Telegram Group Search
Forwarded from فرازگفتارها - انسان‌شناسی و فرهنگ
لینک در کانال تلگرا م فرازگفتارها / انسان‌شناسی و فرهنگ
https://www.group-telegram.com/c/1440493462/387
این کانال خصوصی است برای ورود از این لینک استفاده کنید
https://www.group-telegram.com/+VdwvlsJ9eY3iJPjE
Forwarded from NasserFakouhiPaintings
«شهر بیست و نه» / اکریلیک روی کاغذ/30 * 20 سانتی‌متر

کانال نقاشی‌ها در تلگرام
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.compaintings

کانال نقاشی‌ها در اینستا
https://www.instagram.com/nasser_fakouhi_paintings
درسگفتارها/ آرمانشهر/ مارکس ، انگلس و مانیفست حزب کمونیست/ بخش یک از سه / با اشتراک رایگان در کانال ناصر فکوهی در یوتیوب به تداوم کار ما کمک کنید. تمام نوشته‌ها و سخنرانی او به یوتیوب منتقل می‌شوند. میزان اشتراک در کانال یوتیوب و استفاده از برنامه‌های ما در این کانال اهمیت بسیار زیادی دارد. لطفا به این نکته دقت کنید و به همه دوستان خود یادآوری کنید که در کانال یوتیوب که شانس دوام بسیار بیشتری از کانال‌هایی همچون تلگرام دارد عضو شوند.

https://www.youtube.com/watch?v=IXoff0tzqlw
درسگفتارها/ آرمانشهر/ مارکس ، انگلس و مانیفست حزب کمونیست/ بخش دو از سه / با اشتراک رایگان در کانال ناصر فکوهی در یوتیوب به تداوم کار ما کمک کنید. تمام نوشته‌ها و سخنرانی او به یوتیوب منتقل می‌شوند. میزان اشتراک در کانال یوتیوب و استفاده از برنامه‌های ما در این کانال اهمیت بسیار زیادی دارد. لطفا به این نکته دقت کنید و به همه دوستان خود یادآوری کنید که در کانال یوتیوب که شانس دوام بسیار بیشتری از کانال‌هایی همچون تلگرام دارد عضو شوند.

https://www.youtube.com/watch?v=PkGwh1mewGs
درسگفتارها/ آرمانشهر/ مارکس ، انگلس و مانیفست حزب کمونیست/ بخش سه از سه / با اشتراک رایگان در کانال ناصر فکوهی در یوتیوب به تداوم کار ما کمک کنید. تمام نوشته‌ها و سخنرانی او به یوتیوب منتقل می‌شوند. میزان اشتراک در کانال یوتیوب و استفاده از برنامه‌های ما در این کانال اهمیت بسیار زیادی دارد. لطفا به این نکته دقت کنید و به همه دوستان خود یادآوری کنید که در کانال یوتیوب که شانس دوام بسیار بیشتری از کانال‌هایی همچون تلگرام دارد عضو شوند.

https://www.youtube.com/watch?v=kRaOtc_Uk5I
زیبایی‌شناسی فاشیسم(۲): سفر به انتهای شب: فاشیسم و ادبیات (قسمت دوم)

https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/9315

اما اگر از این نویسندگان اکسپرسیونیست انقلابی بگذریم، کمتر می‌توان شاهد مقابله‌ای رودررو میان نمایندگان این مکتب ادبی و فاشیسم باشیم. آلفرد دوبلین بیشتر به‌دلیل یهودی بودن خویش مجبور به مهاجرت از آلمان شد. دوست و هم‌پیمان او کازیمیر ادشمید ممنوع‌القلم شد اما خطری در دوران هیتلری تهدیدش نکرد. دلیل این گریز از رودررویی و تضاد را باید همان‌گونه که گفتیم در سایه‌ی نیهیلیستی اندیشه‌ی نیچه دانست، اندیشه‌ای که تخریب و ویرانی اخلاق کهنه را پیش‌بینی کرده بود، اما شاید هرگز تصور نمی‌کرد که این ویرانی به‌دست اخلاقی کهنه‌تر و ضدمدرن‌تر از سنت بورژوایی قرن نوزده انجام گیرد...

لینک به متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%d8%b2%db%8c%d8%a8%d8%a7%db%8c%db%8c%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d9%81%d8%a7%d8%b4%db%8c%d8%b3%d9%852-%d8%b3%d9%81%d8%b1-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d9%86%d8%aa%d9%87%d8%a7%d9%8a-%d8%b4%d8%a8-2/
زیبایی‌شناسی فاشیسم(۲): سفر به انتهای شب: فاشیسم و ادبیات (قسمت دوم)

https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/9315

اما اگر از این نویسندگان اکسپرسیونیست انقلابی بگذریم، کمتر می‌توان شاهد مقابله‌ای رودررو میان نمایندگان این مکتب ادبی و فاشیسم باشیم. آلفرد دوبلین بیشتر به‌دلیل یهودی بودن خویش مجبور به مهاجرت از آلمان شد. دوست و هم‌پیمان او کازیمیر ادشمید ممنوع‌القلم شد اما خطری در دوران هیتلری تهدیدش نکرد. دلیل این گریز از رودررویی و تضاد را باید همان‌گونه که گفتیم در سایه‌ی نیهیلیستی اندیشه‌ی نیچه دانست، اندیشه‌ای که تخریب و ویرانی اخلاق کهنه را پیش‌بینی کرده بود، اما شاید هرگز تصور نمی‌کرد که این ویرانی به‌دست اخلاقی کهنه‌تر و ضدمدرن‌تر از سنت بورژوایی قرن نوزده انجام گیرد.

نیچه خط پیوندی بود که اکسپرسیونیسم و تمایل انقلابی آن‌را به نفی ارزش‌ها، با فوتوریسم ایتالیا پیوند می‌داد. گرایش فوتوریستی از ابتدای قرن در ایتالیا ظهور کرد. در اینجا تمایل وسواس‌آمیز به «آینده» (فوتور) در خود حامل باری ارزشی بود. پاپینی می‌گفت: «گذشته وجود ندارد» (۷) و در این کلام می‌توانست گذشته را برابر «ارزش‌های گذشته» یا سنت‌ها بگیرد. در نظر فوتوریست‌ها هیچ‌چیز آفرینش هنری را از عمل جدا نمی‌کرد. فوتوریسم باید می‌توانست به‌قول مارینتی بنیان‌گذار آن، تمام مرزها و قوانین هنری و حتا خود هنر را پشت‌سر گذارد. در نگاه فوتوریست‌ها، هنر نه یک سبک بلکه نوعی «جهان‌بینی» به‌شمار می‌آمد. تمایل فوتوریسم به ناعقلانیت نیچه‌ای خود را در گرایش به «سرعت» متبلور می‌ساخت. سرعت می‌توانست و می‌بایست جای عقل را بگیرد. و می‌دانیم که در نوشتار و در آفرینش هنریِ اتوماتیکِ سوررئالیستی هم همین ایده‌ی سرعت بود که باید جای کنترل خودآگاه هنرمند را به ناخودآگاه او می‌بخشید. سرعت منطق را از میدان به‌در می‌کرد و به تمایلاتی که اخلاق و عقلانیت ممنوعشان کرده بود فرصت ابراز وجود می‌داد. فراموش نکنیم که مارینتی در پاریس به‌ویژه تحت تأثیر سمبولیسم سال‌های آخر قرن نوزده قرار داشت و در همین شهر بود که در ۱۹۰۹، «بیانیه‌ی ادبیات فوتوریستی» را منتشر کرد. زمانی‌که او رو به فاشیسم می‌آورد، آن‌را حرکتی انقلابی می‌شمرد که درپی پایه‌ریزی جامعه‌ای نوین و آینده‌نگر بود و این طرز تلقی را تا به آخر حفظ کرد. اینجا نیز همان رابطه‌ای را که میان اکسپرسیونیسم و فاشیسم دیدیم می‌توان میان گرایش فوتوریستی و فاشیسم مشاهده کرد. درباره‌ی فوتوریست‌ها به‌صورتی گسترده‌تر در مقوله‌ی نقاشی و سینما و فاشیسم بحث خواهیم کرد.

ادامه در وبگاه
خاطرات فضا (۶): اتاق‌هایم / ناصر فکوهی

https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/9317

اتاق‌های من، برایم تجربه‌هایی بی‌مانند و اتوپیایی بودند. از زمانی که یادم می‌آید، اولین اتاقم، اتاق کوچکی پنج شش متری بود در طبقه همکف ِخانه‌مان. داشتن فضایی از آن خود که تنهاییت را می‌توانستی در مادیتی سخت (در و دیوارها) محصور ببینی، لذت‌بخش و اطمینان‌آور بود. هر‌چند، قفل کردن در و محفوظ بودن آن اتاقک به دلیل سن پایینم (شاید تا ده دوازده سالگی) یعنی مرزهایش چندان رعایت نمی‌شدند و به سادگی به وسیله پدر و مادر و خواهر و برادران بزرگتر به آن‌ها تجاوز می‌شد. همین‌جا بود که کاربرد پنجره برای نخستین بار در ذهنم شکل گرفت و البته پرده...

لینک به متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%b1%d8%a7%d8%aa-%d9%81%d8%b6%d8%a7-6-%d8%a7%d8%aa%d8%a7%d9%82%d9%87%d8%a7%db%8c%d9%85/
خاطرات فضا (۶): اتاق‌هایم / ناصر فکوهی

https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/9317

اتاق‌های من، برایم تجربه‌هایی بی‌مانند و اتوپیایی بودند. از زمانی که یادم می‌آید، اولین اتاقم، اتاق کوچکی پنج شش متری بود در طبقه همکف ِخانه‌مان. داشتن فضایی از آن خود که تنهاییت را می‌توانستی در مادیتی سخت (در و دیوارها) محصور ببینی، لذت‌بخش و اطمینان‌آور بود. هر‌چند، قفل کردن در و محفوظ بودن آن اتاقک به دلیل سن پایینم (شاید تا ده دوازده سالگی) یعنی مرزهایش چندان رعایت نمی‌شدند و به سادگی به وسیله پدر و مادر و خواهر و برادران بزرگتر به آن‌ها تجاوز می‌شد. همین‌جا بود که کاربرد پنجره برای نخستین بار در ذهنم شکل گرفت و البته پرده. اتاق من رو به حیاط و کمی پایین تر از سطح آن بود(و هر چند این موقعیت «زیر زمینی» تا حدی تحقیر آمیز بود،ولی بهرحال به «اتاق داشتن» می‌ارزید). همیشه تلاش می‌کردم با پرده‌ها اتاقم را از دیدگاه بیرونی حفظ کنم. دوست نداشتم کسی از بیرون درون اتاق را ببیند. این را یک دخالت زشت می‌دانستم. به همین دلیل نیز برای کشیدن پرده‌ها و پنهان کردن فضای اتاق، برای قفل کردن و داشتن کلیدی که دست خودم باشد و برای مخالفت با اینکه اسبا‌ب‌ها و کمدم را کسی تفتیش نکند تقریبا همیشه با مادر و یک خواهر بزرگتر درگیر بودم. فکر می‌کنم این اتاق اولین تجربه من از مفهوم «زندان» بود. جایی که از سر ناچاری درونش جای گرفته‌ای ولی در زندانی بزرگتر به نام خانه و خانواده قرار دارد که خودت تعیینشان نکرده‌ای. فضایی متناقض زیرا از یک سو آن لذت تنهایی محافظت شده در آن وجود داشت، ولی از سوی دیگر تمایل جنون‌آمیزی (با بهانه نگرانی و دلسوزی) برای نظارت.و مراقبت بر اینکه درون اتاقت چه می‌کنی؟ یا، وقتت را چطور می‌گذارنی؟ در کمد و میزت چه چیزهایی داری؟، به چه فکرهایی هستی؟، و اینکه:«مبادا منحرف شود؟» اتاق زندان بود اما بهر رو گوشه‌ای که شاید اگر از بیرون مراقبت نمی‌شدی یا کمتر مراقبت می‌شدی، می‌توانستی با تنهایی‌ات با خود دیگرت، به گفتگو بنشینی. کاری که جنون آمیز می‌نمود. یک کودک منزوی و خجالتی و مردم‌گریز که تا به آخر چنین ماند. درها و پنجره‌ها برایم با ارزش بودند اما اگر فقط اختیارشان در دست خودم بود، کسی نمی‌توانست بدون اجازه من وارد شود یا درون اتاق و به خصوص اجزایش را ببیند و بازخواستی هم نمی‌شدم. یادم می‌آید که حتی شنیدن بازخواستی از پشت در که همیشه وقتی درون اتاق بودم و قفلش می‌کردم با آن روبرو می‌شدم و همیشه از این بابت سرزنش و دعوا داشتم، برایم نفرت‌بار بود. اینکه بپرسند «آنجایی؟» ، «چکار داری می‌کنی؟» یا «چرا بیرون نمی‌آیی؟» «خسته نشدی از بس در اتاقت کز کردی» یا قرقرزدن‌های مادرانه که: «معلوم نیست آن تو چه غلطی می‌کند!» پاسخ‌های من کوتاه و همچون زمزمه مخالف و اعتراض‌آمیزی بود به اینکه: چرا حریم تنهایی‌ام را حفظ نکرده‌اند و اصولا چرا فکر می‌کنند این حق را دارند که با من چنین کنند؟ پدر و مادر و خواهر بزرگ بودن، به نظرم نخستین اشکال زورگویی می‌آمد و کودک بودن و تمایل به جدایی از جمع نخستین اشکال مظلومیت و آزادی‌خواهی.تاریخی.

ادامه در وبگاه
Forwarded from ناصر فکوهی /کتاب‌های صوتی
ناصر فکوهی، سال‌های ترامپ، پیش از توفان تا چشم‌اندازی بر چهان پساترامپ، نشر آبی پارسی، تهران 1400، رقعی، 314 صفحه، باصدای نویسنده/ از 15 اسفند 1403 در کانال کتاب‌های صوتی ناصر فکوهی (و بزودی در یوتیوب ناصر فکوهی)

بخش هفتم / فصل اول: پیش از توفان؛ بوش سپتامبر در قاب نمایش

https://www.group-telegram.com/c/1411042087/2865

دقت کنید چون این کانال خصوصی است ابتدا باید از طریق آدرس زیر عضو شوید تا بتوانید به لینک کتاب برسید

https://www.group-telegram.com/joinchat-VBrLJ-yC2ZEfeMGY
ماریانا فلورس (1980) / خواننده سوپرانوی آرژانتینی

لینک در کانال اپرا و موسیقی کلاسیک / انسانشناسی و فرهنگ

https://www.group-telegram.com/iiacopera/24981
موسیقی فیلم

لینک در کانال موسیقی مردمی ایران و جهان / انسانشناسی و فرهنگ

https://www.group-telegram.com/ethnicmusiciiac/3151
2025/03/17 00:07:43

❌Photos not found?❌Click here to update cache.


Back to Top
HTML Embed Code: