجوز تدفین بدن دیگران را در مکانی مشخص صادر کنند. تفاوتی ندارد بدنِ رنجور و بیمار قمرالملوک در ۵۴ سالگی باشد یا بدنِ جوان فروغ در ۳۲ سالگی. تفاوت سن جسمانی این دو زن در لحظۀ مرگ ۲۲ سال است.

به این دو بدنِ مرده در باغ ظهیرالدوله نگاه کنید: یکی تنها و دیگری در احاطۀ «انبوه بی‌تحرک روشنفکران». در فاصلۀ بین آمدنِ این دو بدنِ مرده به این باغ چه اتفاقی رخ داده است؟


قمرالملوک و فروغ از مرزهای سنتی جامعه رد شده بودند، و از نظر «دیگران» هر دو زنانی دردسرساز یا برهم‌زنندۀ آرامش به شمار می‌رفتند و از‌همین‌رو، ازدواج با آنان امری عادی تلقی نمی‌شد و برقراری هر نوع رابطه‌ای با این دو زن با قضاوت‌ها، حرف‌ها و دخالت‌های دیگران همراه بود. دیگران همواره با ذهنیت جهت‌دار، فرضیه‌های ریشه‌دار و تصورات ساختگی‌شان به این زنان می‌نگریستند، و طبق قراردادی نانوشته میان «دیگران» از جایی به بعد باید چیزی از آنان گرفته می‌شد تا نظم سنتی را بر‌هم نزنند. قرار بود زندگی و هنرشان، قدرتشان، و توانایی خلقِ زیبایی از آنها گرفته شود. در‌واقع، قرار بود آن نیروی روح‌افزای زندگی‌بخش از آنها گرفته شود تا جایی که از نظر دیگران حتی ذره‌ای از آن باقی نمانَد که به یمن برکتش بالای جنازۀ این زنان حاضر شوند.

آن نیرو در قمرالملوک در‌طی ۲۲ سال زندگی در میان «دیگران» تحلیل رفت، اما در فروغ در لحظۀ مرگ نابهنگامش هنوز به قوت خود باقی بود. فروغ آن ۲۲ سال را زندگی نکرد و مرگ «در اوج جوانی و هنرش» سبب شد مشایعت‌کنندگان بتوانند در هوای برف‌ریزِ آن روز در ظهیرالدوله ذره‌ای از آن نیرو را تنفس کنند و جانی بگیرند تا بتوانند سال‌های سال درباره‌اش سخن برانند و ادبیات تولید کنند.

🌸 پدید آمدن این دو صحنۀ خاک‌سپاری و برخورد دیگران با این دو زن برآمده از فرضیه‌های ریشه‌دارِ غالباً نادرستی در جامعه است، فرضیه‌هایی مثل اینکه در «جوانی» نیرویی جادویی برای «زندگی» و «خلق» وجود دارد که در «میان‌سالی و پیری» یافت نمی‌شود یا «زن میان‌سال و سالمندِ سنت‌شکن» راهی جز انزوا و تنهایی ندارد یا بدتر، زن هنرمند سرشناس زنی امن و ماندگار نیست، و مانند آن.

✒️آیا ریشه‌دارترین فرضیه‌های جامعه دربارۀ زنان هنوز تغییر نکرده است؟ آیا نگاه امروز جامعه به زنان نسبت به دهۀ سی و چهل خورشیدی تغییر نکرده است؟ امروز جامعه از هنر و استعداد زنان چقدر حمایت می‌کند؟ آیا همان میزان حرمت و اعتباری که برای مردان مسنِ سرشناسِ هنرمند و دانشمند قائل است، برای زنان مستعد هم قائل است؟ آیا مناسبات و روابط در جامعه به زنان فرصت می‌دهد تا در مراحل مختلف عمرشان، به‌خصوص میان‌سالی و سالمندی، استعدادهایشان را به منصۀ ظهور برسانند؟

#ایجیسم


ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏17👍102👌1
❤️ چگونه با رفتارهای جنسی ناخواسته در محیط کار مواجه شویم؟

🖍 نیکوله تی.بوچانان و زیج.ای.هرل
✍️ترجمه: محبوبه حسین‌زاده


بیشتر زنان با فکر کردن به زندگی‌شان می‌توانند حداقل یک از اتفاق را به خاطر بیاورند که آزار و اذیت جنسی محسوب می‌شود. برای بسیاری، چنین اتفاقاتی در دوره دبیرستان و حتی قبل از آن اتفاق افتاده است، و وقتی در راهروهای مدرسه راه می‌رفتند، اظهارنظرهایی درباره بدن‌هایشان شنیده‌اند، از آن‌ها درخواست‌هایی شده است تا یک رفتار جنسی انجام دهند، و یا یک پسر و یا گروهی از پسران دانش‌آموز دستمالی‌شان کرده‌اند.

🌸یک زن جوان می‌تواند به خاطر بیاورد که در دوران دانشگاه یکی از اساتید درباره بدنش نظر داده و یا در لفافه گفته است که اگر با او قرار بگذارد نمرۀ بیشتری می‌گیرد. در نهایت، وقتی زن وارد محیط کار می‌شود، ممکن است چندین و چند بار آزار را تجربه کرده باشد و این موضوع به قدری تکراری و عادی شده باشد که تعداد کمی از زنان آن را به عنوان رفتار آزارگرانه بشناسند.

وقتی یک زن استخدام و در جایی مشغول به کار می‌شود، ممکن است با همکاران، رئیس‌ها و کارفرماهایی مواجه شود که به‌دفعات دربارۀ بدنش نظر می‌دهند، و می‌گویند ‌که دوست دارند او را در حال انجام کدام فعالیت جنسی ببینند، و یا مستقیما از او می‌خواهند که خواسته‌های جنسی‌شان را برآورده کند و در صورت پذیرش این خواسته به او وعدۀ ارتقا می‌دهند و در صورت رد این خواسته به تنزل مقام تهدیدش می‌کنند.

چنین تجربیاتی برای بخش عظیمی از زنان و دختران غیرعادی نیست، و آزار جنسی تبدیل به یکی از شایع‌ترین و عادی‌ترین مخاطرات تحصیلی و حرفه‌ای شده است که زنان و دختران با آن مواجه می‌شوند.


⚠️بسیاری از تحقیقات نشان داده‌اند که تقریبا نیمی از تمام زنان شاغل در طول دوره کاری‌شان حداقل یک بار آزار جنسی در محل کار را تجربه کرده‌اند.

کناپ و همکارانش، چهار استراتژی مواجهه و رویارویی با آزار جنسی را پیشنهاد می‌دهند: طفره‌روی-نادیده‌انگاری(اجتناب از نزدیکی فیزیکی با فرد آزارگر یا عقب راندن افکار درباره آزار)؛ حمایت اجتماعی(دریافت حمایت احساسی و توصیه و مشاوره از سمت دیگران)، مقابله-مذاکره(گفت‌وگوی مستقیم با فرد آزارگر در مورد این‌که باید آزار خاتمه یابد)، و پیگیری حمایت حقوقی(شکایت از رفتار فرد آزارگر به مقامات شایسته داخل سازمان).

شیوه مواجهه و رویارویی که یک فرد آزاردیده در پیش می‌گیرد، به ویژگی‌های شخصیتی خودش و فرد آزارگر، نوع آزار، و هنجارهای فرهنگی فرد آزاردیده بستگی دارد. به عنوان مثال تلاش برای توقف آزارهای تکرارشونده‌تر، ناراحت‌کننده‌تر، و پی‌در‌پی، به استفاده از استراتژی‌های مختلف منجر می‌شود و اتکای صِرف به نادیده‌انگاری رفتار فرد مرتکب کاهش می‌یابد.

🌸با این‌حال، در مجموع میزان گزارش‌دهی آزار جنسی بسیار پایین مانده است، زنانی از فرهنگ‌های پدرسالار جمع‌گرا احتمال مقابله‌شان با فرد آزارگر کمتر از این است که تلاش کنند تا از فرد آزارگر دوری کنند. در یک نمونه آماری از زنان سیاه‌پوست، استراتژی مشترک‌شان طفره‌روی و نادیده‌انگاری بود، ولی وقتی تکرارشوندگی و شدت آزار بیشتر می‌شد، آن‌ها هم از استراتژی‌های بیشتری از جمله مقابله استفاده می‌کردند.

این یافته‌ها نشان می‌دهد که مواجهه با آزار جنسی فرایندی دینامیک است و افراد آزاردیده در تلاش برای پایان دادن به آزار استراتژی‌های مختلفی را اتخاذ می‌کنند.


