group-telegram.com/atorabanorg/17876
Last Update:
خسرو انوشیروان عادل زنجیری برای برقراری عدالت بر در دربار خود متصل کردهبود تا هرکسی که مورد ستم قرار گرفت زنجیر را تکان داده تا زنگوله کاخ به صدا در بیاید تا شاه نیز از آن مطلع شود و ماجرا را بررسی کند.
روزی زنگوله کاخ به صدا درآمد و به خسرو ایران زمین اطلاع دادند و ایشان فرمودند بدون معطلی کسی را که برای دادخواهی به او پناه آورده بیاورند. به اطلاع انوشیروان رسید که یک خر پیر از کاره افتاده ای خود را به زنجیر مالیده و آن را تکان داده است. انوشیروان هم بفرمورد تا صاحب خر شناسایی شده و به بارگاه وی بیاورند. خواجه نظام الملک توسی وزیر ملکشاه سلجوقی در سیاست نامه می نویسد: گفتند این خر از فلان گازر (رختشور) است و قریب بیست سال است تا ما این خر را با او میبینیم، هر روز جامه های مردمان بر پشت او نهادی و به گازرستان بردی و شبانگاه باز آوردی تا جوان بود و کارش توانست کردن علفش میداد، اکنون چون پیر شد آزادش بکرد و از خانه اش بیرون کرد... انوشیروان گفت: نه من شما را گفتم که این خر هم به دادخواستن آمده است؟ امشب این خر را نیکو دارید و فردا آن مرد گازر را با چهار مرد کدخدای از محلت او پیش من آرید تا آنچه واجب آید، بفرمایم. دیگر روز خادمان همچنین کردند. انوشیروان گازر را گفت: تا این خر جوان بود و کار تو میتوانست کرد علفش همی دادی و تیمارش همی داشتی، اکنون که پیر گشت و از کار کردن فرو ماند علفش ببریدی؟ (پس دستور داد) تا مادام که این خرک زنده باشد، علفش بدهد و اگر تقصیر کند ادبش کنند تا دانی که پادشاهان در حق ضعفا اندیشه داشته اند..."
و نیز آورده اند که انوشیروان بفرمود که صاحب خر در پیش تخت ادب کردند، و ندا دردادند، که هرکس در جوانی خر را کار فرماید و در پیری غم نخورد سزایش این بُوَد، و فرمود که هر روز دو مَن جو و ده من کاه به وی (یعنی خر)دهند و چنین باشد عدل ایرانیان
@atorabanorg
BY پژوهشگاه ایرانشناسی

Share with your friend now:
group-telegram.com/atorabanorg/17876