▫️کار بدون آزار

ادامه مطلب

#تجاوز
#آزار_جنسی
#اشتغال_زنان
#خشونت_در_محل_کار


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍19💔63👏2🔥1
❤️ How Earnings Influence a Woman’s Decision to Wed
🖍By Gillian B. White

❤️میزان درآمد بر تصمیم زنان دربارۀ ازدواج تأثیر می‌گذارد

🖍جیلیان بی.وایت
✍️مترجم: سوده هرمزان


پژوهش‌های جدید حاکی از نسبت معکوس دستمزد زنان و تمایلشان به ازدواج است


بین سال‌های ۱۹۸۰تا۲۰۱۰ نسبت زنان امریکاییِ ازدواج‌کرده از ۷۴درصد به ۵۶درصد کاهش یافته است. در طی این دورۀ سی‌ساله روندهایی به وجود آمده که می‌تواند تغییر دیدگاه زنان را در تصمیم‌گیری برای ازدواج‌کردن یا نکردن روشن کند: مثلاً افزایش حضور در دانشگاه‌ها، حضور فزاینده در لباس نیروی کار، افزایش نرخِ الزام به درخانه‌ماندن و تغییر هنجارهای فرهنگی.

پژوهشی جدید می‌گوید وقتی دستمزد کارکنانِ زن متناسب با مردان افزایش می‌یابد، تمایلشان به ازدواج کاهش می‌یابد.


پژوهش اخیر از منظر انگیزه‌های اقتصادی به این مسئله می‌نگرد و درمی‌یابد عواملی مثل افزایش گزینه‌های استخدام و امکانِ روزافزون زنان در انتخاب بچه‌دارشدن یا نشدن و نیز زمان آن، قطعاً بر انتخاب ازدواج اثر می‌گذارد. باوجوداین «تغییر در دستمزد زنان» شاید در میان عوامل بسیار مهمی باشد که در تصمیم بر صرف‌نظرکردن از ازدواج اثر می‌گذارد.

در مقالۀ اخیر، نائاما شنهاو دانشجوی دکتری در دانشگاه یو.سی.دِیویس، تخمین‌زده‌است که ۲۰درصد از کاهش میزان ازدواج طی سی سال گذشته ناشی از دستمزدهای روبه‌رشد زنان بوده است. به‌بیان دقیق‌تر آن‌چه در تصمیم زنان برای به‌تعویق‌انداختن یا صرف‌نظرکردن از ازدواج نقش داشته، افزایش دستمزد زنان متناسب با همسران بالقوه‌شان و نیز اهمیت فزایندۀ دستمزد زنان در درآمد کل خانواده است.

⬅️لبّ‌ این دیدگاه این است که درآمدِ بیشتر برای بسیاری از زنان، به‌خصوص از طبقات پایین اقتصادی، این امکان را ایجاد می‌کند که از نظر مالی کمتر به دیگران وابسته باشند؛ مثلاً در مسائلی مثل کرایه‌خانه، هزینۀ خواربار، خدمات عمومی یا دیگر نیازهای ابتدایی. این یعنی تصمیم به ازدواج برای این گروه، کمتر برای برطرف‌کردن نیاز مالی است و بیشتر به دلایل دیگری مثل عشق، هنجارهای اجتماعی، دین یا تمایل به تشکیل خانواده صورت می‌گیرد.

چرا نسبت به گذشته زنانِ بیشتری از ازدواج سر بازمی‌زنند؟ امروزه آن‌ها انگیزۀ اقتصادیِ کمتری دارند: افزایش درآمدهای آن‌ها، متناسب با مردان، به این معنی است که ازدواج‌کردن دیگر به‌اندازۀ سابق فرصتی برای بهبود وضع اقتصادی نیست. شنهاو دریافت که به‌ازای ۱۰درصد افزایش دستمزد زنان، متناسب با مردان، احتمال ازدواج هر کدام از زنان مذکور ۵.۳درصد کاهش می‌یابد. افزایش دستمزدها به این معنی است که زنان، مشتاق می‌شوند ساعات بیشتری کار کنند؛ چراکه هر ساعت کار نسبت به قبل سودآورتر می‌شود و بدین‌ترتیب از نظر مالی مستقل شوند.

افزایش دستمزدها حتی محاسبات زنان مایل به ازدواج را نیز تغییر داده است و چنان‌که این پژوهش مطرح می‌کند، آنان را از ازدواج با «مردانی که کمتر دلخواهشان است» منصرف کرده است.


⬅️یک چیز تقریباً مسلم به‌ نظر می‌رسد: فرصت‌های شغلیِ بیشتر برای زنان و پرداخت منصفانۀ دستمزدشان، امکان‌هایی را در اختیار آنان می‌گذارد که نسل‌های گذشتۀ زنان هرگز از آن‌ها بهره‌مند نبوده‌اند.

#ازدواج
#اشتغال_زنان
#استقلال_مالی


https://www.theatlantic.com/business/archive/2016/03/earnings-women-weddings/474924/

ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍214👏2
❤️ پایان دادن به فقر پریود
🖍لائبه آرام


در ایران، مشکلات اقتصادی و آموزشی عوامل اصلی فقر قاعدگی هستند. تهیه‌ی محصولات بهداشتی مانند نواربهداشتی، پد و تامپون به دلیل قیمت‌های نسبتاً بالا برای خانواده‌های بسیاری سخت یا غیرممکن است. با توجه به چالش‌های اقتصادی، زنان و دختران مناطق کم‌برخوردار مجبورند از وسایل غیربهداشتی مانند پارچه استفاده کنند.

🌸ترکیب این وضعیت با شکاف قابل توجه در آموزش بهداشت قاعدگی وضعیت را بغرنج‌تر می‌کند، زیرا بسیاری از دختران بدون درک درست از چیستی قاعدگی یا نحوه‌ی مدیریت بهداشتی آن به سن قاعدگی می‌رسند.

اگر چه تابوهای مربوط به قاعدگی جهانی هستند اما در بسیاری از جوامع، پررنگ‌تر هستند. قاعدگی اغلب یک موضوع خصوصی و تابو به شمار می‌آید و مانعی جدی برای بحث و آموزش آزاد درباره‌ی آن است.

این سکوت فرهنگی به ترویج اطلاعات نادرست درباره‌ی موضوع و تقویت حس شرمساری در زنان منجر می‌شود و چرخه‌ی فقر پریود را استمرار می‌بخشد.


در بسیاری جوامع، شروع قاعدگی از نظر فرهنگی نشانه‌ای از گذار دختر به زنانگی تعبیر می‌شود. دختربچه‌ای که پریود شده، زن به شمار می‌رود و این سرآغازی‌ست بر توجیه کودک‌همسری.

ریشه را می‌توان در باورهای سنتی جُست که ارزش زن را به توانایی باروری خلاصه می‌کند. در واقع، زیر سایه‌ی تابوهای برآمده از مذهب و سنت، دختربچه‌ها به دلیل پریود شدن ناخواسته به راهی هُل داده می‌شوند که پیامدهای ناگوار و رنج‌باری برایشان دارد؛ از تحصیل باز می‌مانند، سلامت‌شان تهدید و حقوق‌شان نادیده گرفته می‌شود و این همه، دست‌شان را از فرصت‌های اقتصادی و اجتماعی کوتاه می‌کند.

🌸همه‌ی این‌ها نابرابری‌های جنسیتی را با محدود کردن دختران به نقش‌های سنتی و تشدید آسیب‌پذیری در برابر خشونت خانگی و تجاوز زناشویی تقویت و آنها را در چرخه‌ی فقر ماندگار می‌کند.

فقر پریود می‌تواند توانایی زنان برای کار و حضور اجتماعی را مختل کند، به‌ویژه در محیط‌هایی که فاقد امکانات بهداشتی مناسب هستند و به کاهش دستمزد و بهره‌وری اقتصادی بیانجامد.

قاعدگی نباید مانع حضور زنان در اماکن عمومی شود یا اخلالی در زندگی روزمره‌ی آنها ایجاد کند.


مدیریت ناکارآمد بهداشت قاعدگی نابرابری جنسیتی را تداوم می‌بخشد و زنان و دختران را در مقایسه با مردان و پسران در وضعیت نامناسبی قرار می‌دهد.

▫️مدرسه فروغ

#پریود
#قاعدگی
#بدن_زن
#پریود_تابو_نیست


ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍28🤬21🤩1👌1🕊1
❤️ خانه‌تکانی
دیدگاه‌های جدید حول خانوارها و توسعه‌ی اقتصادی


🖍نانسی فلوبر
✍️مترجم نسترن غنمی


این مقاله مروری انتقادی بر ادبیات اخیر حول خانوارها و توسعه‌ی اقتصادی ارائه می‌کند. سه نکته‌ی مرتبط در این جا بسط یافته که عبارتند از: 1. فعالیت‌های خانگی می‌توانند از جنبه‌های اقتصادی مورد تحلیل قرار بگیرند، بویژه اگر این جنبه‌ها به گونه‌ای گسترده تعریف شوند تا عواملی مانند خطر و عدم قطعیت را نیز دربرگیرند؛ 2. وجود تفاوت‌های چشم‌گیر بین جایگاه اقتصادی زنان، مردان و کودکان در خانواده‌ی پدرسالار به این معناست که نمی‌توان آن را به عنوان یک واحد تجزیه و تحلیل همگون درنظر گرفت؛ 3. تحلیل خانوار که بر مبنای اقتصاد خرد صورت می‌گیرد باید در تناسب با تحلیل ساختاری بزرگتری باشد که بر نابرابری‌های جنسیتی و سنی، و برهم‌کنش آن‌ها با ساختار طبقه و موقعیت ملی در نظام سرمایه‌داری جهانی مبتنی است.

برنامه‌های سرشماری و نظرسنجی‌ها اغلب از ثبت یا دست‌کم جدی گرفتن مشارکت زنان و کودکان در تولید کشاورزی ناتوان هستند.


به عنوان مثال، تحلیل دیر از نظرسنجی دهقانان پرو در سال 1976 نشان می‌دهد که 86 درصد زنان، به جای 38 درصدی که در ابتدا اندازه‌گیری شده بود، در تولید کشاورزی مشغول بودند [راجرز (1979، ص 165)].

🌸یک ناسازگاری تعریفی در تمایز تقریباً همه‌جانبه بین «فعالیت اقتصادی» و «کار خانگی» نهفته است که اگرچه کمتر مورد توجه قرار گرفته ولی به همان اندازه جدی است. تولید کالاها در خانوار بسیار بیشتر از خدمات خانگی به عنوان فعالیت اقتصادی ثبت می‌شود، در حالی که بخش عمده‌ای از کار زنان در خانوارها شامل خدمات است.

به عنوان مثال، در دور 32ام نظرسنجی نمونه‌ای ملی هند فعالیت‌های زیر را تحت عنوان «تمام زنانی که کار معمول آن‌ها خانه‌داری است» گنجانده شد: فقط به وظایف خانگی رسیدگی می‌کردند، به وظایف خانگی رسیدگی می‌کردند و همچنین در جمع‌آوری رایگان کالاها (ماهی، شکار کوچک، میوه‌های وحشی، هیزم، کود گاوی، خوراک دام و غیره) برای مصرف خانوار، نگهداری از باغچه‌های آشپزخانه، باغ‌های میوه و غیره، کار در مرغداری‌های خانگی، لبنیات و غیره، خیاطی، دوخت‌ودوز، بافندگی و غیره برای استفاده خانوار، آموزش کودکان یا آوردن آب از روستاهای دیگر مشغول بودند [سن و سن (1984، ص 4)].

اگر این فعالیت‌های دیگر (بدون ذکر دسته‌بندیِ «فقط وظایف خانگی») به جای خانگی، اقتصادی در نظر گرفته می‌شدند، نرخ مشارکت نیروی کار برای زنان روستایی بالای پنج سال از 30.5 درصد به 52.3 درصد افزایش می‌یافت، که بسیار نزدیک‌تر به نرخ مردان یعنی 63.7 درصد می‌شد، و ضریب تغییرات در نرخ مشارکت نیروی کار زنان در بین ایالت‌ها از 0.452 به 0.124 کاهش می‌یافت [سن و سن (1984، ص 10)].

🌸به عبارت دیگر، بخش عمده‌ای از تغییرات مشاهده‌شده در مشارکت نیروی کار زنان در داخل و همچنین بین کشورها، تا حد زیادی ناشی از تعاریف دل‌خواه از فعالیت اقتصادی است که به طور قابل‌توجهی مشارکت زنان را دست‌کم می‌گیرند [دیکسون (1982)، رچینی د لاتس و واینرمن (1982)].

حتی تمایز بین وظایف خانگی و سایر خدمات نیز مورد تردید است. این تمایز بازتاب این فرض ضمنی است که وظایف خانگی غیراقتصادی یا غیرمولد هستند. این فرض یادآور توصیف اقتصاددانان کلاسیک سیاسی از خدمات است که آن را به طور کلی کار غیرمولد می‌دانند. رویکردهای مربوط به تولید خانوار که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، چنین فرضیاتی را زیر سوال می‌برند.

چرا پخت‌وپز و سرو غذا باید کمتر از کشت و جمع‌آوری غذا اقتصادی در نظر گرفته شود؟ چرا مراقبت از کودکان باید کمتر از مراقبت از دام مولد در نظر گرفته شود؟


⬅️به نظر می‌رسد فعالیت‌ها زمانی «اقتصادی» تلقی می‌شوند که کالایی شده‌اند. در حالی که پخت‌وپز غذا و مراقبت از کودکان به ندرت توسط نیروی کار دستمزدی در کشورهای در حال توسعه انجام می‌شود، تجربه‌ی توسعه اقتصادی نشان می‌دهد که آن‌ها کاملاً مستعد کالایی‌شدن هستند.


#کار_خانگی

ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍133👏2🤬1🤩1👌1
❤️ من معشوقه نیستم
🖍 سمیه آقاجانی


هیفاء بیطار، نویسندۀ سوری، از برجسته‌ترین نویسندگان عرصۀ ادبیات عرب در دوران معاصر است. بیطار در‌زمرۀ نویسندگان زنانه‌نویس عرب به شمار می‌آید، نویسنده‌ای که آرمان خود را در شکستن سکوت زنان و تبیین جایگاه آنان در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی تعریف کرده ‌است. او نه با نیت برانگیختن احساسات و نه با هدف برملا کردن واقعیت‌های تلخ جامعه، بلکه با رویکردی حقیقت‌جویانه و رئالیستی، زنان را با تمام پیچیدگی‌های ذهنی و درونی‌شان بازنمایی می‌کند.

به باور او، زنانی که لب فروبسته‌اند در تاریکی فراموشی دفن خواهند شد: «زنان در سکوت دفن خواهند شد» (بیطار، ۲۰۱۵).


او در مقام زنی نویسنده در جهان عرب، همواره در تلاش است تا وضعیت زنان را در جامعه‌ای سنت‌زده و مردسالار بررسی کند. از‌همین‌رو، آثار او بیش از آنکه آثاری عاشقانه یا اجتماعی محض باشند، نوعی بیانیۀ فمینیستی علیه قوانین نانوشتۀ جامعۀ عرب به شمار می‌آیند. او بی‌پروا زندگی زنان طبقۀ متوسط را به تصویر می‌کشد و از ناگفته‌های جامعۀ سنتی عرب پرده برمی‌دارد.

🌸لوس ایریگاری در نقد خود بر زبان و ساختا‌رهای گفتمانی مردسالار نشان می‌دهد که چگونه زنان همواره از منظر دیگری تعریف شده‌اند.

در رمان کامِ‌آخر، بیطار با شکستن این زبان روایی سلطه‌گر، برخلاف بسیاری از آثار پیشین ادبیات عرب که زنان را از دیدگاه مردان توصیف کرده‌اند، روایت را به زنان می‌سپارد و به آنان این امکان را می‌دهد که از جایگاه خود به‌عنوان یک زن سخن بگویند.

باورهای سنتی و نگاه جامعۀ مردسالار به زن مجال انتخاب‌های شایسته و مناسب را از او می‌گیرند و او را در تقابل با ارزش‌های خود قرار می‌دهند: «هیچ‌گاه در زندگی‌اش انتظار نداشت به این سادگی خود را به مردی بسپارد. هرگز دوستی‌های هوس‌آلود را توجیه نکرده بود و دم به تلۀ چنین روابطی نداده بود، حتی آنگاه که در اوج ناامیدی و محرومیت و جوانی بود. پس چرا اکنون بی‌ هیچ ایستادگی درخوری تسلیم شده بود؟» (همان: ۱۴۲).

هیام به رابطه با مردی متأهل تن درمی‌دهد، مردی که بهانه‌ها می‌تراشد و وانمود می‌کند که از ازدواج خود پشیمان است: «ازدواج گوری واقعی است… اما من آن‌قدر فرزندانم را دوست دارم که به‌خاطر آنها مادرشان را تحمل می‌کنم» (همان: ۷۱).

هیفاء بیطار، از‌طریق کاویدن روان هیام، انگیزه‌های پذیرش چنین رابطه‌ای را در زنی مستقل و خودکفا بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه زنان، در جامعه‌ای که آنان را در تنگنای قوانین سخت‌گیرانه گرفتار کرده است، ناگزیر از خود بیگانه می‌شوند. آن‌‌گونه که هیام، زنی آزاد و مستقل، درگیر رابطه‌ای می‌شود که جایگاه او را به‌شدت فرو‌می‌کاهد. او چگونه می‌تواند این سقوط را تاب بیاورد؟

به نظر می‌رسد که این رابطۀ عاشقانه، بیش از آنکه تسلی‌بخش باشد، سرآغاز جدالی درونی برای هیام است؛ معشوقه‌ای در سایه که باید در خفا عشق بورزد و در لحظات پنهانی زندگی کند، نه زنی که می‌تواند جایگاه مستقلی در جامعه داشته باشد.

گویی زن، در نگاه فرهنگ مردسالار، نه سوژہ‌ای فعال بلکه ابژہ‌ای منفعل است که هویتش از منظر دیگران تعریف می‌شود.


🌸از دیدگاه بل هوکس، ساختارهای مردسالارانه نه‌تنها در بستر خانواده بلکه در روابط عاشقانه نیز بازتولید می‌شوند. رابطۀ هیام با مردی متأهل نمونه‌ای بارز از بازتولید سلطه است، سلطۀ مردی که بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای خانواده و همسر خود را حفظ می‌کند و از حضور معشوقه‌ای پنهانی نیز بهره می‌برد.

#عشق
#زنان_نویسنده


ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍2113
❤️تابوی پریود
🖍 آیدا ابروفراخ


صحبت کردن از اندام های زنانه و عوامل بیولوژیک وابسته به اندام های جنسی زنانه همواره از مواردی بوده که نه فقط در جامعه سنتی و مردسالار ایران، بلکه شاید بتوان آن را در تمام کره‌ی خاکی با درجه‌ی اهمیت متفاوت به صورت خط قرمزی در نظر گرفت.

🌸در جامعه‌ی ما، شرم زنانه با تفکر سنتی و سرکوب جامعه تشدید می‌شود و حتی کار به انکار زنانه‌ها می‌رسد.

بسیاری از دختران قبل از این که با تجربه‌ی قاعدگی روبه‌رو شوند، نسبت به آن بی‌اطلاع هستند. شبی در خواب، هنگام بازی‌های کودکانه، در مدرسه، پارک و یا هر مکان و زمانی این تجربه ی زنانه به سراغشان می‌آید. ترس از اشتباه و خطا، ترس از تنبیه، تعجب و یا ترس از این ناشناخته، از عکس‌العمل‌هایی هستند که در مقابل این بی‌اطلاعی بروز می‌کنند.

در جامعه‌ی سنتی و مذهبی ایران به دلیل فرهنگ مسلط مردسالار، خانواده‌ها، مدارس، جامعه و غیره از آموزش مستقیم و صریح به دختران خودداری می‌کنند. این عدم آگاهی فقط دامن‌گیر زنان جامعه نمی‌شود، بلکه مردان نیز از دسترسی به آموزش بدون تعصب و تبعیض محروم هستند. این محرومیت از آموزش برای کودکان و نوجوانان می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیر روحی و یا جسمی به همراه داشته باشد.

شاید یکی از عوامل سکوت و یا تن دادن به تجاوز های جنسی در سنین کودکی عدم آموزش صحیح و تابوی سخن گفتن از اندام‌های جنسی باشد.

⬅️بعد از شروع قاعدگی، بیشتر مادران به توضیح کوتاهی بسنده می‌کنند و در اکثر مواقع تاکید بر پنهان ماندن این امر از چشم مردان خانواده و دیگر افراد بیش از پاسخ به سوال‌هایی است که در ذهن دختران شکل می‌گیرد.

آنقدر این پنهان کاری و پر رنگ کردن تابوها مهم جلوه می کند که این امر به یک راز زنانه بدل می‌شود.


رفع مشکلات زنان طبقه‌ی کم‌درآمد، زنان زندانی و غیره در ارتباط با موضوع بهداشت قاعدگی نیاز به مطرح کردن و از بین بردن تابو‌ها دارد. اگر صحبت از این مسئله به صورت امری طبیعی تبدیل شود، در مرحله‌ی بعد می‌توان به فکر راه‌حل‌هایی برای حل این معضل و یا اعتراض های سازماندهی شده برای رفع این مشکلات بود. اما به دلیل محدودیت‌ها و خط قرمزهای جامعه‌ی مردسالار، بیشتر زنان از بیان نیازها و مشکلات خود امتناع می‌کنند و این عاملی است بر پایدار ماندن مشکلات زنان و پررنگ شدن تبعیض‌ها.

🌸شاید اولین قدم را باید از خانواده‌ها شروع کرد، با عدم انکار زنانه‌ها و از بین بردن شرم زنانه.


#پریود
#قاعدگی
#بدن_زن
#پریود_تابو_نیست


ادامه مطلب


✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍356👏2🤬2👌1
❤️ Not all men commit abuse against women. But all must condemn it
🖍Owen Jones

❤️ همه مردان مرتکب خشونت علیه زنان نمی‌شوند، اما همه آنها باید آن را محکوم کنند
🖍اوون جونز
✍️برگردان مرمر مشفقی


✒️خشونت مردان نسبت به زنان بسیار شایع است، و حتی بدتر هم شده. ما به یک ساختار جدید از مردانگی نیاز داریم تا این خشونت را متوقف کند.

تخمین زده شده بود که در سال۲۰۱۴ یک و چهاردهم میلیون زن در انگلیس و ولز، از خشونت خانگی رنج می‌برند. هر ساله حدود چهارصدهزار زن مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند، تقریبا ۸۵۰۰۰ زن مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. اما شمار اندکی از خشونت گران محکوم شده اند.

بیاییم روراست باشیم: مردانی که مرتکب خشونت می‌شوند فکر می‌کنند می‌توانند به آن ادامه بدهند، و متاسفانه این صحت دارد!


دو نقد بالقوه برای واکنش مردان نسبت به این موج خشونت وجود دارد: یکی این که واکنش‌های آنان چیزی بیش از “ژست مجازی” نیست، که مردهایی که خود را معترضان چپ‌گرا معرفی می‌کنند و ادعا دارند که درباره سیاست‌های موجود درست می‌گویند. بله چنین مردانی وجود دارند، خودشان را در پروفایل شبکه‌های اجتماعی فمینیست می‌نامند درست مانند نوجوان‌هایی که برچسب‌های مختلف روی کیف مدرسه‌شان نصب می‌کنند.

دیگر این که ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مردان تمام ابزارهای قدرت٬ از مجلس تا اقتصاد تا رسانه را در دست دارند. مردان به صورت سیستماتیک صدایشان را بلندتر از صدای زنان می‌کنند حتی در مسائلی که مختص زنان است و بر سرنوشت زنان تاثیر مستقیم دارد. این درست نیست که خود زنان راهبری و هدایت کمپین‌های علیه خشونت را٬ که غالبا توسط مردان علیه آنها صورت می‌گیرند، بر عهده نداشته باشند.

🌸چطور مردان خود را در این اعتراض جا بدهند؟

مردان از سنین کم در شرایطی قرار می‌گیرند که احساس می‌کنند نسبت به زنان برتری دارند و می‌توانند زنان را تحت کنترل و سلطه خود داشته باشند. خشونت علیه زنان شدیدترین نتیجه این باور است، که ریشه در هزاران سال دارد، باور به این که زنان مطیع و تسلیم هستند و برای لذت و رضایت مردان به وجود آمده‌اند. تجاوز، آزار جنسی و قتل بخشی از زنجیره‌ای است که با جوک‌های تحقیر‌آمیز و کامنت‌ها، متلک‌های خیابانی، تصاویری که زنان را به یک ابژه جنسی تبدیل می‌کند، سرکوب کردن زنان برای اظهارنظر که معمولا همراه است با توهین نسب به ظاهر فیزیکی آنها در شبکه‌های اجتماعی، آغاز می‌شود.

🌸” پسران در سرتاسر جهان این گونه تربیت و رشد یافته‌اند که خشونت مورد قبول است، همین‌طور آنها احساس می‌کنند به گونه‌ای این بخشی از “مرد بودن” است.”

مردان باید نسبت به نقش‌شان حساس باشند. روش کار نباید این باشد که : “از آنجایی که زنان درباره‌اش زیاد سخن نگفته‌اند یا از آنجایی که مردان حرف‌های جدیدی برای گفتن در این‌ باره دارند”  بلکه باید بحث این‌گونه پیش برود :“متحد با زنان و طبق خواست و شروط زنان”

🌸برای مردان آسان است که خود را کنار بکشند با این ادعا که ” من مرتکب خشونت نمی‌شوم، من مجرم نیستم، پس برای چه باید اهمیت بدهم؟ چرا تقصیر یک اقلیت خطاکار را به گردن همه بیندازیم؟” اما این نمی‌تواند خوداندیشی باشد که بپذیریم فرهنگ مردانه‌ای – فرهنگی که از بدو تولد با آن تربیت شده و رشد یافته‌ایم- حس و باور برتری و غالب بودن به ما بدهد.

ما اختراعش نکردیم، اما ما آن را به ارث برده‌ایم و تا زمانی که این فرهنگ بر تمام دیگر اشکال مردانگی غالب باشد، خشونت مردان علیه زنان مشروعیت خواهد داشت.

اگر خشونت مردان در حال افزایش است، این وظیفه مردان است که به زنان گوش بدهند و اعتراض کنند.



#مردان_فمینیست
#مردان_کنار_زنان
#خشونت_علیه_زنان

▫️فمینیسم روزمره

ادامه مطلب


https://www.theguardian.com/commentisfree/2016/sep/08/men-abuse-women-condemn-male-violence-masculine

✈️@Zane_Ruz_Channel
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍4111👏2
2025/07/14 22:43:37
Back to Top
HTML Embed Code: